Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۱ تحلیل جامعه شناختی از مسکن شهری در ایران:اسکان غیررسمی پرویز پیران عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی نشریه: جامعه شناسی و علوم اجتماعی » جامعه شناسی ایران » بهار 1380 - شماره 6 (22 صفحه - از 27 تا 48) مقدمه داشتن مسکن یا سر پناهی مناسب که امروزه در چارچوب شهروندی اجتماعی تعریف میشود،از جمله حقوق بنیادین شهروندان هر سر زمینی به حساب میآید.چنین حقی در قوانین اساسی ملل عالم و از جمله ایران،به رسمیت شناخته شده است و دولتها موظف شدهاند شرایط دستیابی خانوادهها به مسکن متعارف را فراهم آورند.لیکن علیر غم پذیرش این حق،معضل سر پناه به عنوان یکی از حادترین و پیجیدهترین مسایل اجتماعی کشورهای جهان،همچنان مطرح است.اگر تا دههی 1970 میلادی،معضل مسکن عمدتا جهان سوّمی بود،امروزه،در جهان پیشرفته نیز به مشکلی اساسی تبدیل شده است.فقط کافی است که بهنگام غروب آفتاب،محققی علاقمند به خیابان لس آنجلس،در محدودهی مرکزی شهر لس آنجلس،یکی از ثروتمندترین شهرهای جهان،سری بزند تا مشاهده کند که چگونه کارتن خوابان،پیاده روهای دو سوی خیابان را اشغال کردهاند تا درون کارتنهای خود سر بر بالین نهند. تخمین زده میشود که تنها در ایالات متحدهی امریکا،به سال 2000 میلادی،دو میلیون خیابان خواب وجود داشته است.رقمی که با ورود سرمایه داری به مرحلهی سرمایهداری قماری یا کازینویی،هر روز افزایش مییابد.مروری گذرا بر سایتهای اینترنتی،آماری هولناک در اختیار میگذارد.در لندن 173000 نفر فقط در محدودهی مرکزی شهر در خیابان میخوابند.بررسی انجام شده در سال 1997 نشان داده است که در هامبورگ 75000 نفر، شبانگاهان در زیر پل ها بیتوته میکنند. 4 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۱ این رقم برای نیویورک در همان سال 27500 نفر و برای دیترویت 190000 نفر بوده است.البته مشکل مسکن،معضلی تازه نیست.واقعیت آن است که مشکل سرپناه به قدمت زندگی جمعی انسان است.در منابع و متون تاریخی ایران،از خرابهخوابی،ویرانه نشینی،در قبرستانهای متروک خوابیدن و زندگی در بیغولهها،مکرر یاد شده است.امّا آنچه که امروزه به نام مشکل مسکن مطرح میشود،محصول سر برآوردن و بالیدن نظام سرمایهداری است. در دورانهای ما قبل سرمایهداری،بخش عمدهی جمعیت در روستاها و مزارع زندگی میکردند و به دست خود برای خود سر پناهی تدارک میدیدند.از سوی دیگر،اختلاف طبقاتی،یا در تجوامعی که طبقه به معنای تخصصی آن تنها در حالت جنینی وجود دارد، اختلاف بین عوام و خواص مانند امروز عمیق و گسترده نبوده است.ضمنا مسکن تنها بر پایهی ارزش مصرف،یعنی ارضاء نیازی پایهای ارزیابی میشده است.امّا با پیدایش سرمایه داری،بهویژه ورود آن به سرمایه داری صنعتی در قرن هجدهم میلادی و پیدایش کلان شهرهای چند میلیونی،معضل مسکن،بخصوص سر پناه تهیدستان شهری،به صورت جدی مطرح شد و در قرن نوزدهم به مهمترین مسألهی شهرهایی تبدیل شد که با رشدی خیره کننده روبرو بودند. همین گستردگی،عمق و شدت معضل سبب شده تا مسکن بیشتر از دریچه اقتصاد مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.اینجا است که در هر طبقهی اجتماعی،مسکن معنایی متفاوت پیدا میکند.برای ثروتمندان مسکن،ویلایی است که از اساس بر پایهی ذائقة آنان ساخته میشود و در ضمن باید منعکس کنندهی جایگاه اجتماعی و منزلت ایشان نیز به حساب آید و در رقابت نوکیسه گان حرف اوّل را بزند.برای طبقهی متوسط،مسکن،سرپناهی است که آماده خریداری میشود و امروزه بیشتر شکل آپارتمان به خود میگیرد و فضایی خصوصی تلقی میشود.برای طبقهی کارگر مسکن انبوه الگویی رایج است و نیاز مصرفی را ارضاء میکند. 1 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۱ امّا مسکن برای بیکاران پنهان جهان سومی،هر جایی است که خانوادهی پر چمعیت را از سرما و باد و طوفان و سگان ولگرد و ناامنی دنیای تیرهی شبانگاهان در امان نگاه میدارد مهم تر از اینها مسکن سرپناهی است که اجاره بهای رو به افزایش دایمی را از سبد هزینه خانوار میکاهد و اجازه میدهد تا زحمتکشان نفس تازه کننده،بهتر بخورند و بهتر بپوشند بحثهایی اینچنین ابعاد اجتماعی مسکن را به حاشیه رانده است و کمتر از مسکن به عنوان واحد اجتماعی فضا یاد میشود.دیگر کمتر کسی به اهمیت مسکن به عنوان عرصهی خصوصی سخن به میای میآورد؛عرصهای که خانوادهها را حداقل برای ساعتی از شرزگی،ازدحام و انبوهی،خشونت و سر سختی شهرهای چند میلیونی پر شتاب در امان نگاه میدارد.یا به قول جی.ار.ملور،مسکن محدودهای خصوصی و آزاد از فشارهای جامعهی صنعتی و شهری شده متکی به قوانین ضدانسانی بازار و عقلانیت ازاری است(ملور1، 1977:126-88).بحث مقالهی حاضر نیز تحتتأثیر نیروهای حاکم بر سکنا گزینی تهیدستان غیر متشکل جهان سوم و از جنبههای انسانی و اجتماعی مسکن فرسنگها فاصله حاشیه نشینان خوانده میشوند-از جنبههای انسانی و اجتماعی مسکن فرسنگها فاصله دارد و به دنبال مروری گذرا بر راه کارهای خود اندیشیدهی زحمتکشانی است که برای خود سر پناهی دست و پا میکنند. [h=5]طرح مسأله[/h] مسألهی اصلی مقالهی حاضر ارائهی تحلیلی جامعه شناختی از اسکان غیررسمی در ایران به عنوان راهکار خود اندیشیدهی تهیدستان غیر متشکل شهری در مقابله با معضل مسکن است.در تحلیل مورد اشاره از الگوی سه سطحی تحلیل،یعنی سطح کلان تحلیل2، سطح میانهی تحلیل3و بالاخره سطح خرد تحلیل4استفاده شده است.سطح کلان تحلیل به سطح میانهی تحلیل3و بالاخره سطح خرد تحلیل4استفاده شده است.سطح کلان تحلیل به بررسی ساختار جامعه میپردازد و متن تحولات تاریخی را میکاود.لذا این سطح با دورهی بلندمدت سروکار دارد.سطح میانهی تحلیل نهادها و سازمانها را مورد بررسی قرار میدهد و بالاخره سطح خرد تحلیل از رویدادها سخن به میان میآورد.نگارنده در تحقیقات متعدد چنین الگویی را به کار گرفته است.تحلیل سه وجهی بهویژه در بررسی علل پیدایش، رویش و تحولات سکونتگاههای غیررسمی یا اجتماعات آلونکی و خودرو سخت به کار میآید(پیران5،1363،1367،1371،1374). 1 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۱ تحلیل سه وجهی امروزه مورد توجه جامعه شناسان بسیاری قرار گرفته است(کتاب نظریه و روش اثر مل چارتون6و طراحی (1). Mellor (2). macroscopiclevelofanalysis (3). messoscopiclevelofanalysis (4). microscopiclevelofanalysis (5). piran (6). MelChurton پژوهش اجتماعی،اثر نور من بلایکیه1)2. چنانچه الگوی سه سطحی در تحلیل سکونتگاههای غیررسمی،اجتماعات آلونکی یا خود ساخته و خود رو،به کار گرفته شود،شرایط ساختار جامعهی ایران بهویژه از زمان فرایند ادغام آن در اقتصاد سرمایهداری و رابطهی تحولات چنین ساختاری با پیدایش سکونتگاههای غیررسمی،موضوع تحلیل سطح کلان خواهد بود.در سطح میانه،تحولات نظام شهری کشور،بهویژه پیدایش کلان شهرها،مدنظر خواهد بود.در این زمینه تغییرات نهاد اقتصاد،بهویژه اقتصادی که نیروی محرکهی آن بخش سوّم اقتصاد یا بخش خدمات است و توسعهای برون زا را تجربه میکند،مورد تأکید قرار میگیرد.و نهایتا معضل مسکن به عنوان معلول تحولات ساختاری و هادی در سطح خرد تحلیل به بحث گذاشته میشود.در این حوزه پیدایش سکونتگاههای غیررسمی،واقعهای تلقی میشود که علل به وجود راه به جایی نمیبرد.شکست صدها برنامه در سطح جهان و کوششهای نابخردانه در تخریب سکونتگاههای غیررسمی،گواه این مدعا است.فهرست چنین برنامههایی آن چنان بلند ست که برای بیان همهی آنها،مثنوی هفت هزار من کاغذ خواهد شد.کافی است اشاره شود که پس از 40 سال درگیری با سکونتگاههای غیررسمی،نخستین بار در امریکای لاتین و سپس در جنوب شرقی آسیا و هزینه کردن میلیاردها دلار سرمایه،امروزه پذیرش آنها در دستور کار قرار گرفته و از ادغام سکونتگاههای غیررسمی در شهرها و نهایتا بهسازی آنها سخن به میان آمده است(تجربهی بزرگترین اجتماع آلونکی پرو در پای کوه آند،و بهسازی کامپونگهای سورابایا،دومین شهر اندونزی،موفقترین تجارب از این دست به شمار میروند.)(سیلاز3این اثر با عنوان سیلاز توسط نگارنده به فارسی ترجمه شده است و سترث و یت و هاردی4:1995). پس بهطور لاصه مسألهی اصلی مقالهی اصلی مقاله حاضر نشان دادن این واقعیت است که پس بهطور خلاصه مسألهی اصلی مقاله حاضر نشان دادن این واقعیت است که (1). NormanBlaikie (2)این دو کتاب به زودی از سوی دفتر پژوهشهای فرهنگی به بازار عرضه خواهد شد. (3). Sillas (4). SattaerthwaiteHarday 1 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۱ سکونتگاههای غیررسمی معلول توسعهی برون زای کشوراند که از دوران پهلوی اوّل آغاز شده و هدفی جز ادغام اقتصاد و جامعهی ایران در نظام سرمایهداری جهانی نداشته است. جامعه به وجود آورده که به تغییرات مثبت برخی شاخصها از جمله آموزش و پرورش، بهداشت،ارتباطات و سطح آگاهی عمومی منجر شده است و کاربرد مفهوم توسعه را توجیه میکند.امّا چنین تحولاتی نه برآمده از تکامل تاریخی جامعهی ایران و تداول منطقی تحولات یاد شده،بلکه از بیرون مرزهای ملّی سرچشمه گرفته است.البته چنین تأکیدی نباید به نسبت دادن علل عقبماندگی کشور صرفا به ارج از مرزهای ملّی منجر شود،بلکه در تحلیلی واقع گرا،سهم عوامل داخلی و خارجی هر دو،آن هم به گونهای مستند باید مورد توجه قرار گیرد.به هر تقدیر،توسعهی برون زای کشور مانند هر الگوی توسعهی سرمایهداری،شهر محور است.زیار شهر جایگاه طبیعی نظام سرمایه داری،چه نوع مرکزی و چه پیرامونی آن،تلقی میشود.امّا شهر محوری سرمایه دارانه مرکزی یا شهر محوری پیرامونی،گرچه به ظاهر و در قالب اعداد و آمار مشابهاند،از اساس به گونههایی متفاوت رخ دادهاند.