Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۱ [h=4]آلونکنشینی در تهران[/h] نوشته:دکتر پرویز پیران (به تصویر صفحه مراجعه شود) تصویر شماره 1-نمای کلی شهرکهای روستاگونه شهید عراقی و مطهری اجتماعهای آلونکنشین برپا شده از قوطیهای حلبی انباشته از شن و ماسه و خس و خاشاک که به«حلب شهرها»یا حلبیآباد مشهورند و در منطق*2،4،8و 15 شهرداری تهران بهصورت مجتمع و در سایر مناطق بهصورت منفرد از زمین سخت و ناهموار سربرآوردهاند،تنها نوعی از انواع آلونکنشینی تهران را به نمایش میگذارند.براساس هیئت ظاهری،بافت فیزیکی یا معماری،حداقل دو نوع دیگر از اجتماعهای آلونکنشین قابل تشخیصند که یکی از این دو نوع،از نظر معماری ساخت روستاهای متمرکز شمال غربی،غرب و بخشهایی از مرکز کشور را تداعی میکند.به نحوی که اگر دکلهای برق فشار قوی موجود در برخی نقاط و اسباب و اثاثیه مستهلک فراوانی را که بر گرداگرد و بام آلونکها بر رویهم تلنبار شدهاند نادیده بگیریم،سیمای ظاهری مناطق آلونکنشین با نمای کلی روستاهای یاد شده یکسان بهنظر میرسد و گاه تشخیص تفاوتهای ظاهری این دو سخت دشوار مینماید.تصاویر شماره 1 و 2 گویای این امر است.همسانی بافت فیزیکی یا معماری نوع دوم اجتماعهای آلونکنشین با برخی از روستاهای کشور این امکان را فراهم میآورد که بدین قبیل اجتماعهای آلونکی عجالتا و تا یافتن مفهومی بهتر،«روستای شهری»یا «شهرکهای روستاگونه درون شهرها»خاصه کلان شهرها نام داده،براساس یافتههای مرحله زمینهسنجی و محکزنی به توصیف آنها بپردازیم. شمار شهرکهای روستاگونه تهران بسیار است و اکثر شهرکهای غیرمجاز و حتی برخی از شهرکهای مجاز پیرامون و درون تهران،که عمدتا طبقات تهیدست شهری را در خود جای دادهاند،از این مقوله بشمار میروند. البته بنا به تعاریف اولیه این تحقیق،همه شهرکهای روستاگونه موضوع بحث حاضر محسوب نمیشوند و لذا بررسی انجام شده به شهرکهای روستاگونهای محدود میشود که ازجمله اجتماعهای آلونکنشین نیز به حساب میآیند. بخش اعظم این قبیل شهرکها را در منطقه 16 شهرداری و یک نمونه بارز آن را در منطقه 10 شهرداری تهران در خیابان زنجان جنوبی میتوان یافت که برخی ویژگیهای مرفولوژیک و مختصات اقتصادی،اجتماعی و جمعیتی و فرهنگی آنها به اختصار طرح میشود. [h=5]ساختمان اداری کورهپزخانه متروک[/h] در جنوب منطقه 16 شهرداری تهران،تکه زمین بایر بزرگی قرار دارد که از شمال به خیابانهای شهید سید جمشید و پانزده متری بعثت،از جنوب به خیابان چرمسازی،از شرق به مسیل فیروزآبادی و بالاخره از غرب به خیابان جوانمرد قصاب محدود میشود و بزرگترین شهرکهای روستاگونه آلونکی تهران را در خود جای داده است که در نقشه شماره یک با حروف لاتین مشخص شدهاند.از بین هشت اجتماع آلونکنشین منطقه 16 شهرداری تهران،صرفا به بررسی ساختمان اداری کورهپزخانه متروک(مورد (b شهرک شهید عراقی(مورد (c و شهرک مطهری(مورد (e بسنده میشود. ساختمان دو اشکوبه آجری تنومندی که در کنار شاخهای از مسیل بسیار آلوده فیروزآبادی و در جنوب خیابان شهید سید جمشید و در غرب امتداد خیابان 21 متری مطهری آرمیده است،بیش از 50 سال عمر دارد و زمانی مرکز اداری پرجنبوجوش کورهپزخانههایی بوده است که اینک متروک شدهاند. دیوارهای قطور به حیاطی بازمیشود که حوضی انباشته از خاک در وسط آن خودنمایی میکند.دالانی تاریک،به راهپلههای میرسد که با پلههایی بلند (به تصویر صفحه مراجعه شود) تصویر شماره 2-مدخل ورودی شهرک روستاگونه شهید عراقی طبقه اول را به طبقه دوم مرتبط میسازد.در طبقه دوم دو سالن به هم چسبیده به ترتیب 11 اطاق و 9 اطاق را گرداگرد خود پذیرفتهاند و در این 20 اطاق بهم چسبیده 20 خانوار و گاه با میهمانان تا 25 خانوار،شبانگاه با فروکش کردن غوغای روز و خسته از تلاش معاش سر بر بالین مینهند.در طبقه اول سالن بزرگتری با 24 اطاق در پیرامون آن قرار دارد و مسکن 24 خانوار دیگر است. اطاقها چه در طبقه دوم و چه در طبقه اول عمدتا تاریکاند.در پیرامون ساختمان با فاصلهای نزدیک به دو متر خانههایی به سبک روستا با مساحتی کمتر از 40 متر مربع ساخته شدهاند.خانهها پشت بهم داده،دوبار محیط ساختمان کورهپزخانه(به استثنای بخشی از یک ضلع)را دور زدهاند و مسکن 70 خانوار به حساب میآیند.خانهها از خشت،آجر،تیر چوبی و گاه تکههای حلب شیروانی پدید آمده و سقفها قیر یا گل اندود شدهاند.کف کوچهای که بین دیوار ساختمان آجری کورهپزخانه و خانههای روستا مانند پدید آمده،با تکههایی از اسفالت و کاشیهای شکسته مفروش شده است. خانهها دو یا یک اطاقه با حیاطی کوچک و تاریکاند که به حفرهای میماند. بر سقفها انبوهی از میله و مقتول و سه چرخه شکسته و بشکههای خالی با این فلسفه که«هر چیز که خوار آید،یک روز بکار آید»جای گرفتهاند.داخل اطاقها معمولا نظیف است،نمدی و گاه فرش ماشینی یا خرسک دستباف روستاهای آذربایجان بر کف زمین پهن شده و میزی با پایههای کوتاه،سماوری خوب شسته و برق افتاده و چند استکان و نعلبکی وارانه بر سینی آرمیده که دستمالی سفید و گلدوزی شده بر سر کشیدهاند را در خود جای داده است. معمولا اطاقها پنجرهای به بیرون دارند.در شرق و جنوب این مجموعه شیرهای آب لولهکشی متعددی قرار دارد که تا سال 1365 نیاز اهالی را مرتفع میکردند.لیکن با جمع شدن تدریجی بهای قبضهای آب نپرداخته،که در زمان بررسی به 37000 تومان بالغ میگشت،خشکیدهاند و اکنون اهالی آوردن آب مصرفی و انجام شستشوی ظرف و لباس را یا در شهرک شهید عراقی و یا در مسجد امام حسین(ع)به فرجام میرسانند.برق غیرمجاز اکنون با نصب کنتور از طریق تیرهای چوبی متعددی که در ورودی مجموعه قرار دارد مجاز شده است و شبها چراغی بر سقف میسوزد و امکان استفاده از تلوزیون-عمدتا سیاه و سفید-و یخچال کهنه ایرانی را فراهمآورده است. (*)گرچه ظاهرا حلیآباد«پل مدیریت»تخریب شده است،ذکر این نکته لازم است که تخریب این قبیل اماکن چنانچه با مطالعات کافی و تدوین برنامهای جامع برای دوران پس از تخریب صورت نگیرد به مسائل اجتماعی مختلفی دامن خواهد زد.ضمنا باید توجه داشت که در مناطق آلونکنشین افراد شرافتمند و تهیدست بسیار زندگی میکنند که باید برای آینده آنان و خانوادههایشان چارهای اندیشید. 4 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۱ اولین گروهی که در اطراف ساختمان رحل اقامت افکنده و تهرانی شدهاند، کارگران کورهپزخانه بودهاند که نزدیکی به محل کار با سرپناهی نهچندان بدتر از روستا را به جان میخریدهاند.اکثریت افراد این گروه آذربایجانی بودهاند و هم بر این اساس اکنون اکثریت قریب به اتفاق ترک زباناند و بویژه از روستاهای میانه و اردبیل آمدهاند. با تعطیل کورهپزخانه و متروک ماندن ساختمان اداری و رونق شهر خدماتی تهران(پس از اصلاحات ارضی و خاصه با افزایش پول نفت بدون زمینه اقتصادی و تولیدی)ساختمان به اشغال مهاجرین ترک زبان درآمده و مردانی عموما دستفروش و کارگر ساده به بازار کار بیمار تهران سرازیر شدهاند.برخی نیز به کارگری دولت درآمده و عمدتا در شهرداری به کار مشغولند. متوسط بعد خانوار 6 نفر است و لذا جمعیت مجموعه درون و بیرون ساختمان اداری کورهپزخانه گاه به 600 نفر میرسد.زنان اکثرا خانه دارند و نوجوانان تا 14 سالگی به مدرسه میروند و برخی به بازار کار سرازیر میشوند.عدهای فلزکاری میکنند و تنی چند به شاگردی خیاطی مشغولاند.آلونکها چاه فاضلاب دارند و اهالی خاصه افراد خارج از ساختمان کورهپزخانه در تمیزی محل زندگی میکوشند،گرچه زبالههای فراوانی همه روزه در زمین بایر اطراف بر روی هم تلنبار میشود،اهالی مجموعه به علت وحدت زمینه فرهنگی و ریشههای مشترک زبانی و قومی و روابط گسترده خویشاوندی(که از بعد اجتماعی نیز بر مفهوم شهرک روستاگونه درون شهری صحه میگذارد)دارای انسجامی قابل توجهند.به نحوی که کوچک و بزرگ سئوالهای مربوط به مسکن را بهگونهای یکسان و با کلیشههای مشخص پاسخ میدهند.خود اهالی از رشد فیزیکی مجموعه که توجه شهرداری و سایر مقامات را جلب میکند،جلوگیری میکنند و از اینرو خانه جدیدی ساخته نمیشود.تعدادی نیز با رشد عمودی یا طبقاتی،از مجموعه خارج و جذب کل شهر شدهاند. در این مجموعه آسیبهای اجتماعی آنچنانی به چشم نمیخورد و وجود یک تن معتاد و احتمال رفتوآمد معتادان توجه اهالی را جلب کرده است و همه از آن نگرانند.نوجوانان قهرا در گروههای همسن و خویشاوند با پتانسیل کجروی عضو میشوند لیکن در مجموع،اجتماع آلونکنشین مجموعه ساختمان کورهپزخانه مسالهدار تلقی نمیشود.تلاش برای تخریب مجموعه وجود داشته و اهالی را نیز منسجمتر کرده است.سه نماینده که هر سه کار دولتی دارند،برای مذاکره و رتقوفتق مسایل اداری انتخاب شدهاند.تخریب بدون برنامه و بدون پیگیری مشکلی را حل نکرده،مسایل تازهای خلق خواهد کرد.وضع بهداشتی مجموعه(خاصه خانوارهای خارج ساختمان)بسیار بهتر از نوع حلبیآبادها است.لیکن نداشتن آب و سایر امکانات و وجود مسیل کثیف بهر تقدیر مسایل بهداشتی مشخص را مطرح میسازد. چند همسری و طلاق در مجموعه وجود نداشته است و با پذیرش مرد سالاری میزانسازگاری زن و شوهرها نسبتا بالا است.اکثر اهالی مذهبی تلقی میشوند خانههای کوچک گاه تا یک میلیون ریال بفروش میرسد.مواردی اجاره داری نیز دیده شده است. دستمزد اهالی از روزی 800 ریال شروع و برخی از طریق زبالهگردی تا روزی 5000 ریال درآمد دارند(تصویر شماره 7)دورهگردی،طوافی،کارگری ساده،رانندگی و کارگری شهرداری و مشاغل جزء اداری در نظام مشاغل اجتماع آلونکی وجود دارد.بیش از 90 درصد از زنان خانهدارند و روزها به نظافت،آشپزی،خیاطی و بافندگی مشغول میشوند. با بسته شدن شیر آب و ضرورت استفاده از شیرهای آب لولهکشی شهرک شهید عراقی،درگیریهایی بین اهالی مجموعه و اهالی شهرک روستاگونه شهید عراقی رخ میدهد.بازی بچهها در کنار خانه با گل و خاک و گپزدن اهالی خاصه زنان در کوچههای باریک مجموعه مرسوم است. [h=5]شهرک شهید عراقی[/h] چناچه از ساختمان اداری کورهپزخانه متروک در خیابان گونهای سنگلاخ 50 الی 60 متر به سمت جنوب غربی طی طریق کنیم،به مدخل اصلی شهرک شهید عراقی(مورد (c میرسیم که در زمینی رسی به مساحت 2 تا 3 هزار متر مربع واقع شده است.ورودی شهرک به خانههای خانوادههای ترک زبان عمدتا میانهای و اردبیلی تعلق دارد.به منازل روستائیان نیمه مرفه شبیه است و بر دیوارهای ساخته از آجر و خشت،گچ مالیده و آن را کاملا نظیف نگاه داشتهاند. هرچه از مدخل اصلی شهرک روستاگونه بیشتر به درون وارد شویم،خانهها فرسودهتر کوچکتر و بیقوارهتر میشوند.بهگونهای که در ضلع غربی گاه اطاقها یک متر گودتر از سطح زمین قرار داشته،حداکثر 4 تا 5 متر مربع مساحت دارند و به اعراب بیرجندی اختصاص یافتهاند. سه کوچه،شهرک را از درون به چهار بخش تقسیم کردهاند و در وسط دو محوطه باز،شیرهای آب لولهکشی قرار دارد.کوچهها ناهموار و رسی است،و لذا در فصل بارندگی از گل و لای ضخیمی انباشته میشود.خانههای بخش شرقی-متعلق به اهالی روستاها و شهرهای میانه و اردبیل-دارای پنجرههای کوچکند لیکن آلونکهای بخش شرقی فاقد پنجرهاند زیرا علاوهبرگرانی تهیه آن،وجود پنجره در دنیای لرزانی که از گل و خشت و آجر شکسته،و بدون *برخی از انواع اجتماعهای آلونکنشین تهران از نظر معماری،ساخت روستاهای متمرکز شمال غربی،غرب و بخشهائی از مرکز کشور را تداعی میکنند به نحوی که اگر دکلهای برق فشار قوی موجود در برخی نقاط را نادیده بگیریم، سیمای ظاهری مناطق آلونک نشین با نمای کلی روستاهای یاد شده یکسان بهنظر میرسند. *شمار شهرکهای روستاگونه تهران بسیار است و اکثر شهرکهای غیرمجاز و حتی برخی از شهرکهای مجاز پیرامون و درون تهران از این مقوله به شمار میروند. نقشه شماره یک-زمین بایر منطقه 16 شهرداری تهران و محل قرار گرفتن شهرکهای روستاگونه شهری (به تصویر صفحه مراجعه شود) 3 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۱ تخصص سر همبندی شده از مقاومت بنا میکاهد و بالاخره آنکه وجود پنجره خانه محقر را ناامن میکند و طمع رهگذرانی را برمیانگیزد که نه کاری دارند و نه جایی و نه شکمی سیر. اکثر خانههای متعلق به اهالی آذربایجان دارای تلویزیون(عمدتا سیاه و سفی)و یخچال است.درصد اعراب بیرجندی که از این دو وسیله بهره دارند به مراتب کمتر است. در شهرک روستاگونه شهید عراقی جمعا حدود 275 خانوار زندگی میکنند که سابقه ورود برخی به بیش از 20 سال میرسد.علت هجوم به تهران را اکثرا مانند سایر مناطق آلونکنشین،مشکلات کشاورزی و فقر،فقدان زمین و آب و جاذبه درآمدهای شهری از طریق مشاغل کاذب و پادوئی ذکر میکنند.از 275 خانوار،143 خانوار از روستا به تهران آمدهاند،132 خانور از شهرها راهی مرکز اداری کشور شدهاند.72 نفر از روسای خانوار در میانه یا اطراف آن متولد شدهاند و 45 نفر در اردبیل یا اطراف آن پا به عرصه حیات نهادهاند.10 رئیس خانوار تهرانیاند و 57 رئیس خانوار خود را از اعراب بیرجند معرفی میکنند و ریشسفیدی،شرح ما وقع را چنین نقل میکند که نادرشاه افشار 6 نفر از شیوخ اعراب را از نقاط مرزی خوزستان به بیرجند تبعید مینماید و این شیوخ خانه و کاشانه را به اجبار رها کرده با اهلبیت به بیرجند میروند و اعراب بیرجندی از نوادگان آنان به حساب میآیند که گروهی از آنان به تهران مهاجرت کرده و در شهرک شهید عراقی رحل اقامت افکندهاند.این گروه به زبان عربی محلی صحبت میکنند. بعد خانوار در منطقه آذربایجانیها حدود 7 و در منطقه اعراب بیرجند 6 نفر است و جمعیت شهرک با احتساب افرادی که موقتا یا برای دید و بازدید از اقوام در آنجا ساکن میشوند نزدیک به 1400 نفر است،زنان اکثر خانهدارند و مردان به کارگری شهرداری،طوافی و دستفروشی،کارگری ساده ساختمانی و مهمتر از همه زبالهگردی مشغولند.موارد بسیار کمی تکدی نیز خاصه در بین نوجوانان دیده شده است که بیشتر در بین اعراب بیرجندی سابقهدارد ولی بهیچوجه عمومیت نداشته و دور از چشم اهالی محل صورت میگیرد. کودکان در کارخانه شیشهسازی کار میکنند و بسیاری ضمن کار به تحصیل خود نیز ادامه میدهند،گرچه بدان رغبت چندانی ندارند.برخی نیز بر سر چهارراهها سیگار میفروشند و یا شیشه اتومبیلها را تمیزی میکنند.درآمد اکثر اهالی کمتر از ماهی 40000 ریال است.لیکن زباله گردی گاه تا 100000 ریال درآمد به ارمغان میآورد،گرچه خطر بیمار شدن را بهمراه دارد.چند خانوار نیز دامهایی را نگاهداری میکنند که بیشتر از زبالههای اطراف مسیل تهران تغذیه مینمایند.وجود شاخهای از مسیل فیروزآبادی از یکسو و مسیل اصلی جنوب تهران در جنوب غربی اجتماع شهرک روستاگونه آلونکی،محیط را بسیار آلوده ساخته،کودکان را به سوی خود میکشاند تا با تورهای پلاستیکی در داخل آب فاضلاب به جستجوی اشیاء قابل فروش و یا سبزی و میوه برای تغذیه دام بپردازند و اوقات فراغت خود را سپریسازند. ساخت خانوارها تکهمسری پدرسالارانه بوده و به کل جامعه شبیه است. طلاق در اجتماع دیده نشده و تنها زمینه ناسازگاری،از همزیستی اهالی آذربایجان و اعراب بیرجندی نشأت میگیرد که اساسا دارای تضاد آشکار فرهنگیاند.لیکن در مورد مسکن همه با هم به خوبی و متحد عمل مینمایند و در فقر عمومی نیز اشتراک کامل دارند و گاه در کنار درگاه خانهها و یا در محوطههای باز و کنار شیر آب با هم به درددل مینشینند و گلهها را فراموش میکنند.در قسمت ترکنشین پایبندی به اصول مذهبی مشهودتر است. اجتماع از نظر آسیبهای اجتماعی به جز اعتیاد چندان مسالهدار نیست و فقط وجود چند معتاد در بخش اعراب بیرجند توجه اهالی را جلب کرده است که البته این امر در کل جامعه به مسالهای حاد بدل شده است که معمول عوامل متعدد بوده،دارای سابقهای طولانی است.نوجوانان پولبازی و ورقبازی کرده،کوچکترها به یک گل و دو گل مشغولاند. دو زمین فوتبال خاکی نیز بندرت پذیرای تیمهای اطراف است. شهرداری را دشمن بلافصل خود میدانند و همواره نگران خانه و کاشانه محقر خود هستند.چندبار برای تخریب آلونکها اقدام شده که هر بار به عللی متوقف گردیده است و باید دوباره اذعان داشت که تخریب بیبرنامه اینگونه اماکن نه تنها چاره کار نیست بلکه در مدتی کوتاه به دهها مساله جدید جان خواهد بخشید.خود اهالی برای فرار از درگیری با شهرداری از توسعه فیزیکی شهرک جلوگیری مینمایند.در بخش آذریهای شهرک روستاگونه شهید عراقی جلسات مذهبی،دعا و قرآنخوانی وجود دارد و مراسم عزاداری ایام محرم و صفر را در مسجد محل انجام داده،سخت بدان پایبندند.بزرگترین تفریح اهالی رفتن به پارک بعثت است.تعدادی از اهالی دارای دفترچه بسیجاند. [h=5]شهرک مطهری[/h] با گذشتن از پل کم عرض شاخه فرعی مسیل فیروزآبادی و گذشتن از محل زندگی 200 خانوار ترک(مورد (d و پشت سرگذاردن بلوار در حال احداث به شهرک روستاگونه مطهری که منظمترین شهرکهای روستاگونه آلونکی تهران است وارد میشویم. این شهرک بر زمینهای کوره حاج عباسی و شمال صابونپزی بنا شده است و اهالی شهرک متشکل از ساختمان کورهپزخانه و زمینهای اطراف آن،به علت وحدت زمینه فرهنگی و ریشه مشترک زبانی و قومی و روابط گسترده خویشاوندی اداری انسجامی قابل توجهند. دورهگردی،طوافی، کارگری ساده،رانندگی و کارگری شهرداری و مشاغل جزء اداری در نظام مشاغل اجتماعی آلونکی وجود دارند. ساکنان شهرک شهید عراقی، علت مهاجرت خود را،مانند سایر مناطق آلونکنشین،مشکلات کشاورزی و فقر،فقدان زمین و آب،و جاذبه درآمدهای شهری از طریق مشاغل کاذب ذکر میکنند. نقشه شماره 2-تجسم تقریبی ساختمان اداری کورهپزخانه و شهرک شهید عراقی (به تصویر صفحه مراجعه شود) 2 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۱ سابقه آن به بیش از 30 سال پیش میرسد.اکثر خانهها با سیمان تمیز و مرتب شدهاند و کوچهها سیمانکاری شده،در وسط جوی آبی جهت فاضلاب و آبهای سطحی تعبیه شده است.معماری این شهرک نیز به روستاهای شمال غربی کشور شبیه است. اکثر خانهها دارای پلاک شهرداریاند و تقریبا تثبیت شدهاند.بهمین دلیل زیاد علاقمند به بحث و گفتگو با غربیهها نیستند،و سر به کار خود دارند.اکثر اهالی در اوائل سالهای 50 به محل آمدهاند و عموما آذربایجانیاند که باز هم میانه و اردبیل بیشترین مهاجران را به شهرک فرستاده است.برق غیرمجاز از سیمها گرفته و آب از شیرهای برداشت عمومی تامین میشود.مختصات اجتماعی و فرهنگی شهرک با بخش ترکنشین شهرک روستاگونه شهید عراقی یکسان است.آسیبهای اجتماعی به استثنای اعتیاد مشاهده نمیشود و پایبندی مذهبی شدیدتر است.شهرک در جنگ تحمیلی چند شهید داده است که سخت مورد احترام اهالیاند.شهرک روستاگونه مطهری دارای شورا و مسجد و چند مغازه خواروبار فروشی است. از حدود 800-700 خانواری که در شهرک روستاگونه مطهری زندگی میکنند،نزدیک به 310 خانوار(تا سال 1363)دفترچه بسیج داشتهاند و بنا به اظهار یکی از اهالی این رقم اینک به 600 خانوار صاحب دفترچه رسیده است. 256 رئیس خانوار(از 310 خانوار صاحب دفترچه تا سال 1363)در آذربایجان غربی و شرقی بدنیا آمدهاند 260 رئیس خانوار متولد گیلان و مازندرانند،8 رئیس خانوار در تهران متولد شدهاند و بالاخره 20 رئیس خانوار متولد سایر نقاط ایرانند.112 خانوار بیش از 6 نفر عضو دارند و 58 خانوار بیش از 13 سال است که در شهرک زندگی میکنند. با تشکر از هادی رنجبر،محمد خاکسار،کاظم فهیمی،قائم موهبتی،پرویزگراوند،منوچهر فتاحی،سید جاسم ساعدی،عباس منصوری حسین شاه بلی اردکانی،حسین جوشقانی و سلیمان فرشیان،دانشجویان برنامهریزی شهری عضو گروه پژوهش منطقه 16 شهرداری [h=5]یک شهرک دیگر[/h] همانگونه که در آغاز اشاره شد نمونه دیگری از شهرکهای روستاگونه درون شهر در خیابان زنجان جنوبی واقع در منطقه 10 شهرداری تهران قرار دارد که از شمال بهسازمان میراث فرهنگی،از مشرق به خیابان زنجان جنوبی،از غرب به خیابان میمنت و او جنوب به خیابان شهید حمید بهنود محدود است.به علت قرار گرفتن در بین سه خیابان اصلی وسازمان میراث فرهنگی،امکان رشد شهرک روستاگونه زنجان جنوبی وجود ندارد و لذا شهرک از درون رشد کرده فوق العاده متراکم است و به تدریج از سوی معماران خود ساخته محل و بنا به سلیقه فردی آنان بنا شده است که حاصل آن کوچههای پیچدرپیچ و خانههای آجرهای فرسوده،سنگ و سیمان ساخته شدهاند.برای سقفها تیر چوبی بکار رفته و بامهای قیرگونی شدهاند.حیاط برخی از آلونکها را با حلبی و حتی گاه با کمدهای کهنه زهوار در رفته محصور کردهاند.بهترین خانههای شهرک تا 80 متر مربع مساحت دارند،مساحت اکثریت خانهها نزدیک به 30 متر مربع است و حیاط آنها به حفرههای گود شبیه است.اکثر خانهها با حفر چاهی کم عمق،فاضلاب خانه را به درون آن هدایت کردهاند و همین امر سبب تعفن برخی از نقاط شهرک شده است.علاوهبر این،در برخی کوچههای پیچدرپیچ شهرک فاضلاب رها شده تا بسوی جوی خیابان بهر طریق ره باز کند.در خانههای بزرگتر،معمولا دو اطاق آشپزخانه و دستشویی قرار دارد که اطاقها رنگ خورده و تمیزند،لکن اکثریت خانهها دارای یک اطاق آنهم دود زده و بو گرفتهاند.برق از تیرهای برق عمومی تهیه شده است و آب از طریق شلنگ های پلاستیکی کم قطری از لوله اصلی آب گرفته شده و سیستم لولهکشی عجیب و بدیعی را پدیدآورده است. سابقه پیدایش شهرک به سالهای 26-1325 بازمیگردد.خانوارهایی مدعی اقامت 35 ساله در این محل هستند و ماجرا را بدینگونه شرح میدهند: «خرم»نامی که به راهسازی و آسفالت اشتغال داشته است در زمینی که شهرک بر روی آن بنا شده به نگهداری ماشینآلات و وسایل کار خود میپرداخته است.برای پاسداری از این وسایل شخصی از اهالی روستاهای زنجان را استخدام میکند لیکن پس از مدتی وسایل خود را از زمین خارج کرده،حقوق ماهیانه سرایدار را نمیدهد.او نیز بر روی زمین به ایجاد اولین (به تصویر صفحه مراجعه شود) تصویر شماره 3-گشتن فاضلاب در مسیل عمده تهران برای تغذیه دام و گرفتن سایر اشیاء (به تصویر صفحه مراجعه شود) تصویر شماره 4-سیمهای غیرمجاز شهرک روستاگونه شهید مطهری (کل دو شهرک روستاگونه عراقی و مطهری در مسیر دکل برق فشار قوی ساخته شدهاند و اهالی را اعتقاد بر این است که صدای مداوم انتقال برق و زندگی در زیر دکلها سرطانزاست) تصویر شماره 5-سقف یک آلونک در شهرک روستاگونه شهید عراقی (به تصویر صفحه مراجعه شود) 2 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۱ آلونک به سبک و سیاق روستای خود میپردازد و از اقوام خود برای کاری مشابه دعوت به عمل میآورد.رفتهرفته خانوارهای متعددی در محل گرد میآیند.تا سال 1342 صرفا اهالی روستاهای مشخصی از زنجان پذیرفته میشدهاند اما از آن تاریخ به بعد از همهجا به محل آمده،رحل اقامت افکندهاند تا در دل غول دود گرفتهای که تهران نام دارد.لقمه نانی به کف آرند و از زرقوبرق شهر خدماتی مصرفی نیز بهره برند.اکنون برابر سرشماری سال 1366 شهرداری منطقه،209 خانوار با جمعیتی نزدیک به 1400 نفر در این شهرک زندگی میکنند که از روستا و شهرهای زنجان،باختران، کردستان،ارومیه،مراغه،اردبیل،تبریز،سراب و دشت مغان به محل آمدهاند، البته خود اهالی جمعیت شهرک را 350 خانوار ذکر میکنند که 160 خانوار از آنان دارای دفترچه بسیج اقتصادیاند. شهرک براساس ضوابط قومی به محلات گوناگونی تقسیم میشود که تقسیمبندی کردها و ترکها بارزترین آن است.ضمنا براساس آسیبزایی اجتماعی،شهرک به دو بخش شرقی و غربی نیز تقسیم میشود که بخش شرقی واقع در کنار خیابان زنجانی جنوبی،بیشتر درگیر اعتیاد و سایر کجرویهاست و در بخش غربی و جنوبی خانوارهای زحمتکش و معتقدی زندگی شرافتمندانهای را ادامه میدهند.باز هم علت اصلی مهاجرت را نداشتن کار و زمین و آب و وسایل کشاورزی ذکر میکنند و با ورود به تهران به دستفروشی و نمک فروشی و کارگری دست یازیداند.درصدی از اهالی کارگر شهرداریاند و گروهی در کارخانههای دولتی شغلی ثابت دارند. آلونکها بین یک میلیون تا یک میلیون و پانصد هزار ریال خرید و فروش میشود و گاه تا 25000 ریال به اجاره میرود.بچههای شهرک اکثرا تا نوجوانی به مدرسه میروند ولی همواره از سوی فرزندان اهالی اطراف شهرک تحقیر میشوند.اهالی اطراف از وجود شهرک بس ناخرسند و آرزومند تخریب شهرک هستند،لیکن کمتر از خود میپرسند که حدود 1500 همسایه که اکثر افردای زحمتکش و شرافتمندند به کجا باید بروند و چه باید بکنند؟نکته جالب توجهی که مورد تمامی مناطق آلونکنشین صادق است لیکن در مورد شهرک روستاگونه زنجان جنوبی مشهودتر است مساله تجزیه زبالههاست.از آنجا که یکی از انبارهای تخلیه زباله شهرداری در شمال شهرک واقع است،زبالهگردی در این مکان رواجی تام و تمام دارد و با گشتن زبالهها نان،پلاستیک،قوطی،شیشه،کارتن،کاغذ، هر نوع ظرف فلزی،استخوان و سبزی و میوه جدا و هریک به مصرفی خاص میرسند.مثلا نانها را به گاوداریها تحویل میدهند و کارتن و کاغذ را به کارخانههای مقواسازی،ظروف پلاستیکی را با توجه به نوع و مصرف آن به کارخانجات مواد شیمیایی تحویل میدهند و یا جهت خمیر کردن به کارخانههای پلاستیک تحویل مینمایند.گرچه این امر از لحاظی جالب و مفید است،لیکن نحوه انجام آن بهگونهای است که وضع غیربهداشتی اسفانگیزی پدید میآورد و بازگشت این اشیاء به زندگی مردم میتواند با مخاطرات جدی همراه باشد. مساله زبالهگردی با جمعآوری اشیاء مصرف شده توسط گاریهای دستی که بصورت نمکی و غیره در کوچههای شهر فریاد سر میدهند سیستم قابل مطالعهای را فراهمآورده است.تجمع گاریها در زنجان جنوبی مشخص میسازد که گاه 30 تا 35 گاری دستی در سطح شهر متعلق به یک نفر است که توسط وانتبار در محدودهای که برای خود تعیین کرده و هر بامداد همراه با کارگر اجیر شده تخلیه میشوند و آنان تا شام به جمعآوری نان و کاغذ و مقوا و پلاستیک و شیشه میپردازند و شب اشیاء جمع شده را برای تحویل به انبارهای مختلفی که یکی نیز در خیابان زنجان قرار دارد میرسانند و سود قابلتوجهی به جیب صاحب گاریهای دستی سرازیر میکنند.زیرا مثلا کارتون را از جمع کننده کیلویی 20 ریال میخرند و تا کیلویی 50 ریال میفروشند. در شماره آینده ضمن معرفی سومین نوع اجتماعهای آلونکنشین تهران به جمعبندی نهایی تحقیق حاضر میپردازیم. ادامه دارد با تشکر از:غلامرضا آزاد منجیری،ملک میرزا ابراهیم پور میر،مجید بگلو،حسین توزنده جانی،نظر علی صالحی و حافظ علائی بوسچین اعضای گروه تحقیق دانشچویی برنامهریزی شهری منطقه 10 شهرداری (به تصویر صفحه مراجعه شود) تصویر شماره 6-کوچهای که بن ساختمان اداره کورهپزخانه متروک و خانههای ساخته شده برگرداگرد آن پدید آمده است تصویر شماره 7-زبالهگردی و تجزیه زبالهها شغل مهم بسیاری از اهالی مناطق آلونک نشین تهران (به تصویر صفحه مراجعه شود) 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده