رفتن به مطلب

چرا باید به آخرت ندیده اعتقاد داشت؟


YAGHOT SEFID

ارسال های توصیه شده

[h=1][/h]


سۆال: آیا اعتقاد به آخرت بدون مشاهده آن و واقعیاتش معقول است؟


1283011666222105238154615190192166110227227.gif

جواب: امام علی(علیه السلام) در بخشی از خطبه 20 نهج البلاغه می فرماید: گرچه شما عالم پس از مرگ را با چشم خود ندیده اید، ولى به اندازه کافى دلایل آن در اختیار شماست «اگر چشم بصیرت بگشایید وسایل بینایى شما فراهم است و اگر گوش شنوا داشته باشید سخنان حق به گوش شما رسانده شده و اگر اهل هدایت باشید وسایل هدایت فراهم گشته است» (وَلَقَدْ بُصِّرْتُمْ اِنْ اَبْصَرْتُمْ، وَ اُسْمِعْتُمْ اِنْ سَمِعْتُمْ، وَ هُدیتُمْ اِنِ اهْتَدَیْتُمْ).

بنابراین عذرى براى شما باقى نمانده و هرگز در پیمودن راه خطا معذور نیستید! چرا که واقعیّتهاى مربوط به جهان پس از مرگ، گرچه پشت پرده قرار دارد ولى از سه طریق شما از آن آگاهید: نخست از طریق مسائل عبرت انگیزى که در این جهان با چشم خود مى بینید، آثار فراعنه در پیش چشم شماست، قبور در هم شکسته نیاکان که نشانه ناپایدارى این دنیاست مشهود است، سرنوشت شوم تبهکاران و اقوام ظالم و ستمگر را بسیار دیده اید که به خوبی نشان می دهد دست قدرتی در پشت آن است و آن را حساب شده هدایت می کند و از سوی دیگر آیات الهی در کتب آسمانی از این حقایق پرده بر داشته و در دلایل نقلی که از پیامبران خدا به ما رسیده است بیان شده است.

خداوند به قدر کافى اتمام حجّت فرموده، هم از طریق مشاهدات حسّىِ آثار اقوام پیشین و هم از طریق وحى و هم از طریق عقل، و هیچ کس نمى تواند به بهانه هاى واهی، سرپیچى کند

 

از سوی سوّم اگر عقل خود را به کار گیرید و اهل هدایت باشید، دلایل عقلی نیز کم نیست و معاد و عالم پس از مرگ از این طریق نیز آشکار است. بنابراین هریک از سه جمله بالا اشاره به یکى از این دلایل سه گانه است: حسّ و نقل و عقل.

سپس در جمله هاى بعد که آخرین بخش این کلام است به شرح این معنا پرداخته و سه نکته را بیان مى فرماید:

نخست این که: «به حق مى گویم که حوادث عبرت انگیز، خود را آشکارا به شما نشان داده است!» (وَبِحَقٍّ اَقُولُ لَکُمْ: لَقَدْ جاهَرَتْکُمُ الْعِبَرُ).

این حوادث که تمام صفحه تاریخ بشریّت را پر کرده اند و در طول زندگى کوتاه خودمان نیز نمونه هاى زیادى از آن را دیده ایم چیزى نیست که بر کسى پوشیده باشد و یا نیاز به کنجکاوى و دقّت زیاد داشته باشد. آثار فرعونها و نمرودها و قیصرها و کسرى ها که یک روز با قدرت عجیب حکومت مى کردند و امروز جز مشتى خاک از آنها باقى نمانده، در هر طرف نمایان است. کاخ هاى ویران شده آنها، قبرستانهاى خاموش، تخت و تاجهاى به تاراج رفته، هر کدام به زبان بى زبانى به نسل موجود و نسلهاى آینده درس عبرت مى دهد. ویرانه هایى که از شهرها و آبادیهاى بلا دیده اقوام گنهکار و گردنکش در گوشه و کنار جهان وجود دارد، درسهاى عبرت دیگرى است.

34249145631582136652186177199679085104.gif

در دوّمین نکته مى فرماید: «با صداى رسا و مۆثر (از آنچه ممنوع است) نهى شده اید» (وَزُجِرْتُمْ بِما فیهِ مُزْدَجَر).(1)

این نهى ممکن است به زبان تکوین باشد که از درون تاریخ و اخبار پیشین و آثار بازمانده آنها در دل خاک بر مى خیزد همان گونه که قرآن مى گوید: «وَ لَقَدْ جائَهُمْ مِنَ الاَنْباءِ ما فیهِ مُزْدَجَرٌ»; (به اندازه کافى براى نهى و انزجار آنها از بدیها، اخبار (امّتهاى پیشین) به آنها رسیده است).(2) یا به زبان تشریع و از طریق وحى باشد که در کتب آسمانى منعکس است.

به این ترتیب اتمام حجّت کافى با هر دو زبان (زبان تکوین و تشریع) حاصل شده و هیچ کس در بى اعتنایى و غفلت خود معذور نیست.

اگر عقل خود را به کار گیرید و اهل هدایت باشید، دلایل عقلی نیز کم نیست و معاد و عالم پس از مرگ از این طریق نیز آشکار است

 

در سوّمین و آخرین جمله مى فرماید: «و هیچ کس بعد از رسولان آسمان (فرشتگان) جز بشر عهده دار تبلیغ از سوى پروردگار نخواهد بود» (وَ ما یُبَلِّغُ عَنِ اللهِ بَعْدَ رُسُلِ السَّماءِ اِلاَّ الْبَشَرُ).

اشاره به این که شما در انتظار چه نشسته اید؟ در انتظار این هستید که فرشتگان آسمان بر شما نازل شوند و آیات الهى را بخوانند؟ همان گونه که بهانه جویان از کفّار در عصر رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) مى گفتند: «لَوْ ما تَأتینا بِالْمَلائِکَةِ اِنْ کُنْتَ مِنَ الصّادقینَ»; (اگر تو راست مى گویى چرا فرشتگان را نزد ما نمى آورى)؟(3)

قرآن در پاسخ آنها مى گوید: «ما نُنَزِّلُ الْمَلائِکَةَ اِلاّ بِالْحقِّ وَ ما کانُوا اِذاً مُنْظرینَ»؛ (ما فرشتگان را جز به حق نازل نمى کنیم (هر چشمى توان دیدن آنها را ندارد و آنها تنها براى آشکار شدن حق نازل مى شوند نه به عنوان بهانه جویى این و آن، بعلاوه، اگر فرشتگان نازل شوند و آنها ایمان نیاورند) به آنها مهلت داده نخواهد شد و به عذاب الهى نابود مى گردند).(4)

بنابراین تنها افرادى از بشر، یعنى انبیاى الهى واسطه ابلاغ پیامهایى هستند که به وسیله ملائکه مقرّب الهى فرستاده مى شود.

کوتاه سخن این که: خداوند به قدر کافى اتمام حجّت فرموده، هم از طریق مشاهدات حسّىِ آثار اقوام پیشین و هم از طریق وحى و هم از طریق عقل، و هیچ کس نمى تواند به بهانه هاى واهی، سرپیچى کند.

 

پی نوشت ها :

(1) . «زجرتم و مزدجر» از ماده «زجر» است که به معناى بازداشتن از کارى است با صداى بلند، سپس به هرگونه منع و بازداشتن از انجام کارى اطلاق شده است و همچنین در مورد نهى از گناهان به کار مى رود.

(2) . سوره قمر، آیه 4.

(3) . سوره حجر، آیه 7.

(4) . سوره حجر، آیه 8.

لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

سۆال: آیا اعتقاد به آخرت بدون مشاهده آن و واقعیاتش معقول است؟


1283011666222105238154615190192166110227227.gif

جواب: امام علی(علیه السلام) در بخشی از خطبه 20 نهج البلاغه می فرماید: گرچه شما عالم پس از مرگ را با چشم خود ندیده اید، ولى به اندازه کافى دلایل آن در اختیار شماست «اگر چشم بصیرت بگشایید وسایل بینایى شما فراهم است و اگر گوش شنوا داشته باشید سخنان حق به گوش شما رسانده شده و اگر اهل هدایت باشید وسایل هدایت فراهم گشته است» (وَلَقَدْ بُصِّرْتُمْ اِنْ اَبْصَرْتُمْ، وَ اُسْمِعْتُمْ اِنْ سَمِعْتُمْ، وَ هُدیتُمْ اِنِ اهْتَدَیْتُمْ).

بنابراین عذرى براى شما باقى نمانده و هرگز در پیمودن راه خطا معذور نیستید! چرا که واقعیّتهاى مربوط به جهان پس از مرگ، گرچه پشت پرده قرار دارد ولى از سه طریق شما از آن آگاهید: نخست از طریق مسائل عبرت انگیزى که در این جهان با چشم خود مى بینید، آثار فراعنه در پیش چشم شماست، قبور در هم شکسته نیاکان که نشانه ناپایدارى این دنیاست مشهود است، سرنوشت شوم تبهکاران و اقوام ظالم و ستمگر را بسیار دیده اید که به خوبی نشان می دهد دست قدرتی در پشت آن است و آن را حساب شده هدایت می کند و از سوی دیگر آیات الهی در کتب آسمانی از این حقایق پرده بر داشته و در دلایل نقلی که از پیامبران خدا به ما رسیده است بیان شده است.

خداوند به قدر کافى اتمام حجّت فرموده، هم از طریق مشاهدات حسّىِ آثار اقوام پیشین و هم از طریق وحى و هم از طریق عقل، و هیچ کس نمى تواند به بهانه هاى واهی، سرپیچى کند

 

از سوی سوّم اگر عقل خود را به کار گیرید و اهل هدایت باشید، دلایل عقلی نیز کم نیست و معاد و عالم پس از مرگ از این طریق نیز آشکار است. بنابراین هریک از سه جمله بالا اشاره به یکى از این دلایل سه گانه است: حسّ و نقل و عقل.

سپس در جمله هاى بعد که آخرین بخش این کلام است به شرح این معنا پرداخته و سه نکته را بیان مى فرماید:

نخست این که: «به حق مى گویم که حوادث عبرت انگیز، خود را آشکارا به شما نشان داده است!» (وَبِحَقٍّ اَقُولُ لَکُمْ: لَقَدْ جاهَرَتْکُمُ الْعِبَرُ).

این حوادث که تمام صفحه تاریخ بشریّت را پر کرده اند و در طول زندگى کوتاه خودمان نیز نمونه هاى زیادى از آن را دیده ایم چیزى نیست که بر کسى پوشیده باشد و یا نیاز به کنجکاوى و دقّت زیاد داشته باشد. آثار فرعونها و نمرودها و قیصرها و کسرى ها که یک روز با قدرت عجیب حکومت مى کردند و امروز جز مشتى خاک از آنها باقى نمانده، در هر طرف نمایان است. کاخ هاى ویران شده آنها، قبرستانهاى خاموش، تخت و تاجهاى به تاراج رفته، هر کدام به زبان بى زبانى به نسل موجود و نسلهاى آینده درس عبرت مى دهد. ویرانه هایى که از شهرها و آبادیهاى بلا دیده اقوام گنهکار و گردنکش در گوشه و کنار جهان وجود دارد، درسهاى عبرت دیگرى است.

34249145631582136652186177199679085104.gif

در دوّمین نکته مى فرماید: «با صداى رسا و مۆثر (از آنچه ممنوع است) نهى شده اید» (وَزُجِرْتُمْ بِما فیهِ مُزْدَجَر).(1)

این نهى ممکن است به زبان تکوین باشد که از درون تاریخ و اخبار پیشین و آثار بازمانده آنها در دل خاک بر مى خیزد همان گونه که قرآن مى گوید: «وَ لَقَدْ جائَهُمْ مِنَ الاَنْباءِ ما فیهِ مُزْدَجَرٌ»; (به اندازه کافى براى نهى و انزجار آنها از بدیها، اخبار (امّتهاى پیشین) به آنها رسیده است).(2) یا به زبان تشریع و از طریق وحى باشد که در کتب آسمانى منعکس است.

به این ترتیب اتمام حجّت کافى با هر دو زبان (زبان تکوین و تشریع) حاصل شده و هیچ کس در بى اعتنایى و غفلت خود معذور نیست.

اگر عقل خود را به کار گیرید و اهل هدایت باشید، دلایل عقلی نیز کم نیست و معاد و عالم پس از مرگ از این طریق نیز آشکار است

 

در سوّمین و آخرین جمله مى فرماید: «و هیچ کس بعد از رسولان آسمان (فرشتگان) جز بشر عهده دار تبلیغ از سوى پروردگار نخواهد بود» (وَ ما یُبَلِّغُ عَنِ اللهِ بَعْدَ رُسُلِ السَّماءِ اِلاَّ الْبَشَرُ).

اشاره به این که شما در انتظار چه نشسته اید؟ در انتظار این هستید که فرشتگان آسمان بر شما نازل شوند و آیات الهى را بخوانند؟ همان گونه که بهانه جویان از کفّار در عصر رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) مى گفتند: «لَوْ ما تَأتینا بِالْمَلائِکَةِ اِنْ کُنْتَ مِنَ الصّادقینَ»; (اگر تو راست مى گویى چرا فرشتگان را نزد ما نمى آورى)؟(3)

قرآن در پاسخ آنها مى گوید: «ما نُنَزِّلُ الْمَلائِکَةَ اِلاّ بِالْحقِّ وَ ما کانُوا اِذاً مُنْظرینَ»؛ (ما فرشتگان را جز به حق نازل نمى کنیم (هر چشمى توان دیدن آنها را ندارد و آنها تنها براى آشکار شدن حق نازل مى شوند نه به عنوان بهانه جویى این و آن، بعلاوه، اگر فرشتگان نازل شوند و آنها ایمان نیاورند) به آنها مهلت داده نخواهد شد و به عذاب الهى نابود مى گردند).(4)

بنابراین تنها افرادى از بشر، یعنى انبیاى الهى واسطه ابلاغ پیامهایى هستند که به وسیله ملائکه مقرّب الهى فرستاده مى شود.

کوتاه سخن این که: خداوند به قدر کافى اتمام حجّت فرموده، هم از طریق مشاهدات حسّىِ آثار اقوام پیشین و هم از طریق وحى و هم از طریق عقل، و هیچ کس نمى تواند به بهانه هاى واهی، سرپیچى کند.

 

پی نوشت ها :

(1) . «زجرتم و مزدجر» از ماده «زجر» است که به معناى بازداشتن از کارى است با صداى بلند، سپس به هرگونه منع و بازداشتن از انجام کارى اطلاق شده است و همچنین در مورد نهى از گناهان به کار مى رود.

(2) . سوره قمر، آیه 4.

(3) . سوره حجر، آیه 7.

(4) . سوره حجر، آیه 8.

 

 

سلام

 

کاش حداقل یکی از این دلایل عقلی رو میووردید که یاد بگیریم:ws37:

لینک به دیدگاه
آیا درسته که این چیزا در عقل بشر نمیگنجه ، جتی دلیلاش و واسه همینه که دلیل نمیارن ؟:ws52:

والا قبلنا خیلی چیزا نمیگنجید و میگفتن درستشم همینه!ولی الان که میگنجه چیزی نمیگن!به نظر من با پیشرفت علم واهی بودن خیلی از این حرفا مشخص میشه!

لینک به دیدگاه
والا قبلنا خیلی چیزا نمیگنجید و میگفتن درستشم همینه!ولی الان که میگنجه چیزی نمیگن!به نظر من با پیشرفت علم واهی بودن خیلی از این حرفا مشخص میشه!

 

اینجا اینجوریه ، خیلی از مسائل رو باز نمیکنن و جوابی نمیدن یا چون به نفعشون نیس جوابی ندارن که بگن اما جوونا الان اگاه و گنجکاو شدن و دنبال دلیل و منطق هستن ، حتی شاید خیلی از مسائل واسشون مشخص نیس و توضیح درست و منطقی داده نمیشه از راه منحرف شن و گناهش میفته گردن ... ؟

لینک به دیدگاه
این بحث دوطرفه بشه بد نیستا!دوتا مخالف و موافق؟!نبود؟!

 

توی چنین بحث هایی باید هر فردی به تنهایی به نتایجی برسه.

 

مثلا من شخصا هم در قالب یک موافق و هم یک مخالف، میتونم دلایلی برای اثبات یا ردش بیارم.

 

اما مهم اینست که خودم توی زندگی شخصیم تا چه حد به آخرت اعتقاد دارم.

 

من هم مثل همه موجودات از نیستی و نابودی فراری هستم، پس ترجیح میدم آخرتی در کار باشه اما نه به شیوه معرفی شده توسط ادیان ابراهیمی که برگرفته از آموزه های قوم یهود و خیالات اونهاست.

 

ما در اینگونه بحث ها بویی از منطق رو پیدا نخواهیم کرد:

 

همه چیز بر اساس احساسات و دوست داشتن ها و دوست نداشتن های ماست.

لینک به دیدگاه

 

من هم مثل همه موجودات از نیستی و نابودی فراری هستم، پس ترجیح میدم آخرتی در کار باشه اما نه به شیوه معرفی شده توسط ادیان ابراهیمی که برگرفته از آموزه های قوم یهود و خیالات اونهاست.

 

ما در اینگونه بحث ها بویی از منطق رو پیدا نخواهیم کرد:

 

همه چیز بر اساس احساسات و دوست داشتن ها و دوست نداشتن های ماست.

 

 

 

من هم ترجیح میدم که آخرتی باشه.

 

به نظرم هرکسی که راجع به آخرت نظرهای قطعی میده، مثل همین خیالات یهود ، حرف غیر منطقی زده؛

 

تنها احتمالات کمرنگی میشه مطرح کرد و به نظر من اصولن بحث روی این موضوع ها خیلی منطقی و علمی نخواهد بود و در نهایت به توهم میرسیم.

 

===========

اون جمله آخرت رو هم نفهمیدم

لینک به دیدگاه
من هم ترجیح میدم که آخرتی باشه.

 

به نظرم هرکسی که راجع به آخرت نظرهای قطعی میده، مثل همین خیالات یهود ، حرف غیر منطقی زده؛

 

تنها احتمالات کمرنگی میشه مطرح کرد و به نظر من اصولن بحث روی این موضوع ها خیلی منطقی و علمی نخواهد بود و در نهایت به توهم میرسیم.

 

===========

اون جمله آخرت رو هم نفهمیدم

 

به قول پاول واتسلاویک :

 

خطرناک ترین و جنون آمیزترین عقیده این است که ما عقیده و باور خود را واقعیت محض بدانیم....

.

.

.

اون جمله آخرم هم تایید کننده حرف این بنده خدا بود، یعنی چیزی به نام واقعیت وجود نداره.

ما هرچی رو که بهمون احساس دوست داشتنی تری بده، واقعیت میدونیم.

 

احساس دوست داشتنی میتونه دین باشه، میتونه مادی گرایی باشه، میتونه بی بند و باری باشه و..... که اموزش و محیط و مطالعات تحمیلی و غیرتحمیلی در رشد این احساسات دوست داشتنی و دوست نداشتنی موثرند.

لینک به دیدگاه

من بنا به اعتقاد خودم به خاطر این ولع که بشر در طول تاریخ حیات داشته برای جاودانگی و از طرفی ما ها میمیریم و به خاک سپرده میشیم و همه میدونیم که به مرور زمان پوردمونم نمیمونه ... عقلم حکم میکنه که چیزی فرای این جهان باید باشه تا این تشنگی رو سیراب کنه ... که در غیر این صورت زندگی به مسخره ترین شکل و پوچ ترین شکل خودش در میاد.... من حس درونی انواع بشر رو ملاک میدونم حالا جنبه های مذهبی هم هست که بیان نمیکنم ....

لینک به دیدگاه
خب اگه قرار باشه حضرت علی ملاک باشه که دیگه نیازیم به آوردن دلیل تیست!4تا دونه دلیل عقلی و منطقی بیار!

 

آیا درسته که این چیزا در عقل بشر نمیگنجه ، جتی دلیلاش و واسه همینه که دلیل نمیارن ؟:ws52:

 

به قول پاول واتسلاویک :

 

خطرناک ترین و جنون آمیزترین عقیده این است که ما عقیده و باور خود را واقعیت محض بدانیم....

.

.

.

اون جمله آخرم هم تایید کننده حرف این بنده خدا بود، یعنی چیزی به نام واقعیت وجود نداره.

ما هرچی رو که بهمون احساس دوست داشتنی تری بده، واقعیت میدونیم.

 

احساس دوست داشتنی میتونه دین باشه، میتونه مادی گرایی باشه، میتونه بی بند و باری باشه و..... که اموزش و محیط و مطالعات تحمیلی و غیرتحمیلی در رشد این احساسات دوست داشتنی و دوست نداشتنی موثرند.

 

جواب: امام علی(علیه السلام) در بخشی از خطبه 20 نهج البلاغه می فرماید: گرچه شما عالم پس از مرگ را با چشم خود ندیده اید، ولى به اندازه کافى دلایل آن در اختیار شماست «اگر چشم بصیرت بگشایید وسایل بینایى شما فراهم است و اگر گوش شنوا داشته باشید سخنان حق به گوش شما رسانده شده و اگر اهل هدایت باشید وسایل هدایت فراهم گشته است» (وَلَقَدْ بُصِّرْتُمْ اِنْ اَبْصَرْتُمْ، وَ اُسْمِعْتُمْ اِنْ سَمِعْتُمْ، وَ هُدیتُمْ اِنِ اهْتَدَیْتُمْ).

لینک به دیدگاه
من بنا به اعتقاد خودم به خاطر این ولع که بشر در طول تاریخ حیات داشته برای جاودانگی و از طرفی ما ها میمیریم و به خاک سپرده میشیم و همه میدونیم که به مرور زمان پوردمونم نمیمونه ... عقلم حکم میکنه که چیزی فرای این جهان باید باشه تا این تشنگی رو سیراب کنه ... که در غیر این صورت زندگی به مسخره ترین شکل و پوچ ترین شکل خودش در میاد.... من حس درونی انواع بشر رو ملاک میدونم حالا جنبه های مذهبی هم هست که بیان نمیکنم ....

 

سلام.

آیا دلیلی در دست دارید که داشتن یک حس الزامی باشه برای وجود سیراب کننده ی اون حس؟؟

======================

 

یکی میگفت خدا چیزی بی حکمت نمی آفرینه. بنابراین وقتی همچین حسی هست پس باید چیزی برای سیراب کردنش باشه. اگر نه کار خدا عبث بوده.

 

 

اشتباه این استدلال در اینه که باید ثابت بشه تنها دلیل خداوند برای آفرینش "میل به جاودانگی" اینه که قیامتی در کار هست.

حال اینکه این مقدمه به وضوح غلطه.

چون ممکنه هدف خداوند از آفرینش این حس در انسان ؛ این باشه که انسان تلاش کنه تا زنده بمونه و نسلش بقا پیدا کنه. پس با نبود قیامت نیز آفرینش این حس بی حکمت و عبث نیست.

لینک به دیدگاه
جواب: امام علی(علیه السلام) در بخشی از خطبه 20 نهج البلاغه می فرماید: گرچه شما عالم پس از مرگ را با چشم خود ندیده اید، ولى به اندازه کافى دلایل آن در اختیار شماست «اگر چشم بصیرت بگشایید وسایل بینایى شما فراهم است و اگر گوش شنوا داشته باشید سخنان حق به گوش شما رسانده شده و اگر اهل هدایت باشید وسایل هدایت فراهم گشته است» (وَلَقَدْ بُصِّرْتُمْ اِنْ اَبْصَرْتُمْ، وَ اُسْمِعْتُمْ اِنْ سَمِعْتُمْ، وَ هُدیتُمْ اِنِ اهْتَدَیْتُمْ).

 

 

سلام.

شما که چشم و گوشت باز شده، دلیلش رو بگو .

 

کنجکاو شدم بدونم چطور چشم و گوش آدم باز میشه:ws3:

لینک به دیدگاه
سلام.

آیا دلیلی در دست دارید که داشتن یک حس الزامی باشه برای وجود سیراب کننده ی اون حس؟؟

======================

 

یکی میگفت خدا چیزی بی حکمت نمی آفرینه. بنابراین وقتی همچین حسی هست پس باید چیزی برای سیراب کردنش باشه. اگر نه کار خدا عبث بوده.

 

 

اشتباه این استدلال در اینه که باید ثابت بشه تنها دلیل خداوند برای آفرینش "میل به جاودانگی" اینه که قیامتی در کار هست.

حال اینکه این مقدمه به وضوح غلطه.

چون ممکنه هدف خداوند از آفرینش این حس در انسان ؛ این باشه که انسان تلاش کنه تا زنده بمونه و نسلش بقا پیدا کنه. پس با نبود قیامت نیز آفرینش این حس بی حکمت و عبث نیست.

من اصلا راجع به خدا بحثی ندارم چون همونطور که میدونید در فلسفه اصل وجودی خدا هم مورد سوال قرار میگیره .... من راجع به یک حس حرف میزنم .... حسی که البته باید بررسی بشه آیا در نتیجه تعلیمات و تلقینات گذشتگان هست یا واقعی ... اما کاملا غیر قابل انکار هست که چنین حس قوی وجود داره .... و به کرات دیده شده در کسانی که به پوچی میرسند که آخرت یا هر اسمی که داره وجود نداره خودکشی میکنند ... بنابراین یک حس غریزی قوی هست ... و به سادگی یک حس تشنگی یا گرسنگی قابل درک هست .... حالا هر پیشینه که داره اما هست و نمیشه باهاش مبارزه کرد ... حالا آخرت نه یه جای دومی برای ارضای این حس باید باشه ... چون کمی دقت کنید هیچ حسی در بشر بدون پاسخ بیرونی نیست ...

لینک به دیدگاه
من اصلا راجع به خدا بحثی ندارم چون همونطور که میدونید در فلسفه اصل وجودی خدا هم مورد سوال قرار میگیره .... من راجع به یک حس حرف میزنم .... حسی که البته باید بررسی بشه آیا در نتیجه تعلیمات و تلقینات گذشتگان هست یا واقعی ... اما کاملا غیر قابل انکار هست که چنین حس قوی وجود داره .... و به کرات دیده شده در کسانی که به پوچی میرسند که آخرت یا هر اسمی که داره وجود نداره خودکشی میکنند ... بنابراین یک حس غریزی قوی هست ... و به سادگی یک حس تشنگی یا گرسنگی قابل درک هست .... حالا هر پیشینه که داره اما هست و نمیشه باهاش مبارزه کرد ... حالا آخرت نه یه جای دومی برای ارضای این حس باید باشه ... چون کمی دقت کنید هیچ حسی در بشر بدون پاسخ بیرونی نیست ...

 

سلام :icon_gol:

 

اینهای که دارم می نویسم برای این نیست که بخوام ثابت کنم خدایی نکرده شما اشتباه میکنید. برای اینه که یه مقدار مسایل رو دقیقتر و شفافتر برررسی کنیم. اینجا برای من نتیجه مهم نیست.

 

تمام حرف پست قبلی اینه که:

چون کمی دقت کنید هیچ حسی در بشر بدون پاسخ بیرونی نیست

این میشه مقدمه ی ما. و نتیجه اینه که:

یه جای دومی برای ارضای این حس باید باشه( و هست)

 

میدونیم که درست بودن هر مقدمه ای باید ثابت بشه و بعد ازش نتیجه بگیریم

 

. چیزی که این پست کم داره هم، همینه.

من نمیدونم چطور میشه این رو ثابت کرد، به نظرم میرسه که شما این رو امری بدیهی گرفتید. و شاید در ذهنتون برای خودتون این رو به صورت استقرایی ثابت کردید. یعنی گفتید، تشنگی: آب... گرسنگی: غذا....پس احتمالا هرحس دیگه ای نمود بیرونی داره.

 

به هر حال من واقعا کنجکاوم که چطور این مقدمه رو باید ثابت کرد.

چون به نظر میرسه نه این یک امر بدیهیه و نه میشه با استقرا ثابتش کرد....

 

=====================

با توجه به اینکه این مقدمه ی ما با "هر" شروع شده ،با مثال زدن 1 مورد نقض میتونیم اون رو باطل کنیم. هرچند اگر هم نتونیم این مثال رو بزنیم و نتونیم ثابت کنیم که مقدمه غلطه باز دلیل نیست که درسته.

این میتونه یک مثال نقض باشه: بچه های زیادی از چیزی به نام لولو میترسن، و از اونجایی که لولو وجود نداره، ما حسی رو پیدا کردیم که پاسخ بیرونی نداره. یعنی ترس از لولو

.....

شاید با کمی تلاش بشه مثالهای دیگری هم زد. البته حتی اگه کسی نتونه مثال نقضی بزنه، دلیل این نیست که بگیم مقدمه درسته

 

================================================

 

باید بررسی بشه آیا در نتیجه تعلیمات و تلقینات گذشتگان هست یا واقعی

 

به نظرم این حس اصیله و جنبه ی تکاملی هم داره و کارکردش هم بقا نسل هست.

تصور کنید موجوداتی که علاقه ای به زندگی جاودانه دارند بیشتر برای بقا تلاش میکنن تا موجوداتی که بودن یا نبودنشون فرقی براشون نداره

لینک به دیدگاه
سلام :icon_gol:

 

اینهای که دارم می نویسم برای این نیست که بخوام ثابت کنم خدایی نکرده شما اشتباه میکنید. برای اینه که یه مقدار مسایل رو دقیقتر و شفافتر برررسی کنیم. اینجا برای من نتیجه مهم نیست.

 

تمام حرف پست قبلی اینه که:

 

این میشه مقدمه ی ما. و نتیجه اینه که:

 

 

میدونیم که درست بودن هر مقدمه ای باید ثابت بشه و بعد ازش نتیجه بگیریم

 

. چیزی که این پست کم داره هم، همینه.

من نمیدونم چطور میشه این رو ثابت کرد، به نظرم میرسه که شما این رو امری بدیهی گرفتید. و شاید در ذهنتون برای خودتون این رو به صورت استقرایی ثابت کردید. یعنی گفتید، تشنگی: آب... گرسنگی: غذا....پس احتمالا هرحس دیگه ای نمود بیرونی داره.

 

به هر حال من واقعا کنجکاوم که چطور این مقدمه رو باید ثابت کرد.

چون به نظر میرسه نه این یک امر بدیهیه و نه میشه با استقرا ثابتش کرد....

 

=====================

با توجه به اینکه این مقدمه ی ما با "هر" شروع شده ،با مثال زدن 1 مورد نقض میتونیم اون رو باطل کنیم. هرچند اگر هم نتونیم این مثال رو بزنیم و نتونیم ثابت کنیم که مقدمه غلطه باز دلیل نیست که درسته.

این میتونه یک مثال نقض باشه: بچه های زیادی از چیزی به نام لولو میترسن، و از اونجایی که لولو وجود نداره، ما حسی رو پیدا کردیم که پاسخ بیرونی نداره. یعنی ترس از لولو

.....

شاید با کمی تلاش بشه مثالهای دیگری هم زد. البته حتی اگه کسی نتونه مثال نقضی بزنه، دلیل این نیست که بگیم مقدمه درسته

 

================================================

 

 

 

به نظرم این حس اصیله و جنبه ی تکاملی هم داره و کارکردش هم بقا نسل هست.

تصور کنید موجوداتی که علاقه ای به زندگی جاودانه دارند بیشتر برای بقا تلاش میکنن تا موجوداتی که بودن یا نبودنشون فرقی براشون نداره

 

اگر پیدا کردن جواب برای این مسئله به این سادگیها بود این همه فیلسوف سرش نمیموندند :icon_pf (34):برای پیدا کردنش باید زمان گداشت یا میشه یا نمیشه .... چون ما به همه چیز اشراف نداریم ...

لینک به دیدگاه
اگر پیدا کردن جواب برای این مسئله به این سادگیها بود این همه فیلسوف سرش نمیموندند :icon_pf (34):برای پیدا کردنش باید زمان گداشت یا میشه یا نمیشه .... چون ما به همه چیز اشراف نداریم ...

 

امیدوارم مطلبی رو که نوشته بودم مطالعه کرده باشید...

 

سرش اشاره به چی داره؟ اشاره به این مقدمه شما، یا اشاره به وجود آخرت؟

=============

درست میگید. ما به خیلی چیزها اشراف نداریم. شرط لازم برای رسیدن به اونها گذاشتن زمان هست. البته یکی از شروط قدم گذاشتن در این راه داشتن ابزار مناسب( که همون منطق و تفکره) هستش.

....

امیدوارم به اهدافتون برسید. بای

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...