Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۹۱ شاعر و مترجم قرن بیستم میلادی اهل فرانسه است. فیلیپ ژاکوته در 30 ژوئن 1925 در مودون سوئیس در محیطی روستایی چشم به جهان گشود. او مطالعاتش را در باره داستایفسکی، ریکله، کلودل و بودلر ادامه می دهد. در سال های 1942 و 1943 نخستین اشعارش را سرود و در سال 1944 نخستین کتابش به نام "شعر برای شیاطین" انتشار یافت. او در همین ایام برای امرار معاش به ترجمه روی آورد. مرگ در ونیز توماس مان را ترجمه نمود. ژاکوته شاعر بزرگی است که در ایران کم تر شناخته شده است. اشعار شاعر در:http://www.noandishaan.com/forums/thread91402.html#post990247 برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 1 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۹۱ فیلیپ ژاکوته در دانشکدهی ادبیات لوزان زبان یونانی و آلمانی خواند و اولین شعرهایش را در مجلهی Cahierde Poesie به چاپ رساند. در سال 1946 به ایتالیا سفر کرد و با شاعر ایتالیایی گیوسپ اونگارتی آشنا شد. پاییز همان سال به پاریس رفت و از آن پس به مدت هفت سال با انتشاراتِ مرمود Mermod همکاری کرد. در این دوره با شاعرانی چون فرانسیس پونگ، آندره دوتل، آنری توماس، آندره دو بوشه و ایو بونفوا آشنا شد. در سال 1947 رمان «مرگ در ونیز» اثر توماس مان با ترجمهی ژاکوته در انتشارات مرمود به چاپ رسید و از آن پس، او در کنار سرودن شعر به ترجمهی آثار نویسندگانی چون روبرت موزیل و توماس مان و شاعرانی چون ریکله، هولدرلین و اونگارتی پرداخت. در سال 1953، اولین مجموعه شعر ژاکوته با نام «جغد» منتشر شد. همان سال او با نقاشی به نام آن ماری هسلر ازدواج کرد و در شهرِ گرینان اقامت گزید تا به دور از هیاهوی پاریسیها خود را وقف شعر و ترجمه کند. فیلیپ ژاکوته به رغم زندگی عزلتجویانه، هرگز از جریانهای ادبی معاصر غافل نبود. او نقدهای بیشماری برای مجلهی La Nouvelle Revue francaise نوشت که بعدها به صورت کتاب منتشر شدند: «گفتگوی الههها» (1968) و «سازش پنهانی» (1987). در مجموعه شعرِ «جغد»، ژاکوته شاعری مرگاندیش است.مرگ برای او در آن واحد نفرتانگیز و ضروری مینماید. در این کتاب، شاعر وحشت از مرگ را رد میکند و به نرمی از آن سخن میگوید، اما نمیتواند از سرزنش مرگ اجتناب کند. کتاب بعدی ژاکوته «نادان» نام داشت که اشعار سالهای 1952 تا 1956 او را در گرفته بود و در سال 1958 به چاپ رسید. از نظر ژاکوته، جهالت لحظهی کلیدی آگاهی است؛ حالتی که در آن شاعر باید برای پذیرفتن زیبایی فطری تمام چیزهایی که خود را به او مینمایانند، پافشاری کند. کسی که در پی دستیافتن به راز همهچیز است، باید از آگاهیهای از پیش مقررشده و یقینهای اطمینانبخش چشمپوشی کند. در این دو مجموعه، زبان شعرِ ژاکوته دشوار و مفاهیمی که بیان میکند، پیچیده است. بعد از چاپ کتاب دوم، ژاکوته تا سال 1960، کتابی منتشر نکرد. در اوت همان سال خواندن چهار جلد هایکو ژاپنی، نوعی بیداری ناگهانی برای او به ارمغان آورد. در یادداشتهایش مینویسد: «هایکوها همانند بالهایی هستند که مانع از سقوط آدم میشوند.» از آن پس، ژاکوته شعرهای کوتاهتری نوشت، شعرهایی با مصرعهای کوتاه و کلمات ساده. این اشعار به سال 1967 در مجموعهی با نام «حالتها» منتشر شدند. کتاب بعدی ژاکوته «چشماندازهایی با تصاویر غایب» نام داشت که در سال 1976 به چاپ رسید. این کتاب مجموعهای از نثرهای شعرگونه است که شاعر در آن از طبیعت سخن میگوید: «من [در این کتاب] مانند یک حشرهشناس یا یک کارشناس جغرافی طبیعت را بررسی نکردهام؛ فقط از کنار همهچیز گذشتهام و از آنها استقبال کردهام. متوجه شدم که همه چیز سریعتر و یا کندتر از زندگی انسان در حال گذر است.» از کتابی به کتاب دیگر، آثار فیلیپ ژاکوته به سوی میانهروی، ایجاز، سادگی و ملایمت پیش میروند. او در سال 1983، مجموعه شعر «اندیشیدن زیر ابرها» را منتشر کرد که همانند «حالتها»، از اشعاری ساده و کوتاه تشکیل یافته است. از دیگر آثار او میتوان به «در روشنایی زمستان»، «درس»، «بذر افشانی» و «در دفتر چمن» اشاره کرد. در تاریخ ادبیات فرانسه، ژاکوته در کنار شاعرانی چون آندره دو بوشه، ایو بونفوا، ژاک دوپن و روژه ژیرو قرار میگیرد؛ شاعرانی که سبکی تازه در شعر فرانسه به وجود آوردند. 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده