رفتن به مطلب

ملت شیرین مغز


spow

ارسال های توصیه شده

همه دیگر از ماجرای تبلیغات پپسی کولا روی ماه خبردار شده‌ایم. خبری جعلی ایمیل به ایمیل چرخید و سایت به سایت درج شد و موجب شد مردمی در شهرهای بزرگ و کوچک به بام و بالکن روند تا لوگوی پپسی‌کولا را بر ماه ببینند. این موضوع موجب نوعی شرم‌ساری گروهی و ملی شده است و زودباروی و ساده‌اندیشی و خرافات‌پذیری جمع کثیری از مردم در طبقات اجتماعی و سطوح مختلف تحصیلی را تداعی می‌کند. اما اگر اندکی دقیق‌تر به ماجرا نگاه کنیم این لیوان به تمامی خالی نیست و نیمه‌ی پری هم دارد. توجه به این نیمه‌ی پر موجب تقویت روحیه عمومی و بازنگری به رفتارهای نادرست‌مان می‌شود و می‌تواند نتایج مثبتی به همراه داشته باشد. نخست سعی می‌کنم این نیمه‌ی پر را نشان دهم و بعد به نیمه‌ی خالی بپردازم و در نهایت تلاش کنم راه‌حل‌های ساده‌یی برای پر کردن تمام لیوان ارائه دهم.

 

مثبت‌ها

۱- زودباروی ناشی از خوش‌قلبی و خوش‌باوری ست و این‌ها صفت‌های مثبتی هستند. اصولا مردم حتا قشرهای تحصیل‌کرده، به‌جز حوزه‌ی تخصصی خودشان، زودباور هستند. در کشورهای پیشرفته هم می‌توانید این زودباوری را ببینید. از همین خصیصه‌ی مثبت انسانی متاسفانه قدرت‌ها سواستفاده کرده و برای تحمیق مردم و پیش‌برد اهداقشان استفاده می‌کنند. اما خود این خصوصیت به‌صورت فردی چیز بد و مذمومی نیست و ناشی از دیدگاه مثبت به انسان و زنده‌گی‌ست.

۲- اعتماد به علم و تکنولوژی گامی به پیش است برای جامعه. این که جامعه از پیشرفت تکنولوژی خشنود باشد و خواهان آن باشد نشان از جهانی و مدرن بودن جامعه دارد.

۳- این خبر تنها از طریق اینترنت منتشر شده بود و توسط خبرگذاری‌های غیر اینترنتی مانند رادیو و تلویزیون یا مطبوعات چاپی منتشر نشده بود و این نشان از نفوذ اینترنت در بین مردم ایران حتا در دورافتاده‌ترین شهرها و روستاها دارد.

 

منفی‌ها

۱- زودباوری می‌تواند بستر مناسبی برای گسترش خرافات یا تئوری‌های توطئه و تحلیل‌های غیرعلمی و پوپولیستی شود.

۲- گسترش شایعه نشان از معتبر بودن منابع نامعتبر نزد مردم دارد. مردمی اگر دارای مراجع قابل اتکا و معتبر باشند برای پی‌بردن به راستی یا ناراستی اخبار می‌توانند به آن مراجع رجوع کنند. در کشورهایی که جریان آزاد اطلاعات وجود ندارد و منابع دولتی قابل اعتماد نیستند، و تبدیل به چوپان دروغ‌گویی شده‌اند که اگر راست هم بگویند کسی باور نمی‌کند، وضعیتی پیش می‌آید که نمی‌توان به نهادهای رسمی اعتماد کرد و نظر یا آمار و خبرشان را معتبر تلقی کرد.

۳- وقتی مردمی مورد تحقیر واقع می‌شوند در جست‌وجوی هر چیزی هستند تا غرور از دست‌رفته‌ی‌شان را بازیابند. به همین دلیل هر شایعه‌یی که حکایت از نوعی پیشینه‌ی تاریخی غرورآفرین داشته باشد را باور می‌کنند و ترویج می‌دهد.

۴- حکومت‌ها دیکتاتوری موجب می‌شود ذهنیت‌ها نسبت به‌خودشان را سیاه و سفید کنند و هر چیزی که به نحوه‌ی علیه حکومت باشد خوب تلقی شود و هر چه به زیان آن باشد بد. در صورتی که معمولا ماجرا اینقدر صفر و یکی نیست و هر چیزی خوبی‌هایی دارد و بدی‌هایی.

 

آفت‌ها

۱- نهادهای رسمی وقتی سیاسی هستند و وابسته به حکومت مورد وثوق و اعتماد مردم قرار نمی‌گیرند به همین دلیل شایعه‌یی نامعقول معقول‌تر از حرف، گیرم، معقول حکومت و نهادهای رسمی واقع می‌شود. تکذیب شایعه‌ها توسط نهادهای رسمی منجر به رواج بیشتر شایعات می‌شود و می‌گویند حتما چیزکی حداقل بوده است که این نهادهای دروغ‌گو دارند تکذیبش می‌کنند.

 

۲- فرهنگ «کپی پیست» و «سرقت معنوی» باعث شده است بسیاری ارزشی برای تولیدات نوشتاری یا تصویری یا صوتی و هنری دیگران قایل نشوند و به راحتی از کار دیگران بهره ببرد بدون این که حداقل به اشاره به منبعی که مطلب را از آن نقل می‌کنند نیازی ببیند. این عمل ناپسند موجب می‌شود منشا شایعات گم شود!

 

۳- کمیت به جای کیفیت. کسانی که خود تولید محتوا ندارند اما علاقه به نشر تولید دیگران دارند به جای دیدی کیفیت‌گرا به کمیت رو می‌آورند و ضمنا می‌خواهند در حلقه‌ی دوستان شاذترین و عجیب‌ترین اخبار را شیوع دهند تا مورد توجه واقع شوند برای همین به انتشار فله‌یی ایمیل‌ها می‌پردازند.

 

چاره‌اندیشی

۱- قدرت‌ها در گذشته سعی می‌کردند تمام منابع اطلاعاتی را در دست خود بگیرند هنوز هم چنین تلاشی می‌کنند اما با گسترش وسایل ارتباط جمعی وقتی می‌بینند قادر به چنین کاری نیستند آنچنان راست و دروغ را در هم می‌آمیزند که موجب گیجی مردم شوند و توان تشحیص راست و دروغ را از آنان بگیرند و به اصطلاح خاک در چشم مردم می‌پاشند و گرد و خاک می‌کند و آب را گل‌آلود تا ماهی خود را صید کنند اما حکومت همه چیز نیست و همه چیز حکومتی نیست.

 

۲- باید همه‌ی ما یاد بگیریم مطلبی، هر چقدر هم که خوب باشد، وقتی منبع معتبری ندارد مطلب خوبی محسوب نمی‌شود. گسترش فرهنگ منبع‌گرایی آغاز علم‌گرایی و مدرن‌نیزاسیون است. اساسا دانش از زمانی شروع شد که ارجاع دادن به منبع آغاز شد. برای مثال تا قبل از زکریای رازی چیزی به نام علم شیمی وجود نداشت آن‌چه وجود داشت کیمیاگری بود. کیمیاگران رمزآلود و کلی مطالب خود را می‌نوشتند. زکریای رازی، و سپس در رنسانس و نوزایی، ارجاع به کمیت‌های دقیق و ثبت آزمایشات رواج پیدا کرد. این که مقداری از چیزی با مقداری از چیزی دیگر ترکیب شود و چیز جدیدی حاصل شود به کیمیا ربط پیدا می‌کند اما این که چقدر از چیزی با چقدر از چیز دیگری تحت چه شرایطی ترکیب شود تا چیز جدید حاصل شود آغاز علم‌گرایی بود. وقتی ایمیلی دریافت می‌کنید که منبع ندارد بدون تامل روی سطل‌زباله بروید و آن را پاک کنید. اگر این موضوع رواج پیدا کند هیچ‌کس متنی غیرمستند و بدون منبع برای شما نمی‌فرستد.

 

۳- به‌جای افزایش کمی فعالیت‌های اطلاع‌رسانی خود به کیفیت باید توجه کرد. به جای این که ده ایمیل معجول و نامعتبر بفرستید دو ایمیل ارسال کنید اما تلاش کنید از صحت و سقم آن اطلاع پیدا کنید و جست‌جویی گیرم مختصر برای یافتن منبع یا اعتبار منبع آن بکنید.

 

۴- از نقل مطلب از سایت‌ها و وب‌لاگ‌های مجهول و نامعتبر خودداری کنید. برای زحمتی که سایت‌ها و وب‌لاگ‌های معتبر برای مستند کردن اطلاعات خود می‌کشند احترام بگذارید و حتما وقتی مطلبی از این سایت‌ها و وب‌لاگ‌ها نقل می‌کنید منبع آن را ذکر کنید و به آن‌ها لینک دهید تا فرهنگ زحمت کشیدن برای نوشتن مطلب افزایش پیدا کنند و تولید‌کننده‌گان واقعی محتوا از سارقین و کپی‌کاران تمایز داده شوند.

 

۵- روزگاری، عکس و فیلم و صدا سند محسوب می‌شد اما امروزه با پیشرفت نرم‌افزارها دیگر نمی‌توان به فیلم و عکس و صدایی اعتماد کرد مگر این که توسط منابع معتبر اعتبارشان تایید شده باشد.

 

۶- مسئولیت پذیر باشیم. کسانی که باوری دینی یا شبه دینی به چیزی دارند هدف وسیله‌شان را توجیه می‌کند چون تصور می‌کنند خبری یا نقل قولی خوب است حتا اگر صحت نداشته باشد آن را ترویج می‌کنند. این همه حدیث جعلی که وجود دارد تمام‌شان با بدذاتی تولیدکننده‌گان همراه نبوده است آنان تصور می‌کردند که فلان کار خوب است پس بهتر است مردم انجام دهند و برای آن که انجام دهند حرف خود را نقل شده از امام یا پیغمبری می‌کردند تا مقبول افتد. متاسفانه هنوز هم این جریان وجود دارد و عده‌یی فکر می‌کنند برای آن که حرف خوبی در بین مردم برود بهتر است بگویند آن را «دکتر حسابی» یا «دکتر شریعتی» یا «کوروش بزرگ» گفت است. در صورتی که باید باور درونی و شبه دینی‌مان این باشد که حقیقت از هر چیزی بالاتر است.

 

۷- برای نشر خبرها و مطالب و نظرها کمی درباره‌ی آن بیاندیشیم. گاه اندکی وقت گذاشتن و فکر کردن موجب خواهد شد بدون هیچ تحقیقی به ماجرا شک کنیم. مثلا وقتی موضوع رفیق گرمابه و گلستان بودن «کتر حسابی» و «البرت انیشتین» را می‌شنویم. کافی است دقیقه‌یی با خود فکر کنیم اگر چنین چیزی صحت داشت و چنین رفاقتی وجود داشت در ده‌ها کتابی که در مورد زنده‌گی انیشتین نوشته شده حتما اشاره‌یی به این موضوع می‌شد پس چگونه است که تنها منبع این خاطرات پسر دکتر حسابی است و هیج منبع مستقلی به آن اشاره نکرده است که اگر اشاره شده بود حتما فرزند آقای حسابی به آن منابع اشاره می‌کرد و به آن‌ها ارجاع می‌داد.

 

همه‌ی ما که می‌خوانیم و می‌نویسم و به اینترنت دست‌رسی داریم و مطلب می‌نویسم یا ایمیل ارسال می‌کنیم مسئول هستیم که فرهنگ منبع‌گرایی و مستندنویسی را گسترش دهیم. اگر تنها به همین موضوع عادت کنیم و خودمان برای نوشته‌ها و نقل‌ها منبع معتبر ذکر کنیم و از دیگران هم بخواهیم که چنین کنند زنده‌گی برای همه‌ی ما بهتر می‌شود و گام بزرگی برای تشکیل جامعه‌یی آباد و آزاد برمی‌داریم. با انتشار این مطلب و ذکر منبع آن از همین اکنون به این کار مهم رو بیاوریم و به آن پایبند باشیم.

  • Like 11
لینک به دیدگاه

خب قراره منبع نویسی هم بکنیم دیگه

منبعش وبلاگ غوزک پلاتینی بود

 

اما جالبتر از این بحث ، بحث نوری بود که پریشب تو اسمون دیده شد وانواع واقسام معجزات وکرامات قبل از شایع شدن شایعات از خروجی ها نازل شد

ای توروح این ملت شیرین مغز:banel_smiley_4:

  • Like 10
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...