Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۱ همانگونه که در آغاز مقاله حاضر مطرح شد، کنفرانس جهانی جمعیت و توسعه در قاهره (1994 میلادی)، با درک محدودیتهای دیدگاه زیستی ـ پزشکی در بررسی مسائل بهداشت باروری بر ضرورت پذیرش عوامل و متغیرهای اجتماعی ـ فرهنگی به عنوان متغیرهای اصلی مؤثر بر بهداشت باروری تأکیدی ویژه روا داشت. از این رو مقرر شد که پژوهشهایی با هدف مشخصسازی نقش و وزن متغیرهای اجتماعی ـ فرهنگی درکشورهای جهان به فرجام رسد. بدیهی است چنین پژوهشهایی از یک سو باید فضای کلی حاکم بر جامعه یا محیط سیاسی ـ اقتصادی و شرایط زیستمحیطی را در نظر گیرد و از سوی دیگر ساختار اجتماعی و تطور تاریخی آن را مدنظر قرار دهد و مختصات فضا و ساختار یادشده را در تحلیل فرد و خانواده به کار گیرد. در نهایت نظام بهداشتی جامعه نیز به میدان میآید. زیرا تحلیل بهداشت باروری و عوامل مؤثر بر آن زمانی جای بحث دارد که امکانات و وسایل بهداشتی لازم در دسترس آحاد مردم باشد. مارسلا ویلاریل کوشیده است تا تمامی عوامل یادشده را در ارتباط با پژوهش اجتماعی ـ فرهنگی یکجا در نظر آورد. نمودار شماره 2 بدین مهم اختصاص دارد. نمودار 2: عوامل مؤثر بر تحلیل بهداشت باروری منبع: (villarreal, 2001:5) 2 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۱ خانواده یا خانوار، ساختار اجتماعی و فضای سیاسی ـ اقتصادی و زیستمحیطی به بحث و بررسی میگذارد و نظام بهداشتی جامعه را نیز به عنوان پیششرط تحقق بهداشت فردی و جمعی مینگرد. در این نگرش فرد را موجودی منفعل که بردة شرایط تاریخی ـ ساختاری خود به حساب میآید، نباید در نظر گرفت. این در عین حال بدان معنا نیز نیست که انسان از هر حیث کنشگری آزاد است، بلکه مسئلة اساسی شناخت جبر و عمل آگاهانه، با توجه به آن است. اساساً چنین شناخت و عملی معنای آزادی است. در چنین بحثی عنصر آگاهی اهمیتی اساسی مییابد. از این رو فرهنگسازی و زدودن آثار منفی و مخل که در چارچوب فرهنگ از نسلی به نسل دیگر به ارث میرسد اهمیتی مضاعف به کف میآورد. به هر تقدیر همانگونه که آگاهی و درک شرایط در صورت مهیا بودن امکانات، به ارتقای وضعیت (در خصوص مقالة حاضر، به بهداشت باروری) منجر میشود، عدم آگاهی و تداوم نگرشها و رفتارهایی که با شرایط زمانی و مکانی انطباق ندارد و نسبت به آن منحط و عقبمانده فرض میشود، حتّا در صورت وجود امکانات و دسترسی مردم به آن موجب عدم استفاده و کاهش سطح بهداشت باروری میشود. پژوهش مذکور به خوبی این امر را به گونهای مستند نشان میدهد. یکی از اهداف پژوهشهای اجتماعی ـ فرهنگی دقیقاً رسیدن به چنین نتیجهگیریهایی است. با این مقدمه بهتر است پژوهش انجام شده معرفی و نتایج حاصله به بحث گذاشته شود. 1 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۱ به منظور عملیاتی ساختن پیشنهادات کنفرانس جمعیت و توسعه، پژوهش در زمینة «رابطه متغیرهای اجتماعی و فرهنگی» به تصویب کشورهای مختلف و سازمانهای بینالمللی رسید. صندوق جمعیت ملل متحد (UNFPA) نیز در این رابطه فعال شد. پیشنهاد شد که در کنار پیمایشهای اجتماعی که از فنونِ کمّیِ گردآوری اطلاعات استفاده میکنند، به پژوهشهایی نیز همت گماشته شود که فنون کیفی تحقیق را به کار میگیرند. باید توجه داشت که تا اواخر دهة 1970 میلادی فنون کیفی تحقیق در نگرش پوزیتیویستی صرفاً به عنوان فنون اکتشافی و به منظور زمینهسنجی و رسیدن به اطلاعات اولیهای به کار میرفتند که بعدها در استفاده از فنون «واقعیِ» تحقیق، یعنی آزمایش و پیمایش، به کار میآمدند. گرچه هنوز آن دست محققان علوم اجتماعی که در دهههای 1960 و 1970 میزیند، چنین میپندارند، لیکن با تحولات سه دهة اخیر و تردیدهایی که درباب فنون کمّی به حداقل بدانسان که از آنها برداشت میشد، پدید آمده است؛ همچنین مباحث عدم قطعیت و نسبیت جاری در تمامی امور و پذیرش این واقعیت که معرفت نسبی اجتماعاً بنا میشود و مقید به زمان و مکان است. (به ویژه مفهوم «وابینی» یا «واسازی» که نشاندهندة تناقضات موجود در اموری است که قطعی تلقی میشدند)، مرزهای سنتی بین یافتههای کیفی و کمّی موضوعیت خود را از دست داده است. به هر تقدیر پژوهشهایی که از فنون کیفی استفاده میکنند، در دستور کار قرار گرفت و تحت عنوان کلّی متغیرهای اجتماعی ـ فرهنگی، بهداشت باروری و الگوهای کمکطلبی زنان پژوهشهایی در کشورهای مختلف به راه افتاد. در کشور نپال، تاجیکستان و ایران، الگوی نظری واحدی که محصول مساعی دکتر بنیا پرادهان مشاور بهداشت باروری منطقهای بود پذیرفته شد؛ گرچه نگارنده نکاتی را بر این الگو افزود. در پنج استان ایران که صندوق جمعیت سازمان ملل متحد از قبل در آنها فعال بود، به عنوان حیطة مکانی تحقیق برگزیده شدند و مقرر شد که در هر استان روستایی انتخاب شود و پژوهش در آن روستا به فرجام رسد. پس از بحث و بررسی فراوان و با توجه به مجموعهای از متغیرهای اجتماعی ـ فرهنگی و جمعیتی، پنج روستای شیرآباد زاهدان، القجر گرگان، احمدآباد مستوفی تهران، دوراهک کنگان و نی مریوان برگزیده شدند و تیم تحقیقاتی فعالیت خود را آغاز کرد. فن گفتوشنود گروهی متمرکز (Focus group Discussion) به عنوان فن اصلی گردآوری اطلاعات انتخاب شد. این فن از جمله فنونی است که در دو دهة اخیر رواجی فوقالعاده یافته است. علاوه بر هزینه نسبتاً کمتر اعمال این فن، در مقابل فنونی چون پیمایش، امکان دستیابی به اطلاعات عمقیِ گستردهتر ـ آن هم در زمانی نسبتاً کوتاه ـ و ثبت دیدگاههای شرکتکنندگان به همان نحوی که مسئله را ارزیابی میکنند (به معنایی، مشارکتی بودن فن) همه و همه توجیه استفاده از چنین فنی به شمار میرود. 2 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۱ با انتخاب چنین فنی مراحلی باید طی شود؛ در مرحلة اول انتخاب افرادی است که باید در گفتوگوها مشارکت کنند. با توجه به موضوع تحقیق یعنی بهداشت باروری تشکیل گروههایی از زنان و مردان ضروری به نظر میرسد. باید توجه داشت که اولین متغیر دخیل در بهداشت باروری، سن است. لذا گروهبندی سنی شرکتکنندگان در جلسات گفتوگو با اهمیت تلقی میشود. در این رابطه در هر روستا سه گروه از زنان بر پایة سن و سایر متغیرها ـ به نحوی که تا حدودی معرف اجتماع تحت بررسی باشند ـ و دو گروه از مردان برگزیده شدند. فوراً باید به دو نکته مهم اشاره شود. نخست آنکه علیرغم تمامی تمهیدات در انتخاب گروههایی معرف، ماهیت فن برگزیده، اجازه هیچگونه تعمیمی حتی به کل روستا داده نمیشود. تمامی حرف و حدیثها و تمامی نتیجهگیریها صرفاً در باب زنان و مردانی قابل تعمیم است که در گفتوشنودهای متمرکز گروهی شرکت کردهاند. تحت هیچ شرایطی یافتههای خارج از گروه یادشده معنایی علمی ندارد. دومین نکته آن است که گرچه تحقیق به سفارش صندوق جمعیت سازمان ملل انجام شده است، اما آن سازمان هیچ مسئولیتی در هیچ شکل و زمینهای در مورد محتوای تحقیق و کتابی که براساس آن در دست انتشار است نداشته است و نگارنده به تنهایی مسئولیت کل فرآیند تحقیق، عملیات میدانی، عملآوری دادهها، نتیجهگیری و نگارش گزارش و کتاب را دارد. این امر در خصوص تمامی تحقیقات سازمانهای ملی و جهانی صادق است. به هر تقدیر در مجموع، 171 زن ـ در گروههای سنی 18 ساله و کمتر، 19-35 ساله، 36 ساله و بیشتر ـ و 123 مرد ـ در گروههای سنی 30 ساله و کمتر، و 31 ساله و بیشتر ـ در جلسات گفتوشنود شرکت داشتند. باز هم تأکید میشود که نتایج در خصوص این افراد صادق است. دربارة تعداد افراد شرکتکننده در هر جلسه البته قانون مشخصی وجود ندارد و جایی گفته نشده است که گفتوشنود متمرکز گروهی باید با x نفر شکل گیرد. بدیهی است که زمان گفتوگو معمولاً نباید از 3 ساعت درگذرد. و باز بدیهی است که در چنین محدودة زمانی و با توجه به این امر که یکی از اصول غیرقابل تغییر فن استفاده شده، مشارکت تمامی افراد است، به طور معقول تعداد شرکتکننده در هر جلسه نباید از 15 نفر تجاوز کند. 2 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۱ در شرایط ویژهای میتوان این رقم را تا حدود 20 نفر در 4 ساعت افزایش داد، لیکن بهتر است چنین نشود. معمولاً باید گفتوشنود متمرکز هر گروه، در یک جلسه پایان یابد. زیرا گردهمآوردن همان افراد برای ادامة بحثها در ساعت و روز دیگری هم مشکل است و هم مسائل روششناختی مختلفی را به میدان میآورد که منفیاند. علاوه بر افراد شرکتکننده در گروه، این فن نیازمند هماهنگکنندهای است که با توجه به تجربه، نوع گروه شکل گرفته و موضوع تحقیق برگزیده میشود. هماهنگکننده به هیچوجه نباید در گفتوگوها داخل شود. نقش او طرح پرسش آغازین، دقت در مشارکت تمامی شرکتکنندهها، جلوگیری از تبدیل شدن گفتوشنود به جدل دو نفر با هم و تا آنجا که ممکن است پیشگیری از خارج شدن گروه از موضوع بحث است. گاه میتوان از ضبط صوت برای ثبت گفتوگوها استفاده کرد، لیکن در این تحقیق چنین نشده است. زیرا وجود ضبطصوت محیط را غیرطبیعی و مشکوک یا نمایشی میسازد. مخفی کردن ضبطصوت نیز اخلاقاً کاری بسیار نادرست است و تحت هیچ شرایطی نباید انجام شود. محقق باید محقق باقی بماند و به اعضای گروههای شغلی دیگری تبدیل نشود که شغل آنان مستلزم برخی مخفیکاریهای ضروری است. در کنار تشکیل گفتوشنودهای گروهی، به مصاحبة عمیق با 56 نفر در 5 روستا، به عنوان گروههای مطلع و صاحبنفوذ، پرداخته شده است و در پایان هر جلسه پرسشنامة کوتاهی از سوی شرکتکنندگان تکمیل شده است که امکان بررسیهای کمّی باز هم تعمیمناپذیر به خارج از گروه شرکتکننده، فراهم آید. در خاتمه باید به وجدان حرفهای، علاقهمندی مثالزدنی و توان تحقیقاتی سرپرست گروه تحقیق و اعضای آن اشاره کرد که برخی از آنان در 20 سال گذشته مددکار معلم خود بودهاند. 2 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۱ 3) یافتههای تحقیق قبل از ارائة برخی از مهمترین یافتهها باید به این نکته مهم اشاره شود که بررسی منابع و متون ـ همان مرحلهای که به غلطی فاحش، مرور ادبیات نام گرفته است ـ و گفتوگو با شرکتکنندگان در پژوهش و افراد مطلع، بدون تردید نشان میدهند که خدمات بهداشتی در مجموع، و بهداشت باروری و تنظیم خانواده در سالهای اخیر (دو دهه اخیر)، پیشرفتی چشمگیر داشته است و دسترسی افراد به این خدمات در حد پذیرفتنیای است. نکتة مهم دیگر دگرگونی مشهود وضعیت زنان در کشور است. این معلم از حدود 20 سال پیش که به معلمی در ایران پرداخته است، همواره تأکید کرده است که کلید توسعة راستین و پایدار ایران در دست زنان توانمند این مرز و بوم است و این تحقیق یکبار دیگر این باور را تقویت کرده است. پروژة بهورزانِ روستایی به علت آشنایی بهورز و در موارد بسیاری هممحل بودن آنان با اهالی، پروژهای بسیار موفق بوده و نتایج بسیار ارزشمندی داشته است. همة این حرف و حدیثها که صرفاً برآمده از بررسیهای مستند و دقیق است و هیچ ملاحظة دیگری در بیان آنها دخالت نداشته و خلق و خوی نگارنده نیز با چنان ملاحظاتی میانه نداشته و ندارد، نفیکننده راة درازی نیست که فراروی دهان گشوده است. ضمناً باید توجه داشت که روستاهای انتخاب شده به ویژه سه روستا از محرومترین مناطق کشورند و ویژگیهای روستاهای انتخاب شده به هیچوجه معرف اجتماع روستایی کشور نیست. با این مقدمه جا دارد به مهمترین یافتهها اشاره شود: · شرایط اقتصادی و درآمد، متغیر تأثیرگذار و بسیار مهمّی در ارتقای سطح بهداشت باروری زنان و مردان است. لیکن تحقیق نشان میدهد که ایجاد یک رابطة سادة یکسویه بین بهداشت باروری و درآمد، به مثابة ساده کردن مکانیکی پدیدهای سخت پیچیده است. میزان اعتقاد شوهران به مردسالاری، جایگاه فرودست زنان و دخالت برداشتهای قومی به عنوان متغیرهای مداخلهگر، رابطة موجود بین شرایط اقتصادی و بهداشت باروری را به وضوح بر هم میزند و تأثیر شرایط اقتصادی نسبتاً مناسب و درآمد کافی بر بهداشت باروری اجتماعات روستایی را تا حدود زیادی خنثی میکند. · گرچه تحقیق نشان میدهد که رابطة روشنی بین سطح سواد زن و شوهر و مطلوبیت نسبی بهداشت باروری وجود دارد، لیکن متغیر شرایط اقتصادی، روابط قومی و اعتقاد به مردسالاری، رابطة بالا را تضعیف میکند. · بدون تردید وجود و دسترسی به خدمات بهداشت باروری باز هم در حالت عدم مداخله متغیرهای وضعیت اقتصادی، روابط قوی و باورهای شوهر به مردسالاری و جایگاه فرودست زنان، یکی از مهمترین عوامل در ارتقای بهداشت باروری زنان و مردان است. · گرچه همواره بر ضرورت برنامههای آگاهسازی همگانی در زمینة تنظیم خانواده، بهداشت باروری، و نفی جایگاه فرودست زنان تأکید میشود، لیکن چنین برنامههایی چنانچه با اصول تغییر و تعدیل رفتار همراه نباشد، تأثیر چندانی نخواهد داشت. · در مناطقی که روابط قومی همچنان قدرتمند باقی مانده است، ارتقای بهداشت باروری، در کنار عوامل تأثیرگذار، به دخالت رهبران محلی و مذهبی به منظور حمایت و ترویج آن نیازمند است. گرچه تحصیلات میزان اثرگذاری نفوذ رهبران محلی را کاهش میدهد، لیکن به هیچ وجه آن را خنثی نمیکند. · بررسی انجام شده نشان میدهد که معرفت و درک عمومی مردان و زنان شرکتکننده در تحقیق در یک سطح پذیرفتنی نیست. به ویژه وجود خرافات بسیار که در مواردی به غلط رنگ باور مذهبی گرفته، مانع ارتقاء آگاهی است. خوشبختانه رویکرد مثبت علمای شیعه و سنی در باب برنامة تنظیم خانواده و بهداشت باروری تا حدود زیادی باورهای غلط را کاهش داده است. · مردسالاری، آشکارا تأثیری بسیار منفی بر بهداشت باروری، حداقل در افراد شرکتکننده، دارد. · مردان شرکتکننده در تحقیق به طور کلی، بهداشت باروری را موضوعی زنانه میپندارند و گفتوگو در این باب را نوعی تابو تلقی میکنند. · نقش مردان در بهداشت باروری زنان حداقل در گروه تحت بررسی، تعیینکننده است. از این رو برعکسِ تأکیدات گاه افراطی بر نقش زنان در این باره، برنامة جامع آگاهسازی مردان، با هدف تغییر نگرش و رفتار، کاملاً حیاتی است. · وضعیت اقتصادی زنان با شرایط بهداشتی آنان، بهطور کلی، و با بهداشت باروری، بهطور اخص، رابطهای مشهود دارد. این رابطه حداقل در بین گروه تحت بررسی، به هنگام ورود عامل قومیت به مجموعة عوامل، شدیداً تضعیف میشود. زنانی که خود درآمدی دارند، حتی در شرایط پایین بودن سطح سواد و بالاتر بودن سن، از وضعیت بهداشت باروری بهتری برخوردارند. · افزایش سن حداقل در گروه تحت بررسی با کاهش شرایط بهداشت باروری همراه است. · در تحلیل شرایط زنان پس از ازدواج، از جمله وضعیت بهداشت باروری، باید به وضعیت آنان در خانة پدری توجه شود. چنین توجهی به خوبی از نتیجهگیریهای افراطی در باب وضعیت منفی زنان جلوگیری کرده، تصویر واقعبینانهتری به دست میدهد. در مورد تعدادی از زنان گروه، کیفیت این شرایط و بهداشت پس از ورود به خانة شوهر، حتی با وجود احساس برتری شوهر و در مواردی با وجود خشونت خانوادگی، با شرایط قبل از آن قابل مقایسه نیست. · بررسیهای انجام شده نشان میدهد که در تعدادی از زنان شرکتکننده در پژوهش، حاملگی به ویژه در سنین 30 تا 40 سالگی نوعی مکانیسم یا سازوکار دفاعی تلقی میشود و به هیچ وجهی به کمی یا فقدان آگاهی آنان نسبت به مشکلات حاملگی پی در پی و تعداد زیاد بچه برنمیگردد. این امر به هنگام حضور متغیر قومیت تقویت میشود، لیکن محدود بدان نیست. · یکی از تظاهرهای مردسالاری، ارتباط دادن هرگونه استفاده از وسایل جلوگیری از حاملگی ـ به ویژه مواردی چون وازکتومی ـ به کاهش قدرت جنسی و در موردی به ناتوانی در این زمینه است. · درصد بالایی از مردان شرکتکننده در تحقیق، وظیفة مرد در بهداشت باروری زنان را محدود به تأمین مخارج در صورت نیاز میدانند. · نگرش مردان دربارة کار زنان در خارج از خانه، کلاً منفی است. افزایش سطح سواد میزان منفی بودن نگرش را مختصراً تعدیل میکند و سن نیز در این باره مؤثر است. · اکثریت قریب به اتفاق زنان شرکتکننده در پژوهش هرگونه ناراحتی در دوران حاملگی را مدتی مخفی میکنند، و در مرحلة بعد، از داروهای گیاهی و شیوههای درمانی بومی استفاده میکنند. در نتیجه به هنگام مراجعه به مراکز بهداشتی مشکل جسمانی به مراتب پیچیدهتر شده، گاه به بستری شدن و تحمل هزینههای بالا ـ در مقایسه با درآمد متوسط شرکتکنندگان در تحقیق ـ میانجامد. · معدودی از شرکتکنندگان زن نیز اعتراف کردهاند که گاه خود همسرشان را برای خشونت خانوادگی تحریک میکنند تا در نتیجة پشیمانی حاصلة شوهر، به برخی خواستههای خود دست یابند. البته همانگونه که اعلام شد، تعداد این موارد ناچیز است. · به عقیدة اقلیتی از زنان، آگاهی زن در باب حقوق خود، چنانچه در شرایط عدم امکان تغییر وضعیت به کف آید، تنها به افزایش تنش خانوادگی، رشد خشونت خانوادگی و افسردگی زن منجر میشود. گرچه از چنین یافتهای نباید به منظور توجیه ناآگاه ماندن زنان سوءاستفاده شود، لیکن این نکته مشخص میکند که مسائل و مشکلات خانوادگی اولاً نزد گروههای مختلف متفاوت است و حل آن نسخة واحدی ندارد؛ ثانیاً از پیچیدگیهای خاص خود برخوردار است که راهحلهای کلیشه راه به جایی نمیبرد. · خشونت علیه زنان و کودکان در خانواده نسبت به گذشته حتی در دور افتادهترین مناطق کشور سخت کاهش یافته است، لیکن موارد موجود آن نیازمند توجه قانونی، و آموزشی با هدف تغییر رفتار است. · آگاهی اکثریت شرکتکنندگان در خصوص روابط زناشویی نازل بوده و زنان در این زمینه کمتر احساس داشتن حق میکنند و این موضوع را کاملاً به تمایل شوهر وابسته میدانند. · تعیین سرنوشت ازدواج به دست دیگران به ویژه پدران با افزایش سن ازدواج [دختران/ زنان] افزایش مییابد. · از نظر اکثریت مردان شرکتکننده در تحقیق مهمترین ویژگی زن، پاکی و وفاداری او تحت هر شرایطی است. · از نظر مردان، زن سالم زنی است که به خوبی وظایف خانوادگی محوله را انجام دهد؛ در باب مسائل زندگی گلایهای نداشته باشد؛ حداقل هر دو سال یکبار باردار شود . که نگرش اخیر در مخفی کردن ناراحتیهای جسمانی سخت مؤثر است. · به نظر اکثریت شرکتکنندگان در تحقیق شرایط زندگی اجتماعی در مجموع بهبود یافته است. با توجه به محروم بودن و حداقل در سه مورد دور افتاده بودن روستاها، میتوان احتمال تحولی جدی را در زندگی زنان، همچنین در آگاهی و دگرگونی نگرشهایشان مطرح کرد. گرچه برای بهبود بیشتر همچنان فضا وجود دارد. 2 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۱ منابع 1ـ پیران، پرویز (1364). در پی تبیین جامعهشناختی طلاق، تحقیق زمینهای سریال پائیز صحرا، تهران. 2ـ پیران، پرویز (1369). «در پی تبیین جامعهشناختی طلاق: برخی ملاحظات روششناختی»، ماهنامه اجتماعی ـ اقتصادی رونق. شماره 1. 3ـ پیران، پرویز (1381). «ساختار فرصتهای سیاسی»، مقاله هشتم از مجموعة پانزده مقاله جنبشهای اجتماعی شهری با تاکید بر شرایط ایران. ماهنامة آفتاب، شمارة هفدهم، تیر و مرداد 1381. 4ـ پیران، پرویز و همکاران (1376). مبانی مفهومی و نظری مشارکت زنان روستایی و نقش آن در گذار جوامع. تهران: موسسه پژوهشهای برنامهریزی و اقتصاد کشاورزی. 5ـ قرهباغی، علیاصغر (1380). تبارشناسی پستمدرنیسم. تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی. 6ـ کریمی زنجانی اصل، محمد (1380). «مقدمة ویراستار» در مرینسی، فاطمه. زنان پردهنشین و نخبگان جوشنپوش، ترجمة ملیحه مغازهای. تهران: نشر نی. 7- Abbott, P. & Wallace, C. (1990). An Introduction to Sociology Feminist Perspectives, London: Routledge. 8- Barrett, M. (1980). Women''''s Oppression Today. London: verso. 9- Churton, Mel. (2000). Theory and Method, London. 10- Paglia, Camille & Mackinnon, Catherine. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام pagliaom.htm 11- Pilcher, J. (1993). I''''m not a Feminist, But… Understanding Feminism. Sociology Review, vol. 3, no.2, (November) 1993. 12- Piran, Parviz. (2002). Poverty Alleviation in Sistan and Baluchestan: The Case of Shirabad, UNDP. 13- Piran, Parviz (2004). Socio-cultural Factors & Reproductive Health: The Case of Rural Communities. UNFPA & CWP 2004. 14- Piran, Parviz. The Effect of Interaction Among Afghan Refugees & Iranians: The Case of Reproductive Health. Disasters. 15- Pradhan, Bina (2001). Integrating Socio-cultural Research into Population & Reproductive Health Programmes. UNFPA. Kathmandu. 16- Villarreal, Marcela. (2001). Why ScR? In Bina Pradhan. 17- Zaretsky, Eli. (1976). Capitalism, The Family & Personal Life. New York: Harper & Row. امیدوارم این مقاله خوب به درد بخوره 2 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 دی، ۱۳۹۵ این پست الان کل مقاله هست؟؟؟؟ بله. فقط یکی دوتا عکس نموارم داره که حالا فایل PDF مقاله هم پیوست کردم که می تونید اونجا ببینید. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده