Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۱ یک مسئله ای هم هست اینه که ما ایرانی ها "غر زدن" اصولی بلد نیستیم. غر زدن های ما فقط توجیهی برای عدم موفقیت های ماست (خودم هم شاملش هستم) اما راه پیشرفت از غر زدن سیستماتیک + راه حل + عمل به اون میگذره. قبلا به دوستی در همین انجمن ثابت کردم که مشارکت گیری از مردم ایران و مشارکت دهی مردم راه داره و این اتفاق هرچند "شعاری" (شعاری منظور نزدیک به واقعی، اما نه کاملا موفق و به معنای اصیل) در یک جایی مثل محله شیرآباد زاهدان اتفاق افتاده! در صورتی که خیلی دور از ذهن نشون میده. و اتفاقا پروژه برتر سال سازمان ملل هم شده. ضمن اینکه هیچ وقت نمیتونیم سرعت گسترش فرهنگ و آگاهی رو در این دوره زمونه با این قدرت تکنولوژی با سایر دوره های زمانی مقایسه کنیم. با پیشرفت تکنولوژی و پیشرفت های آینده گسترش اطلاعات کلا ب روند تغییر کمک میکنه (مانوئل کاستلز-عصر اطلاعات) ما در فرآیند شهرسازی، این فرآیند ساده رو که متاثر از مدیریت هست؛ دنبال می کنیم : هدف گذاری کلی ---> شناخت وضع موجود ---> تحلیل ----> هدف +سیاست+راهبرد ----> تهیه پروژه های اقدام ---> تصویب ----> اجرا (به همراه فیدبک) هر پروژه ای هم راه و روش خاص خودش رو داره. خیلی از پروژه ها با نظر کارفرمای دولتی تغییر می کنه. اما باز هم کار با این مدیران که برای ما شرایط کاری رو محیا می کنند، برای آدم خیلی سخته. اما پس از مدتی متوجه میشی که چطور کار خودت رو جلو ببری. هر پروژه هم شرایط خاص خودش رو داره. شما اگر روند کارت روی یک شناخت صحیح بنا شده باشه، به سرعت میشه جلو بردش. اما ما هدف گذاری ها و سیاست گذاری های غیر واقع بینانه داریم. چون واقعیت ها درست بررسی نمی کنیم. ریشه یابی خیلی از مشکلات مدنی مون و تلاش برای گسترش مدنیت در سطح جامعه راه حلی کلی برون رفت از این وضعیت هست که اولین گامش تغییر در خودمون هست. و در این زمینه با کهربا موافق هستم. ما که داریم می سوزیم، بگذارید تلاش کنیم و یه ذره این چرخ دنده رو ببریم جلو. به یاد تلف شدگان انقلاب صنعتی اروپا که سالها زندگیشان حروم شد تا الان اروپائیان این گونه زندگی کنند! 7 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۱ خطاب به دوستانی که از من نقل قول گرفتن: چون جوابم به همه یکسانه پس در یک پست و بدون گرفتن نقل قول میگم. من اگر دورغ نگم نمیتونم کارمو پیش ببرم. باید شبانه روز ارتباطم رو با دنیای بیرون قطع کنم. من ناچارم دروغ بگم چون میخوام کار بگیرم، چون میخوام پیشرفت کنم، چون میخوام زندگی کنم. چون میخوام زنده بمونم. این خیلی مهمه. من باید دروغ بگم چون میخوام زنده بمونم. شما میتونید تضمین کنید که من از فردا دروغ نگم ولی به زندگی خودم در کنار خانواده ادامه بدم؟ من همین الان لب باز کنم به گفتن حقایق همه چیزم رو از دست میدم. من دارم در میان مردمی امورات خودم رو میگذرونم که برای بقا مجبورم دروغ بگم. من رشوه میدم. میتونم ندم؟ نه! میتونم دروغ نگم؟ نه؟ بازم بگم؟ چی باید گفت؟ کی باعث میشه من دروغ بگم؟ ذاتم؟ ندای درونیم؟ شخصیتم؟ علاقه قلبیم به دورغ گویی؟ نه دوستان عزیز. مقتضیات سیستمی که من دارم توش به سختی نفس میکشم ایجاب میکنه برای بازشدن روزنه تنفسیم متوصل به هزار کار ناجور بشم. پس سیستم اساس کار درستی نداره. از خودم بگذرم؟ دروغ نگم؟ رشوه ندم؟ از روابط استفاده نکنم؟ به چه قیمتی؟ به قیمت ویران شدن خانه ام و در ازای آباد شدن مملکتم؟ متاسفانه من اینکاره نیستم آقاجون. انقدر بخشش ندارم. انقدر از خود گذشته نیستم. نمیتونم تارک دنیا باشم. کار من نیست. 10 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۱ خطاب به دوستانی که از من نقل قول گرفتن: چون جوابم به همه یکسانه پس در یک پست و بدون گرفتن نقل قول میگم. من اگر دورغ نگم نمیتونم کارمو پیش ببرم. باید شبانه روز ارتباطم رو با دنیای بیرون قطع کنم. من ناچارم دروغ بگم چون میخوام کار بگیرم، چون میخوام پیشرفت کنم، چون میخوام زندگی کنم. چون میخوام زنده بمونم. این خیلی مهمه. من باید دروغ بگم چون میخوام زنده بمونم. شما میتونید تضمین کنید که من از فردا دروغ نگم ولی به زندگی خودم در کنار خانواده ادامه بدم؟ من همین الان لب باز کنم به گفتن حقایق همه چیزم رو از دست میدم. من دارم در میان مردمی امورات خودم رو میگذرونم که برای بقا مجبورم دروغ بگم. من رشوه میدم. میتونم ندم؟ نه! میتونم دروغ نگم؟ نه؟ بازم بگم؟ چی باید گفت؟ کی باعث میشه من دروغ بگم؟ ذاتم؟ ندای درونیم؟ شخصیتم؟ علاقه قلبیم به دورغ گویی؟ نه دوستان عزیز. مقتضیات سیستمی که من دارم توش به سختی نفس میکشم ایجاب میکنه برای بازشدن روزنه تنفسیم متوصل به هزار کار ناجور بشم. پس سیستم اساس کار درستی نداره. از خودم بگذرم؟ دروغ نگم؟ رشوه ندم؟ از روابط استفاده نکنم؟ به چه قیمتی؟ به قیمت ویران شدن خانه ام و در ازای آباد شدن مملکتم؟ متاسفانه من اینکاره نیستم آقاجون. انقدر بخشش ندارم. انقدر از خود گذشته نیستم. نمیتونم تارک دنیا باشم. کار من نیست. دقیقا! سیستم از اساس ایراد داره...این حرفا، شعارا، نسخه پیچیا با عرض معذرت دور باطله!! تا وقتی این مردم نفهمن که سرنوشت چیزی جز عقل و عمل نیست و کسی چیزی رو تعیین نکرده و نمیکنه، هیچ تغییری از این جامعه برنمیاد... 7 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۱ خطاب به دوستانی که از من نقل قول گرفتن: چون جوابم به همه یکسانه پس در یک پست و بدون گرفتن نقل قول میگم. من اگر دورغ نگم نمیتونم کارمو پیش ببرم. باید شبانه روز ارتباطم رو با دنیای بیرون قطع کنم. من ناچارم دروغ بگم چون میخوام کار بگیرم، چون میخوام پیشرفت کنم، چون میخوام زندگی کنم. چون میخوام زنده بمونم. این خیلی مهمه. من باید دروغ بگم چون میخوام زنده بمونم. شما میتونید تضمین کنید که من از فردا دروغ نگم ولی به زندگی خودم در کنار خانواده ادامه بدم؟ من همین الان لب باز کنم به گفتن حقایق همه چیزم رو از دست میدم. من دارم در میان مردمی امورات خودم رو میگذرونم که برای بقا مجبورم دروغ بگم. من رشوه میدم. میتونم ندم؟ نه! میتونم دروغ نگم؟ نه؟ بازم بگم؟ چی باید گفت؟ کی باعث میشه من دروغ بگم؟ ذاتم؟ ندای درونیم؟ شخصیتم؟ علاقه قلبیم به دورغ گویی؟ نه دوستان عزیز. مقتضیات سیستمی که من دارم توش به سختی نفس میکشم ایجاب میکنه برای بازشدن روزنه تنفسیم متوصل به هزار کار ناجور بشم. پس سیستم اساس کار درستی نداره. از خودم بگذرم؟ دروغ نگم؟ رشوه ندم؟ از روابط استفاده نکنم؟ به چه قیمتی؟ به قیمت ویران شدن خانه ام و در ازای آباد شدن مملکتم؟ متاسفانه من اینکاره نیستم آقاجون. انقدر بخشش ندارم. انقدر از خود گذشته نیستم. نمیتونم تارک دنیا باشم. کار من نیست. وقتي يك نفر باشي و بخواي درست عمل كني حتما و حتما مشكلات فراواني برات پيش مياد اما اگر يك جمع تاثير گذار باشي و اين كار رو انجام بدي مطمينا به نتيجه خواهي رسيد بحثي كه كردم و گفتم راهكار ارايه داده نمي شود دقيقا همين موضوع هست.اينكه ما چگونه از دانش فردي در مورد بدي ها به دانش جمعي برسيم و چگونه اين آگاهي جمعي رو تبديل به اراده ي جمعي كنيم و دست آخر چگونه اين اراده ي جمعي رو به جمع بزرگتر و بعضا نا آگاه تعميم بديم. اين يك مسير هست كه بايد مشخص بشه و براي هر قسمتش برنامه ريزي بشه .متاسفانه عمق فاجعه در كشور ها همه گير است.به معني واقعي كلمه همه گير است و همين موضوع باعث شده ارايه ي راهكار خيلي خيلي سخت باشه و از نظر خيلي ها غير ممكن باشه. البته هميشه يك راهكار وجود دارد و آن اعمال فشار از بالا هست كه متاسفانه كوچكترين اراده اي از قسمت بالاي جامعه ي ايران براي اين موضوع ديده نمي شود. لذا ما مي بايست به دنبال راهكاري از پايين به بالا باشيم. راهكاري كه عمدتا بسيار زمان بر بسيار هزينه بر و بسيار سخت است همين ها باعث مي شود كه تقريبا هيچ كس پاي در اين راه نگذارد و همه ي ما به نوعي آن را حواله بدهيم به ديگران و در انتظار بنشينيم تا ديگران حركت كنند و هر وقت به سر منزل مقصود نزديك شدند ما نيز همراهي كنيم. --------------- براي اصلاح يك اجتماع نياز نيست از ابتدا قدم هاي بزرگ برداشت بلكه مي توان در ابتدا به اصلاح تنها انديشيد پس از مدتي براي اين اصلاح اعلام آمادگي كرد پس از آن تكاني كوچك به خود داد مدتي بعد نيم خيز شد بعد ايستاد دوباره تامل كرد پاي را بر خاك تكان داد قدم كوچكي برداشت برگشت و نگاهي دوباره كرد قدم بعدي را كمي بزرگتر برداشت و..... اگر شما از فردا دروغ نگويي رشوه ندهي زيراب نزني و... محكوم به مرگ هستي اين يك واقعيت است ولي اگر از فردا لبخند بزني به هر كسي سلام كني پرخاش نكني عصبي نشوي لباس مرتب بپوشي موي خود را شانه كني دهان خويش را مسواك كني كفشت را صبح به صبح تميز كني جورابت را بشويي تا بو ندهد و امثال اين كار ها در واقع همان مراحل اوليه ي تغيير را اغاز كرده اي. تحولات اجتماعي اكر دفعتي باشد ماندگار نيست بلكه مي بايد به ارامي به بتن جامعه رسوخ كند.كمااينكه ديديم در سال 57 تب اسلام گرايي و تحجر گرايي تقريبا همه گير بود و امروز بعد از 34 سال يكي از بزرگترين مشكلات پيش روي نظام بحث حجاب و عفاف است. اميدوارم منظورم را به روشني بيان كرده باشم 6 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۱ وقتي يك نفر باشي و بخواي درست عمل كني حتما و حتما مشكلات فراواني برات پيش مياداما اگر يك جمع تاثير گذار باشي و اين كار رو انجام بدي مطمينا به نتيجه خواهي رسيد بحصي كه كردم و گفتم راهكار ارايه داده نمي شود دقيقا همين موضوع هست.اينكه ما چگونه از دانش فردي در مورد بدي ها به دانش جمعي برسيم و چگونه اين آگاهي جمعي رو تبديل به اراده ي جمعي كنيم و دست آخر چگونه اين اراده ي جمعي رو به جمع بزرگتر و بعضا نا آگاه تعميم بديم. اين يك مسير هست كه بايد مشخص بشه و براي هر قسمتش برنامه ريزي بشه .متاسفانه عمق فاجعه در كشور ها همه گير است.به معني واقعي كلمه همه گير است و همين موضوع باعث شده ارايه ي راهكار خيلي خيلي سخت باشه و از نظر خيلي ها غير ممكن باشه. البته هميشه يك راهكار وجود دارد و آن اعمال فشار از بالا هست كه متاسفانه كوچكترين اراده اي از قسمت بالاي جامعه ي ايران براي اين موضوع ديده نمي شود. لذا ما مي بايست به دنبال راهكاري از پايين به بالا باشيم. راهكاري كه عمدتا بسيار زمان بر بسيار هزينه بر و بسيار سخت است همين ها باعث مي شود كه تقريبا هيچ كس پاي در اين راه نگذارد و همه ي ما به نوعي آن را حواله بدهيم به ديگران و در انتظار بنشينيم تا ديگران حركت كنند و هر وقت به سر منزل مقصود نزديك شدند ما نيز همراهي كنيم. --------------- براي اصلاح يك اجتماع نياز نيست از ابتدا قدم هاي بزرگ برداشت بلكه مي توان در ابتدا به اصلاح تنها انديشيد پس از مدتي براي اين اصلاح اعلام آمادگي كرد پس از آن تكاني كوچك به خود داد مدتي بعد نيم خيز شد بعد ايستاد دوباره تامل كرد پاي را بر خاك تكان داد قدم كوچكي برداشت برگشت و نگاهي دوباره كرد قدم بعدي را كمي بزرگتر برداشت و..... اگر شما از فردا دروغ نگويي رشوه ندهي زيراب نزني و... محكوم به مرگ هستي اين يك واقعيت است ولي اگر از فردا لبخند بزني به هر كسي سلام كني پرخاش نكني عصبي نشوي لباس مرتب بپوشي موي خود را شانه كني دهان خويش را مسواك كني كفشت را صبح به صبح تميز كني جورابت را بشويي تا بو ندهد و امثال اين كار ها در واقع همان مراحل اوليه ي تغيير را اغاز كرده اي. تحولات اجتماعي اكر دفعتي باشد ماندگار نيست بلكه مي بايد به ارامي به بتن جامعه رسوخ كند.كمااينكه ديديم در سال 57 تب اسلام گرايي و تحجر گرايي تقريبا همه گير بود و امروز بعد از 34 سال يكي از بزرگترين مشكلات پيش روي نظام بحث حجاب و عفاف است. اميدوارم منظورم را به روشني بيان كرده باشم حرفاتون بسیار روشن و قانع کننده است. پله پله باید جلو رفت. آرام و آهسته باید از چیزای بسیار ریز شروع کرد. حساب شده و دقیق باید گام برداشت. باید طبق برنامه عمل کرد. اما راجع به زمانبدی این برنامه صحبت خاصی نکردید. مدت زمان این برنامه چقدره؟ این بازه زمانی چقدر طول میکشه. منظورم اینه که از شروع این برنامه فرضی تا حصول نتایج مورد نظر چقدر طول میکشه؟ چند سال؟ به عمر نسل من قد میده؟ به عمر چند نسل بعد از من قد میده؟ هزینه گزافیه. امیدوار کننده نیست. هرچند که قدم های اول تاثیری توی زندگی من نداره. چون من به شخصه سعی میکنم اینارو تا حدودی رعایت کنم. اما نیازمندی های فعلیم متعالی تر از رعایت بهداشت فردی و شادابی در روابط اجتماعیه. من حقوق مدنی میخوام. آزادی میخوام. قانون میخوام. امید به زندگی میخوام. امنیت و فاکتورهای بسیار زیاد دیگه ای رو لازم دارم که میدونم محقق نخواهد شد. چرا؟ چون پایه و اساس کار مشکلات عدیده ای داره. 8 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۱ این یارو در کدام رده 3پاه تشریف دارن که اینقدر از زندگی راضین ؟ اینجور افراد تو فضای مجازی خیلی زیادن وقتی دم از اصلاحات و اصلاح طلبان میزنن انگار دارن به ادم بدترین فوشا رو میدن دیروز عصر به صورت اتفاقی صدای امریکا رو وا کردم (این کانال رو از لیست کانال های مورد علاقه پاک کردیم و کلا بش نیگا نمی کنیم ) داشتن تو برنامه افق شون درمورد همین افزایش جمعیت حرف میزدن چن تا به اصطلاح کارشناس رو اورده بودن داشتن این بالابردن تولید جمعیت رو توجیه می کردن درظاهر این حرفا و دلایلی که میارن امثال این قایون آره , درست میگن اون لایه ابتدایی عقل و موتور استنتاج عقلی حرفاشونو قبول می کنه اما وقتی خودتو در مقابل لیست معضلات بزرگ و کوچیک اجتماعی می بینی وقتی که برای انجام کارای روزانه و گاها پیش پا افتاده خودت با حقایق مواج میشی ,می بینی نه این مملکت افسار امورش به دست خیرخواهان نیس تو هر رده ای که دست بزاری از اون رفتگر شهرداریش بگیر تا تا تا تا...................... امور این مملکت معلوم نیس دست کیاست ما ادمای مذهبی و مومن هم دیده ایم که دل صاف و چهره نورانی هم داشتن و دلسوز ملت بودن ولی الان هرکی رو که درون سیاه تری داره کردن فلان مقام دار و میز دار شاید منو تو بد نباشیم شاید دلسوز باشیم ولی وقتی به هر دلیلی میریم زیر دست این افراد حتی اگرم بخواهیم کاری بکنیم اونا نمیزارن به هزار و یک بهانه و تبصره . نگید نه که اکثرتون درگیر این جور ادما شدید و میدونید چی میگم از همین قضیه مرغش ؟ واقعا فکر می کنید مشکل مرغ واقعا مشکل بود یا مشکلش کردن ؟ سر ماه رمضون ملتو ساعتها تو صفهای طولانی برا خاطر یه دونه مرغ هورمونی, ذلیل کردن ,خوار کردن اونم با قیمتی که تقریبا دوبرابر قیمت چن ماه پیش بود نه عزیز من دستهایی هستن که نمیزارن این مملکت اباد بشه این ملت یه تیره و یه دست نیس تو یه محله ای که سی ساله باهم زندگی می کنن و همدیگر می شناسن ارمانهاشون , دلاشون یکی نیس چه برسه به کل کشور 8 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۱ حرفاتون بسیار روشن و قانع کننده است. پله پله باید جلو رفت. آرام و آهسته باید از چیزای بسیار ریز شروع کرد. حساب شده و دقیق باید گام برداشت. باید طبق برنامه عمل کرد. اما راجع به زمانبدی این برنامه صحبت خاصی نکردید. مدت زمان این برنامه چقدره؟ این بازه زمانی چقدر طول میکشه. منظورم اینه که از شروع این برنامه فرضی تا حصول نتایج مورد نظر چقدر طول میکشه؟ چند سال؟ به عمر نسل من قد میده؟ به عمر چند نسل بعد از من قد میده؟ هزینه گزافیه. امیدوار کننده نیست. هرچند که قدم های اول تاثیری توی زندگی من نداره. چون من به شخصه سعی میکنم اینارو تا حدودی رعایت کنم. اما نیازمندی های فعلیم متعالی تر از رعایت بهداشت فردی و شادابی در روابط اجتماعیه. من حقوق مدنی میخوام. آزادی میخوام. قانون میخوام. امید به زندگی میخوام. امنیت و فاکتورهای بسیار زیاد دیگه ای رو لازم دارم که میدونم محقق نخواهد شد. چرا؟ چون پایه و اساس کار مشکلات عدیده ای داره. من برنامه ندادم نسخه هم نپيچيدم مواردي هم كه گفتم مثال بود.اولين پست من هم دقيقا همين مطلب رو مورد توجه قرار داد كه "همه تنها بيان كننده ي درد هستيم و راه درماني پيشنهاد نمي دهيم" من بهداشت فردي و حسن خلق در روابط اجتماعي رو مثال زدم تا بگم چه قدم هاي ابتدايي و كوچكي وجوددارند و ميشه از كجا ها شروع كرد .ولي نگفتم همه دقيقا همين قدم ها رو بايد بردارند. از طرفي تاكيد كردم كه بايد يك خواست اجتماعي براي اين كار وجود داشته باشد و يك حركت جمعي ايجاد شود. اما در مورد پرسش شما كه چه قدر زمان مي برد؟ يك جا گفتم كه تغييرات اجتماعي اگر خيلي سريع اتفاق بيافتد خيلي سريع هم از بين مي رود.بلكه بايد در گذر زمان اتفاق بيافتد تا پايدار باشد.درست هست كه بگوييم اين جوري به سن ما قد نمي دهد ولي اين حرف وظيفه را از روي دوش ما بر نمي دارد.خيلي وقت ها پيمودن مسير ار رسيدن به خود هدف با اهميت تر است. شما وقتي در مسير رسيدن به آزادي حركت مي كنيد در واقع راه هاي حفاظت از آزادي را نيز تمرين مي كنيد و ياد مي گيريد و فرداي روز آزادي ديگر كسي نمي تواند آن را از شما صلب كند.اما اگر آزادي به شما بصورت دفعتي داده شود به همان صورت نيز مي تواند باز پس گرفته شود. مثال خيلي خيلي ملموس اين قضيه تفاوت هايي است كه در دوره ي خاتمي ديديم و ديديم كه چگونه بصورت ناگهاني همه چيز در دوره ي ا.ن به حالتي به مراتب بدتر از قبل برگشت. علت اين قضيه چيزي نيست جز اينكه جامعه راه حفاظت از دستاورد هاي خود را بلد نبود. پس در مسايل اجتماعي پيمودن اين مسير طاقت فرسا و دادن هزينه بخشي از دستاورد نهايي است و تضميني براي بقاي ان دستاورد است. به هر حال اين مسير بايد طي شود .شايد به دوره ي شباب و جواني من قد ندهد اما حد اقل آثار پيدايش آن را در دوره ي ميان سالي و يا پيري خود مي توانم حس كنم.همين كه من از بند من رها شوم و به جاي انديشيدن به منافع آني خود به منافع بلند مدت اجتماع خود بيانديشم خود مي تواند اولين قدم تغيير باشد. 4 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۱ وقتي يك نفر باشي و بخواي درست عمل كني حتما و حتما مشكلات فراواني برات پيش مياداما اگر يك جمع تاثير گذار باشي و اين كار رو انجام بدي مطمينا به نتيجه خواهي رسيد بحثي كه كردم و گفتم راهكار ارايه داده نمي شود دقيقا همين موضوع هست.اينكه ما چگونه از دانش فردي در مورد بدي ها به دانش جمعي برسيم و چگونه اين آگاهي جمعي رو تبديل به اراده ي جمعي كنيم و دست آخر چگونه اين اراده ي جمعي رو به جمع بزرگتر و بعضا نا آگاه تعميم بديم. اين يك مسير هست كه بايد مشخص بشه و براي هر قسمتش برنامه ريزي بشه .متاسفانه عمق فاجعه در كشور ها همه گير است.به معني واقعي كلمه همه گير است و همين موضوع باعث شده ارايه ي راهكار خيلي خيلي سخت باشه و از نظر خيلي ها غير ممكن باشه. البته هميشه يك راهكار وجود دارد و آن اعمال فشار از بالا هست كه متاسفانه كوچكترين اراده اي از قسمت بالاي جامعه ي ايران براي اين موضوع ديده نمي شود. لذا ما مي بايست به دنبال راهكاري از پايين به بالا باشيم. راهكاري كه عمدتا بسيار زمان بر بسيار هزينه بر و بسيار سخت است همين ها باعث مي شود كه تقريبا هيچ كس پاي در اين راه نگذارد و همه ي ما به نوعي آن را حواله بدهيم به ديگران و در انتظار بنشينيم تا ديگران حركت كنند و هر وقت به سر منزل مقصود نزديك شدند ما نيز همراهي كنيم. --------------- براي اصلاح يك اجتماع نياز نيست از ابتدا قدم هاي بزرگ برداشت بلكه مي توان در ابتدا به اصلاح تنها انديشيد پس از مدتي براي اين اصلاح اعلام آمادگي كرد پس از آن تكاني كوچك به خود داد مدتي بعد نيم خيز شد بعد ايستاد دوباره تامل كرد پاي را بر خاك تكان داد قدم كوچكي برداشت برگشت و نگاهي دوباره كرد قدم بعدي را كمي بزرگتر برداشت و..... اگر شما از فردا دروغ نگويي رشوه ندهي زيراب نزني و... محكوم به مرگ هستي اين يك واقعيت است ولي اگر از فردا لبخند بزني به هر كسي سلام كني پرخاش نكني عصبي نشوي لباس مرتب بپوشي موي خود را شانه كني دهان خويش را مسواك كني كفشت را صبح به صبح تميز كني جورابت را بشويي تا بو ندهد و امثال اين كار ها در واقع همان مراحل اوليه ي تغيير را اغاز كرده اي. تحولات اجتماعي اكر دفعتي باشد ماندگار نيست بلكه مي بايد به ارامي به بتن جامعه رسوخ كند.كمااينكه ديديم در سال 57 تب اسلام گرايي و تحجر گرايي تقريبا همه گير بود و امروز بعد از 34 سال يكي از بزرگترين مشكلات پيش روي نظام بحث حجاب و عفاف است. اميدوارم منظورم را به روشني بيان كرده باشم دوست عزیز حرفای شوما مثل حرفای اصلاح طلبان ( مثل حرفای اقای رضایی , وقتی که داره از شکوفایی اقتصاد و تکنوکرات شدن مملکت و دولت حرف میزنه ) شیرینه خود من تو کارای و زندگی شخصیم شروع به تغییرات کردم تاجایی که بتونم انسان باقی خواهم ماند ولی وقتی جو کشور طوریه که ادمایی مثل منو شما نمی تونیم در بیرون فعالیت کنیم و تبلیغ کنیم و همفکرای مثل خودمونو پیدا کنیم این گروه رو هر روز بزرگترش کنیم نمیشه کاریش کرد مثال میزنم تو این مملکت در اقصی نقاطش سفره های نذری و مراسم عزاداری شبانه و هفتگی و ماهیانه به ازادی برگزار میشه و خب اکثر کسایی که هم به اینجور محافل میرن معلومه از چه طیف فکری برخوردارن اما ایا تو این مملکت میشه افرادی که طرفدار نجات دریاچه ارومیه هستن دوره بیافتن و گروه های حامی تشکیل بدن ؟ ایا تو مملکت میشه افرادی که طرز تفکر لاییک دارن باهم میتینگ هایی تو رستوران ها و حتی خونه ها تشکیل بدن ؟ تو خارج از کشور تو دل اروپای ازادش هنوز به یکدلی نرسیدن افراد به ظاهر دوست و در باطن دشمن درشون رخنه کردن و تفرقه می اندازن بینشون هوا بس ناجوانمردانه غبارآلود هس دوست عزیز 9 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۱ من برنامه ندادمنسخه هم نپيچيدم مواردي هم كه گفتم مثال بود.اولين پست من هم دقيقا همين مطلب رو مورد توجه قرار داد كه "همه تنها بيان كننده ي درد هستيم و راه درماني پيشنهاد نمي دهيم" من بهداشت فردي و حسن خلق در روابط اجتماعي رو مثال زدم تا بگم چه قدم هاي ابتدايي و كوچكي وجوددارند و ميشه از كجا ها شروع كرد .ولي نگفتم همه دقيقا همين قدم ها رو بايد بردارند. از طرفي تاكيد كردم كه بايد يك خواست اجتماعي براي اين كار وجود داشته باشد و يك حركت جمعي ايجاد شود. اما در مورد پرسش شما كه چه قدر زمان مي برد؟ يك جا گفتم كه تغييرات اجتماعي اگر خيلي سريع اتفاق بيافتد خيلي سريع هم از بين مي رود.بلكه بايد در گذر زمان اتفاق بيافتد تا پايدار باشد.درست هست كه بگوييم اين جوري به سن ما قد نمي دهد ولي اين حرف وظيفه را از روي دوش ما بر نمي دارد.خيلي وقت ها پيمودن مسير ار رسيدن به خود هدف با اهميت تر است. شما وقتي در مسير رسيدن به آزادي حركت مي كنيد در واقع راه هاي حفاظت از آزادي را نيز تمرين مي كنيد و ياد مي گيريد و فرداي روز آزادي ديگر كسي نمي تواند آن را از شما صلب كند.اما اگر آزادي به شما بصورت دفعتي داده شود به همان صورت نيز مي تواند باز پس گرفته شود. مثال خيلي خيلي ملموس اين قضيه تفاوت هايي است كه در دوره ي خاتمي ديديم و ديديم كه چگونه بصورت ناگهاني همه چيز در دوره ي ا.ن به حالتي به مراتب بدتر از قبل برگشت. علت اين قضيه چيزي نيست جز اينكه جامعه راه حفاظت از دستاورد هاي خود را بلد نبود. پس در مسايل اجتماعي پيمودن اين مسير طاقت فرسا و دادن هزينه بخشي از دستاورد نهايي است و تضميني براي بقاي ان دستاورد است. به هر حال اين مسير بايد طي شود .شايد به دوره ي شباب و جواني من قد ندهد اما حد اقل آثار پيدايش آن را در دوره ي ميان سالي و يا پيري خود مي توانم حس كنم.همين كه من از بند من رها شوم و به جاي انديشيدن به منافع آني خود به منافع بلند مدت اجتماع خود بيانديشم خود مي تواند اولين قدم تغيير باشد. امیرجان خیلی آرمانی صحبت میکنی داداش. حرکت رو به جلو و زمانبندی شده رو قبول دارم. همدلی جمعی و دست به کار شدن همه آحاد جامعه رو منم میپذیرم و لازمه نیل به اون اهداف میبینم. به دست آوردن تدریجی دموکراسی و اهدافمون رو هم قبول دارم. اما شما فکر میکنید حرکت در این مسیر با توجه به همه عقب گردهای نظام حاکم و سیاست های عصر حجری که روی سر مردم سایه انداخته اجازه همچین حرکتی رو میده؟ یه دانه گل برای رشد کردن اول باید در شرایط گلخانه ای جوانه بزنه سپس نشاء اون رو به دل طبیعت میسپرن تا راه صحیح را خودش پیدا کنه. اما وقتی همه حرکت های ما در نطفه و قبل از جوانه زدن بایکوت میشه شما نمیتونید انتظار کوچکترین رشد و نموی را در جامعه داشته باشید. همدلی و تلاش جمعی که از نهاد جامعه برمیاد لازم است. ولی کافی نیست. اما در عوض اصلاحات از بالا به پائین نه تنها لازم بلکه کافی هم هست. چرا که چارچوب اگر صحیح بنا شود، اعضاء سالم رو به کار میگیره و به هدف میرسه. اعضاء ناسالم هم از سیستم حذف میشود. اما وقتی برعکس این موضوع باشه یعنی اگر پایه ها بر مبنای غلطی بنا شده باشه ساز و کار سیستم ایجاب میکنه ناسالم ها جذب بشن و سالم ها به خودی خود کنار گذاشته میشن. 6 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۱ امیرجان خیلی آرمانی صحبت میکنی داداش. حرکت رو به جلو و زمانبندی شده رو قبول دارم. همدلی جمعی و دست به کار شدن همه آحاد جامعه رو منم میپذیرم و لازمه نیل به اون اهداف میبینم. به دست آوردن تدریجی دموکراسی و اهدافمون رو هم قبول دارم. اما شما فکر میکنید حرکت در این مسیر با توجه به همه عقب گردهای نظام حاکم و سیاست های عصر حجری که روی سر مردم سایه انداخته اجازه همچین حرکتی رو میده؟ یه دانه گل برای رشد کردن اول باید در شرایط گلخانه ای جوانه بزنه سپس نشاء اون رو به دل طبیعت میسپرن تا راه صحیح را خودش پیدا کنه. اما وقتی همه حرکت های ما در نطفه و قبل از جوانه زدن بایکوت میشه شما نمیتونید انتظار کوچکترین رشد و نموی را در جامعه داشته باشید. همدلی و تلاش جمعی که از نهاد جامعه برمیاد لازم است. ولی کافی نیست. اما در عوض اصلاحات از بالا به پائین نه تنها لازم بلکه کافی هم هست. چرا که چارچوب اگر صحیح بنا شود، اعضاء سالم رو به کار میگیره و به هدف میرسه. اعضاء ناسالم هم از سیستم حذف میشود. اما وقتی برعکس این موضوع باشه یعنی اگر پایه ها بر مبنای غلطی بنا شده باشه ساز و کار سیستم ایجاب میکنه ناسالم ها جذب بشن و سالم ها به خودی خود کنار گذاشته میشن. خوب الان كه ساختار ما غلط هست و هيچ اراده اي هم براي اصلاح از بالا وجود ندارد تكليف چيست؟ درلا به باي حرف هام هم گفتم كه تغيير از پايين خيلي زمان بر و كند هست اما وقتي چاره اي نيست بايد بهش تن داد. به هر حال اينها نظر من هست و الزاما نبايد مورد پذيرش باشه .ولي گمان من اين است اگر جمعي واقعا بخواهند تغييري در وضع موجود ايجاد كنند و به آن سمت حركت كنند مسير هر چقدر هم كه دشوار باشد موفق مي شوند.اما در حال حاضر ما در همان بخش ابتدا يعني خواستن و باور كردن اين خواسته مشكل داريم. شاد باشيد 4 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۱ ولی با تمام این مشلات با همه خوب و بد هایی که هست ادم بهتره رها و ازاد زندگی کنه حدقل درون خودش در مغز و وجدان خودش ازاد باشه خوب بد را رها کنه کار خودش را انجام بده تو سطح و مقامی هست مثل یک پزنده که کارش پریدن و پرواز کردن هست و پزواز می کنه. تا حدخیلی زیادی اینو باهات موافقم گوربابای شرایط وصاحبان شرایط دلخواه خودم زندگی میکنم نسل بعدی هم حرفی زد مثل نسل قبلیمون سمبل نمیکنم مسئله رو چون میشه همه چیز رو ساده وواضح بهشون نشون داد 6 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۱ یه حرفی برای بحث دوستان من نمیگم همه امیدمون رو به اصلاح از پایین ساختارمنعطف کنیم چون درعالم واقع هم شدنی نیست ولی بیایید باور کنیم ساختار پایین دستی وقتی که فقط گاو شیرده نباشه میتونه به شدت بالادستیاشو تحت تاثیر قرار بده مهم نیست کجای دنیا باشه این جهنم رو هم با هیچ جهنمی عوض نمیکنم چون به ته ماجرا که فکر کنی صورت قضیه هرجا که باشی فقط عوض شده ولی حرفم اینه ایا تاریخمون گواه چیه؟ چقدر شورش وبدبختی ودرگیری وانقلاب؟ تمام تاریخمون بلاانقطاع همینه میخوایم به نسل بعدیمون چی بگیم ؟ که فقط ساکت بودیم؟ نمیخواد هرکدوم از ما مصلح جهانی باشیم کافیه تا جایی که میتونیم وهمینقدر هم کافیه چون نشوندهنده تفاوت باورها وافکار نسل ما ونسل های دگماتیست ومسبب بدبختی قبلیمونه.متفاوت باشیم خودمون رو اصلاح کنیم وبه اینکار اصرار کنیم نتیجش رو تو محیط خونه وکار خیلی زود میبینیم همونطوری که خیلیاتون دیدین همین 6 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۱ خوب الان كه ساختار ما غلط هست و هيچ اراده اي هم براي اصلاح از بالا وجود ندارد تكليف چيست؟ درلا به باي حرف هام هم گفتم كه تغيير از پايين خيلي زمان بر و كند هست اما وقتي چاره اي نيست بايد بهش تن داد. به هر حال اينها نظر من هست و الزاما نبايد مورد پذيرش باشه .ولي گمان من اين است اگر جمعي واقعا بخواهند تغييري در وضع موجود ايجاد كنند و به آن سمت حركت كنند مسير هر چقدر هم كه دشوار باشد موفق مي شوند.اما در حال حاضر ما در همان بخش ابتدا يعني خواستن و باور كردن اين خواسته مشكل داريم. شاد باشيد در تکمیل سخن امیر. هرگاه اراده ای صورت گرفته تغییرذ صورت گرفته. در فرآیند پیشرفت هم همیشه هدف های کوچک برداشته میشود تا احساس موفقیت های بیشتری صورت گیرد تا پتانسیلی شود برای تغییرات آینده. داستان رنسانس + انقلاب صنعتی + اروپای بعد از جنگ جهانی + جوانان 68 ای اروپایی و ... را بخوانید. زمینه بدتر از اوضاع ما بود. غیر واقعی هم نبود. اتفاق افتاد. توی همین دنیا. تفاوتشان این بود که به تغییر امید داشتند و ظرف کمتر از 100 سال از آغاز پیدایش تفکر تا تغییر، زندیگشان را تغییر دادند و بازه زمانی آن همینطور کاهش پیدا کرد. ( به عنوان مثال دوران گذار از مدرنیسم به پست مدرنییسم، کمتر از 10 سال طول کشید!) اگر ما واقعا نیاز داریم تا یکی بیاید و از بالا به پائین همه را ناک اوت کند و مارا نجات دهد ار این وضعیت (چون تنها در این مورد میتوان تغییر از بالا به پائین را توجیه کرد) این همان تفکر ناجی است که در جوامعی با مشخصه های خاص خود نظیر جامعه ما دارد تبلیغ میشود. و سالها در کشور ما رخ داده این منحنی سینوسی و رسیده است به آنچه که ما هستیم! هموارده مردم بعد از مدتی از وضعیت خود نالیده اند و مصلحی آمده ، ظالمی را برکنار کرده (اصطلاحا همون بالا به پائین) و مردم هم حمایتش کردند و بعد باز همان مصلح ظالم بدتری شده، و مردم از وضعیت ناله کردند و این داستان ادامه دارد! در این دو تاپیک سعی شد قسمتی از ریشه های یکی از مشکلاتمان بررسی شود: ریشه یابی استبداد در ایران (1) شرحی بر ریشه های تاریخی دموکراسی در اروپا و ایران و داستانکی از برتولت برشت: وقتی گالیله را برای استغفار کلیسا پسند به محاکمه می بردند، تمامی پیروان و شاگردانش با دلهره و اضطراب در پشت دربهای بسته ... که استادشان، رهبر فکریشان علی رغم فشارهای طاقت فرسای ارشادی داخل دادگاه سربلند و سرافراز ... و بگوید زمین هنوز می چرخد. اما دریغ که استاد سرافکنده و پژمرده، رنجور از فشارهای تحمل کرده، سر به زیر از ابراز آنچه که خود هرگز به آن ایمان نداشت، آرام و آهسته به قرائت استغفار نامه برای همه آنچه که بر خلاف عقیده کلیسا تا به امروز گفته بود پرداخت... آنچه برای شاگردان و پیروانش مانده بود یاس و سرشکستگی ... از شاگردان یکی فریاد زد:"بیچاره ملتی که قهرمانش را از دست بدهد" و در اینجا برتولد برشت از قول گالیله چه زیبا می گوید: "بیچاره ملتی که به قهرمان نیاز داشته باشد." 6 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۱ همانطور که قبلا گفتم همه سرمایه ها و موفقیت ها را به خودشون ربط میدن و ا نحصاری کردند. بهداد سلیمی: من قویترین مرد جهان نیستم. معيار قويترين مرد جهان بودن تنها وزنه بلند كردن نيست. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 6 لینک به دیدگاه
anvil 5769 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۱ در اول حرفم باید بگم از استارتر معذرت میخام که تا پیک کامل نخوندم این حرفا تکراری بنظرم میاد کلا ما خیل عبرت بگیری نیستیم...ضربه هایی که این سالها از بخشیدن گرفته تا خوشبین شدن و امیدوار شدن گرفتیم هنوزم برامون بس نیس همونطور که سنگ بزرگ علامت نزدنه بنظرم خوشبینی زیاد هم ناشی از توهم فانتزی زدنه!(فعلش همینه؟) سالهاست که تفکر ایرانی یعنی ما در یک چرخه معیوب:خوشبینی مفرط==>بدبینی مطلق گرفتاره و من هنوز نمیدونم چطور باز از بدبینی به خوش بینی بر میگردیم شاید به لطف تربیت دینی خودمون و معانی مثل معجزه که به گوشمون خورده...و من هنوزم خیلی به امضای دوم خودم معتقدم خیلی دلم میخاد این اقارو حداقل 1 سال بعد ببینم و حرفاشو بشنوم 6 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۹۱ خوب الان كه ساختار ما غلط هست و هيچ اراده اي هم براي اصلاح از بالا وجود ندارد تكليف چيست؟ درلا به باي حرف هام هم گفتم كه تغيير از پايين خيلي زمان بر و كند هست اما وقتي چاره اي نيست بايد بهش تن داد. به هر حال اينها نظر من هست و الزاما نبايد مورد پذيرش باشه .ولي گمان من اين است اگر جمعي واقعا بخواهند تغييري در وضع موجود ايجاد كنند و به آن سمت حركت كنند مسير هر چقدر هم كه دشوار باشد موفق مي شوند.اما در حال حاضر ما در همان بخش ابتدا يعني خواستن و باور كردن اين خواسته مشكل داريم. شاد باشيد ساختارها رو جا به جا خواهیم کرد. نه این که کژدارمریز رفتار کنیم. باورهای ما همینجا و تو همین شرایط شکل میگیره. شما نمیتونید مثل آمپول تزریقش کنید یا از جای دیگری واردش کنید. باور و خواسته ها و آرمان من توی همین جهنمی که زندگی میکنم شکل میگیره، رشد میکنه و بسط داده میشه. 5 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۹۱ ساختارها رو جا به جا خواهیم کرد. نه این که کژدارمریز رفتار کنیم. باورهای ما همینجا و تو همین شرایط شکل میگیره. شما نمیتونید مثل آمپول تزریقش کنید یا از جای دیگری واردش کنید. باور و خواسته ها و آرمان من توی همین جهنمی که زندگی میکنم شکل میگیره، رشد میکنه و بسط داده میشه. خوب اين ساختار ها رو چجوري جا به جا خواهيم كرد؟ 3 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۹۱ خوب اين ساختار ها رو چجوري جا به جا خواهيم كرد؟ جوابش اتهامات سنگینی داره. لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده