رفتن به مطلب

"لیلیت" نخستین همسر آدم پیش از "حوا"


viviyan

ارسال های توصیه شده

lilith_love_death0.jpg

 

 

لیلیت (به عبری: לילית) در اساطیر کهن میانرودان، خدای طوفان بوده و او را به بادها نسبت می‌داده‌اند. چنین تصور می‌شد که وی حامل بیماری و مرگ است. نخستین بار چهره لیلیت در میان گروهی از خدایان بادها و طوفان‌های سومری در ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد به چشم می‌خورد که به لیلیتو موسوم بودند. بسیاری از صاحبنظران پیدایش نام لیلیث را در زمانی حدود ۷۰۰ سال پیش از میلاد مسیح ارزیابی کرده‌اند. در افسانه‌ها و روایات یهود، لیلیث در اساطیر یهودی به عنوان یکی از خدایان شب و در ترجمه انگلیسی شاه جیمز کتاب اشعیای نبی به عنوان جغد ذکر شده‌است. وی همچنین در روایاتی به عنوان نخستین زن آفریده شده توسط خداوند و همسر اول آدم نیز یاد شده‌است.

سنتی عبری وجود دارد که بر اساس آن یهودیان طلسمی را که با نام‌های سه فرشته(Senoy, Sansenoy, and Semangelof) متبرک شده‌است بر گردن نوزادان پسر می‌آویزند تا آنان را تا زمان ختنه شدن از گزند لیلین در امان بدارد. همچنین سنت عبری دیگری وجود دارد که بر طبق آن موهای نوزادان پسر را تا سه سالگی کوتاه نمی‌کنند تا از این طریق لیلیث وی را با نوزاد دختر اشتباه گرفته و جان وی حفظ شود.

 

مبادی بن سیرا نخستین کتابی است که در آن از لیلیث به عنوان اولین همسر آدم یاد شده‌است. دانشمندان هیچ نشانه‌ای از اینکه چنین اعتقادی تا پیش از آن نیز وجود داشته‌است در دست ندارند. منشا و دلیل نگارش کتاب مبادی بن سیرا روشن نیست. این کتاب مجموعه داستان‌هایی در خصوص قهرمانان انجیل و تلمود است. حتی ممکن است که این کتاب مجموعه داستان‌های افواهی مردمی باشد. زمان نگارش این کتاب در حدود قرن هشتم یا دهم میلادی تخمین زده می‌شود و نویسنده حقیقی آن ناشناخته‌است با این حال به باور عمومی به بن سیرای حکیم نسبت داده می‌شود. با این حال طلسماتی که برای محافظت در برابر لیلیث استفاده می‌شده‌اند، عمری به مراتب قدیمی‌تر از این کتاب دارند. هر چند این ایده که حوا دارای سلفی بوده‌است چیز جدیدی به شمار نمی‌رود، با این حال این ایده که این سلف لیلیث بوده‌است نسبتاً جدید است.

 

پیدایش این ایده به تفسیر آیات دوگانه‌ای در کتاب آفرینش بازمی‌گردد. در این کتاب در آیه‌ای خلقت حوا از یکی از دنده‌های ادم تشریح شده‌است. با این حال در آیاتی پیش از آن بیان می‌شود که یک زن نیز آفریده شده‌است.

 

«بنابراین خداوند انسان را بر صورت خود آفرید؛ او وی را به صورت تصویری از خود آفرید؛ خداوند آن‌ها را زن و مرد آفرید» در این متن آفرینش لیلیث پس از گفتار خداوند در خصوص اینکه «انسان نباید تنها باشد» آورده شده‌است. بنابراین خداوند لیلیث را از همان خاکی که آدم را آفریده‌است می‌آفریند، ولی آن دو با هم نزاع می‌کنند. لیلیث مدعی است که چون هر دو آن‌ها از منشا یکسانی خلق شده‌اند، بنابراین برابرند و به همین خاطر حاضر نمی‌شود که نسبت به آدم تواضع کند. وقتی که لیلیث این وضع را می‌بیند نام ناگفتنی را بر زبان آورده و در هوا پرواز کنان دور می‌شود.آدم با دیدن این وضع به درگاه خداند دعا کرده و می‌گوید، زنی که به من دادی از من گریخت. خداوند سه فرشته (Senoy, Sansenoy, and Semangelof) را به دنبال لیلیث می‌فرستد و می‌گوید که اگر وی بازگردد، مشکلی نخواهد بود، ولی چنانچه تمرد کند روزی صد عدد از فرزندانش خواهند مرد.

 

فرشتگان لیلیث را در میانه دریای مقدسی یافتند که مصریان در آن هلاک شدند. آنان سخنان خداوند را به وی گفتند، اما وی از بازگشت امتناع کرد. فرشتگان نیز گفتند پس ما تو را در دریا غرق می‌کنیم. ولی لیلیث از آن‌ها خواست که وی را رها کنند و به آن‌ها گفت : «من برای این آفریده شده‌ام که به کودکان نوزاد لطمه بزنم. اگر نوزاد پسر باشد هشت روز و اگر دختر باشد تا بیست روز در حیطه قدرت من است.»فرشتگان با شنیدن سخنان لیلیث بازهم به وی اصرار کردند تا بازگردد. ولی وی برای آنان به نام خداوند حی قیوم قسم یاد کرد که «هرگاه نام یا تمثال شما را بر طلسمی ببینم قدرتی بر آن کودک نخواهم داشت». وی همچنین پذیرفت که روزی صد فرزندش بمیرند و به همین دلیل روزانه صد اهریمن از میان می‌روند.

 

یکی از نویسندگان آمریکایی به نام اویتیک ایساهاکیان، لیلیت (Lilit) (نه لیلیث) را به عنوان اولین همسر آدم معرفی کرده‌است. در داستان وی لیلیت از آتش و انسان از خاک آفریده می‌شوند، ولی لیلیت بوی انسان خاکی را دوست ندارد و بنابراین به شکل ماری، همراه با شیطان از بهشت می‌گریزد. بر طبق این داستان پس از این بود که خداوند حوا را از دنده آدم آفرید تا همواره با وی باشد، ولی هرچند که آدم نام حوا را بر زبان داشت، با این حال روح وی همواره در جستجو و حسرت لیلیت بود. در قرون وسطی مردم بر این عقیده بودند که لیلیث ملکه اهریمن دیگری به نام آسمودوس (Asmodus) است. بر طبق افسانه‌ها دنیایی دیگر وجود دارد و حتی بر اساس این افسانه‌ها، آن جهان دیگر دقیقا در کنار همین جهان ما بوده و این دو با هم در آن دنیای دیگر به زاد و ولد اعقاب اهریمنی خود مشغول بوده و همواره شرارت و بی‌نظمی را توسعه می‌دهند. حضور لیلیث و ملازمانش در آن زمان بسیار جدی گرفته شده و بسیاری از بلایا و مشکلات همچون ناباروری زنان و مردان، تبدیل شراب به سرکه، مرگ و میر نوزادان و ... به وی نسبت داده می‌شد.

 

image004.jpg

عکس آدم را نشان می‌دهد که بچه‌ای را گرفته در حالی که لیلیت در بالای درخت ظاهر شده

 

image006.jpg

شیطان، آدم و لیلت نقش برجسته‌ای در پاریس………

 

نکات جالب و بسیاری در مورد لیلیت داخل اینترنت وجود داره از جمله اینکه چند وبلاگ وجود لیلیت رو با اینکه آدم از اول به صورت تصویری از خدواند آفریده شده و هم مذکر بوده و هم مونث نفی کردن که خودش جای تعجب داره که اگر این امر محال ممکنه چطور خداوند در بهشت جفتی برای آدم می آفرینه؟

 

این نوشته یکی از اون وبلاگ هاست:

توضیح اول جنبه کابالایی و عرفانی دارد. همانطور که میدانیم آدم کامل آفریده شد . به چهره خدا یا (( الوهیم )) آفریده شد. خدا نه مذکر است و نه مونث. هم مذکر است و هم مونث . حتی نام عبری الوهیم؛ ریشه مونث دارد؛ اما علامت جمع مذکر دارد: (( الواه = الهه ؛ ایم = علامت جمع مذکر )). یعنی الوهیم هم مرد است و هم زن؛ هم مادر است و هم پدر؛ جمع است و کامل. پس آدم نیز در آغاز هم مرد بوده و هم زن. چرا که در غیر اینصورت نامتعادل بوده و ناکامل بوده است و تورات میگوید خداوند انسان را کامل آفرید. کمال انسان در هر دو جنس اوست. و شاید همین باشد که او را فراتر از فرشتگان قرار میدهد. از این دیدگاه آدم؛ انسان نبود بلکه یک موجود کیهانی بود که آدم کادمون (Adam Kadmon) نام داشت. آدم صورت کهنی بود که انسانها بعدها بر اساس او به وجود می آمدند. در اینجا به باب دوم سفر آفرینش میرسیم. همانگونه که وحدانیت خدا به دو قسمت تبدیل میشود (آبها از آسمان جدا شدند) تا جهان را خلق کند؛ به همین ترتیب نوع بشر نیز از جدایی آدم مثالی به دو نیمه مرد و زن پدید آمد. بنابراین زن از مرد جدا شد. و آدم کادمون به موجودی نامتعادل ؛ به انسان بدل شد. این جدایی در نهایت منجر به سقوط از بهشت یا هبوط شد؛ و هبوط تجلی پیدایش انسان حقیقی از انسان مثالی است. زن حوا نامیده شد که اغلب به ((زندگی)) ترجمه میشود. در حقیقت به انسان حوا را دادند یعنی به نوع بشر زندگی را دادند.

 

توضیح دوم بیشتر جنبه اسطوره ای دارد و در همین جاست لیلیت به عنوان نخستین همسر آدم وارد میشود. آیه ذکر شده در باب اول اشاره مبهمی به حضور لیلیت دارد. آیه ۲۰ از باب دوم سفر آفرینش؛ تاکید بیشتر بر لیلیت دانسته شده است: ((پس آدم تمامی بهایم و مرغان هوا و حیوانات صحرا را نام نهاد؛ اما از برای آدم یاوری که به همراهش باشد پیدا نبود)). جانوران زمین فقط برای کمک به آدم خلق شده بودند اما لیلیت بیشترین شباهت را به آدم داشت. اما لیلیت آدم را ترک کرده بود و خدا تصمیم گرفت زنی از جنس خود آدم خلق کند.

 

امتناع لیلت

لیلیت همسر اول آدم بود. پیش از خلقت حوا. خدا او را همراه آدم و از خاک خلق کرد تا یاور او باشد. از اتحاد آدم با این زن؛ آسمودئوس خلق شد که همان شیطان یا جنی است که بعدها با لیلیت ازدواج کرد .اما لیلیت همراه مناسبی نبود و در روش همبستری اختلاف نظر داشتند و لیلیت حاضر نبود موقعیت تسلیم به خود بگیرد. چرا که معتقد بود هر دو از خاک خلق شده بودند و برابرند.

 

آدم حاضر نشد خود را برابر لیلیت بداند که فقط به منظور همراهی او آفریده شده بود. اما لیلیت مستقیم به نزد خدا رفت و خدا اسم اعظم خود را به او آموخت. بعد هنگامی که آدم خواست خود را به او تحمیل کند؛ تمکین نکرد و اسم اعظم را بر زبان اورد و به پرواز درآمد و برای همیشه از باغ عدن و آدم گریخت.

 

لیلیت در غاری در ساحل دریای سرخ مقیم شد و هنوز هم اقامتگاهش همانجاست. جنهای دنیا را به عنوان جفتهای خود برگزید و در زمان کوتاهی هزاران فرزند جن در سرتاسر جهان به وجود آورد. بدین ترتیب لیلیت مادر جنیان و همسر آسمودئوس؛ پادشاه جنیان لقب گرفت.

 

در همین هنگام آدم از آزردن لیلیت پشیمان شد. نزد خدا رفت و از او خواست لیلیت را بازگرداند. یهوه نیز معتقد بود که یکی از ساکنان باغ عدن نمیتواند به همین سادگی از آن برود. بنابراین ۳ فرشته نگهبان فرستاد تا او را باز گردانند .این ۳ فرشته که سنوی ؛ سان سنوی؛ و سمان گلوف نام داشتند لیلیت را در غارش یافتند و پیام یهوه را به او رساندند. همچنین گفتند اگر تسلیم نشود که برگردد هر روز ۱۰۰ نفر از فرزندان او را خواهند کشت تا عاقبت تسلیم شود و برگردد .لیلیت پاسخ داد که این سرنوشت بهتر از بازگشتن و تسلیم در برابر آدم است و در برابر تهدید فرشته ها او نیز تهدیدی کرد . گفت: به ازای درد و رنجی که بر او تحمیل میکند؛ او نیز به هنگام زایمان؛ به فرزندان آدم و مادرهایشان حمله میکند. دخترها تا ۲۰ روز و پسرها تا هشت روز پس از بدنیا آمدن در معرض خشم اویند. و شب هنگام به خواب مردان حمله خواهد کرد و منی آنها را خواهد دزدید و از آنها فرزندانی جایگزین فرزندان کشته شده خود خواهد آفرید. البته گفت اگر بر بدن کسی نام ۳ فرشته را ببیند او را امان دهد.

 

بعدها که آدم و حوا با خوردن میوه ممنوع از بهشت رانده شدند و به زمین آمدند؛ لیلیت به قول خود وفا کرد. و از آنجا که میوه ممنوع را نخورده بود و فرق بین شر و نیک را نمیدانست از آتش جهنم دور ماند. همچنین از حکم مرگی که خدا بر آدم و حوا صادر کرد در امان ماند و همچنان زنده استتفسیر مذهبیدر سنت مسیحی؛ روایت لیلیت افزوده هایی نیز دارد که بیشتر به هبوط آدم و حوا مربوط میشود. شاید مشهورترین نسخه لیلیت در مسیحیت؛ نقاشی های میکل آنژ در صومعه سیستین باشد. در این نقاشی ها؛ این زن به عنوان یک مار - زن نمایش داده شده و او را همان ماری میدانند که منجر به اغوای حوا و اخراج او و آدم از باغ عدن شد. ظاهرا نفرین لیلیت برای تسکین او کافی نیست و بنابراین تصمیم میگیرد از راه زن جدید آدم ؛ به او ضربه بزند.

 

البته در مسیحیت مار اغواگر را خود شیطان میدانند. اما نیز میگویند که لیلیت پس از آدم؛ همسر شیطان شد (یا شمائیل عبری). اغوای حوا؛ حاصل تلاش مشترک این دو نفر بود. لیلیت به شکل مار در آمد و شمائیل به جای مار حرف زد.

 

در اسطوره های حضرت سلیمان نیز گاهی به لیلیت برمیخوریم. بسیاری؛ ملکه سبا را لیلیت میدانند. سلیمان در نهان شک کرد که مبادا این ملکه همان لیلیت باشد و بنابراین نقشه ای کشید تا مطمئن شود. او را به قصر خویش دعوت کرد و کف تالار را به شکل استخری درآورد که به نظر میرسید تا حد مچ پا آب داشته باشد. وقتی ملکه رسید؛ دامنش را بالا برد تا پایش را در آب بگذارد و سلیمان توانست پاهای پر موی او را ببیند. یهودیان لیلیت را از کمر به بالا زنی بسیار زیبا و اغواگر و از کمر به پایین زشت و پر مو و هیولاوار میدانستند. این تصویر بسیار به تصویری که مسیحیان از شیطان میشکند یعنی تصویری که از کمر به بالا شبیه انسان و از کمر به پاییین شبیه بز است شباهت دارد.

 

و در آخر:

به نظر میرسد که شاید این روایت؛ همانند اسطوره ها باشد و شکل داستانی داشته باشد همانند همه اسطوره های دیگر؛ اما چیزی که مهم است این است که در دین یهود و مسیحیت همانگونه که در متن ذکر شد به این موضوع اشاره شده و حتی در یهود بر اینکه هر دو از خاک بوده اند و لیلیت و تاکیدا لیلیت همسر اول آدم بوده است و سپس حوا به جای او بر آدم آورده شده است نظریه آفرینش را که آدم و حوا نسختین انسانها و از جنس خاک بوده اند را زیر سوال میبرد و میتواند در آن شک به وجود آورد. البته باید توجه داشت که این متن و فرضیه را که مورد تایید عده ای هست را نه میتوان تایید کرد و نه زیر سوال برد اما شاید بتوان آن را یکی از حقایقی از دین که بر همگان پوشیده است مورد خطاب قرار داد.

در ضمن نکته جالبی را در متن میتوانیم ببینیم. و آن اینکه تبعیضی است که بین زن و مرد از ابتدای آفرینش وجود داشت. هرچند لیلیت حاضر به پذیرش این ناعادلانه بودن آفرینش نشد اما در آخر حوا مجبور شد در برابر آدم تسلیم شود. و این شاید بتواند دلیلی بر ناعادلانه بودن جهان باشد. و همچنین ضدیتی بر حرفی که انسانها و مرد و زن را برابر میداند. (و لیلیت را از برای آدم آفرید) یعنی زن برای مرد آفریده شد نه به عنوان همدم او!!!

و در پایان لیلیت؛ میتواند مادر جنیان. همسر شیطان. مار اغواگر حوا و همسر نخستین آدم و از جنس خاک باشد و میتواند نباشد! چیزی که مهم است این است که انسانها دین را چه چیزی انتخاب میکنند و حقایق ادیان مختلف چیست.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...