رفتن به مطلب

شرحی بر ریشه های تاریخی دموکراسی در اروپا و ایران


Neutron

ارسال های توصیه شده

من پان بودم حالا؟؟؟hanghead.gif

من خواستم از یه طرف دیگه هم بررسی بشه..فقط گفتم غرب هم نقاط تاریکی داشته..همه تمدنها اینگونه بوده اند و هستند.

:icon_gol:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
من پان بودم حالا؟؟؟:hanghead:

من خواستم از یه طرف دیگه هم بررسی بشه..فقط گفتم غرب هم نقاط تاریکی داشته..همه تمدنها اینگونه بوده اند و هستند.

:icon_gol:

 

حساس شدیا امشب ستاره جون:w02:

 

من گفتم تو پانی؟ :banel_smiley_4:

 

اتفاقا دقیقا منظورم به خودم بود!

زمانی من در همین انجمن (اون زمان هری پاتر تخلص میکردم :whistle:) به پان ترک و پان عرب بودن متهم شدم. :ws3:

 

واسه این اونو نوشتم.

چرا اینقدر فکر میکنی من غرب گرا هستم؟ :sigh: (خوبه من اینجوری از متونت برداشت کنم؟ :whistle:)

 

تو روم باستان چه خبر بود؟

 

در دوران اوليه (قرن 10 تا 7 ق.م.) که در حقیقت دوره ی تكامل نظام پدرسالاري بود، روم هنوز اجتماعي بي‌طبقه بود.

اداره ی كارهاي عمومي جنبه پدرسالاري و اشتراكي داشت، ولي بعدها با پيدايش طبقه ی پاتريسين‌ها و طبقات وابسته به آنها (وابستگان، پلبین ها) اشكال جنيني حكومتي پديدار ‌شد که از سه ركن سیاسی تشکیل شده بود:

1- ركس : در روم اولیه، شاه بيشتر رئيس قبيله و نماينده منافع مشترك طايفه‌ها بود ولي قدرت او موروثي نبود بلكه از طرف سران طايفه ها و از جانب پاتريسين‌ها انتخاب مي‌شد.

2- سنا : يعني شوراي ريش سفيدان يا سران طايفه‌ها كه در ابتدا 100 نفر بودند و بعدها به 300 نفر رسيد.

3- مجمع عمومی (کومیس) : كه يكي از قديمي‌ترين سازمان هاي روم بود.

شهروندان که اجتماع رومی را به وجود ‌آورده بودند، متشكل از 30 طايفه بودند که در مجمعی عمومی به نام كوميس اجتماع مي‌كردند.

كوميس‌ها بنا به دعوت "ركس" تشکیل جلسه می دادند و در مورد مسايلي از قبيل جنگ و صلح، قوانين، ماليات و... از طريق رأي سرانه در داخل هريك از 30 طايفه، تصميم مي‌گرفتند.

لازم به ذکر است که تنها پاتريسين‌ها و وابستگان آنها در رأي شركت مي‌كردند و "پلبين‌ها " هنوز در اين مجامع راه نداشتند.

 

اینارو چرا ندیدی؟ :sigh:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
حساس شدیا امشب ستاره جون:w02:

 

من گفتم تو پانی؟ :banel_smiley_4:

 

اتفاقا دقیقا منظورم به خودم بود!

زمانی من در همین انجمن (اون زمان هری پاتر تخلص میکردم :whistle:) به پان ترک و پان عرب بودن متهم شدم. :ws3:

 

واسه این اونو نوشتم.

چرا اینقدر فکر میکنی من غرب گرا هستم؟ :sigh: (خوبه من اینجوری از متونت برداشت کنم؟ :whistle:)

 

 

 

اینارو چرا ندیدی؟ :sigh:

 

بحث های ناسیونالسیم و پان بازی در این تاپیک نمیگنجد! sigh.gif

خوب من فقط پست دادم اینجا دیگه....:banel_smiley_4:

من هرگز فکر نکردم که شما بخاطر غرب و غربگرایی این مطالب رو نوشتی و اتفاقا خیلی هم خوشم آمد که کسی بدون کپی پیست تکراری از نت مطالب جدیدی گذاشته....که هم بررسی تاریخی باشه و هم نقدی برای خودمون.

منم فقط خواستم در ادامه بحث شما،کمکی کرده باشم و یه کم هم حالا بقول شما مباحث اجتماعی رو بیان کردم که درخور این تاپیک نبود چون بحثش حکومت سیاسی بود.ولی حکومت ها هم براساس همین تعملات اجتماعی و مردم بوده و نمیشه اونو نادیده گرفت...

راسی مربوط به اون پست قبلیت که گفتی:

4- در مورد شبان هم هنوز ما هم خودمان را در برابر کوروش (کبیر دی:) هنوز خودمان را گله ی گوسفند فرض میکنیم! و انتقاد از او را خطا میدونیم. (نه؟) تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!

اتفاقا اشتباهه نقد نکردن و بررسی نکردن شخصیت این افراد..البته به دور از تخریب..بالاخره کوروش کبیر(اون دی چیه گذاشتی :vahidrk:)یک فاتح و جنگاور بوده و با زمان خودش مقایسه میشه.معلومه اونم میجنگیده اما در موقعیت مکانی و زمانی خودش رفتار قابل قبولتر و انسانی تری با ملل مغلوب داشته که در منشور کوروش هم اومده.لوحهای پیروزی آشور و بابل و سومریا رو که خوندی حتما..البته نقدها باعث سوء استفاده میشه..

راسی منظورت از شخص چی بید؟؟؟؟؟من از ارسطو نام بردم به عنوان یکی از فلاسفه بزرگ یونان.نظرات این افراد در شکل گیری نظام های سیاسی بی تاثیر نبوده...

دیگه من نمیدونم:w02:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...