نهایتا باید به این نکته اشاره کرد که شهر محوری پیرامونی فوق العاده ناهمگون تحقق مییابد.امری که به پدیدهی بزرگ سری یا ماکرو سفالی شهری منجر شده و نظامی شهری به وجود آورده که در آن از رابطهی اندازه و رتبه1نشانی نیست،بلکه آنچه که رخ میدهد در قالب تقدم و تسلط شهری2قابل بحث است.مشکلات متعدد اجتماعی بهویژه در صحنهی شهری نتیجهی قهری چنین تغییراتی است و معضل مسکن تنها یکی از آنها است.تهیدستان غیر متشکل شهری چه آنان که از روستاهای خود میبرند و چه گروهی که محصول باز تولید فقر سرازیر میشوند و بنه کن از روستاهای خود میبرند و چه گروهی که محصول باز تولید فقر شهری اند،در مقابل معضل مسکن و افزایش دایمی اجاره بهای سرپناه،خود به جاره جویی میاندیشند.سکونتگاههای غیررسمی محصول چنین چاره جوییهایی است.در خاتمه کوشش خواهد شد تا نشان داده شود که برخلاف پندار مسؤولین شهری،سکونتگاههای غیر رسمی نه تنها پدیدههایی منفی نیستند،بلکه برعکس اگر دولتهای جهان سومی به هر دلیلی قادر به جلوگیری از ظهور آنها یا نابودی بعدی شان میشدند،صحنه شهری کشورهای جهان تاکنون صدها شورش خونین شهری را در خاطرهی جمعی خود ثبت کرده بود و میزان (1). RankSieorder (2). urbanPrimacy 1 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۱ مسایل اجتماعی از جمله جرم شهری،دهها بار بیشتر از آن چیزی بود که امروز به چشم میخوردند. [h=5]نگاهی کذرا به چارچوبهای نظری مرتبط با مسکن شهری[/h] چارچوبهای نظری مسکن شهری،کموبیش مشابه چارچوبهای نظری موجود در جامعهشناسی شهر و شهر نشینی است.نگارنده در مجموعهای از مقالات تحت عنوان دیدگاههای نظری در جامعهشناسی شهر و شهر نشینی تاکنون به هفت دیدگاه اشاره کرده است که عبارتند از:دیدگاه بومشناختی یا اکولوژیک،دیدگاه جمعیتشناختی یا دمو گرافیک،دیدگاه روانشناسی اجتماعی یا سوسیو پسیکو لوژیک،دیدگاه فن شناختی یا تکنولوژیک،دیدگاه تاریخ نگارانه یا هیستوریو گرافیک،دیدگاه و بری یا تأکید بر قدرت، مدیریت و سازمان اجتماعی و بالاخره دیدگاه اقتصاد سیاسی فضا.البته با تحولات دههی 80 و 90 میلادی باید از دو دیدگاه دیگر نیز یاد کرد که عبارتند از:دیدگاه مصرف و دیدگاه شهر جهانی آن هم در قالب نظری فرا ساختارگرایی. البته بنا به ماهیت مسألهی مسکن،تمامی دیدگاهای یاد شده،دیدگاه متناظری ندارند که به مسکن پرداخته باشد.(کایت باست و جان.آر.شورت1،1980:2)با ارائهی جدولی از مهمترین دیدگاه های مسکن و ساختار مناطق مسکونی یاد کردهاند که در زیر عینا آورده میشود: (به تصویر صفحه مراجعه شود) (1). KeithBassettJohn.R.Short 1 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۱ طبعا در مقالهی حاضر،پرداختن به دیدگاههای یاد شده امکان پذیر نیست.تنها به اشارهای میتوان گفت که دیدگاه بومشناختی بر پایهی نظرات مکتب شیکاگو،صحنهی شهری را محل تنازع بقا و جای گیری مناسب تر در بهترین فضای شهری تحلیل میکند.در نتیجه ساخت مناطق مسکونی متغیر،وابستهی چنین تنازعی به حساب میآید که متغیر واسط آن طبقهی اجتماعی است.تضاد نهفته در بطن جامعه و به تبع آن در زندگی شهری،مناطق مسکونی طبقات مختلف را از هم متمایز میکند و هرچه از طبقات بالای جامعه به سمت طبقات پایین حرکت شود،معضل مسکن جدی تری میشود و فضای زیستی،کیفیت کالبدی،ابعاد و اندازهها و عناصر و نمادهای زیبا شناختی رو به نقصان مینهد و کمرنگ تر میشود،تا به منطقهی گذار میرسد که گرداگرد مرکز تجاری شهر را احاطه کرده است منطقهی گذار،حداقل در مدل شکلگیری فضای شهری ارنست برگس،منطقهای است که در انتظار توسعهی آتی مرکز تجاری شهر به تدریج از دورن میپوسد تا به یک باره فرو ریزد و به مرکز تجاری شهر افزوده شود و قیمتی سرسام آور به کف آورد.فسیلهای کاخ دانش مغرب زمین یا لایههای پایینی و متوسط طبقه متوسط،که لباس استادان و محققان اجتماعی در برکردهاند،لیکن ایدئولوگهای نظام سلطه و عملگی فرادستان و یا حکومت را برعهده دارند و درواقع امر چیزی جز مشتی بوروکرات به حساب نمیآیند ساکنان این مناطق را با عناوین از قبیل رانده شدگان،بی سر پناهان،کجروان،گروههای خارج از طبقه،بی طبقه و انگهای دیگری از این دست مشخص میکنند. از نظر پیروان دیدگاه کلاسیک نو،مسکن بر پایهی ارزش مصرف و ارزش مبادله مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد.بر این اساس در نظام سرمایهداری که ارزش مبادله حاکم است، بازار و سازوکارهای آن قیمت تمامی انواع کالا و از جمله مسکن را تعیین میکند.ثروت خانوار و درآمد آن نیز جایگاه هر فرد را در بازار رقابتی مشخص میسازد و محدودکنندهی انتخاب مصرف کنندگان مسکن است.در این رابطهی ساده،هزینهی ایاب و ذهاب نیز وارد میشود.اگر حومههای گران قیمت مجزا شوند،از مرکز به سمت حاشیهی شهرها،هزینهی ایاب و ذهاب افزایش و قیمت مسکن و اجاره بها کاهش مییابد(باز هم حومههای متعلق به 1 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۱ ثروتمندان در این معادله دخالت داده نمیشود).بودجهی خانوار در رابطه با هزینهی ایاب و ذهاب و اجاره بها یا قیمت مسکن و اقساط آن،افراد طبقات مختلف را در مکان شهری جایابی میکند.بدیهی است آنانی که یا از اساس فاقد درآمداند و یا درآمدشان با روابط بالا همخون نیست،در صحنهی شهری نیز جایی نمییابند.بر پایهی همینروابط ساده، تحلیل گران بورژوازی و گروندگان به اقتصاد بازار آزاد در شاخههای متعدد کلاسیک و نو آن،بیکاری را علت اساسی بیخانمانی و-در دوران اخیر-خیابان خوابی تلقی میکنند.البته بیکاری را به رکود اقتصادی نیز نسبت میدهند.اینان گسترش عظیم خیابان خوابی اخیر را ناشی از رکوه بی سابقهی دههی 1980 میلادی تلقی میکنند.تمامی متفکران یاد شده در یک امر سهیماند و آن،پذیرش ضرورت حفظ نظام سرمایه داری است. تنی چنداز متفکران،مانند زیپف1و لووری2،از یافتن روابط و معادلههای سادهی اقتصادی فراتر رفته و کوشیدهاند تا در قالب رفتار گرایی به کنش و واکنشهای فضایی و مدلهای شهری بیانی ریاضی ببخشند و دنیای پیچیدهی آدمیان را سخت ساده نمایند قانون «حداقل تلاش»زیپف نمونهای از این تلاش به شمار میرود.آنچه در تمامی این دیدگاهها مشترک است،تمرکز تجزیه و تحلیلها بر فعالیتهای یکایک خانوارها است.الگوهای دستیابی به مسکن نیز در این چارچوب مورد بررسی قرار میگیرند.به همین دلیل چشم فرو بستن بر محدودیتهای مسکن و نادیده گرفتن کنشگران عرصهی مسکن،دو نقد مهم بر دیدگاههای بومشناختی و نئوکلاسیک بوده است. در مقابل،اندیشمندانی دیگر به جای تأکید بر انتخاب و قدرت خرید خانوارها از تضادهای اجتماعی بر سر زمین یاد کرده و استدلال نمودهاند که دگرگونیهای حادث شده در عرصهی کاربری زمین،محصول تصمیمهای منفرد خانوارها در بازار آزاد و بدون ساخت زمین و مسکن نیست،بلکه فضای بهویژه فضای شهری و شکلگیری تقاضا برای مسکن و عرضهی مسکن در جوّی آکنده از بازی قدرت،رقابت،تضاد و درگیری رخ میدهد (1). Zipf (2). Lowry 1 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۱ یتوجهی به ساخت قدرت نهادهای دخیل و کنشگران در حال رقابت و ستیز،امکان تحلیل واقعی مسألهی مسکن را از میان میبرد.به قول فورم1بازار زمین و مسکن سخت سازمان یافته است و سازمانهای در حال کنش و واکنش متعدد بر آن سیطره دارند(فورم،1954: 255).به این ترتیب،فرایندهای فضایی با فرایندهای سیاسی پیوند میخوردند؛کاری که در کلیترین مفهوم او.پ.ویلیامز به انجام آن کوشیده است(ویلیامز2:1971 و 1975).به نظر او خطمشیها،سیاستها و برنامههای شهری در عرصههای توزیع درآمد واقعی،فرصتها، هزینهها و ارضاء نیازها،نتایج بسیار مهمی دارند و برای برخی متضمن فوایدی فراوان و برای برخی دیگر متضمن ضرر و زیاناند. بنیاد چنین نگرشی به آثار ماکس و بر،جامعه شناس ژرف اندیش آلمانی باز میگردد.یکی از دلمشغولی های ماکس و بر،توزیع فرصتهای زندگی بود.برای او فرصتهای زندگی عبارتند از عرصهی کالای مصرفی،شرایط زندگی بیرونی و تجارب زندگی خصوصی.و بر توزیع فرصتهای زندگی و الگوهای قشر بندی اجتماعی را ناشی از توزیع ناهمگون و نامتعادل قدرت در جامعهی میداند و عقیده دارد که قدرت ناهمگون و قشرندی اجتماعی در سه عرصه قابل رویت است.نخست عرصهی سیاسی،دو دیگر عرصهی اجتماعی در عرصهی اقتصادی.طبقهی اجتماعی برای و بر به معنای افرادی است که انتخابهای زندگی و فرصتهای یکسانی برای کسب درآمد دارند.الگوهای مصرف افراد هم طبقه نیز به سمت یکسانی میل میکند. رکس و مور3دو عنصر از عناصر بحث و بر را اخذ و نظریهی خود را بر آن بنا نهادند. اولین آنها،اهمیت الگوهای مصرف در تعریف طبقهی اجتماعی و دومی تمایز بین دارندگان مال و منال و نادارندگان مال و منال است.این دو جامعه شناس بر پایهی مسکن به طبقهبندی جامعه پرداختند و از طبقات مسکن یاد کردند که به قرار زیر است: 1.صاحبان مسکن دلخواه در مکان دلخواه با اندازهی بزرگ. (1). Form (2). Williams (3). RexMoore 1 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۱ .صاحبان مسکن دلخواه در مکان دلخواه با اندازهی بزرگ که بخشی از پول خرید خانه را وام گرفتهاند. 3.مستأجران شورای شهر در مکانهایی که شورا مسکن اجتماعی احداث کرده است. 4.مستأجران شورای شهر در مکانهایی که در حال تخریب یا گذار تلقی میشود و در انتظار تخریب است. 5.صاحبان مسکن که وام کوتاه مدت دریافت کردهاند و لذا مجبوراند با کسان دیگری در خانه زندگی کنند و با آنان هم خانه شوند تا اقساط خود را بپردازند. 6.اجاره کنندگان یک یا دو اطاق در خانههایی که اطاق هایش را به اجاره میدهند. گرچه رکس و مور به گروه دیگری اشاره نکردهاند،لیکن مسلم است که کسانی خارج از این طبقهبندی وجود دارند.کسانی که شرایط آنان چارهای جز خیابان خوابی برای شان باقی نمیگذارد. دیدگاه مار کسیستی که امروزه به شاخههای گوناگون تقسیم و تحت عنوان مار کسیسم نو طبقهبندی میشود،بر پایهی نظریهی مارکس و انگلس،مسکن را کالایی چون سار کالاها مینگرد.فقر شدید شهری از جمله فقدان مالکیت مسکن یکی از پارامترهای باز تولید طبقهی کارگر و سایر تهدیستان شهری است.بیکاری و فقر،سازندهی سپاه ذخیره کار است که خود عامل تعیین دستمزد در سطحی بخور و نمیر تلقی میشود.البته مبارزات طبقهی کارگر و ضرورت بنیادین بالا رفتن سطح زندگی آحاد مردم از جمله کارگران و تهیدستان شهری برای حل مشکل ما زاد تولید که در اثر تولید انبوه پدید میآید از یکسو و پیدایش دولتهای رفاه گستر تا قبل از فرایند جهانی شدن و مسألهی انطباق ساختاری که از جمله در بحث سیاست تعدیل منعکس شده است،از سوی دیگر،سبب تعیین حداقل دستمزد شده و زندگی کارگران و تهیدستان شهری را در جوامع پیشرفته ارتقاء بخشیده است.امّا انبوه تهیدستان شهری بهویژه در حهان سوم که در حیطه عمل اتحادیهها و تشکلهای صنفی کارگران متشکل قرار نمیگیرند،مجبوراند به هر نوع شغلی برای سیر کردن شکم و خود و خانوادهی خود تن در دهند. 1 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۱ مسألهی باز تولید فقر به عنوان ساز و کاری ضروری،نظام سرمایهداری را زنده نگاه داشتهاند.تهیدستان شهری غیر متشکل جهان سوم پدید آورندگان صدها سکونتگاه غیر رسمیاند.مارکسیستهای نو بهویژه مانوئل کاستل،تهیدستان شهری غیر متشکل را کنشگران جنبشهای اجتماعی شهری جدید محسوب میدارند(پیران،1380).جنبشهای یاد شده نه در رابطه با فرایند تولید،بلکه در راطه با مصرف اجتماعی شده و دستیابی به خدمات عمومی،از جمله مسکن،متشک میشوند و به عمل سیاسی مبادرت میکنند بررسی گرایشهای مختلف مار کسیستی به مسألهی مسکن فرصتی مستقل میطلبد،لیکن بهطور کلّی بنیاد نظریهی مار کسیستی در باب مسکن به«مسألهی مسکن»که مارکس و انگلس مطرح کردهاند باز میگردد: «مسألهی مسکن در جامعهای که تودهی عظیم کارگرانش صرفا به دستمزد متکی اند، نمیتواند از میان برود و همواره چون معضلی باقی میماند.به بیانی دیگر تودههای عظیم کارگر برای بقای خود و باز تولید نسل خویش به وسایل معیشتی متکی است[که از طریق دستمزد تهیه میشوند].امّا همین تودهی عظیم از طریق بهبود دستگاهها،خودکار شدن دایمی و مباحثی از این دست،از عرصه اشتغال بیرون افکنده و بیکار میشوند.کارگردان از یک سو بر اثر نوسانهای ادواری و گاه خشن صنایع و از سوی دیگر،در نتیجهی وجود سپاه ذخیرهی کار،هر از گاهی از محیط کار بیرون رانده میشوند و چون بیکاران در خیابانها پرسه میزنند.کارگران با شدتی به مراتب بیشتر از نرخ احداث مسکن کارگری،تودهوار در شهرهای بزرگ گرد میآیند.ازاینرو همواره مستأجرانی حتی برای بدترین خوک دانیها وجود دارد که مالکان آنها در مقام سرمایهدار نه تنها حق دارند،بلکه براساس منطق رقابت و به عنوان یک وظیفه دایما میکوشند تا از طریق اجاره،بیشتر و بیشتر به کف آورند.لذا در چنین جامعهای،کمبود مسکن،رخدادی اتفاقی نیست،بلکه به گونهای نهادی ضروری است.کمبود مسکن و آثار مختلف آن بر سلامت و غیره،تنها زمانی از میان میرود که کلیّت نظم اجتماعی موجود از بنیاد فرو ریزد(مارکس و انگلس،منتخب آثار،جلد دوّم 27-326). در عصر جهانی شدن،طبقهی کارگر متشکل،در پرتو تحولات صنعتی که زادهی انقلاب علمی-فنی ضروری برای تحقق جهانی شدن است،اهمیت تاریخی خود را از کف میدهد و 1 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۱ با بیکار شدن دایمی به جمع تهیدستان غیر متشکل شهری میپیوندد؛تهدستانی که در فرایند تولید جایگاهی ندارند و در حیطهی عمل اتحادیههای کارگری،سندیکاها و سایر سازمانهای صنفی قرار نمیگیرند.بخش عمدهای از خیابان خوابان کشورهای صنعتی به این گروه تعلق دارند.در جوامع عقب مانده نیز گروهی از تهیدستان غیر متشکل شهری و بخشی از کارگران کارخانهها در اجتماعات آلونکی یا در اجتماعات غیررسمی و مساکن زیر استاندارد خود ساخته ساکن میشوند.به همین دلیل مهمترین عمل سیاسی فقرای شهری جهان سوم،اشغال غیر قانونی زمین است که زمینهساز جنبشهای آلونک نشینان به شعار میرود. چنین جنبشهایی درکنار کاهش اهمیت طبقه کارگر در فرایند تولید،سبب شده است که الگوهای مصرف اهمیتی اساسی یابند و در عصر ماوراء صنعتی،تناقضات یا تضادهای طبقاتی جای خود را به تفاوتهای الگوی مصرف دهند؛بحثی که مانوئل کاستل پیگیر آن بوده است.مسکن در میان اقلام مصرف از همه مهمتر به حساب میآید.به نظر او ساختهای شهری به واحدهای فضایی مصرف بدل شدهاند.اجتماعات یا محلهها عمدتا بر پایهی فرایندهای مصرف به تجارب زندگی روزمرهی مردم شکل میبخشند. [h=5]تحلیل جامعه شناختی اجتماعات غیررسمی یا سکونتگاهای خود ساخته در ایران[/h] در میان چارچوبهای نظری،دیدگاه اقتصاد سیاسی فضا برای تحلیل شرایط جهان سوم و از جمله ایران،کارآیی بیشتری دارد.لیکن این دیدگاه نیز بهطور کامل قادر به بازگویی وضعیت جهان سوم نیست.زیرا عناصر دخیل در شکلگیری بحران مسکن در جهان سوّم معلول عواملی است که با شرایط کشورهای پیشرفته از اساس متفاوت است.در نمودار شمارهی یک کوشش شده است تا مجموعهی عوامل دخیل در سه سطح کلان.در نمودار خرد نشان داده شود که به پیدایش بحران مسکن و شکلگیری اجتماعات یا سکونتگاههای غیررسمی منجر میشوند.همانگونه که از نمودار شمارهی یک برمیآید،شرایط کنونی جهان سوم و از جمله ایران را باید در پرتو برخورد ساختار تاریخی ایران با نظام سرمایهداری جهانی و هدف اصلی این برخورد،یعنی ادغام جامعه و اقتصاد ایران در اقتصاد سرمایهداری جهانی مورد بررسی قرار داد. 1 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۱ [h=5]نمودار شمارهی یک تحلیل شرایط ایران با تأکید بر معضل مسکن و پیدایش سکونتگاههای غیررسمی[/h] (به تصویر صفحه مراجعه شود ) 1 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۱ (به تصویر صفحه مراجعه شود) همانطور که از نمودار شماره یک برمیآید.ساختار جامعهی ایران از سه رکن اساسی تشکیل شده است که به ترتیب تقدم و تأخر زمانی عبارتند:از نظام ایل نشینی که حاصل آن زندگی ایلیاتی است،نظام ده نشینی که به زندگی روستایی جان بخشیده است و بالاخره نظام شهر نشینی که زندگی شهری را پدید آورده است.برابر نظریهی ژئو پولتیک و ژئو استراتژیک جامعهی ایران،کلید درک باز تولید زورمند مداری و تعادل سه نظام در درون ساختار جامعه، مسألهی امنیت سرزمینی است.وجود ایل در درون و پیرامون جامعهی ایران عامل نا امن ساز به حساب میآید.کشاکش یکجانانشین و کوچندگان در سرزمینی که کوچ فصلی انسان و دام را الزامی میکرده و با خشکسالیهای ادواری رو برو بوده است،درام دایمی صحنهی زندگی ایران است.روستائیان ساکن در دهات کم عده و ناتوان و پراکنده که مسألهی کم آبی(عامل محیطی)و ضعف ساختار اجتماعی و پایین بودن سطح تکنولوژی(عامل انسانی)،آنان را به پخشایش بر مکان جغرافیایی و پدید آوردن بیش از یکصد هزار روستای کم جمعیت با زندگی معیشتی،مجبور کرده قادر به دفاع از خود نبودهاند.لذا پدید آمدن نیرویی بر فراز لایه بندی جامعه را به عنوان عامل ایجاد کنندهی امنیت،علم غم زورمند محوری آن، میپذیرفتهاند.بعدها تجارت از راه دور و کشاکش نیروهای فعال در عرصهی جانی قدیم، همین ضرورت را به تجار و پیشه وران و صنعت کاران یاد آور میشده است.نیروی مقتدر پدید آمده طبعا شهرنشین بودهاست.چنین ضروتهایی سبب تعادل نیروهای اجتماعی تغییر آفرین و باز تولید نظام زورمند مداری تا دوران معاصر شده و علیر غم«آسمان طوفان زای سیاست به گرانجانی شیوههای تولید و الگوهای حاکمیت»منجر شده است (برای بحث بیشتر در باب همزیستی شیوههای تولید و تعادل نیروهای اجتماعی تغییر آفرین پوریا پیروز،1371 و 1370،پیران،1377،1378،1379).تعادل ماندگار یاد شده به تعادل سه رکن اصلی جامعهی ایران یعنی نظام ایل نشینی،ده نشینی و شهر نشینی آن هم برای قرنها جان بخشیده و تا برخورد ساختار جامعهی ایران با نظام سرمایهداری جهانی به حیات خود ادامه داده است. براساس منطق درونی1و نیروی محرکهی2سرمایه داری،گسترش دایمی ضرورتی گریز ناپذر است و این نظام(در ههی ابعاد آن چه جغرافیایی،چه در زمینههای تولیدی،چه در الگوهای مصرف و یکسانسازی نهفته در آن)چنانچه گسترش نیابد،خواهد مرد.از اینرو برخورد سرمایه داری جهانی با ساختار کهن سال جامعهی ایران،امری قهری بوده است.برعکس پنداری که ایدئلوگهای سرمایهداری به مدت چندین دهه تبلیغ کردهاند، سرمایهداری برای جایگزینی شیوههای ما قبل سرمایهداری و آثار سیاسی،اجتماعی و فرهنگی آنها به جهان سوّم گام نمینهد،بلکه این شیوه نیز در کنار سایر شیوهها جا خوش میکند و در اشکال ما قبلی سرمایهداری هر آنچه را که برای اهداف خود دارای کار کرد (1). inner-logic (2). primemover 1 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۱ میبیند نه تنها از میان نمیبرد،بلکه به تقویت همه جانبهی آنها میپردازد.کافی است توجه شود که چگونه در تناقض با شعار آزادی سیاسی و مردم سالاری که از جملهی مهمترین شعارهای سرمایهداری لیبرال به حساب میآید،نظامهای زورمند در جهان سوم تقویت شدهاند و چگونه دهها کودتا برای جلوگیری از مردم سالاری تنها در امریکای لاتین با حمایت سرمایهداری جهانی رخ داده است.همزیستی سرمایهداری با اشکال ما قبل سرمایه داری،آمیزهای مغشوش و بیهویت پدید میآورد.شاخصهایی که از قضا بسیار مثبتاند،مواردی چون آموزش،بهداشت و آگاهی عمومی را توسعه میدهند،لیکن در کنار آن الگوی اقتصاد ملّی را تثبیت میکنند که به قول متفکری«اقتصادی است بر سر ایستاده».در واقع آنچه که در مجموع رخ میدهد،همان است که توسعهی برون زایش خواندهایم. چنین توسعهای به سان توسعهی سرمایهداری مرکزی،شهر محور است و شهرها باز هم چون سرمایهداری،مکان طبیعی توسعهی برونزا به حساب میآیند.در نتیجه ارکان سهگانهی ساختار جامعهی ایران به سود رکن سوم یا شهرنشینی دگرگونی بنیادین خود را آغاز میکنند.از آنجا که بخش سوّم اقتصاد یا خدمات،پیشگام تغییر آفرینی تلقی میشود،نه طبقهی کارگر متشکل،بلکه تهیدستان شهری غیر متشکل،آن هم شتابان و سخت ناهمگون صحنهی زندگی شهری را اشغال میکنند.بزرگ سری شهری(مفهومی که مانوئل کاستل به مجموعهی«متون و منابع1»افزوده است،حاصل چنین فرایندی آن هم در سطح استانی و در سطح ملّی است.البته از سال 1365 به بعد شدت بزرگ سری در ایران رو به کاهیش نهاده است [برای بحث بیشتر در باب تمرکز شهری در ایران براساس محاسبهی ضریب تمرکز جینی2از 1274 شمسی تا 1365 و همچنین بحث تقدم و تسلط شهری3و بزرگ سری یا ماکرو سفالی شهری نک به:(پیران،1366،1367،1368)]. (1) literature همان مفهومی که به غلط و با اصرار آن را همهجا به ادبیات ترجمه میکنیم و در کمال تعجب از ادبیات اقتصادی،ادبیات جامعهشناسی،ادبیات معماری،ادبیات شهر سازی،ادبیات پزشکی و نظایر آن یاد میکنیم، بدون توجه به این نکته که یکی از دهها معنای این واژه«ادبیات»است و معنای دیگر آن متون و منابع است و لذا reviewoflirerature به معنای«مرور متون و منابع»است. (2) Gini (3) urbanprimacy 1 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۱ هجوم سیل وار جمعیت هم از روستاهایی که قادر به حفظ جمعیت جوان خود نیستند و بدان نیازی ندارند و هم از نظام ایلی که پای در راه نابودی گذاشته است از یکسو و افزایش طبیعی جمعیت شهرها که با توسعهی بهداشت رخ میدهد از سوی دیگر،شهرهای بزرگ و بهویژه تهران را با رشد جمعیتی بسیار شتابان روبرو میسازد(برای تحولات جمعیتی شهرهای کشور حداقل تا 1370 نگاه کنید به زنجانی 1370 و زنجانی و رحمانی 1368).در کنار رشد شدید جمعیت،در اقتصادی متکی به بخش سوم یا خدمات،زمین و مسکن با شدت هرچه تمامتر از ارزش مصرف فاصله میگیرند و به حیطهی ارزش مبادله وارد میشوند و طبعا درگیر بورس بازی و سفته بازی میشوند.همین امر اسکان خانوارها را به شدت طبقاتی میکند و بر پایهی توان خانوار بخشهای هر شهر را به گروهی اختصاص میشوند و طبعا درگیر بورس بازی و سفته بازی میشوند.همین امر اسکان خانوارها را به شدت طبقاتی میکند و بر پایهی توان خانوار بخشهای هر شهر را به گروهی اختصاص میدهد.باز هم براساس توان مالی خانوارها،فضای زیستی،سرانهی اشغال سر پناه،پایداری و مقاومت سر پناه و حتی عناصر زیبایی شناختی فضای مسکونی و دهها مقولهی دیگر تعیین میشود و ساختار مناطق مسکونی در شهرها شکل میگیرد.با اهمیت یافتن ارزش مبادله در رابطه با زمین و مسکن و به قولی زمین گیر شدن سرمایهها،بازار رسمی زمین و مسکن شکل میگیرد و با قوای خالص خود که مهمترین آن توان مالی خانوارها است،بخشی از تقاضای انبوه و رو به رشد برای مسکن شهری را پاسخ میدهد.مسکن اجارهای نیز در بازار رسمی زمین و مسکن بخش دیگری از تقاضا را ارضاء میکند. امّا تقاضای موجود برای مسکن شهری،بهویژه در مراکز استانها و بهطور خاص در تهران،به مراتب از توان بازار رسمی زمین و مسکن فراتر است.مضافا،مسکن شهری موجود در بازار رسمی زمین و مسکن نیز از توان بسیاری از خانوارهای طالب مسکن خارج است.به دیگر سخن،در کنار وجود تقاضای جدی برای مسکن،خانههای خالی فراوانی نیز وجود دارد که بخشی از شهر نشینان قادر به سکونت در آنها نیستند،زیرا توان مالی لازم را ندارند. تقاضای مسکن ارضاء نشده،حالات گوناگونی به خود میگیرد که مهمترین آنها به شرح زیر است.نخست بخشی از تهیدستان شهری از محدودهی شهرهای بزرگ و تهران به بیرون رانده میشوند.در شعاع پنجاه کیلومتری تهران،نزدیک به چند صد سکونتگاه پدید آمده یا رشد کرده است.دوّم در کنار بازار رسمی زمین و مسکن،چه در درون محدودهی شهری و چه در بیرون آن،بازار غیررسمی زمین و مسکن شکل میگیرد که نه فقیرترین تهیدستان شهری بلکه لایههای بالای طبقات فقیر را بخود جلب میکند که قادر به تدارک چند میلیون تومانی هستند.بازار غیررسمی زمین و مسکن عمدتا از زمینهایی تغذیه میکند که به دلیل دستورالعملها و قواعد دولتی قادر به عرضهی زمین خود در بازار رسمی زمین و مسکن نیستند.چنین بازاری علاوه بر زمینهای یاد شده،از مسکن احداث شده از طریق تهاجم وسیع سازمان یافته یا اشغال زمین و تصرف خزنده نیز بهره میبرد.بدین طریق صدها سکونتگاه غیررسمی یا اجتماعات آلونکی پدید میآید؛همان مفهومی که باز هم به غلط و با اصراری ایلیاتی حاشیه نشین خوانده میشود و بیست و چندسال است که نادرست بودن آن بارها و بارها تکرار شده است(برای نقد مفهوم حاشیه نشینی نگاه کنید به پرلمن1،1976، پیران 1366،1367،هاردی و ساتروایت19892،1995 و دههای مقاله در مجلهی ارزندهی UrbanizationEnvironment ،شیخی 1379) با ایجاد سکونتگاههای غیررسمی یا اجتماعات آلونکی،تهیدستان غیر متشکل شهری و لایههای زیرین گروههایی که مسامحتا طبقهی متوسط خوانده میشوند،سر پناهی به کف میآورند و به مهمترین آرزوی خود،یعنی حذف هزینهی مسکن از سبد هزینههای خوانوار دست مییابند که سبب وضعیت بهتر تغذیه و پوشاک بخشی از آنان میشود.با پیدایش چنین سکونتگاههایی،سایر تهیدستان شهری که قادر به تملک سر پناه نیستند،مکانهای اجارهای به دست میآورند و بههرحال شب در زیر سقفی بر بالین مینهند(برای اشکال مختلف تصرف زمین و الگوهای معماری سکونتگاههای غیررسمی نگاه کنید به:پیران،1374). [h=5]چند نکته[/h] 1.با وقوع انقلاب اسلامی هزاران خانوار شهری از طریق اشغال زمین صاحب سر پناه شدند.به همین دلیل ایران تا دههی دوم پس از انقلاب با شدتی که سایر جوامع بهویژه کشورهای امریکای لاتین و برخی شهرهای افریقایی با اجتماعات آلونکی یا سکونتگاههای غیررسمی روبرویند،رو برو نبوده است.در سال 1345،78%خانوارهای تهران مالک واحد مسکونی خود بودند.این رقم در سال 1355 به 53%کاهش ولی در سال 1365 به 63%افزایش یافت.در ضمن کمبود واحد مسکونی از 1355 تا 1365 حداقل در تهران رو به کاهش بوده (1). Perlman (2) HardySatterthwaite 1 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۱ است.به نحوی که در 1365 به رقمی معادل 81334 واحد رسیده است.امّا نکتهای که باید به آن توجه شود این است که احداث مسکن همواره به معنای کاهش تقاضای مسکن به همان میزان نیست.زیرا خانههای خالی را باید از رقم احداث مسکن کاست.به همین دلیل ارقام کمبود مسکن چه در تهران و چه در سراسر کشور با کم شماری همراه است.کمبود مسکن در نقاط شهری کشور در سال 1361 رقمی برابر 000/249/1 تخمین زده شده است. 2.مهاجرت روستائیان به شهرها نه تنها مهاجرت بیرویه تلقی نمیشود که باید به عنوان خردمندانهترین تصمیم جمعیت ما زاد روستایی نگریسته شود. 3.اسکان غیررسمی،برعکس باور بخشی از محققان و مسؤولان کشورها نه تنها منفی نیست بلکه مانع بروز صدها شورش شهری است که بدان توجه نمیشود.درواقع اسکان غیررسمی برنامهریزی تهیدستان غیر متشکل شهری در جامعهای است که برای تهیدستان برنامهای وجود ندارد. 4.تجربهی تخریب اجتماعات آلونکی در دنیا تجربهای است غمانگیز و کاملا شکست خورده. 1 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۱ [h=5]منابع[/h] پوریا،پرویز.«موانع توسعه در ایران:برخی عوامل تاریخی».ماهانه سیاسی-اقتصادی، تهران 1370-1371،شماره 69-48. پیران،پرویز.«شهر نشینی شتابان و ناهمگون:مسکن نابهنجار».ماهانه سیاسی- اقتصادی،تهران 1366-1367،شماره 14-24. پیران،پرویز.«تقدم و تسلط شهری:دیدگاههای نظری».ماهانه سیاسی-اقتصادی، تهران 1368،شماره 30. پیران،پرویز،«دیدگاههای نظری در جامعهشناسی شهر و شهر نشینی».ماهانه سیاسی- اقتصادی،تهران 1369-1370،شماره 42-52. پیران،پرویز.«توسعه برونزا و شهر:مورد ایران».شهرهای جدید فرهنگی جدید در شهر نشینی،تهران.وزارت مسکن و شهرسازی 1368. پیران،پرویز.طرح ساماندهی تپه مردآباد کرج(زورآباد)،بنیاد مسکن انقلاب اسلامی، شهر نشینی،تهران.وزارت مسکن و شهرسازی 1368. پیران،پرویز.طرح ساماندهی تپه مردآباد کرج(زورآباد)،بنیاد مسکن انقلاب اسلامی، 1372. پیران،پرویز.بررسی سکونتگاههای غیررسمی مشهد،طرح تجدیدنظر طرح جامع مشهد،1373. پیران،پرویز.آلونک نشینی در ایران.ماهانه سیاسی-اقتصادی،شماره 91 تا 96 تهران، 1374. پیران،پرویز.«شورشهای شهری با نیم نگاهی به شرایط ایران».فقر در ایران،تهران- دانشگاه علوم بهزیستی 1379.فریبرز رئیس دانا،ژاله شادی طلب پرویز پیران. پیران،پرویز.فقر زدایی در سکونتگاه غیررسمی شیرآباد زاهدان،تهران برنامه عمران ملل متحد 1379. پیران،پرویز.«جنبشهای اجتماعی شهری با نگاهی به شرایط ایران».ماهنامهی آفتاب شمارههای 2،4 و 7 تهران 1380. زنجانی،حبیب اللّه و رحمانی،فریدون.راهنمای جمعیت شهرهای ایران.1335-1370 وزارت مسکن و شهرسازی تهران 1368. زنجانی،حبیب اللّه.جمعیت و شهرنشینی در ایران.وزارت مسکن و شهرسازی،تهران 1370. 1 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۱ دستت مرسی.:flowerysmile: نمودار شمارهی یک تحلیل شرایط ایران با تأکید بر معضل مسکن و پیدایش سکونتگاههای غیررسمی (به تصویر صفحه مراجعه شود ) ینی کجا دقیقا؟ 1 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۱ دستت مرسی.:flowerysmile: ینی کجا دقیقا؟ به اینجا : نشریه: جامعه شناسی و علوم اجتماعی » جامعه شناسی ایران » بهار 1380 - شماره 6 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده