رفتن به مطلب

عشق ممنوع در تهران


ارسال های توصیه شده

فیلم سینمایی "عشق در تهران"، رویاها و آرزوهای دو دختر هم‌جنسگرا را به تصویر می‌کشد که دربند باید و نباید‌های جامعه‌ی بسته‌ی ایرانند. این فیلم تا به ‌حال "جایزه‌ی تماشاگران" هفت جشنواره را از آن خود ساخته است.

دستمایه‌ی اصلی فیلم "عشق در تهران" که عنوان اصلی آن "شرایط" است، ناکامی رابطه‌ی عاطفی دو دختر همکلاسی به نام‌های شیرین و عاطفه است. این دو دوست جدایی‌ناپذیر در آستانه‌ی کشف نیازها و لذت‌های جنسی خود، به یکدیگر دل می‌سپرند و به قلمرو ممنوعه‌ی عشق به هم‌جنس پا می‌گذارند.

 

 

 

آزادمنشی محدود

 

 

مریم کشاورز، کارگردان این فیلم ۱۰۵ دقیقه‌ای در بستر نمایش این رابطه‌ی غیرقراردادی، تصویرگر مناسبات ناهنجار اعضای یک خانواده‌ی ثروتمند "آزادمنش" نیز هست. "آزادمنشی" این خانواده‌ی پایتخت‌نشین ولی نامحدود نیست و چارچوب تنگ خود را هنگامی برملا می‌سازد که از در ستیز با این عشق ممنوعه برمی‌آید.

فیلم سینمایی "عشق در تهران"، از سوی دیگر نشاندهنده‌ی دوگانگی فرهنگی جامعه‌ی ایران و شیوه‌ی زندگی تحمیلی به مردم این سرزمین نیز هست.

 

0,,15966952_402,00.jpgپوستر فیلم "عشق در تهران"

 

 

 

 

داستان فیلم

 

شیرین و عاطفه، دو دختر جوان و مدرن ۱۶ ساله هستند که برای گریز از واقعیت خشن پیرامون خود، به رویاپردازی، دنیای غیرواقعی و زندگی "زیرزمینی" به شیوه‌ی زندگی بخشی از جوانان ایران رو می‌آورند. مهمانی‌های ممنوعه، داشتن روابط جنسی آزاد، استعمال مواد مخدر، طغیان، سرکشی و ایستادگی در برابر ساختارهای سنتی جامعه‌ای بسته، خطوط اصلی این دنیا را می‌سازد. مریم کشاورز درباره‌ی فیلم خود می‌گوید: «این فیلم، صدای نسلی است که از همه لذت‌ها، تفریح‌ها و هیجانات دوران جوانی ممنوع شده و از این‌رو، خودبه‌خود راهی برای نفس‌کشیدن، فریاد زدن و رسیدن به عشق و لذت می‌یابد.»

 

عاطفه در خانواده‌ای ثروتمند بزرگ شده و شیرین نزد مادربزرگ و دایی خود به گذران زندگی‌ای تنگدستانه خو گرفته است. پدر و مادر شیرین که استاد دانشگاه بوده‌اند، در آغاز انقلاب اعدام شده‌اند. عشق این دو دختر به یکدیگر که در آستانه‌ی شکوفایی حس و جسم خودند، هنگامی برملا می‌شود که مهران، برادر معتاد عاطفه، به شیرین دل می‌بازد. او در حال ترک اعتیاد، به نیروهای بسیجی می‌پیوندد، برای آنان جاسوسی می‌کند و به‌خاطر کام‌جویی از شیرین، حتی به قدرت مراجع مذهبی نیز متوسل می‌شود...

 

زبان تصویری

 

مریم کشاورز می‌کوشد، این داستان پرفراز و نشیب و چند لایه را با تصاویری گویا و ساختاری پرکشش به نمایش در آورد و برای این منظور، حتی از نماهای قالبی سود می‌جوید، ولی آن‌ها را در متنی نمادین می‌گنجاند. به عنوان مثال، نخستین هم‌‌آغوشی شیرین و عاطفه با صدای موذن در حال ادای اذان به تصویر کشیده می‌شود. این ندای ممنوعیت، در نمایی که روشنایی سحر، تاریکی شب را پس می‌زند، خاموش می‌شود و عاطفه و شیرین با بیکینی تن به آب‌های دریای شمال می‌سپارند...

 

0,,15966985_402,00.jpgنمایی از فیلم "عشق در تهران". اغلب صحنه‌های فیلم در بیروت فیلمبرداری شده است

 

 

 

فیلم "عشق در تهران"، به نظر کارگردان آن، فیلمی سیاسی نیست. مریم کشاورز در این رابطه می‌گوید: «به هیچ عنوان قصد نداشتم فیلمی سیاسی بسازم. ولی در شرایطی که حکومت می‌کوشد تمام جنبه‌های زندگی خصوصی مردم را کنترل کند، زندگی خصوصی آنان هم، به نوعی سیاسی می‌شود.»

 

بازیگر نقش عاطفه، نیکول بوشهری است و سارا کاظمی، نقش شیرین را بازی می‌کند.

 

کارگردان فیلم

 

فیلم سینمایی "عشق در تهران"، نخستین فیلم بلند مریم کشاورز است. فیلمنامه‌ی این اثر، به قلم خود اوست. این کارگردان جوان، پیش از آن که به سینما رو آورد، در دانشگاه شیراز در رشته‌ی ادبیات فارسی تحصیل می‌کرده و در خارج از ایران در دانشگاه‌های مختلف آمریکا در رشته‌های ادبیات انگلیسی، مطالعات خاورنزدیک و پژوهش‌های زنان درس خوانده است. آخرین رشته‌ی تحصیلی او فیلم، از دانشگاه NYU نیویورک است.

 

0,,15966965_402,00.jpgنمایی از فیلم "عشق در تهران"

 

 

 

نخستین فیلم مستند کشاورز "رنگ عشق" نام دارد که درچند جشنواره‌ی سینمایی از جمله فستیوال جهانی فیلم مونترال به نمایش درآمد و جوایز بسیاری را برای این فیلمساز به همراه داشت.

 

فیلم کوتاه "روزی که من مردم" The Day I Died این کارگردان در سال ۲۰۰۵ ، دو جایزه‌ی برلیناله را از آن خود کرد: جایزه‌ی "خرس طلائی" برای بهترین فیلم کوتاه و جایزه‌ی ویژه‌ی هیئت داوران.

 

فیلم "عشق در تهران"، از روز ۲۴ ماه مه در سینماهای آلمان به نمایش در می‌آید

  • Like 13
لینک به دیدگاه
عکساش دیده نمیشه

عزیزم از یه سایت میلتری برداشتم واسه اونه

اگه فندوق شکن داری تو این صفحه می تونی عکساشو ببینی

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

اونقدرا فیلم جالبی نبود ........

موضوعش هم سطحی انتخاب شده بود

شاید دلیل پر بیننده شدنش جدید بودن و برای اولین بار بپرداختن به چنین موضوعی بوده

  • Like 3
لینک به دیدگاه
اونقدرا فیلم جالبی نبود ........

موضوعش هم سطحی انتخاب شده بود

شاید دلیل پر بیننده شدنش جدید بودن و برای اولین بار بپرداختن به چنین موضوعی بوده

من خودم فقط یه ساله که از همچین موضوعی مطلع شدم فکر می کردم این موضوع مختص پسراس

از این منظر خیلی دوس دارم این فیلم رو ببینم hanghead.gif

داداشی اگه لینک فیلم رو داری به منم بده 5c6ipag2mnshmsf5ju3z.gif

  • Like 1
لینک به دیدگاه
من خودم فقط یه ساله که از همچین موضوعی مطلع شدم فکر می کردم این موضوع مختص پسراس

از این منظر خیلی دوس دارم این فیلم رو ببینم :hanghead:

داداشی اگه لینک فیلم رو داری به منم بده :5c6ipag2mnshmsf5ju3

 

منم خیلی وقت دنبال دیدن این فیلم بودم

تنها لینک موجود در اینترنت هم مربوط به یه سایت بود که برای عضویت پول میگرفت و کیفیتش هم خیلی پایین بود

اما بعد یکی از دوستان دی وی دی با کیفیتش رو بهم رسوند

 

ولی فکر کنم اگه این فیلم رو ببینی بدت بیاد

  • Like 1
لینک به دیدگاه

درود

من فیلم رو خیلی وقت پیش دیدم،بررسی مسائل مربوط به نیاز های ج نسی همنجنسگرایان زن(لز بین) و مرد (گی) از مسائل بسیار مهم در سینمای امروز هستش و مرز باریکی بین ساختن یک چنین فیلمهایی با فیلم پورنو هستش این فیلم به جایی که بیشتر از مسائل روز و فشار های سیاسی اجتماعی روی این افراد سخن به میان آورد با کشیدن تصویر هایی پرونو مانند ، سعی در تحریک بیننده و همسو کردن نظر بیننده با کارگردان هستش.

تیکه های سیاسی کوچکی مثلا زمانی که با دو پسر در سالنی مشغول انتخاب فیلم هستند به سیاستهای داخلی ایران انداخته میشه که بسیار ساده لوحانه است....

همچنین کارگردان متاسفانه عقده خودش رو در نشان دادن نقش منفی این داستان که برادر عاطفه و موزیسین هستش و اگر اشتباه نکنم مدتی در زندان به سر برده و حال راه تقوی رو در پیش گرفته است از نکات جالب این فیلم هست،اگر این فیلم منادی آزادی بیان هستش نباید خورده به شخصیت برادر عاطفه گرفت ، در هر حال او حق داره به دختر علاقه مند بشه و از کجا باید بدونه که همجنسگراست! اگر هم بدونه بازهم اشتباه از پاسخ مثبت شیرین بود که این یعنی سر و ته فیلم و هم آوردن و چسباندن موضوعات به یکدیگر برای بررسی یه هدف واحد!

متاسفانه نمیشه اسم فیلم رو روی یک چنین چیزی گذاشت و جایزه گرفتن این فیلم در مجامع بین المللی نه به خاطر فیلم نامه و ... به خاطر تابو شکنی که در سینمای ایران انجام شد و برای اولین بار بود که ایرانی ها بازیگران این فیلم بودند.... همزمان فیلم مشابهی به نام "تهران من برای حراج" ساخته خانم گراناز موسوی شاعر و نویسنده معاصر ساخته شده بود که به نظر من درک و انعماس عمیقتری نسبت به فیلم نسبتا پورنو "شرایط"داشت. حتی من بر این اعتقادم که صحنه های پورنویی که برای این فیلم در نظر گرفته شده است تا حدی دعوت به همجنسگرایی دارد و من با چند تا از دخترها و دوستان که در مورد این فیلم صحبت می کردم تحت تاثیر شدید این فیلم قرار گرفته بودند و اذعان می کردند که حاضرا تجربه های جنسی مشابهی داشته باشند.

از نکات مثبت این فیلم تدوین فوق العاده قوی و داشتن مدیر صحنه قوی هست که صحنه هایی با موضوع چنان ست شده اند که باور نکردنیست.

در هر صورت توصیه می کنم این فیلم رو ببینید ولی تحت تاثیر قرار نگریدید چون همه بر این باور هستیم که انسانهای همجنسگرا یک بیمار هستند که نیاز به درمان دارند نه اینکه به اسم قانون آزادی جنسی اونها رو غرق در بیماری خودشون بکنیم...البته راه و روشهای روانپزشکی فوق العاده پیچیده های دارد.

  • Like 7
لینک به دیدگاه
درود

من فیلم رو خیلی وقت پیش دیدم،بررسی مسائل مربوط به نیاز های ج نسی همنجنسگرایان زن(لز بین) و مرد (گی) از مسائل بسیار مهم در سینمای امروز هستش و مرز باریکی بین ساختن یک چنین فیلمهایی با فیلم پورنو هستش این فیلم به جایی که بیشتر از مسائل روز و فشار های سیاسی اجتماعی روی این افراد سخن به میان آورد با کشیدن تصویر هایی پرونو مانند ، سعی در تحریک بیننده و همسو کردن نظر بیننده با کارگردان هستش.

تیکه های سیاسی کوچکی مثلا زمانی که با دو پسر در سالنی مشغول انتخاب فیلم هستند به سیاستهای داخلی ایران انداخته میشه که بسیار ساده لوحانه است....

همچنین کارگردان متاسفانه عقده خودش رو در نشان دادن نقش منفی این داستان که برادر عاطفه و موزیسین هستش و اگر اشتباه نکنم مدتی در زندان به سر برده و حال راه تقوی رو در پیش گرفته است از نکات جالب این فیلم هست،اگر این فیلم منادی آزادی بیان هستش نباید خورده به شخصیت برادر عاطفه گرفت ، در هر حال او حق داره به دختر علاقه مند بشه و از کجا باید بدونه که همجنسگراست! اگر هم بدونه بازهم اشتباه از پاسخ مثبت شیرین بود که این یعنی سر و ته فیلم و هم آوردن و چسباندن موضوعات به یکدیگر برای بررسی یه هدف واحد!

متاسفانه نمیشه اسم فیلم رو روی یک چنین چیزی گذاشت و جایزه گرفتن این فیلم در مجامع بین المللی نه به خاطر فیلم نامه و ... به خاطر تابو شکنی که در سینمای ایران انجام شد و برای اولین بار بود که ایرانی ها بازیگران این فیلم بودند.... همزمان فیلم مشابهی به نام "تهران من برای حراج" ساخته خانم گراناز موسوی شاعر و نویسنده معاصر ساخته شده بود که به نظر من درک و انعماس عمیقتری نسبت به فیلم نسبتا پورنو "شرایط"داشت. حتی من بر این اعتقادم که صحنه های پورنویی که برای این فیلم در نظر گرفته شده است تا حدی دعوت به همجنسگرایی دارد و من با چند تا از دخترها و دوستان که در مورد این فیلم صحبت می کردم تحت تاثیر شدید این فیلم قرار گرفته بودند و اذعان می کردند که حاضرا تجربه های جنسی مشابهی داشته باشند.

از نکات مثبت این فیلم تدوین فوق العاده قوی و داشتن مدیر صحنه قوی هست که صحنه هایی با موضوع چنان ست شده اند که باور نکردنیست.

در هر صورت توصیه می کنم این فیلم رو ببینید ولی تحت تاثیر قرار نگریدید چون همه بر این باور هستیم که انسانهای همجنسگرا یک بیمار هستند که نیاز به درمان دارند نه اینکه به اسم قانون آزادی جنسی اونها رو غرق در بیماری خودشون بکنیم...البته راه و روشهای روانپزشکی فوق العاده پیچیده های دارد.

 

 

دکتر جان نظرت راجع به این فیلم چیه؟

Unveiled

که البته بیشترش به زبان آلمانی هست و بخش هایی فارسی

  • Like 1
لینک به دیدگاه

فیلم بسیار سطحی بود.

فقط جذابیت های ظاهری داشت.

بازیگرا حتی بلد نبودن فارسی درست صحبت کنن.

یه سری نظرات سطحی نسبت به مسائل روز ایران.

توی فیلم نشون میده دخترا لب ساحل یهو نیمه برهنه میشن میرن تو آب! آخه کجای ایران میشه همچین کاری کرد!

صحنه هایی که مثلاً تو ایران قیلم برداری شده که اصلاً شبیه نیست.

نمیدونم چجوری جایزه گرفته.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
درود

من فیلم رو خیلی وقت پیش دیدم،بررسی مسائل مربوط به نیاز های ج نسی همنجنسگرایان زن(لز بین) و مرد (گی) از مسائل بسیار مهم در سینمای امروز هستش و مرز باریکی بین ساختن یک چنین فیلمهایی با فیلم پورنو هستش این فیلم به جایی که بیشتر از مسائل روز و فشار های سیاسی اجتماعی روی این افراد سخن به میان آورد با کشیدن تصویر هایی پرونو مانند ، سعی در تحریک بیننده و همسو کردن نظر بیننده با کارگردان هستش.

تیکه های سیاسی کوچکی مثلا زمانی که با دو پسر در سالنی مشغول انتخاب فیلم هستند به سیاستهای داخلی ایران انداخته میشه که بسیار ساده لوحانه است....

همچنین کارگردان متاسفانه عقده خودش رو در نشان دادن نقش منفی این داستان که برادر عاطفه و موزیسین هستش و اگر اشتباه نکنم مدتی در زندان به سر برده و حال راه تقوی رو در پیش گرفته است از نکات جالب این فیلم هست،اگر این فیلم منادی آزادی بیان هستش نباید خورده به شخصیت برادر عاطفه گرفت ، در هر حال او حق داره به دختر علاقه مند بشه و از کجا باید بدونه که همجنسگراست! اگر هم بدونه بازهم اشتباه از پاسخ مثبت شیرین بود که این یعنی سر و ته فیلم و هم آوردن و چسباندن موضوعات به یکدیگر برای بررسی یه هدف واحد!

متاسفانه نمیشه اسم فیلم رو روی یک چنین چیزی گذاشت و جایزه گرفتن این فیلم در مجامع بین المللی نه به خاطر فیلم نامه و ... به خاطر تابو شکنی که در سینمای ایران انجام شد و برای اولین بار بود که ایرانی ها بازیگران این فیلم بودند.... همزمان فیلم مشابهی به نام "تهران من برای حراج" ساخته خانم گراناز موسوی شاعر و نویسنده معاصر ساخته شده بود که به نظر من درک و انعماس عمیقتری نسبت به فیلم نسبتا پورنو "شرایط"داشت. حتی من بر این اعتقادم که صحنه های پورنویی که برای این فیلم در نظر گرفته شده است تا حدی دعوت به همجنسگرایی دارد و من با چند تا از دخترها و دوستان که در مورد این فیلم صحبت می کردم تحت تاثیر شدید این فیلم قرار گرفته بودند و اذعان می کردند که حاضرا تجربه های جنسی مشابهی داشته باشند.

از نکات مثبت این فیلم تدوین فوق العاده قوی و داشتن مدیر صحنه قوی هست که صحنه هایی با موضوع چنان ست شده اند که باور نکردنیست.

در هر صورت توصیه می کنم این فیلم رو ببینید ولی تحت تاثیر قرار نگریدید چون همه بر این باور هستیم که انسانهای همجنسگرا یک بیمار هستند که نیاز به درمان دارند نه اینکه به اسم قانون آزادی جنسی اونها رو غرق در بیماری خودشون بکنیم...البته راه و روشهای روانپزشکی فوق العاده پیچیده های دارد.

درود دوست من

قريب به 60 سال هست كه همجنسگرايي از فهرست بيماري هاي رواني خارج شده و به عنوان جنس سوم پذيرفته شده است

تحقيقات گسترده و دامنه دار نشان مي دهد كه قريب به 7-8 درصد جوامع نرمال پستاندار(و نه تنها انسان) داراي غريزه ي همجنسگرايي هستند و در حدود 50 درصد جامعه بايسكشوال (دو جنس گرا) هستند و در حدود 40 درصد دگرجنس گرا هستند.

در مواردي در جانوران خارج از دسته ي پستانداران نيز روابط همجنسگرايي ديده مي شود كه بارز ترين مثال ان مرغ عشق است.

براي اطلاع دوستان عرض مي كنم كه هيچ راه به اصطلاح درماني براي تغيير نگرش جنسي همجنسگراهاي حقيقي وجود ندارد.

البته بسياري از بايسكشوال ها در ابتدا به خاطر شرايط جامعه داراي گرايشات محض همجنسگرايي هستند و به مرور و با گذشت زمان گرايش به جنس مخالف نيز در آنها بيدار مي شود كه اين تغيير را نمي توان حاصل روش هاي درماني دانست.

موفق باشيد

  • Like 10
لینک به دیدگاه
درود دوست من

قريب به 60 سال هست كه همجنسگرايي از فهرست بيماري هاي رواني خارج شده و به عنوان جنس سوم پذيرفته شده است

تحقيقات گسترده و دامنه دار نشان مي دهد كه قريب به 7-8 درصد جوامع نرمال پستاندار(و نه تنها انسان) داراي غريزه ي همجنسگرايي هستند و در حدود 50 درصد جامعه بايسكشوال (دو جنس گرا) هستند و در حدود 40 درصد دگرجنس گرا هستند.

در مواردي در جانوران خارج از دسته ي پستانداران نيز روابط همجنسگرايي ديده مي شود كه بارز ترين مثال ان مرغ عشق است.

براي اطلاع دوستان عرض مي كنم كه هيچ راه به اصطلاح درماني براي تغيير نگرش جنسي همجنسگراهاي حقيقي وجود ندارد.

البته بسياري از بايسكشوال ها در ابتدا به خاطر شرايط جامعه داراي گرايشات محض همجنسگرايي هستند و به مرور و با گذشت زمان گرايش به جنس مخالف نيز در آنها بيدار مي شود كه اين تغيير را نمي توان حاصل روش هاي درماني دانست.

موفق باشيد

 

درود دوست من حرف شما متین اما پذیرفته شدن به عنوان جنس سوم هنوز در هاله از ابهام قرار دارد وقتی چنین با صراحت صحبتی می شود باید در تمامی جواحع مدرن امروزه این قانون پدیدار شود که متاسفانه چه در حوزه ی کشورهای پروتستان و کاتولیک که حوزه ی زیادی از جوامع رو در بر می گیرند هنوز به عنوان یک بیمار به همجنسگرایان پرداخته می شود ، مفهموم باریکی بین همجنسگرایی و ترنسکشوال هستش که باید روشن بشه! دکتر بنجامین هری ***ولوژیست معروف آلمان تحت مقاله ای در سال 1980 تفاوتهای بین این دو را به روشنی بیان کرد که متاسفانه اینجا مقاله رو ندارم،اما باید بدونیم که رابطه ای سیاسی هم برای ازاد کردن روابط همجنسگرایانه در جوامع پیشرفته بشری وجود دارد.

در هر صورت اگر چه در برخی جوامع همحنسگرایی پذیرفته شده است اما آیا هنوز می شود ابهاماتی که پس از مرگ هری در مورد این دو رفتار بسیار نزدیک به هم است را توضیح داد؟؟

این را هم در نظر داشته باشید که بیمارانی که برای جامعه خطری نداشته باشند برای ایجاد جو آرام دیگر از لفظ بیمار برای آنها استفاده نمی شود.

بحث در این مورد زیاد است انشاءالله در فرصتی بعد حتما در این باب سخن خواهیم گفت.

  • Like 5
لینک به دیدگاه
درود

من فیلم رو خیلی وقت پیش دیدم،بررسی مسائل مربوط به نیاز های ج نسی همنجنسگرایان زن(لز بین) و مرد (گی) از مسائل بسیار مهم در سینمای امروز هستش و مرز باریکی بین ساختن یک چنین فیلمهایی با فیلم پورنو هستش این فیلم به جایی که بیشتر از مسائل روز و فشار های سیاسی اجتماعی روی این افراد سخن به میان آورد با کشیدن تصویر هایی پرونو مانند ، سعی در تحریک بیننده و همسو کردن نظر بیننده با کارگردان هستش.

تیکه های سیاسی کوچکی مثلا زمانی که با دو پسر در سالنی مشغول انتخاب فیلم هستند به سیاستهای داخلی ایران انداخته میشه که بسیار ساده لوحانه است....

همچنین کارگردان متاسفانه عقده خودش رو در نشان دادن نقش منفی این داستان که برادر عاطفه و موزیسین هستش و اگر اشتباه نکنم مدتی در زندان به سر برده و حال راه تقوی رو در پیش گرفته است از نکات جالب این فیلم هست،اگر این فیلم منادی آزادی بیان هستش نباید خورده به شخصیت برادر عاطفه گرفت ، در هر حال او حق داره به دختر علاقه مند بشه و از کجا باید بدونه که همجنسگراست! اگر هم بدونه بازهم اشتباه از پاسخ مثبت شیرین بود که این یعنی سر و ته فیلم و هم آوردن و چسباندن موضوعات به یکدیگر برای بررسی یه هدف واحد!

متاسفانه نمیشه اسم فیلم رو روی یک چنین چیزی گذاشت و جایزه گرفتن این فیلم در مجامع بین المللی نه به خاطر فیلم نامه و ... به خاطر تابو شکنی که در سینمای ایران انجام شد و برای اولین بار بود که ایرانی ها بازیگران این فیلم بودند.... همزمان فیلم مشابهی به نام "تهران من برای حراج" ساخته خانم گراناز موسوی شاعر و نویسنده معاصر ساخته شده بود که به نظر من درک و انعماس عمیقتری نسبت به فیلم نسبتا پورنو "شرایط"داشت. حتی من بر این اعتقادم که صحنه های پورنویی که برای این فیلم در نظر گرفته شده است تا حدی دعوت به همجنسگرایی دارد و من با چند تا از دخترها و دوستان که در مورد این فیلم صحبت می کردم تحت تاثیر شدید این فیلم قرار گرفته بودند و اذعان می کردند که حاضرا تجربه های جنسی مشابهی داشته باشند.

از نکات مثبت این فیلم تدوین فوق العاده قوی و داشتن مدیر صحنه قوی هست که صحنه هایی با موضوع چنان ست شده اند که باور نکردنیست.

در هر صورت توصیه می کنم این فیلم رو ببینید ولی تحت تاثیر قرار نگریدید چون همه بر این باور هستیم که انسانهای همجنسگرا یک بیمار هستند که نیاز به درمان دارند نه اینکه به اسم قانون آزادی جنسی اونها رو غرق در بیماری خودشون بکنیم...البته راه و روشهای روانپزشکی فوق العاده پیچیده های دارد.

 

فیلم تهران من برای حراج رو دیدم با بازی مرضیه

ولی هیچ صحنه ای مبنی بر اینکه بخواد هم جنسگرایی رو تبلیغ یا منتقل کنه وجود نداشت :ws52:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
دکتر جان نظرت راجع به این فیلم چیه؟

Unveiled

که البته بیشترش به زبان آلمانی هست و بخش هایی فارسی

به به بسیار عالی! عجب دقتی دارید شما مهندس خوب فیلمی رو مثال زدید ، درود بر شما

فیلم سینمایی "پوست بیگانه"(به آلمانی Fremde Haut) که در برخی وبسایت ها آنرا " پرده برداشتن " نیز هم معنی کردن ساخته ی سال 2005 کشور آلمان است به کارگردانی خانم آنجلیکار ماکارونه ،

در مورد این فیلم باید بگم که حداقل در مورد فیلمهای همجنگرایانه در مورد ایرانیان بهترین فیلم حال حاضر است چون با اونکه کارگردان ایرانی نیست اما توانسته رابطه ی خوبی با بینندگان ایرانی برقرار کند،

من میتونم نام دیگر این فیلم رو "سفر از جهنم به بهشت دروغین" بنامم چرا؟

صحنه ی ابتدایی فیلم و انتهایی فیلم هر دو پرواز تهران به فرانکفورت و فرانکفورت به تهران را نشان می دهند که این به معنی بازگشت از تمامی آرزوهایی بوده که تا الان در سر گنجانده است...

یاسمن طبابایی در نقش فریبا تبریزی زنی که در ایران به جرم ابراز علاقه به زن دیگر تحت پیگرد قانونی است و حکمش اعدام است از ایران به مقصد فرانکفورت پرواز می کند اما در آنجا خود را به عنوان یک پناهنده سیاسی جا می زند که تنها راه فرار از مخمصه در ایران فعلی است،اما هویت او معلوم شده و او مجبور است مدارک پسری به نام سیامک از فعالین حادثه 18 تیر تهران(کوی دانشگاه) است و خود را در کمپ به دلیل شنیدن خبر اعدام برادرش توسط نیروهای سپاه، می کشد بگریزد و حتی او جسد سیامک رو با خود حمل می کند و در جنوب آلمان هویت فیزیکی خود را به خاک می سپارد. پس ازمدتی برای امرار معاش به کار سیاهی به نظر من در کارخانه ی تولید کلم می پردازد در این راه با زنی به نام آنه می رود تا از او پول قرض بگیرد و آنه او را با نام سیاوش می شناسد اما اظهار تمایل آنه به فریبا(سیامک) باعث می شود راز همجنسگرایی او بر ملا شود و در آخر دوباره به تهران باز می گردد اما با نام سیاوش

در مورد این فیلم باید بگم که شخصیت پردازی فوق العاده قوی داره و نقشهای فریبا،سیامک و آنه به طور مشخصی برای مخاطب تعریف می شود به این منظور که داستان دیگر حول یک قادر متعال نمی چرخد،بیینده تصمیم این حق را دارد که بیاندیشد و تصمیم بگیرد...

مظمون کلی فیلم رو میتونم گمشدن هویت انسانی بدونیم در جوامعی که عشق و آزادی رو خلاف عقایدشون میدونند و افرادی مثل فریبا مجبور هستند که از هویت اصلی خودشان گریزان شوند و به بهشت دروغینی مانند آلمان بروند و آنجا هم در اخر سر در زیر فشار های اجتماعی هویت اصلی او فاش شود و مجبور به برگشتی تلخ شود،ایا در جوامع مختلف بشری جایی برای این گونه انسانها هست؟؟ این فیلم به خوبی "خود گریزی " رو به تصویر میکشه و اصلا خسته کننده نیست و بازی فوق العاده جالب یاسمن طباطبایی و نوید اخوان که حتی در این فیلم سعی کرده اند کوچیکترین لهجه فارسی نداشته باشند از فاکتور های خوب این فیلم است

به نظر من فیلم قوقالعاده ای بود.

  • Like 5
لینک به دیدگاه
فیلم تهران من برای حراج رو دیدم با بازی مرضیه

ولی هیچ صحنه ای مبنی بر اینکه بخواد هم جنسگرایی رو تبلیغ یا منتقل کنه وجود نداشت :ws52:

اشتباه متوجه شدید! من منظورم فیلم شرایط بود نه تهران من برای حراج!

متن رو درست مطالعه بفرمایید.

  • Like 2
لینک به دیدگاه

فیلم مزخرفی بود

موضوعش کشش لازم رو نداشت

مخصوصا اگه تلاش بشه که تمامی جوانب یک ایدئولوژی تو یه نقش تجلی بشه

 

فیلم "عشق در تهران"، از روز ۲۴ ماه مه در سینماهای آلمان به نمایش در می‌آید

2011 اکران شده ها فک کنم:ws52:چون خیلی وقت پیش دیدم

  • Like 1
لینک به دیدگاه
درود دوست من حرف شما متین اما پذیرفته شدن به عنوان جنس سوم هنوز در هاله از ابهام قرار دارد وقتی چنین با صراحت صحبتی می شود باید در تمامی جواحع مدرن امروزه این قانون پدیدار شود که متاسفانه چه در حوزه ی کشورهای پروتستان و کاتولیک که حوزه ی زیادی از جوامع رو در بر می گیرند هنوز به عنوان یک بیمار به همجنسگرایان پرداخته می شود ، مفهموم باریکی بین همجنسگرایی و ترنسکشوال هستش که باید روشن بشه! دکتر بنجامین هری ***ولوژیست معروف آلمان تحت مقاله ای در سال 1980 تفاوتهای بین این دو را به روشنی بیان کرد که متاسفانه اینجا مقاله رو ندارم،اما باید بدونیم که رابطه ای سیاسی هم برای ازاد کردن روابط همجنسگرایانه در جوامع پیشرفته بشری وجود دارد.

در هر صورت اگر چه در برخی جوامع همحنسگرایی پذیرفته شده است اما آیا هنوز می شود ابهاماتی که پس از مرگ هری در مورد این دو رفتار بسیار نزدیک به هم است را توضیح داد؟؟

این را هم در نظر داشته باشید که بیمارانی که برای جامعه خطری نداشته باشند برای ایجاد جو آرام دیگر از لفظ بیمار برای آنها استفاده نمی شود.

بحث در این مورد زیاد است انشاءالله در فرصتی بعد حتما در این باب سخن خواهیم گفت.

پذيرش مسايل اجتماعي ربطي به مدرنيزه ي صنعتي ندارد.كما اينكه در ايران خودمان مي بينيم كه علي رغم پيشرفت هاي صنعتي و واردات تكنولوژي و صنعت از لحاظ اجتماعي در سير قهقرايي به سر مي بريم.

چيزي كه مانع پذيرش بسياري از جوامع در اين زمينه هست دين است.اديان توسط دگرباش ها عرضه شده و در آن قوانيني مبتني بر نياز هاي ايشان بيان شده.

در مورد بيماري نيز پذيرش عام مطرح نيست بلكه پذيرش علم مطرح است.مثالبي مي زنم:

فردي مبتلا به نوعي سرطان بدون بروز اشكالات ظاهري و درد است .از نظر جامعه بيروني اين فرد سالم است اما از نظر يك متخصص و پزشك اين فرد بيمار است .در اينجا پذيرش جامعه نيست كه بيماري را ثابت و يا رد مي كند بلكه علم است.

در مورد همجنسگرايي نيز هيچ دليل و مدركي دال بر بيماري اين افراد وجود ندارد و هيچگونه عملكردي مبني بر بيمار بودن ايشان در دست نيست.

البته...

بيماري هاي رواني جنسي وجود دارد و نمي بايست اين موارد را با همجنسگرايي يكي دانست.متاسفانه در سطوح جامعه به خاطر همان تقبيح هاي ديني موجود فرقي ما بين اين ها وجود ندارد.به عنوان مثال در ايران:

بر اساس امار ايران از نظر جنسي يك جامعه ي غير نرمال محسوب مي شود و امار همجنسگرايي در ايران بيش از دو برابر جوامع نرمال است و در حدود 15-20 درصد گزارش مي شود .در ايران بنا بر امار بالاي 70 درصد افراد حداقل يك بار تجربه ي همجنسگرايي را در سطوح مختلف دارا هستند (نه الزاما س.ك.س).اما به دليل تقبيح تحميلي از جانب دين تقريبا اكثريت جامعه همجنسگرايي را نفي مي كنند.و جالب تر اينكه اكثريت موضوع را ارجاع مي دهند به قوم لوط و عذابي كه بر ايشان نازل شد و باز اكثريت اين افراد تا به حال يك بار هم داستان قوم لوط را از قران مطالعه نكرده اند و آن اقليت هم كه خوانده اند بيشتر متكي بر تفاسير و ترجمه هاي فارسي قران هستند.

اين تفات آمار ما بين ايران و جوامع نرمال(و نه الزاما پيشرفته) حكايت از وجود يك طيف 7 الي 13 درصدي از بيماران جنسي در جامعه دارد كه تحت پوشش همجنسگرايي قرار گرفته اند و در واقع اين بخش نمود دار ترين بخش نيز هستند و موجب بد بيني بيش از پيش جامعه به بحث همجنسگرايي است.

پسران دختر نما

ارتباط با اختلاف سني بسيار بالا

راه اندازي گروه هاي س.ك.س

بي بند و باري س.ك.س.ي

و....

باز اگر در تاريخ ورق بزنيم و سابقه ي همجنسگرايي در ايران ببينيم به اين نتيجه مي رسيم كه اين موضوع يك امر كاملا پذيرفته شده در طول تاريخ در ايران بوده و تنها با ظهور يك سلسله ي تجدد گرا به نام قاجار و مبارزه ي شديد با همجنسگرايي باعث مي شود كه جامعه ي ايران به سمت ترد اين افراد برود و در ادامه و به فاصله ي حدود 60 سال يك حكومت ديني ديگر راه ايشان را تا حدودي ادامه مي دهد .

اگر بپرسيد چرا مي گويم تا حدودي علت اين است كه در حكومت فعلي اگرچه با تظاهر و عيان سازي اين گروه مبارزه مي شود اما در سطوح بالاي جامعه اين پذيرش مبني بر وجود اين قشر از افراد در جامعه وجو دارد.كما اينكه امروزه براي معافيت پسران از سربازي بندي تحت عنوان : هموسكشوالي وجود دارد و اين جداي از معافيت ترنسكشوالي است.

همين امر نشان مي دهد كه در جامعه ي به شدت ديني مانند ايران نيز اين پذيرش ايجاد شده اما هنوز در فكر راهكاري براي بستر سازي مناسب اجتماعي براي پذيرش عموم هستند .

اين بستر سازي مدت زماني از طريق فيلم هاي سينمايي در حال انجام بود

فيلم هايي مانند:

آتش بس

هميشه پاي يك زن در ميان است

عروسي ايراني(اگر نام فيلم را اشتباه ننوشته باشم :در اين فيلم در صحنه هاي ابتدايي ارژنگ امير فضلي در يك عروسي با لباس زنانه شركت كرده و پس از يورش پليس به ايم عروسي به درون دستشويي فرار مي كند و با لباس مردانه بيرون مي ايد)

و....

اين فيلم ها اگر چه با انتقادات زيادي مواجه بود ولي به نوعي در حال آماده سازي ذهن ايرانيان براي پذيرش وجود چنين افرادي در سطح جامعه بود.كه متاسفانه با روي كارآمدن دولت 9 و 10 و ورود افرادي خارج از گود(تازه به دوران رسيده هاي سياسي) به حيطه ي تصميم گيري هاي فرهني اين روند تا حدود زيادي مختل شد .

 

خلاصه ي مطلب اينكه جامعه ي علمي دنيا در كشاكشي سخت با جامعه ي ديني(اديان سامي البته) قرار دارد اما بي بنيادي دين در مقابل علم كم كم كفه ي ترازو را به سمت دين سنگين مي كند .منتهي در اين بين افرادي هم هستند كه از اين مسايل سو استفاده مي كنند و پذيرش جامعه نسبت به اين افراد را به تاخير مي اندازد.

  • Like 5
لینک به دیدگاه
'

قريب به 60 سال هست كه همجنسگرايي از فهرست بيماري هاي رواني خارج شده و به عنوان جنس سوم پذيرفته شده است

تحقيقات گسترده و دامنه دار نشان مي دهد كه قريب به 7-8 درصد جوامع نرمال پستاندار(و نه تنها انسان) داراي غريزه ي همجنسگرايي هستند و در حدود 50 درصد جامعه بايسكشوال (دو جنس گرا) هستند و در حدود 40 درصد دگرجنس گرا هستند.

در مواردي در جانوران خارج از دسته ي پستانداران نيز روابط همجنسگرايي ديده مي شود كه بارز ترين مثال ان مرغ عشق است.

براي اطلاع دوستان عرض مي كنم كه هيچ راه به اصطلاح درماني براي تغيير نگرش جنسي همجنسگراهاي حقيقي وجود ندارد.

البته بسياري از بايسكشوال ها در ابتدا به خاطر شرايط جامعه داراي گرايشات محض همجنسگرايي هستند و به مرور و با گذشت زمان گرايش به جنس مخالف نيز در آنها بيدار مي شود كه اين تغيير را نمي توان حاصل روش هاي درماني دانست.

موفق باشيد

 

دنیا بر پایه قانونه. احساس جنسی هم صرفا برای توالد نسله. وقتی این احساس به همجنس ایجاد بشه در حالی که امکان تولید مثل نباشه به معنی اینه که این احساس منحرف شده. حالا آقایون حذف کننده این احساس از لیست بیماریهای روانی میخوان بپذیرن میخوان نپذیرن.

لطفاً محبت رو هم با احساس جنسی قاطی نکنید.

  • Like 1
لینک به دیدگاه
پذيرش مسايل اجتماعي ربطي به مدرنيزه ي صنعتي ندارد.كما اينكه در ايران خودمان مي بينيم كه علي رغم پيشرفت هاي صنعتي و واردات تكنولوژي و صنعت از لحاظ اجتماعي در سير قهقرايي به سر مي بريم.

چيزي كه مانع پذيرش بسياري از جوامع در اين زمينه هست دين است.اديان توسط دگرباش ها عرضه شده و در آن قوانيني مبتني بر نياز هاي ايشان بيان شده.

در مورد بيماري نيز پذيرش عام مطرح نيست بلكه پذيرش علم مطرح است.مثالبي مي زنم:

فردي مبتلا به نوعي سرطان بدون بروز اشكالات ظاهري و درد است .از نظر جامعه بيروني اين فرد سالم است اما از نظر يك متخصص و پزشك اين فرد بيمار است .در اينجا پذيرش جامعه نيست كه بيماري را ثابت و يا رد مي كند بلكه علم است.

در مورد همجنسگرايي نيز هيچ دليل و مدركي دال بر بيماري اين افراد وجود ندارد و هيچگونه عملكردي مبني بر بيمار بودن ايشان در دست نيست.

البته...

بيماري هاي رواني جنسي وجود دارد و نمي بايست اين موارد را با همجنسگرايي يكي دانست.متاسفانه در سطوح جامعه به خاطر همان تقبيح هاي ديني موجود فرقي ما بين اين ها وجود ندارد.به عنوان مثال در ايران:

بر اساس امار ايران از نظر جنسي يك جامعه ي غير نرمال محسوب مي شود و امار همجنسگرايي در ايران بيش از دو برابر جوامع نرمال است و در حدود 15-20 درصد گزارش مي شود .در ايران بنا بر امار بالاي 70 درصد افراد حداقل يك بار تجربه ي همجنسگرايي را در سطوح مختلف دارا هستند (نه الزاما س.ك.س).اما به دليل تقبيح تحميلي از جانب دين تقريبا اكثريت جامعه همجنسگرايي را نفي مي كنند.و جالب تر اينكه اكثريت موضوع را ارجاع مي دهند به قوم لوط و عذابي كه بر ايشان نازل شد و باز اكثريت اين افراد تا به حال يك بار هم داستان قوم لوط را از قران مطالعه نكرده اند و آن اقليت هم كه خوانده اند بيشتر متكي بر تفاسير و ترجمه هاي فارسي قران هستند.

اين تفات آمار ما بين ايران و جوامع نرمال(و نه الزاما پيشرفته) حكايت از وجود يك طيف 7 الي 13 درصدي از بيماران جنسي در جامعه دارد كه تحت پوشش همجنسگرايي قرار گرفته اند و در واقع اين بخش نمود دار ترين بخش نيز هستند و موجب بد بيني بيش از پيش جامعه به بحث همجنسگرايي است.

پسران دختر نما

ارتباط با اختلاف سني بسيار بالا

راه اندازي گروه هاي س.ك.س

بي بند و باري س.ك.س.ي

و....

باز اگر در تاريخ ورق بزنيم و سابقه ي همجنسگرايي در ايران ببينيم به اين نتيجه مي رسيم كه اين موضوع يك امر كاملا پذيرفته شده در طول تاريخ در ايران بوده و تنها با ظهور يك سلسله ي تجدد گرا به نام قاجار و مبارزه ي شديد با همجنسگرايي باعث مي شود كه جامعه ي ايران به سمت ترد اين افراد برود و در ادامه و به فاصله ي حدود 60 سال يك حكومت ديني ديگر راه ايشان را تا حدودي ادامه مي دهد .

اگر بپرسيد چرا مي گويم تا حدودي علت اين است كه در حكومت فعلي اگرچه با تظاهر و عيان سازي اين گروه مبارزه مي شود اما در سطوح بالاي جامعه اين پذيرش مبني بر وجود اين قشر از افراد در جامعه وجو دارد.كما اينكه امروزه براي معافيت پسران از سربازي بندي تحت عنوان : هموسكشوالي وجود دارد و اين جداي از معافيت ترنسكشوالي است.

همين امر نشان مي دهد كه در جامعه ي به شدت ديني مانند ايران نيز اين پذيرش ايجاد شده اما هنوز در فكر راهكاري براي بستر سازي مناسب اجتماعي براي پذيرش عموم هستند .

اين بستر سازي مدت زماني از طريق فيلم هاي سينمايي در حال انجام بود

فيلم هايي مانند:

آتش بس

هميشه پاي يك زن در ميان است

عروسي ايراني(اگر نام فيلم را اشتباه ننوشته باشم :در اين فيلم در صحنه هاي ابتدايي ارژنگ امير فضلي در يك عروسي با لباس زنانه شركت كرده و پس از يورش پليس به ايم عروسي به درون دستشويي فرار مي كند و با لباس مردانه بيرون مي ايد)

و....

اين فيلم ها اگر چه با انتقادات زيادي مواجه بود ولي به نوعي در حال آماده سازي ذهن ايرانيان براي پذيرش وجود چنين افرادي در سطح جامعه بود.كه متاسفانه با روي كارآمدن دولت 9 و 10 و ورود افرادي خارج از گود(تازه به دوران رسيده هاي سياسي) به حيطه ي تصميم گيري هاي فرهني اين روند تا حدود زيادي مختل شد .

 

خلاصه ي مطلب اينكه جامعه ي علمي دنيا در كشاكشي سخت با جامعه ي ديني(اديان سامي البته) قرار دارد اما بي بنيادي دين در مقابل علم كم كم كفه ي ترازو را به سمت دين سنگين مي كند .منتهي در اين بين افرادي هم هستند كه از اين مسايل سو استفاده مي كنند و پذيرش جامعه نسبت به اين افراد را به تاخير مي اندازد.

 

در هر صورت این یک انحراف هستش و نمیتونیم از لحاظ منطقی این باور را بپذیریم که همجنسگرایی یک نوع رفتار مصالحت آمیز جنسی هستش!

همونطور که دوست عزیزمون فرمودند بیشترین علت ایجاد رابطه جنسی تولید مثل هستش و زمانی که این عمل به صورت طبیعی نباشه یک انحراف محسوب میشه

باز هم شما همجنسگرایی و ترنسکشوال را با هم اشتباه گرفتید.

موفق باشید

لینک به دیدگاه
من خودم فقط یه ساله که از همچین موضوعی مطلع شدم فکر می کردم این موضوع مختص پسراس

از این منظر خیلی دوس دارم این فیلم رو ببینم hanghead.gif

داداشی اگه لینک فیلم رو داری به منم بده 5c6ipag2mnshmsf5ju3z.gif

 

تازه 1 ساله فهمیدی؟ چقدر مثبتتتتتت، قبلا به جکا چطوری میخندیدی؟‌:ws3:

 

فیلم سطحیی بود، اصلا واقعی نبود، مخصوصا برادره خیلی مسخره بازی میکرد

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...