رفتن به مطلب

تهراني ها فقط بيان


ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 761
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

اخیراً اعلام شد که تهران یکی از ده شهر نامطلوب جهان برای سکونت شناخته شد. اما تهران جذابیت های منحصر بفردی هم دارد که در هیچ جای دنیانظیر ندارد....

 

تهران تنها شهری است که در آن می توانید وسط خیابانهای آن نماز بخوانید، وسط پارک شام بخورید، در رستوران به دیدن مانکن های لباس های مدل جدید بروید، در تاکسی نظرات سیاسی تان را بگویید، در کوه برقصید، امابرای ملاقات با نامزدتان باید به یک خانه خلوت بروید.

 

تهران تنها شهری است که در آن دو نفر روی دوچرخه می نشینند، چهار نفرروی موتورسیکلت می نشینند، شش نفر توی ماشین می نشینند، ۲۵ نفر توی مینی بوس می نشینند و ۶۰ نفر سوار اتوبوس می شوند.

 

تهران تنها شهری است در دنیا که پیاده ها حتما از وسط خیابان رد می شوند، اتومبیل ها حتما روی خط عابر پیاده توقف می کنند و موتورسیکلت هاحتما از پیاده رو عبور می کنند.

 

تهران تنها شهر دنیاست که در آن همیشه همه چراغ ها قرمز است، اما هر کس دوست داشت از آن عبور می کند.

 

در تهران از همه جای ماشین ها صدا در می آید، جز از ضبط صوت آن.

 

در تهران هیچ جای زنها معلوم نیست، با این وجود مردها به همه جاهایی که دیده نمی شود نگاه می کنند.

 

در تهران همه در خیابان ها و پارک ها با صدای بلند با هم حرف می زنند، جز سخنرانان که حق حرف زدن ندارند.

 

تهران تنها شهری است در دنیا که همه صحنه های فیلمهای بزن بزن را درخیابان های شهر می توانید ببینید، اما تماشای این فیلمها در سینما ممنوع است.

 

در تهران ماشین ها در کوچه های تنگ با سرعت ۷۰ کیلومتر حرکت می کنند، درخیابانها با سرعت ۲۰ کیلومتر حرکت می کنند و در بزرگراهها پارک می کنند تا راه باز شود.

 

در شمال شهر تهران مردم در سال 2000 میلادی زندگی می کنند اما در جنوب شهر در سال ۷۰ هجری قمری

=====================================

یه همچین شهری داریم ما:ws37:

لینک به دیدگاه

شعر مشهور شهریار درباره ی تهران و تهرانی

 

الا ای داور دانا تو میدانی که ایرانی

چه محنتها کشید از دست این تهران و تهرانی

چه طرفی بست از این جمعیت ایران جز پریشانی

چه داند رهبری سر گشته صحرای نادانی

چرا مردی کند دعوی کسی کو کمتر است از زن

الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من

تو ای بیمار نادانی چه هذیان و هدر گفتی

به رشتی کله ماهی خور به طوسی کله خر گفتی

 

 

قمی را بد شمردی اصفهانی را بتر گفتی

جوانمردان آذربایجان را ترک خر گفتی

تو را آتش زدند و خود بر آن آتش زدی دامن

الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من

 

 

تو اهل پایتختی باید اهل معرفت باشی

به فکر آبرو و افتخار مملکت باشی

چرا بیچاره مشدی و بی تربیت باشی

به نقص من چه خندی خود سراپا منقصت باشی

مرا این بس که میدانم تمیز دوست از دشمن

الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من

 

 

گمان کردم که با من همدل و همدین و همدردی

به مردی با تو پیوستم ندانستم که نامردی

چه گویم بر سرم با ناجوانمردی چه آوردی

اگر میخواستی عیب زبان هم رفع میکردی

ولی ما را ندانستی به خود هم کیش و هم میهن

الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من

به شهریور مه پارین که طیارات با تعجیل

فرو میریخت چون طیر ابابیلم به سر سجیل

چه گویم ای همه ساز تو بی قانون و هردمبیل

تو را یک شب نشد ساز و نوا در رادیو تعطیل

ترا تنبور و تنبک بر فلک میشد مرا شیون

الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من

بدستم تا سلاحی بود راه دشمنان بستم

عدو را تا که ننشاندم به جای از پای ننشستم

به کام دشمنان آخر گرفتی تیغ از دستم

چنان پیوند بگسستی که پیوستن نیارستم

کنون تنها علی مانده است و حوضش چشم ما روشن!

الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من

چو استاد دغل سنگ محک بر سکه ما زد

ترا تنها پذیرفت و مرا از امتحان وا زد

سپس در چشم تو تهران به جای مملکت جا زد

چو تهران نیز تنها دید با جمعی به تنها زد

تو این درس خیانت را روان بودی و من کودن

الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من

چو خواهد دشمنی بنیاد قومی را براندازد

نخست آن جمع را از هم پریشان و جدا سازد

چو تنها کرد هریک را به تنهایی بدو تازد

چنان اندازدش از پا که دیگر سر نیفرازد

تو بودی آنکه دشمن را ندانستی فریب و فن

الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من

چرا با دوستدارانت عناد و کین و لج باشد

چرا بیچاره آذربایجان عضو فلج باشد

مگر پنداشتی ایران ز تهران تا کرج باشد

هنوز از ماست ایران را اگر روزی فرج باشد

تو گل را خار میبینی و گلشن را همه گلخن

الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من

تو را تا ترک آذربایجان بود و خراسان بود

کجا بارت بدین سنگینی و کارت بدینسان بود

چه شد کرد و لر و یاغی کزو هر مشکل آسان بود

کجا شد ایل قشقایی کزو دشمن هراسان بود

کنون ای پهلوان پنبه چونی نه تیر ماند و نی جوشن

الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من

کنون گندم نه از سمنان فراز آید نه از زنجان

نه ماهی و برنج از رشت و نی چایی ز لاهیجان

از این قحط و غلا مشکل توانی وارهاندن جان

مگر در قصه ها خوانی حدیث زیره و کرمان

دگر انبانه از گندم تهی شد دیزی از بنشن

الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من

==============================

 

یه همچین شاعرایی داریم ما:ws37:

لینک به دیدگاه

چقدری امشب هوای اسمونتو کردم .ستاره های اینجا کم سوند در امتداد این همه فاصله لحظه به لحظه تو را بخاطر دارم.

 

کوچه پس کوچه های ونک سلام.باغ بوستان سلام

 

بوی امدن بهارن بهارت به مشامم میرسد

 

تهران من نامت برفراز و بدور از هر گزندی باشی:ws37:

 

لینک به دیدگاه

تمام فعلهای ماضیم را ببر

چه در گذر باشی چه نباشی

برای من

استمراری خواهی بود

....من هر لحظه تو را صرف میکنم

 

آهای همیشگی ترینم

آهای همیشگی ترینم............تهران من:ws37:

لینک به دیدگاه

بار دیگر مرا در اغوشت بگیر

 

اغوشت برایم امن ترین نقطه ی دنیااااااااااااااست

 

تو زیباترین طلوعها و غروبها را داری

 

شهر من . اینبار که به اغوشت بازگردم سجده بر خاکت خواهم زد

 

تو فقط من را بخوان.............

 

تمام اشکهای امشبم نثار زیبایی و هیاهویت

 

شهر سر زنده ی من بار دیگر مرا بخوان.......:ws37:

لینک به دیدگاه

بچه ها بعد مدت ها و به لطف الهي امروز شاهد هوايي تميزي هستيم

به ندرت پيش مياد كه از هر نقطه تهران بشه كوههاي اطراف رو ديد

 

به شمال شرق نگاهي بيندازيد و از شكوه قله دماوند لذت ببريد

لینک به دیدگاه
  • 4 ماه بعد...

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...