YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۱ [h=1][/h]اگر بردبار نیستى خود را به بردبارى وادار چه كم است كسى كه خود را همانند مردمى كند و از جمله آنان نشود در دنیای امروز که انسانها در حال تلاش برای رسیدن به تمامی امکانات مادی می باشند هر روز در کنار دستیابی به آنها مهمترین نعمت یعنی آرامش و طمأنینه ای که حضور آن در تک تک لحظات، عامل لذت بردن از این امکانات می باشد را از دست می دهند، و شاید بتوان مهمترین علت آن را غافل و جدا ماندن از فضیلت ها و قابلیت های والایی که خداوند به انسان ارزانی داشته دانست ، فضایلی که با شناخت و بکارگیری آنها می توان سکاندار کشتی متلاطم زندگی خویش باشیم. امام علی علیه السلام در سخنان نغز خود همواره بر این هدف بودند که این قابلیتها را به انسان بشناسانند تا بر پایه آنها بتوان زندگی قرین آرامش و بهروزی کسب کرد. یکی از این قابلیتها صبر و شکیبایی است. در تعریف آن آمده است: صبر عبارت است از: ثبات و آرامش نفس در سختیها و مصائب، و پایداری و مقاومت در برابر آنها به طوری که از گشادگی خاطر و آرامشی که پیش از آن حوادث داشت بیرون نرود و زبان خود را از شکایت و اعضاء و جوارح خود را از حرکات ناهنجار نگاه دارد. ( نراقی،1379:ص442) امام علی علیه السلام در مورد این فضیلت اخلاقی و تلاش انسان برای دستیابی به آن میفرماید: «إِنْ لَمْ تَكُنْ حَلِیماً فَتَحَلَّمْ فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلَّا أَوْشَكَ أَنْ یَكُونَ مِنْهُمْ»[1]. اگر بردبار نیستى خود را به بردبارى وادار چه كم است كسى كه خود را همانند مردمى كند و از جمله آنان نشود. اگر ما در طی زندگی و رویدادهایمان به سه نکته ایمان قاطع داشته باشیم این فضیلت اخلاقی همواره در کنترل و مهار موقعیتهای ناخوشایند به کمک انسان میآید. انسان باید این را باور کند، همانگونه که حوادث و پدیدههای زندگی تحت اختیار خداوند است، توان بردباری را نیز میدهد. بسیاری از ما چون احساس میکنیم توان صبر کردن را نداریم بیتاب میشویم و احساس ناتوانی میکنیم. این را باید بدانیم که پیش از گرفتار شدن به بلا توان صبر کردن را یافتهایم. اگر كوهها از جاى كنده شود، تو جاى خویش بدار دندانها را بر هم فشار، و كاسه سرت را به خدا عاریت سپار پاى در زمین كوب و چشم بر كرانه سپاه نه، و بیم بر خود راه مده و بدان كه پیروزى از سوى خدا است امام علی (علیه السلام) میفرماید: «إِنَّ الصَّبْرَ وَ الْبَلَاءَ یَسْتَبِقَان الَى الْمُۆْمِنِ فَیَأْتِیهِ الْبَلَاءُ وَ هُوَ صَبُور».(كلینى،1407:ص 223) و نکته مهمتر اینکه میان صبر و بلا موازنه برقرار است یعنی هر اندازه بلا عظیم باشد صبر بیشتری نیز داده میشود. امام علی (علیه السلام) میفرماید: «الصبر ینزل على قدر المصیبة»[2].همانا صبر به اندازه بلا از جانب خداوند می آید. اصل دومی که از عوامل بسیار مهم در افزایش استقامت انسان در برابر سختیها است اعتماد به منبع قدرت است. خداوند قدرت مطلق است، وقتی انسان بر چنین منبع قدرتی توکّل کند ناراحتیها و نگرانیها را از بین میبرد. امام علی (علیه السلام) میفرماید: «أَقْوَى النَّاسِ إِیمَاناً أَكْثَرُهُمْ تَوَكُّلًا عَلَى اللَّهِ»[3]. قوی ترین مردم از نظر ایمان بیشترین توکل کنده ی برخدای سبحان است. اصل سوم برای رهایی از تنگنای فشارهای زندگی و بالابردن قدرت استقامت این است که همواره انسان خداوند را ناظر بر آنچه بر او نازل شده بداند. دانستن اینکه انسان همواره در قلمرو حمایت خداوند است باعث میشود که مشکلات آسانتر و توانمان را در برابر سختیها افزونتر گردد. امام علی (علیه السلام) خطاب به فرزندش محمد بن حنفیه میفرمایند: «تَزُولُ الْجِبَالُ وَ لَا تَزُلْ عَضَّ عَلَى نَاجِذِكَ أَعِرِ اللَّهَ جُمْجُمَتَكَ تِدْ فِی الْأَرْضِ قَدَمَكَ ارْمِ بِبَصَرِكَ أَقْصَى الْقَوْمِ وَ غُضَّ بَصَرَكَ وَ اعْلَمْ أَنَّ النَّصْرَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ سُبْحَانَه».[4] اگر كوهها از جاى كنده شود، تو جاى خویش بدار دندانها را بر هم فشار، و كاسه سرت را به خدا عاریت سپار پاى در زمین كوب و چشم بر كرانه سپاه نه، و بیم بر خود راه مده و بدان كه پیروزى از سوى خدا است. اصولاً دنیای ما آمیخته با حوادث تلخ و شیرین، کامیابی و ناکامی، شکست و پیروزی است. اگر از دنیا مأیوس شویم و در حادثه اول و دوم خود را ببازیم مردهای بیش نیستیم. انسان به امید زنده است، آدم مأیوس در حساب مردههاست، باید در برابر حوادث صبر کرد تا به جایی رسید.( محسنی، 1386ش:ص 170) امام علی (علیه السلام) میفرمایند: «الدَّهْرُ یَوْمَانِ یَوْمٌ لَكَ وَ یَوْمٌ عَلَیْكَ فَإِذَا كَانَ لَكَ فَلَا تَبْطَرْ وَ إِذَا كَانَ عَلَیْكَ فَاصْبِر».[5] روزگار دو روز است روزى از تو و روزى به زیان تو، در روزى كه از توست سركشى بنه و در روزى كه به زیان توست تن به شكیبایى ده. روانشناسان نیز معتقدند که اگر در هنگام مصائب و بلایا انسان به خدا توکل کرده و به جای بیصبری، بردباری را پیشه خویش سازد، و با آرامش خاطر، راضی به رضای الهی باشد آرامش بیشتری را کسب کرده و به بیماریهای روحی مبتلا نخواهد شد. آنها معتقدند که بیصبری انسان را تا مرحله سقوط و نابودی پیش میبرد. (رجایی، 1387ش:ص 73) اصل دومی که از عوامل بسیار مهم در افزایش استقامت انسان در برابر سختیها است اعتماد به منبع قدرت است. خداوند قدرت مطلق است، وقتی انسان بر چنین منبع قدرتی توکّل کند ناراحتیها و نگرانیها را از بین میبرد. امام علی (علیه السلام) میفرماید: «أَقْوَى النَّاسِ إِیمَاناً أَكْثَرُهُمْ تَوَكُّلًا عَلَى اللَّهِ». قوی ترین مردم از نظر ایمان بیشترین توکل کنده ی برخدای سبحان است امام علی (علیه السلام) خطاب به اشعث که پسرش را از دست داده بود چنین میفرمایند:«یَا أَشْعَثُ إِنْ تَحْزَنْ عَلَى ابْنِكَ فَقَدِ اسْتَحَقَّتْ [ذَلِكَ مِنْكَ] مِنْكَ ذَلِكَ الرَّحِمُ وَ إِنْ تَصْبِرْ فَفِی اللَّهِ مِنْ كُلِّ مُصِیبَةٍ خَلَفٌ یَا أَشْعَثُ إِنْ صَبَرْتَ جَرَى عَلَیْكَ الْقَدَرُ وَ أَنْتَ مَأْجُورٌ وَ إِنْ جَزِعْتَ جَرَى عَلَیْكَ الْقَدَرُ وَ أَنْتَ مَأْزُورٌ یَا أَشْعَثُ ابْنُكَ سَرَّكَ وَ هُوَ بَلَاءٌ وَ فِتْنَةٌ وَ حَزَنَكَ وَ هُوَ ثَوَابٌ وَ رَحْمَة».[6] اشعث! اگر بر پسرت اندوهگینى، سزاوارى به خاطر پیوندى كه- با او- دارى، و اگر شكیبا باشى هر مصیبت را نزد خدا پاداش است. اشعث! اگر شكیبایى پیش گیرى حكم خدا بر تو رفته است و مزد دارى، و اگر بى تابى كنى تقدیر الهى بر تو جارى است و گناهكارى پسرت تو را شاد مىداشت و براى تو بلا بود و آزمایش، و تو را اندوهگین ساخت و آن پاداش است و آمرزش. امام (علیه السلام) نخست اندوه او را [در مصیبت فرزندش] ستوده و بجا دانسته است زیرا سزاوار است كه هر خویشاوندى در مصیبت خویش خود غمگین شود. و به دنبال آن، هشدارى نسبت به اندوه در مصیبت است به دلیل آن كه لازمه ترک اندوه، صبر بر مصیبت است كه اجر و رحمت خدا را در پى دارد، هر صبرى بر اندوه، خود اجر و رحمتى در پى دارد، پس سزاوار است كه بر این اندوه صبر كنند. (ابن میثم بحرانی،1375:ص 665.) چنانکه ایشان توصیه میکنند به فرزندشان که تنها راه دور کردن غم و اندوه از انسان صبوری است ایشان میفرمایند: «اطْرَحْ عَنْكَ وَارِدَاتِ الْهُمُومِ بِعَزَائِمِ الصَّبْرِ».[7] اندوهها را كه به تو روى آرد از خود دور گردان، با دل نهادن بر شكیبایى. پی نوشت ها : [1] . نهج البلاغه، قصار/198 [2]. تمیمى آمدى،1366ش :شماره 1481 [3]. آقا جمال خوانسارى، 1366ش:ص 429 [4]. نهج البلاغه، خطبه/11؛ [5]. پیشین، کلمات قصار/ 390 [6]. پیشین، کلمات قصار/ 283 [7]. پیشین، نامه/ 31 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده