نگين...NeGiN 1499 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 تیر، ۱۳۸۹ من رسول هستم پسر محمد. در دهکده ای دور کنار دریاچه چی چست به دنیا آمده ام و همه اش سی و سه سال دارم. فعلا ساکن تهران هستم و اضافه کنم که به طور کاملا شانسی از اینجا سردرآوردم یعنی اگر تنها اتوبوس دهکده به شهر دیگری جای شهر تهران می رفت حتما الان آنجا بودم. باقی جزئیات زندگی ام را در کتاب هایم خرد کرده ام. ***** رسول یونان . 1348. شعر. روز بخیر محبوب من، کلبه ای در مزرعه برفی ، گندمزاردور، کنسرت در جهنم، من یک پسر بد بودم ، فرشته ها . ترجمه . روزهای چوبی ( ناظم حکمت ) ، بوی خوش تو ( شعر آذربایجان ) ، یک کاسه عسل ( واهه آرمن ) ، رودی که از تابلوهای نقاشی می گذشت ( ارمنی ) . هر شاعری به داشتن همچین اسم وفامیلی غبطه می خورد رسول ِ یونان . ساده می نویسد و گاه شبیه هایکو . زبان خاص خودش را ندارد چون بچه ها ی شیر خوار هم می توانند به زبان شعر او صحبت کنند ولی شعرهایش داستان خاص خودشان را دارند این رسول یونان . از ویژگی های شعر او که جزء محاسن کارش هم حساب می شود پایان های میخکوب کننده اش است ، از مهمترین قسمتهای متن مقدمه وموخره اش است که در درست در آمدن این دومی پای خیلی ها در شعر می لنگد یاکه انقدر اسیر پیچ واطناب اند که شعر ول می شود و یا آنقدر سر کیسه زبان را در اول شعر شل می کنند که دیگر در پایان دستشان خالی است ولی رسول یونان سیر وریتم منطقی ای را در شعر می پیماید ، در کارهایش هرچه به انتها نزدیک میشویم قضیه برای ما جدی تر می شود ، خلق فضا می کند واتمسفر لازم برای نفس کشیدن در شعر را آرام آرام واردتان می کند بعد درپایان با یک جمله بندی طوفانی هم نتیجه اش را می گیرد وهم پتانسیل وجودی خود شعر را رها می سازد برای نمونه می توان به شعر های زیر دقت کرد با شعر و سیگار به جنگ نابرابری ها می روم من، دون کیشوتی مضحک هستم که جای کلاهخود و سرنیزه مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم! اعتراض داشتم به حکومت پدر اعتراض داشتم به تفنگ برنو به ترکه های آلبالو به ... و روز را بلندتر می خواستم یک شب او عصبانی شد و فردای آن روز مرا صبح خیلی زود از خواب بیدار کرد که نباید می کرد حالا،من، سال هاست در خواب راه می روم. دستکشهایم تاریک شدهاند این جنازهها را از کجا میآورند از کدام شب ؟! آب بریز پسرم! بیشتر آب بریز میخواهم سیاهی از تن جهان بشویم عشق ، نوستالژی و این اواخر رسول یونان ِ معترض تمام وجوه شعر او هستند ولی فرقی نمی کند شعر عاشقانه – مینیمال از او بخوانید و یا شعری که می خواهد اجتماعی باشد وفریاد بزند ، واژه همان واژه ها است ( به نظر من او به عمد ونه از روی ناتوانی اش تن به سادگی در انتخاب فرم وواژه می زند ، ولی امیدوارم فرمهای چه زبانی وچه روایی دیگری را هم بعد ها تجربه کند ) ، نوع روایت همان نوع روایت است ( بیشتر کارهای یونان روایتی - مینیمال هستند ) . یکی از ضعف های شعر رسول یونان ( شعر هارا که می خوانید توجه کنید ) تکرار یک فرم در بیان شعری اش است فرمی که عموما قابل تسلی به تمام شعر هایش است ، وفور فعل که کمک به شکل گیری روایت ، سادگی وخلق فضای مینیمال مورد علاقه او در شعر می کند در شعر او آنقدر به چشم می خورد که به نظر من دیگر ضعف او به حساب می آید واز کاستی های دانش زبان شعری ( اصولا فعل در آن جایگاه محکمی ندارد ) در کلام او حکایت می کند . کتاب ها: 1- روز بخیر محبوب من 2- کلبه ای در مزرعه برفی 3- گندمزار دور 4- کنسرت در جهنم 5- بنرجی چرا خودکشی کرد؟ ( رمان – شعر از ناظم حکمت) 6- یک کاسه عسل ( گزینه شعر ناظم حکمت) 7- روزهای چوبی ( گزینه شعر جهان) 4 لینک به دیدگاه
نگين...NeGiN 1499 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 تیر، ۱۳۸۹ مصاحبه با رسول يونان در رابطه با ترانه واسوخت - لطفا یک بیوگرافی از خودتان ارائه دهید و بگویید چگونه ترانه سرا شدید؟ رسول یونان هستم پسر محمّد متولد 1348 در دهکده دور در کنار دریاچه چیچست به دنیا آمدم سالها پیش تقریباً سال 74 آقایی با من تماس گرفت، گفت ترانه می خواهم من گفتم ترانه ندارم من سپید می گویم گفت نه ترانه می خواهم من ترانه را گفتم آن روز از خوشحالی زیاد از روزنامه تا خانه دویدم خیلی برایم مسرّت بخش بود که برای اولین بار ترانه می گفتم واین اولین جرقه بود که من ترانه سرا شدم. - ترانه را تعریف کنید و از نظر شما ترانه خوب چه ترانه ایست ؟ ترانه یک قالب شعری است که در همسایگی ادبیات شفاهی قرار دارد ترانه خوب ترانه ای است که تا به حال شنیده نشده ولی وقتی ما می شنویم احساس کنیم قبلا آن را شنیدیم . - وضعیت ترانه را در بازار موسیقی پاپ چگونه می بینید ؟ من اصولاً آدم بد بینی نیستم همیشه سعی می کنم نسبت به اطرافم دید مثبتی داشته باشم امّا در حال حاضر وضعیت ترانه خیلی بد است و این به خواننده و آهنگسازها بر می گردد جز عدّه محدودی از این دو قشر بقیّه بی سوادند ،بازار کار طوری شده که ترانه سرایان ترانه ی راحت و در سطح پایین می گویند آن هم به خاطر وجود همین خواننده ها و آهنگسازهاست که چنین ترانه هایی می خواهند ترانه سرا ها هم خودشان را با وضع موجود وفق می دهند. - به نظر شما این ترانه سراست که دنبال خواننده می رود یا بالعکس ؟ در حال حاضر بر عکس شده قبلاً خواننده دنبال ترانه سرا می رفت امّا حالا این ترانه سراست که با التماس از خواننده می خواهد که ترو خدا ترانه ی ما رو بخون . - رابطه ی شما با موسیقی چطور است ؟ رابطه من با موسیقی خیلی عالی است ، کسانی که به خانه من آمدند می دانند من علاقه وافری به موسیقی دارم چند نوع ساز در خانه ی من است من با موسیقی عجین هستم. - نظرتان در مورد ترانه های منفی و اصطلاحاً واسوخت چیست ؟آیا ترانه های منفی همان واسوخت به معنای سنتی آن است یا خیر ؟ بله، حالا شما هر اسمی را که می خواهید بگذارید واسوخت یک ژانر شعری در تمام کشور هاست هیچ ایرادی هم ندارد، بگذارید که ترانه سرایان ترانه منفی بگوبند معشوقی که پشت پا زده و رفته و به عاشق خیانت کرده ،عاشق هم منفی می نویسد ،اگر معشوق می رود عاشق با خواندن این ترانه دیگر خودکشی نمی کند باید مثبت نگاه کنیم ( تو رفتی و خیالی نیست ) زاویه دید افراد عاشق را تغییر می دهد و عاشق از یک پنجره ی جدید به اطرافش نگاه می کند ،اگر مثبت نگاه کنیم اتفاقا خیلی هم ترانه مثبت و خوبی است من نمی دانم چرا اسمش را ترانه منفی گذاشته اند . - چرا انقدر ترانه های منفی و خشن رواج پیدا کرده اند؟ ترانه سرایان واقعی آیینه تحوّلات اجتماعی زمان خویش هستند آنها آیینه گردان تاریخ معاصر هستند هر چیزی که در جامعه می بینند در شعر بازتاب می دهند ،در خارج هم همین طور است شعر ها از تحولات اجتماعی نشات می گیرد. - مگر نمی گوییم ترانه یک قالب شعری است پس چرا همیشه ترانه را از شعر جدا می کنیم ؟ ترانه به شدّت با شعر ارتباط دارد ، ما شاعرانی داریم که با ترانه ی خوبشان موفقیتی را کسب کرده اند ترانه هایی که بر سر زبانها افتاد و این دلیلی شد برای شهرت شاعران آنها ،ترانه مانور خاصی دارد و این به دلیل عامیانه بودن آن است و غالب قدرتمندی است شاعرانی که ترانه را از شعر جدا می کنند به اصطلاح می خواهند ضعف کاری شان را ببپوشانند و بگویند ما شاعر نستیم ترانه سراییم. - ترانه سرای هنری بودن خوب است یا تجاری ؟ نمی توانیم این دو را از هم تفکیک کنیم و بگوییم یکی خوب است و دیگری بد هر کدام حیطه ی جداگانه ای را دارد اهل هنر به هنر فکر می کنند و یک عده به تجارت نمی توانیم بگوییم شاعری که تجاریست شاعر بدی است. - فاکتورهایی که باید به آنها دقت کنیم تا ترانه ی خوبی بگوییم چیست ؟ این فاکتورها برای رسیدن به موفقیت از فردی به فرد دیگر متفاوت است ولی مهمترین چیزی که باید به آن توجه کرد این است که ترانه سرا بایر باور پذیری داشته باشد نگاه او با نگاه بقیّه متفاوت باشد ،تقلید نکند، سعی کند نگاه تازه ای برای خود داشته باشد این خیلی مهم است همانطور که خدا انسانها را با استعداد های متفاوتی آفریده هر انسانی می تواند نگاه مخصوص به خود داشته باشد. - آینده شعر و ترانه ایران را چگونه می بینید ؟ آینده شعر ایران خواه ناخواه مرزها را خواهد شکست در مورد ترانه این خواننده است به آن خط و سیر می دهد ، در ترانه فاکتور اصلی مخاطب است، مخاطب است که ترانه را به یک سمت هدایت می کند. - شاعران مورد علاقه ی شما چه کسانی هستند؟ احمد رضا احمدی ، شمس لنگرودی ، مفتون امینی . - بیرون از حیطه شعر چه فعالیت هایی می کنید؟ عمده ی فعالیّت من بعد از شعر ،ترجمه ،نمایشنامه نویسی و روزنامه نگاریست. - حرف آخر ... حرف آخر را کسی می گوید که کاری را تمام کرده باشد من کار را تمام نکرده ام و حرفی ندارم ، تازه وارد ها در شهر شناخته نمی شوند . منبع: نشریه ادبی عروض 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده