رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

ادبیات مقوله کلامی در فرهنگ یک جامعه است که برای ارتباط با خواننده با روادید دولت تکثیر می شود. چون ادبیات با نیروهای پویای جامعه رابطه ارگانیک/ تنگاتنگ دارد؛ لذا در اشکال گوناگون متناظر با مرحله انکشاف و پویش اقشار جامعه تبلور می یابد. ادبیات تعهد بایاترین بخش ادبیات جهان است. نامآورترین نویسندگان/ شاعران در اردوی ادبیات تعهد قرار دارند: فردوسی، خیام، حافظ، مولانا، داستایوسکی، شاو، دیکنز، لورکا، نرودا، تواین، پاسترناک، هاینه، شللی، شکسپیر، اکو، مارکز، شاملو، نیما، فروغ...

 

 

ادبیات مقوله کلامی در فرهنگ یک جامعه است که برای ارتباط با خواننده با روادید دولت تکثیر می شود. چون ادبیات با نیروهای پویای جامعه رابطه ارگانیک/ تنگاتنگ دارد؛ لذا در اشکال گوناگون متناظر با مرحله انکشاف و پویش اقشار جامعه تبلور می یابد. ادبیات تعهد بایاترین بخش ادبیات جهان است. نامآورترین نویسندگان/ شاعران در اردوی ادبیات تعهد قرار دارند: فردوسی، خیام، حافظ، مولانا، داستایوسکی، شاو، دیکنز، لورکا، نرودا، تواین، پاسترناک، هاینه، شللی، شکسپیر، اکو، مارکز، شاملو، نیما، فروغ...

 

در ميان طوفان، هم‌پيمان با قايقران‌هاگذشته از جان، بايد بگذشت از طوفان‌ها.به تيره شب‌ها، با يارم دارم پيمان‌هاكه برفروزم آتش‌ها، در كوهستان‌ها.دکتر رقابی: ترانه مرا ببوس

 

این ترانه نمونه شعر تعهد است که در فرهنگ ایرانی ماناست. پس از کودتای تابستانی و قلع و قمع سیاسی، این ترانه سروده شد. ظرف نیم قرن بعد به ضمیر فرهنگی ایرانیان تصعید کرد. در این مفصل 5 عنصر مبارزه در هزوارشی با استعاره شاعرانه پیچیده شده: کوهستان = مردم، یار = سازمان، آتش = آگاهی، پیمان = تعهد، طوفان = قهر دولت.

 

ادبیات تعهد

خلاصه. ادبیات مقوله کلامی در فرهنگ یک جامعه است که برای ارتباط با خواننده با روادید دولت تکثیر می شود. چون ادبیات با نیروهای پویای جامعه رابطه ارگانیک/ تنگاتنگ دارد؛ لذا در اشکال گوناگون متناظر با مرحله انکشاف و پویش اقشار جامعه تبلور می یابد. ادبیات تعهد بایاترین بخش ادبیات جهان است. نامآورترین نویسندگان/ شاعران در اردوی ادبیات تعهد قرار دارند: فردوسی، خیام، حافظ، مولانا، داستایوسکی، شاو، دیکنز، لورکا، نرودا، تواین، پاسترناک، هاینه، شللی، شکسپیر، اکو، مارکز، شاملو، نیما، فروغ..

 

ادبیات اعتراض بخشی از ادبیات تعهد است که در جهت رفع/ تقلیل ستم در جامعه است. ادبیات تعهد جهانی بوده؛ در تاریخ هر کشوری هم وجود دارد. قدمت آن به 3 هزار سال می رسد. ادبیات تعهد بخشی از مبارزات مردم در تقابل با حاکمیت و در جهت پویش تاریخ است. در این مبارزات مصلحین اجتماعی مانند گاندی، مصدق، لوتر کینگ، ماندلا در سطوح مختلف مستمر کنشهایی در تقابل با حکومت حافظ وضع موجود انجام می دهند. ادبیات تعهد برای مولف و گاهی خواننده هزینه مانند زندان، اعدام، تبعید، آزار دارد. ادبیات تعهد در عین حال به دمکراتیزه کردن جامعه کمک می کند؛ در نهایت جامعه را بسوی دمکراسی پرسرعت می کند. از اینرو در نشریات کاغذی/ مجازی سیاسی/ خبری بخشی مختص به ادبیات است. زیرا شعارها و تحلیلهای تجریدی در این نشریات با ادبیات تکمیل می شوند.

 

ادبیات تعهد با وجدان فرد – چه مولف چه خواننده- رابطه دارد. بزرگترین جایزه ادبی جهانی نوبل روی تعهد نویسنده بامری فرای خویش مانند افشای ستم، اختناق، خشونت تاکید می کند. ادبیات مانا در جهان ادبیات تعهد است که با ترابری عینیت مبارزه افراد، اقشار، طبقات، اقوام بضد ستمگران به ذهنیت/ بیان نویسنده پدید می آید.

 

تعریف. سارتر در بیانات 1945 خود گفت: مولفان خطر {از سوی آپارات خشن دولت برای} عنصر اخلاق و سیاست را در نوشته ها فراموش می کنند. او اصطلاح ادبیات تعهد - بعربی ادبیات التزام و الادب الملتزم- committed / Literature Engagee را برای نویسنده کنشگر باوجدان اجتماعی بکار برد. در مرگ سارتر 1905- 1980 عنوان روزنامه های پاریس این شد: فرانسه وجدان اش را از دست داد. منظور سارتر این است که ادبیات در برابر واقعیات نباید قرص خواب آور یا نسیانگر باشد؛ نیز منقدان مرفه نباید از خطر خشونت دولت نسبت به ادبیات تعهد غافل باشند که سانسور پله اول این پلگان زمخت منتهی به تاریکخانه های حبس و آزار است.

 

ادبیات برای تفریح با ادبیات اعتراض متفاوت است. بهترین استعدادهای ادبی بشر برای آگاهی /بیداری عامه به بیعدالتی محلی یا جهانی در طول تاریخ بتولید ادبیات اعتراض پرداخته اند. ادبیات/ هنر نه فقط برای تفریح مردم، بلکه بخش مهمی در روند دمکراتیک کردن یک جامعه است. برعکس حاکمیت که اعتراض داخل را به انگولک دول خارجی نسبت میدهد؛ اعتراض میهن دوستی/ پاتریوتیک است. زیرا برعکس حاکمیت خواهان حفظ وضع موجود، در جهت تکامل جامعه است. در سده 20م شعارهای دیگری مطرح شدند: فراوطنی/ ملل گرایی/ انترناسیونالیزم، جهان میهنی/ کسموپولیتزم، ملی گرایی/ ناسیونالیزم، ملیت پرستی/ شوونیزم، میهن دوستی/ پاترویتیزم.

 

اعتراض می تواند مترقی برای شکوفانی روبه پیش جامعه؛ یا ارتجاعی برای بازگشت به سنن گذشته بنیادگرایی راست باشد. این گذشته گرایی ارجاع به دوران طلایی ایده آلیزه شده ایست که در آن نظم و اتوریته/ جباریت حاکم تام بود. ادبیات اعتراض امید را در جامعه می کارد؛ ثابت می کند که کلمه مهم است؛ قلم در مصاف چماق پیروز می شود.

 

انواع. ادبیات تعهد شامل ادبیات اعتراض، ادبیات انقلاب، ادبیات تبعید می شود. ادبیات تبعید گاهی بزبان مادری مولف، گاهی بزبان موطن دوم او منتشر می شود. ادبیات اعتراض با مبارزات خیابانی در شرف تکوین رابطه دارد. ادبیات اعتراض اجزای شعار، پلاکارد، سخنرانی، شبنامه، مصاحبه، طومار، فراخوان، نامه سرگشاده، سرود و اشکال متنوع خیابانی دارد. سرودهایی مانند "سرآمد زمستان، یار دبستانی، ای ایران" و دهها سرود بزبانهای فلات در تحکیم سازمانی و وحدت معترضان بسیار اثر گذار اند. در هر خیزش عمومی/ خیابانی شعارها مورد بررسی سیاسیون قرار گرفته تا به مطالبات جنبش پی برده شود.

 

ادبیات اعتراض ادیب را به مبارزه قلمی و قدمی تحریض می کند. ادبیات اعتراض سریعترین وسیله برای پیشبرد قانونی برای رفاه عامه است. با پیدایش رسانه های گروهی در نیمه دوم سده 20م و رسانه های جهانی در نیمه اول سده 21م میتوان این را بوضوح بطور روزانه دید، شنید، خواند – اخبار هر جای جهان بهمه جای جهان با ماهواره و اینترنت ترابری می شوند.

 

ادبیات تبعید با آثار برشت، کوندرا، نابوکوف، مولر غنایی چشمگیر دارد. ادبیات انقلابی در مقطع فروپاشی نظام قدیمی و پیدایش نظام نوین آفریده می شود. نمونه: سیمون بولیوار در آمریکای لاتین بضد استعمار اسپانیا در سده 18، خوزه مارتی در کوبا، جفرسون در آمریکای شمالی بضد استعمار انگلیس در سده 18، مایاکوفسکی و گورکی در روسیه اوایل سده 20م. در ایران رساترین صدای شاعر انقلابی فرخی یزدی در انقلاب مشروطه 1906 و سلطانپور در انقلاب جمهوری 1358 می باشد. بخشهای دیگر، ادبیات بازاری و حاشیه اند.

 

در هر انقلابی شعارهای پیشرو توده ها را بسیج می کند؛ پس از پیروزی، این شعارهای ارزنده توسط مجریان فرهنگ منحط گذشته به لجن کشیده می شوند. از عشق انسانی مسیح تفتیش عقاید/ انکوزاسیون Inquisition، از برادری/ برابری انقلاب کبیر فرانسه گیوتین برای گردن زدن مخالفان جناح در قدرت، از نان و مسکن و کار برای همه در انقلاب اکتبر به گولاکها و تصویه های خونین استالینی می رسد. اصولن محافظه گران از گردش قدرت/ حاکمیت ادواری، انتخابی، تخصصی گریزانند؛ آنها حاکمیت مدام العمری یا حتی موروثی در خانواده خود را می خواهند. نمونه: کره شمالی، کوبا، سوریه، مصر، عربستان، امارات.

 

ادبیات بخشهای مختلفی دارد: بازاری برای تفریح خوانندگان معاصرش، هنری برای خواص/ متخصصان ادبی، متعهد برای آگاهی جامعه و تاریخ، اعتراض برای تسریع پویایی فرهنگ و قانون. خوانندگان ادبیات گروههای گوناگونی اند: معاصران و اخلاف برای تفریح/ لذت، نقادان با حفاری بدایع / الگوها در اثار ادبی، تاریخنویسان برای آوردن شواهدی عینی در حمایت از تجریدات کلامی خود، ترجمه گران به زبانهای دیگر، مدرسان برای گنجاندن در دروس تحصیلی نسل جوان، هنرمندان در ترابری به اشکال دیگر هنری مانند نمایش، فیلم، کلیپ، انیمیشن/ پویانمایی، کتابخانه های آجری/ مجازی، موزه ها/ آرشیوها در نگهداری از اقلام عتیق ادبی. ادبیات زنده ترین الگوهای فرهنگی زندگی گذشتگان، معاصران، آیندگان است؛ البته با هنرهای سینمایی گسترش یافته.

 

ادبیات ژانرهای 6 گانه داستان، شعر، نقد، نمایش، سناریو، روزنامه نگاری را شامل می شود. ادبیات میتواند برای تفریح، تعهد یا اعتراض باشد. ادبیات مانا ادبیات تعهد و اعتراض است. تعهد می تواند ایجابی در باره دفاع از ستمدیگان، آزادی، استقلال، ترقی باشد؛ می تواند سلبی به ضد ارتجاع، استبداد، استعمار، تهاجم بیگانگان باشد. در گروه اول در ایران اعتصامی در همنوایی با محرومین، بهار برای آزادی، عشقی برای استقلال قلم خود را بکار بردند. در گروه دوم فرخی یزدی در افشای ارتجاع، سیف فرغانی در نکوهش حمله مغول، لاهوتی در حمله لفظی به ارتجاع، دهخدا در مبارزه قلمی با تاریکی و استبداد را میتوان نام برد.

 

دولت. سرکوب اعتراض در هر کشوری از آلمان، یونان، آمریکا، شیلی، ترکیه، روسیه گرفته تا چین، کوبا، کره، دیگران طومار خونینی دارد. یک نمونه: در جنگ داخلی 1936- 1939 اسپانیا تا 114 هزار نفر کشته/ مفقود شدند. دیکتاتوری 4 دهه فرانکو در 1975 بپایان رسید؛ در 190 گورستان گروهی، 5500 جنازه تاکنون شمرده شده. اسپانیا، پس از کامبوج، مقام 2م را در تعداد مفقودین در جهان دارد. لورکا در اوت 1936 بسن 38 سالگی اعدام شد؛ گورش نامشخص است.

 

در کودتای 1974 شیلی خبرنگاری با دوربین از سوی باند پینوشه تیر خورد. هرم دید دوربین او، در اثر پیچش و افتش خبرنگار، به دَوَران افتاده؛ در حالیکه دوربین روشن بود؛ نوار فیلم در 2 قرقره می گردید. این دوربین بدست مبارزی افتاد؛ در جهان پخش شد. در این فیلم مرگ خبرنگار در دَوَران صحنه ها و سپس بیحرکتی/ مکث روی نقطه ای در آسمان ضبط شد. این مستندی شد که خبرنگار در حال مرگ از مرگ خودش تهیه کرد؛ تا پس از مرگش، جنایت کودتاگران شیلی را افشاء کند.

 

علل. وجود وجدان اجتماعی در فرد بنا به استعداد و موقعیتش در جامعه او را به "شک شرافتمندانه" بقول امرسون در مورد حاکمیت وا میدارد. بنا به فرمول زرتشت "پندار، گفتار، کردار" انسان باوجدان تابع این شک می شود؛ او را به کنش اعتراضی می کشاند. نمونه های آغازین در هزاره 1 ق.م. گریختن زرتشت به نواحی امنتر برای تبلیغ گاهان اصلاحات اجتماعی، تبعید تائو و محکومیت شوکران سقراط است که در جهان تکرار شده و می شود. ادبا بخشی از جامعه اند که استعداد کلامی داشته؛ آنرا در خدمت حقیقت گویی برای احقاق حق محرومین قرار می دهند. جوردانو در ایتالیا نمونه رشادت حقیقت گویی و رزا لوکزامبورگ در آلمان نمونه مبارزه برای حقوق ستمکشان اند.

 

همانگونه که مصلحین اجتماعی در خیابانها برای اعاده حقوق فرودستان بپا میخیزند؛ ادبا هم با قلم برای حقوق ستمدیدگان در اجتماع می نویسند؛ در کنشهای اجتماعی شرکت می کنند. نمونه های عالی این فعالیتها سارتر و راسل در دهه 60 سده 20م با شرکت در تظاهرات ضد جنگ در اروپا بود. دکتر ارانی، فرخی یزدی، لاهوتی، عشقی، دهخدا، سلطانپور، مختاری، سیرجانی - ظرف سده گذشته- در اعتراض به وجود استعمار و ستم در ایران، شرکت قلمی و قدمی داشته اند که منجر به زندان، تبعید، قتل، اعدام آنها شد.

 

روشنفکران بطور عمده بکارهای ذهنی مشغولند. آنها شامل ادیبان، هنرمندان، مصلحین مذهبی/ سیاسی، کنشگران، دانشمندان اند که وجدان بیدار دارند. انها در طیف تعهد قرار می گیرند که برای پویش جامعه با اقشار، گروهها، سازمانها تعامل دارند.

 

در هر جامعه تعداد نوع شخصیت، اختلالات، عواطف، کارکردهای مغز محدود بوده؛ لذا رویهمرفته از 200 تا کمتر است: 16شخصیت مانند برونگرا و درونگرا + 24 اختلال شخصیتی و روحی مانند خودشیفتگی و افسردگی + 40 عاطفه مانند شادی و خشم + 100 کارکرد مغز مانند اعتقادات، وجدان، حافظه، خلاقیت، یادگیری، زبان، منطق، ادراک، حرکت. این کارکردهای مغز در شاعران و خوانندگان آثارشان مشترک اند؛ ولی نسبتهای فعالیت آنها متفاوت اند. پس تعهد و اعتراض بخشی از کارکرد مغز و شخصیت است. همانطور که در عوام و سیاسیون وجود دارد؛ در نویسندگان و هنرمندان هم وجود دارد. نکته دوم: بنا بر 200 کارکرد مغزی، خوانندگان و نویسندگان دلخواهشان ذهنیات مشابه دارند. بنا به ضرب المثل فارسی/ سعدی: کبوتر با کبوتر باز با باز/ کند همجنس با همجنس پرواز.

 

پس تعهد به درجات در همه مردم منجمله نویسندگان وجود دارد. البته منافع فرد را هم در موضعگیری اجتماعی/ سیاسی او باید در نظر گرفت. از اینرو ادبای متعهد هم قطاران خود را در کنشگران معترض در هر جامعه دارند. نیما، شاعر متعهد، برادرش لادبن را داشت که بخاطر عقاید مساوات خواهی در کشور شمالی ناپدید شد. دهخدا، زمانی شاعر/ نویسنده، زمانی دیگر کنشگر سیاسی بود. کیوان، روزبه، وارطان، فاطمی، قندچی، دکتر قاسملو، دکتر اعظمی، زوج مقتول فروهر در خانه، شهدای این مبارزه اند – همه اینها از یک گوهرند؛ هر کدام ابزار مبارزه ویژه ای را برگزیده بمصاف تاریکی رفتند.

 

ادبیات اعتراض وجدان تاریخ است. ادبیات اعتراض در کنترل مراکز وجدان، اعتقادات، منطق، جسارت/ اراده شخصیت قرار دارد. ادبیات، هنر کلامی است که 3 هدف عمده در جامعه دارد: تفریح، آموزش، تهییج. ادبیات تعهد/ اعتراض مانا بوده؛ برای آموزش و تهییج می باشد. ادبیات اعتراض پنجره ایست باز برای تاریخ. صدای انتقاد، پرخروش یا نرم، صدای لایه های فرودست، زیر خشونت نظام سیاسی- فرهنگی حاکم است که نوشته میشود؛ در جامعه پخش می شود؛ تا در تعیین جهت تاریخ شرکت کند.

  • Like 2
لینک به دیدگاه

مقاومت. مردم برای تغییر وضع زندگی خود دیر یا زود متحد شده؛ با دولت و حافظان وضع موجود درگیری پیدا می کنند. در این درگیری بدنبال اشکال نوین برای مبارزه اند. مقاومت در برابر بیعدالتی است که امروزه به رسانه های دیجیتال سمعی، بصری، متنی هم سرریز کرده. اکنون اینترنت ژورنالیسم شهروندی را امکان می دهد تا هر انسان باوجدانی با تلفن همراه چندرسانه ای، جامعه را از تخلفات صاحبان قدرت، ثروت، منزلت و حتی فقیران تهی از فرهنگ مدرن از طریق شبکه های اجتماعی مجازی اینترنت آگاه سازد. ادبیات اعتراض همیشه برای بیان/ ارتباط گیری برای مستند سازی رخدادهای شنیع گذشته و جاری اشکال جدیدی را جستجو می کند.

 

ایران. در قرون وسطا برخی نویسندگان مانند حلاج، شیخ اشراق، عطار، گاهی بجرم زندیک/ زندیق یا میهن دوستی بشهادت رسیدند. مولانا و خیام بخاطر خشگ اندیشان قدرتمند از موطن خود مدتها دور شدند: بشنو از نی چون حکایت می کند/ از جداییها شکایت می کند.. پس ادبیات تعهد همه جایی بوده؛ از طرف حکام سرکوب می شود. سانسور یکی از ابزار مدرن برای عدم گسترش اعتراض است.

 

در 100 سال گذشته در ایران، متهم سیاسی در مرحله تحقیقات، فاقد نیروی دفاعی قانونی است. پس استقلال قوه قضاییه از نیروی مجریه کشک است. گاهی بر اساس اقاریر موردنظر تیم بازجوی منتج از شکنجه و آزار، با وعده ی دروغین تخفیف در مکافات متهم، بازجویان زیر قول تخفیف در جرم زده؛ دادستان تقاضای اعدام برای متهم خواسته؛ دادگاه هم اعدام را صادر می کند. در این روند حبس متهم، کرامت انسانی متهم و شرافت وجدانی بازجویان مخدوش/ دریغ می شود.

 

در قوانین هر کشور جرم قلمی از قدمی خفیفتر است؛ لذا معترضان قلمی مصونتر از کنشگران قدمی در جامعه هستند. در دهه 40 فرخزاد، شاعر متعهد به برابری حقوق اجتماعی زنان با مردان، با شاملو برای صیانت حیثیت انسان، ساعدی، بهرنگی، دکتر رحیمی، هزارخانی، آرین پور، ناصر پاکدامن، هما ناطق، دکتر خویی در دانشگاهها بطور تلویحی به تدریس حقوق شهروندی پرداخته؛ در خیابان دکتر خانعلی برای احقاق حقوق معلمان، جزنی با 6 نفر کنشگر سیاسی، 4 هزار مبارز جوان زندانی در تابستان 67 به قتل میرسند یا اعدام می شوند. شعر تعهد در پیشبرد آثار و عقاید مترقی در جامعه با حاکمیت در تقابل قرار می گیرد. حاکمیت صرفا شامل دولتمردان نمی شود در برگیرنده قدرتمندان با عقاید عقبافتاده و گذشته گرا هم می شود. درگیری فروغ بیشتر با جامعه پدرسالار بود تا با ساواک؛ برخلاف سلطانپور. ولی هردو شجاعت اجتماعی داشته با آنها دست و پنجه نرم کردند.

 

اوج ادبیات اعتراض در ایران در کانون نویسندگان از دهه 60 سده 20 پررنگتر شد. شاعرانی چون گلسرخی، سلطانپور، سیرجانی، مختاری، پوینده جان خود را در این راه گذاشتند. هنر اعتراض گاهی به رابطه ارگانیک شاعر با حزب ارتقاء می یابد: سارتر، پیکاسو، آراگون، نرودا، تئودوراکیس، برشت، ایو مونتان در غرب؛ در ایران لاهوتی با سرود انترناسیونال و سلطانپور با شعر جهان نمونه های عالی تعهد در ادبیات اند.

 

پس از 22 خرداد 88 در ایران، نارضایتی از نتایج اعلان شده انتخابات، توده های میلیونی را به خیابان کشید. درگیری نیروهای مسلح دولت با مردم بیدفاع منجر به قتل درجا و در زندان، حدود 70 جوان، شد. نماد این قتلها، پرپر شدن نسترن زیبای ایران ندا بود که هم با چشم ناظران صحنه و هم با عدسی دوربین پویا به سراسر جهان ترابری شد. تا جاییکه برای این زن ایرانی تندیسها، نقاشیها، شعرها، گردهماییها در سراسر جهان پدید آمد. حتی کسانی که در هنر و ادبیات دستی نداشتند خشم و اندوه خود را با شعار و قطرات اشگ نشان دادند.

 

یکی از پیگیرترین ادیبان اعتراض دکتر براهنی است. او 50 سال مبارزه بضد استبداد را در کنش، نویسش، آموزش استمرار داده. در دانشگاهها به آموزش ادبیات تعهد و اعتراض پرداخته؛ در کانونهای نویسندگان ایران، آمریکا، کانادا صدای ستمدیدگان را به گوش فرهیختگان جهان رسانده/ می رساند. با کتاب نقدش، طلا در مس، نقد علمی/ عینی را در ادبیات فارسی از طریق تدریس دانشگاهی نهادینه کرد. با امضای فراخوانها، طومارها، نامه های اعتراضی بضد استبداد سد ساله ایران در مجامع و رسانه های جهانی صدای زنان، اقوام، کارگران، مبارزان ایران را رساتر کرد.

 

دکتر کدکنی نمونه دیگر از فرهیختگان ایرانی است که با دید انسانی به نقد استبداد پرداخت؛ دید انسانی هنری خود را در دانشگاهها به نسل جوان انتقال داد. در بین چند میلیون ایرانی مهاجر و تبعیدی در خارج از ایران، اکثریت غالب، یا همه روشنفکران، به وضع موجود معترض ند. از دکتر بهمن نیرومند که کتاب پرفروش او در دهه 60 در آلمان نقش استعمار نو در ایران وابسته را افشاگری کرد؛ تا استادانی چون احمد اشرف، خسرو شاکری، یرواند ابراهامیان، مهرداد درویش پور، سیروس بینا، در دانشگاههای غرب برای صیانت حقیقت و دفاع از ستمدیدگان کنشهای قلمی و قدمی پیگیر دارند.

 

اکثر شاعران از گروههای نیمه مرفه اند؛ در پروسه آموزش و با وجود وجدان ارثی به ستم جامعه پی میبرند. سپس برای تعدیل آن قلم می زنند. گاهی برخی از آنها در منگنه دولت ستمگر، مرض و پیری، فقر مالی گیر افتاده؛ وامیدهند: توللی، کوش آبادی، کارو. ولی در دور بعد، پشیمان شده از مردم پوزش می طلبند. گاهی از بیخبری و نبود وجدان در خدمت دولت اند مانند شفا، خانلری، معیری، نادرپور. ولی در دور بعد زندگیشان، در دفاع از رفع ستم، قلم می زنند مانند نادرپور یا خاموش می شوند. گاهی هم در خدمت ستمکاران از ابزار فرهنگی آنها می شوند: لاشایی، نهاوندی، نیکخواه، لاجوردی، شریعتمداری.

 

کانون نویسندگان ایران، بخشی از انجمن جهانی نویسندگان PEN در 1347 بوسیله شاملو، آل احمد، سیمین بهبهانی تاسیس شد. این کانون تا کنون سنگر دفاع از آزادی بوده؛ بخش تبعیدی آن در اتحادیه اروپا فعالیت دارد. در این راه شهدایی بر لیست شهیدان ملت افزوده است. در تابستان 1975 بنا بدعوت کانون نویسندگان ارمنستان 21 مولف ایرانی با اتوبوسی بسوی کشور همسایه حرکت کردند. نزدیک گردنه های مرزی، شبانه راننده که اجیر دولت بود، اتوبوس را برای سقوط به دره های مهیب به لبه جاده برد؛ بخاطر صخره ای جلوی اتوبوس در هوا ماند؛ بقیه آن بسنگ گیر کرد. نویسندگان، خبرنگاران، شاعران از خواب برخواسته؛ از مرگ نجات یافتند. در این میان مختاری، کوشان، سرکوهی، بهنود، مندنی پور، سپانلو، 15 ادیب دیگر هم بودند که برخی بعدها بقتل رسیده؛ بقیه مهاجرت کردند. قتلهای زنجیره ای بوسیله بخشی از وزارت امنیت که تا 100 کنشگر، شاعر، نویسنده را در لیست مرگ در خارج و داخل کاردی کردند؛ در دهه 70 با افشاگریهای شجاعانه گنجی و باقی، دفاع منصفانه دکتر زرافشان، جامعه را تکان داد. کتابهای گنجی تا 200 هزار شمارگان چاپی که در تاریخ 100 ساله کشور بیسابقه بود، چاپخش شدند.

 

غرب. ادبیات اعتراض در تمام 190 کشور عضو سازمان ملل وجود دارد. ولی این ادبیات در آمریکا، هم از نظر سنت و هم از دید محتوا، جلوه خاصی در جهان دارد. زیرا این کشور نخستین جمهوری مدرن و رنگین کمانی از نژادها/ ملیتها می باشد. ظرف 2 سده گذشته در آمریکا، ادبیات اعتراض آیینه مشقات بود برای: مهاجران فقیر، بردگان، کوچ اجباری سرخ پوستان بومی، تکاپوی زنان برای رای، خروش کارگران، فشار بر اقلیتها، دار زدن نوجوانان سیاهپوست، رکود بزرگ دهه 30 در خوشه های خشم اشتاینبک، تزویر محافظه کاران در آثار مارک توین، خواست حقوق مدنی دهه 60 ، موج 2م فمینینیزم، جنبش فراگیر ضد جنگ هندوچین، حقوق لاتینها، دگرباشان، افشای دخالت دولت در امور خصوصی، تهیدستان بدون بیمه طبی، بیخانمانها، جرایم استیصالی اقتصادی، اعتراض به جنگ عراق.

 

ادبیات اعتراض در آمریکا به عصر جفرسون در اعلانیه استقلال در سده 18م در برابر تضیقات استعماری انگلیس می رسد. در 1846 ثورو Thoreau بخاطر نافرمانی مدنی در نپرداختن مالیات رای Poll Tax به زندان افتاد. این مالیات برای محرومیت بردگان و فقیران بی پول از رای دادن بود. دوستش امرسون به ملاقات او آمد؛ از پشت میله های انفرادی پرسید: تو این تو چکار میکنی؟ ثورو پاسخ داد: تو آن بیرون چکار می کنی؟

 

ادبیات اعتراض خط تفکیک 2 نوع ادبیات یک ملت است. امرسون نوشت در یک سو، "شک شرافتمندانه که خود را تکرار می کند؛" سوی دیگر، هنر با هدفی بلاواسطه قرار دارد. پس اعتراض بضد وضع موجود، برای تقلیل اجحافات اجتماعی، مربوط به وجهی از شخصیت فرد یعنی شرافت و انصاف است.

 

اعتراض محرومان به دولت، قانون، دین، فرهنگ، مالکیت مربوط به قرون قبلی در تاریخ همیشه بوده و خواهد بود. شرکت مولفان کتب هم در این روند دمکراتیک کردن جامعه از آغاز تاریخ بوده؛ ادبیات هر ملتی کیلومتر شمارهای اجتماعی معینی دارد. در آمریکا اعلانیه استقلال 1776 با 10 ماده حقوق شهروندی در تقابل یک کشور فدرال با استعمار خارجی، بیاینه 1838 مطالبات زنان در شهر آبشار سنه کای Seneca Fallsنیویورک برای بزرگترین اقلیت جنسی در جامعه بسیار مهم و حتی جهانی اند. بیانیه 18 خواسته مشخص در جهت برابری حقوق زنان با مردان برای افزودن به اعلانیه استقلال اصلی پیشنهاد کرد. در اعلانیه جای زنان و اقلیتها خالی بود؛ آزادی فرق مذهبی و نه جدایی دین از دولت وجود داشت. جنبش حقوق مدنی اقلیتها، زنان، در دهه 60 سده 20م، رسمیت شناختن حقوق مدنی دگرباشان در سده 21م 2 نقطه برجسته دیگری اند.

 

ادبیات اعتراض کنش برانگیز است؛ خشم، شوک، همدردی را تصویر می کند؛ برضد وضع موجود بر می خیزد/ برمی خیزاند. ثورو در 1849 "مقاومت {نافرمانی} مدنی در برابر حکومت" را منتشر کرد. او جنگ آمریکا – مکزیک را ناعادلانه دانسته؛ یک "شک شرافتمندانه" پیدا کرد؛ لذا آنرا در رفتار اجتماعیش نشان داد؛ نوشت: "تحت حکومتی که ناعادلانه {افراد را} زندانی می کند؛ جای واقعی یک انسان باوجدان زندان است."

 

مهاجرت الیوت، آودن، پاوند با تبعید برشت، مولر، سولشن تسین، ساعدی تفاوت دارد. شعر سیاسی در تعمیم اسطوره ستم و تبعید، از شعر خصوصی در باره زندگی خود شاعر، تفاوت دارد. اوید، یوریپید، شیلر، هاینه، کوندرا، نابوکوف مدتی را در تبعید گذراندند. برشت در اشعار زفندبورگ Svendborg این تفکیک را با دقت مداقه می کند: همیشه نامی که بمن نسبت داده می شود خطا می دانم: مهاجر./ این بدین معنی است که موطنت را ترک کرده ای./ ولی ما بمیل و اراده آزاد برای گزینش سرزمینی دیگر، آنرا ترک نکردیم./ نیز، ما برای همیشه نمی خواستیم در غربت بمانیم./ ما گریختانده شدیم. بیرون ریخته شدیم، غدغن شدیم./ ما پذیرفته شدیم - نه در موطن بلکه در تبعید..

 

در شاعر متعهد، وجدان بیدار است. برشت در نامه 1942 "عشق به حقیقت و خشم بر بیعدالتی" را باعث تبعید می داند. او سنت تبعید در تاریخ و برخی شاعران چینی سده 8 و 9 م در غربت مانند لائو تسو Lao-tsu ، ته چینگ ching Te و تائو Tao از سده 6 ق.م. را بررسی می کند. سعدی 30 سال دور از موطن بود؛ ناصرخسرو هم نیز. در یونان یوریپید، روم اوید Ovid ، در ایران زرتشت، مانی، ارژنگ در گریز و اختفاء به نواحی دوراز دسترس حاکمان خودکامه رفتند.

 

نویسندگان متعهد بازوان نویسای پاهای پویا و فریادهای حق طلبی صفوف معترضان خیابانی اند. آثار این ادباء دریچه های "تصویرساز" به زندگی و مبارزات مردم هر کشور است. این نقل قول از فردریک داگلاس، برده سابق و خواهان الغای بردگی در آمریکا، آورده شده. آنها جهان را آن گونه که هست؛ نیز آنگونه که می تواند باشد، می بینند. اثار آنها بدیلی برای تاریخ است در کنار سخنرانی های رهبران، مصوبات مجلس، و تصمیمات دادگاه عالی.

تعهد. تعهد یعنی عشق؛ تعهد اجتماعی بمعنی عشق به مردم و تعالی فرهنگیشان است. شعر بی تعهد چیست؟ -: سرهم کردن جدول متقاطع کلمات، بدون رعایت خطهای عمودی و افقی و ساختار درونی. ملغمه فکرهای کتره ای با دستمالی، پردازش ناقص و من درآوردی مغز راست. البته گروه خام، جوان، کوچکی در جامعه حراف، بیهدف، تنبل وجود دارد. اینها شعر حاشیه را پذیرا می شوند. این گروه با شخصیت ترسو، خودشیفته، تنبل، خوشگذران که هنری ندارد جز حرافی، دمخوار است. نه نقاشی، نه موسیقی، نه نمایش، نه رقص – نه علم – هیچ تخصصی ندارند. نه زبانشناسی، فلسفه، جامعه شناسی، حقوق، پزشگی، مهندسی، هیچ. شاعر حاشیه پرده داری شعرش را روی دیوار زیر سایه دولت تبلیغ می کند.

 

شعر، تعهد کلامی است. مسئله شعاع دایره این تعهد است؛ نه خود تعهد. شعر تعهد را می توان از نظر محتوا، زبان، موضوع، شعاع محاط بر افراد درونش مداقه کرد. از نظر افراد، این دایره می تواند بترتیب فرد شاعر، ممدوح/ معشوق، گروه فکری خودی، جناح سیاسی، قومیت منطقه ای، طبقه اجتماعی، گستره ملی، مخاطب جهانی را در بر بگیرد. پس طیف درون شعر می تواند از محاط بر یک فرد تنها بوده؛ تا تمام ملت و حتی جامعه جهانی را در بر بگیرد. در هر زبانی تنها چند شاعر بضمیر فرهنگی مردم تصعید می کنند. در فارسی آنها فردوسی، حافظ، خیام، مولانا، سعدی اند. ولی در طول تاریخ زبان یک ملت 100 ها هزار شاعر دیگر است. رمز مانایی شاعر متعهد چیست که آنها را از خیل انبوه شاعران حاشیه متمایز می کند؟

 

در هر عصری ادبیات دارای یک جریان عمده و باریکه های حاشیه ایی است. مولفان حاشیه گاهی ابداعاتی از خود نشان میدهند که این بدایع در جریان اصلی مستهیل می شوند. ولی نام اینها در جریان عمده ادبیات خالی می ماند.

 

تعهد هزینه دارد: اعدام، زندان، شکنجه، آزار، بیکاری، رانده شدن از مقامات/ مکانهای دولتی، تحت پیگرد سازمان امنیتی، ممنوع الخروجی/ الورودی. ذهن شاعر حاشیه مغز خر نخورده اینها را می بیند ولی بروی خود نمی آورد. بصرفه است که در حاشیه بماند. درهای دولتی رویش باز است. با مسافرتهای به غرب در کنفرانسهای ادبی خودنمایی محقرانه میکند؛ در نهایت مشروب مجانی/ بخرج ملت خویش، غذای چرب گران بخرج مردم از گلو قورت می دهد. مقام، پول، مسافرت به کنفرانسهای ادبی، خوشگذرانی، خودنمایی در رسانه ها، مخدرات – اینها پاداش او از طرف رژیم است.

 

ادبیات در دست مولف در محیط ستم پیش میرود. این محیط در اثر هنری پژواک می یابد. حتی جبن، بیخبری، الکی خوشی مولف در روال تاریخ غربال شده؛ از فرهنگ مردم طرد می شود. اگرچه در طول حیات، مولف با کلک و زرنگی خود را در رده ادبیان یک فرهنگ با کمک دولت وقت جا می زند؛ ولی پس از مرگش تاریخ او را از ادبیات مانا جدا کرده؛ توی تاریخ ادبیات بصورت پاورقی یا پاراگرافی ثبت می کند. البته اثر ادبی رمان تزی Roman These بنا به برنامه حزب یا مذهب از بالا نباید باشد؛ بلکه رمان ایده ها Roman d'Idees از واقعیات پویای جامعه از پایین باید باشد. نمونه نخست ادبیات دینی، فرمایشی، حزبی است. پاسترناک نمونه نامور دومی است.

 

شعر تعهد هدف، سامان، ساختار دارد؛ دایره موضوعی آن ورای فرد راوی است. ادبیات تعهد جزیی از مبارزه اجتماعی است که در خیابانها، دادگاهها، کارخانجات، موسسات، سازمانها رخ میدهد. از اینرو شاعر متعهد با مبارزات مردم مرتبط است. پای حرف شاملو و ساعدی، شنونده بتاریخ و جغرافیای ملی با تجارب کنکرت انسانهای حقیقی پی میبرد.

 

حافظه شاعر متعهد دوربین ضبط حوادث اجتماعی برای بهبود جامعه و رفع/ تقلیل ستم است. شاعر متعهد جهانبینی فرای من دارد. طیف اعتراض اجتماعی گسترده است: استادان برای اشاعه فرهنگ نوین، وکلای باوجدان برای دفاع از حقوق متهمان، روزنامه نگاران برای افشای فشارها بر مردم فقیر، هنرمندان برای پیشبرد سطح فرهنگی جامعه، تاریخنویسان برای درس گیری از گذشته، کنشگران برای تظاهرات خیابانی، اعتصابات برای گرفتن حق صنفی، قشری، طبقاتی.

 

شعر تعهد تاریخی است. از گذشته های دور شعر گرایش به تعهد در برابر نیروهای قهار طبیعی، سیاسی، فرهنگی داشت. اصولن شاخه شعری ماندگار بین مردم، شعر تعهد است که از اعصار گذشته بدست اخلاف رسیده. از هزاره 1 ق.م نمونه: زرتشت: ستيز من تنها با تاريكي است./ و برای ستيز با تاريكی شمشير به روی تاريكی نمی كشم؛/ فانوس می افروزم. تا قصاید خاقانی در کبر نخوت فاتحان که خود را ابدی می پندارند ولی فانی اند، با مطلع ندایی/ آمرانه: هان ای دل عبرت بین، از دیده نظر کن هان/ ایوان مدائن را، آیینه‌ی عبرت دان. شعر تعهد در گذشته گاهی در تصویر ناهنجاریهای تهاجم خارجی در کشور هم می باشد؛ سیف فرغانی نمونه ای متعالی آنست. او در توبره کشی آبادیهای ایران بویسله ایلغار مغول قصیده خود را این گونه آغاز کرد. هم مرگ برجهان شما نیز بگذرد/ هم رونق زمان شما نیز بگذرد. خوانش این شعر درتاریخ تکرار شده؛ نوعی آرامش به مصیبت دیدگان می دهد؛ که بلیه در گذر است؛ به پایان خواهد رسید.

 

تعهد در ادبیات تاریخی است؛ اختراع یک ادیب محلی در زمان معین نیست. به زرتشت، تائو، سقراط در هزاره اول ق.م. می رسد. نگینه فوق از زرتشت بر نقش روشنگر مصلح اجتماعی تاکید می کند؛ بعلاوه در فرمول درخشان خود "پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک" نقش فرد را در اجتماع تبیین می کند. این فرمول روال فکر فرد تا کنش اجتماعیش را مرحله بندی کرده که در روانشناسی، زبانشناسی، جامعه شناسی از احکام اصلی اند. در صفحه صفحه ی تاریخ، نام ادیبان متعهد که با حاکمیت خرافی، قادر، محافظه کار درافتاده اند دیده می شود. این کرونولوژی در تاریخ کلیسای کاتولیک با جزییات گنجانده شده؛ جیوردانو، گالیله، لوتر نمونه های فروزان تعهد به حقیقت و انسانیت اند.

 

شعر تعهد جهانی است. شعر تعهد در جغرافیای جهان گسترده است؛ اردوگاه گسترده ای با نامهایی چون مایاکوفسکی، لورکا، ویتمن، برشت، نرودا، حکمت، محمود درویش، یانیس ریتسوس، سلطانپور، شاملو. شعر تعهد یکی از شقوق مهم شعر جهانی است. شعر تعهد این گروه شاعران جهان وظیفه ضبط/ کرونیکل پروسه خونین مبارزه و تهییج نیروهای بالنده اجتماعی را بعهده داشت.

 

تعهد در ادبیات جهانی است؛ اختراع یک ادیب در یک کشور نیست. از راسل، آینشتاین تا لورکا، مندلشتام در تبعید شوروی، محمود درویش فلسطین، ژاله اصفهانی، طومار آن به درازای تاریخ و به پهنای جهان است. در ایران: فردوسی، سیف فرغانی، خیام، خاقانی/ ایوان مدائن، تا مولوی، حافظ، عبید. یزدی، عشقی، لاهوتی. اینها برادران و خواهران خود را در عرصه های دیگر اجتماع دارند: مزدک، بابک، جنگلی، پسیان، ارانی، مصدق، فاطمی، وارطان، شوشتری، بزرگ نیا، قندچی، ندا، ترانه، سهراب. ادبیات تعهد در عهد کلاسیک، مدرن، معاصر وجود داشته و دارد: گلسرخی، سلطانپور، مختاری، سیمین، کدکنی؛ در خارج هم با هجرت و تبعید آنها لیست دراز است: آزرم، خویی، براهنی. شاعران جوان چون مریم هوله، رضا معتقدی، .. هنرمندانی چون مرجانه ساتراپی را هم باین لیست میتوان افزود.

 

شاعران متعهد این مبارزه ی نابرابر - از نظر قوا ولی ظفرنمون از نظر راهکار/ استراتژی- را برای اخلاف انسان در جهان انجام دادند. این شعر در اسپانیا، یونان، شیلی به آزادی نسبی انجامید؛ در فلسطین هنوز ادامه دارد. شعر تعهد پویاست؛ تعطیل پذیر نیست. پس از پیروزی جامعه در حصول به آزادی، استقلال شعر تعهد به تضادهای ثانوی جامعه مانند جنسی، عقیدتی، محیطی، جهانی پرداخته؛ برای تعدیل آنها می کوشد. در این سطح مبارزه کلامی، جدلی، اقناعی، مدارایی است؛ خشونت و قهر ناچیز می شود. مقایسه آمریکا در سده 21 با دهه 20- 60 خونین در تاریخ آن؛ البته اکنون خشونت به بیرون از مرزها در 200 پایگاه نظامی در کشورهای دیگر اتفاق می افتد.

 

بیانیه شعر تعهد بقول شاعر اسکات، یو مکدیارمد Hugh MacDiarmid حاوی "سازمان نوین و آگاه اجتماع" است. این سنت در زبان انگلیسی با شللی در سده 19 آغاز شد. شعر تعهد طیف گسترده ای را در بر دارد- از وجدان آگاه شاعر، دوری از دربار صاحبان قدرت، منزلت، ثروت، بیان پلیدیهای صاحبان زور، زر، تزویر تا مبارزه برای عدالت اجتماعی.

 

بزرگترین جایزه جهانی با دقت نظر هیئت ژوری نوبل در ادبیات روی تعهد مولف تاکید میکند. در 100 سال گذشته سارتر، کامو، پاسترناک، سولشنتسین، اشتاینبک، نرودا، پاموک، مولر و دیگران صاحب این جایزه شدند. هیئت امنای این جایزه برای گزینش مولف تاکید بسیار بر تعهد دارد. تعهد معیاری جهانشمول، بی شبهه برای تشخیص ادبیات ارزنده در برابر ادبیات بازاری، است. شعر مشتقی از شخصیت شاعر است. شخصیت باوجدان، شجاع، منصف، صمیمی، مطلع، نیکوکار، باهمت، بلندطبع، باعاطفه، متعالی، نوجو، کنجکاو همراه با استعداد، حافظه، حواس قوی، تجارب اجتماعی غنی، قریحه زبانی، تحصیلات ادبی/ فنی عناصر اثر گذار بر شعر مانایند. چخوف گفت: همسر من پزشگی است؛ معشوق من نویسندگی. یعنی او تخصص فنی خود، خلاصه و مفید و دوری از اطناب کلام، را در نویسندگی خود با وسواس بکار برد. یک نمونه از شاعر متعهد در زیر می آید. دیگر نویسندگان زن هم هر کدام به امری ورای خویش تعهد داشته اند.

 

هرتا مولر، نویسنده متولد رومانی تبعیدی در آلمان 12مین زنی است که نوبل ادبیات را تصاحب می‌کند. مخالفت این نویسنده با پیوستن به دستگاه امنیتی سبب شد از ادامه کار معلمی بازماند. وی بارها از طرف دستگاه امنیتی رومانی تهدید به مرگ شد. وی شاعر و نویسنده‌ای است كه به‌جهت به‌تصویر‌كشیدن شرایط سخت زندگی مردم رومانی در دوران رژیم چائوشسکو به شهرت رسید. دیگر نویسندگان/ شاعران زن برنده‌ی نوبل ادبیات عبارت‌اند از: سلما لاگرلوف سوئد ‌١٩٠٩، گراتزیا دلدا ایتالیا ‌١٩٢٦، زیگرید اوندست نروژ ‌١٩٢٨، پرل باك آمریكا ‌١٩٣٨، گابریلا میسترال شیلی ‌١٩٤٥، نلی ساچز سوئد ‌١٩٦٦، نادین گوردیمر آفریقای جنوبی ‌١٩٩١، تونی موریسون آمریكا ‌١٩٩٣، ویسلاوا شیمبورسكا لهستان ‌١٩٩٦ الفریده جلینك اتریش ‌٢٠٠٤ ، دوریس لسینگ انگلیسی ‌٢٠٠٧

 

گاهی فرد خود در برگیرنده مفاهیم ورای خود مانند میهن، عدالتخواهی، آزادی، برابری، انسان، جهان می شود. حقارت فرد در جامعه آغاز سده 20 در جمهوری چک و ماشین قهار قانونی دولت در آثار کافکا بروشنی افشا می شود. یاس کافکا در آغاز سده 20م در موطنش یک رفتار اجتماعی سلبی بود. کمی بعد لیبکنشت، لوکزامبورگ، برشت در مبارزه با ستم سرمایه داری رفتار مثبت نشان دادند. ولی هر 2 گروه فریاد خود را از ستم و سردی سرمایه در آثار و کنشهای خود بروز دادند. هنرمند گرسنه که ستم اجتماعی را کاوش میکند؛ بخش تصویر شده مبارزه طبقاتی در جامعه است.

 

می توان از 100 ها نمونه در ادبیات و هنر نام برد: دن آرام شولوخوف، برادران کارامازوف داستایوسکی، بینوایان هوگو، دکتر ژیواگو پاسترناک، آثار دیکنز، شاو، حتی فساد اشراف انگلیس در فاسق خانم چترلی لارنس- در این آثار تضادهای ناهنجار جامعه افشاء می شوند. آثار مارکز، اشتاینبک، کامو، پیکاسو، ون گوک، گویا، بتهوفن، تئودوراکیس، والری در ورای هنرمند تضادهای جامعه را برملا میکنند. حتی در آثار هنرهای اجرایی و بصری مانند نمایشنامه های برشت، فیلمهای زد، پدرخوانده، طعم گیلاس.. به اجحافات و خشونت جامعه اندیشید.

 

حادثه های جانگداز شیمیایی بوتال هند، چرنوبل شوروی، سونامی اندونزی، زلزله بم، قتل ندای زیبا در برابر دوربین رساننده به جهان، وجدان انساندوستی را در اکثر 6 بیلیون جمعیت کره زمین بیدار می کند. این محرکات پایه پذیرش عینی برای ادبیات تعهد اند. اینها بیانگر وجود وجدان بشری در جهان است که پراش این وجدان فراگیر در نقشداران اصلی حادثه، نویسنده، خواننده، خبرنگار، همه انسانها را با هم مرتبط می کند. آیا ابر اتمی یونیزه کن با باد و ابر از روسیه به کشورهای اسکاندیناوی نمی رسد؟ پس چرنوبل محلی نبوده؛ تاثیر مخرب ذرات پرتوزا بر دی ان ای هسته یاخته های نباتی، جانوری، محیطی اب و هوا منطقه ای/ جهانی است.

 

  • Like 2
لینک به دیدگاه

نتیجه

 

در انکشاف جامعه، پیدایش حقایق بایاترین علت است. شوپنهاور گفت: همه حقایق از 3 مرحله می گذرند. نخست، با طعنه روبرو می شوند. دوم، با خشونت مقابله می شوند. سوم، بصورت {امری معلوم/ واضح/ مبرهن self-evident } خود- مشهود پذیرفته می شوند. ادیبان در مرحله دوم حقیقت را برای تغییر وضع موجود جامعه تبلیغ می کنند؛ با خشونت دولت و محافظه کاران روبرو می شوند. باید افزود که موتور تغییر در جامعه تبلیغ حقایق نوین است؛ وگرنه جامع ایستا میماند؛ نیز هر جامعه با دیگر همسایگان و بوسیله رسانه ها با دیگر جوامع جهانی در ارتباط است؛ در حالی که محافظه کاران خواهان سنن گذشته و حفظ قدرت خوداند.

 

ادبیات اعتراض بزهها و حذفهای دولتی را زودتر از ادبیات تعهد تصحیح می کند؛ زیرا با خروش ناراضیان در خیابان کوک می شود. در دانشگاهها تدریس می شود؛ تا برای نسل جوان گذشته پراجحاف را نمایان کند. روح جامعه را تلطیف می کند؛ چون در نهایت بسوی خشونت زدایی و رفع اعدام میرود. بطور تلویحی از انسانهای ظلم شده دلجویی می کند. مردم فقیر داستایفسکی، آنا کارنینای تولستوی، بینوایان هوگو، الیور تویست دیکنز، مادام بواری فلوبر، اشعار گینزبرگ، ویتمن، ریتسوس، داستانهای آپتان سینکلر در ادبیات تعهد غربی نمونه اند. افراد خشونت طلب جامعه را خجل می کنند.

 

تعهد رابطه ای 3 سویه بین فرد مولف، اجتماع خواننده، ماشین دولت است. هر 3 بر یکدیگر در رابطه دیالکتیکی اثرگذار/ اثرپذیر اند. مولف از ستم رنج میبرد میخواهد آنرا برای جامعه بیان کند. خواننده میخواهد از خواندن اثر بهره گیرد؛ بیاموزد؛ راهیابی کند. دولت می کوشد مولف را خنثی، خواننده را تخدیر کند. در ادبیات تعهد، عنصر شانس/ بخت از اثر ادبی جدا می شود. در این گونه اثار هدف/ مقصود در اثر ادبی، تقویت/ تاکید می شود.

 

شعر تعهد یک واقعیت جهانی است که در تاریخ ادبیات هر قومی دیده می شود. نظریه ادبیات تعهد که سارتر آنرا در نیمه سده 20م عنوان کرد آنرا به مشعر نقادان و برنامه تحصیلی دانشگاهی وارد کرد. ولی در حقیقت روال و رواج ادبیات جهانی اثری ندارد. درست مانند گردش زمین بدور خورشید که کلیسا آنرا بطور سطحی، بصری بغلط معکوس واقعیت را به خلق حقنه می کرد. در سده 17م کپلر این حقیقت غیر حسی را با 3 قانون مدار سیارات اثبات کرد. یعنی حقیقت همیشه وجود داشته؛ آگاهی که کپلر به انسانها داد برخی آنرا پذیرفتند؛ برخی نظرات غلط قبلی را قبول داشته. مانند نظریه تکاملی داروین، وراثت مندل.

 

تعهد فقط در شعر، ادبیات، کنشگری اجتماعی نیست. در علم هم وجود دارد. از سقراط، رازی، خیام تا جوردانو، گالیله، داروین، آینشتاین، ساخاروف- در امور اجتماعی بنفع حقیقت و انسانیت فعالیت نستوه داشتند. کشف علم به محبوبیت دانشمند ختم نمی شود. این شخصیت باوجدان دانشمند است که او را شهره جهانی میکند. دانشمندان فوق و بسیاری دیگر انساندوستی خود را در جامعه تبلیغ می کردند. راسل به رهبری کنفدراسیون جهانی دانشجویان ایرانی در دهه 60 نامه های همدردی در مبارزات آنها بضد استبداد نوشت؛ خود در خیابانهای لندن به تظاهرات ضد جنگ در پیشاپیش صفوف در برابر پلیس مسلح راه پیمایی می کرد؛ با رسانه ها برای تعدیل خشونت جنگ مصاحبه می کرد. چامسکی نمونه دیگری از دانشمندان محبوب است که خشونت بخشی از حاکمیت را افشاگری می کند.

 

دکتر بیژن باران

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...