پسری از بابلسر 1800 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اردیبهشت، ۱۳۹۱ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ۶ سال قبل با وجود مخالفت شديد خانواده ام به عقد پسري درآمدم که شيفته و دلباخته ام بود. «غلامرضا» در همسايگي ما زندگي مي کرد و خانواده او پس از فوت پدرش با اقوام و آشنايان اختلافات شديدي پيدا کرده بودند. زن جوان در دايره اجتماعي کلانتري ۴۲ مشهد افزود: ما زندگي مشترک خود را به سختي آغاز کرديم و من که تازه از دانشگاه فارغ التحصيل شده بودم به استخدام يکي از اداره ها درآمدم تا کمک خرج زندگي ام باشم. شوهرم در روزهاي اول زندگي ادعا مي کرد که بايد يک کار خوب و آبرومند پيدا کند و براي ساختن زندگي مان دست به دست هم بدهيم. اما او با اين حرف ها مرا گول زد و با تکيه بر حقوق ماهيانه ام، حاضر نشد به سر کار برود. در اين وضعيت از او قطع اميد کردم و بار مسئوليت هاي زندگي را خودم بر عهده گرفتم. من با تسهيلاتي که از محل کارم دريافت کردم توانستم يک آپارتمان فسقلي و خودرو سواري بخرم. تمام تلاشم اين بود که شوهرم سرش را جلوي ديگران بالا بگيرد و کسي ايرادهاي او را نبيند. اما با اين همه از خود گذشتگي و تلاش، نتيجه اي نگرفتم و غلامرضا سرم را کلاه گذاشت.همسرم چند ماه قبل با اين ترفند که برادرش براي او وام بانکي خوبي فراهم کرده است مرا مجبور کرد خانه مان را به نام او سند بزنم. مدتي گذشت و هيچ خبري از وام نشد و هر وقت حرفي در اين باره به ميان مي آمد او طفره مي رفت و جواب درستي نمي داد.من نسبت به اين رفتارهاي او حساس شدم و موضوع را پيگيري کردم تا اين که متوجه شدم او سند خانه و خودرو را به نام مادرش انتقال مالکيت داده است. با تعجب و نگراني دليل اين کار شوهرم را پرسيدم. غلامرضا گفت: اگر پدرش نيز در زمان حيات تکليف دارايي هايش را روشن مي کرد عموهايش ارثيه آن ها را بالا نمي کشيدند و اين قدر مشکلات به بار نمي آمد. زن جوان افزود: با شنيدن اين حرف از کوره در رفتم و در حالي که واقعا کنترلي بر اعصابم نداشتم گفتم: تو به همسرت اعتماد نداري و خانه و خودرويي که با هزار بدبختي و قرض و وام خريده ام را به نام مادرت سند زده اي؟ حالا اگر خداي ناکرده اتفاقي براي تو بيفتد تکليف من و بچه هايمان چيست؟ غلامرضا در پاسخ به اين سوال خيلي خونسرد جواب داد: مادرم حق بچه هايم را مي دهد و تو هم بعد از مرگ من برو و ازدواج کن! زن جوان آهي کشيد و گفت: من و شوهرم سر اين مسئله با هم اختلاف پيدا کرديم و حتي زماني که براي گلايه به خانه مادر شوهرم رفتم او گفت: اگر شوهرت را دوست داري و اهل زندگي هستي حرفي نزن در غير اين صورت طلاقت را بگير و برو تا ما براي پسرمان يک عروس بي ادعا پيدا کنيم و... . من حرف هاي مادر شوهرم را جدي نگرفتم و بگو مگو هايمان همچنان ادامه داشت ولي چند روز قبل متوجه شدم همسرم به پيشنهاد مادرش زني را به عقد موقت خود درآورده است. حالا من مانده ام با چند جلد دفترچه اقساط بانکي و يک دنيا پشيماني از سرنوشتي که براي اين مرد بي مسئوليت سوزاندم. به نظر شما با مرد بی مسئولیت چه باید کرد؟اصلا چه راهکارهایی وجو دارد؟ _________________________________________________________________________ شخصیت منو با برخوردم اشتباه نگیر، شخصیت من چیزیه که من هستم، اما برخورد من بستگی داره به اینکه : " تو " کی باشی ... 10 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اردیبهشت، ۱۳۹۱ به نظر شما با مرد بی مسئولیت چه باید کرد؟اصلا چه راهکارهایی وجو دارد؟ راهکاری وجود نداره باید کشتش 8 لینک به دیدگاه
هادی ناصح 18854 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۹۱ راهکاری وجود نداره باید کشتش باید مسئولیت پذیری یادش داد:vahidrk: 7 لینک به دیدگاه
hasti1988 22046 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۹۱ باید مسئولیت پذیری یادش داد:vahidrk: بعضی ها رو بکشی هم مسئولیت پذیر نمیشن...همین مورد باید یاد میگرفت دیگه ...خانومش جلو چشمش این همه پیشرفت میکرد و اون عین خیالش نبوده.... نمیدونم باید یه جایی باشه مثل یه ارگان که مسئولیت این افراد رو به عهده بگیره و همه نوع خدمات آموزش و روانشناسی اینا بهشون یاد بدن و شاید حس تنبلیشون رو از بین ببرن... 9 لینک به دیدگاه
هادی ناصح 18854 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۹۱ بعضی ها رو بکشی هم مسئولیت پذیر نمیشن...همین مورد باید یاد میگرفت دیگه ...خانومش جلو چشمش این همه پیشرفت میکرد و اون عین خیالش نبوده....نمیدونم باید یه جایی باشه مثل یه ارگان که مسئولیت این افراد رو به عهده بگیره و همه نوع خدمات آموزش و روانشناسی اینا بهشون یاد بدن و شاید حس تنبلیشون رو از بین ببرن... همونا هم راه خودشونو دارن مشاور رو پس برای چی گذاشتین؟ 6 لینک به دیدگاه
hasti1988 22046 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۹۱ همونا هم راه خودشونو دارن مشاور رو پس برای چی گذاشتین؟ آره مشاور هم خوبه...ولی هیچ تضمینی وجود نداره که بعد از مشاوره طرف یه مدت جوگیر بشه و بعد از یه مدت دوباره همون اوضاع قبلی رو در پیش بگیره... من میگم یه نهادی وجود داشته باشه که اینها رو کنترل کنه ..... درسته کار خیلی سخت و شاید غیر ممکنی باشه .... 7 لینک به دیدگاه
هادی ناصح 18854 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۹۱ آره مشاور هم خوبه...ولی هیچ تضمینی وجود نداره که بعد از مشاوره طرف یه مدت جوگیر بشه و بعد از یه مدت دوباره همون اوضاع قبلی رو در پیش بگیره...من میگم یه نهادی وجود داشته باشه که اینها رو کنترل کنه ..... درسته کار خیلی سخت و شاید غیر ممکنی باشه .... یه مرد رو باید غرورشو جریحه دار کرد تا یه کاری بکنه اگر هی بهش بگی که تنبلی تنبلی شاد ی درست بشه و پاشه بره دنبال یه کاری 7 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۹۱ باید شب که خوابه لوله بخاریو دسکاری کنه درو پنجره رو هم ببنده خودشم بره اتاق بغلی راحت بخوابه صب که پاشه میبینه همه چی درس شده 5 لینک به دیدگاه
Strelitzia 17128 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۹۱ باید شب که خوابه لوله بخاریو دسکاری کنه درو پنجره رو هم ببنده خودشم بره اتاق بغلی راحت بخوابه صب که پاشه میبینه همه چی درس شده نه دیگه در این حد 3 لینک به دیدگاه
fateme-bay 1232 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۹۱ مرد و زن نداره ها... آدم بی مسئولیت...درست بشو نیست اون خانم هم اشتباه کرد....اون یارو گولش نزد...خودش به دست خودش گول خورد آخه خریت تا چه حد؟؟؟؟؟؟ آخه...مگه عشق نون و آب میشه واسه آدم؟؟؟؟ تازه خانواده هم که مخالف بودن.... خدایی من واسه اینجور آدما زیاد دلم نمیسوزه....بیخودی نیست که میگن مشاوره کن..از بزرگترا کمک بگیر خوب حتما یه مرضی بوده دیگه اه... 6 لینک به دیدگاه
پسری از بابلسر 1800 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آبان، ۱۳۹۱ مچکرم از شرکت کننده گان در این تایپک >>>>وممونم از نظریات شما دوستان عزیز... 5 لینک به دیدگاه
jonny depp 8297 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۹۱ باید شب که خوابه لوله بخاریو دسکاری کنه درو پنجره رو هم ببنده خودشم بره اتاق بغلی راحت بخوابه صب که پاشه میبینه همه چی درس شده 2 لینک به دیدگاه
ooraman 22216 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۹۱ بهتره اول بپرسیم با زن احمق چه باید کرد! مرد بی مسئولیتم مسئولیت پذیر نمیشه! باید رهاش کرد بره سراغ یکی مثل خودش 6 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۹۱ باید شب که خوابه لوله بخاریو دسکاری کنه درو پنجره رو هم ببنده خودشم بره اتاق بغلی راحت بخوابه صب که پاشه میبینه همه چی درس شده عالیه ، موافقم باید طرفشم یه مدت بی مسئولیت باشه تا بهش بفهمونه بی مسئولیتی چه حالی داره 6 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۹۱ با مرد یا زن بی مسولیت نباید مثه خودش با بی مسولیتی رفتار کرد... در اینجا دیگه ما هم می شیم همرنگ اون.... سعی کنیم...ما مسولیت خودمون رو درست انجام بدیم...و با راهکارهایی اون رو هم به انجام مسولیت هاش ترغیب کنیم... گاهی ما با رفتارهامون به مسولیت پذیر نبودن طرف مقابلمون دامن می زنیم... گاهی اون رو جَری تر می کنیم در این مسیر...و گاهی اون نادانسته و به صرف اینکه نمی دونه دست به اعمالی می زنه که این بی مسولیتی رو در نظر ما تشدید می کنه.... ولی در نهایت....با بُغرنج شدن مسئله و با توجه به اینکه شما مسولیت رو درست انجام می دی و با توجه به راهکارها اون باز خواست به عدم مسولیتش ادامه بده...بهترین راه نجات خود هست.... البته هستن کسانی که در این میون خودشون رو فدایِ عدم مسولیت دیگری می کنن...که گاهی لازمه...و گاهی هم لازم نیست..بسته به شرایط هست.... 6 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۹۱ گاهی اوقات آدمهای بی مسئولیت رو هر کاری هم بکنی بی مسئولیتند.... گاهی تلاش ما آب در هاون کوبیدن هست .... من که مرد بی مسئولیت رو اصلا نمیتونم تحمل کنم ... زن بی مسئولیت هم همینطور ... 4 لینک به دیدگاه
farhatami 1390 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۱ افراد بي مسئوليت تحمل قبول مسئوليت يا توبيخ بابت اشتباه را هرگز ندارند. آنها از زير بار مسائل شانه خالي مي كنند و انگشت اتهام خود را هميشه به سمت ديگران نشانه مي روند. جمله معروف آنها اين است: « من اين کار را نکردم، فلاني آن کار را انجام داد». راه حل برخورد از نظر من: با آنها قاطع برخورد کنيم و بطور مستقيم اشتباهشان را با دليل برايشان توضيح دهيم تا نتوانند اشتباه را به ديگري منتقل کنند. 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده