رفتن به مطلب

امیل زولا


sam arch

ارسال های توصیه شده

hlj6wi8diotao87gb0xe.jpg

 

رؤیا [Le Reve] رمانی از امیل زولا (1) (1840-1902)، نویسنده فرانسوی، که در 1888 انتشار یافت. حکایت دختری سرراهی به نام آنژلیک (2) است که رؤیای عشق در سر می‌پروراند، در نومیدی به آن می‌رسد و می‌میرد. این اثر جزو سلسله رمانهای خانواده روگون ماکار است که میان زمین و دیو درون جای می‌گیرد. آنژلیک بینوا فرزند نامشروع یکی از روگون‌ (3)ها است که به پرورشگاه بچه‌های سرراهی سپرده شده است؛ تصویر فوق‌العاده‌ای که اینجا از خانواده‌ای در زمان امپراتوری دوم به دست داده است،‌ این اثر کوچک را به صورت یکی از کم‌نظیرترین کارهای زولا درآورده است.

 

در یک شب زمستانی، دخترکی به زیر طاق‌نمای یک کلیسای بزرگ پناه می‌برد؛ تازه برف باریدن گرفته است. آنژلیک از خانه دایه خود گریخته، زیرا با او بدرفتاری می‌شده است. زن و شوهری به نام هوبِر (4) او را به فرزندی می‌پذیرند، به او پیشه گلدوزی یاد می‌دهند. دختر در خانه‌ای آرام، در میان رداها و تزئینات مقدس، درباره زندگانی که آرزو می‌کرده است داشته باشد فکر می‌کند؛ زندگانی سراسر زیبایی. عشق به صورت نقاشی به نام فلیسین اوتکور (5)، که در همان کلیسای بزرگ کار می‌کند، بر او ظاهر می‌شود. نقاش بزرگ‌زاده‌ای است که بر اثر یک سرخوردگی به این سلک درآمده و اسقف شده است. اسقف، به سبب تفاوت طبقه اجتماعی،‌با ازدواج با او مخالفت می‌کند. آنژلیک از این بابت سخت می‌رنجد و بیمار می‌شود

 

. اسقف که متأثر شده است، در عین اینکه او را سرزنش می‌کند، به ازدواج با او رضایت می‌دهد. آنوقت به نظر می‌رسد که آنژلیک به زندگی بازمی‌گردد و پس از چندی مراسم ازدواج مذهبی او صورت می‌گیرد؛ منتها نمی‌تواند تاب چنین سعادتی را بیاورد و در آغوش فلیسین از دنیا می‌رود. این کتاب سرشار از پاکی فوق‌العاده است: هرچند این پاکی در موضوعات آثار زولا نمودِ اندکی دارد، یکی از خصایص عمیق منش زولا شمرده می‌شود. اگر بخواهیم جدالی را که او با مفاسد اجتماع دارد توضیح دهیم، باید به همین پاکی رجوع کنیم. ولی پیچش نسبتاً تصنع‌آمیزی این نقاشی ظریف و کاملاً روحانی را، که نویسنده از طریق آن می‌خواسته است نشان دهد از یک خانواده منحط و به دور از تقوا هم ممکن است موجودی پاکیزه به دنیا آید، مخدوش می‌کند.

 

از این رمان زولا نمایشنامه‌ای غنایی، در چهار پرده و هشت صحنه، با موسیقی آلفرد برونو (6) (1857-1834)، آهنگساز فرانسوی، و «لیبرتو» لوئی گاله (7) (1835-1898) ساخته شده است که در 1891 در پاریس نمایش داده شد. موسیقیی که برونو برای این کتاب ساخته است، تا آنجا که ممکن است از طبیعت‌گرایی به دور و مانند موضوع در پرده و شاعرانه است. موسیقی بسیار آرام و هماهنگ آن، به شیوه گونو (8) و ماسنه (9) نزدیک است؛ با وجود این، عرفان مبهمی که به خود می‌گیرد خبر از امپرسیونیسم (10) و سمبولیسم (11) می‌دهد که داشت ظهور می‌کرد. چنین است هیئت کلی این مجموعه که مهمترین ‌مایه‌های آن، همانگونه که در آهنگهای واگنر (12) می‌بینیم، مطابق با قواعد «پولیفونی» (13) بسط می‌یابد، منتها به طور ساده با لحنی ملایم تکرار می‌شود. خود «تم»ها، که پیوسته با همسازی کامل یا تنافرهای رقیق شکل گرفته‌اند، چیزی اسرارآمیز و تداعی‌انگیز دارند؛ چنانکه از همان «جمله» آغازین می‌توان آن را دید. فضای خلسه‌ای که پیوسته زن قهرمان داستان را در میان دارد، با هم‌آوازیهای نیمه مذهبی و نیمه ملی بیشتر تقویت می‌شود؛ با این همه، آن فضا به سبب عناصر ملودرامی که کمابیش با آن یکپارچه‌اند به هم می‌خورد. لحن فوق‌العاده «تم»ها، که چندان گسترش پیدا نمی‌کنند و لطفی هم ندارند، بسیار زود به یکنواختی می‌انجامد. از اینرو، ارزش اثر از نظر موسیقی ناچیز است. با وجود این تا جایی که سلیقه‌های زمان خود را بیان می‌کند اثری است جالب توجه.

 

جهانگیر افکاری. فرهنگ آثار. سروش.

1.Emile Zola 2.Angelique 3.Rougon 4.Hubert 5.F.Hautecoeur

6.Alfred Bruneau 7.L.Gallet 8.Gounod 9.Massenet 10.impressionnisme

11.symbolisme 12.Wagner 13.polyphonie

  • Like 2
لینک به دیدگاه

d61taeuhi94uevo8fl.jpg

 

ژرمینال[Germinal] رمانی از امیل زولا(1)(1840-1902)، نویسنده­ی فرانسوی، که در 1885 منتشر شد. این سیزدهمین کتاب از دوره­ی خانواده­ی روگون ماکار، یکی از مشهورترین آثار نویسنده است. زولا خود چنین اظهار می­دارد که ماجرا بر سر یک اعتصاب است، «قیام حقوق بگیران و فشار به جامعه­ای که یک لحظه از هم می­پاشد و، در یک کلام، مبارزه­ی سرمایه و کار. اهمیت کتاب در این است، و می­خواهم که ناظر بر آینده باشد و مسئله­ای را مطرح کند که مهم­ترین مسئله قرن بیستم خواهد بود.»

 

ماجرا در حوضه­ی زغال سنگ شمال فرانسه می­گذرد که زولا از مارس 1866 تا آوریل 1867، درمونسو(2)، نامی ابداع شده، از آن دیدن کرده است. اتین لانتیه (3)، یکی از پسران ژروز ماکار(4) آسوموار- که در کارگاه راه آهن لیل(5) کار می­کرد، به جرم کشیده زدن به رئیس خود اخراج شده است. او در معدن وورو، (6) در گروه مائو (7) استخدام می­شود. اتین در کار و زندگی سخت دشوار معدنچیانی سهیم خواهد شد که سرمایه­ی آنها را «بلعیده» است، مینوتور (8) تازه­ای که اسطوره­ی آن ساختار حکایات را شکل می­دهد. معدنجیان نسلهاست که به این بردگی تن در داده­اند.اتین، که از جایی دیگر آمده و دارای طبیعتی پر خروش است، عصیان می­کند. با رهبر سوسیالیستهای لیل تماس می­گیرد وجزوه­ها و کتابهایی می­خواند و پاره­ای از نظریه­ها را تحلیل نکرده می­بلعد و مبارزه با شرکت معادن را سازمان می­دهد. اتین یک صندوق کمک تأسیس می­کند.

 

اما، پیش از آن که سرمایه­ی کافی برای پایداری معدنچیان جمع­آوری شود، با شرکت خود اعتصاب را بر می­انگیزد. معدنچیان پس از دو ماه و نیم مبارزه و رنج مجبور می­شوند که کار را از سر گیرند، اما به خود متکی شده­اند و فهمیده­اند که مبارزه امکان پذیر است. چالش­ها برگشت ناپذیر شده است و سپاهیان به روی اعتصاب کنندگان تیراندازی کرده و کشته­هایی بر جا گذاشته­اند. همان طور که در آخرین صفحه­های رمان ابراز شده است، پیروزی سرمایه‌ای صرفاً ظاهری است. اتین در یک صبح بهاری، در سپیده­دم نمادین دوران نو، به پاریس می­رود؛ می­رود تا مبارزه­های تازه­ای در پیش گیرد.

 

این رمان، در وهله­ی اول، مستندی درباره­ی کار و زندگی معدنچیان است که زولا آن را اساساً از طریق یک خانواده، خانواده­ی مائو، به تفصیل توصیف می­کند. زولا به آنزن(9) رفته، به عمق یک چاه معدن فرود آمده، صد برگ یادداشت در محل برداشته است، و با دقت اوضاع کار و زندگی بیماریها وآداب و آیین­ها و جشن­ها.. را در تصویری به قدر کافی درست و صادقانه ارائه داده است، به طوری که معدنچیان برای نخستین بار خود را در رمانی باز می­شناسند: هیئتی از معدنچیان، با فریاد «ژرمینال! ژرمینال!»، در تشییع جنازه­ی زولا شرکت می­کند. تصویری که نویسنده از تنش­های میان سرمایه و کار یا میان خرده­­ سرمایه­داری و کلان سرمایه­داری به دست می­دهد از نظر تاریخی درست است.

 

زولا، که میل به حقیقت دارد، خلاف خطابه­های پدرمأبانه­ی بورژواها یا «انسان دوستی بازی­ها» ی آرام­بخش چپ، عمل می­کند: زولا، از طریق شبکه­ای از استعاره­های حیوانی و دستگاه محکمی و تضادها میان زندگی بوروژواها (به ویژه خانواده­های انبو و گرگوار (12) و زندگی معدنچیان، دشواری وضعیت معدنجیان را که سرمایه­داری آنها را به زندیگ و کار حیوانی در جهنم اعماق زمین فرو برده است محسوس می­گرداند. زولا، از نظر انسانی، جانب داری استثمار شدگان را می­کند. اما، وضعیتی که به تصویر می­کشد، جامعه­ای که از هر جهت و هر سمت تحت تنشهای بسیار شدید و هر لحظه در معرض انفجار است (یکی از محرکهای مکرر رمان این است: «باید توپشو در کرد!»)، زولا را می­ترساند. او ظهور توده­ها و نیروی آتی آنها را حس می­کند. و در مقابل، سرمایه­داری آزمند و مطمئن به خود و ناآگاه از تحول تاریخی را نشان می­دهد.

 

در نتیجه، سخنان آشوب انگیز متداول در آن دوران را از سر می­گیرد، دورانی که شاهد چندین انقلاب و از جمله انقلاب «کمون»(13) بود: اسطوره­ی شب بزرگ و این اندیشه که مبارزه­ی طبقاتی تنها به ویرانی تمدن و به وحشیگری می­انجامد. زولا، از نظر معنا، نام مونسو را بر اساس نام مونسو-له-مین(14) می­سازد، که همان وقت اعتصابهای خونین واعمال هرج و مرج طلبانه­ای در آنجا سازمان داده بود. مونسو، همچنین، آتش زیر خاکستر زایده­هاست، آتشی زیر خاکستر که در حال تکوین است و جامعه را شعله­ور خواهد ساخت. این ترس در شکل ارائه جنبش کارگری و رهبران آن نیز به چشم می­خورد که زولا کم و بیش صرفاً نزاع­ها و مبارزه­های (بسیار واقعی) آن را میان گرایشهای مختلف ترسیم می­کند و بیشتر اوقات دانشی جا نیفتاده را به آنها نسبت می­دهد. اما، او نیز به همراه آنها، و مانند معدنچیان، خود را به دست رؤیای جامعه­ی دادگستری می­سپارد. اتین، اگر چه جنایتکار فطری توصیف شده است ولی نهایتا قهرمانی واقعی و مبارزی انقلابی می­شود. بدین ترتیب، رمان به سوی آینده در حرکت است.

 

مهشید نونهالی. فرهنگ آثار. سروش.

1. Emile Zola 2. Montsou 3. Etienne Lantier 4. Gervaise Macquart 5. Lille 6. Voreux 7. aheu

8.Minotaure 9. Anzin 10. Deneulin 11. Henneveau 12. Gregoire 13. Commune

14. Montceau-les-Mines

 

منبع کتاب نیوز

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...