رفتن به مطلب

خلاصه کتاب برنامه ریزی شهرهای جدید (کرامت ا... زیاری)


ارسال های توصیه شده

شهر جديد با حومه اختلاف اساسي دارد. حومه يك ناحيه مجزاي مسكوني است كه ساكنان آن براي كار به شهر دورتر رفت و آمد مي كنند؛ اما شهر جديد بايد همه عملكردهاي شهري را به اندازه معين داشته باشد.

 

مكتب اصلاح گرائي با تاكيد بر جنبه هاي حق شناختي ، معتقد به يافتن راه حلهائي براي رفع مشكلات شهري در چهار چوب جوامع صنعتي است. در اين مكتب عقيده بر آن است كه بهسازي و ساماندهي محيط شهري بايد از درون همين جوامع صورت پذيرد؛ بنابراين بر اصلاح تنگناها و عوارض نظام اجتماعي موجود، بدون نفي كليت آن تاكيد مي كند. اصلاح گرايان، زمين را ثروت و حومه مي دانند كه بايد براي زراعت و اشتغالات زراعي از آن استفاده شود. ويليام موريس و جان راسكين از بزرگان اين مكتب هستند.

 

مكتب شيكاگو، بين سالهاي 1883 و 1893 رشد كرد. پيروان آن بي نظمي جامعه صنعتي در اروپا را ناشي از كم بودن در شهر مي دانند، بدين ترتيب الگوي روستا- شهر را براي حل مشكلات شهري ارائه مي دهند و توجه به طبيعت را نيز در سطح وسيعي مطرح مي كنند. در اين مكتب توجه به اكولوژي يا محيط طبيعي اهميت ويژه اي دارد، به طوري كه محيط انساني در دل آن مطرح مي شود.

 

اين مكتب از دارونيسم اجتماعي، در زمينه رقابت ميان شركتها: بنگاههاي تجاري و خانواده ها براي دستيابي به نقاط مطلوب شهر بهره مي برد و علم اقتصاد را فقط اصل مسلم انسان براي بهره گيري بيشتر و با كوشش كمتر مي داند و براي تحقق اين هدف معتقد به عدم دخالت دولت در امور اقتصادي، نفع فردي و اجتماعي و اهميت صنعت است و نيز صنعت را منشأ ثروت مي داند.

 

مكتب مدرنيسم: اين مكتب به شهر حول محور مدرنيسم و قطع با گذشته و تاريخ و زمان نگاه مي كند و فقط و فقط به مسائل معماري مي پردازد. انسان در اين مكتب عنصري بي.لوژيك و داراي عملكردهاي «سكونت، كار، رفت و آمد و اوقات فراغت» در يك ناحيه خاص است. در مكتب مدرنيسم، موقعيت، مكان ، فرهنگ و سنت جايگاهي ندارد. مدرنيسها معتقدند بايد از شهرهاي قديمي تمركز زدائي شود. بنابراين تراكم در نواحي خاص را پيشنهادميكنند. انان الگوهاي «شهر-پارك» «شهر- شيتي»طشهر عمودي»«عملكردگرائي« و «توليد انبوه» را در شهر ابراز مي دادند. اين گروه معتقدند زمين بايد ا هر كاربري آزاد شود و شهر در فضاي سبز به شكل عمودي يجاد شود. در اين مكتب به روابط اجتماعي در مقوله اوقات فراغت نگريسته مي شود.

 

مكتب فرامدرنيسم : برنامه ريزان شهري نخستين كساني بودند كه مكتب مدنيسم را مورد انتقاد قرار دادند. آنان روياروئي با چهارچوب نظري مدرنيسم (مسكن، كار، رفت و آمد و اوقات فراغت)، مطالعات شهري را مطرح و شهرها را در قالب مفاهيمي چون خوشه هاي شهري، جابه جائي جمعيت و مسكن بررسي كردند.

 

به دنبال اين انتقادها، وان آيك نيز با طرح مباحث مردم شناسي و طراحي شهري و معماري از اين مكتب به دليل يكنواختي و بي هويتي كالبدي آن انتقاد كرد. در طرحهاي ديگر اين گروه، بر توپوگرافي و احياي بافتهاي موجود شهرها تاكيد خاص شده است، بدين ترتيب مكتب فرامدرنيسم پا به عرصه وجود گذاشت.

 

جنكس، مدنيسم را به دليل تك ظرفيتي و تهي بودن از سطوح معنائي يا مفاهيم ماوراي طبيعي سرزنش مي كرد. وي به جاي مدرنيسم، تركيبي از عناصر جديد و سنتي را با مفاهيم هنر بومي و هنر متعالي در ساخت و سازهاي شهر پيشنهاد مي كند.

 

مكتب فرهنگ گرائي : اين مكتب معتقد است كل يعني مجموعه شهر بر جز، يعني افراد غلبه دارد و مفهوم فرهنگي شهر بر مفهوم مادي آن مقدم است. در اين مكتب تفكر ناحيه بندي در شهر وجود ندارد. شهر فقط از طريق سازمانهاي اجتماعي- فرهنگي زنده است. برگشت به گذشته و توجه به زيباشناسي از مشخصات آن است. كاميلوسيت، هاورد، باركر و آنوين از صاحبنظران اين مكتب هستند.

 

از اين مكتب به علت ارزشگذاري بيش از حد به گذشته و اينكه زمان را قابل بازگشت و بازسازي مي داند، انتقاد شده است.

 

مكتب طبيعت گرائي:مكتب طبيعت گرائي را گروهي همانند گدس، لوييزمامفورد و فرانك اويدرايت كه برنامه ريزان شهري ناميده مي شوند بنيان گذاتند. چهارچوب نظري اين مكتب را آزادي انسان و رهائي از محيط مصنوع، استقرار در طبيعت، كمار بر روي زمين به عنوان اوقات فراغت و توجه به خانه، حفظ طبيعت، به كار گيري تكنولوژي و وجود نداشتن عملكردگرائي در شهر تشكيل مي دهد. گدس معتقد است هر شهر رشد طبيعي دارد و نيز از محيط طبيعي كه در آن به وجود امده جدائي ناپذير است. مامفورد شاگرد گدس، رشد شهرها را براساس جامعه شناسي زائيده از زيست شناسي مي داند. رايت الگوي شهر جديد گسترده و شهر ناپيدا را مطرح مي كند.

 

مكتب فلسفه گرائي : مكتب فلسفه گرائي، زيباشناسي و آزادي انسان را مطرح مي كند. و به تاثيرات صنعت و صنعتي شدن مي پردازد و معتقد است زندگي اجتماعي فداي صنعت شده و صنعت پريشاني مردم شهرها را نيز موجب شده است. فلسفه گرايان زندگي فن آوري را جز آزار براي انسانها نمي دانند و به صنعت حمله مي كنند. بنابراين انان به فرهنگ صنعتي جهان غرب و تاثيرهاي ناشي از آن در شهر حمله مي كنند. از بزرگان اين مكتب مي توان از ويكتورهوگو، جورج زيمل، اسوالد اشپنگلر و مارتين هايدگر نام برد.

 

مكتب فن گرائي‌ : فن گرايان، شهرهاي آسما غزاش را مطرح مي كنند باچون معتقدند زمين بايد براي استفاده عموم آزاد شود و نيز حداكثر استفاده را بايد از فن آوري كرد. كشاورزي پيشرفته، حمل و نقل مكانيزه و شهرهاي زير دريائي از ايده هاي انان است.

 

از اين مكتب به علت سبب اختيار از انسان و نيز بي توجهي و نيز بي توجهي به شرايط اجتماعي و فرهنگي او انتقاد شده است.

 

 

  • Like 6
لینک به دیدگاه

مكتب امايش انساني : گروهي در رويائي با ديدگاه فن گرايان، نظريه امايش انساني يا شهر انسان را مطرح و به معماران، كه شهر را در تيول خود دارند حمله مي كنند. اين گروه معتقدند كه به شهرو ساخت بايد به صورت بين رشته اي نگريسته شود، بدين ترتيب برنامه ريزي شهري را مطرح مي كنند كه در ساخت شهر، بايد جغرافيدان، جامعه شناس، تاريخ شناس، روان شناس، اقتصاد دان و معمار با هم شركت داشته باشند و شهر را فقط معماران نسازند. اين گروه به نقش مطلق انسان در طبيعت اهميت مي دهند و معنقدند در تفكر معماران، انسان در نظر گرفته نمي شود. اين گروه مدرنيسم را زير سوال مي برند و شهر را مان فرهنگي مي دانند و معتقد به ناحيه شهري هستد. اين گروه مساله سرانه ها و معيارهاي مناسب زندگي را مطرح مي كنند. مهمترين نظريه پردازان اين مكتب، گدس، مامفورد و كوين لينچ هستند.

 

نظريه توسعه پايدار : واژه توسعه پايدار را اولين بار به طور رسمي برانت لند در سال 1987 (1366) در گزارش «آينده مشترك ما» مطرح كرد. اين واژه در مفهوم گسترده آن به معني «اداره و بهره برداري صحيح و كار از منابع پايه، طبيعي، مالي و نيروي انساني براي دستيابي به الگوي مصرف مطلوب است ه با به كارگيري امكانات فني و ساختار و تشكيلات مناسب براي رفع نياز نسل امروز و آينده به طور مستمر و رضايت بخش امكانپذير مي شود.

 

نظريه توسعه پايدار شهري : در اين نظريه مضوع نگهداري براي حال و آينده از طريق استفاده بهينه از زمين و واردكردن كمترين ضايعات به منابع تجديدناپذير مطرح است.

 

نظريه توسعه پايدار شهري موضوعهاي جلوگيري از آلودگيهاي محيط شهري و ناحيه اي، كاهش ظرفيتهاي توليد محيط محلي، ناحيه اي و ملي، حمايت از بازيافتها، عدم حمايت از توسعه هاي زيات آور و از بين بردن شكاف ميان فقير و غني را مطرح مي كند. همچنين راه رسيدن به اين اهداف را با برنامه ريزيهاي شهري، روستائي، ناحيه اي و ملي كه برابر با قانون، كنترل نابرابريها و كنترل بيشتر شهر و روستاست مي داند. اين نظريه به مثابه ديدگاهي راهبردي، به نقش دولت در اين برنامه ريزيها اهميت بسياري مي دهد و معتقد است دولتها بايد از محيط زيست شهري حمايت همه جانبه اي كنند. اين نظريه، پايداري شكل شهر، الگوي پايدار سكونتگاهها، الگوي مؤثر حمل و نقل در زمينه مصرف سوخت و نيز شهر را در سلسله مراتب ناحيه شهري بررسي مي كند، زيرا ايجاد شهر را فقط براي لذت شهرنشينان مي داند.

 

نظريه باغشهر : او براي ساخت شهر زميني به مساحت 6 هزار ايكر (هر ايكر معادل 4047 مترمربع است) در نظر مي گيرد كه در هر هزار ايكر آن تاسيسات شهري احداث مي شود و بقيه زمين براي مصارف شهري به زير كشت مي رود كه آن را كمربند سبز مي نامد. او شكل كلي شهر را دايره فرض مي كند به شش محله، شش بلوار و به عرض 120 فوت تقسيم مي شود. بلوارها از مركز شهر منشعب مي شوند. در مركز شهر باغي است به مساحت پنج تا شش ايكر كه گرداگرد آن بناهاي عمومي مي مانند شهرداري، بيمارستان و غيره قرار دارد. برگرد ميدان اصلي شهر كه به چمن آراسته است، پاركي به مساحت 145 ايكر و برگرد اين پارك قصر بلورين قرار دارد. اين قصر براي خريد، پناهگاه، تفريح و نمايشگاه است. هاورد حد متوسط جمعيت اين شهر و روستاهاي اطراف آن را 32 هزار نفر بيان مي كند كه 30 هزار نفر در خود شهر و 2 هزار نفر در نواحي روستائي اطراف شهر ساكن مي شوند. از آن جا كه هاورد يك سيستم ناحيه اي باغشهر را پيشنهاد مي كند، طرح وي شامل يك مادر شهر با جمعيتي معادل 58 هزار نفر و تعدادي باغشهر در اطراف آن است، كه به وسيله وسايل نقليه سريع السير با يكديگر مرتبط مي شوند. اين باغشهرهاي اقماري با كمربند مزارع و پارك جنگلي از يكديگر و از شهر مركزي جدا مي شوند. اين شهرهاي اجتماعي چند مركزي كه مفهوم ناحيه چند مركزي جديد را داشتند، مي بايست نقش تمركز زدائي از شهرهاي بزرگ را به عهده بگيرند تا رشد كالبدي، اجتماعي و اقتصادي از شهرهاي برگ به باغشهرها انتقال يابد. اين شهرها بعداً شهر ناحيه ناميده مي شوند.

 

ص 25 نظريه شهركهاي اقماري : نظريه شهركهاي اقماري يك مرحله حد واسط ميان باغشهر و شهرهاي جديد است. اين ايده بر راهبرد گسترش سطوح ناحيه شهري تاكيد مي كند، كه در حقيقت ديدگاه ديگري از برنامه ريزي ناحيه اي است. اين نظريه به طور قابل توجهي به ديگاه گرائي گدس در پيش از جنگ جهاني اول دقيقاً به سياست شهرسازي منطقه اي ابر كدامي و ديگران در دهه 1920 مربوط مي شود. اما اين شهركهاي اقماري، اقتصادي و خودكفا نبودند و به مثابه عناصر كالبدي منفصل ظاهر شدند و خيلي كم پيشرفت كردند.

 

 

  • Like 6
لینک به دیدگاه

ص 26 نظريه واحدهاي همسايگي : كلارنس بري معتقد بود خدمات عمده و اساسي بايد در نزديكي خانه مسكوني مستقر شود و مسيرهاي دسترسي به خدمات نبايد خيابانهاي اصلي در قطع كند وي براي هر واحد حداقل يك دبستان، چند مغازه و چند قطعه زمين باي پارك و ورزش و براي محلات مسكوني پردرآمد علاوه بر خدمات بالا، يك كليسا،سالن اجتماعها، كتبخانه، باشگاه و استخر شنا در نظر گرفته بود. او معيار 10 هزار نفر جمعيت را براي يك واحد همسايگي پرتراكم بيان مي كند. لازم است گفته مي شود كه اتومبيل عامل قدرت بخشيدن به نظريه واحدهاي همسايگي و نيز محرك تفكيك شهرها به تعدادي از واحدهاي ساختاري بود كه يك نظام سلسله مراتبي شهري را به وجود مي آورند.

 

ص 28 نظريه شهر خطي : اسپنيارد آرتور سورياماتا در سال 1882 نظريه شهر خطي را كه مي بايست در اطراف مادريد احداث شود بيان كرد. وي معتقد بود ستون فقرات شهر را يك خيابان به عرض حداقل چهل متر تشكيل دهد تا در مركز آن مسيرهاي رفت و برگشت راه آهن احداث شود و در اين بافت، بلوكهاي ساختمان چهارگوش، نبايد بيش از يك پنجم زمين را اشغال كند. شهرهاي خطي ضمن توسعه طولي خود، سبب اتصال شهرهاي نقطه اي، رئوس خطي اضلاع مثلث شبكه را تشكيل خواهند داد، بدين ترتيب كليه مناطق روستايي با شبكه اي از مثلثها پوشيده مي شوند كه مناطق داخل مثلثها براي فعاليتهاي كشاورزي و صنعتي در نظر گرفته خواهند شد. در اين طرح تقسيم عادلانه زمين وجود دارد.

 

طرح سود يا فقط در زمين به وسعت 5 كيلومتر اجرا و بعداً با رشد مادريد مدفون شد.

 

ص 28 نظريه گارنيه : نظريه گارنيه يك سال پس از انتشار نظريه هاورد در زمينه طراحي يك شهر نمونه بيان شد. شهر جديد صنعتي وي، جمعيت بهينه اي معادل 35 هزار نفر داشت. اين تعداد مشابه تعداد جمعيت باغشهر هاورد است. هاورد در باغشهر خود فقط تعدادي از صنايع كوچك و متوسط را در باريكه اي از پيرامون محلات مسكوني جا داده بود، اما گارنيه مجموعه صنعتي عظيمي را پيشنهاد مي كرد. مركز شهر جديد صنعتي به بناهاي عمومي مانند ادارات آموزشي، اداري، خدماتي و تفريحي اختصاص داشت و محلات مسكوني در اطراف آن قرار داشتند و بيش تر خانه هاي آن دو طبقه، جدا از يكديگر و محصور در باغچه هاي بدون پرچين بودند. در نظريه گارنيه كل شهر مانند پارك بزرگي است كه در هيچ جا، ديوار يا نرده اي آن را محدود نمي كند و شهر براساس عملكردهاي خاص، مكان يابي مي شود. وي صنايع مضر را در پيرامون و در فاصله اي دور از محدوده شهر قرار مي دهد. الگوي ساختمانهاي مسكوني در اين طرح نظير مجتمع هاي مسكوني مجهز به خدمات عمومي است. شهر جديد گارنيه دادگاه، مراجع قانوني، پليس، زندان و كليسا ندارد. در اين طرح كليه زمينها در اختيار شهرداري است و نيز تامين آب، نان، گوشت، شير و دارو به عهده تشكيلات شهرداري است. در طرح وي طبقات اجتماعي مطرح نيستند، بلكه اساس كار، انسان است.

 

ص 30 نظريه لوكوربوزيه : لوكوربوزيه به ديدگاه مدرنيسم گرايش داشت و جمله معروف «خانه ماشيني است براي زندگي در آن» را بيان كرد. وي همانند هاورد كلمه باغشهر را به كار برد، اما طرحهاي او با باغشهر هاورد متفاوت بود، زيرا مفهوم او از باغشهر، شهري با ساختمانهاي بلند و درختمهائي كه به شكل بلوكهاي بزرگ فضاهاي خالي را مي پوشاند بود. لوكوربوزيه، نظريه شهر معاصر، طرح همجواري و شهر درخشان را نيز ارائه داد. شهر معاصر وي مجموعه اي از 24 برج و هر برج داراي 60 طبقه است. تراكم آن معادل 30 هزار نفر در هكتار كه در مقايسه با محلات قديمي بسيار بالاست. فضاي ميان ساختمانها و باغهاي عمومي را خيابانهاي پهن پر كرده اند. در طرح همجواري او كه براي بازسازي شهر پاريس طراحي شده، در مجموع هجده برج در نظر گرفته شده بود. شهر درخشان وي عملكردهاي اداري، خدماتي، مسكوني، صنعتي، ساختمانهاي اداري 220 متري و خانه هاي نقشه دندانه اي پنجاه متر ارتفاع دارد. وي شانديگار پايتخت جديد ايالت پنجاب هند را طراحي كرد. در طرحها او نظريه هاي لوكوربوزيه به انسان توجهي نمي شود. زيرا وي در طراحي و ساخت شهرهاي جديد ارتفاعي ، هرگز از مردم نمي پرسيد كه آنان چگونه مي خواهند زندگي كنند.

 

ص 31 نظريه فرانك لويدرايت : فرانك لويدرايت نظريه «شهر پهندشتي يا شهر فردا» را براي تمركز زدائي از شهرهاي بزرگ ارائه كرد. اين نظريه امكان زندگي پراكنده را در خانه هاي ويلائي تك خانواري مطرح مي كند. در اين طرح محل كار در شعاع ده تا بيست مايلي از محل زيست (ده تا چهل دقيقه) قرار مي گيرد و ساكنان با استفاده از وسايل نقليه سريع السير (هواپيما، هليكوپتر و غيره) جا به جا مي شوند. نظريه رايت مانند بسياري ا آمانگرايان، عناصر شاعرانه روستا گرايانه دارد.

 

ص 35 شهر جديد به اجتماعهاي از پيش برنامه ريزي شده، جامعه اي خود اتكا، با جمعيت و مساحت مشخص، فاصله اي معين از مادر شهر، اهداف معين و برخوردار از تمام امكانات و تسهيلات لازم براي يك محيط مستقل گفته مي شود. الگوي اوليه شهرهاي جديد امروزي، بيشتر بر پايه نظريه باغشهر استوار است.

 

فصل دوم

 

گونه شناسي و طبقه بندي شهرهاي جديد

 

ص 39 شهرهاي جديد در چندين الگو طبقه بندي مي شوند كه مهم ترين انها عبارتند از

 

1) شهرهاي جديد مستقل

 

2) شهرهاي جديد اقماري

 

3) شهرهاي جديد پيوسته

 

  • Like 6
لینک به دیدگاه

ص 39 شهرهاي جديد مستقل: شهرهاي جديد مستقل، اجتماعهاي برنامه ريزي شده اي هستند كه با اهداف بهره برداري از منابع طبيعي، انتقال مزاياي صنعتي و تغيير ساخت سياسي و خدماتي نواحي و كل كشور ايجاد مي شوند، زيرا هدف از ايجاد شهرهاي جديد مستقل در اصل ناشي از «سياست تمركز زدائي » ملي و ناحيه اي و تعادل بخشي به نواحي مختلف كشور است. چگونگي مكان يابي يك شهر جديد مستقل بيشتر گزينشي است و اين انتخاب به عملكردهاي مشخص اقتصادي آن منطقه كه ناشي از نوع مواد اوليه آن است بستگي دارد. در واقع شهرهاي جديد مستقل، طيف گسترده و متنوعي از شهرهاي جديد را در بر مي گيرند كه با توجه به تنوع كاركرد و تاثيري كه در ارتباط با فضاهاي ناحيه اي مي گذارند، بايد طوري مكان يابي شوند كه اولاً با ناحيه اي كه در آن هستند پيوند منطقي داشته باشند، ثانياً فاصله انها از شهرهاي بزرگ بايد به اندازه اي باشد كه سفر روزانه از اين شهرها را به شهرهاي مجاور تشويق نكند. شهر جديد مستقل بايد اقتصادي قوي داشته باشد تا بتواند علاوه بر تامين شغل ساكنان خود، امكان كار را براي افراد ديگر نيز فراهم كند، به علاوه اين شهر بايد هويت خاصي براي ساكنان خود و ديگران داشته باشد تا بتواند به مثابه يك ناحيه ايفاي نقش نمايد.

 

ص 41 شهرهاي جديد اقماري : شهرهاي جديد اقماري، اجتماعهاي برنامه ريزي شده اي در درون حوزه كلانشهرها هستند كه با شهر مركزي پيوندهاي عملكردي مستحكمي را حفظ مي كنند. به همين سبب وجود ارتباطات مناسب امري حياتي است و زمان جابجايي نبايد از 30 تا 45 دقيقه تجاوز كند. وسعت اين شهرها بي ن 400 تا 6 هزار هكتار و بيش تر است. شهرهاي جديد اقماري از نظر شكل، تراكم و شيوه زندگي اصولاً تداوم الگوي سكونتي حومه نشيني به شمار مي روند. تراكم خالص اين سكونتگاه ها بين 12 تا 37 نفر در هكتار است. در اين شهرها نياز به ايجاد توازن در تامين مشاغل نيست. زيرا اين شهرها از بازار كار كلانشهر بهره مند مي شوند و نيز از نظر خدمات عمده به مغازه ها، تخصصهاي ويژه و تسهيلات فرهنگي و تفريحي همواره به شهر مركزي وابسته باقي مي مانند. اصول حاكم بر شهرهاي جديد اقماري تراكم زدائي است. بنابراين اصل، هر نقطه شهر اندازه بهينه اي دارد كه براي حفظ ان، اشتغال اضافي شهر بزرگ به جوامع جديد منتقل مي شود تا تمركز شهر بزرگ كاهش يا بدور شد آن مهار گردد. عموماً شهرهاي جديد اقماري كه براي جذب اضافي طراحي مي شوند شهرهاي خوابگاهي مي نامند ولي در اين شهرها غالباً نه فقط مسكن، بلكه تا حدودي شغل ساكنان خود را نيز تامين مي كند. گرچه شهرهاي جديد اقماري از نظر سياسي مستقل هستند، نتوانسته اند، چهارچوب جامعي براي زندگي به وجود آورند. مشخصات شهرهاي جديد اقماري با شهركهاي حومه اي كه فقط سكونتگاه يا خوابگاه هستند تفاوت دارد. در شهرهاي جديد اقماري امكانات گسترده اي براي جذب نيروي كار حتي از شهر بزرگ وجود دارد. و با وجود وابستگي به مادر شهر، تا حدودي مستقل هستند، اما شهركهاي حومه اي بيش تر تامين كننده نيروي كار براي شهرهاي بزرگ هستند.

 

ص 43 شهرهاي جديد پيوسته : اين اصطلاح را هاروي پارلوف براي توصيف شهرهائي كه در محدوده شهرهاي موجود احداث مي شوند به كار برد. در واقع اين الگو در جوار مادر شهر و مجتمع هاي بزرگ براي رفع مشكل انباشتگي هاي مسكوني انها، ايجاد مي شود. بنابراين هدف از ايجاد آن ها، ساماندهي فضائي و تراكم زدائي از مادر شهر است.

 

اين الگو به دليل قرار گرفتن در محدوده ي شهرهاي بزرگ تراكم شديد جمعيتي دارد و خيلي سريع توسعه مي يابد (حدود 140 نفر يا بيش تر در هكتار) در توسعه اين شهرها مسائل اجتماعي و محيط پيرامون آن ها نيز نقش مهمي دارد نقش اين شهرها سرريز پذيري شهر بزرگ مجاور است.

 

ص 47 شهرهاي جديد صنعتي : معمولاً بدنبال دوره گذر از جامعه پيش صنعتي به صنعتي ايجاد مي شوند. اين شهرها معمولاً در نزديكي منابع مواد خام احداث مي شوند فاصله ي مطلوب بين ناحيه ي صنعتي و محل شهر جديد صنعتي حدود 10 تا 15 كيلومتر است و بين ناحيه مسوني و ناحيه صنعتي كمربند سبز ايجاد مي شود.

 

برنامه ريزي شهرهاي جديد

 

ص 101 مهم ترين مشكلات شهرنشيني كشورهاي جهان سوم عبارتنداز :

 

1) رشد بالاي جمعيت

 

2) رشد بالاي شهرنشيني

 

3) هجوم جمعيت به شهر اول و مادر شهرهاي ناحيه اي

 

4) عدم تعادل و توازن ميان رشد جمعيت با رشد اشتغال

 

5) وجود بيكاري بالا و حاشيه نشيني

 

6) كمبود مسكن وساير خدمات رفاهي و زير ساخت هاي اصلي

 

7) تمركز شديد جمعيت و اسكان در شهرهاي بزرگ

 

ص 102 پس از مطالعات مكان يابي، مكان شهر جديد، در محدوده هاي ناحيه شهري مشخص مي شود پس از مرحله ي مطالعه ي ناحيه ي شهري، مطالعات راهبردي شهر جديد شروع و پس از اين مطالعات طرح توسعه و عمران آن و آماده سازي زمين و طرح تفصيلي كه جزئيات اجرائي را توصيف مي كند انجام مي شود.

 

 

  • Like 6
لینک به دیدگاه

ص 102 مراحل تهيه طرح جامع شهرهاي جديد :

 

مراحله اول : تهيه طرح پايه ي آمايش سرزمين كه پايه ي اقدامات آمايش سرزمين است.

 

مرحله دوم : تهيه ي طرحهاي آمايش نواحي كه از بررسي نقش ناحيه در مقياس آن بدست مي آيد و جزئيات در سطح را مطرح مي كند اين طرح تصويري از توسعه يافتگي ناحيه در بلند مدت است.

 

مرحله سوم : تهيه برنامه هاي توسعه ي نواحي بر پايه ي طرح هاي آمايش كه شامل آن دسته از فعاليت هاي است كه در يك دوره ي معين برنامه براساس ناحيه از سرمايه گذارهاي محلي مي تواند اجرا شود مجموع برنامه هاي ناحيه، پس از هماهنگي هاي لازم مي تواند به عنوان برنامه توسعه اجتماعي اقتصادي كشور مطرح گردد.

 

ص 106 استخوان بندي شهري، يعني مجموعه شهرهاي يك حوزه جغرافيائي كه داد و ستد خدماتي با يكديگر يا با روستاهاي پيراومون خود و گاهي با شهرهاي بيرون از حوزه خود دارند.

 

ص 108 منظور از مطالعه و برنامه ريزي محدوده ي راهبردي شهر جديد تعيين ميزان جمعيت آن در دوره هاي مختلف (دراز مدت، ميان مدت و كوتاه مدت) با توجه به ساختار اقتصاد محلي، محدوده كلي توسعه آن، اهداف كمي و ارائه سيماي كلي كالبدي آن است كه در نهايت براي دوره ي دراز مدت اجرا مي شود.

 

ص 110 طرح تفصيلي : طرح تفصيلي عبارت است از تنظيم و طراحي برنامه هاي مفصل و انجام اين طرح شامل چهار مرحله است ك

 

1- بازشناسي

 

2- تثبيت برنامه هاي و طرح هاي اجرائي

 

3- تعيين و تشخيص اولويت ها

 

4- انجام و اجراي محتواي طرح و كاربرد اراضي

 

اندازه نقشه ها در طرح تفصيلي معمولاً 1:500، 1:1000 ، 1:2000 است. سازمان مسئول طرحهاي جامع و تفصيلي شهر، شركت عمران شهر جديد است كه زير نظر وزارت مسكن و شهر سازي قرار دارد.

 

ص110 ساختار تشكيلاتي هر شركت عمران شامل چهاربخش است :

 

1- تيم برنامه ريزي : اين تيم در شركت عمران از متخصص هاي ذيل تشكيل مي شود: برنامه ريز منطقه اي ، برنامه ريز بهداشت و رايانه و كارشناس محيط زيست، مسن، علوم سياسي و حمل و نقل.

 

2- كميسيون مشورتي : اعضاي اين كميسيون را عموماً مردم ناحيه يا داوطلبان علاقمند به پروژه شهر جديد تشكيل مي دهند در مراحل شكل گيري شهر جديد، ساكنان آن نيز مي توانند عضو كميسيون شوند. شركت عمران در مواردي اعضاي اين كميسيون را انتصاب مي كند. اين كميسيون مي تواند در برابر تيم برنامه ريز نقش نظارتي يا واكنشي داشته باشد.

 

3- هيأت مديره : اين هيات شامل صاحبان زمين، سرمايه گذاران، نمايندگان ناحيه و نمايندگان تيم برنامه ريز است و هر گونه تصميمي را براي پروژه ي شهر جديد، بايد تائيد كند. هيات مذكور وقتي كه شهرداري تاسيس شود منحل مي گردد.

 

4- دايره ي ساخت و ساز :هيات مديره اين دايره را منصوب مي كند و طبق تصميم هاي اين هيات، تجهيزات لازم را براي ساخت و ساز شهر جديد دارد. دايره ساخت و ساز پس از تاسيس شهرداري مي تواند براي ادامه ي اجراي برنامه و يا ادراه كردن، مستغلاتي كه متعلق به شركت است باقي بماند.

 

ص 111 مهم ترين شاخص هاي مكان يابي شهر جديد عبارتنداز : شاخصهاي فيزيكي، اقتصادي- اجتماعي، منابع بالقوه محلي، محيط زيست، سياسي و تهيهي نقشه مبنا.

 

 

  • Like 7
لینک به دیدگاه

ص 111 مهم ترين شاخص هاي فيزيكي :

 

1- شيب : معمولاً براي احداث شهرها در مطالعات مكان يابي آن ها، شيب تا 15 درصد در نظر گفته مي شود و در شيبهاي بالاي 15 درصد ساخت و سازي انجام نمي شود. زيرا ساخت شهرها در اين شيبها از نظر اقتصادي مقرون به صرفه نيست مناسبترين سيب براي شهر سازي، شيب 5/0 تا 6 درصد است اما در شيبهاي تا 9 درصد نيز جمعيتهاي مسكوني و تاسيساتي و تجهيزات شهري ساخته مي شود.

 

2- قابليت اراضي : اراضي درجه يك، دو و سه نسبتاً براي كشاورزي مناسب هستند و اراضي درجه چهار به بالا براي احداث شهر انتاب مي شوند. براي درجه بندي اراضي مي توان از منطقه، عكسهاي هوائي و ماهواره اي گرفت سپس آن ها را به نقشه تبديل كرد.

 

3- دسترسي مناسب به منابع آب: از آن جا كه توسعه شهري بدون وجود منابع آب كافي امكانپذير نيست. جاهائي كه منابع آب مناسب دارند را اراضي مساعد براي توسعه شهر مي شناسند در انتخاب مكان شهر بايد عامل حجم آبهاي سطحي و زير زميني نيز توجه داشت.

 

W=P(x+y)

 

W:كل آب استحصال شدني ناحيه يا شهر (به استثناي مصارف فضاي سبز)

 

P: (حداكثر جمعيت كه مي توانند در شهر جديد سان شوند)

 

X :مصرف سرانه شهري

 

Y:مصرف سرانه صنعتي جمعيت شهر در هر الگوي صنعت.

 

4- آسيب پذيري : وضعيت مكان شهر را از نظر زلزله، گسل، آتشفشان، لغزش زمين، سيل و غيره بايد به طور دقيق مورد بررسي همه جانبه قرار داد ونيز نقشه هاي آسيب پذيري ناحيه را ترسيم نمود تا بتوان با توجه به شدت و ضعف درجه آسيب ، استحكام مناسبي براي ساخت و سازها در نظر گرفت.

 

5- دسترسي : معمولاً سه نوع در يك سهر وجود دارد: دسترسي زير زميني براي تجهيزات عمومي و زير بنائي ، دسترسي روي زميني براي وسايط موتوري، آبي و راه آهن و بالاخره دسترسي در فضا براي هواپيما و هليكوپتر. بيش تر عواملي كه موقعيت اين سه سطح را تعيين مي كنند به توپوگرافي يعني وضعيت خاك يا زمين (توان زمين براي تحمل حمل و نقل زميني) و وضعيت ژئولوژيكي (توانايي خاك براي تحمل ساختمانهاي زير زميني با در نظر گرفتن با درنظر گرفتن گسلها، لغزشها و شستها) مربوط مي شود همچنين حركت در بالاي زمين به وضعيت هوا بستگي دارد.

 

امكانات دسترسي به مكان شهر جديد، تعيين كننده ميزان تقاضاي مسكن در آن است. از آن جا كه شهركهاي جديد در نواحي دور دست احداث مي شوند اگر امكانات دسترسي كافي نداشته باند براي تهيه كارگر و كالا در سالهاي اوليه مشكلاتي خواند داشت.

 

ص 115 شاخصهاي اجتماعي اقتصادي :

 

اندازه شهر جديد پيشنهادي بر انتخاب محل، اثر مستقيم دارد، زيرا بر اين اساس مجري طرح مي تواند ميزان جمعيت را مشخص كند. همچنين قيمت مين در توسعه شهر جديد اثر مي گذارد و عواملي مانند تقاضاي زياد، مجاورت زمين با شاهراه ها و شبكه هاي ارتباطي و همچنين دسترسي به آن ها باعث افزايش آن مي شود؛ بنابراين براي شهرهاي جديد بخصوص شهرهاي جديد سرريز كه به طور معمول در ناحيه شهري شهرهاي بزرگ مكان يابي مي شوند ميزان فاصله اهميت بسياري دارد.

 

ص 116 در تعيين مكان شهرهاي جديدي كه شركتهاي خصوصي احداث مي كنند بازاريابي مسكن عامل اصلي است كه آن هم بيشتر تحت تاثير مجاورت با شهرهاي بزرگ مي باشد.

 

قيمت مصالح ساختماني : كمبود مصالح بومي يا كمبود سيستم مناسب حمل و نقل عوامل بازدارنده در ايجاد شهر جديد در مكاني هستند.به طور كلي براي انتخاب مكان شهر جديد، بايد راهبرد كلي توسعه ناحيه اي را در نظر گرفت و در تمام جنه هاي توسعه براي جلوگيري از هئر رفتن پول، وقت و انرژي به آن توجه كرد.

 

ص 116 شاخص هاي محيط زيست : مكان شهر جديد بايد امكان توسعه گوناگوني مناظر طبيعي و فضاي سبز را براي غني سازي شكل زندگي داشته باشد. همچنين چگونگي استفاده از آب و گياه در طراحي شهر مهم است و مي توان با استفاده از گياهان به زيبائي هاي محيط مصنوعي و طبيعي افزود و چشم اندازهاي متفاوتي ايجاد كرد. اين تفاوت باعث متمايز شدن يك محل از اطراف خود خواهد شد، بر اين اساس شهرهاي جديد امروزي با كمربندهاي سبز كه تركيبي از محيط روستائي شهري است طراحي شده اند (انگلستان) توجه به مسائلي چون برگشت هواي آلوده به سطح زمين (اينورژن) بخصوص اگر با آلودگيهاي صنعتي و موانع توپوگرافي همراه باشد، از تهويه جلوگيري مي كند و وضع نامطلوبي را به وجود مي آورد، وجود نداشتن مرداب و محل دفن زابله در نزديكي هر شهر جديد و سرانجام وضعيت آب و هوائي آن مهم است. در بررسي وضعيت آب و هوائي بايئ توجه به جهت نورگيري آفتاب، ميزان بارندگي ، در جه حرارات و غيره داشت. به طور كلي توسعه نبايد باعث فرسايش خاك شود، گياهان و حيوانات را از بين ببرد يا گونه هاي جانوران غير بومي را به وجود آورد، تپه ها را بخراشد، آب و هوا را آلوده سازد و مواد سمي را وارد محيط كند، به سخن ديگر توسعه بايد با حداقل اسيب به محيط زيست انجام شود.

 

ص 117 شاخص هاي تهيه نقشه مبنا : عكس هاي هوائي از هر مكاني بهترين منبع براي تهيه نقشه هستند كه از آنها مي توان كمك گرفت. نقشه مبناي ناحيه بايد جزئيات بالقوه تمام محدوده را به شعاعي بين پنج تا پانزده كيلومتر نشان دهد، مقياس آن بايد حدود 1:1000 و فواصل خطوط منحني ميزان نيز بايد بين سه تا شش متر باشد. روي اين نقشه بايد موارد زير نشان داده شود:

 

1- چگونگي گستردگي كليه آبهاي سطحي (رودها) و زهكشيها.

 

2- تمام عوارض توپوگرافي و خطوط منحني ميزان

 

3- تمام خطوط حمل و نقل ، سيستمهاي ارتباطي و زير بنائي

 

4- كليه خطوط محدوده هاي سياسي و اداري

 

5- كليه آثار آماري و خطوط نواحي رفت و آمد ماشينها

 

6- كليه ساختمانهاي موجود و كاربري آنرا

 

7- تمام نواحي جنگلي يا كشتزارها

 

8- اسامي كليه نواحي و نقاط

 

 

  • Like 7
لینک به دیدگاه

جمعيتي نقشه مبنا براي محدوده شهر و زيمنهاي مجاور آن بايد پس از انتخاب نهائي مكان شهر جديد تهيه شود. اين نقشه براي احداث و طرح جامع شهر جديد لازم است و بايد داراي مقياس 1:500 با خطوط ميزاني نزديك به 5/1 متر باشد اين نقشه شامل موارد زير است:

 

1- تمام اجزائي كه درنقشه مبني ناحيه وجود دارد

 

2- تمام عوارض توپوگرافي و خطوط منحني ميزان با فصله /1 متر

 

3- تمام قطعات چهار گوش و شماره هاي آنها

 

4- تمام عوارض فيزيكي منحصر به فرد سامل معادن، غارها، تونلها، نقاط جمع، پرتگاهها و فرو فتگيها.

 

ص 119 چهار چوب برنامه ريزي شهرهاي جديد : مهم ترين مسائل برنامه ريزي شهر جديد عباتنداز :

 

1- پيش بيني جمعيت و اشتغال

 

2- برنامه ريزي گروههاي اجتماعي الگوي همجواري

 

3- برنامه ريزي مسكن و خدمات

 

4- برنامه يزي كاربري زمين

 

5- برنامه ريزي تقسيمات كالبدي

 

6- برنامه ريزي حمل و نقل و تاسيسات زير بنائي

 

7- پيش بيني ميزان هزينه و چگونگي سرمايه گذاري

 

8- برنامه ريزي پدافند

 

9- مطالعات طراحي

 

10- برنامه ريزي مديريت شهري.

 

ص 119 پيش بيني جمعيت و اشتغال : پيش بيني جمعيت و اشتغال در شهرهاي جديد معمولاً در چهارچوب اهداف كلي و در مقياس برنامه ريزي آمايش سرزمين و ناحيه انجام مي شود. در شهره ي جديد رسيدن به هدفهاي جمعيتي و اشتغال همواره لازم و ملزوم يكيدگرند؛ زيرا براي جذب جمعيت نياز به ايجاد اشتغال است و نيز ايجاد فعاليت هاي اقتصادي به جمعيت مشخصي نياز دارد. بنابراين در مراحل اوليه ايجاد شهر نياز به كمكهاي دولت بيش تر احساس مي شود.

 

هم چنين سياستهاوي كه در اين مرحله اتخاذ مي گردد براي ادامه حيات شهر سرنوشت ساز خواهد بود؛ زيرا زماني شهر جديد مي تواند به طور متعدل به حيات خود ادامه دهد كه به جمعيت مناسبي برسد. پيش بيني جمعيت معمولاً در شهرهاي جديد كه پايه جمعيتي ندارند براساس برآوردهاي احتمالي و به روشهاي تركيبي انجام مي شود كه استفاده از نرم افزار هاي پيشرفته رايانه اي (نمونهPAS، Louts،people) اين پيش بيني را تسهيل مي مند. بهترين راه پيش بيني هاي جمعيتي و شاخصهاي مربوطه در گروههاي سني و جنسي به فاصله پنج سال به پنج سال است.

 

ص 123 برنامه ريزي اجتماعي و الگوي همجواري: پس از تعيين راهبردهاي اجتماعي بايد قشر بندي اجتماعي را تعيين كرد. براي اين منظور مي توان ابتدا گروهبندي اجتماعي مادر شهر و تغييرات آن در طي سهدهه برسي كرد سپس با توجه اين گروهبندي و تعداد جمعيتي كه از مادر شهر در شهر جديد اسكان مي يابند و نيز گروههائي كه از نواحي ديگر (ناحيه شهري، استان و خارج از استان) براي اشتغال و اسكان در شهر جديد مستقر مي شوند، قشر بندي اجتماعي را مشخص كرد. امروزه سه عامل شغل، تحصيلات و درآمد پايگاه اجتماعي افراد را مشخص مي كند كه مي توان با روشهاي يادشده به انضمام بررسي پرونده هاي متقاضيان مسكن، به اين تركيب اجتماعي دست يافت و اين تركيب بايد با حفظ هويت ايجتماعي و پايگاه افاد در واحد هاي همسايگي در محلات باشد. سطوح موردنياز مسكوني گروههاي اجتماعي در سه الگوي تراكم كم متراكم متوسط و تراكم بالا است كه سرانه زمين مسكوني حدود 28 مترمربع، تراكم مسكوني كل حدود 350 نفر در هكتار و تراكم ناخالص كل حدود 122 نفر در هكتار را در بر مي گيرد.

 

ص 124 برنامه ريزي مسكن : به طور كلي سياستهاي عمده اي كه در اين زمينه اتخاذ مي شوند عبارتند از :

 

1- آماده سازي زمين براي اقشار كم در آمد و متوسط

 

2- احداث واحدهاي مسكوني متنوع براي گروه هاي مختلف درآمدي و ابعاد متفاوت خانوارها

 

3- ايجاد صندوق هاي مختلف وام تسهيلات وام مسكن

 

4- تشويق و ايجاد زمينه براي خنثي شدن مسكن و توليد مصالح

 

5- تحقيق درباره مصالح و روشهاي ساخت مسكن بومي

 

6- تشويق بخش خصوصي براي سرمايه گذاري در امر مسكن

 

7- نظارت بر ساخت و ساز بهش خصوصي

 

8- تامين كمكهاي فني

 

  • Like 7
لینک به دیدگاه

ص 125 برنامه ريزي كاربري زمين : منظور از نظام كاربري زمين، مشخص كردن نوع مصرف زمين در شهر جديد، هدايت ساماندهي فضاي شهر، تعيين ساختها و چگونگي انطباق آنها با يكديگر و با سيستمهاي شهري است. مساله نزديكي ساخت مسكوني و ساختهاي اشتغال و خدمات به يكديگر در نظام برنامه ريزي كاربري زمين است، زيرا توزيع متعادل و بهينه خدمات و محل اشتغال در شهر، موجب كاهش و رفت و آمد و سفرهاي كار و خدمات مي شود. همچنين همجواريهاي منطقي و مطلوب موجب فعالتر شدن محيط شهري و جلوگيري از ناامنيهاي اجتماعي و يا وجود فضاهاي بي روح و بدون استفاده در ساعات طولاني در روز مي گردد. به طور كلي توزيع كاربريها در شهر جديد براساس داده هاي مطالعات جمعيت و اشتغال از يك سو و تقسيمات درون شهري از سوي ديگر انجام مي شود.

 

ص 127 فرايند تديون كاربري اراضي شهر جديد در ايران طي سه مرحله انجام مي شود.

 

در مرحله اول دو دسته مطالعات پايه انجام مي شود.

 

1- مطالعات راهبردي و ميداني كاربري اراضي در سطح شهرهاي كشور و ناحيه و شهرهاي جديد دنيا، كه با تلفيق و جمعبندي اين مطالعات، الگوي اوليه كاربري اراضي شهر جديد حاصل مي شود.

 

2- مطالعاتي براي مشخص كردن جايگاه منطقي شهر جديد در ناحيه از نظر سلسله مراتب عملكردي، خدماتي، كاركرد و تعيين راهبردهاي جمعيتي اقتصادي وكالبدي كه با جمعبندي مطالعات راهبردي و طرحهاي تجديد نظر احتمالي انجام مي شود.

 

در مرحله دوم با مشخص شدن جايگاه منطقي شهر جديد در ناحيه و نيز راهبردهاي نهائي آن تقسيمات كالبدي شهر جديد ارائه مي شود و براساس اين تقسيمات كالبدي، به طور مشخص كاربريهاي خدماتي در سطح هر يك از سطوح تقسيمات كالبدي از محله تا شهر ارائه مي گردد. ميزان سرانه كاربري اراضي بخش مسكن شهر جديد با شناخت ويژگي هاي اجتماعي- اقتصادي ساكنان آيند و مطالعه الگوي مسكن در ناحيه راهبردي تدوين و ارائه مي شود. در اين مطالعه كوشش خواهد شد تا الگوي مسكن پيشنهادي براي شهر جديد بتواند در بازار مسكن ناحيه راهبردي رقابت كند.

 

در مرحله سوم با تلفيق كاربري اراضي حاصل از مطالعات مرحله دوم با توجه به وضع موجود كاربري اراضي در سطح شهرهاي ناحيه ايران، كاربري نهائي شهر جديد مشخص و ارائه مي شود. دوره هاي برنامه ريزي معمولاً 25 ساله است كه در پنج دوره پنجساله مي توان كاربريها را محاسبه كرد.

 

ص 129 برنامه ريزي تقسيمات كالبدي : يك شهر جديد از لحاظ تقسيمات كالبدي از سطوح زير تشكيل مي شود :

 

1- واحد همسايگي متشكل از 500-550 واحد مسكوني

 

2- محله متشكل از 4-3 واحد همسايگي با 2500-1700 واحد مسكوني و جمعيتي بين 7 تا 9 هار نفر

 

3- ناحيه متشكل از 4- محله با جمعيتي قريب 25 تا 30 هزار نفر

 

4- شهر متشكل از 3 ناحيه با جمعيت حدود 80 هزار نفر

 

خدمات موردنياز شهر براساس موقعيت استقرار انها در زير تقسيمات فضائي شهر جديد به شرح زير خواهد بود :

 

1- خدمات واحد همسايگي : اين دسته از خدمات شامل خدمات گذارن اوقات فراغت كودكان است كه فضاي سبز و بازي آنان را در بر مي گيرد.

 

2- خدمات محله اي اين دسته از خدمات شامل خرده فروشي در حد خريدهاي روزانه، دبستان و پارك و محله خواهد بود. شعاع دسترسي به اين خدمات حداكثر 500 متر است و اهالي براي دستيابي به آن از دسترسي پياده استفاده مي كنند.

 

3- خدمات ناحيه اي. اين دسته از خدمات شامل خدمات تجاري در حد رفع نيازهاي هفتگي و نيز خدمات گذران اوقات فراغت بزرگسالان است. براي دستيابي به اين خدمات با دسترسي پياده به شعاع 2500 متر و كمتر امكانپذير است.

 

4- خدمات مركز شهر. اين دسته از خدمات شامل خدمات تجاري در حد رفه نيازهاي فصلي وسالانه شهروندان و نيز خدمات درماني، اموزشي سطح يك دبيرستان اداري و تفريحي است و دستيابي به اين خدمات با دسترسي سواره امكانپذير مي باشد.

 

5- خدمات لبه شهر. اين دسته از خدمات مجموعه خدماتي را در برمي گيرد كه در سطح شهر و مناطق همجوار آن عملكرد خاصي دارد يا اينكه استقرار آن ها در مراكز شهر از نظر عملكرد شهري اختلال ايجاد مي كند، از اين رو در لبه شهر مستقر خواهد شد، مانند پاركهاي بزرگترمينالها، كشتارگاهها و غيره.

 

الف) آنكه عملكردي در مقياس شهر و فراشهري دارند.

 

ب) استقرار آنها در كنار بافتهاي مسكوني موجب خسارت و سلب آسايش و امنيت شهروندان خواهد شد، مانند استقرار مراكز سوخت رساني، پادگانهاي نظامي، گورستان و غيره.

 

 

  • Like 6
لینک به دیدگاه

برنامه ريزي حمل و نقل و تاسيسات زير بنائي ص 131

 

شهرهاي جديد در كاهش مشكلات حمل و نقل مادر شهر و شهرهاي بزرگ نقش عمده اي به عهده دارند.

 

در برنامه ريزي حمل و نقل اين شهرها، نوع وسيله نقليه بايد با توجه به اندازه شهر، وضعيت كالبدي آن، حفظ محيط زيست و صرفه جوئي زيرساختها تعيين شود، مثلاً براي جابه جائي در شهرهاي جديد با جمعيتي بين 200 تا 500 هزار نفر از اتوبوس و در شهرهائي با جمعيت بيش تز از قطارهاي سبك روي زمين استفاده مي شود. انواع وسايل حمل و نقل همگاني عبارتند از :

 

1) قطار سريع السير شهري (مترو) و قطار حومه شهري

 

2) قطار سبك شهري

 

3) اتوبوس شهري

 

4) اتوبوس خودكار

 

5) پياده روي متحرك

 

در كشورهاي مختلف اين وسايل با توجه به عملكرد آن ها، ميزان هزينه ها، زمان سفر، مصرف انرژي، چگونگي تاثير بر محيط زيست و ظرفيت آنها بررسي و انتخاب مي شوند. همچنين مطالعات گسترده اي براي احداث تاسيسات زير بنائي ديگر، مانند آب، فاضلاب، برق، گرما و سرما نيز بايد انجام شود. مثلاً در انتخاب محل تصفيه خانه فاضلاب بايد رعايت فاصله از نواحي مسكوني، جهت بادهاي غالب، راههاي دسترسي، وجود اراضي كافي براي توسعه ثقلي فاضلاب به حمل تصفيه خانه، دسترسي به آبهاي پذيره براي تخليه پساب انجام شود.

 

ص 133 پيش بيني ميزان هزينه و چگونگي سرمايه گذاري :

 

مهم ترين منبع سرمايه، زمين شهر جديد است كه مجري احداث شهر از آن استفاده مي كند، از اين رو واگذاري معقول زمين و چگونگي ارزش افزوده آن مهم است. در بسياري از شهرهاي جديد جهان قسمتهاي مرغوب زمين براي شركت عمران جديد به عنوان سرمايه حفظ مي شود. در واقع شركتهاي عمران شهرهاي جديد، بنگاههائي اقتصادي هستند كه توليد اصلي آنها زمين است، ولي بايد محصول خود را پس از در نظر گرفتن اهداف ملي، ناحيه اي، اجتماعي و زيست محيطي به گونه اي قيمت گذاري كنند كه به كمك بلاعوض دولت نياز داشته باشند.

 

ص 133 برآورد حجم سرمايه گذاري عمراني شامل چند كرحله است.

 

1- در اين مرحله ابتدا جمعيت شهر در گزينه هاي مختلف تا سال بهره وري كه معمولاً 25 ساله است، به فاصله 5 سال به 5 سال بررسي و نتيجه در جدولي آورده مي شود.

 

2- در اين مرحله حدود كلي سرانه ها و تراكم هاي پيشنهادي شهر جديد تهيه مي گردد. تراكم ها شامل مسكوني، تجاري، خدماتي، آموزشي، بهداشتي- درماني، اداري و انتظامي، كارگاهي، توريستي و تفريحي، فرهنگي، مذهبي، فضاي سبز، ورزشي، صنايع، حمل و نقل و انبار است براي تعيين سرانه ها و تراكم ها، سرانه هاي پيشنهادي و درصد كاربري به سرانه كل محاسبه مي شود. همچنين در اين مرحله تراكم خالص، تراكم ناخالص و ميزان كل مساحت شهر به هكتار در جداولي مشخص مي شود.

 

3- در اين مرحله برنامه زماني اجراي عمليات احداث شهر جديد، يعني درصدهاي جمعيت قابل استقرار، انبيه مسكوني و عمومي، پاركها و فضاي سبز، آماده سازي زمين، تاسيسات زير بنائي و كارگاه هاي شهري در هر دوره مشخص مي گردد.

 

4- در اين مرحله درصد و سطح كل انواع كاربريهائي كه در هر مرحله بايد ساخته شود و نيز مساحت هر كاربري به هكتار يا متر مربع مشخص مي شود. اعداد به دست آمده بايد در پنج جدول كه سطوح زير بناي شهر جديد را د رهر مرحله پنج ساله مشخص مي كند وارد شود.

 

5- اين مرحله برآورد قيمت هاست. در اين مرحله هزينه ساخت و ساز هر كاربري به قيمت پايه (معمولاً سال شروع ساخت و ساز) مشخص مي شود، مانند معابر درون شهري ، هزينه هاي اجرائي و تاسيسات زير بنائي و غيره. معمولاً هزينه هاي اجرائي تاسيسات زير بنائي (آب، برق ، گاز و فاضلاب) در دوره هاي پنجساله از نظر تامين و انتقال، توزيع، شبكه،تصفيه خانه و آبهاي سطحي قابل بررسي است.

 

6- اين مرحله شامل تعيين چگونگي تامين منابع مالي و هزينه هاي شهر جديد از طريق بخش عمومي (دولت) و بخش خصوصي (مردم و يا مشاركت بانگها) است.

 

ص 135 پدافند عامل، به كارگيري اقدامات آفندي و پاتك براي بازداشتن دشمن از دسترسي به منطقه با نيروي پدافند است و پدافند غير عامل، به كار بردن روشهائي است كه از اثار زيانهاي ناشي از اقدامات دشمن بكاهد يا آن را به حداقل برساند.

 

ص 135 تاسيسات و نهادهائي كه از ديد پدافند بررسي مي شود عبارتند است از :

 

پنگاهگاه، بيمارستان، انبار هاي سوخت، انبارهاي آب، جايگاه فروش فرآورده هاي نفتي (پمپ بنزين)، آتش نشاني، نيروي انتظامي، سازمان پدافند شهري.

 

ص 138 مطالعات طراحي

 

الف) معيارهاي محيطي :

 

1- رعايت ويژگي هاي اقليمي و استقرار كاربريها و روابط آنها با يكديگر

 

2- توجه به توپوگرافي و ويژگي هاي آن در استقرار كاربريها

 

3- تحليل شيب اراضي و استقرار كاربريهاي همساز با آن

 

4- بهره گيري از ديد و منظر در استقرار كاربريها

 

ب)معيارهاي منتج از عوامل اجتماعي و اقتصادي :

 

1- فراهم آوردن زمينه رشد و توسعه شهر جديد در هر مرحله ، زيرا ممكن است. مرحله اي از احداث شهر جديد به طور كامل انجام نشود.

 

2- رعايت سلسله مراتب دسترسي

 

3- رعايت تقسيمات كالبدي و سلسله مراتب توزيع خدمات محله اي در بخش طراحي

 

4- ايجاد تنوع در بافت شهر جديد

 

5- اقتصادي بودن طرح

 

  • Like 8
لینک به دیدگاه

ص 138 در طراحي شهرهاي جديد علاوه بر مسائل فوق چهر گروه، معيارهاي ديگر را نيز بايد در نظر گرفت:

 

الف) معيارهاي برنامه ريزي و طراحي :

 

1) معيارهاي كلي برنامه ريزي و طراحي موارد انعطاف پذير در كالبد شهر

 

2) پيش بيني توانائي رشد و توسعه شهر نيز پيش بيني و طراحي تقسيمات با توانائيهاي متوازن و همگون از نظر وسعت

 

3) طراحي چگونگي توزيع خدمات در سطح شهر به شكل توازن

 

4) طراحي شهر به گونه اي كه هر مرحله از توسعه از نظر ساختار و عناصر لازم شكلي كامل داشته باشد.

 

5) در نظر گرفتن امكان رشد همزمان فعاليتهاي پايه شهر در طراحي

 

ب) نتايج ارزيابي الگوهاي كلاسيك شهري: مشابه ارزيابي اقتصادي اجتماعي الگوهاي كلاسيك شهري، ارزيابي نيز از ديدگاه شهرسازي انجام مي شود و معمولاً اين نتيجه را به دست مي دهد كه شهرهائي با الگوي توزيع متوازن خدمات شهري، هماهنگي بيش تري با اهداف طراحي دارند و بين مناطق شهر تفاوت كمتر است. به علاوه اختلاف در هر منطقه سلسله مراتب منطقي دارد كه با اهداف جذب اقشار اجتماعي، مراحل توسعه كامل بودن شهر در هر مرحله تطابق بيش تري دارد. چگونگي توسع مي تواند پيوسته و يا غير پيوسته باشد.

 

در الگوي پيوسته، شهر مي تواند به شكل محور خطي، دو محور موازي يا سه محوري توسعه پيدا كند و تمركز آن به شكل متمركز ، متداخل و پراكنده است. در توسعه غير پيوسته شهري مي تواند به شكل دو قطبي با لگوهاي متمركز متداخل توسعه يابد.

 

ج) عناصر تعيين كننده مساحت شهر

 

1- شبكه راههاي اصلي شهر‌(شطرنجي، شعاعي، گسترده و غيره)

 

2- تقسيمات شهري (محله، ناحيه، منطقه و شهر)

 

3- شكل مركز شهر (محورخدماتي با دو هسته متمركز و غيره)

 

4- چگونگي و مراحل توسعه

  • Like 11
لینک به دیدگاه
  • 3 سال بعد...
×
×
  • اضافه کردن...