azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 خرداد، ۱۳۹۱ کمال الدین ابوالعطا محمود مرشدی کرمانی مشهور به نخلبند شعرای ایران از عارفان و شاعران قرن هشتم هجری است وی در سال 669 - 689 هجری - در کرمان به دنیا آمد. در سنین جوانی سفر های طولانی خود را به حجاز و شام ف بیت المقدس ، عراق ، مصر و شیراز شروع کرد و مدتی در بغدا اقامت کرد . در سال 736 به ایران بازگشت . به اصفهان رفت . بعد از چندی به کرمان و سس به شیراز رفت و تحت حمایت خاندان اینجو روزگار میگذرانید .ممدوحان خواجو : سلطان ابوسعید بهاددر و وزیرش غیاث الدین محمد . وی مثنوی همای و همایون را به نام این دو نفر سروده است جلال الدین شاه مسعود اینجور و برادرش شاه شیخ ابو اسحق اینجو پسر خواجه رشید الدین فضل الله ، از دوستداران دانش و شعر و ادب خواجه علاوه بر مدح شاه شیخ ابواسحق ، در عین حال رقیب او امیر مبارزالدین را نیز ستایش می کرد خولجه بها الدین محمود یزدی از وزرای آل مظفر خواجه با وجود آنکه منسوب به فرقه مرشدیه بود ولی به علا دیوان اشعار : شامل قصاید و غزلیات ، رباعیات و ترجیعاتا بوده و به دوقسمت صنایع الکمال و بدایع الجمال تقسیم شده استکه در صنایع الکمال قصیده هایی در نعت امیر المومنین علی آمده است مجموعه ای از اشعار به نام مفاتی القلوب و مصابیح القلوب به نام امیر مبارزالدین شش مثنوی : به پیروی از مثنوی های نظامی و فردوسی و سنایی دارد سام نامه : به تقلید از شاهنامه فردوسی و موضوع آن ماجراهای عشقی و شرح جنگ های سام نریمان است گل و نوروز : به تقلید از خسرو و شیرین نظامی درباره عشق شاهزاده ایرانی به نام نوروز با گل دختر پاداه روم است . سرانجام این عشق وصال است و حاصل پیوند نوروز و گا قباد است که به جای پدر بر تخت سلطنت مینشیند روضة الانوار : مانند مخزن الاسرار نظامی سروده است . در بیست مقاله و در هر مقاله از اخلاق و عرفان سخن گفته است همای و همایون : داستان عشق همایون با همای دختر فغفور چین کمال نامه : منظومه ای عرفانی است در دوازده باب بر وزن سیر العباد سنایی گوهر نامه : درباره ی موضوعات عرفانی و صوفیانه به نام امیر مبارزالدین در 2022 بیت سروده است آثار منثور : رساله ی البادیه : مناظره نمد و بوریا رساله ی سبع المثانی : مناظهره شمشیر و قلم رساله ی مناظره شمس و سحاب باز عزم شراب خواهم کرد ساز چنگ و رباب خواهم کردآتش دل چو آب کارم برد چارهی کار آب خواهم کردجامه در پیش پیر باده فروش رهن جام شراب خواهم کرداز برای معاشران صبوح دل پرخون کباب خواهم کردبا بتان اتصال خواهم جست وز خرد اجتناب خواهم کردبسکه از دیده سیل خواهم راند خانهی دل خراب خواهم کردتا دم صبح دوست خواهم خواند دعوت آفتاب خواهم کردبجز از باده خوردن و خفتن توبه از خورد و خواب خواهم کردهمچو خواجو ز خاک میخانه آبرو اکتساب خواهم کردبه طراری زلفم از ره مرو بدین ریسمان باز درچه مروپای مبین، پایه طاووس بین جیفه مبین، کرکس کاووس بینپای ملخ پر بود از دست مور دجله بود قطرهای از چشم کورتاج کیان بین که کیان مینهند جای کیان را به کیان میدهندچون تو نباشی ز سپه باخبر جرم سپه از تو بود سر به سرخانه ناکرده نباید فروخت شمع نیاورده نداننش سوختخواجو ز سفرعزم وطن کرد وليکن مرغی که برون شد ز قفس باز نیایدخون دل از ساغر جان کرده نوش حلقه شده بر در دردی فروشخیز خواجو که گل از غنچه برون میآید بلبلی چون تو کنون حیف بود در قفسیدر ره تحقیق چه کودک چه پیر بر در توفیق چه دربان چه میردر نظرش تیر سپر بفکند وز فزعش کوه کمر بفکند 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده