Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۸۸ سرازير شدن از سكونتگاه*هاي روستايي به سوي شهرهاي بزرگ به*شكل متناسب و همراه با برنامه*ريزي، بخشي از جريان منطقي تعامل فضايي بين روستاها و شهرهاست كه براي تداوم فرايند توسعه و تكامل جوامع ضروري است اما قصه پر غصه مهاجرت بي*رويه روستانشينان به حاشيه شهرها در نيمكره*جنوبي زمين داستان چندان خوشايندي نيست و اغلب جز فقر و فلاكت چيز ديگري به همراه نداشته و از اساسي*ترين مسائلي است كه كشورهاي توسعه نيافته با آن روبه*رو هستند. اين مسئله داراي پيامدهاي بيشتر منفي براي مقصد يعني شهرهاست. دراين بين موضوع مهاجرت دائمي خانوارهاي روستايي به شهرها به*ويژه تهران با اين فرض بررسي مي*شود كه بين سطح توسعه يافتگي روستاها و ميزان شدت و جهت جريان مهاجرت روستا به شهر رابطه وجود دارد و دليل اصلي مهاجرت عامل اقتصادي و تفاوت*هاي درآمدي يا شغل است كه نمودي از توسعه نابرابر شهري و روستايي در نيمكره*جنوبي زمين است. با اين وصف آيا جزء الگوپذيري از فرايند پيشرفت و توسعه در كشورهاي شمالي راه ديگري وجود دارد؟ آنان كه اين راه را رفته*اند چه آسيبي ديده*اند؟ آيا دليل عقب*ماندگي جنوبي*ها نفي الگوپذيري از شمالي*ها نيست؟در توسعه درون شهري، بيشترين توجه معطوف به استفاده مؤثرتر از زمين*هايي است كه در پوشش توسعه شهري هستند. بخش بزرگي از رشد جمعيت و نياز مسكن در شهر را مي*توان با پركردن بافت موجود شهر، افزايش متعادل تراكم، نوسازي و بازسازي مناطق فرسوده و احيا و تغيير كاربري بناهاي قديمي موجود برآورده ساخت. نخستين مرحله مهم در هر شهر اين است كه ابتدا شاخص*هايي را طراحي كرد كه با اندازه*گيري آن شاخص*ها مي*توان ميزان توسعه دروني هر شهر را با توجه به استاندارد*هاي مربوط سنجيد. شاخص بهره*وري زمين شهري بهره*وري زمين شهري بدين مفهوم است كه با توجه به گران و كمياب بودن و تجديدناپذيربودن زمين شهري، هر چه ميزان تعداد نفرات بيشتر باشد، به مفهوم بهره*وري بالاتر زمين شهري است. البته اين ميزان چنانچه بيش از استانداردهاي قابل*قبول شهرسازي باشد، ضد*توسعه تلقي خواهد شد؛ مشابه چيزي كه در تهران اتفاق افتاده است. اين موضوع براي ساير شاخص*ها نيز موضوعيت دارد. اين شاخص را با محاسبه تراكم جمعيتي خالص و تراكم جمعيتي ناخالص در هر هكتار زمين شهري مي*توان به*دست*آورد. اين شاخص اطلاعات قابل ملاحظه*اي از پراكندگي، فشردگي جمعيت و در نتيجه پيامدهايي چون انباشت سرمايه و جمعيت، ميزان بهره*وري از زمين، تاسيسات و زير ساخت*هاي شهري را نمايان مي*كند. شاخص*سرانه* فضاي شهري طبق اين شاخص، شهري را مي*توان توسعه يافته دانست كه سرانه*هاي مربوط به سطح فضاي سبز، سطح فضاي باز، سطح فضاي*هاي آموزشي، بهداشتي و درماني، ورزشي، امنيتي، فرهنگي و نظاير آن در حد استانداردهاي تعيين شده شهرسازي به*صورت كلي يا استانداردهاي تعيين شده در طرح مصوب محدوده مربوط باشد. به اين شاخص، شاخص مطلوبيت هم مي*گويند. سازگاري كاربري*ها هر چه از ميزان ناسازگاري كاربرهاي هم جوار در محدوده شهر كاسته شود، اين به مفهوم حركت در مسير توسعه يافتگي شهر از درون است. شهري كه كاربرهاي آن، با هم منطبق و سازگار نباشد و مزاحم انجام فعاليت يكديگر شوند، نمي*تواند توسعه يافته تلقي شود. مثلاً وجود يك واحد صنعتي درون يك بافت متراكم مسكوني از مصاديق بارز ناسازگاري است. كيفيت و قدمت بناها هر چه از مقدار بناهاي نامقاوم و فرسوده كاسته شود، توسعه از درون داراي روندي مثبت است. البته اين شاخص، ارزيابي اوليه از وضعيت اقتصادي و الگوهاي فرهنگي ساكنان شهر را نيز هويدا مي*كند. شاخص نفوذ پذيري هر چه ميزان برخورداري و سهم هر بلوك شهري از معابر و شبكه دسترسي*ها بيشتر باشد، بستر توسعه از درون فراهم*تر مي*شود. براساس استانداردهاي موجود مناطق و نواحي، اين شاخص مي*تواند بين 20 تا 25درصد سطح بلوك شهري در نظر گرفته شود. شاخص*هاي اجتماعي – اقتصادي هر چه ميزان مشاركت و آگاهي اجتماعي ساكنان شهرها بالاتر باشد يا توان اقتصادي ساكنان و شهروندان بالاتر باشد و سطح آسايش آنها در شهر، محله و واحد مسكوني بهتر شود، اينها بيانگر توسعه يافتگي شهر از درون است. همچنين اينها مي*تواند با شاخص*هاي جزئي تري همچون نرخ اشتغال، نسبت جمعيت فعال، بار تكفل، بعد خانوار، تراكم خانوار در واحد مسكوني، تراكم نفر در اتاق همراه باشند. شاخص*هاي زيست*محيطي در عرصه واقعي، هر جا نسبت فضاي كار بر فضاي مسكوني و گردشگري غلبه مي*كند مسائل و مشكلات اجتماعي و زيست*محيطي بروز مي*كند. توليد و توزيع انواع آلودگي*ها در زمين و هوا سبب كاهش كيفيت محيط زندگي شهري مي*شود. علاوه بر شبكه*هاي معابر و گره*هاي ترافيكي، كاربري*ها و فعاليت*هاي آلوده*كننده مثل حمل*ونقل، انبارها، تعميرگاه*هاي وسايل نقليه و... طيف وسيعي از آلاينده*هاي مضر و خطرناك را وارد فضا و محدوده شهري مي*كنند. كانال*هاي فاضلاب قديمي، چاه*هاي جذبي از جمله منابع آلودگي آب و خاك هستند. شبكه معابر و گره*هاي ترافيكي و ميدان از جمله منابع آلودگي صوتي فضاهاي شهري به*ويژه در مناطق پر تردد هستند. وجود سازمان*هاي غيردولتي هر چه تعداد تشكل*هاي مردمي براي حل مسائل شهري بيشتر باشد حاكي از تحقق روند شهر مشاركتي و بالارفتن افزايش تعلق مردم به شهر و محله خود است. هر چه مشاركت مردم در اداره شهر و محله خود بالاتر باشد، شهر بسيار سريعتر از آنچه فكر مي*شود، از درون توسعه مي*يابد. 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده