رفتن به مطلب

ويليام شكسپير


Architect

ارسال های توصیه شده

آیا قیاس گیرمت از روز نوبهار؟

 

ماننده‌ات كنم به یكی روز نوبهار؟

 

زیباتری به ناز و دل‌انگیزتر، چو نار

 

توفان به لرزه آورد آن غنچه‌های ناز

 

وین عهد با بهار، چه كوتاه چون شرار.

 

گه گرم و پر شرر شود آن چشم آسمان

 

گاهی شراره می زند آن چشم آسمان

 

گاهی فكنده بر رخِ زرینه پود و تار

 

گاهی بپژمرد گل رخسار هر جمال

 

از دور روزگار و یا بخت سازگار!

 

اما بهار روی تو هرگز نپژمرد

 

نیزت جمال و روی نریزد به سنگ و خار

 

مرگ گزافگوی نلافد به سایه‌سارشْ

 

مرگ گزافگوی نگوید به سایه‌سارشْ

 

گر خود زمان بشوی به چنین بیت ماندگار

 

بودی چو بیندت به چنین بیت ماندگار

 

تا هر نفس برآید و تا چشمخانه هست

 

تا دیده باز بیند و تا هر نفس دمد

 

ماند دراز شعر و دهد جانْت بی‌شمار.

 

بس دیر مانَد این و دهد جانْت بی‌شمار.

لینک به دیدگاه

ﻣﻦ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻢ، ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﭼﺮﺍ؟ﭼﻮﻥ ﺍﺯ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ. ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﻫﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺑﺪﯼ ﺩﺍﺭﻧﺪ.

ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺍﺳﺖ، ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭ، ﺷﺎﺩ ﺑﺎﺵ، ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ .

ﻭ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ،

ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻥ، ﮔﻮﺵ ﮐﻦ.

ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻧﻮﺷﺘﻦ، ﻓﮑﺮ ﮐﻦ.

ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺁﺯﺭﺩﻥ، ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﺑﮕﯿﺮ .

ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺗﻨﻔﺮ، ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ.

ﻭ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ.

- ﻭﯾﻠﯿﺎﻡ ﺷﮑﺴﭙﯿﺮ

لینک به دیدگاه
  • 7 سال بعد...
در ۶ ساعت قبل، sgnd گفته است :

سلام .وقت بخیر میخواستم ببینم کسی میتونه غزل عشق جاودانی شکسپیررو برام بفرسته ؟

 

 

Let me not to the marriage of true minds
Admit impediments. Love is not love
Which alters when it alteration finds,

Or bends with the remover to remove:

O, no! it is an ever-fixed mark,

That looks on tempests and is never shaken;
It is the star to every wandering bark,

Whose worth's unknown, although his height be taken.
Love's not Time's fool, though rosy lips and cheeks
Within his bending sickle's compass come;
 Love alters not with his brief hours and weeks,
But bears it out even to the edge of doom.
 If this be error and upon me proved,
I never writ, nor no man ever loved.

مگذار بپذیرم که در یگانگی و در پیوند روح های راست و با وفا اشکالات و موانعی راه می یابد؛ آن عشق که عشق نیست که وقتی بی ثباتی یا تغییری برمی خورد، تغییر می پذیرد یا با آن که دل برمی کَنَد خم و منحرف می شود و او نیز دل بر می کند.

اُ، نخیر، عشق آن نشان و نشانه ی ثابت و پابرجای دریا است که به طوفان ها می نگرد و هرگز تکان نمی خورد و متزلزل نمی گردد؛ او برای هر کشتی سرگردان ستاره ای است که هر چند ارتفاع آن اندازه گرفته می شود ولی ارزش آن ناشناس و نشناخته است.

عشق بازیچه و ریشخند زمان نیست اگرچه لب ها و گونه های سرخ فام به درون ِ دایره ی داس ِ سر کج ِ زمان می افتند؛ ولی عشق با ساعات و هفته های کوتاه و زودگذر تغییر نمی پذیرد، بلکه حتی تا دم روز رستاخیز و داوری زنده و باقی می ماند.

اگر این که من می گویم خطا و زلالت است و علیه من ثابت گردد، نه من هرگز شعر گفته ام و نه هرگز هیچ کس عاشق شده است

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...