Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اردیبهشت، ۱۳۹۱ گفتم: سلام خواجه، گفتا: علیک جانم گفتم: کجا روانى ؟ گفتا: خودم ندانم گفتم: بگیر فالى، گفتا: نمانده حالى دایم اسیر گشتم در بند بی خیالى گفتم که: تازه تازه شعر و غزل چه دارى گفتا که: می سرایم تکنو ،رپ و سواری! گفتم: ز دولت عشق ؟ گفتا که: کودتا شد گفتم: رقیب ؟ گفتا: بدبخت کله پا شد گفتم: کجاست لیلى ، مشغول دلربایى ؟ گفتا: شده ستاره در فیلم سینمایى گفتم: بگو ز خالش، آن خال آتش افروز گفتا: عمل نموده، دیروز یا پریروز گفتم: بگو زمویش، گفتا: که مِش نموده گفتم: بگو ز یارش، گفتا: ولش نموده گفتم: چرا، چگونه؟ عاقل شدست مجنون؟ گفتا: شدید گشته معتاد گرد و افیون گفتم: کجاست جمشید؟ جام جهان نمایش؟ گفتا: خریده قسطى یک ال سی دی به جایش گفتم: بگو ز ساقى حالا شده چه کاره گفتا: شده پرستار یا منشى اداره گفتم: بگو ز زاهد، آن رهنماى منزل گفتا: که دست خود را بردار از سر دل گفتم: ز ساربان گو با کاروان غمها گفتا: آژانس دارد با تور دور دنیا گفتم: بکن ز محمل یا از کجاوه یادى گفتا: پژو ، دوو، بنز ،کمری نوک مدادى گفتم که: قاصدت کو؟ آن باد صبح شرقى گفتا که: جاى خود را داده به فکس برقى گفتم: بیا ز هدهد جوییم راه چاره گفتا: به جاى هدهد دیش است و ماهواره گفتم: سلام ما را باد صبا کجا برد گفتا: به پست داده ، آوُرد یا نیاوُرد ؟ گفتم: بگو ز مشکِ آهوى دشت زنگى گفتا که: ادوکلن شد در شیشه هاى رنگى گفتم: سراغ دارى میخانه اى حسابى گفت: آن چه بود از دم گشته چلوکبابى 14 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 اردیبهشت، ۱۳۹۱ گفتم خبر داری ز مبلغ یارانه گفتا 70+10 میلیون شدن بیچاره ه بده لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده