سارا-افشار 36437 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۹۱ اشاره كرديد به اينكه شخص باراك اوباما شخص پروسهمحور است، بر اين اساس پروسه درباره ايران در چه مرحلهاي است؟ به هر حال او زماني كه در راس قدرت آمد و زمام امور را در دست گرفت، بحث دراز كردن دست به سوي ايران و آمادگي براي هر نوع گفتوگو و مذاكره را مطرح كرد. اما اين پروسه هيچوقت عملي نشد. فكر ميكنيد اين پروسه در چه مرحلهاي است؟ جمهوري اسلامي ايران در سياست خارجه ايالات متحده آمريكا چه جايگاهي دارد؟ معمولا آنهايي كه قدرت بيشتري دارند ظرفيت مذاكره بالاتري هم دارند. يعني مذاكره كردن تابع قدرت است. 40 سال پيش وقتي چين احساس كرد، خيلي قدرتمند است، تصميم گرفت تا با آمريكا مذاكره كند. ايران از چند جهت براي آمريكا خيلي مهم است. يك وجه اهميت آينده اسلام سياسي است. دومين زمينه اهميت ايران در همسايگي با روسيه است. غربيها به خاطر روسيه خيلي كارها انجام ميدهند و خيلي كارها را انجام نميدهند. من فكر ميكنم در اعماق حكومت آمريكا يك اجماعنظر باثباتي وجود دارد كه تابع دولتهاي آمريكايي هم نيست و آن اينكه آمريكا به دنبال حمايت از تماميت ارضي ايران است. 1 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۹۱ چرا فكر ميكنيد كه آمريكا به دنبال حمايت از تماميت ارضي ايران است؟ حفظ تماميت ارضي ايران در راستاي حفظ منافع ژئوپليتيك آمريكا است. اخلال در تماميت ارضي ايران مستقل از اينكه چه كسي بر ايران حكمراني ميكند، به ضرر آمريكا است. به هم خوردن تركيب سرزميني ايران، به همسايهها فرصت دخالت ميدهد و قدرت چانهزني آنها را در تحولات منطقهاي و در راستاي منافع آنها با آمريكا افزايش ميدهد كه به نفع غرب نيست. مساله بعدي اين است كه ايران به نسبت كشورهاي ديگر منطقه و جهان اسلام به لحاظ فكري خيلي كشور تكامليافتهتري است. جامعه بسيار زندهاي دارد. نزديك به ششميليون ايراني خارج از ايران زندگي ميكنند و ارتباطات گستردهاي با جوامع غربي دارند. براي همين است كه يك نگاه پروسهمحور تدريجي با نگاه اثرگذاري بر تحولات به نفع آنها است تا اينكه بخواهند يك نگاه تهاجمي داشته باشند. اوباما از اين منظر به لحاظ نرمافزاري هر آنچه كه لابي يهود خواسته، انجام داده است. دولت اوباما هرآنچه كه نيازهاي تسليحاتي اسراييل بوده در اختيار اين دولت قرار داده است. در تاريخ 60ساله آمريكا و اسراييل اين حد از انتقال تكنولوژي سابقه نداشته است. اوباما نميتواند نسبت به لابي يهود و به كنگره آمريكا بيتفاوت باشد. بنابراين، آنچه آنها خواستهاند را از نظر تحريم انجام داده است. به اين ترتيب است كه متاسفانه موضوع هستهاي ايران از «وين» به «نيويورك» رفته و چندين قطعنامه عليه ايران تصويب شده و تحريمهاي دوجانبه، چندجانبه، اتحاديه اروپا و سازمان ملل عليه ايران تصويب شده است. اين به لحاظ نرمافزاري و سياسي، اوباما را در صحنه داخلي آمريكا به عنصري مطلوب تبديل ميكند. شاید هم مخالفتهای او با اقدامات سختافزارانه اسرايیل علیه جمهوری اسلامی ایران. اسراييل ظرفيت تهاجم نظامي به ايران را به طور مستقل ندارد. چه بخواهد از غرب وارد كشور شود و چه از جنوب وارد كشور شود، حداقل دو بار بنزينگيري در فضا ميخواهد و هيچ معلوم نيست بعد از اينكه اسراييل بخواهد يك چنين كاري كند، چه اتفاقي ميافتد. اسراييل براي موفقيت چنين كاري نياز به آمريكا دارد. اوباما تاكنون سعي كرده كه اسراييل را راضي به انصراف از اين تصميم كند. در ماه ژانويه مشخص شد كه راه برخورد با مساله هستهاي ايران نظامي نيست و آمريكا به اسراييل كمكي نخواهد كرد زيرا واكنش ايران يك واكنش غيرمتعارف خواهد بود. برخوردهاي غيرمتعارف ايران صحنه سياسي منطقه را بسيار غيرقابل پيشبيني ميكند و اين به لحاظ نفتي، اقتصادي، امنيتي و سياسي، بحراني ايجاد ميكند كه ممكن است خيلي از حواشي آن قابل مديريت نباشد. كسي كه هفت ماه ديگر بايد انتخاب شود، هيچوقت خودش را وارد چنين فضاهاي مخاطرهآميزي نميكند. اين است كه آنها ضمن افزايش تدريجي تحريمها و راضي كردن صحنه داخلي خودشان در برخورد با ايران، يكسري امتيازات تدريجي ميخواهند به ايران دهند تا ايران را پاي ميز مذاكره بياورند و حداقلهايي را از ايران بگيرند. 2 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۹۱ به نظر شما اين روند تا كي ادامه پيدا خواهد كرد و چه اهدافي را دنبال ميكند؟ حتي به نظر من در دو، سه ماه گذشته در محاسبات آمريكا نسبت به ايران تغييري صورت گرفته است؛ تغييري كه تابع ارزيابيهاي آنها از آينده ايران است. در ماه ژانويه تغييري بنيادي در نگاه دولت اوباما به ايران صورت گرفت كه بخشي از آن مربوط به مساله انتخاب مجدد اوباما به عنوان رييسجمهوري است. او ميخواهد موضوع هستهاي ايران را يك موضوع كنترلشده نشان دهد و به رقيب خودش يعني «رامني» فرصت استفاده از اين موضوع را ندهد. اين در حالي است كه تاكنون اوباما همه آنچه را كه كنگره آمريكا و لابي يهود خواستهاند، انجام داده است. اما او ميخواهد اين موضوع بحراني نشود و اين مذاكرات تا انتخابات آمريكا هر چند با فراز و نشيب اما كنترلشده ادامه داشته باشد. اين است كه اتمسفر جديد مذاكراتي و سياسي تابع بعضي نكات است كه آمريكاييها به آن رسيدهاند. آنها معتقدند كه ايران بهار خودش را طي كرده و انديشههايي همچون رابطه ميان مليگرايي و اسلامگرايي و نظام پارلماني كه در كشورهاي عربي در حال مطرح شدن است، در ايران وجود دارد و ايرانيها در سطح اجتماعي به بلوغ خودشان رسيدهاند. حالا ممكن است اين انديشهها خيلي عميق و آكادميك و پيچيده در ذهن عامه مردم نباشد اما ذهن متوسط ايراني به جمعبنديهايي رسيده است؛ جمعبنديهايي كه نتيجه تاريخ و تجربه است و به سختي تحصيل شده است و اين سرمايه اجتماعي و سياسي را نبايد از بين برد. به نظر من اينها در تاكتيكهاي مذاكراتي طرف غربي بر سر ميز مذاكره هستهاي اثر گذاشته است. به نظر من آنها اين روند را طولاني خواهند كرد تا اينكه اوباما از انتخابات عبور كند و موضوع ايران براي مبارزات رياستجمهوري آمريكا، موضوع بحراني مناظره بين كانديداها نشود. اين استراتژي است كه حتما اطرافيان اوباما طراحي كردهاند. در استراتژي آمريكا نسبت به ايران، آنها هم تبليغ و هم بيان كردند كه موضوع هستهاي ايران در استراتژي آمريكا نسبت به ايران تفكيكشده از موضوع تغيير نظام است. آنها با حرفهايي كه زدند، يادداشتهايي كه نوشتند و كارهايي كه كردند فضاي جديدي در ميان مسوولان ايراني به وجود آوردند. آمريكا براي اولينبار اين مسايل را از هم تفكيك حقوقي ميكند كه اگر موضوع هستهاي به يك نتيجه ملموس و قابل اتكايي برسد، آمريكا ديگر مسالهاي را با ايران ندارد. اين چيزي است كه به لحاظ ديپلماتيك مطرح ميشود. البته در سياست، مسايل معمولا پايدار نيست. موضوع ايران در نگاه آمريكا يك موضوع درازمدت است؛ نگاه درازمدتي كه ميخواهد در نهايت جلو نفوذ چين و روسيه را در ايران بگيرد. موضوع ايران در آمريكا موضوع دولتهاي وقت نيست. يك موضوع فراحزبي و يك موضوع كلان امنيتي، دفاعي، سياسي و استراتژيك است. اين نيست كه بخواهد از يك دولت به يك دولت ديگر خيلي تغيير كند. تفاوت رهيافت استراتژيك دولت بوش و اوباما با همديگر در اهداف نيست، در رهيافت هم نيست، در تاكتيكها و در نحوه برخورد است. عموما دموكراتها نرمافزاريتر كار ميكنند تا جمهوريخواهان. دولت بوش با اينكه در فضاي 11سپتامبر بود و دو حمله هم به عراق و افغانستان كرد، اما هميشه با ايران با ملاحظه رفتار ميكرد. به دليل اينكه آنها يك نگاه درازمدت به ايران دارند و از قديم هم اينطور بوده يعني از زمان نيكسون هم بخشي از نگاه آمريكا به ايران معطوف مسايل روسيه و شوروي، هند و چين و خاورميانه عربي بوده است. به هر حال مركز ثقل تعريف آمريكاييها از مسايل خاورميانه ژئوپليتيك است. ممكن است عدهاي بگويند آمريكاييها بهخاطر نفت، تسلط بر كشورهاي عربي را ميخواهند. ولي ميدانيد كه آمريكا خيلي كم از اين منطقه نفت تامين ميكند. اما تسلط بر اين منطقه خيلي اهميت دارد. چون آمريكا ميتواند در مقابل روسيه و چين عرض اندام كند. يكبار در روزنامه شما مطلب قابل توجهي چاپ شده بود و نوشته بود غولها به چه ميانديشند و زير آن نوشته شده بود غولها بر سر چه با هم نزاع ميكنند، نزاع آمريكا در نظام بينالملل با چين و روسيه است، 90درصد نزاع سياسي و امنيتي بين اين سه كشور است. ايران در اين جدول بزرگ يك كانون حاشيهاي است. به هر حال ما يك قدرت منطقهاي و يك قدرت ميان پايه هستيم. هر ملتي دوست دارد خودش را خيلي بزرگ ببيند. كارهايي كه از حالا تا آخر سال ميلادي انجام خواهند داد تحتتاثير انتخابات آمريكاست. پايين نگهداشتن قيمت نفت برايشان خيلي اولويت دارد. آمريكا مديريت منطقهاي اختلافات خودش با ايران را به كشورهاي ديگر مثل تركيه و عربستان واگذار كرده است. من فكر ميكنم براي آمريكا هيچوقت حمله نظامي به ايران اولويت نداشته است. البته آنچه كه من در ارتباط با تاكتيكهاي كوتاهمدت و ميانمدت آمريكا نسبت به ايران خدمتتان ارايه دادم اينها تا انتخابات است و بعد از آن بستگي دارد كه برآيند مذاكرات چه شود تا چه ميزان طرفين به هم امتياز دهند، تا چه ميزان آمريكا موضوع ايران را مديريت و آرام كند. تا چه ميزان ما بخواهيم موضوع آمريكا را در سياست داخلي خودمان آرام و معتدل كنيم. اما به نظرم تا انتخابات آمريكا، فضاي مذاكره حاكم خواهد بود. 2 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۹۱ پس عملا در مذاكرات هستهاي قرار است پرونده هستهاي در يك فضاي تعليق نگهداشته شود تا باراك اوباما به سلامت از انتخابات گذر كند و بعد از آن گزينههاي جديتر آمريكا مطرح شود... همه اينها بستگي به رفتار ايران دارد. اينكه ما تا چه ميزان متغيرهاي حساس موضوع هستهاي را ثابت نگه داريم. هر دوطرف هم گفتهاند مذاكرات قدم به قدم خواهد بود و كار مثبت در مقابل كار مثبت. برخي تحليلگران غربي معتقدند ايران مذاكرات هستهاي را به كاهش تحريمها متصل كرده است؛ حتي در صورت صحت اين ارزيابي، كمكردن و كاهشدادن تحريمها زمانبر است. اما چالش بزرگ موضوع هستهاي انتقال پرونده از نيويورك به وين است. اين ميتواند ماهيت اين مذاكرات را با آمريكا مشخص كند كه تا چه ميزان آنها حاضرند اين كار را كنند و چه خواهند خواست براي اينكه اين كار را كنند و چه مطالباتي دارند و ما چه امتيازاتي خواهيم گرفت و در اختيار خواهيم گذاشت تا اين اتفاقات بيفتد. بهنظر من اين مسايل عموما در ابهام است و بستگي به طرفين دارد. اما استراتژي هر دوطرف تطويل است. يعني ميخواهند مذاكرات طولاني مدت باشد. چون ميدانيد در سياست بعضي وقتها خيلي خوب نيست كه اختلافي حل شود، اينكه شما اختلافي را نگه داريد بعضي وقتها چيز خوبي است و مثبت است. 2 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۹۱ اتفاقا يك نگاه اين است كه ما در بعدي و آنها در بعدي ديگر يك جوري وابسته به اين مناظره هستيم؟ بله هستيم، معمولا سطح قدرت هر چقدر بالاتر رود ضرورت وجود منازعات بيشتر ميشود. با اين تفاسير نميتوانيم مذاكرات بغداد را بدون دستاورد بدانيم چراكه تداوم مذاكرات آتي، يعني كش پيدا كردن آن از استانبول به بغداد، از بغداد به مسكو، خواست دو طرف است و به نوعي هم ايران و هم 1+5 به اهدافشان رسيدهاند. به نظر ميرسد تحليل آنها اين است كه تخفيف تحريمها براي ايران اولويت پيدا كرده و میخواهند به داخل خود نشان دهند كه به راحتي به ايران امتياز نخواهند داد، ضمن اينكه اميد به مذاكره را حفظ ميكنند. 2 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۹۱ به نظر شما دليل بينتيجه ماندن مذاكرات بغداد چه بود. فكر نميكنيد ورود سريع به جزييات در مذاكرات آتي منجر به بينتيجه ماندن آن شد؟ شايد نتوانم بگويم بينتيجه بود. ايران واقعيتر صحبت ميكند و از مذاكره پيرامون مديريت جهان به مسايل هستهاي روي آورده است. آنها از اينكه ايران انتزاعي و آرماني مذاكره نميكند خرسندند و تعامل در رابطه با مسايل واقعي است. 2 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۹۱ اشاره كرديد كه برخي معتقدند جمهوري اسلامي ايران مذاكرات را به لغو تحريمها پيوند زده است. آيا گرهخوردن مذاكرات به لغو تحريمها يا تعليق تحريمها باعث نميشود آنها به اين نتيجه برسند كه به هر حال راهي كه تا الان رفتهاند راه درستي بوده و توانستهاند يك مسير نتيجهبخش را طي كنند. راهي كه ايران را متقاعد ميكند به ميز مذاكرات هستهاي برگردد و از اين به بعد با توسل به همين اهرم ميتوانند خواست خود را پيش ببرند؟ شايد شما اطلاع داشته باشيد كه محوريترين شخص در حوزه سياستگذاري آمريكا طي 15سال گذشته در موضوع هستهاي، شخصي به نام دنيس راس بوده كه يك استاد علم سياست است. البته او عمدتا در كار اجرايي بوده تا كار علمي. اگر نوشتههاي او را طي سالها مطالعه كنيد او مدعي است روانشناسي رهبران ايران، روانشناسي فشار است. به نظر من آنها در يك مسير 15ساله از اواسط دولت كلينتون تا حالا، اين را به عنوان كانون سياستگذاري خودشان به ايران انتخاب كردهاند: افزايش تدريجي فشار اقتصادي و سياسي كه در نهايت به حوزههاي مالي و بانكي و بيمه و كشتيراني رسيد. حداقل آنچه كه شما الان ميفرماييد در نوشتههاي آقاي راس بعد از اجلاس استانبول ديده ميشود. نظام فكري و ساختار رواني تصميمگيري در ايران، نرخ تورم، شرايط عمومي، روابط اقتصادي و تجاري ايران با اتحاديه اروپا و آسيا، همه اينها متغيرهايي است كه غرب به استناد آنها پيشبيني ميكند، ايران ميخواهد موضوع هستهاي را به مسايل اقتصادي و تحريم متصل کند. 2 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۹۱ بروز خوشبينيها پس از مذاكرات استانبول منجر به افزايش اغراقآميز انتظارات از مذاكرات بغداد شد. خوشبينيهايي كه با بينتيجهماندن مذاكرات منجر به سرخوردگيهايي شد كه فرداي مذاكرات آثار آن در بازار و افزايش دوباره قيمتها نمود پيدا كرد. به نظر شما چه نگاهي بايد به مذاكرات مسكو داشت؟ اتفاق مهمي نخواهد افتاد. مذاكرات تدريجي تا آبانماه پيش خواهند رفت. منافع ايران و آمريكا در حفظ مذاكرات و اعطاي آرامآرام اما سختگيرانه امتيازات است. 2 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۹۱ به نظر شما رويكرد و سياستي كه هيات مذاكرهكننده هستهاي ايران در مذاكرات دنبال كردهاند موفقآميز بوده است. برخي به آنها بهخصوص پس از مذاكرات بغداد نمره قابل قبولي دادهاند شما چطور؟ هيات مذاكرهكننده براساس دستوراتي كه دارد مذاكره ميكند. حريمها و محدوديتها و خطوط مجازي دارد كه در آن چارچوب عمل ميكند. نمره 20 زماني داده خواهد شد كه با حداقل امتياز، پرونده هستهاي ايران از شوراي امنيت در نيويورك به آژانس انرژي هستهاي در وين منتقل شود؛ شرايطي كه ايران در سال 1384 داشت. منبع : برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 2 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 خرداد، ۱۳۹۱ مطلب بسيار خوبي بود خط به خط خواندم و بهره بردم از شما كمال تشكر را دارم 1 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 خرداد، ۱۳۹۱ مطلب بسيار خوبي بودخط به خط خواندم و بهره بردم از شما كمال تشكر را دارم منم از شما متشکرم بابت بذل توجه موفق باشید 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده