کهربا 18089 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مرداد، ۱۳۹۱ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام دکتر احد پیشگر ادبیّات شفاهی معادل اصطلاح انگلیسی Oral Literature, گونه ای از ادبیّات منظوم یا منثور است که از نسلی به نسلی یا از جایی به جایی، سینه به سینه منتقل میشود و بارزترین ویژگی آن، ذوقی بودن است. ادبیّات شفاهی میراث گذشتگان جوامع و تابنده ی تخیّل و احساس آنها در دورههای گوناگون حیاتشان است. ادبیّات شفاهی که گاهی ادبیّات قومیو گاه نیز ادبیّات زبانی خوانده میشود، مجموعه ای از لطیف ترین و دلنشین ترین آفریدههای مردم را در بر میگیرد. این نوع از ادبیّات دارای چند خصوصیّت بارز میباشد، که اوّلین آن همانا شفاهی بودن آن است به این معنی که سینههای مردم، مطمئن ترین وسیله ی ثبت و ضبط آن و زبان آنان وسیله ی انتقال مضمون خلق شده ی آن نوع ادبی میباشد. دومین ویژگی ادبیّات شفاهی، وابسته بودن آن به یک روحیّه ی جمعی است در این مفهوم که زاده ی اندیشه ی شخص واحدی نیست، بلکه تخم آن در میان جامعه و توسط افراد جامعه کاشته شده و به وسیله ی آنها آبیاری میشود. اگر هم برخی از نمونههای ادبیّات شفاهی محصول اندیشه ی فرد واحدی باشد به تدریج در میان مردم دگرگون شده و شخص مذکور به دست فراموشی سپرده میشود. منبع : صبح سبلان – دکتر احد پیشگر (عضو هیأت علمیدانشگاه) ادبیّات شفاهی، زبانی ساده و بیانی بی پیرایه دارد و همچنین از آنجا که پدیدآورندگان اصلی ادبیّات شفاهی، عوام و مردم کوچه و بازار هستند، به همین خاطر بسیاری از واژگان و اصطلاحات و تعبیرات عامیانه در آنها به چشم میخورد. قصّهها، حکایتها، لطیفهها، تمثیلها، متلها، ضرب المثلها، ترانهها، دعاها، نفرینها و دیگر آثار شفاهی در زمره ی ادبیّات شفاهی هستند. ادبیّات شفاهی را میتوان در سه رده ی داستانی، غیر داستانی و نمایشی جای داد. گونهها و قالبهایی همچون قصّه، حکایت، تمثیل و افسانه در شمار ادبیّات شفاهی داستانی هستند. درون مایه ی بیشتر اینها سرگذشت واقعی یا افسانه ای چهرههای پرآوازه ی تاریخی است و غالب آنها پند یا درسی اخلاقی به دنبال دارند. ادبیّات شفاهی غیر داستانی شامل گونههایی همچون لطیفه، متل، ضرب المثل، چیستان، لالایی، دشنام و ترانه است. گونههای منظوم این رده، مانند ترانهها و لالاییها را عمدتاً در قالبهای دو پاره (بیت) و چهار پاره میسرایند. سومین رده ی ادبیات شفاهی- ادبیات شفاهی نمایشی- سابقه ای بس دیرینه در ایران دارد. ردّ این نوع ادبیّات شفاهی را میتوان تا روزگار اشکانیان (۲۵۰ ق.م. – ۲۲۶ میلادی) دنبال کرد. در جامعه ی آن روزگار، خنیاگرانی میزیستند که به آنان گوسان میگفتند. این واژه ی پارتی به معنی خنیاگر و رامشگر است. کار گوسانها نوازندگی و بازگویی سرگذشت گذشتگان بوده است. بدین جهت، کار آنها را باید در زمره ی آثار نمایشی قلمداد کرد که سنّت شفاهی بر آنها حاکم بود. این سنّت در طول تاریخ ادبیّات این سرزمین، هرچند با افت و خیزهایی همراه بوده، همواره حضور داشته است. امروزه نمونههای این نوع ادبیّات را میتوان در نقّالیها، مولودیها، خیمه شب بازیها، نمایشهای روحوضی و… مشاهده کرد. آثار شفاهی نمایشی بیشتر به نظم و با همراهی آهنگ (موسیقی) عرضه میشوند. بایاتیها یا دو بیتیهای آذری یکی از پربارترین ادبیّات شفاهی مردم آذری زبان را تشکیل میدهد. عنوان بایاتی، به احتمال زیاد از نام «بیات» یا «بایات» اخذ شده است و بایاتها از جمله قبایل متعدّدی بودند که در دورانهای کوچ و اتراق به آذربایجان آمده و در آنجا ساکن شده اند. حدس انتساب «بایاتی» به بایاتها وقتی قریب به یقین میشود که در موسیقی فولکوریک آذربایجان نیز به نواهای از قبیل «افشاری» و «گرایلی» برمیخوریم که عنوان آنها نیز از نام قبایل و اقوام گرفته شده است. بی شک نمونههای اوّلیّه ی بایاتیها در آغازامر به وسیله ی شعرا و نوازندگانی که در ادبیّات و موسیقی عامیانه ی آذربایجان به نام «عاشیق» اشتهار دارند، به سلک نظم درآمده است و یکی از معروف ترین آنها «ساری عاشیق» میباشد که بایاتیهای او در میان مردم دهن به دهن گشته و رواج عامّه یافته است. شایان ذکر است بایاتیهایی که اکنون به مقدار زیاد در بین مردم رواج دارند، خواه احتمال شناختن سراینده و مصنّف آنها درمیان باشد یا نه، تعلّق به عامّه دارند. زیرا خلق آنها را سینه به سینه بازگو کرده، آنچه را به زبان ذوق و سلیقه ی خود بیگانه دیده، به یک سو نهاده و به اقتضای احساس و خواستهای عاطفی خود در آنها تغییراتی داده و بدین شکل سکّه ی فردی را از روی آنها زدوده و به تملّک گنجینه ی فولکوریک عامّه درآورده است. هر بایاتی مرکّب از چهار مصراع میباشد که بر اساس وزن هجایی سروده شده است. هر مصراع بایاتی از هفت هجا تشکیل یافته و مصراعهای اوّل و دوم و چهارم هم قافیه بوده، ولی مصراع سوم از نظر قافیه آزاد میباشد: آغ آلمـا قـیـزیـل آلــمـا نیمچه یَه دوزول آلما چیرکین آل،اصیل اُلسون بد اصیل گوزَه ل آلما *** آغ دَسمالین مندَه دیـر سَرمیشم چمنده دیـر عالم گوزه ل نن دولسا مَنیم گوزیم سنده دیر در بایاتیها دو مصراع اوّل و دوم به عنوان درآمد محسوب میشود و منظور اصلی در مصراعهای سوم و چهارم بیان میگردد: عزیزیم گول آلاندا ساچا سونبول آلاندا یاریم یادیمـا دوشَر الیـمَه گــول آلانـدا *** داغـلارا اَکـدیـم لالا الـه آلـدیـم پیــیـالا هئچ گورونوب دونیادا ظلم ائوی آباد قالا؟ زبان بایاتی، زبانی ساده و بی تکلّف میباشد و در عین سادگی پاره ای از آرایههای ادبی از قبیل تشبیه، کنایه، مجاز و استعاره را در خود جای میدهد: آغـلارام آغلار کیـمی دردیم وار داغلار کیمی خزه ل اولوب توکولدوم ویـرانـا بـاغـلار کیـمی *** یار منه باخدی گئتدی قلبیمی، یاخدی گئتدی آغلاماقدان گؤز یاشیم سئل کیمیآخدی گئتدی یکی دیگر از آرایههای لفظی که در بایاتیها بیش از حد به کار میرود آرایه ی جناس میباشد: اوجاغی یاخشی قالا اودون قوی یاخشی قالا نَه اولار بو دونیادا پیس ئوله، یاخشی قالا *** الـیـنـده گـؤزه ل آلـمـا توتوبدور گؤزه ل آلما ائل چیرکینین آل، عاشیق حـیـاسـیـز گـؤزه ل آلـمـا بایاتیها در قالب فشرده و منسجم، افکار و معانی عمیق اجتماعی و اخلاقی و … را در بر میگیرد. در میان بایاتیهایی که مضمون غنایی دارند، بایاتیهای عاشقانه جای وسیعی را به خود اختصاص داده است: عاشیق ناچار آغلاما پیس گون کئچر آغلاما فـلک باغـلی قاپـینـی بـیرگون آچـار آغلاما *** دورمـا قاپی دالیـنـدا گؤزوم قالدی خالیندا گـئـدیـم آناما دئـیـیم گـلیـم قـالـیم یـانیـندا مضامین بسیاری از بایاتیها، لالاییهای مادران میباشد: لای لای دئدیم گونده من کؤلگه ده سن، گونده من ایلده قوربان بیر اولسا سـنه قـوربان گونده من *** لای لای دئدیم اوجادان چئخسین سسیم باجادان آلله سـنی ساخلاسـین بوغـمادان، قیزیلجادان در بایاتیها بسیاری از مسائل اجتماعی و انسانی از قبیل ستایش از خصائل مردانگی، ترغیب به صدق و صفا، حق جویی، وفاداری، امیدواری، اعراض از تزویر و ریا، رازپوشی، ناپایداری دنیا و… به چشم میخورد: آل کمری بئل باغلا ساچلارینی تئل باغلا نَه یادا سیرّینی وئر نَه نامرده بئل باغلا *** یامان گون کئچر گئدر عؤمرومو بیچر گئدر دونـیادا غـم شـربـتـین هـرگـلـن ایـچـر گـئـدر *** من عاشـیق دالداسـینا مرد ایگید دالداسینا نامرد آصلان اولسادا سئـخیلما دالـداسینا منطقه ی آذربایجان به خاطر دارا بودن موقعیّت جغرافیایی خاص و مواهب طبیعی سرشار خود بارها مورد تاخت و تاز چپاولگران و دشمنان بوده است. این تاخت و تازها آرامش مردم را به هم زده و چه بسا آنها را به ترک یار و دیار خود ناگزیر ساخته است. به همین خاطر دوری از وطن و احساس غربت مضمون و مایه ی یک رشته ی دیگر از بایاتیها گشته است: عزیزیم وطن یاخـشی کؤینگی کتان یاخشی غربت یئر جنّت اولسا یئنه ده وطن یاخشی *** عاشیقم، وطن آغلار منه هر یئتن آغلار غریبلیکده ئوله نـین حالینـا کفن آغلار *** من عاشیق، قازان آغلار اود یانار، قازان آغلار غربت یئرده ئوله نین قبرینی قازان آغلار ذکر این نکته ضروری است، با توجه به اینکه بایاتیها یا دو بیتیهای آذری از چهار مصراع و بر اساس وزن هجایی و از هفت هجا تشکیل یافته اند، همین نوع شعر در نواحی مختلف با اسامیخاصّی به کار میروند. به عنوان مثال قشقاییهای شیراز به جای بایاتی «کؤشوق» مردم ارومیّه «ماهنی» مردم ساوه و خلج «ییر» مردم ترکمن «آیدیم» ترکهای عراق «خویرات» و در بعضی از مناطق قفقاز دربند به جای آن «سارینگ» میگویند. منابع و مآخذ ۱- انوشه، حسن (فرهنگنامه ادبی فارسی) چاپ دوم، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، ۱۳۸۱ ۲- پیشگر، احد (بایاتیلار) چاپ اول، انتشارات حافظ اندیشه، اردبیل، زیر چاپ ۳- پیشگر، احد (آلقیشلار و قارقیشلار) چاپ اول، انتشارات حرف نو، رشت، ۱۳۸۵ ۴- رضایی، مالک (ادبیّات شفاهی و مکتوب در اردبیل) فصلنامه ی فرهنگ دارالارشاد اردبیل، شماره اوّل، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامیاستان اردبیل، اردبیل، تابستان ۱۳۷۸ ۵- فرزانه، م.ع. (بایاتیلار) چاپ ششم، انتشارات اندیشه نو، تهران، ۱۳۸۲ ۶- قاسملی، محرّم (بایاتیلار) تاریخ ادبیّات آذربایجان، چاپ اول، انتشارات علم، باکو، ۲۰۰۴ 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده