Alireza Hashemi 33392 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 تیر، ۱۳۹۱ آنالیز شاخه ای از ریاضیات است که با اعداد حقیقی و اعداد مختلط و نیز توابع حقیقی و مختلط سر و کار دارد و به بررسی مفاهیمی از قبیل پیوستگی ،انتگرال گیری و مشق پذیری می پردازد. تاریخچه از نظر تاریخی آنالیز در قرن هفدهم با ابداع حساب دیفرانسیل و انتگرال توسط نیوتن و لایپ نیتس پایه ریزی شد در قرن هفدهم و هجدهم سر فصل های آنالیزی از قبیل حساب تغییرات،معادلات دیفرانسیل با مشتقات جزئی، آنالیز فوریه در زمینه های کاربردی توسعه فراوانی یافتند و از آنها به طور موفقیت آمیز در زمینه های صنعتی استفاده شد. در قرن هجدهم تعریف مفهوم تابع به یک موضوع بحث بر انگیز در ریاضیات تبدیل شد. در قرن نوزدهم کوشی با معرفی مفهوم سری های کوشی اولین کسی بود که حساب دیفرانسیل و انتگرال را بر یک پایه منطقی استوار کرد. در اواسط قرن نوزدهم ریمان تئوری انتگرال گیری خود را که به انتگرال ریمان معروف است ارائه داد در اواخر قرن نوزدهم وایراشتراس مفهوم حد را معرفی کرد و نتایج کار خود بر روی سریها را نیز ارائه داد در همین دوران ریاضیدانان با تلاش های زیاد توانستند انتگرال ریمان را اصلاح نمایند . در اوایل قرن بیستم هیلبرت برای حل معادلات انتگرال فضای هیلبرتی را تعریف و معرفی نمود.از آخرین تحولات در زمینه آنالیز می توان به پایه گذاری آنالیز تابعی توسط یک دانشمند لهستانی به نام باناچ نام برد. تقسیم بندی آنالیز • آنالیز حقیقی: به مطالعه بر روی حد ها ،مشتقات،انتگرال ها سریهای توانی می پردازد. • آنالیز تابعی: به معرفی نظریه هایی از قبیل فضاهای باناچ و نیز فضای هیلبرت می پردازد. • آنالیز هارمونیک: در این شاخه از آنالیز سری های فوریه مورد مطالعه قرار می گیرد. • انالیز مختلط: به بررسی توابع مختلط و خواص این توابع از قبیل مشتق پذیری و انتگرال گیری می پردازد. آنالیز ترکیبی در ژئوفيزيک هوايى بسيارى از کانسارهاى مس ايران در کمربند آتشفشانى- رسوبى ايران مرکزى قرار دارند. اين کمربند پتانسيل زيادى براى کانسارهاى مس پورفيرى دارد و بخش زيادى از اين کمربند هنوز مورد اکتشاف دقيق قرار نگرفته است. منطقه مورد مطالعه در بخش جنوبى اين کمربند و در جنوبغربى شهر کرمان قرار دارد. وضعيت زمينشناسى ناحيه خلاصه ميشود به سنگهاى آتشفشانى- رسوبى مربوط به ائوسن که قديميترين سنگهاى ناحيه را تشکيل ميدهند و فازهاى نفوذى اوليگوميوسن شامل گرانوديوريت، ديوريت، کوارتزديوريت، مونزونيت و توناليت که در درون مجموعه آتشفشانى- رسوبى نفوذ کرده و باعث گسلخوردگى، شکستگى، دگرسانى و کانسارسازى در سنگهاى پورفيرى و سنگهاى آتشفشانى همبر آنها شده است (1973، Dimitrijevic ). با توجه به اينکه اين ناحيه داراى آب و هواى خشک و نيمهخشک، پوشش گياهى و خاک اندکى ميباشد استفاده از روشهاى دورسنجى و ژئوفيزيک هوايى جهت اکتشاف کانسارها در منطقه بسيار مناسب ميباشد. در منطقه مورد مطالعه دو برداشت ژئوفيزيکهوايى انجام شده است. در خلال سالهاى 1977 لغايت دسامبر 1978 حدود 600000 کيلومتر مربع از مساحت کشور به سفارش سازمان انرژى اتمى تحت عمليات دقيق اکتشاف هوايى اسپکترومترى و مگنتومترى قرار گرفت. همچنين يک برداشت ژئوفيزيک هوايى (راديومترى، الکترومغناطيس و مغناطيسسنجى) توسط شرکت کانادايى ايرودات تحت نظر شرکت ملى صنايع مس ايران در سال 1370 بر روى منطقهاى به وسعت 7000 کيلومتر مربع در استان کرمان انجام گرفت. جهت انجام اين تحقيق از دادههاى ژئوفيزيک هوايى سازمان انرژى اتمى استفاده شده است. ترکيب دادههاى ژئوفيزيکى و دورسنجى بر روى کمربند آتشفشانى- رسوبى ايران مرکزى توسط بسيارى از محققين انجام شده است (1999، Asadi and Hale؛ 2001، Tangestani and Moore؛2002، Ranjbar et al). تحقيقات گذشته نشان داده است که بر روى سريسيت و پتاسيک شمارش بالاى پتاسيم ديده ميشود. همچنين افزايش مقدار شمارش توريم در مناطق اطراف تودههاى کانيسازى شده بر اثر هوازدگى سولفيدها ديده شده است (1996، Dickson and Fraser). در ضمن بررسيهاى راديومترى، زمينشناسان از سال 1970 متوجه ارتباط متالوژنيکى اورانيوم و مس در مقياس وسيعى از ايران شدهاند، به طورى که در نواحى معينى از ايران که در کنترل روندهاى تکتونيکى آلپين قرار دارند غالبا با افزايش چشمگيرى از کانيسازى اورانيوم و مس برخوردارند (اسپهبد، 1364). تصاوير لندست با داشتن باندهايى در طول موج مرئى و مادون قرمز ميتوانند به طور گستردهاى در شناسايى مناطقى که دگرسانى گرمابى نشان ميدهند استفاده شوند (1998، Ruts-Armenta and Prol-Ledesma). همچنين از تصاوير SPOT چند طيفى در مطالعات زمينشناسى و مشخص کردن نواحى دگرسان شده استفاده شده است (1997، Ranjbar andRoonwal). روشهاى متداول پردازش تصاوير ماهوارهاى مثل نسبت باندها راهنماى مناسبى جهت افزايش اثرات طيفى کانيهاى دگرسان وکاهش اثرات پوشش گياهى است. اماآناليز مولفههاى اصلى يک ابزار قدرتمند براى به حداقل رساندن اثرات پوشش گياهى و آشکار سازى نواحى دگرسان شده ميباشد (1989، Crosta؛ 1991،Loughlin). ترکيب دادههاى ماهوارهاى با ژئوفيزيک هوايى به منظور مشخص کردن نواحى دگرسان شده که تصاوير ماهوارهاى به تنهايى آنها را نمايش نميدهند مناسب است (2002، Ranjbar). آناليز دادهها اکسيد آهن معمولا در نتيجه هوازدگى در قسمتهايى که سنگها دگرسانى گرمابى نشان ميدهند به همراه ساير کانيهاى دگرسان شده مثل کانيهاى رسى ديده ميشود. اکسيد آهن و پوشش گياهى در باند 1و2 لندست و1 اسپات انعکاس مشابهى دارند. باند3 لندست و باند2 اسپات انعکاس بالايى براى اکسيد آهن و جذب قوى براى پوشش گياهى دارند. بنابراين براى نشان دادن مناطق حاوى اکسيد آهن مناسب هستند. باند4 لندست و باند3 اسپات انعکاس قوى براى پوشش گياهى دارند و براى تشخيص پوشش گياهى مناسب هستند. باند5 و7 لندست براى جداسازى کانيهاى با دگرسانى گرمابى مثل کانيهاى رسى مناسب هستند. مطالعاتى که بر روى نهشتههاى مس پورفيرى در منطقه کرمان انجام شده نشان داده که اين کانسارها شدت مغناطيس و مقاومت ظاهرى پايين و شمارش پتاسيم و توريم و اورانيوم بالايى رابر روى توده کانسار نشان ميدهند (1994، Pitcher et al؛2001، Ranjbar؛ علوى، 1378). آناليز مولفههاى اصلى توسط محققين مختلفى براى مشخص کردن نواحى دگرسانى در ايالات فلززايى مورد استفاده قرار گرفته است (1989، Crosta؛ 1991، Loughlin، 1998، Ruts-Armenta and Prol-Ledesma؛ 2001، Tangestani and Moore). در اين مورد چندين روش براى آناليز تصاوير ماهوارهاى ارائه شده است، يکى از آنها روش کراستا يا PCA انتخابى بر روى چهار باند ماهواره لندست است. خلاصه و نتيجهگيرى دادههاى ژئوفيزيک هوايى، SPOT چند طيفى، ETM+، با استفاده از روش مولفههاى اصلى آناليز شدهاند و سپس با استفاده از تبديل IHSبا يکديگر ترکيب شدهاند. پيشنهاد ميگردد که از اين روش به عنوان يکى از روشهاى ترکيب دادهها جهت اکتشاف مقدماتى کانسارهاى نوع پورفيرى در گستره کمربند آتشفشانى- رسوبى ايران مرکزى استفاده شود. خلاصه توضيحات : چکيده ناحيه مورد مطالعه در بخش جنوبى کمربند آتشفشانى- رسوبى ايران مرکزى قرار دارد و منطقهاى حدود 665 کيلومتر مربع را ميپوشاند. استفاده از تصاوير ماهوارهاى و ژئوفيزيک هوايى در مراحل ابتدايى اکتشاف کانسارهاى مس پورفيرى خصوصا براى مشخص کردن مناطق دگرسان شده در اين نوع کانسارها بسيار معمول ميباشد. روش کراستا براى بارزسازى نواحى داراى کانيهاى هيدروکسيدى و اکسيد آهن بسيار مفيد است. اما کنترل صحرايى از منطقه نشان داد که اين روش به تنهايى نميتواند همه نواحى دگرسان شده را مشخص کند به همين جهت ترکيب دادههاى دورسنجى و ژئوفيزيک هوايى ميتواند مناسب باشد. در اين مقاله به منظور بارزسازى نواحى دگرسانى در منطقه سرچشمه آناليز مولفههاى اصلى به طور جداگانه بر روى دادههاى ژئوفيزيک هوايى (شمارش پتاسيم، توريم، اورانيوم و شدت ميدان مغناطيسى کل) و تصاوير ماهوارههاى SPOT و ETM+ انجام گرفت. ترکيب اين دادهها با هم با استفاده از روش تبديل IHS بهترين نتيجه را براى آشکارسازى نواحى دگرسانى داد. با توجه به اينکه در بخش زيادى از کمربند آتشفشانى- رسوبى ايران مرکزى برداشت ژئوفيزيک هوايى انجام شده، اين روش به منظور اکتشاف کانسارهاى پورفيرى در طول اين کمربند مناسب ميباشد. Abstract : The area under study is located in the southern part of the Central Iranian Volcanic Province and covers an area of about 665 km2. Airbornegeophysics and remote sensing data are usually used for exploration ofporphyrycopper deposits by delineating the hydrothermally altered areas. Crosta methodis useful for finding out the areas with hydroxyl and iron oxide minerals, butfield survey showed that this method is not capable of delineating all alteredareas. Integration of airborne geophysics and remote sensing data can be usefulin such cases. In this paper principal component analysis is initially done onairborne geophysics, landsat ETM+ and SPOT data separately. The selectedprincipal components are then combined with ISH technique. This technique wasfound useful for delineating the altered areas. As most parts of Centeral Iranian Volcanic Province are coverd by airborne geophysical data, this methodcan be useful for exploration of porphyry copper deposits. نويسنده: مهدى هنرمند - حجتاله رنجبر - زهره معزیفر 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده