رفتن به مطلب

معینی کرمانشاهی


ارسال های توصیه شده

اشعار برگزیده استاد معینی کرمانشاهی

 

گرد باد

 

چه گويم ، چها ديده ام سالها

اسيرانه ناليده ام سالها

 

كلامي پسند دلم اي دريغ

نه گفتم نه بشنيدهام سالها

 

من آن شمع خود سوز زندانيم

كه دزدانه تابيده ام سالها

 

چو ابر پريشان در كوهسار

چه بيهوده باريده ام سالها

 

در اين بو ستان در خور آتش است

گياهي كه من چيده ام سالها

 

ز بي مقصدي چون يكي گردباد

به هر سوي گرديده ام سالها

 

زلبها ي من خنده هرگز مجوي

من اين سفره بر چيده ام سالها

لینک به دیدگاه

عجب صبري خدا دارد !

اگر من جاي او بودم

همان يك لحظه اول

كه اول ظلم را مي ديدم از مخلوق بي وجدان

جهان را با همه زيبايي و زشتي

بروي يكدگر ويرانه ميكردم .

عجب صبري خدا دارد !

اگر من جاي او بودم

كه در همسايه صدها گرسته ، چند بزمي گرم عيش و نوش ميديدم

نخستين نعره مستانه را اموش آندم

بر لب پيمانه ميكردم

عجب صبري خدا دارد !

اگر من جاي او بودم

كه ميديدم يكي عريان و لرزان، ديگري پوشيده از صد جامه رنگين

زمين و آسمان را

واژگون ، مستانه ميكردم

عجب صبري خدا دارد !

اگر من جاي او بودم

نه طاعت ميپذيرفتم

نه گوش از بهر استغفار اين بيدادگر ها نيز كرده

پارع پاره در كف زاهد نمايان

سبحه صد دانه ميكردم

عجب صبري خدا دارد !

اگر من جاي او بودم

براي خاطر تنها يكي مجنون صحرا گرد بي سامان

هزاران ليلي نازآفرين را كو بكو

آواره و ديوانه ميكردم

عجب صبري خدا دارد !

اگر من جاي او بودم

بگرد شمع سوزان دل عشاق سر گردان

سراپاي وجود بي وفا معشوق را

پروانه ميكردم

عجب صبري خدا دارد !

اگر من جاي او بودم

بعرش كبريايي ، با همه صبر خدايي

تا كه ميديدم عزيز نابجايي ، ناز بر يك ناروا گرديده خواري ميفروشد

گردش اين چرخ را

وارونه بي صبرانه مي كردم

عجب صبري خدا دارد !

اگر من جاي او بودم

كه ميديدم مشوش عارف و عامي زبرق فتنه اين علم عالم سوز مردم كُش

بجز انديشه عشق و وفا، معدوم هر فكري

در اين دنياي پر افسانه ميكردم

عجب صبري خدا دارد !

اگر من جاي او بودم

همين بهتر كه او خود جاي خود بنشسته و ، تاب تماشاي تمام زشت كاريهاي اين مخلوق را دارد

وگرنه من به جاي او چو بودم

يكنفس كي عادلانه سازشي

با جاهل و فرزانه ميكردم

عجب صبري خدا دارد ! عجب صبري خدا دارد !

لینک به دیدگاه
  • 3 سال بعد...

[h=3]دارم سوالی ای خدا[/h]ای آشنا با فکر ما

وی قادر قدرت نما

 

چون می نوشتی اين سرنوشت ما خاکيان را

قسمت چه کردی از ملک هستی افلاکيان را

 

ای داور عرش آفرين

صورتگر فرش زمين

وی مالک ملک يقين

 

بايد به بال انديشه پويم هفت آسمانت را

يک يک ببينم هم ثابت و هم سيارگانت را

 

بايد سياحتها کنم در زهره و در مشتری،

شايد که خورشيد افکند آنجا فروغ ديگری

 

تا مگر در آسمان، در دل آن اختران

ز آنچه می جويد بشر ذره ای يابم نشان

 

شايد آنجا زندگی، دور از اين غوغا بود

معنی صلح و صفا بلکه در آنجا بود

 

جويای راز خلقتم هان ای خدای مهربان

با شهپر انديشه ها بر قله ی عرشم رسان

 

دارم سوالی ای خدا

ای آشنا با فکر ما

وی قادر قدرت نما

 

چون می نوشتی اين سرنوشت ما خاکيان را

قسمت چه کردی از ملک هستی افلاکيان را

لینک به دیدگاه

الهي به مستان جام شهود

 

به عقل آفرينان بزم وجود

 

به آنان كه بي باده مست آمدند

ننوشيده مي‌ مي پرست آمدند

 

دلم مجمر آتش طور كن

گلم ساغر آب انگور كن

 

به ساغر كشان شراب ازل

به ميخارگان مي‌ لم يزل

 

به عشقي كه شد از ازل آشكار

به حسني كه شد عشق را پرده دار

 

دلم مجمر آتش طور كن

گلم ساغر آب انگور كن

 

در اين حال مستي صفا كردم

تو را اي خدا من صدا كردم

 

از اين روزگاري كه من ديده‌ام

چه شبها خدايا خدا كردم

 

نهادم سر سجده بر خاكت

به درگاهت امشب دعا كردم

 

شرار عمر فاني من

طلوع جاودان تويي تو

 

نشان ناتواني من

توان بي نشان تويي تو

 

تو شور عشقم داده‌اي

مرا تو رسوا كرده‌اي

 

بكوي اهل دل مرا

تو مست و شيدا كرده‌اي

 

كجا روم كه چاره ساز اي خدا تويي

نياز هر چه بي نياز اي خدا تويي

لینک به دیدگاه

ساقی عشق

 

سر درون سینه بردم تا ببینم خویش را

طعمه دندان گرگ آز دیدم میش را

 

هرکه از این خوان هستی جرعه نوش غفلت است

آخرش چون من بجان باید خریدن نیش را

 

پرتوی در راهم افکن، ای چراغ عافیت

تا بجویم مقصد افتاده اندر پیش را

 

عمر سودا نیست، ای سوداگران خود پرست

بیشتر جو، بیشت ردارد زیان بیش را

 

جان بدر برد آنکه سودای جهانداری نداشت

ای جوان کن گوش پند پیر خیر اندیش را

 

گر سری آزاده میخواهی رها کن زور و زر

این تعلقهاست کافزون می کند تشویش را

 

ساقی عشق است تا باقی در این نیلی رواق

کس نمیبیند تهی پیمانه درویش را

 

سوختیم در انتظارت ای طبیب اشتیاق

مرهمی کو تا کند تیمار، قلب ریش را

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...