millan 1272 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 خرداد، ۱۳۹۱ مجله معتبر «نیو ساینتیست» در تازهترین شماره خود مطلبی چاپ كرده است به قلم فیزیكدان نظری و كیهانشناس بریتانیایی استیون هاوكینگ، درباره پیدایش هستی و حیات در كائنات كه چكیدهای از آن در پی میآید: "از كجا آمدهام؟ آمدنم بهر چه بود؟" بر اساس باورهای قدیمی مردم آفریقای جنوبی، پیش از ما فقط تاریكی وجود داشت و آب و خدایی بزرگ به نام «بومبا».یكروز بومبا دلدرد گرفت و خورشید را بالا آورد. خورشید هم بخشی از آبهای زمین را بخاركرد و خشكی به وجود آمد. بومبا كه هنوز ناخوش بود، ماه را بالا آورد؛ پس از آن ستارگانرا و پس از آنها پلنگ، كروكودیل، لاكپشت و، دست آخر، انسانها را. این اسطوره آفرینش،مانند بسیاری از اسطورههای دیگر، با هدف پاسخ به پرسشهای بنیادین و دیرینه بشرساخته و پرداخته شده است، پرسشهایی كه كماكان ذهن ما را به خود مشغول میكنند.خوشبختانه امروز ما ابزاری را در اختیار داریم كه به كمكش میتوانیم پاسخ پرسشهایمان را بیابیمو آن ابزار علم است.نخستین پاسخی را هم كه برای پرسش اساسی «از كجا آمدهام؟» یافتیم. هشتاد سال پیش بود، زمانی كه ادوین هابل در دهه ۱۹۲۰ میلادی به كمك تلسكوپ ۱۰۰ اینچیخود، بر فراز كوه ویلسون در لسآنجلس، شروع به رصد آسمان كرد.هابل در كمال شگفتی مشاهدهكرد كه كمابیش همهٔ كهكشانها در حال فاصله گرفتن از ما هستند. به علاوه، او متوجهشد كه هرچه كهكشانها دورتر باشند، با سرعت بیشتری از ما دور میشوند. این كشف كهبه «انبساط جهان هستی» معروف شد، یكی از بزرگترین اكتشافهای علمی تاریخ بشر تا بهامروز به حساب میآید.نظریه انبساط باعث تحول در مباحثهای شد كه نقطه آغازین هستی موضوع آن بود. اگر كهكشانها در حال دور شدن از یكدیگر هستند این بدان معناست كه درگذشته نزدیكتر بودهاند و اگر سرعت حركتشان ثابت بوده است، میلیاردها سال پیش برروی هم قرار داشتهاند. اما آیا این نقطه آغازین جهان هستی بوده است؟ در آن زمان بسیاری از دانشمندان از این كه جهان هستی نقطه شروع داشته است ناراضی بودند، زیرا این امربرای ایشان به معنای ناكارآمدی قوانین علمی فیزیك بود.در این مرحله برای توجیه چگونگی پیدایش جهان هستی و توضیح نقطه آغازین آن یك عامل خارجی مورد نیاز بود كه برای راحتی كار میتوان نامش را «خدا» گذاشت. از این روی، فرضیههایی مطرح شد مبنی بر این كه جهان هستی در حال حاضر نیز در حال بسط و گسترش است، اما هرگز نقطه شروعی نداشته است. شایدبهترین پاسخی كه در این راستا مطرح شد، نظریهای بود كه در سال ۱۹۴۸ پیشنهاد شد كه «نظریه حالت پایا» نام دارد.طبق نظریه حالت پایا، جهان هستی همواره شكلی ثابت و استوارداشته است. برتری این آخرین ویژگی آن بود كه به نوعی یك پیشبینی «قابل آزمایش» به شمار میآمد كه شرط لازم هر روش علمی است. با این حال بررسیها نشان داد كه نظریه فوق واجد این پیشنیاز علمی نیست.مدرك اثبات وجود برای تایید نظریه پیدایش جهان با چگالیبسیار بالا در اكتبر سال ۱۹۶۵ارائه شد. در آن زمان دانشمندان به وجود تشعشعات ضعیفمایكروویو در فضا پی بردند. تنها توجیه علمی برای وجود این تشعشعات آن بود كه بازمانده یك حالت اولیه با چگالی بسیار بالا و داغ هستند. با گسترش كائنات این پرتوها رفتهرفته سردتر شدند تا این كه امروز ما فقط باقیمانده آنها را مشاهده میكنیم.ارائه نظریاتنوین نیز به یاری این اندیشه آمد. من [استیون هاوكینگ] به همراه راجر پنروز نشان دادمكه اگر نظریه كلی نسبیت اینشتین صحت داشته باشد، باید «یكتایی» نیز وجود داشته باشد،نقطهای دربرگیرنده «چگالی بیكران» و «انحناء زمان – فضا» در واقع، جایی كه زمان آغازمیگردد.جهان هستی در نتیجه انفجار بزرگ (بیگ بنگ یا مهبانگ) پدید آمد و از آن زمانبا سرعت و شتاب مدام در حال گسترش بوده است. این حالت در اصطلاح «تورم» نام دارد وبر پایه آن در مراحل اولیه عمر كیهان تورم آن با سرعتی فزاینده و بسیار بالاتر اتفاقمیافتاده است:ابعاد جهان هستی چندین بار در یك چندم ثانیه دوبرابر شده است.تورم باعثشده است كه كائنات شكل كلی بسیار وسیع و بسیار نرم و صاف پیدا كند. اگرچه كاملاً همصاف و یكنواخت نیست: در برخی نقطهها ناهمگونیهایی به چشم میخورد. این ناهمگونیهامنجر به ایجاد تفاوتهایی در دمای اولیه جهان هستی شده بود، امری كه بازتاب آن را درمایكروویوهای پسزمینه كیهانی مشاهده میكنیم.ناهمگونیهای كیهان همچنین به این معناهستند كه جهان هستی در برخی نقاط با سرعتی متفاوت انبساط مییابد. مناطق كندتر درنهایت دیگر گسترش نیافته و با سقوط مجدد كهكشانها و ستارگان، و نیز منظومههای خورشیدی،را شكل میدهند.بدین ترتیب، ما وجود خود را مدیون ناهمگونیهای سطح كائنات هستیم. اگركیهان اولیه به طور كامل نرم و یكنواخت میبود، هیچ ستاره و حیاتی نیز به وجود نمیآمد. در واقع ما زادهٔ ناهمگونیهای كوآنتوم كهن هستیم.به رغم تمامی كشفهای بشر در زمینهپیدایش اولیه هستی، رازهای بیشماری همچنان وجود دارند. ما كماكان در حال پیش رفتنبه سوی یافتن پاسخی برای پرسشهای همیشگیمان هستیم: این كه از كجا آمدهایم؟ و آیاتنها موجوداتی در جهان هستیم كه از چنین سؤالهایی میكنیم؟ 11 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 خرداد، ۱۳۹۱ به نظر من حالا که اومدیم از کجاش شاید خیلی مهم نباشه ... مهمتر اینه که هستیم .... و باید بودنمون ترو ثابت کنیم ... ثابت کنیم که آدمیم انسانیت داریم مهم اینه .... پیدایش به این اندازه مهم نیست ... حالا گیریم بفهمیم از کجا اومدیم آیا در رفتارمون تاثیر خواهد گذاشت ؟ دو حالت داره یا مغرور میشیم یا سرخورده ... حالتت تعادلش کمه ... پس همون بهتر ندونیم ... نمیدونیم و وضع دنیا اینه ... بدونیم که .... 1 لینک به دیدگاه
spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 خرداد، ۱۳۹۱ اسطوره یا داستان آفرینش، روایتی نمادین در یک فرهنگ و درمیان مردم است که درباره آغاز جهان و چگونگی پیدایش مردم سخن میگوید. این اسطورهها بیشتر به صورت دهان به دهان نقل میگردند [۱] و شایعترین شکل اسطوره در میان فرهنگهای مختلف بشری هستند. با وجود نبود پشتوانه تاریخی، چنین اسطورههایی در میان اعضای یک جامعه به عنوان حقایقی والا در نظر گرفته میشوند.[۲] این اسطورهها تقریبا در تمامی مذاهب به چشم میخورند. برخی ویژگیها در میان اسطورههای آفرینش مشترکند. درهمگی این داستانها یک طرح کلی و شخصیتهای تاثیر گذار (خدا گونه، انسانی، و یا جانورانی که در بیشتر موارد توان سخن گفتن و یا تغییر شکل سریع را دارند) وجود دارند و همگی در گذشتهای نامشخص و مبهم رخ دادهاند.[۳] در تمامی این داستانها سعی برآن است تا به پرسشهای عمیقی که آن جامعه با آنها دست به گریبان است پاسخ داده شود. اسطورههای آفرینش دیدگاه و نگرش افراد آن جامعه را نسبت به جهان نشان میدهند و چهار چوب هویت فرهنگی اعضای جامعه را معین میکنند.[۴] آفریقا باکوبا در باور باکوبا زمین در ابتدا چیزی جز تاریکی و آب نبودهاست .فرمانروای این زمین غولی بنام مبومبو بودهاست. روزی او در معده اش احساس دردی شدید میکند و پس از آن خورشید، ستارگان و ماه را استفراغ میکند. گرما و نور خورشید آبهای پوشاننده زمین را تبخیر میکند و ابرها پدیدار میگردند. حاصل تبخیر آبها پیدایش خشکی بودهاست. مبومبو یک بار دیگر استفراغ میکند و این بار چیزهای بسیاری از جمله مردم (نخستین زن و مرد) حیوانات (پلنگ، عقاب، میمون فومو) درختان، شهاب سنگها، سندان؛ تیغ، دارو و رعد و برق را بالا میآورد. زن آبها نچینگ، در شرق زندگی میکردهاست و پسر او وتو نخستین پادشاه باکوبا گردید.[۵] ماسائی ماسائیهای کنیا بوجود آمدن انسان را نتیجه کار انکای آفریدگار میدانند. او یک درخت را به سه بخش تقسیم کرد. به نخستین پدر ماسائی یک چوبدستی داد. به نخستین پدر کیکویا یک کج بیل داد . به نخستین پدر کامبا یک تیر و کمان داد. همگی آنها توانستند در جهان وحش زنده بمانند. پدر ماسائیها از چوبدستش برای گله داری، پدر کیکویاها از بیلش برای کشاورزی و پدر کامباها از تیرو کمانش برای شکار استفاده کرد.[۴] زولو نام آفریننده زولو اونکولونکولوست. او خود از نی پدیدارگشت و مردم و دام را بوجود آورد. او همه چیز را از زمین و آبها گرفته تا حیوانات را آفرید. او نخستین انسان و پدر تمامی مردم شناخته شد. اوهمان کسی است که به زولوها آموخت که چگونه شکار کنند و چگونه آتش بیافروزند و غذای خود را آماده کنند.[۶] اروپا یونانی هزیود در تئوگونیا (نسب نامه خدایان یا خدای نامه) ذکر میکند که در ابتدا خائوس وجود داشتهاست که خود گایا (زمین)، تارتاروس (جهان زیرین)، اروس (شهوت)، نوکس ( تاریکی شب) و اربوس ( تاریکی جهان زیرین) را پدید آورد. گایا از دل خود اورانوس و پونتوس را بوجود آورد. سپس گایا با اورانوس نزدیکی کرده و بسیاری از خدایان یونان باستان از جمله اوکئانوس، رئا، فی بی و تیتانها را زائید. کرونوس که یکی از فرزندان آن دو و یکی از تیتانها بود، با کمک گایا اورانوس را اخته کرد.سپس کرونوس با رئا ازدواج کرد. از فرزندان آن دو میتوان هرا، پوزئیدون، هادس و زئوس را نام برد. زئوس و برادرانش کرونوس و سایر تیتانها را برکنار کردند و برای روشن شدن محدوده فرمانروایی خود قرعه کشی کردند. نتیجه بدین قرار بود که زئوس فرمان روای آسمانها گشت، دریاها از آن پوزئیدون گردید و جهان زیرین نیز نصیب هادس شد.[۷] آسیا مغولی مغولها اسطوره آفرینش واحدی ندارند. از میان باورهای متعدد آنها یکی داستان آفرینش توسط یک لاما (کاهن اعظم) است. در آغاز تنها آب وجود داشت و لاما با چوبدست آهنینی در دست از آسمان پایین آمد و با همان چوبدست خود مشغول همزدن آب گردید. این همزدن سبب ایجاد باد و آتش گردید و افزایش غلظت مرکز جایی که لاما به هم میزد خشکی را ایجاد کرد.باور دیگری آفرینش را مربوط به لامایی بنام اودان ذکر میکند. اودان آسمان و زمین را از هم جدا کرد و آسمان و زمین را به نه طبقه تقسیم کرد. او همچنین نه رودخانه بوجود آورد.پس از آفرینش زمین او نخستین زن و مرد را از گل آفرید. این زن و مرد خود والدین تمامی انسانها شدند.[۸] چینی اسطورههای آفرینشی چینیها گسترهای از فلسفه تا فرهنگ عامه را شامل میشود. در فلسفه چینی، میتوان برخی از نخستین داستانهای آفرینش را در تائو ته جینگ (حوالی قرن چهارم پیش از میلاد) یافت. « پیش از پیدایش آسمان و زمین چیزی بی شکل ولی کامل پدید آمد. آن چیز بی شکل، در سکوت و تنهایی، بدون تغییر وجود داشت. از آن رو که نامش را نمیدانیم، من او را »وی« خطاب میکنم. »وی« یگانگی را بوجود آورد. یگانگی دوگانگی را زائید. دوگانگی سه گانگی را پدید آورد و سه گانگی آفریدههای بیشماری را ایجاد کرد. آفریدههای بیشمار »یین« را بر پشت و »یانگ« را در آغوش خود گرفتند. آنها خنثی گر تضاد این دو و در نتیجه پدید آورندگان توازن و هارمونی هستند.» [۹] خاورمیانه سومری قدیمیترین اسطوره آفرینش سومریان به حدود ۱۸ قرن پیش از میلاد باز میگردد. این اسطوره بروی بخشی از لوحی گلی نگاشته شدهاست. لوح از این جا آغاز میشود که خدایان آنو، انلیل، ائا و نینهورساگ دست به آفرینش سومریان و حیوانات میزنند. سپس پادشاهان از آسمان پایین میآیند و نخستین شهرها از جمله اریدو، لارسا و شوروپاک بنا نهاده میشوند. بخش بعدی لوح از میان رفتهاست ولی پس از آن لوح نشان میدهد که خدایان تصمیم به فرستادن طوفانی برای نابودی بشریت میگیرند. زیودسورا از این مسئله با خبر میشود و یک کشتی میسازد. کشتی هفت شبانه روز اسیر طوفان میگردد تا این که خدای خورشید بر زیودسورا نمایان میگردد. زیودسورا کشتی را میگشاید و در مقابل خدای خورشید (اوتو) به خاک میافتد و برایش گاو و گوسفند قربانی میکند. بخش بعدی داستان نیز بدلیل شکستن لوح ازبین رفتهاست و در قسمت پایانی خدایان به زیودسورا عمر جاودان میبخشند.[۱۰] بابلی انوما الیش اسطوره آفرینش بابل است و در آن مردوک برای حفظ سایر خدایان در مقابل حمله طراحی شده تیامات بوجود میآید. مردوک پیشنهاد محافظت از خدایان را در صورتی که آنها او را پیشوای خود قرار دهند مطرح میکند. خدایان دیگر میپذیرند. مردوک تیامات را شکست میدهد و بدن او را دو پاره کرده از یک پاره آسمان را و از دیگری زمین را میسازد. او سپس تقویم را میسازد و خورشید و ماه و ستارگان را نظم میدهد. با اظهار وفاداری خدایان به مردوک او دست به ساخت بابل به عنوان معادل زمینی سرزمین خدایان میزند. مردوک پس از آن همسر تیامات را نابود میکند و از خونش برای ساخت انسان استفاده میکند. او این کار را از این جهت انجام میدهد که انسانها نیز توان انجام کارهای خدایان را داشته باشند.[۱۱] اسلامی داستان آفرینش در اسلام بصورتی پراکنده میان آیات متعدد قرآنی مطرح گردیدهاست. خطوط اصلی داستان شباهتهای زیادی با نسخه معادل یهودی/ مسیحی آن دارد. به گفته قرآن آسمان و زمین در ابتدا به هم پیوسته بودهاند و سپس از هم جدا گردیدند.[۱۲] پس از دورهای که آسمان به شکل بخار بود، خدا آسمان و زمین را به شکل امروزی در آورد.[۱۳] برخی آیات قرآن آفرینش را طی شش روز [۱۴] و برخی آنرا در طی هشت روز (دو روز آفرینش زمین، چهار روز آفرینش کوهها و برکت دادن زمین و سرانجام دو روز برای آفرینش آسمانها)[۱۵] بیان میکنند. دانشمندان اسلامی میگویند که آفرینش در همان شش روز رخ دادهاست زیرا دو روز آفرینش زمین خود بخشی از چهار روز آفرینش کوهها و برکت دادن زمین است. با گسترش علوم طبیعی و افزایش آگاهی در باره منشا زمین و جهان، امروزه بیشتر اندیشمندان اسلامی ترجیح میدهند که کلمه یوم را به جای روز به عنوان دوره یا عصر تفسیر کنند. قرآن ذکر میکند که الله آسمانها و زمین را آفرید و تمامی آفریدگانی که راه میروند، میخزند، پرواز میکنند را از آب بوجود آورد.[۱۲] بر اساس قرآن خداوند انسان را از گل آفرید.[۱۶] نخستین انسان آدم نام داشت و در بهشت زندگی میکرد. خدا نام تمام موجودات را به او آموخت و فرمان داد تا تمامی فرشتگان به او سجده کنند. به جز ابلیس که از سجده کردن امتناع ورزید، سایر فرشتگان فرمان بردار بودند.[۱۷] خداوند به آدم و همسرش گفت که در باغ بهشت به جز از میوه درخت ممنوعه میتوانند از سایر میوهها و غذاها استفاده کنند.[۱۸] ابلیس آنها را به نافرمانی از خدا فراخواند و آنها میوه درخت ممنوعه را خوردند[۱۹] و متوجه عورت خویش گشتند.[۲۰] وقتی خدا از نافرمانی آنها آگاه گردید، آنها را از باغ بهشت اخراج کرد و به زمین فرستاد.[۲۱] یهودی/ مسیحی درباورهای یهودی / مسیحی در دو روایت راجع به آفرینش سخن به میان آمدهاست.روایت نخست در ابتدای کتاب آفرینش عهد قدیم است که در آن جا سخن از چگونگی آفرینش جهان بوسیله خداوند در طی شش روز به میان میآید. آفرینش با فرمان الهی صورت میپذیرد. برای مثال در نخستین روز هنگامی که خدا میگوید روشنائی باشد! روشنائی بوجود میآید. در روز دوم و سوم خدا آبها، آسمان و خشکی را از هم جدا کرده و زمین را پر از گیاهان میکند. سپس نورهای آسمان را میآفریند تا فصول بوجود آیند و روشنایی بزرگتریا خورشید را حاکم بر روز و روشنایی کوچکتر یا ماه را حاکم بر شب میکند. در روز پنجم خداوند موجودات دریایی و پرندگان را میآفریند و به آنها دستور میدهد تا زاد و ولد کنند. در روز ششم خدا موجودات خشکی را بوجود میآورد. انسان پس از کامل شدن تمام جهان آفریده شدهاست . انسان بر اساس تصویر خدا ساخته و بر سایر موجودات برتری داده میشود.سرانجام خداوند در روز هفتم به استراحت میپردازد و آن روز را مقدس میشمارد.[۲۲] در روایت دوم کتاب آفرینش، آفرینش انسان پس از بوجود آمدن آسمان و زمین ولی پیش از آفرینش سایر گیاهان و جانوران رخ میدهد. انسان از خاک زمین ساخته میشود و خداوند نفس خود را در او میدمد. خدا برای انسان باغ عدن را میسازد و در آن انواع درختان را قرار میدهد تا آدمی از میوه هایشان استفاده کند. با این وجود به انسان اجازه خوردن میوه درخت آگاهی از خوب و بد داده نمیشود. خدا میگوید که خوردن آن میوه کشندهاست. خدا انواع جانوران را میآفریند تا همراه و کمک انسان باشند و آنها را به نخستین مرد (آدم) مینمایاند. آدم آنها را نامگذاری میکند ولی هیچیک را یاوری بسزا برای خود نمییابد. خدا او را به خواب میبرد و یکی از دندههای او را خارج میکند تا از آن برای ساختن نخستین زن استفاده کند.آدم هنگامی که همسرش را میبیند میگوید: این است استخوانی از استخوانهایم و گوشتی از گوشتم نام او "نساً باشد، چون از انسان گرفته شدهاست. به گفته کتاب مقدس مسیحیان و یهودیان، از همین روست که مرد به خاطر همسر خود از پدر و مادرش جدا میگرددو به همسر خود میپیوندد، و از آن پس، آن دو یکی میشوند.[۲۳] ↑ Womack, Mari (۲۰۰۵). Symbols and Meaning: A Concise Introduction. AltaMira Press. ISBN 978-0-7591-0322-1. ↑ Kimball, Charles (۲۰۰۸). «Creation Myths and Sacred Stories». Comparative Religion. The Teaching Company ↑ Encyclopaedia Britannica ۲۰۰۹ ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ Leeming, David A. (۲۰۰۹). Creation Myths of the World (۲nd ed.). ABC-CLIO. ISBN 978-1-59884-174-9. ↑ Knappert, Jan (۱۹۷۷). Bantu Myths and Other Tales. Brill Archive. ISBN 90-04-05423-5. ↑ Leeming, David Adams; Leeming, Margaret Adams (۲۰۰۹). A Dictionary of Creation Myths (Oxford Reference Online ed.). Oxford University Press. ↑ Theogony, Hesiod ↑ Nassen-Bayer; Stuart, Kevin (۱۹۹۲-۱۰). Mongol creation stories: man, Mongol tribes, the natural world and Mongol deities. ۲. ۵۱. Asian Folklore Studies. pp. ۳۲۳–۳۳۴. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام Retrieved ۲۰۱۰-۰۵-۰۶. ↑ Mair, Victor H. (۱۹۹۰). Tao Te Ching: The Classic Book of Integrity and the Way, by Lao Tzu. Bantam Books. ↑ Black, J.A., Cunningham, G., Fluckiger-Hawker, E, Robson, E., and Zólyomi, G. (۱۹۹۸) The Electronic Text Corpus of Sumerian Literature. Oxford. ↑ Bottéro, J. (۲۰۰۴). Religion in Ancient Mesopotamia. x. Chicago: University of Chicago Press ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ قرآن سوره ۲۱ آیه ۳۰ ↑ قرآن سوره ۴۱ آیه ۱۱ ↑ قرآن سوره ۱۱ آیه ۷ ↑ قرآن سوره ۴۱ آیه ۱۲-۹ ↑ قرآن سوره ۶ آیه ۲ و سوره ۱۵ آیه ۲۶ ↑ قرآن سوره ۲ آیه ۳۴ و سوره ۱۸ آیه ۵۰ ↑ قرآن سوره ۲ آیه ۳۵ ↑ قرآن سوره ۷ آیه ۲۷ و سوره ۲۰ آیه ۱۲۰ ↑ قرآن سوره ۲۰ آیه ۱۲۱ ↑ قرآن سوره ۷ آیه ۲۵-۲۴ ↑ عهد قدیم کتاب پیدایش ۲:۳-۱:۱ ↑ عهد قدیم کتاب پیدایش ۲:۲۵-۲:۴ 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده