رفتن به مطلب

نگاهي به اجراي نمايش هدا گابلر در برادوي


sam arch

ارسال های توصیه شده

8hfq9y3j5hwzgvs4x85.jpg

 

هدا گابلر در برادوی

حمیده وطنی

نیویورک، مدتی است شاهد اجرایی جدید و مدرن از نمایشنامه مشهور "هنریك یوهان ایبسن" نروژی با عنوان "هداگابلر" است. این نمایشنامه از برجسته‌ترین آثار ایبسن به شمار می­رود و طبق آمار كمبریج، آثار ایبسن بعد از”ویلیام شكسپیر” در مقام دوم اجرایی در تمام نقاط دنیا قرار دارند. نمایشنامه”هداگابلر” در سال 1890 نوشته شد و در تمامی دنیا مورد توجه قرار گرفت. چنانچه هر ساله اجراهای متعددی از این اثر اجرا می‌شود و در چند سال اخیر، پنج بار در نیویورک به روی صحنه رفته است.

 

هنریك ایبسن خالق ۲۶نمایشنامه ماندگار از جمله "دشمن مردم"، "استاد معمار"، "خانه عروسک"، "مرغابی وحشی"، و.... می باشد. ایبسن در عین حالی که از قوانین کلاسک روایت داستان استفاده می کند، اما نوعی سمبولییسم و نمادگرایی نیز در داستان های او دیده می شود. قواعدی که قهرمانان داستان او زیر پا می­گذارند؛ در واقع دغدغه­های ذهنی خود اوست که سعی می­کند آن­ها را در موقعیت­های مختلف بسنجد و به معرض آزمون بگذارد. در"دشمن مردم"- مشهورترین اثرش- نشان می­دهد که چگونه شرایط و نسبیت می­تواند انسان ها را از یکدیگر جدا نماید. تمامی اتفاقات درون داستان­های ایبسن برای خوانندگان طبیعی و قابل پذیرش است. او بیشتر زاویه­های دید مختلف را نشان می­دهد و مخاطبین خود را وادار به محک درونی می­نماید . غافلگیری در پایان داستان­ هایش ، تلنگر و ضربه نهایی­ای است که به خوانندگان وارد می­ کند تا حرف و مقصد نهایی خود را با تاثیرگذاری بیش تر بیان کند.

 

نمايشنامه "هدا گابلر" شاخص­ترين اثر ايبسن به شمارمي­رود. اين تراژدي در چهار پرده نوشته شده است. ايبسن درباره اين نمايشنامه مي­گويد: "در اين نمايشنامه ديگر به آن مسائل كذايي كاري نداشته­ام. مراد من فقط اين بود كه انسان­ها را به تصوير كشم، حالات انساني و تقديرهاي انساني را، كه در حصار شرايط و تلقي­هاي اجتماعي محصورند. هدا گابلر مطالعه خصوصيات يك زن از ديدگاه روانشناسي است، زني كه فضايل بالقوه وي به انحراف كشيده شده است.هدا، از آن دسته شخصیت‌های مخلوق ایبسن است كه مطلقاً مثبت و یا مطلقاً منفی نیستند و در مورد او نمی‌توان موضع‌گیری دقیق داشت. نامشخص بودن روابط اطرافیان و رفتار متناقضش به او وجهه‌های گوناگونی می‌دهد. او از نظر عده‌ای حسود و قدرت طلب است و از نظر عده‌ای آرمان خواه و سنت ستیز. ایبسن از طریق هدا، چنان بنیادی به ارزش‌ها و سنت‌ها می‌تازد كه عده معدودی در جامعه آن زمان جرأت انجام این عمل را داشتند. ایبسن همیشه این انسان‌ها را قابل احترام و ارزش می‌داند. قهرمان‌های او میدان را خالی می‌كنند آن‌ها ترجیح می‌دهند بمیرند، اما حاضر نیستند دنیای بدون آرمان را تحمل كنند. بعضی ایبسن را به این امر متهم می‌كنند كه راهی نشان نمی‌دهد و كارش به بیراهه می‌كشد و او را آنارشیست می‌دانند.

 

هدا، دختری 29 ساله است. او تمام عمر را با پدری پیر و با شیوه تربیتی نظامی بزرگ شده است. سرگرمی‌های او از كودكی سواركاری و تیراندازی بوده و محدودیت‌های موجود در زندگی دیگر دختران را در زندگی نداشته است. مسئله بی‌مادر بودن هدا و حتی تمامی زنان آثار ایبسن، از تمام زنانِ آثار او به ویژه هدا، تصویر دختری مستقل را به نمایش می‌گذارد. او از دنیای زنانه به دور بوده و این یك فرصت است، برای رهایی از محدودیت‌هایی كه زنان یك جامع خودشان برای خود به وجود می‌آورند. هدا به گونه‌ای زندگی می‌كند كه شاید حق تمامی زنان و دختران باشد. او از سویی تحت تاثیر تربیت پدر بوده و از سویی اخلاقیات او را به ارث برده. هدا آزادی و زندگی خود را مدیون پدر است. نام این نمایشنامه خود نشانگر اهمیت شخصیت هداست، ”هدا گابلر”. هدا، در تمامی طول نمایش خود را هدا گابلر می‌داند و هیچ گاه به تسمان بودن، یعنی پذیرفتن نام خانوادگی شوهرش نمی‌اندیشد.

 

هدا گابلر خود یك شخصیت مستقل است. مانند هر انسانی كه حق استقلال شخصی دارد. اما این مسئله برای زن اروپایی آن زمان چندان رایج و معمول نبود. هدا خود را هداگابلر به عنوان یك شخصیت مستقل می‌شناسد و علاقه‌ای به یدك كشیدن نام دوم همسر ندارد. ازدواج هدا با جرج تسمان تنها جنبه‌ای ظاهری داشته. هدا روح خود را پیش از این به آیلرت لاوبرگ، بخشیده و جسم خود را اكنون به جرج. این دو پارگی است كه موقعیت روحی او را متزلزل می‌كند.

 

ایبسن، همیشه با سنت‌ها سر ستیز داشت و هدا گابلر برجسته‌ترین اثر او در این زمینه است. او به آزادگی زنان بسیار اندیشید و نوشت و شاید این تلاش‌های او بود كه در سال 1913 در نروژ حق رأی عمومی در انتخابات برقرار شد و اولین زن‌هایی كه در انتخابات عمومی رأی دادند و در پارلمان یك كشور پادشاهی نشستند، زنان نروژی بودند.

لینک به دیدگاه

fhixyv3uc6ulfcogzru5.jpg

 

ایان ریکسن، کارگردانی انگلیسی که مدتی قبل اجرای مرغ دریائی چخوف او در برادوی با استقبال بسیاری روبه­رو شده بود اینک در بازخوانی جدیدی از "هداگابلر" برداشت مدرن و جسورانه ای از این نمایشنامه ارائه می­دهد. اگرچه متن جدید و موسیقی وهم انگیز این نمایشنامه به مذاق جمعی از منتقدان نیویورکی خوش نیامده اما همه این انتقادها صرفا به متن و موسیقی برنمی­گردد و بازی هنرپیشه اول آن را نیز دربرگرفته است. شاید به همین دلیل است که عده­ای با خواندن نقدهای منفی کنجکاو شدند این نمایش را ببینند! حضور ستارگان هالیوودی در برادوی اغلب با واکنش منفی منتقدان مواجه شده و داغ تجربه تئاتر را همواره بر دل آن­ها گذاشته است!

 

در این میان استثنایی وجود ندارد و همه به یک چشم نگریسته می­شوند. در اجرای جدید از نمایش هدا گابلر نقش شخصیت اصلی را ستاره سینما و تلویزیون، مری لوئیس پارکر ایفا می­کند که پیش از این در مجموعه تلویزیونی "علف" خوش درخشیده بود. در سه سال گذشته، الیزابت مارول، کیت برتن و کیت بلانشت هریک با برداشتی کاملا متفاوت نقش هدا گابلر را بازی کرده­اند. اما نقدهای تند و گزنده مطبوعات نیویورک نشان می­دهد مری لوئیس پارکر در اجرای نقش خود موفق نبوده است. او دلیل حضورش در این نمایش را مناسب بودن وقت و گروه همکاران این نمایش می­داند و می­گوید نقش هدا گابلر بارها به وی پیشنهاد شده بود اما او که خیلی علاقمند بود با گروه تئاتری "راندابات" همکاری داشته باشد و از سوی دیگر ایده­هایی هم به ذهنش خطور کرده بود پذیرفت در این اثر با آن­ها کار کند. شخصیت هدا گابلر را بعضی از هنرپیشه­ها مجنون و خودبین بازی کرده­اند، بعضی بازیگوش، و برخی توطئه­گر ومکار، مانند لیدی مکبث... اما به نوشته منتقد نیویورک تایمز، مری لوئیس با بازی خود هدا گابلر را یک مرده متحرک، تصویر کرده است. مری لوئیس پارکر هم با این موضوع مخالفت کرده و می­گوید یافتن توازن بین تعبیرها و یافتن گذرگاهی برای رسیدن به لحظه آخر، چالش ایفای این نقش است، ولی همین دشواری، آن را برای زنان بازیگر جذاب می­کند.

 

مایکل کوچ وارا، خبرنگارآسوشیتدپرس معتقد است مشکل اصلی نمایش بازی عصبی مری لوئیس پارکر است که از ابتدا به طرز ملال­آوری ناراحت است، به قدری که دیگر اجازه نمی­دهد در طول نمایش، بر میزان دلزدگی و بیزاری اش از زندگی و اطرافیانش، چیزی اضافه کند. الیسا گاردنر، منتقد یو­اس­تودی ضمن تایید این موضوع نوشته بازی پارکر بیشتر به یک دختربچه لوس و بهانه جو شبیه است تا زنی خودباخته و اسیر ازدواجی که آن را قاتل روحش می­داند. این منتقد در عین حال مقصر اصلی را کریستوفر شین، نویسنده و ایان ریکسن، کارگردان دانسته که سعی کرده­اند از نگاه خود، جنبه­های روانشناختی کار ایبسن را بزرگ نموده و این نمایش کلاسیک را برای تماشاگر امروزی قابل فهم­تر سازند. منتقد ورایتی، دیوید رونی هم بازنویسی نمایش را مایوس کننده و بی رمق توصیف کرده و اجرا را غرق در اطوار غریب، ملول و ملالت آور.

 

به هرحال نوشته­ های نشریات نشان می­دهد بازی لوئیس پارکربا انتقاد شدید منتقدان از جمله روزنامه نیویورک تایمز مواجه شده به گونه­ای که آن را بدترین اجرای هدا گابلر دانسته­اند. وی در این باره می­گوید خواندن این نقدها البته آدم را از مسیر خود دور می­کند و باعث می­شود در خودش شک کند اما این راهی است که باید با استقامت و بردباری طی نمود.

 

اما صرفنظر از بازی لوئیس پارکر، برخورد منتقدان دیگر با این نمایش متفاوت بوده است. دیوید ادلستاین در نشریه هفتگی نیویورک می­نویسد "هدا گابلر با این که از عصر خودش جلو بود، ولی همچنان اسیر دوره­ی "نمایش­های خوش ساخت" است، و مشکل اصلی کارگردان امروزی این اثر این است که هم باید در خدمت ایبسن، به عنوان معمار هوشمند نمایش ناتورالیستی باشد و هم در خدمت ایبسن شاعر آینده نگر نمایش­های اسطوره­ای. زیرا این اثر که در مرحله گذار از قرن نوزده به انقلاب صنعتی قرن بیستم نوشته شده، شعر و اسطوره رمانتیک را با واقعی گرایی نمایش اجتماعی قرن بیستم، ترکیب کرده و همه این­ها در یک اطاق نشیمن می­گذرد". به نوشته این منتقد بسیاری از کارگردان­های این دوره علاقه­مندند به منظور بیشتر جلوه دادن به جنبه های اسطوره­ای و شاعرانه نمایشنامه ساختار واقعگرایانه متن را به هم ریخته و آن را از چاردیواری اطاق نشیمن خلاص کنند.

 

ظاهرا اختلاف نظر منتقدان، برای تماشاگران کمی مبهوت کننده شده است. در حالی که بن برنتلی در نیویورک تایمز اجرای جدید "هدا گابلر" را بسیار غیرحرفه­ای و افتضاح خوانده، بازخوانی سال گذشته این کارگردان از مرغ دریایی چخوف و کارهنرپیشه­ های آن را ستوده است. اما برخلاف او جان سایمون منتقد سختگیر و سازش ناپذیرش هفته­ نامه آبزرور معتقد است ایان ریکسن، نه تنها نمایش مرغ دریایی چخوف را نابود ساخته بلکه هدا گابلر، شاهکار ایبسن را هم از بین برده است. سایمون می­نویسد "چرا باید نویسنده­ای جوان و کم تجربه مانند کریستوفر شین به خود اجازه دهد شاهکارهای تئاتر معاصر را به بهانه امروزی کردن، بازنویسی کند. شاهکارهای بزرگان تئاتر، به خاطر بی­زمانی و جهان شمولی به این موقعیت رسیده­ اند، حالا چه اشکالی دارد که زبان نمایش کمی قدیمی جلوه کند، اصلا خوب هم هست که به زبان اوائل قرن بیستم صحبت کنند که کمک کند به تماشاگر برای مقایسه گذشته و حال.

اطلاعات بيش تر در باره اين نمايش را در ا

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
و
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
بخوانيد.

 

هداگابلر

 

نویسنده: هنریک ایبسن.

بازنویسی متن: کریستوفر شین

کارگردان: ایان ریکسن

موسیقی: پی جی هاروی

بازیگران: مری لوئیس پارکر

 

Hedda Gabler

By Henrik Ibsen

Adaptation by Christopher Shinn Directed by Ian Rickson

 

v8w95kspkio8j7zc5boi.jpg

3b5o235igqkc5rqjsyit.jpg

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...