Mohammad Aref 120454 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۸۹ زندگینامه برزو ارجمند متولدهفتم فروردینماه سال 1354 در محله احمدآباد مشهدمقدس ديده به جهان گشود. برزو ازدواج کرده است و همسرش از همكلاسيهاي دانشكدهاش بوده حدود ده سال همديگر را ميشناختند و دو سال است كه ازدواج كردهاند البته هنوز فرزند ندارند و همسرش گریم و طراحی صحنه خوانده است و بازیگر نیست. او از دار دنيا فقط يك خواهر دارد و با او نيز رابطه بسيار خوبي دارد بهار بازيگر توانايي است البته در عرصه تئاتر او ليسانس فلسفه دارد و با معلومات بالا و آموختههايش از پدر روي صحنه هميشه عالي بوده و در سن سيزده سالگي بهترين بازيگر جشنواره تئاتر فجر شد. او خودش را مثل امیریل و امیرسام و بهار نسل دوم ارجمندها خطاب می کند ،دوره ابتدايي را با اميريل و اميرسام در دبستان شيخالاسلامي تا كلاس سوم بود و بعد به مدرسه شهرستاني و راهنمايي را در مدرسه شهيد مفتح درس خواند پس از آن به هنرستان سينا رفت. او ليسانس بازيگري و كارگرداني از دانشگاه آزاد تهران دارد و بيشتر در مجموعههاي تلويزيوني ايفاي نقش ميكند. از وقتي كه ياد ش می آید يازده ماهه بودم كه توسط پدرش روي صحنه تئاتر رفتم و در سن سه، چهار سالگي زماني كه پدرش رييس فرهنگ و هنر شهرستان فردوس شده بود در نمايشنامهاي از ايشان به نام پريا همراه با كودكان ديگر بازي كرد. ابتدا از خانواده و با ديدن بازي فرامرز صديقي در فيلم دندان مار به صورت جدي تصميم گرفتم كه بازيگر شوم. تقريبا تمام خانواده ارجمند اهل موسيقي هستند و خودش هم اولين سازش ملوديكا بود و بعد هم تمبك و تار و در حال حاضر گيتار مينوازد. در اين دوازده سالي كه كار حرفهاي انجام داده است حدودا سي سريال و پنج فيلم سينمايي بازي كرده است. در سال 1372 رسما سه ماه افتخار شاگردي داریوش ارجمند را در مدرسه بازيگري كانون خورشيد مشهد نیز داشته است . اولین كارش " بانی چاو " كاری ازاحمدرضا گرشاسبی بود كه سال 73 پخش شد.در واقع كار حرفهاییاش از همان زمان آغاز شد . در دانشكده با " حمیدگودرزی " ، " بهناز جعفری " ، " عارف لرستانی " ، " كامبیزدیرباز " و خیلیهای دیگر آشنا شد . از كودكی موسیقی را خیلیدوست داشت، پس از دیدن فیلم " دندان مار " ساخته مسعود كیمیایی تصمیم گرفت وارد اینحرفه بشود. 30 كار تلویزیونی، 5 كار سینمایی واز كودكی زیر نظر پدرش كار تئاتر انجامداده است . پدرش از كودكی كار تئاتر كرده بود واز تجربیات فراوانی بهرهمند بود، به همین خاطراو را كاملا با این حرفه آشنا ساخت و او به طور زیربنایی با این حرفه آشنا شد و از تجربیات پدر وعمویش بهطور كامل استفاده كرد لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120454 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۸۹ زندگینامه پانته آ بهرام متولد 13 اسفند 1348 تهران. بازیگر تآتر، سینما، مجموعههای تلویزیونی، دانشآموختهٔ مدرسه صدا و سیما و ادبیات نمایشی. در 1366 فعالیت بازیگری خود را به صورت آکادمیک با ورود به مدرسه صدا و سیما و تحصیل در رشته بازیگری آغاز کرد. اولین حضور جدی در تئاتر را در 1367با بازی در مقابل تماشاگر در تالار هنر و قصه شبنم تجربه کرد. در 1371 با تحصیل در رشته ادبیات نمایشی گام جدیدتری در تعمیق دانش آکادمیک در زمینهٔ هنرهای نمایشی برداشت. ورود به مدرسه ی هنر و ادبیات صدا و سیما با تحصیل در رشته بازیگری - 1367 فارغ التحصیل نمایشنامه نویسی - 1375 فعالیتها پانتهآ بهرام در تآتر و سینما و مجموعههای تلویزیونی حضور پررنگی داشته است لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120454 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۸۹ زندگینامه لعیا زنگنه تاريخ تولد: 1344. محل تولد تهران .مدرک تحصيلي ليسانس تاتر. فارغ التحصيل تاتر از دانشگاه هنر. يک دوره کلاس نقاشي را گذرانده است. شروع فعاليت در تاتر در سال 1370. شروع فعاليت سينمايي با بازي در فيلم راز مينا (عباس رافعي) در سال 1375. دوران دانشجويي در چند نمايش از جمله پارانويا، يادگار، خال خالي (عروسکي) و نيز در فيلم کوتاه دانشجويي در کنج تنهايي بازي کرد. نخستين کار حرفه اي اش در تئاتر، بازي در نمايش يادگار سال هاي شن (علي رفيعي، 1371) بود. بازي زيباي او در مجموعه تلويزيوني در پناه تو (حميد لبخنده، 1373) هنوز در يادها مانده است. بازي کوتاه او در فيلم مزاحم (سيروس الوند) شايد بهترين نقش آفريني او در سينما تا به امروز باشد لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120454 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۸۹ زندگینامه عاطفه نوری عاطفه نوری در دنیای واقعی دختری مهربان است و به مانند اسمش انسانی با عاطفه است، گزیدهای از گفتههای او را بخوانید: • در تیر ماه سال 1363 در محل تهرانپارس تهران به دنیا آمدم، هنوز هم به همراه خانوادهام در همان جا زندگی می کنم.• دیپلم تئاتر دارم، امسال در دو رشته قبول شدم، اما به احتمال فروان رشته سینما را در دانشگاه سوره انتخاب میکنم. • یکبار در رشته عکاسی هم قبول شدم، البته این را استاد آنجا به من گفت، به همین خاطر دفترچه کنکور نگرفتم، بعد از اعلام پذیرفته شدگان و مشخص شد قبول نشدم، یکسال از زندگی عقب افتادم، دعا کن این بار از مصاحبه در رشته سینما رد نشوم! • در تمام دوران تحصیل شاگرد اول بودم، فکر نمیکنم، نمره زیر 18 آورده باشم، چنین چیزی در خانواده معنی ندارد، نه در دوران تحصیل من و نه در بین خواهر و برادرانم. • بیرون از مدرسه گل کوچیک بازی میکردم! کتابهایی که پدرم برایم میخرید را میفروختم… اما از 9 سالگی دیگر گل کوچیک بازی کردن را کنار گذاشتم. • یکبار پدر برایم یک تراش رومیزی خرید، من بردم مردسه و به همه نشان دادم، بچهها صف کشیده بودند، تا من مدادهایشان را بتراشم، آن روز کلی پول به دست آورده بودم. • بازیهای تیم ملی و جام جهانی را میبینم، ایران و استرالیا را قشنگ یادم است، 13 ساله بودم، کلی جایزه بردم، چون با پدر و مادرم سر صعود ایران شرط بسته بودم. • آن روز 8 آذر 76، رادیو برده بودم مدرسه و نصف بازی را با بچهها گوش کردیم، باقی آن هم در راه خانه بودم و آخرش را هم از تلویزیون دیدم… • طرفدار ایتالیا، مدل بازی آنها را دوست دارم، پاسکاریهای خوب و برنامهریزی شدهای دارند، الکی شوت نمیزنند، منسجم فوتبال بازی میکنند. • بازیکنان ما در خارج از ایران خوب بازی میکنند و افتخار آفرینی میکنند، اما تیم ملی نمیتواند در جهان افتخار آفرین شود تا ما آن پرچم سه رنگ قشنگ را بالاتر از همه تیمها ببینم. • بازی استقلال و پرسپولیس، فقط یک بازی است، نه بیشتر! • قشنگترین حرفی که درباره بازیام شنیدم در جشنواره سیما و پس از پخش دوران سرکش بود، یکی از داوران گفت: تو بازی شگفتانگیز را به تلویزیون برگرداندی و تمام داوران از بازی تو شگفتزده بودند، هر چند آن زمان من جایزهای نگرفتم، اما همان یک جملهای که شنیدم یعنی نتیجه دادن تلاشم، فکر کنم، همین یک جمله کافی است که بگویم من نقشهای چند وجهی را دوست دارم. • بازیگری برای من فرصت تجربه لحظهها و اتفاقاتی است که در زندگی روزمره پیش نمیآید و اگر پیش بیاید، باید برایش بهایی بپردازی فصل ازدواج کردن، مادر شدن، زندان رفتن و… یک موضوع در این قرن بیست و یکم جالب است. • ورود من بر عرصه بازیگری با یک اتفاق همراه شد، در هنرستان سوره، تئاتر میخواندم و فقط به نوشتن فکر میکردم، دستیارهای کمال تبریزی برای گرفتن تست به سوره آمدند، من و چند نفر از دوستانم فقط برای اینکه ببینم تست دادن چگونه است و چه طوری انجام میشود رفتیم جلو… این طوری شد که من قبول شدم و در دوران سرکشی بازی کردم. • درحال حاضر جدیترین دغدغه من نوشتن و ساختن است، بازیگری برایم تجربه حساب میآید، دوست دارم جدیتر به نوشتن بیندیشم، مقاله، فیلمنامه و حتی شعر باید ببینم در کدام بهتر میتوانم عمل کنم. • در کودکی همه شغلهای دنیا را دوست داشتم، یک مدت معلم، پرستار، کالباسفروش و… اما آن شغلی که برایم جدیتر بود همین حرفه فیلم به حساب میآمد البته جادوی تصویر، نه صرفا بازیگری… • پول در نمیآورم، خدا بابام را نگه دارد، اما میتوانم زبان درس بدهم وقتی ترجمه کنم این تنها هنر من است. • از هیچکس در زندگی متنفر نمیشوم، اما آدمی میتواند منفور باشد که دانسته و از روی آگاهی کامل مرتکب خطا شود. ما آدمها با همه بزرگ شدنمان برای کائنات خیلی کوچکیم، هیچ گاه نمیشود دید مطلق و کاملی به اعمال انسانها داشت، بیشتر کارهای بد به نظر من اشتباهات کوچک و بزرگ محسوب میشدند. • قبلترها از مرگ میترسیدم، اما یک بار رفتم و در یک قبر خالی خوابیدم تا ترسم زیاد شود. وسطهای فیلمبرداری نرگس در لوکیشن لویزان بودم، آن نزدیکها یک قبرستان بود، یک قبر آماده خالی هم آنجا وجود داشت، من رفتم و داخل آن خوابیدم و منظره قشنگی بود… • عاشق این هستم که کار طنز را تجربه کنم، خیلی دوست دارم، این یک تجربه جدید برایم خواهد بود… و چیزی که مرا ناراحت میکند، طلب داشتن است، وقتی از تو وقت مصاحبه میگیرند، انگار طلب خود را گرفتهاند، ببخشید خانم نوری چه وقتی طلب ما را میدهی؟! • به نظرت با چاپ عکس من در مطبوعات چه اتفاقی برایم میافتاد، اگر هدف دیده شدن باشد، آیا بیش از 60 قسمت پخش از تلویزیون کافی نبوده است. • خیلی دوست دارم نقشی بازی کنم که از لحاظ فکری یا جسمی ناتوان و عقبافتاده است. • نسرین شخصیت منفی نبود، یک آدم واقعی بود، ما کمتر در عرصه سینما و تلویزیون آدمهای واقعی میبینم، یکی از من پرسید دروغ میگویی گفتم آره؛ چرا بگویم نه؟ من هم آدمم، کسی دروغ نمیگوید؟ نسرین آدم بلند پروزای است که برای رسیدن به خواستههایش تلاش میکند، از خودش مایه میگذارد و با آینده خودش بازی میکند، چرا باید بگویم شخصیت منفی، نه روناک دوران سرکشی و نه نسرین نرگس اصلا منفی نبودند، اینها واقعیات آدمهایی است که در جامعهما وجود دارند لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120454 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 خرداد، ۱۳۸۹ زندگینامه ماهایا پطروسیان پطروسیان شاید تنها زنی باشد که از اقلیت ارمنی باشد که تا حد یک ستاره اول سینمای ما جلو آمده است.او که لیسانس بازیگری از تئاتر هنرهای زیبای دانشکده تهران را دارد در سال 1348 متولد شده است . او در دوران تحصیل در تئاترهای تجربی و دانشجویی بازی کرد و به تدریج وارد حیطه تئاترهای حرفه ای شد . بازی را با عشق و مرگ ساخته محمد رضا اعلامی و در سال 1368 در سینما تجربه کرد که جای کار چندانی برای او نداشت . اما درست یک سال بعد و با فیلم دوم خود همه متوجه استعداد و توانایی های خود کرد. پرده آخر تنها ساخته واروژ کریم مسیحی چنان نقدهای مثبتی دریافت می کند که کسی باور نمی کرد با داستانی راز آلود و فضایی غریب مورد توجه منتقدان و سینما روها قرار گیرد و در این میان سهمی مناسبی ازتشویق ها نیز نصیب پطروسیان می شود که یک نقش یک دختر لال را ایفا می کرد . سال 70 تهمینه میلانی با یک فانتزی کمدی عرصه جدیدی را برای یک زن عنوان نقش اول کمدی فراهم می آورد پطروسیان در کنار دانیال حکیمی در آن می درخشد . فروش سرسام آور فیلم را باید مدیون و حضور پطروسیان دانست. محسن مخملباف در سال 71 ساخته ای درخشان به نام هنرپیشه را روانه اکران می کرد که بازیگر نقش اول آن را اکبر عبدی در می آید فیلم توانایی های بسیاری از این دختر جوان را به نمایش می گذارد و او خودش را به عنوان یک چهره قابل اعتنا نثبیت می کند . راز گل شب بود در حسرت، دیدار، نابخشوده ، قاصدک و کمکم کن کارهای قابل اعتنایی نبودند و جای کار چندانی برای او نداشت . قاسم جعفری در سال 77 دست به تهیه و ساخت یک مجموعه تلویزیونی به نام گل من گلی می زند که بحث و جدل های فراوانی را می آفریند و ممانعت از پخش کاربه دلایلی نا مشخص آن را به یک پروژه جنجال بدل می کند و بعد هم از پخش دو قسمت جلوی کار گرفته می شود . بعد از ان دختری به نام تندر ساخته حمید رضا آشتیانی پور (79) یک نقش دوگانه بر عهده می گیرد و می توانید او را سوار بر موتور نیز مشاهده کنید. همان سال به خاطر بازی در هفت پرده به کارگردانی موتمن سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم را دریافت می کند و پس از آن در ساخته بهرام کاظمی با عنوان از صمیم قلب یکی از بهترین بازیهای خود را ارایه می دهد همراه با حسام نواب صفوی و امین حیایی در کمدی عروش خوش قدم به کارگردانی کاظم راست گفتار در سال 81 یک بازی دیدنی از خود به نمایش می گذارد . ملاقات با طوطی جای کار چندانی نداشت و انتخاب همرا ه با مهران غفوریان یکی از آخرین کارهای او است. گفتگو با ماهایا پطروسیان در مورد مسلمان شدنش من در سالهای گذشته از دین اسلام دور نبودم، در مدارس ایرانی و مسلمان درس خواندهام و دوستان مسلمان زیادی دارم. شخصا معتقدم ادیان الهی را از هم دور و متفاوت نمیبینم. ماهایا پطروسیان را همه میشناسند. بازیگر جوان و پرشروشوری که چه در صحنه تئاتر، چه سینما و چه تلویزیون همیشه متفاوت و نسبتا قوی ظاهر میشود. طی روزهای اخیر برخی از سایتهای اینترنتی و نشریات خبر مسلمان شدن این بازیگر را منتشر کردند. این نشریات نوشته بودند که این بازیگر در پی ازدواج با یک جوان مسلمان به دین اسلام روی آورده است. او همچنین به برخی از خبرنگاران گفته بود که از مدتها پیش برای باقی ماندن در مسیحیت یا گرویدن به اسلام در تردید بودم که با توجه به ازدواج با یک مسلمان از این تردید خارج شده و مسلمان شدم. حالا او با یک جوان ایرانی مسلمان که هنرمند هم نیست ازدواج کرده برای کسب اطلاعات بیشتر خبرنگار ما با او گفتگویی انجام داده که میخوانید: - خانم پطروسیان! خبر را تایید میکنید؟ بله تابستان سال گذشته به دین اسلام گرویدم و دلیلش هم این بود که همسرم یک مسلمان بود و من ترجیح دادم که مسلمان شوم. - واکنش خانواده شما نسبت به مسلمان شدن شما چه بود؟ -واکنش خاصی نداشتند چون خانوادهام، همسرم را خیلی دوست داشتند ضمن اینکه خانوادهام، افراد متعصبی نیستند و بیش از همه برایشان انسانیت مهم است. من سالها با مسلمانان در ارتباط بودم و نظر خانوادهام در این رابطه مثبت بود. - از جانب همکیشان خود با چه عکسالعملی مواجه شدید؟ - الان تعداد ارامنه در ایران کم است و من هم با تعداد اندکی از ارامنه ارتباط نزدیک دارم و همان کسانی را هم که میشناسم تبریک گفتند و عکس العمل خاصی نشان ندادند. - جالب است چون ارمنیها دارای تعصبات خاصی هستند. - بله، ارمنیها متعصب هستند البته تعدادشان اندک است و میخواهند که جامعه خودشان را حفظ کنند ولی از نظر من فرق چندانی نمیکند چون من هم یک ارمنی بودم و الان مسلمان شدهام. - تغییر مذهب چه احساسی را در انسان به وجود میآورد؟ - من از دین اسلام خیلی دور نبودم، و سالهاست که با این دین مانوسم در مدارس ایرانی و مسلمانان درس خواندم و دوستان مسلمان هم داشتم و با افراد مختلفی در ارتباط بودم و بیشتر با ایرانیهای مسلمان سروکار داشتم تا ایرانیهای ارمنی. ضمن اینکه شخصا مذاهب و ادیان الهی را از هم دور و متفاوت نمیبینم چون در نهایت تمام مذاهب مهم و اصلی دنیا یک حرف زدهاند و چندان فرقی با یکدیگر ندارند. - نظر همسرتان در مورد ادامه کار هنری شما چیست؟ - نظرشان کاملا مثبت است چون از وقتی که با هم آشنا شدیم، من بازیگر بودم. همسرم هم در خارج از کشور بزرگ شده و عقایدش نسبت به هنر مثبت است و مثل بعضیها که معتقدند خانمها بعد از ازدواج نباید به کار خود ادامه دهند همسرم معتقد است که باید به کارم ادامه دهم. - پس کم کاری شما در این مدت به دلیل ازدواج بوده است؟ - نه، اتفاقا من بعد از ازدواج حضورم در سینما بیشتر شده ولی فیلمهایم به نمایش درنیامده است. - زندگی مشترک چطور است؟ - خوب است و خیلی متفاوت از زندگی مجردی و مسئولیت هم سنگینتر میشود دید آدم به زندگی تغییر میکند و آرامش بیشتری هم پیدا میکند - زمانی که مسلمان شدید نام جدید شما به چه اسمی تغییر کرد؟ - اسم من تغییر نکرد چون اسم من مسیحی نیست. ماهایا اسم شرقی است و ریشه هندی دارد و موقع مسلمان شدن هم از من نخواستند که اسمم را تغییر دهم. - در محضر چه کسی مسلمان شدید؟ این مسئله شخصی است چون فردی که نزد ایشان اسلام آوردم فردی شناخته شده است ؛ چندان تمایلی به گفتن نام ایشان ندارم لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120454 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 خرداد، ۱۳۸۹ زنگینامه نگار فروزنده متولد ۱۳۵۷ درشمیران. دیپلم علوم انسانی. یک دوره کلاس بازیگری را زیر نظر حمید سمندریان گذراند. پس از بازی در فیلم ها و مجموعه های نچندان موفق، شانس حضور در دو فیلم از داریوش مهرجویی را پیدا کرد. اما پس از آن همچنان در انتخاب نقشها چندان دقت به خرج نمی دهد. او بهترین نقش آفرینی اش را در فیلم « کافه ستاره » ثبت کرد لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120454 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 خرداد، ۱۳۸۹ زندگینامه یکتا ناصر یکتا ناصر متولد آبان ۱۳۵۷ در تهران است رشته ی تحصیلی اش مهندسی محیط زیست است یک خواهر بزرگتر و یک برادر کوچکتر از خودش دارد،پرسپولیسی است ،ازدواج کرده ،از سال ۷۵ با بازی در گلهای کاغذی وارد این حیطه شد بعد با بازی در کارهای پدرخوانده و شب چراغ تا حدی معروفیت به دست آورد تا اینکه با بازی در مجموعه ی با من بمان به شهرت کامل دست یافت بعضی از کارهای او عبارتند از: فردای تولد خودم ،ساقی ،عاشق مترسک ،خنگ آباد ،مستند خانه ای در شن ،ابر می بارد باران نه ،قتل آنلاین ،افسانه شادیها وبارن رویاها را نمی شویدو……. لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120454 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 خرداد، ۱۳۸۹ زندگینامه سحر قریشی سحر قریشی متولد 1366 است و تنها عضو متاهل بین بازیگران جوان دلنوازان به حساب می آید. همسر او مهران اخوان ذاکری است و 25 سال سن دارد . زندگی مشترک آنها چند سالی است که آغاز شده و روز های خوبی را با هم پشت سر میگذارند . سحر قریشی تنها یک برادر دارد و رنگ های مورد علاقه اش مشکی ، آبی و قرمز است . سحر قریشی دوست دارد هر چه زود تر به اوج برسد و این آینده را برای خود پیش بینی میکند . برای قریشی نوع پوشش و لباس خیلی اهمیت دارد . او حسین سهیلی زاده را مانند پدرش دوست دارد.سحر قريشي در گفتوگو با خبرنگار راديو و تلويزيون فارس درباره نحوه ورودش به تلويزيون گفت: من كار اولم در زمينه بازيگري فيلم سينمايي «لج و لجبازي» به تهيه كنندگي آقاي زبر دست بود. در مراحل پاياني اين كار بودم كه از طريق آقاي خيرابي به آقاي سهيليزاده معرفي شدم. آقاي سهيلي زاده از من دعوت كرد تا براي نقش يلدا كه حدود 350 نفر كانديد داشت، تست بدهم و خوشبختانه پس از تست مورد قبول واقع شده و براي بازي در اين نقش آمدم. وي با بيان اينكه بازيگران در كار روتين تلويزيوني بيشتر ديده ميشوند، درباره بازتاب سريال «دلنوازان» اظهار داشت: استقبال مردم از اين سريال خيلي خوب است و مردم در كوچه و خيابان مرا ميشناسند و مورد محبتشان قرار گرفتهام. البته در اين كار استرس هم داشتهام، چون در كنار پيشكسوتان بزرگي ايفاي نقش ميكردم و كار اولم بود. وي افزود: من براي بازي در چنين سريال پر قسمتي تجربه چنداني نداشتم. ضمن اينكه نقشم هم پررنگ بود اما آقاي سهيليزاده با من همراهي كرد و كمكهاي او مرا به اينجا رساند. وي درباره انتخاب بازيگران و اينكه آيا دوست داشته به جاي بازيگر ديگري در اين سريال ايفاي نقش كند؟ پاسخ داد: من در جايگاهي نيستم كه بخواهم در اين باره صحبت كنم ولي به نظرم انتخاب بازيگران خوب است. روزي كه من براي تست آمدم فقط براي نقش يلدا آمدم و امروز هم فكر ميكنم هركدام از بچهها به بهترين شكل در جاي خود قرار گرفتهاند. قريشي درباره نقش يلدا نيز عنوان داشت: به نظر من تمام گيرايي داستان در اين است كه پيش زمينهاي از زندگي يلدا وجود نداشته باشد. يلدا خودش پر از نگراني و معماست و همين است كه اين جذابيت را براي اين نقش ايجاد كرده است. تا آخر داستان مشخص نميشود كه يلدا كه و چه بوده و همين تعليق باعث ميشود تا اين نقش براي مخاطب خاكستري به نظر برسد و نداند كه مثبت است يا منفي. بازيگر نقش يلدا درباره اينكه دوست دارد همچنان در تلويزيون بازي كند و يا به سينما برود تيز تصريح كرد: به خاطر اينكه تلويزيون رسانه ملي است، پر بينندهتر است و قشر بيشتري از جامعه تلويزيون ميبينند. ولي هم سينما و هم تلويزيون ميتوانند بازيگر را نشان بدهند و انتخاب درست نقشها در اين ميان خيلي مهمتر است تا تكرار مكرر يك نقش. در تلويزيون ميتوان به قيمت تكراري شدن ديده شد، ولي من دوست دارم در هر دو ژانر ديده شوم و نقشهاي متفاوتي را تجربه كنم. وي با بيان اينكه من بيشتر برايم نقش و فيلمنامه مهم است و سينما و تلويزيون زياد فرقي ندارد، گفت: يلدا را دوست دارم و با آن ارتباط برقرار كردهام البته خيلي به من شباهت ندارد اما در اتفاقاتي كه برايش ميافتد، خودم را به جاي او ميگذارم و ري اكشنها از طرف خودم بوده است. لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120454 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 خرداد، ۱۳۸۹ زندگینامه باران کوثری باران کوثری (زاده ۲۵ مهر ۱۳۶۴ در تهران)، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون، فرزند رخشان بنی اعتماد (کارگردان سینما) و جهانگیر کوثری (تهیه کننده سینما و مفسر فوتبال) است.باران کوثری، ۲۵ مهر ماه سال ۱۳۶۴ در تهران به دنیا آمده و دانشآموختهٔ رشته نمایش از هنرستان سوره است. بهترین بابای دنیا (۱۳۷۰) ساخته داریوش فرهنگ، نخستین تجربه بازیگری اوست. نقشآفرینیهای بعدی وی تا سال ۱۳۸۰ به تمامی در فیلمهای مادرش رخشان بنی اعتماد است. کوثری همچنین با بازی در تئاتر آن سوی آینه به کارگردانی آزیتا حاجیان (۱۳۷۶) تواناییهایش را به عنوان بازیگر صحنه نیز به اثبات رساندهاست. او در هفدهمین جشنواره بینالمللی فیلم کودک و نوجوان در اصفهان (۱۳۸۱)، یکی از اعضای هیئت داوران در بخش مسابقه سینمای ایران بودهاست. سال ۱۳۸۵ برای وی سالی پربار بود، باران ابتدا با بازی چشمگیرش در مجموعه صاحبدلان (محمدحسین لطیفی) همه را به تحسین واداشت، سپس از جانب خوانندگان هفتهنامه چلچراغ برای دریافت نشان محبوبیت این نشریه انتخاب شد و سرانجام در بهمن ماه همین سال با کسب سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از بیست و پنجمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر برای دو فیلم خون بازی و روز سوم و دیپلم افتخار بخش بینالملل برای فیلم خون بازی، آلبوم افتخارات یک سالش را ورق زد. او در سال ۱۳۸۶ در جایزه تصویر آسیا پاسیفیک توانست برای فیلم خون بازی یکی از کاندیداهای بهترین بازیگری شود. او در سال ۱۳۸۷ در بیست و هفتمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر برای فیلم حیران کاندیدای بهترین بازیگر نقش اول زن شد لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120454 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 خرداد، ۱۳۸۹ زندگینامه آناهیتا همتی متولد 1352 مدرك تحصيلي ديپلم در سال 1372 با نمايش تنبورنوازان (هادي مرزبان) بازي در تئاتر را آغاز كرد و در سال 1374 با بازي در مجموعه تلويزيوني دبيرستان خضراء (اكبر خواجويي) شناخته شد. او تا به امروز در مجموعه هاي بسياري بازي كرده است. آناهيتا همتي بازي در سينما را در سال 1375 و با فيلم به نمايش درنيامده افسانه پوپك طلايي (خسرو شجاعي) آغاز كرد و اولين فيلمي كه از او بر پرده سينماها به نمايش درآمد در سال 1378 و با نام عشق كافي نيست (مهدي صباغزاده) بود. آناهيتا همتي هيچگاه ندرخشيد. هيچگاه آنطور كه بايد ديده نشد، اما حضور فعالش در تلويزيون و بازيهاي روان و راحت او باعث شده تا همچنان پركارترين بازيگر تلويزيوني باشد. شايد بهترين و ماندگارترين حضورش در تلويويون مربوط به بازي مجموعه تلويزيوني كلانتر (محسن شامحمدي) و بخصوص خانه به دوش (رضا عطاران) باشد لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120454 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 خرداد، ۱۳۸۹ زندگینامه آناهیتا نعمتی تاريخ تولد:1352. محل تولد: تهران. مليت: ايران. مدرک تحصيلي: ديپلم . همسر سابق: ابوالفضل پورعرب (بازيگر) با بازي در نقش کوتاهي در فيلم « هيوا » فعاليت سينمايي خود را آغاز کرد . بازي او در مجموعه تلويزيوني پر طرفدار « مسافر » شايد يکي از نقاط درخشان بازيگري او مي باشد لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120454 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 خرداد، ۱۳۸۹ زندگینامه مهراوه شریفی نیا مهراوه شریفی نیا در ٢٩ فروردین ماه سال 1360 در تهران متولد شد. وی فرزند «آزیتا حاجیان» و «محمدرضا شیفی نیا» بازیگران سینما و تلویزیون و خواهر «ملیکا شریفی نیا» بازیگر می باشد.پدرش (محمدرضا شریفىنیا) و مادرش (آزیتا حاجیان) هنگام تولد او 26 و 24 سال سن داشتند. نام مهراوه را پدرش براى او انتخاب کرد.مهراوه فرزند اول خانواده شریفی نیاست پنج ساله بود که خواهرش ملیکا (21 آبان 65) به دنیا آمدو خواهرش ملیکا ۵ سال از او کوچکتر است و اوایل سال ١٣٨۶ ازدواج کرد و این در حالی است که مهراوه هنوز مجرد است . بازی و چهره ی او شباهتهای بسیاری به مادرش دارد. در دوران کودکى بسیار خوشاخلاق و خندان بود.از دوازده سالگى پیانو زد. توسط پدرش به داود میرباقرى معرفى شد و در سریال «امام على (ع)» هم بازى کرد. رشته ریاضى فیزیک را براى دبیرستان انتخاب کرد یک ترم در رشته کارگردانى سینما درس خواند اما پس از مشورت با پدرش، از ادامه تحصیل در این رشته انصراف داد.در دوران دانشگاه، کار تدریس پیانو را هم انجام مىداد . علاقه شدید به فوتبال و تیم پرسپولیس دارد و بارها و بارها براى تشویق تیم پرسپولیس به ورزشگاه آزادى رفته و آرشیو قطورى از نشریات ورزشى جمعآورى کرده است. ساکن خیابان پاسداران تهران است. در نمایش «یک زن، یک مرد» که توسط مادرش کارگردانى و توسط پدرش تهیه شد، با خواهرش همبازى بود. شهریور 86 فارغالتحصیل شد. در حال حاضر یکى از بهترین نوازندههاى خانم پیانو به حساب مىآید. مهراوه شریفی نیا از سن 8 سالگی یعنی از سال 1368 بازی را شروع کرد.در کودکی در دو فیلم بازی کرد. در مجموعه امام علی (ع) و در فیلم زیبای دزد عروسکها به کارگردانی محمدرضا هنرمند.این شروع فعالیتهای هنری مهراوه بود....بعد از فیلم دزد عروسکها در فیلم "دایان باخ" فرهاد پوراعظم در سال 1371 به ایفای نقش پرداخت و تا 7سال در هیچ فیلمی حضور پیدا نکرد....در فیلم :"زیر پوست شهر" رخشان بنی اعتماد نقش دوست باران کوثری را بازی کرد... همان دختر عاصی که به خاطر آزار برادرش از خانه فرار کرد و ....شاید این اولین حضور جدی مهراوه به عنوان بازیگر حرفه ای به شمار رود... بعد از این فیلم مهراوه در دو فیلم سینمایی دیگر به نامهای دختری به نام تندر(1379-حمیدرضا آشتیانی پور) و به من نگاه کن(1381-شهرام اسدی) بازی کرد...اما بدون شک اوج بازی مهراوه در سریال زیبای ساعت شنی است.بازی کاملا احساسی و به دور از کلیشه هایی که در بیشتر مواقع در سریالها و فیلمهای سینمایی شاهد آن هستیم... مهراوه به جز کارهای سینمایی در سریالهای و مجموعه های بسیار ی هم بازی کرده.مهمترین آنها سریال به یاد ماندنی امام علی(ع) (74/1370) هست. در مجموعه امام علی (ع) هم در نقش کودکی های قطام ظاهر شد. دیگر سریالهایی که مهراوه در آنها به ایفای نقش پرداخته :این قافله عمر(1371)،شبحی در تاریکی(1375) و قصه های رودخانه سیاه(مجموعه،1378)از این به بعد باید منتظر روزهای اوج مهراوه باشیم.بازی بدون نقص و زیبای او در سریال جنجالی ساعت شنی میتواند سکوی پرتابی برای رسیدن به قله هنر ایران باشد. چند نکته جالب: ١. مهراوه شریفی نیا یکى از نامزدهاى بازى در فیلم «اشک سرما» بود اما در نهایت گلشیفته فراهانى در این فیلم جلوى دوربین رفت. ٢. درگیر پایاننامهاش بود که بازى در «ساعت شنى» به او پیشنهاد شد. پدرش عنوان کرد حتى اگر به وضعیت تحصیلىاش آسیب مىخورد، باز هم بازى در نقش مهشید را قبول کند!پیش از او دو بازیگر مطرح براى بازى در این نقش تست داده بودند، اما نتوانسته بودند نظر کارگردان را جلب کنند. لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120454 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 خرداد، ۱۳۸۹ زندگینامه فلامک جنیدی فلامک جنیدی، متولد سال 1351، پدرش مشهدی است. دو خواهر و یک برادر دارد، سوم دبیرستان بود که تصمیم گرفت روزی بازیگر شود، در دانشگاه نمایشنامهنویسی خوانده است اولین باری که مردم با چهره او آشنا شدند ایفای نقش در «جنگ 77» بود و پس از آن ببخشید شما، جایزه بزرگ، بدون شرح، شبهای برره و... او با رامین ناصر نصیر هم دانشگاهی بود و توسط وی به مهران مدیری معرفی شد... فلامک جنیدی هم طی سالهای اخیر یک پای ثابت مجموعههای طنز بوده است لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120454 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 خرداد، ۱۳۸۹ زندگینامه عسل بدیعی تاريخ تولد: 1356 . محل تولد: تهران. مليت: ایران . مدرك تحصيلي: لیسانس تغذیه. فریبرز عرب نیا (شوهر) . فارغ التحصیل تغذیه از دانشگاه آزاد اسلامی در سال ١٣٧٩.همسر فریبرز عرب نیا (بازیگر) گذراندن سه ترم از دوره نمایش در دانشگاه آزاد اسلامی. شروع فعالیت سینمایی با بازی در فیلم "بودن یا نبودن" (کیانوش عیاری) در سال ١٣٧٦. با بازی در اولین حضور سینمایی اش "بودن یا نبودن" خوش درخشید اما هیچگاه تنوانست در فیلمهای بعدی این موفقیت را تکرار کند لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120454 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 خرداد، ۱۳۸۹ زندگینامه امید زندگانی تاریخ تولد : اردیبهشت 1351 محل تولد : تهران او از سال 1370 با ورود به دانشگاه هنر و تحصیل در رشته تئاتر وارد عرصه ی هنر شد . از سال 1373 فعالیتش را کانون پرورش فکری و نوجوانان آغاز کرد . امین زندگانی فارغ التحصیل ادبیات نمایشی از دانشگاه آزاد است. اولین بار ترم اول دانشگاه در كلاس بازی كرد و باید بخشی از یك داستان تاریخی كه یك خط دیالوگ بیشتر نبود را اجرا میكرد، از حدود 45 ثانیه تا 1 دقیقه به اجرای نقش دست و پای او شروع به لرزیدن كرد و نفسش بالا نمیآمد ، آن یك خط دیالوگ یكسال برایش گذشت ، وقتی كار تمام شد همه به او گفتند یك رشته دیگر را انتخاب كن چون اصلا به درد بازیگری نمیخوری ! شاید این حرف باعث شد كه او انرژی بیشتری بگذارد و بالاخره بازیگر شود . جوایز و انتخاب ها : سال 1374 جایزه ی بهترین بازیگر مرد از جشنواره ی تئاتر فجر سال 1380 دومین بازیگر منتخب مردم از بین سریال های پخش شده (در طول 4 سال) از شبكه سوم سیما لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120454 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 30 خرداد، ۱۳۸۹ زندگینامه مصطفی زمانی مصطفی زمانی اصلیت : شمالی تابعیت : ایران اولین نقش : حضرت یوسف تحصیلات : کارشناس مدیریت صنعتی محل زندگی : تهران پیش از این از رویارویی با خبر نگاران احساس خوبی نداشته از عنوان کردن حرفهای تکراری بیزار است اعتماد به نفس زیادی دارد میدانست نقش حضرت یوسف سرو صدای زیادی میکند آدم محتاطی است 99 درصد از آشنایان او را نسبت به مطبوعات دچار دلهره کرده اند از بچگی عاشق بازیگری بوده وقتی وارد دانشگاه شد به بازیگری در تاتر پرداخت معتقد است فضای رشد پیشرفت برای جوانان و نوجوانان علاقه مند در شهرستانها کم و محدود است . میان بازیگران مرد محمدرضا فروتن را خیلی دوست دارد به نظر او هدیه تهرانی هنرپیشه تاثیرگذاری است بازی فروتن و تهرانی را در قرمز خیلی دوست دارد از طریق دوستش متوجه شد برای سریال یوسف دنبال بازیگر هستند ابتدا هیچ شانی برای خود قائل نبوده روز اول تست هول شده و دیالوگهایش را فراموش کرده پیش از تست دوم کتاب یوسف در آینه تاریخ را خواند بعد از تست دوم قراردادی 6 ماهه امضا کرد . برای ایفای بهتر نقش به کلاسهای بازیگری سوارکاری و بدنسازی رفت به خاطر فشارهای حاکم بر فضای کار 2 بار انصراف داده . معتقد است سلحشور پای او ایستاد .خود را مدیون صداقت و اعتماد سلحشور میداند .اولین پلان را 8 بهمن 1383 بازی کرد .بازیگر نقش نوجوانی یوسف پسرعمه زمانی است .کتایون ریاحی را بهترین انتخاب برای نقش زلیخا میداند .هیچکس بدون گریم او را نمیشناسد .در باشگاه بدنسازی با محمدرضا فروتن آشنا شد . آرزوی بازی با مرحوم خسرو شکیبایی را داشت .بسیار احساساتی است . بازیگری را دوست دارد .امیدوار است بازی در نقش یوسف ویترین خوبی برای او باشد اجازه بازی در کلاه پهلوی را نداشت . هنوز ازدواج نکرده و مجرد است .طبق قرارداد تا پایان سریال حق بازی در هیچ فیلمی را ندارد معتقد است محمدرضا گلزار حقش بوده که دارای چنین جایگاهی در سینما شده . پارسا پیروزفر را هنرپیشه ای باسواد میداند . از نظر او حامد بهداد دوست داشتنی و عجیب است . علی دایی را سمبل اراده میداند 40 نکته در مورد مصطفی زمانی ۱.نام مصطفی را مادرش برایش انتخاب کرده است. ۲.از اسم فامیلش که " زمانی " است بسیار راضی است. ۳.او ۲۶ سال سن دارد و دقیقا روز سی ام خرداد ۱۳۶۱ به دنیا آمده است. ۴.زاده شهر برنج و دریا است یعنی فریدون کنار. ۵.از همان بدو کودکی چشم هایش زبانزد افراد فامیل شد. ۶.به رفیق بازی چندان اهمیتی نمی دهد و در طول ۲۶ سال سن تنها ۲ دوست دائمی برای خود نگه داشته است. ۷.خیلی از افرادی که او را می شناسند ٬ می گویند او خودش را می گیرد!!؟؟ ۸.مثل بسیاری از جوانها پس از مدتی از فریدون کنار سر از تهران درآورد. ۹.یکی از منتقدان نام او را آقای شانس گذاشته چرا که او از بین ۳۰۰۰ نفر برای نقش یوسف انتخاب شده است. ۱۰.کاندیداهای نقش یوسف حتی از بین خارجی ها هم بوند و او توانست آنها را هم عقب بزند. ۱۱.قرارداد مصطفی زمانی عجیب ترین قرارداد در تلوزیون برای ساخت یک سریال بود چرا که در یکی از ماده های این قرارداد ثبت شد هر وقت چهره بهتری از زمانی پیدا شد او کنار برود. ۱۲.لباس پوشیدن او مثل بسیاری از جوان هاست خوش پوش و خوش تیپ. ۱۳.خانواده او هم اکنون در شهرستان ساکن هستند و مصطفی ناراحتی شدیدی از لحاظ دوری با آنها دارد. ۱۴.منتقدان بسیاری از بازی او خرده گرفتند و او را نابازیگر شهرستانی خواندند اما او می گوید:من همه حضورم را مدیون خدا هستم و بس! گریم روی صورت مصطفی در مورد نقش یوسف روزانه بیش از ۳ ساعت به طول می انجامید.۱۵ .۱۶مصطفی زمانی یکی از معدود بازیگرانی است که در کوچه و خیابان هیچ کس او را نمی شناسد و باورش نمی شود او همان یوسف سریال تلویزیونی است ۱۷.آرزوی مصطفی حضور در سینما است اما نه هر کاری! هر چند اخیرا عواملی او را در مورد چند قرارداد سینمایی سرکار گذاشته اند. ۱۸.او آنقدر به محمد رضا فروتن اعتقاد دارد که می گوید:یکی از قوت قلب هایم جهت حضور در این سریال یوسف پیامبر ٬ او بود. ۱۹.آرزوی پرپر شده مصطفی این بود که او دوست داشت برای یکبار هم که شده مقابل مرحوم خسرو شکیبایی ایفای نقش کند. ۲۰.او در مورد محمد رضا گلزار می گوید:حقش بوده که به اینجا رسیده است! ۲۱.مصطفی زمانی از طرفداران علی دایی است و می گوید:او اسوه ی اراده است. ۲۲.هنوز در جایی اعلام نکرده که طرفدار آبی است یا طرفدار قرمز است؟! ۲۳.از طرفداران صدای محمد اصفهانی است و می گوید دوست دارد به کنسرتش برود و صدایی کم نظیر دارد. ۲۴.همیشه برای تیم ملی دعا می کند و می گوید امیدوارم به جام جهانی برویم. ۲۵.در مجالس اگر بگوید او بازیگر نقش یوسف است کسی حرفش را باور نمی کند چون چهره گریم شده اش با گریم نشده اش زمین تا آسمان فرق دارد. ۲۶.او اسب سوار و شمشیرباز خوبی است چرا که برای اجرای بسیاری از صحنه های سریال می بایست اسب سواری و شمشیر بازی کند و این دو حرفه را در مدت کوتاهی فرا گرفت. ۲۷.او به خاطر ایفای نقش یوسف دشمنان بسیاری را در این صنف که به نوعی رقبای او محسوب می شوند پیدا نموده است. ۲۸.به گفته برخی ها مصطفی زمانی در این سریال به توعی پارتی بازی کرده است و پسر عمه خود را که می گویند یکی از بازیگران نوجوان استان مازندران است را به کارگردان معرفی نمود تا پسر عمه مصطفی نقش نوجوانی یوسف را بازی کند. ۲۹.تحصیلات خود را در رشته مدیریت صنعتی گذرانده است. ۳۰.جهت تامین امرار معاش حسابدار یک شرکت خصوصی است. ۳۱.بیش از سینما رفتن به تلوزیون علاقه دارد.خودش می گوید:در مدت زمان عمرش ۴ بار بیشتر به سینما نرفته است. ۳۲.از بین بازیگران مرد سینما هنرمند محبوبش محمد رضا فروتن است و می گوید او الگوی خوبی برای هنر سینما و من است و همین طور از هدیه تهرانی به عنوان بهترین بازیگر زن نام می برد. ۳۳.حقوق او از ابتدا تا پایان سریال از قرار ماهی ۵۰۰ هزار تومان تعیین شد. ۳۴.اوایل سریال او آنقدر در فشارهای روحی قرار گرفت که ۲ بار استعفا داد. ۳۵.اولین بار که مصطفی جلوی دوربین رفته است ۸ بهمن ۱۳۸۳ ساعت ۱۱ صبح بوده است آن هم بازی در نقش یوسف در سکانسی که از تلوزیون هم پخش شد:سکانس شکنجه کردن یوسف به دستور بانو زلیخا که به قول خودش سخت ترین سکانس کارش در یوسف پیامبر بوده است. ۳۶.یکی از مشتریان پر و پا قرص سریال یوسف پیامبر است و بیشتر دوست دارد این سریال را تنها مشاهده کند. ۳۷.تنها در دو مجله با ژست و فیگور واقعی خودش عکس گرفته است و آنقدر از مطبوعات می ترسد که نکند حرفش را وارونه جلوه دهند.او با مجله رویش و مجله سینمای امروز حضوری مصاحبه کرده است و با مجله خانواده سبز تلفنی مصاحبه کرده است.بسیاری از مجلات عکس و مصاحبه های تکراری او را چاپ کردند زیرا او کم حرف است و از مطبوعات بیم دارد. ۳۸.او در مورد پوریا پورسرخ و شهرت یکباره اش اظهار نظری نکرده است. ۳۹.می گویند مجرد است و قصد ازدواج ندارد. ۴۰.ارادت خاصی به حضرت علی علیه السلام دارد و با استفاده از همین علاقه فرج الله سلحشور ٬ کارگردان این کار ٬ یکی از سکانس هایی که مصطفی نمی توانست آن را خوب بازی کند ٬ به بهترین نحو گرفت.برای سکانسی که یوسف به ماورا می رود و فرشتگان دور او می چرخند ٬ آقای سلحشور به مصطفی که نمی توانست این صحنه را خوب بازی کند ٬ گفت:گمان کن گناه زیاد کرده ای و حضرت علی حالا برای شفاعت تو آمده است ٬ چه می کنی؟مصطفی می گوید:با این جمله به هم ریختم و آن سکانس را خوب بازی کردم لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120454 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 30 خرداد، ۱۳۸۹ زندگینامه حدیث میر امینی حدیث میر امینی متولد 67 است و در رشته ی نمایش تحصیل کرده است از این رو باید او را تنها دختری دانست که در این سریال در رشته مرتبط با کارش تحصیل کرده است . او فرزند چهارم خانواده است و سه برادر بزرگتر از خود هم دارد . رنگ قرمز رنگ مورد علاقه ی حدیث میر امینی است و به غذاهای ایتالیایی هم علاقه فراوان دارد. بازیگر مورد علاقه ی خارجی او رابرت دنیرو است. تفریح مورد علاقه ی میر امینی فبلم دیدن و ورزش کردن است . و این بازیگر شنا را یشتر از هر ورزش دیگری دوست دارد او عاشق سینما است و دوست دارد در این عرصه بسیار موفق تر از تلویزیون باشد. او به سهیلی زاده و مهران مهام علاقه ی زیادی دارد و معتقد است آنها به او کمک زیادی کرده اند.حدیث میرامینی ـ بازیگر نقش روشنك در سریال «دلنوازان» گفت: در سالهای اخیر موقعیتهایی برایم به وجود آمده است كه بتوانم نقشهای كاملا متفاوتی بازی كنم كه روشنك یكی از آن هاست. این بازیگر در پاسخ به این پرسش كه چهقدر از ابتدای مسیر بازیگری خود دغدغه كلیشه نشدن را دارد،افزود: بسیار تلاش میكنم در نقش خاصی كلیشه نشوم، خوشبختانه در سالهای اخیر موقعیتهایی برایم به وجود آمده است كه بتوانم نقشهای كاملا متفاوتی بازی كنم. میرامینی توضیح داد: در مجموعهی «گلهای گرمسیری» كه نمایانگر تفاوت بین نسلها بود،نقش دختری بسیار معمولی به نام «ضحی»را بازی میكردم كه در یك خانواده بسیار مرفه زندگی میكرد؛ از سوی دیگر او دختر یك شهید بود و مسایل خاص خود را داشت. مریم نقشم در سریال «شب میگذرد» و دختری متعلق به دههی 50 بود كه در مواجهه با اتفاقات مختلف، واكنشهای متفاوتی نشان میداد، البته نقشم درمجموعهی«گیلعاد»(شایسته) متعلق به همان دهه بود، اما نوع زندگی و مسایل او با مریم متفاوت بود. اكنون هم نقش روشنك «دلنوازان» را بازی میكنم. میرامینی دربارهی پیوستن خود به گروه سازندگان «دلنوازان» اظهار كرد: پیش از این با حسین سهیلیزاده – كارگردان «دلنوازان»- در سریال «گیلعاد» بازی كرده بودم، پس از «شب میگذرد» استراحت كردم، پس مدتی قرار بود در كار دیگری بازی كنم. درحال خواندن فیلمنامه آن بودم كه امیر سلیمانی دستیار اول كارگردان«دلنوازان» – با من تماس گرفت به من گفت سهیلیزاده قصد ساخت سریال دیگری دارد و من را برای ایفای یكی از نقشها در نظر گرفته است. بسیار خوشحال شدم و از آن استقبال كردم. پس از صحبت با آقای سهیلیزاده بسیار خوشحالتر شدم چون قبلا مشابه نقش «روشنك» را بازی نكرده بودم. بازیگر نقش «روشنك» دربارهی برخورد بازیگران پیشكسوت با جوانان این عرصه اظهار كرد: خوشبختانه از نخستین سریالی كه بازی كردم، با بازیگران پیشكسوت خوبی مانند آتیلا پسیانی، پرویز حسینی و فرخ نعمتی همكار شدم؛ اكنون نیز با پرویز فلاحیپور و فریبا كوثری كار میكنم كه بازی در كنارآنان برایم افتخاراست. او اضافه كرد: دستكم برای من اتفاق نیفتاده است كه پیشكسوتان برخورد مناسبی نداشته باشند و در طول كار تلاش میكنم بیشترین استفاده را از تجربههای آنان بكنم. در «دلنوازان» همهی بازیگران در ایفای بهتر نقشها به همدیگر كمك میكنند و من نیز به این مساعدتها نیاز دارم. او دربارهی ضرورت ممارست بازیگران جوان روی بیان و بدن خود گفت: پیش از ورود به عرصه بازیگری همهی این موارد را هم خود و هم سایر همكارانم انجام میدهیم، چون ابتداییترین موضوعاتی است كه بازیگر باید به آن توجه كند؛ البته در طول دوران فعالیت خود نیز باید تمرین را ادامه دهیم، چون درواقع 50 درصد بازی بستگی به تكنیك دارد كه نیاز به آموزش دارد. این بازیگر در پایان دربارهی رواج به تصویركردن درخواست ازدواج از سوی دختران، گفت: این مورد یكی از واقعیتهای جامعه است؛ اگر قرار باشد نقش چنین دخترانی را بازی كنم از این نقش ناراحت نمیشوم لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120454 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 30 خرداد، ۱۳۸۹ زندگینامه سیاوش خیرابی تشابه بازي او به حامد بهداد خيلي زود او را مورد توجه رسانهها و مخاطبين قرار داد اما حتي اگر به بدبينانهترين شكل ادعا كنيم او تنها از بهداد تقليد ميكند، بدون اغراق ميتوان از حالا آيندهاي خوب را برايش متصور شد. وي تجربه طولاني در راستاي حضور حرفهاي جلوي دوربين ندارد و كارهايش تنها به فيلم (تلخون) و نيز فيلم سينمايي (حس پنهان) محدود ميشود. هر چند او از سالها پيش و در سنين پايين وارد دنياي هنر شده است. در حس پنهان تنها يك پلان جلوي دوربين مصطفي رزاق كريمي رفت و همان يك صحنه براي اين بازيگر جوان كافي بود تا در پرونده كارياش ثبت شود. در زندگي واقعياش تقريبا ميتوان گفت شباهتي با بهرام كيا ندارد، او برعكس بهرام بسيار متين، صبور و كم سر و صداست. متولد چه سالي هستي و از چه سالي بازيگر شدي؟ خيرابي: آذرماه سال 1363 به دنيا آمدم. در خصوص بازيگري هم سال سوم راهنمايي در يك كار ايفاي نقش كردم كه بعد از آن به خاطر درس و مدرسه، به دنبالش نرفتم تا اينكه در دوره دانشگاه توسط يكي از دوستانم براي يك كار مستند داستاني به آقاي رزاق كريمي معرفي شدم اينجا بود كه تصميم گرفتم جديتر به اين حرفه بپردازم از اين رو رفتم به كانون سينماگران جوان و يك دوره كامل آموزش بازيگري را سپري كردم و دوباره براي كار (حس پنهان) آقاي رزاق كريمي انتخاب شدم. بعد از آن در تله فيلم (تلخون) به كارگرداني آقاي اميني ايفاي نقش كردم. براي ترانه مادري چگونه انتخاب شدي؟ خيرابي: آقاي حمزهاي تلخون را ديده بودند براي همين با من براي اين كار تماس گرفتند. اما با ايفاي نقش در اين سريال اين ذهنيت پيش ميآيد كه سابقه طولاني در اين حرفه داري. به نظر خودت دليل اين موفقيت در چه چيزي است؟ خيرابي: من از بچگي عاشق فيلم بودم، فكر ميكنم تمام اين فيلم ديدنها در ايفاي نقش به كمكم ميآيند، ضمن اينكه به دليل شغل پدرم با دوربين آشنا بودم چرا كه پدرم آتليه عكاسي و فيلمبرداري دارد. هميشه جديدترين دوربيني كه وارد بازار ميشد به خانه ما هم ميآمد، از اين رو با دوربين غريبه نبودم، براي همين هيچ هراسي از لنز و دوربين نداشتم. فكر ميكنم دليل اصلي راحت بودنم جلوي دوربين همين ويژگي شغل پدرم بوده و هست. در مورد اين سريال خاص هم اگر بازي من خوب به نظر آمده به خاطر لطف و زحمات آقاي حاتمي به عنوان بازيگردان و آقاي سهيليزاده و همچنين آقاي حكيمي است كه بسيار كمكم ميكنند لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120454 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 30 خرداد، ۱۳۸۹ زندگینامه رویا تیموریان متولد 27 اسفند 1338. نام اصلی : دلارا تیموریان .دو دختر دارد : درنا و دنیا همسر مسعود رایگان است. بزرگ شده خیابان آزادی است . در دوران تحصیل همواره شاگرد نمونه بوده است ولی در سال سوم راهنمایی به دلیل عود کردن آپاندیسش تحت عمل جراحی قرار گرفت و مردود شد . دیپلم تجربی و لیسانس کارگردانی و بازیگری تئاتر دارد .از اداره ارزشیابی وزارت ارشاد هم مدرک دکترای درجه یک هنر دریافت کرد . بیشتر تئاتری است . سخت گیر و نکته بین است . گاهی اوقات شعر و نثر مینویسد . مدت زیادی در دوران دانشگاه عکاسی میکرد و به عکاسی علاقه مند بود. خیلی حساس است. کارتون های : عصریخ و پلنگ صورتی و تام وجری را دوست دارد. نقشش در کافه ستاره ( ملوک) را دوست دارد . در بچگی دوست داشت قنادی داشته باشد. کمترین دستمزدش در سال 81 بوده که در یک فیلم سینمایی 500 هزار تومان دریافت کرده. او «مدار صفر درجه» را روی آنتن دارد لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120454 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 30 خرداد، ۱۳۸۹ زندگینامه ایرج راد در سال 1324 در تهران متولد شد. او ليسانس هنرهاي تئاتري، دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران و فوق يسانس كارگرداني تئاتر از دانشگاه كارديف انگلستان مي باشد. شروع فعاليت او از سال هاي اول دبيرستان با اجراهايي براي كودكان در سال 1338 و گذراندن يك دوره فن بيان و تئاتر در كلاس خانم مهين ديهيم بوده است. حضور در گروه شاهين سركسيان و فعاليت در گروه تئاتر «ميترا» گروه تئاتر «مهر»، انجمن تئاتر ايران و بدنبال آن بيش از سي سال فعاليت در اداره تئاتر و اجراهايي از جمله كارهاي زير در كارنامه او ثبت شده است: - اولين اجراي نيمه حرفه اي سال 1342 «قرعه براي مرگ» در تالار فرهنگ و بدنبال آن بازي در نمايشنامه هاي «باران ساز»، «حادثه در وشبي»، «آرياداكاپو». - بازي در تئاترهاي وابسته به اداره تئاتر در نمايش هاي «سياه زنگي مرد فرنگي»، «افول»، «مردي كه مرده بود خود نمي دانست»، «لبخند باشكوه آقاي گيل»، «سياوش بر باد»، «ابراهيم توپچي» و «آقا بيك»، «بنگاه تاترال»، «بازرس»، «سربازها»، «مرده هاي بي كفن و دفن»، «مرواريد»، «آميز قلمدون»، «شب روي سنگفرش خيس»، «سلطان صاحبقران». - كارگرداني نمايش هاي «جانشين»، «دكتر فاستوس»، «دكتر كئوك»، «مهاجران»، «ماهايان كوشيار»، «شاهراه و دكتر فاستوس». - بازي در سريال هاي تلويزيوني: «آرياداكاپو»، «ايستگاه»، «گربه سياه»، «در پوست شير». «اميركبير»، «وزيرمختار»، «سنگ و شيشه»، «در قلب من»، «گمشده»، «در پناه تو»، «راهي به سوي خانه»، «بازي زندگي»، «تلفن مشترك»، «افسون». اجراي تئاترهاي «يله بين ها»، «در تدارك قيام»، «ديو پري» (اين نمايش در سال 1978 در فستيوال آكسفور به عنوان يكي از بهترين اجراها شناخته شد.) و كارهايي از پانتوميم در خارج از كشور لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده