رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

هایکو (به ژاپنی: 俳句) کوتاه‌ترین گونه شعری در جهان است که مبدع آن ژاپنی‌ها هستند.

هایکوها از ۱۷ مورا (Mora) تشکیل شده‌اند و به ترتیب به صورت سه واحد پنج‌تایی، هفت‌تایی و پنج‌تایی از پی هم می‌آیند.

 

courtesans.jpg

هرچند که گاه هایکوها را دارای ۱۷ هجا برمی‌شمارند اما از لحاظ زبان‌شناسی، هجا و مورا دو مفهوم متفاوت هستند و یک واکه بلند می‌تواند از دو مورا تشکیل شود.

وزن شعر هایکو بر پایه شمارش موراها تعیین می‌شود.

به طور معمول هایکوها دارای کی‌گُو (kigo) یا فصل‌واژه‌ها و کیره‌جی (kireji) یا برش‌واژه‌ها هستند.

هایكو شعری است 17 هجایی كه در سه سطر نوشته می‌شود، سطر اول و سوم هركدام پنج هجا و سطر دوم هفت هجا دارند. هایكو نه وزن دارد و نه قافیه و آرایه‌های كلامی در آن به ندرت به كار می‌رود.

هایكو در ابتدا محتوایی طنزآمیز داشت و به تدریج بر اثر در آمیختن با فلسفه ذن اعماق و جوانب آن گسترش یافت. ایجاز و سادگی و در عین حال عمق هایكو و هنر تصویری بدیع آن علاوه بر آنكه در چهار قرن گذشته شاعران زیادی را در ژاپن به خود كشانده است، در دوره معاصر در خارج از ژاپن هم با استقبال قشر كتابخوان و شاعران و هنرمندان مواجه شده است و علاوه بر ترجمه هایكوهای ژاپنی به اغلب زبانهای دنیا، در سراسر جهان شاعرانی پیدا شده اند كه به سرودن شعر به شیوه هایكوهای ژاپنی می‌پردازند. امروزه دوستداران و هایكوسرایان سراسر جهان دارای انجمنهای خاص هایكو در سطح محلی و ملی و بین المللی هستند و با برگزاری همایشها و سمینارهای دوره‌ای و یا از طریق سایتهای اینترنتی به بحث و تبادل نظر در مورد هایكو و تاریخچه و ابعاد هنری آن می‌پردازند.

در تاریخ ادبیات ژاپن چهار هایكوسرا بیش از دیگران نام برآورده‌اند:باشو، بوسون، ایسا، شیكی. این چهار شاعر صاحب سبك، در خارج از ژاپن نیز چهره‌هایی شناخته شده‌اند و بعضی از پژوهشگران و شرق‌شناسان اختصاصاً در مورد هنر شاعری آنها تحقیق می‌كنند.

لینک به دیدگاه

امروزه اغلب مردم جهان شعر ژاپن را با هایكو می‌شناسند.

هایكو شعری است 17 هجایی كه در سه سطر نوشته می‌شود، سطر اول و سوم هركدام پنج هجاو سطر دوم هفت هجا دارند.

هایكونه وزن دارد و نه قافیه و آرایه‌های كلامی در آن به ندرت به كار می‌رود.

 

 

basho.jpg

 

لینک به دیدگاه

هايکو و عناصر ساختاري آن

هايكو يكى از مهم ترين اشكال در شعر سنتى ژاپن است. دريك عبارت كلى،نوعى شعر در جهان و ادبيات شعرى امروز جهان محبوبيت ويژه اى دارد كه درك مفهوم شعرى آن از درك ساختار آن جدا نيست و يكى بدون ديگرى شايد بى معناست. شعر هايكو ازجمله سنت هاى كهن هنر ژاپنى است كه در قرن ?? ميلادى شكل گرفته است. در نگاه كلى شعرى است كوتاه و تصويرى درباره هر چيزى كه مردم را با طبيعت مرتبط مى كند. براىاهل ادب و سرايندگان، شعر هايكو ازنظرساختارى البته جالب تر است اما در كشور ژاپنكه موطن اصلى اين شكل از هنر است، مى توان گفت كه تمام مردم در هر رده سنى كه باشند هايكو مى نويسند و اين كار روشى براى آرامش، فرارفتن از خود و نگريستن به چشم اندازهاى وسيع تر و رها شدن از دايره تنگ نگاه شخصى و فردى است. دايره تنگنگاه شخصى كه در فرهنگ ژاپنى عامل مهمى در رنج ها و سنگينى روح تلقى مى شود.امروزه شعر هايكو علاوه بر ژاپن در ميان عموم مردم جهان محبوبيت يافته و به زبانهاى مختلف و درفرهنگ هاى گوناگون محبوبيت دارد و بسيار سروده مى شود. اين گونه شعرى اكنون شكل منحصربفردى از هنر تلقى مى شود كه انواع فرهنگ ها را در خود منعكس مى كند. روشن است كه ميان زبان ژاپنى با بيشتر زبان هاى دنيا تفاوت هاى بسيارى وجود دارد. زبان ژاپنى با انگليسى كاملاً متفاوت است و اين تفاوت هاى زبانى خودسبب بروز تفاوت هاى جالبى در ساختار هايكو شده است. مثلاً در زبان انگليسى هايكوبراساس الگوى ?-?-? هجايى است و شعرى است كه مى تواند در سه سطر سروده شود با سطر ميانى كه بلند تر است اما بيش از ?? هجا نيست.در زبان هاى ديگر نيز احتمالاً ساختار هايكو متفاوت از هايكو هاى اصيل ژاپنى استاما از نظر تعداد هجا و ويژگى هاى مهم، هايكو در تمام زبان ها تابع اصول و قواعدمشخص و درعين حال ساده اى است كه شايد همين سادگى سبب اصلى محبوبيت و رواج جهانىآن باشد. اما هايكو در زادگاه خود ژاپن نيز تحولات زيادى را از سر گذرانده وهايكويى كه اكنون در زبان هاى مختلف جهان مى شناسيم، خود برآيندى از اين تغيير وتحول شعرى در سنت ژاپنى است.

هايكو مدرن و هايكو سنتى

هايكو هم در شكل و هر در محتوا دچار تحولات زيادى شده است. اصطلاح هايكواز نظر ادبى به معنى «آغازشعر» و نخستين حلقه از زنجيره طولانى ترى از اشعارى استكه «هايكا » نام داشت. اين بخش از شعر يعنى هايكو لحن و آوايى مشخص را براىمابقى رشته شعرى بنياد مى گذاشت. در پى تلاش ها و ابتكارهاى «ماساكوا شيكى»استقلال و جدايى اين بخش آغازين شعر رسماً شكل گرفت و در دهه هاى ???? بود كه اصطلاح هايكو رواج يافت و از آن پس، اين شكل از شعر به عنوان گونه شعرى مستقلى نوشته، خوانده و درك شده است. احتمالاً در سال هاى پايانى قرن نوزدهم ميلادى اشعارمشهورى از استادان اين نوع شعر نظير« باشو» و «يوسا بوسون» و «كوباياشى ايسا» به عنوان هايكو شهرت داشت و به عنوان اشعارىكاملاً مستقل خوانده مى شد اما به تدريج تمايز ميان هايكو با ديگر انواع شعرى كهن وابسته به آن در ادبيات ژاپن جدى تر شده و هايكو مدرن از هايكو كلاسيك متمايز شد.

موضوع در شعر هايكو

شاعر در هايكو تقريباً به هرچيز و هرموضوعى مى تواند بپردازد اما شمابندرت موضوعاتى را مى يابيد كه از مسائل مطرح در حوزه شناخت و درك مردم عادى فراتررود. درواقع اشعار هايكو به خلق دوباره موقعيت هاى كاملاً عادى روزمرهاختصاص دارد اما به روشى كه به خواننده تجربه اى كاملاً نو و بديع از تجربه اىكاملاً شناخته شده و تكرارى و عادى ارائه مى دهد. شايد بتوان گفت هايكو همانندبسيارى ديگر از هنرهاى شاعرى كشف زيبايى و تازگى در حوادث و موضوعات ساده و بهظاهر پيش پا افتاده است از اين رو به آسانى از آنها در مى گذريم و بر آنها تأمل نمى كنيم.

اصل ايجاز و خوددارى از درازگويى

هايكو در هر زبانى كه باشد اساساً در يك نكته مهم مشترك است و آن رعايتاصل ايجاز و اجتناب از كاربرد واژگان غير ضرورى است. به عنوان مثال به اين هايكوتوجه كنيد:باد سرد زمستانىتپه ها در يخ مى پيچد شب زير نور ستارگان شاعر ژاپنى با شنيدن و خواندن اين شعر خواهد گفت كه اين شعر اگرهايكوست، براى توضيح دماى هوا به كلماتى نظير سرد يا يخ نيازى نيست. زيرا عبارتباد زمستانى خود به تنهايى سرما را در خود دارد. درواقع اين هايكو نمونه اى است كهبه ما نشان مى دهد سرما به گونه غير ضرورى سه بار در شعر تكرار شده است. (سرد،زمستان، يخ) همچنين كلمه شب نيزبا آوردن دو كلمه شب و نور ستارگان، درواقع دو بارتكرار شده كه يكى از آنها غير ضرورى است. با توجه به اين موارد، شاعر ژاپنى شعر رااين گونه مى سرود:باد يخبندانتپه ها را زير نور ستارگان در خود مى پيچداين شكل گونه بسيار بهترى از هايكوست اگرچه الگوى ?-?-? هجايى رامراعات نكرده است. بنابراين در هايكو كلمات و توصيفاتى نظير خورشيد درخشان وگردباد تاريك، همچنين كلماتى كه متضمن نوعى قضاوت و داورى است، نظير زيبا و قشنگ،همگى حشو و زوائدى تلقى مى شود كه شاعر بايد از آنها اجتناب كند.

بنياد و عصاره هايكو

يك شعر هايكو در اصل نوعى سهيم شدن خواننده، در لحظه اى از آگاهى شاعراست. آرامش، اندوه، راز آميزى و... از جمله معدود احساساتى هستند كه در شعرهايكو حضور مى يابند و خواننده با خواندن هايكو اين احساس را در خود ادراك يابازيافت مى كند. در واقع كليد اصلى دريك شعر هايكو كه احساسات ما را درباره پديده ها ىپيرامون بيدار مى كند، نه واژگان و توضيحات شاعر، كه در اصل خود پديده است. اينخود چيزهاست كه احساسات را درما بيدار مى كند و شاعر شايد تنها يك نقش واسطه را ميانپديده و خواننده بازى مى كند. در شعر هايكو شاعر ناگزير است به خواننده كلماتىبدهد كه به خلق دوباره آن لحظه و يا خلق دوباره تصويرى كمك كند كه احساسات او رابرانگيزد. بنابراين گفتن و شرح اين كه شاعر چه احساسى داشته براى خواننده واجداهميت نيست و چنين شعرى نيز البته هايكوى خوبى نيست بلكه در يك هايكو خوب كلمات بايد دقيقاً همان احساسى را كه شاعر تجربه كرده در درون خواننده دوباره خلق كند؛نه آن كه احساس شاعر را شرح دهد. اين اصل حتى در مورد خاطرات شاعر و يا امورىكاملاً ذهنى نيز الزامى است به اين معنا كه هركلمه در شعربايد به گونه اى عمل كندكه آن حادثه عيناً در مكان و زمان ويژه اى كه رخ داده، براى خواننده نيز هنگامى كه شعر را مى خواند رخ دهد. بنابراين هايكو بايد در زمان حال نگاشته شود چنان كه گويىحادثه همين الآن و درهمين مكان رخ داده است زيرا هايكو نبايد يك دوره زمانى طولانى را دربر بگيرد. يك هايكو درست همانند آن چه كه در عكاسى رخ مى دهد، ثبت يك لحظه گذرا در زمان حال است.از اين رو شعر هايكو به آينده و گذشته كارى ندارد.

هايكو؛ شعر بى قافيه

شعر هايكو قافيه ندارد مگر اين كه قافيه پردازى، بدون قصد قبلى شاعر وبه گونه اى كاملاً تصادفى رخ دهدزيرا شاعر در هايكو مى كوشد موضوعى را با مستقيمترين و ساده ترين كلمات ممكن ترسيم و تجسم و نه تشبيه و تشريح كند. در هايكو نهتنها قافيه وجود ندارد، بلكه از نظر قواعد نگارش و نقطه گذارى نيز در مجموع، قانونجدى و سخت گيرانه اى وجود ندارد بلكه اين قبيل امور عمدتاً به تمايل و تصميم شاعرواگذاشته شده كه بسته به هرشعر متفاوت است. در مقابل بايد توجه داشت كه در هايكوجايى براى تشبيه و استعاره نيست زيرا خلق كلمات تصويرى اهميت بسيار دارد. بنابراينهايكو چنان كيفيت زنده و جاندارى دارد كه نمى توان هيچ استعاره و تشبيهى را در آنجاى داد. اما چنان كه پيش تر هم آمد، اشعار هايكو بسته به زبان هاى مختلف، قواعدمختلفى دارد. اين مسأله در ترجمه اشعار نيز بسيار حائز اهميت است. مترجم بايد بيش ازهرچيز ابتدا دريابد كه آيا بايد تابع محض مقررات باشد يا آن كه انتقال اساس ياعصاره نهفته در هايكو كافى است. روشن است كه اگر اين موضوع در ترجمه شعر مراعاتنشود، لذتى كه در هايكو نهفته است به خواننده منتقل نمى شود. طبيعت و فصول سال در هايكوهرشعر هايكو بايد در بردارنده يك «كيگو» باشد و كيگو به معنى كلماتىاست كه نمودار فصلى از سال در يك هايكو است. به عنوان مثال «شكوفه باران» يك كيگوو عبارتى است كه نشان از بهار دارد و برف نشان از زمستان و پشه حكايت از تابستان.اما كلمات كيگو هميشه هم به اين وضوح و روشنى نيستند و گاه عبارت هاى مبهم ترى استكه فصول سال را در شعر نشان مى دهد. اگرچه در هايكو هاى انگليسى يا ديگر زبان هاىغير ژاپنى هايكو ها عمدتاً بازتابى از طبيعت و يكى از چهارفصل سال نيست، اما جالباست كه بدانيم طبيعت در هايكو ژاپنى بخش مهمى از هايكو است به حدى كه بيش از ????كلمه ژاپنى مرتبط با فصول سال در هايكو هاى ژاپنى به كار رفته است.

هايكو هنر مردم و زبان آرامش

چنان كه پيش تر اشاره شد، در كشور ژاپن كه موطن اصلى شعر هايكو است،تمام مردم در هر رده سنى كه باشند هايكو مى نويسند و اين كار روشى براى آرامش،فرارفتن از خود و نگريستن به چشم اندازهاى وسيع است. راهى براى رها شدن از دايرهتنگ نگاه شخصى و فردى كه عامل مهمى دررنج ها و سنگينى روح است. با توجه به آن چهآمد مى توان گفت كه نوشتن و خلق اشعارى به سبك هايكو براى هر كسى در هر سنى آساناست. ازميان هايكوهايى كه از استادان بزرگ ژاپنى به دست ما رسيده است، بهترين آنهاآثارى است كه چيزى را به گونه اى نو و تاره نشان مى دهند. تأمل و تفكر درايناشعار، براى يادگيرى سرودن هايكو ايده خوبى است اگر به برخى از اين نمونه هامراجعه و درباره هر كدام به دقت تأمل كنيم. بنابراين سرودن هايكو درديگر زبان هانيز براى هر كسى در هر سنى كارى دشوار نيست. براى اين كار تأمل و تفكر در اشعارشاعران بزرگ ژاپنى گام مهمى است. تفكر و دريافتى كه بتوان دريافت لحظه اىكه شاعر از آن سخن مى گويد، چه در بر داشته است همچنين توجه به اين كه چه كلمه وعبارتى فصل را برايتان تداعى مى كند، درك اين كه هايكو در معناى خود چه بارمعنايىرا حمل مى كند و چگونه دو يا چند تصوير حسى از حواس پنجگانه را به روشى نو و بديع،با يكديگر تلفيق مى كند. توجه به اين موارد همه به درك بهتر هايكو براى سرودن يكهايكو خوب كمك مى كند. ترديدى نيست كه هركسى تجربه اى از اين نوع احساسات را داشتهاست اما آيا مى توان اين تجارب را در كلماتى گنجانيد كه همان احساس را به ديگرىمنتقل كند مهم آن است كه شاعر چيزى بيابد كه امكان بازى جالبى را با كلمات به اوبدهد. اما اين كار مستلزم يافتن كلمات درخورى است كه در جوار هم آنچه را كه شاعرتجربه كرده به ديگران نيز انتقال دهد. فراموش نكنيم كه شعر هايكو شعرى است دربارهامور عادى و تجربه هاى ساده روزمره كه از كلمات و يا قواعد دستورى پيچيده ودرازگويى و اطناب اجتناب مى كند

 

 

منبع:تبیان

لینک به دیدگاه
  • 4 هفته بعد...

بي‌تو

دستانم سرد است

درونم برف مي‌بارد

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

نقاشی از Koukei Kojima هنرمند ژاپنی

لینک به دیدگاه

*باد پاييز برگ‌ها را رنگ مي‌زند

آيا او مي‌نشاند بر سرم

اولين موي سپيد را

 

*چهار ديوار عريان

تنها يك چراغ

براي دلپذير ساختن اتاق يخ‌زده

 

 

*ميان برگ‌هاي نيلوفر

يك انعكاس

مردمك‌هاي گربه

*گل‌ها باريده‌اند

گلبرگ‌هاي پاره‌پاره را باد با خود برده

تا سايه

 

 

*سايه روي علف نرم

رؤياي سگ خوابيده بالا مي‌رود

چون مه‌اي سبك

 

ترجمه‌ی اصغر نوري

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

Koukei Kojima

لینک به دیدگاه
  • 2 ماه بعد...

هایکو ، کوتاه ترین نوع شعری در جهان است که توسط ژاپنی ها به ادبیات جهان معرفی شده است ، امروزه اغلب مردم جهان شعر ژاپن را با هایکو می شناسند . هایکو شعری است ۱۷ هجایی که در سه سطر نوشته می شود ، سطر اول و سوم هر کدام پنج هجا و سطر دوم هفت هجا دارند . هایکو نه وزن دارد و نه قافیه و آرایه های کلامی در آن به ندرت به کار می رود . حدود دو هزار سال پیش هایکو جزوی از یک فرم شعری ۳۱ هجایی به نام تانکا بود که از دو بخش تشکیل می شد و معمولا آن را شاعران به شیوه ی پرسش و پاسخ می سرودند . بخش نخست تانکا ۱۷ هجا دارد و بخش دوم آن ۱۴ هجا . تانکا به معنی شعر کوتاه است و در مقابل آن چوکا قرار دارد که به معنی شعر بلند است . با اینکه در ژاپن به غیر از تانکا و چوکا چندین فرم شعری دیگر هم وجود دارد شعرهای کوتاه محبوبیتشان بیش از بقیه است . در قرن شانزدهم میلادی به تدریج بخش ۱۷ هجایی تانکا مستقل شد و آن را هاکایی یا هایکو نامیدند .

هایکو در ابتدا محتوایی طنز آمیز داشت و به تدریج بر اثر در آمیختن با فلسفه ی ذن اعماق و جوانب آن گسترش یافت . ایجاز و سادگی و در عین حال عمق هایکو و هنر تصویری بدیع آن علاوه بر آنکه در چهار قرن گذشته شاعران زیادی را در ژاپن به خود کشانده است در دوره ی معاصر در خارج از ژاپن هم با استقبال قشر کتابخوان و شاعران و هنرمندان مواجه شده است و علاوه بر ترجمه هایکوهای ژاپنی به اغلب زبانهای دنیا ،درسراسرجهان شاعرانی پیدا شده اندکه به سرودن شعر به شیوه ی هایکوهای ژاپنی می پردازند .

امروزه هایکو دوستان و هایکو سرایان سراسر جهان دارای انجمنهای خاص در سطح محلی و ملی و بین المللی هستند و با برگزاری همایشها و سمینارهای دوره ای و یا از طریق سایتهای اینترنتی به بحث و تبادل نظر در مورد هایکو و تاریخچه و ابعاد هنری آن می پردازند .

هایکو هم اکنون در اقصی نقاط جهان به زبانی برای زندگی تبدیل شده است به تعبیری می توان گفت هایکو شعر نیست زیبایی نیست بلکه خود زندگی ست . تجربه ی شهودی هستی است که این مادر ِ همه ی هنرهای اصیل است . هایکوی عمیق همیشه ساخته ی ذن است . اما ذن یعنی مشاهده و تفکریعنی دیدن چیزها چنان که هستند و در تجربه های عمیق شهودی تجلی میکنند نه لزوما آن ذن که یکی از فرقه های بودایی مهایانه است . یاد آوری این نکته ضروری است که هایکو شعر کوتاه نیست . خیلی از تک بیت ها یا مصرع های فارسی هست که کوتاه تر از هایکوی هفده هجایی ژاپنی است.با این همه نمیتوان آن را هایکو نامید .

هایکو دارای دو منظره توامان . چیزی فراتر از فرم ادبی است . راه و وسیله ای است برای دیدن و درک دنیای پیرامون . هر هایکو لحظه ای را در خود تسخیر می کند . لحظه ای عادی که آوازش تا به دورها شنیدنی ست . و وقتی که این لحظه ، یم دم انسان را به بودنش به باور می رساند تا با خود بگوید : « خیلی آشناست ... این را من نیز دیده ام ، شنیده ام و ... »

 

رولان بارت در کتاب امپراطوری نشانه ها نوشته ای با عنوان دستبرد به معنا دارد او می گوید : « هایکو دارای خاصیتی شبح وار است و آن اینکه هر کس همواره تصور می کند به سادگی اشعاری همانند آن بسراید ولی ممکن است هرگز نتواند »

 

 

چند نمونه هایکو :

 

باعبور مار

کمر راست کرد

نرم نرمک، علف

 

 

ایکدا سومیکو

 

 

می اندیشم

این آخرين سال من ست!

ميخورم اين خرمالو را

 

 

ماساوكا شيكي

 

 

 

بر خيابان اصلي

چترهاي رنگارنگ-

باران پاييزي

 

 

ماریا تیرنسا

لینک به دیدگاه

فواید نوشتن هایکو

 

1. همیشه تعداد هجاهای هایکوی خود را بشمارید.

2. هفده هجا را در یک سطر بنویسید.

3. هفده هجا را در سه سطر بنویسید.

4. هفده هجا را در سه بند به ترتیب پنج، هفت و پنج هجایی بنویسید. (قالب استاندارد ژاپنی)

5. هفده یا کمتر از هفده هجا را در سه بند به ترتیب کوتاه، بلند و کوتاه بنویسید. (قالب رایج در زبانهای اروپایی)

6. کل هایکو را با یک نفس باید بتوان خواند.

7. از فصل واژه ها (کلماتی که به فصل خاصی از سال ارجاع می دهند استفاده کنید).

بهارواژه: شکوفهٔ گیلاس

تابستان‌واژه: کرم شب‌تاب

پاییزواژه: خرمالو

زمستان‌واژه: برف

نوروزواژه: پایان سال،

8. در پایان بند اول یا دوم (اما نه هردو) سکوت قرار دهید.

9. هرگز اجازه ندهید که سه بند هایکوی شما پشت سر هم تشکیل یک جمله کامل بدهند.

10. ترتیبی دهید که رابطه یا تقابل بندهای اول و دوم تنها پس از خواندن بند سوم مشخص شود.

11. همیشه از زمان حال استفاده کنید و در مورد اینجا و اکنون بنویسید.

12. استفاده از اسامی خاص و ضمایر شخصی را تا حد ممکن محدود کنید.

13. تا جای ممکن از وجه استمراری استفاده نکنید.

14. بد نیست اگر دو بند از سه بند شما (اول و دوم) ساختار نحوی یکسان داشته باشند.

15. در مورد ترتیب تصاویری که هر یک از بندها به دست می هند فکر کنید. مثلا ابتدا یک منظره از دور، بعد بخشی از آن منظره از نزدیک تر و در نهایت یک کلوزآپ.

16. لب مطلب را برای بند آخر نگه دارید.

17. سعی کنید بند اول تا جای ممکن جذاب و گیرا باشد.

18. همیشه فقط در مورد چیزهای معمولی، با روشی معمولی و با زبانی معمولی بنویسید.

19. به مطالعه ذن بپردازید و بگذارید هایکوی شما مصداق روش بی کلام تصویرسازی باشد.

20. ادیان و فلسفه های مختلف را مطالعه کنید و بگذارید اثر آنها در پس زمینه هایکوی شما انعکاس یابد.

21. تنها از تصاویر عینی استفاده کنید.

22. سعی کنید به سطوح چندگانه از معنا دست یابید. سطوح بیرونی شامل تصاویر عادی و در سطوح عمیق تر فلسفه حیات و جهان بینی شما.

23. از تصاویری استفاده کنید که برانگیزاننده انزوای خودخواسته و فقر داوطلبانه باشند. (سابی)

24. از تصاویری استفاده کنید که برانگیزاننده نوستالژی رمانتیک باشند. (وابی)

25. تضادها را بیابید و در هایکوی خود به تصویر بکشید.

26. از جناس و بازی با کلمات استفاده کنید.

27. در مورد چیزهای ناممکن به شکلی معمولی صحبت کنید.

28. از تصاویر تداعی گر معانی متعالی استفاده کنید (از جنگ و جنایت و مسائل جنسی صحبت نکنید)

29. تنها از تصاویر مربوط به طبیعت استفاده کنید. (از اشاره مستقیم به مسائل انسانی خودداری کنید)

30. عواطف انسانی را با اشاره به جنبه های مختلف طبیعت تداعی کنید.

31. از هرگونه اشاره مستقیم به خود در هایکو اجتناب کنید.

32. استفاده از علائم سجاوندی (نقطه، ویرگول، خط تیره و...) در هایکو مانعی ندارد.

33. گاهی برای ایجاد ایهام از آوردن علائم سجاوندی خودداری کنید.

34. قواعد نگارشی زبان خود را به طور کامل رعایت کنید.

35. از آوردن قافیه پرهیز کنید.

36. از آوردن اوزان غیرهجایی (مانند وزن های عروضی فارسی) خودداری کنید.

37. از واج آرایی (تکرار آواهای مشابه در یک بند) استفاده کنید. (مثل تکرار «چ» در مصرع «سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند...»)

38. از آواهای کلمات برای انعکاس دادن احساسات خود استفاده کنید.

39. همیشه هایکوی خود را به یک اسم ختم کنید.

40. از هر الهام و شهود آنی به عنوان نقطه آغازی برای خلق یک هایکو استفاده کنید.

41. از آوردن فعل های زیاد خودداری کنید.

42. هر جا که توانستید حروف اضافه را حذف کنید. (مانند از، در، به، با، بین، میان، روی و...)

43. قیدها را حذف کنید.

44. برای هر اسم بیش از یک معرف (توصیف کننده هایی مانند صفات و...) نیاورید.

45. با هایکوی خود مثل شعر برخورد کنید. هایکو جمله زیبای روی کارت پستال نیست.

46. هر هایکویی را که به ذهنتان رسید بنویسید. حتی بدترینشان را. زیرا می توانند الهام بخش آثاربهتر بعدی باشند

لینک به دیدگاه

مشهورترین هایکو سرایان ژاپن

 

به هر كتاب هايكو كه نگاه كنيد از چهار هايكوسرا به عنوان بزرگترين هايكو سرایان ژاپن نام برده شده است.

ماتسوئو باشوريا،بوسون،ايسا،شيكي

 

 

ماتسوئو باشو (1644 ـ 1694 م)

 

 

 

در يك خانواده سامورايي بدنيا آمد. درباره زمان قبل از هايكو سرا شدنش اطلاعات زيادي در دست نيست.

 

 

در سال 1644 بدنيا آمد. نام كودكي اش كين ساكو بود . سالهاي زيادي از عمرش در سفر بود. و از معابد و طبيعت زيبايي ژاپن ديدن ميكرد. و در مورد آنها هايكو و نثر مينوشت. او نام مستعارش را از درخت موز گرفت . باشو در زبان ژاپني به معناي درخت موز است.

بيش از ديگر شاعران ، هايكو باشو ست و باشو هايكو ست. باشو هايكو را ابداع نكرد بلكه هايكو را يك ژانر جدي و پر آوازه ساخت. قبل از باشو هايكو يك نوع بازي كم اهميتي بود كه در دربار توسط اديبان بازي ميشد. نوعي بازي با كلمات بود كه پر از جناس و كنايه بود. اما باشو هايكو را بالا برد.

 

 

مشهورترين هايكو ي باشو بركه كهن ميباشد.

 

 

بركه كهن

جهيدن غوكي

صداي آب

 

 

توجه داشته باشيد كه چگونه هر سه عنصر درين هايكو همزمان جدا و به هم پيوسته ست.

غوك ، بركه ، و صداي جهيدن غوك. اينجا عملي صورت گرفته و

حركت ناگهاني و سكوتي كه براي لحظه اي با جهيدن غوكي اتفاق ميافتد.

 

 

بعضي ها اين هايكو را نوعي روشن شدگي بودايي مي بينند.و بعضي آنرا تصويري واقعي مي بينند.

 

 

بوسون (1716 ـ 1783 م)

 

 

يو سا بوسون دومين هايكو سرای بزرگ به شمار مي آيد. شخصيت اش با باشو تفاوت زيادي دارد. اما هايكوسرای جوانتر احترام زيادي براي هايكو سرای بزرگتر قائل بود كه در هايكوها و نقاشي هايش نمايان ست. بوسون هم هايكوسرا و هم نقاش بود. به عنوان نقاش ، او يكي از بزرگترين پيروان سبك نانگا شمرده ميشود.كه از نقاشان چيني آن زمان الهام گرفته اند. هرچند كه باشو يك تجربه گر بزرگ بود و آواره اما بوسون بيشتر عمرش را صرف خواندن و نوشتن و نقاشي و ميگساري كرد. او يك مرد خانواده دار بود و خودش را وقف دخترش كرد. در مورد او هايكوهاي محبت آميزي نوشت و نامه هايي كه بيانگر نگراني او از ازدواج دخترش با مردي ست كه لياقت او را نداشته ست.

بعضي از بهترين هايكوهاي بوسون تحت تاثير باشو و شاعران چيني ست اما بايد ياد اوري شود كه در ژاپن كپي و تحت تاثير شاعران و نويسندگان بزرگتر بودن جز اصلي خلق اثر ست.

براي مثال اين هايكوي بوسون

 

 

كنار بركه كهن

پير ميشود غوك-

برگهاي ريخته

 

 

بوسون به كاربرد ايماژ و رنگ مشهور ست .

گلهاي سفيد!

از شكاف ديوار

بهار مي آيد

 

 

ميانديشد

بهار اينجاست

دريا ، دريا

 

 

ايسا (1764 ـ 1827 م)

 

 

كوباياشي ايسا در پنجمين روز از پنجمين ماه در سال 1763 به دنيا آمد. و ياتارو ناميده شد.

ايسا نام مستعاري ست كه بعدا آنرا انتخاب كرد و به معناي يك فنجان چاي ست. بيشتر سالهاي زندگي ايسا غم انگيز است. وقتي دو ساله بود مادرش مرد و وقتي سيزده ساله بود مادر بزرگش. بعدا سه فرزندش و اولين همسرش كيكو مردند . و او را تنها گذاشتند تااينكه در سه سال آخر عمرش با يك دختر سامورايي ازدواج كرد.

در هايكوهاي ايسا خبري از زندگي غم انگيزش نيست.بر خلاف ان نشان دهنده انست كه ايسا سرنوشت خود را پذيرفته ست. ايسا به انسان گرايي و همدردي با جهان ، از يك شاليكار گرفته تا يك كك مشهور ست.

وي زبان محاوره ولهجه‌هاي مختلف را در هايكوهايش به‌كار برده ست. ايسا چيزهاي كوچك و بي ارزش را دوست مي‌داشت و آنها را عميقاً درك مي‌كرد و به چيزهايي كه احترامي بر نمي‌انگيختند عشق مي‌ورزيد.

 

 

ايسا "قلب هايكو " شناخته ميشود. چون در مقابل نگاه واقع گرايانه بوسون و ذن درون گرايانه باشو او لحن انسان گرايانه اي دارد.

يكي از برجسته ترين هايكوهاي ايسا براي مرگ دخترش ساتو سروده ست.

 

 

این جهانِ ِ شبنمی

بی شک شبنمی ست

وهنوز...

 

 

در اين هايكو اندوهي كه از مرگ فرزندش به او رسيده صرفا در منظره اي مي گنجاند . كه در ابتدا ناپايداري زندگي با ايماژ شبنم نشان ميدهد و تكرار ان نشان دهنده پذيرفتن اين واقعيت ست. " و هنوز ..." نشان ميدهد كه او هنوز در ايسا يا در بهشت يا در هايكو يا با تناسخ زنده ست.

 

 

شيكي (1867 ـ 1902 م)

 

 

چهارمين هايكو سرای بزرگ ماساوكا شيكي ست . او در سال 1869 متولد شد . هايكوهايش داراي تصاوير واقعي ست و شامل اشيا و تصاوير و رنگ ها و اشكال و تقابلشان با همديگر ست.

او به عنوان هايكو سرای نو گرا شناخته شده ست. شيكي كلمه هوكو را نيز به هايكو تغيير داد.

او به جنبه روحاني و درون گرايي باشو واكنش نشان داد و برخلاف آن عمل كرد.

شيكي بيشتر عمر كوتاهش را با بيماري گذراند.

 

 

می اندیشم

این آخرين سال من ست!

ميخورم اين خرمالو را

 

 

شيكي همچنين بنيانگذار مجله هوتوتو گيسو (فاخته )در سال 1899 ست. هايكوهايش فاقد جنبه هاي انسان گرايانه ايسا و حسهاي روحاني و درون گرايانه باشو ست. هايكوهايش مانند نقاشي ست.

 

 

شبانه ماه سپید

تابستان

بر بادبان سپید

 

 

 

در بررسي هايكو اين چهار هايكو سرا نمايانگر چهار طرز نگاه متفاوت به جهانند: ديدن با روح ، با چشم ، با دل ، و با سر . باشو روحاني ست. بوسون هنرمند است. ايسا انسان گراست و شيكي واقع گرا.

لینک به دیدگاه

هایکوهایی از ایسا/Issa

 

clang once more

mountain temple bell!

spring rain

 

Issa

 

 

دگرباره دنگ دنگ ِ

ناقوس معبدکوهستان

باران بهاری

 

---------------------------------------------

 

welcome to my house!

First Month's very first

spring rain

 

Issa

 

 

به خانه ام

خوش امدی

اولین باران بهاری

 

--------------------------------------------

 

rice field crane

again, come on down!

spring rain

 

Issa

 

 

درنای شالیزار

دوباره فرودآی!

باران بهاری

 

--------------------------------------------

 

the pigeon too

sings to six a.m.

spring rain

 

Issa

 

 

کبوترنیز

می خواند صبح زود

باران بهاری

 

----------------------------------------------

 

at my dinner tray

a sparrow chirps...

spring rain

 

Issa

 

 

بر سینی شامم

جیک جیک گنجشکی

باران بهاری

 

--------------------------------------------

 

in spring rain

a bit bedraggled...

Tone River crane

 

Issa

 

 

درباران بهاری

اندکی خیس شده

درنای رودخانه تون

 

--------------------------------------------

 

deer gamboling

in the grass...

spring rain

 

Issa

 

 

در علف

آهویی جست وخیزکنان

باران بهاری

 

--------------------------------------------

 

in spring rain

chasing the elusive fish...

dog on the shore

 

Issa

 

 

درباران بهاری

به دنیال ماهی گریزان

سگی درساحل

 

----------------------------------------------

 

 

even the field mouse

squeaks, "What luck!"

spring rain

 

Issa

 

 

حتی موش مزرعه

فریادمی زند"چه شانسی"

باران بهاری

 

----------------------------------------------

 

walking along

a baking pan on her head...

spring rain

 

Issa

 

 

قدم زنان

ماهی تابه ای برسرش

باران بهاری

 

----------------------------------------------

 

with his sake he lounges

on a wall...

spring rain

 

Issa

 

 

باساکه اش

لم میدهدبه دیوار...

باران بهاری

 

---------------------------------------------

 

first thing after waking up

spring rain

in my eyes

 

Issa

 

 

پس ازبیدارشدنم

اولین چیزی که می بینم

باران بهاری

 

-----------------------------------------------

 

 

on one side

snow falling, on the other

spring rain!

 

Issa

 

 

ازیک سو

بارش برف ؛ ازسوی دیگر

باران بهاری !

 

----------------------------------------------

 

dawn--

in a stone's hollow

spring rain

 

Issa

 

سپیده دم

 

درشکاف سنگی

باران بهاری

 

-------------------------------------------------

 

not missing

the spring rain's blessing...

blades of grass

 

Issa

 

 

ازدست نمیدهد

برکت باران بهاری

تیغه های علف

 

--------------------------------------------------

 

 

 

spring rain

on an ancient road...

the pickle vendor

 

Issa

 

 

باران بهاری

برجاده قدیمی

ترشی فروش

 

-------------------------------------------------

 

the little shrine

is all azaleas...

spring rain

 

Issa

 

 

معبدکوچک

پراز ازالیه ها

باران بهاری

 

-----------------------------------------------

 

spring rain--

others have flowers

I, a little thicket

 

Issa

 

 

باران بهاری

دیگران گلهایی دارند

من ، بیشه ای کوچک

 

---------------------------------------------

 

spring rain--

gone vegetable-picking

with a little lantern

 

Issa

 

 

باران بهاری

رهسپار چیدن سبزی

با فانوسی کوچک

 

--------------------------------------------

 

 

crossing the field

with a paper lantern...

spring rain

 

Issa

 

 

می گذرم از مزرعه

بافانوس کاغذی

باران بهاری

 

--------------------------------------------

 

today too

looking at the same mountain...

spring rain

 

Issa

 

 

امروز نیز

می نگرم به همان کوه...

باران بهاری

 

----------------------------------------------

 

the daffodils

have become flowers!

spring rain

 

Issa

 

 

نرگسها

گل داده اند

باران بهاری

 

-----------------------------------------------

 

for everythicketeverythicket...

springrain

 

Issa

 

 

برای هر بیشه ای

هر بیشه ای

باران بهاری

 

------------------------------------------------

 

a day for wandering

a day for haiku...

spring rain

 

issa

 

 

باران بهاری

یک روزبرای پرسه زدن

یک روزبرای هایکو

لینک به دیدگاه

هایکوهایی از ایسا/Issa

 

to one side

 

of my paper lantern...

 

spring's first dawn

 

 

 

 

Issa

 

 

 

 

در يك سوي

 

 

فانوس كاغذي ام

 

 

نخستين سپيده دم بهاري

 

 

------------------------------------------

 

 

 

at my hu/t

what will come of it?

spring's first dawn

 

 

 

 

Issa

 

 

 

 

در كلبه ام

 

 

بر سرش چه خواهد آمد؟

 

 

نخستين سپيده دم بهاري

 

 

------------------------------------------

 

 

 

"Spring's first dawn!"

 

the priest pretending

 

to sweep

 

 

 

Issa

 

 

 

 

نخستين سپيده دم بهاري

 

 

راهب وانمود ميكند

 

 

به جارو زدن

 

 

---------------------------------------------

 

 

 

in dawn frost

at the bathhouse door

knocking

 

 

 

 

Issa

 

 

 

 

ميكويد

 

 

در سرماي سحري

 

 

بر در گرمابه

 

 

----------------------------------------------

 

 

 

my New Year's toast

with straw sandals on...

dawn

 

 

 

 

Issa

 

 

 

 

اولين نوشيدني سال نو

 

 

با صندلهاي حصيري به پا

 

 

سپيده دم

 

 

----------------------------------------------

 

 

 

at dawn

I start the spring...

borrowed clothes

 

 

 

 

Issa

 

 

 

 

در سپيده دم

 

 

آغاز ميكنم بهار ...

 

 

لباسهاي عاريتي

 

 

-------------------------------------------------

 

 

 

dawn--

from atop the wheat

"Cuckoo!"

 

 

 

 

Issa

 

 

 

 

سپيده دم

 

 

بر فراز گندم

 

 

"كوكو!"

 

 

--------------------------------------------------

 

 

 

at dawn

no people in sight...

lotus blossoms

 

 

 

 

Issa

 

 

 

 

در سپيده دم

 

 

كسي به چشم نميايد...

 

 

نيلوفران آبي

 

 

------------------------------------------------

 

 

 

little by little

the summer night turns dawn...

people's faces

 

 

 

 

Issa

 

 

 

 

كم كم

 

 

شب تابستاني صبح ميشود...

 

 

چهره هاي مردم

 

 

----------------------------------------------

 

 

 

at dawn a keepsake

left on the window

red leaves

 

 

 

 

Issa

 

 

 

 

سحربرپنجره

 

 

يادگاري جا ميگذارد

 

 

برگهاي سرخ

 

 

----------------------------------------------

 

 

 

even at dawn

spring haze hovers...

Sumida River

 

 

 

 

Issa

 

 

 

 

حتي در سپيده دم

 

 

مه بهاري معلق در هوا

 

 

رودخانه سوميدا

 

 

-----------------------------------------------

 

 

 

autumn dawn--

to the pretty sky flies

a mosquito

 

 

 

 

Issa

 

 

 

 

سپيده دم بهاري

 

 

پرواز ميكند پشه اي

 

 

به آسمان زيبا

 

 

-----------------------------------------------

 

 

 

gobble up

my dawn dream...

cuckoo!

 

 

 

 

Issa

 

 

 

 

مي بلعد

 

 

روياي سحري ام را

 

 

كوكو!

 

 

-----------------------------------------------

 

 

 

at dawn

coolness is restored...

my house

 

 

 

 

Issa

 

 

 

 

در سپيده دم

 

 

دوباره سرد ميشود

 

 

خانه ام

 

 

----------------------------------------------

 

 

 

at dawn by the plum tree

there's one too...

beating his bowl

 

 

 

 

Issa

 

 

 

 

در سپيده دم

 

 

يكي نيزكنار درخت آلو

 

 

بركاسه اش مي كوبد

 

 

-------------------------------------------------

 

 

 

dawn--

with snow I make

Lord Buddha

 

 

 

 

Issa

 

 

 

 

سپيده دم

 

 

با برف ميسازم

 

 

بوداي بزرگ

 

 

------------------------------------------------

 

 

 

dawn--

through a hole in the wall

the cold

 

 

 

 

Issa

 

 

 

 

سپيده دم

 

 

از شكاف ديوار

 

 

سرما

 

 

-------------------------------------------------

 

 

 

my shadow too

fit and trim...

dawn of spring

 

 

 

 

Issa

 

 

 

 

سايه ام نيز

 

 

سپيده دم بهاري

 

 

تر و تميز

 

 

--------------------------------------------------

 

 

 

in the storehouse

the hoe glinting...

year's first dawn

 

 

 

 

Issa

 

 

 

 

در انبار

 

 

بيل برق ميزند

 

 

اولين سپيده دم

 

 

---------------------------------------------------

 

 

 

dawn--

in a stone's hollow

spring rain

 

 

 

 

Issa

 

 

 

 

سپيده دم

 

 

در شكاف سنگ

 

 

باران بهاري

 

 

----------------------------------------------------

 

 

 

even the snow falls

politely...

spring's first dawn

 

 

 

 

Issa

 

 

 

 

حتي برف

 

 

به آرامي مي بارد

 

 

اولين سپيده دم بهاري

 

 

-------------------------------------------------

 

 

 

the samurai street

perfectly silent

spring's first dawn

 

 

 

 

Issa

 

 

 

 

ساكت ساكت

 

 

خيابان سامورايي

 

 

نخستين سپيده دم بهاري

 

 

-----------------------------------------------

 

 

 

at dawn people

passing through...

withered fields

 

 

 

 

Issa

 

 

 

 

در سپيده دم

 

 

ميگذرند مردم از ميان...

 

 

مزارع خشك

 

 

-----------------------------------------------

 

 

 

dawn--

the glint of leeks

in the sink

 

 

 

 

Issa

 

 

 

 

سپيده دم

 

 

درخشش تره ها

 

 

در ظرفشويي

 

 

---------------------------------------------

 

 

 

dawn--

the windblown, exhausted

maiden flowers

 

 

 

 

Issa

 

 

 

 

سپيده دم

 

 

خسته از وزش باد

 

 

گلهاي ماده

 

 

----------------------------------------------

 

 

 

autumn dawn--

nearing the month's end

lantern in the eaves

 

 

 

 

Issa

 

 

 

 

سپيده دم پاييزي

 

 

نزديك اواخر ماه

 

 

فانوسهايي بر لبه بام

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...