آرانوس 6500 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۱ به مطلب جالبی برخوردم پرستاری در يکی از بيمارستان های استراليا که ويژه نگهداری از بيماران در شرف مرگ بوده، بر اساس گفته های بيماران در آخرين لحظات عمر عمده ترين موارد پشيمانی و حسرت آنان را جمع آوری و دسته بندی کرده است. به گفته وی متداول ترين مورد پشيمانی افراد اين بوده ”ای کاش آنقدر سخت و طولانی کار نکرده بودم” اين پرستار به نام "برونی وير" آخرين گفته ها، آرزوهای بربادرفته و حسرت های اين افراد را ابتدا در وبلاگ خود منتشر کرد. مطالب اين وبلاگ چنان مورد توجه قرار گرفت که وی براساس آن کتابی نوشته است به نام "پنج پشيمانی عمده در لحظه مرگ" برونی وير در کتاب خود اشاره می کند که اکثر افراد در لحظاتی که در انتظار مرگ هستند، ديد بسيار دقيق و روشنی راجع به زندگی خود و زندگی به طور کلی پيدا می کنند و کسانی که هنوز عمری برای آنها باقی مانده با توجه به اين مطالب شايد بتوانند از تجارب ديگران بياموزند ۱- ای کاش من شهامت آن را داشتم که زندگی خود را به شکلی سپری می کردم که حقيقتا تمايل من بود و نه به شيوه ای که ديگران از من انتظار داشتند. اين موضوع يکی از عمده ترين موارد پشيمانی درميان اکثر افراد بوده است. وقتی که لحظات پايانی زندگی فرا می رسد بسياری از افراد به خوبی درمی يابند که بخش عمده ای از آمال و آرزوهای خود را عملی نکرده اند. آنها در می يابند که دليل مرگ آنها تا حد زيادی به تصميم هايی که در طول زندگی گرفته اند بستگی داشته است. سلامت شايد بزرگترين منبع آزادی و آزادی انتخاب است و معمولا افراد تا زمانيکه زندگی آنها به خطر نيافتاده قدر اين نعمت را نمیدانند. ۲- ای کاش من اينقدر سخت و طولانی کار نکرده بودم . معمولا بيماران مرد از اين نکته شکايت داشتند. آنها دوران کودکی فرزندان و همدهمی با همسر خود را به خاطر ساعات کار طولانی از دست داده بودند. ولی در مورد نسل قديم که درصد کمتری از زنان شاغل بوده اند اين موضوع کمتر در ميان بيماران زن رايج بود. تمام مردانی که در بستر مرگ با آنها صحبت شده از سپری کردن ساعات و روزهای طولانی در محيط کار پشيمان بودند. ۳- ای کاش من شهامت بيان احساسات خود را داشتم. بسياری از افراد درمقاطع مختلف زندگی و يا در شرايط گوناگون برای حفظ مناسبات مسالمت آميز با ديگران از بيان صريح احساسات خود طفره می روند. به همين خاطر زندگی آنها از آن چيزی که واقعا بايد باشد فاصله می گيرد و يا آنها هيچگاه آن کسی نخواهند شد که آرزو و يا توانايی آن را داشته اند. بسياری از افراد تحت تاثير تلخکامی و يا ناکامی های ناشی از مماشات با ديگران و محيط ، به بيماری های جدی مبتلا می شوند. ۴- ای کاش تماس با دوستان را حفظ کرده بودم. خيلی از افراد تا لحظات پايانی عمر قدر دوستان خوب و يا حفظ تماس با دوستان قديمی را نمی دانند و معمولا در فرصت کوتاه قبل از مرگ امکان جستجو و پيدا کردن اين دوستان قديمی فراهم نيست. بسياری از افراد چنان در زندگی خود غرق می شوند که به سادگی تماس با دوستان را فراموش کرده و يا کلا حذف می کنند. بسياری در لحظات پايان عمر خود از اينکه برای دوستی و روابط خود ارزش کافی قايل نبوده اند دچار پشيمانی می شوند. ۵- ای کاش به خودم اجازه می دادم که شادتر باشم. اين مورد از پشيمانی در کمال تعجب بسيار عموميت دارد. بسياری از افراد تا لحظات پايانی عمر خود متوجه نشده بودند که شاد بودن در حقيقت يک انتخاب است. بسياری ساليان عمر خود را با تکرار عادات و الگوهای هميشگی زندگی خود طی کرده بودند. بسياری به اصطلاح « آرامش» ناشی از تکرار الگو و عادات هميشگی را بر تغيير ترجيح داده بودند. و اين هراس از تغيير هم جنبه های فيزيکی و هم جنبه های احساسی و عاطفی زندگی را شامل می شود. روزنامه «گاردين» در پايان اين فهرست خلاصه از پنج مورد پشيمانی بزرگ در لحظات پايانی زندگی، از خوانندگان خود می خواهد تا عمده ترين مورد پشيمانی خود را بازگو کرده و بگويند برای تغيير روند زندگی و پرهيز از پشيمانی های بزرگ در آخر راه، چه تدبير و چه تغييری را در نظر خواهند گرفت. اگه شما خواننده مجله بودین چه جوابی میدادین؟ 16 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۱ ای کاش به خودم اجازه می دادم که شادتر باشم. اینو زودتر فهمیدم و دارم با تموم وجودم بهش عمل می کنم 7 لینک به دیدگاه
آرانوس 6500 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۱ اینو زودتر فهمیدم و دارم با تموم وجودم بهش عمل می کنم چطوری سارا ؟ چه تدبیر و تغییری رو میخوای در پیش بگیری؟ اینو میدونی که هر چی آدم بزرگتر میشه و بیشتر وارد جامعه میشه وشناختش بیشتر غصه هاشم بیشتر میشه این تعادل رو چطوری میخوای برقرار کنی؟ 5 لینک به دیدگاه
pianist 31129 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۱ فکر کنم منم 2 تا از موارد بالا رو داشته باشم... 1 و 5 مرسی جالب بود... 5 لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14558 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۱ چرا هیچ کدومشون از این پشیمون نبودند که چرا زود به کسی اعتماد کردند؟ 5 لینک به دیدگاه
آرانوس 6500 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۱ فکر کنم منم 2 تا از موارد بالا رو داشته باشم... 1 و 5 مرسی جالب بود... واس بقیه موارد تدبیری نیندیشیدی آیا ؟ چرا هیچ کدومشون از این پشیمون نبودند که چرا زود به کسی اعتماد کردند؟ شاید بودند این افرادم ولی خوب خیلی عمومیت نداشته 3 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۱ چطوری سارا ؟ چه تدبیر و تغییری رو میخوای در پیش بگیری؟اینو میدونی که هر چی آدم بزرگتر میشه و بیشتر وارد جامعه میشه وشناختش بیشتر غصه هاشم بیشتر میشه این تعادل رو چطوری میخوای برقرار کنی؟ یه پروسه روحی و فکری میخواد هرچقدر اینجا بنویسم بازم نمیتونم بیانش کنم اتفاقا همون جامعه خیلی کمک می کنه منتها خیلیا غم جامعه رو براخودشون برمیدارن و تا اخر هم اونو اینجوری تفسیر می کنن و برا من برعکس شده فعلا 4 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۱ با اجازه استارتر منتقلش کردم گفتگوی آزاد شاید بتونیم با تبادل نظر درباره موضوع تاپیک کمکی به کاهش ندامت هامون بکنیم. مورد 2 و 5 برای من مهمتره. همه عمرم رو کار کردم. از وقتی چشامو باز کردم مثل اسب دارم کار میکنم. شاید اگر شرایطم بهتر از این بود نتیجه اینهمه تلاشم صدها برابر بود. الان که خسته شدم و دارم به ساخته های خودم نگاه میکنم متوجه میشم که چیز زیادی نساختم و قسمت اعظمی از تلاش من به یغما رفته. ای کاش کمتر کار میکردم. ای کاش شادتر زندگی میکردم. اما نشد. 7 لینک به دیدگاه
آرانوس 6500 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۱ یه پروسه روحی و فکری میخواد هرچقدر اینجا بنویسم بازم نمیتونم بیانش کنم اتفاقا همون جامعه خیلی کمک می کنه منتها خیلیا غم جامعه رو براخودشون برمیدارن و تا اخر هم اونو اینجوری تفسیر می کنن و برا من برعکس شده فعلا منظورم اینه که چطوری میتونی شادتر باشی چند تا راهکاری که داری انجام میدی این حرفت قوبل که باید شاد بود اما چه جوری؟ همون مقدار کمش .... میخوام که برای هر کدوم از این موارد دست آخر اگه همکاری دوستان باشه چندتا راهکار عملی ارایه بدیم با اجازه استارتر منتقلش کردم گفتگوی آزاد شاید بتونیم با تبادل نظر درباره موضوع تاپیک کمکی به کاهش ندامت هامون بکنیم. مورد 2 و 5 برای من مهمتره. همه عمرم رو کار کردم. از وقتی چشامو باز کردم مثل اسب دارم کار میکنم. شاید اگر شرایطم بهتر از این بود نتیجه اینهمه تلاشم صدها برابر بود. الان که خسته شدم و دارم به ساخته های خودم نگاه میکنم متوجه میشم که چیز زیادی نساختم و قسمت اعظمی از تلاش من به یغما رفته. ای کاش کمتر کار میکردم. ای کاش شادتر زندگی میکردم. اما نشد. ممنونم اتفاقا بهتر شد میتونم از مشارکت دوستان تشکر کنم از این به بعد رو میخوای چیکار کنی؟ 4 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۱ ممنونم اتفاقا بهتر شد میتونم از مشارکت دوستان تشکر کنم از این به بعد رو میخوای چیکار کنی؟ هیچی. دیگه بعدی نمونده. بهترین سال های عمرمو هدر دادم. سعی میکنم باقی مانده رو شادتر باشم و کمتر کار کنم. 5 لینک به دیدگاه
.Pa.Ri.Sa. 4116 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۱ مورد 1 شامل حالم میشه خیلی زیاد بیشتر عمرمو با مقید بودن به عرف و سلیقه جامعه گذروندم بدون اینکه ببینم خودم چی میخوام.تازه دارم تمرین میکنم طوری زندگی کنم که خودم راضی باشم مورد 3 هم تا چند وقت پیش شامل حالم میشد.تازه دارم یاد میگیرم احساسات چیز زائدی نیست! من احتمالا میگفتم کاش پشتکار بیشتری داشتم! 4 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۱ مورد 3 و 5 بیشتر شامل حالم می شه 4 لینک به دیدگاه
آرانوس 6500 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۱ دوستان حالا که به موارد پشیمانی پی بردین چه تدبیری دارید برای اینکه تغییر و جلوگیری از پشیمانی های بعدی و بیشتر 3 لینک به دیدگاه
pianist 31129 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۱ واس بقیه موارد تدبیری نیندیشیدی آیا ؟ برای بقیش که فعلا در مورد من صدق نمیکنه ولی توی این دو مورد فکر کنم با گذشت زمان بتونم اثرش رو توی زندگیم کمتر کنم چون مدتهاست که بهش پی بردم... 4 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۱ منظورم اینه که چطوری میتونی شادتر باشی چند تا راهکاری که داری انجام میدی این حرفت قوبل که باید شاد بود اما چه جوری؟ همون مقدار کمش .... میخوام که برای هر کدوم از این موارد دست آخر اگه همکاری دوستان باشه چندتا راهکار عملی ارایه بدیم باور کن میخوام بگم ولی نمیدونم چطوری بیانش کنم یعنی انقدر حرفم کلیشه ای و تکراری هس که همه خندشون می گیره باید به این باور برسی که واقعا عمر زودگذره و خیلی زودتر از اونی که فکر می کنی به اخر خط رسیدی ویکی اینکه تو زمان حال زندگی کنی از کوچکترین چیزای زندگیت شاد بشی و لذت ببری مثلا همین امروز , کمک به مامانم تو پختن یه غذای خونگی خوشمزه پهن کردن وچیدن سفره رو زمین برخلاف رسم همیشگی بعدش چیدن چن تا گل از تو باغچه خونه و گذاشتنش وسط سفره کنار خونواده دور سفره نشستن و خوردن ناهار درحین گوش دادن به یه موسیقی صدای طبیعت سربه سرداداشم گذاشتن عصر, قدم زدن تو حیاط و گوش دادن به صداهای اطرافم برنامه ریزی برای راهی که تو نظرم هس اینکه اصلا برام مهم نیس به هدفم برسم یا نه مهم اینکه دارم تلاش می کنم و یاد میگیرم دیدی حرفام خیلی کلیشه ای هس ؟ همه اینارو همه ما داریم شاید خیلیا بهتر از روش من امکانات دارن تا شاد باشن ولی مهم اینکه به اون باور بالایی برسی نه اینکه به خودت تلقین کنی و اداشو دربیاری 4 لینک به دیدگاه
anvil 5769 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۱ هر کی که مورد 1 تو زندگیش نداشت مطمئن باشید شاد و خوشبخته. برا من مورد 1و5 صادقه مدتیه دارم رو مورد اول کار میکنم.واقعا لذتبخشه حتی اگه کمیشو عملی کنیم 5 لینک به دیدگاه
آرانوس 6500 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 خرداد، ۱۳۹۱ باور کن میخوام بگم ولی نمیدونم چطوری بیانش کنم یعنی انقدر حرفم کلیشه ای و تکراری هس که همه خندشون می گیرهباید به این باور برسی که واقعا عمر زودگذره و خیلی زودتر از اونی که فکر می کنی به اخر خط رسیدی ویکی اینکه تو زمان حال زندگی کنی از کوچکترین چیزای زندگیت شاد بشی و لذت ببری مثلا همین امروز , کمک به مامانم تو پختن یه غذای خونگی خوشمزه پهن کردن وچیدن سفره رو زمین برخلاف رسم همیشگی بعدش چیدن چن تا گل از تو باغچه خونه و گذاشتنش وسط سفره کنار خونواده دور سفره نشستن و خوردن ناهار درحین گوش دادن به یه موسیقی صدای طبیعت سربه سرداداشم گذاشتن عصر, قدم زدن تو حیاط و گوش دادن به صداهای اطرافم برنامه ریزی برای راهی که تو نظرم هس اینکه اصلا برام مهم نیس به هدفم برسم یا نه مهم اینکه دارم تلاش می کنم و یاد میگیرم دیدی حرفام خیلی کلیشه ای هس ؟ همه اینارو همه ما داریم شاید خیلیا بهتر از روش من امکانات دارن تا شاد باشن ولی مهم اینکه به اون باور بالایی برسی نه اینکه به خودت تلقین کنی و اداشو دربیاری نه خوب بود ساراجون....میسی عزیزم بعضی حرفا با اینکه کلیشه ای و تکراری هم باشه گاهی باز در جای خودش میتونه تلنگر و درخور توجه باشه هر کی که مورد 1 تو زندگیش نداشت مطمئن باشید شاد و خوشبخته.برا من مورد 1و5 صادقه مدتیه دارم رو مورد اول کار میکنم.واقعا لذتبخشه حتی اگه کمیشو عملی کنیم آتوسا چه جوری میخوای این تغییر رو تو زندگیت ایجاد کنی؟ 3 لینک به دیدگاه
anvil 5769 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 خرداد، ۱۳۹۱ آتوسا چه جوری میخوای این تغییر رو تو زندگیت ایجاد کنی؟ خب گفتنش شامل موارد زیادی میشه.پایه هر تغییری از فکر ادم شروع میشه.با مثال میشه بهتر روشن کردمثلا برای من چرا باید مهم باشه که دختر عموم منو تو خیابون با دوس پسرم ببینه؟چرا همچین موضوعی باید مایه عذاب یه روز منو فراهم کنه؟گیرم که دید و خونواده عمو خبردار شدن و اصلا کل فامیل!!بعدم بگن اصلا بهش نمیومد و ازین حرفا...بشینم و عکسالعملای بعدی پیشگویی کنم و نگران از بین رفتن وجهم باشم!!واقعا چرا؟این وسط چه توهینی به کسی شده؟حق کی ضایع شده؟با چه ادم خلافی نشست و برخاست کردم؟یا اینکه فلانی به لباسم تیکه انداخته کلا باهاش قطع رابطه کنم یا همیشه تو هول و هراس ملاقات بعدیم باشم که چه لباسی تنمه!!اینا واقعا یعنی چی؟؟اصلا کی صلاحیت این قضاوتارو تعیین میکنه؟کی صلاحیت قاضی تایید میکنه؟همیشه گفتن حرف مردم باد هواست.تجربه به من نشون داده که 90درصد نظراتی که دربارم داده شده اشتباس.چرا اینقد خودمو درگیر باد هوا کنم؟اینقد حرفارو به خودمون نگیریم و مدام تو فکر جواب دادن نیش این و کنایه اون نباشیم.هیچکدومشون واقعا ارزششو ندارن.توی نگاه اولم ممکنه اینجوری به نظر بیای که فلانی بارش نیس یا بی ادبه!!!ولی این وسط ارامش اعصابت از همه چی لذت بخش تره.نمیدونم منظورمو خوب رسوندم یا نه بیان من خیلی خوب نیست.طولانیم شد دیگه پوزش.ولی نمیدنم چرا ما انسانها همیشه بزرگترین و مهمترین اصل تاریخ زندگی بشری فراموش کردیم"زندگی کن و بگذار زندگی کنند" 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده