پسری از بابلسر 1800 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اردیبهشت، ۱۳۹۱ بنظر مي رسد گله هاي رميده و يا در حال چراي اسب نقاشي شده در دشت هاي دور دست ، آنچنان قرابتي با اسبهاي اهلي درون اصطبلها كه ايام را به خوردن ، كاركردن و يا چريدن در پادكها مي گذرانند را نداشته باشند . علي رغم اينكه تا چه اندازه اين اسبها اهلي و رام شده باشند، اعمال و رفتارشان را از اجداد وحشي خود به ارث برده و حفظ كرده اند . اگر با اسب سر و كار داريم بايد بر رفتار او اشراف داشته باشيم تا از واكنش هاي او در قبال محرك هاي خاص آگاه بوده و زبان گوياي اندام او و اصوات هشدار دهنده اش را هم بدانيم . عمده دليل بر اين آگاهي ، ايمني است براي اجتناب از هر گونه خطر و يا آسيب احتمالي. ديگر ويژگي اين آگاهي حفظ سلامت جسم و روان اوست كه به موقع از بيماري و يا ناخشنودي او مطلع شده در پي رفع آن برآييم . روش طبيعي زندگي اسب : امروزه گله هاي اندكي آنهم در دور افتاده ترين نقاط كره زمين به زندگي ادامه مي دهند . در اين روش زندگي طبيعي و آزادانه ، آنها چراگاهها ، سبزينه زارها ، بوته زارها را براي پيدا كردن آب و غذا درمي نوردند . زندگي در گله حافظ امنيت آنها است و اين گله را سيلمي برتر محافظت مي كند و احتمال خطر قريب الوقوع را هشدار مي دهد . اسب وحشي بايد واكنش هاي سريعي داشته باشد تا بتواند به زندگي ادامه دهد . كره هاي نو زائيده شده بايد به سرعت سرپا بايستند تا اگر گله رميد ، آنرا همراهي كنند . اسب فقط به هنگامي كه گير مي افتد با لگد ؤ سر دست زدن و يا گاز گرفتن به دفاع بر مي خيزد. ضامن تنازع بقا در اسب شنوائي خوب ، ديد وسيع و سرعت در فرار به هنگام لزوم است . هنوز هم بسياري از ويژگي هاي و غرايز اسب هاي وحشي در اهالي هاي امروزي به چشم مي خورد براي اطلاع از واكنش هاي خاص اسب بايد اين غرايز و ويژگي را بشناسيم . وجوه تمايز – مشخصات: اسب داراي وجوه تمايز و مشخصاتي است كه بخشي از طبيعت او هستند . رفتار و روش متمايز زندگي اش او را از ساير موجودات متمايز مي كند . اجتماعي بودن : اسبها به زندگي در كنار يكديگر و گاهي در كنار ديگر حيوانات نيازمندند. از زماني كه اسبها به وسيله شكارچيان شكر مي شدند. زندگي گله وار امنيت آنها را ضمانت مي كرده است چرا كه تعدد ، شانس بقاء را بيشتر كرده ، امنيت بخش بوده و فرار را تسريع مي كرده است . ممكن است در اغلب اوقات اسبها را در حال نزاع و درگيري با يكديگر ببينيم . كه اين ناشي از خصيصه اجتماعي بودنش است و تنهائي او را خمود و كج خلق مي كند . اگر اسبي در محوطه اي محصور به تنهائي رها شود ، به وضوح ديده مي شود كه سرآسيمه و شيهه كشان به اين طرف و آن طرف دويده و حتي از نرده ها مي پرد تا خود را به ديگران و در كنارشان برساند . بعضي از اسبها از بودن در كنار حيواناتي مثل گاو و گوسفند هم راضي به نظر مي رسند ولي به ندرت تنهائي را دوست دارند . اين خصيصه اجتماعي بودن ، گاهي موجب دردسر سواركاران سوار بر اسب هاي جوان و يا به خوبي تربيت نشده مي شود. ممكن است اسب ميل به سواري دادن نداشته و يا سوارآنچنان قاطع نباشد كه او را وادار به ترك گروه و يا خروج از محوطه اصطبل نمايد . از طرف ديگر ممكن است از اين خصيصه در جهت خواسته سوار بهره برداري كرد ، يعني جواني نه آنچنان مشتاق را سوار بر اسبي پير و آموخته به حركت در مسيري از مسابقه پرش واداشت . پرسه زني : اسب ها در طبيعت به دنبال غذا از مرتعي به مرتع ديگر پرسه زده و چرا مي كنند. بيشتر اسب ها امروزه در حصارها نگهداري مي شوند ولي اين خصيصه را همچنان حفظ كرده اند. ممكن است اسبي در حال چريدن در محلي ناگهان به محل ديگري نقل مكان كند. نكته جالب ، غريزه ميل به منزل است كه در اسبهاي اهلي همچنان به قوت خود باقي است . چه بسا اتفاق افتاده كه اسبي رم كرده باسوار يا بدون سوار راهي منزل شده و حتي اگر سوار راه را گم كرده باشد اسب او را به طرف آن رهنمون كرده است . اسبها هميشه با شلنگهاي كشيده تري به طرف منزل حركت مي كنند. چرنده: اسب چرنده ايست كه از هر نوع سبزينه اي تغذيه مي كند . او در 24 ساعت بين 16 تا 20 ساعت بطور پيوسته و كم كم مي چرد و زمان استراحتش كوتاه است . اين نحوه چراي كم كم ، پيوسته خوردن ناميده مي شود كه در اين صورت نحوه تغذيه اسبهاي اهلي كه علوفه مخصوص و در دفعات خاص چرانده مي شوند با اين غريزه متفاوت است . ساز و كار دفاعي : بيشتر واكنشهاي اسبها بازتاب اين حقيقت است كه آنها قرباني شكارچيان بوده اند. وسيله دفاعي آنها به ترتيب اولويت فرار و سپس جنگ است. اولين واكنش فرار است و در صورت گير افتادن به لگد پراني ، جفتك اندازي و الاكلنگ و سردست زدن مي پردازند ، كه در اين حالت از ضربات دست همانند پا استفاده مي شود . كنجكاوي: اسبها شديدا كنجكاوند و اغلب براي كشف غير معمول ها به اين طرف و آنطرف سر مي زنند ، از اين خصيصه مي توان براي به دام انداختن اسبهاي دست نيافتني در مزارع استفاده كرد . قانون سلسله مراتب : به طريق اولي اسبها آزادي خواه نيستند و به همين دليل به هنگام زندگي آرام و در صورت هجوم دسته اي گرگ وقت را براي شور درباره فرار كردن يا نكردن تلف نمي كنند. در اين حالت به تبعيت از رهبري سيلمي قالب ، پا به فرار مي گذارند. اين سيلمي محافظ گله و راهنماي آنها به طرف آب و علوفه است . در بيشتر اوقات اين نقش رهبري را براي اسبهاي اهلي ، انسان عهده دار مي شود. در گله اسبهاي وحشي سيلمي و يا ماديان قالب عهده دار رهبري است كه اين رهبريت تحت قانون اطاعت از برتر يا سلسله مراتب قدرت صورت مي پذيرد و براي عهده دار شدن اين نقش قدرت و قاطعيت نقش اساسي ايفا مي كند . قانون اطاعت از برتر يا سلسله مراتب برداشته شده از قانون حاكم بر جوامع ماكيان هاست كه با نوك زدن به يكديگر برتري خود را به رخ كشيده و ضعيف تر تسليم شده و تمكين مي كند. تقليد: اسبها از يكديگر تقليد كرده و از همين طريق عادات بد از قبيل تيك و اين پا و آن پا كردن را فرا مي گيرند . حافظه قوي: حافظه اسب به خصوص در مورد تنبيه ها دردناك بسيار قوي است . اگر در مقاطعي از طول عمر تربيتي با او بد رفتاري شود ، در شرايط مشابه او تبديل به موجودي ناخوشايند خواهد شد و بنابراين خوش رفتاري با او از همان بدو شروع به كار و نوجواني داراي اهميت بسزائي است . فهرست صفات ويژه براي به خاطر سپاري: زندگي اجتماعي (گله) ، چرنده ، پرسه زن ، تقليد كننده ، كنجكاوي ، حافظه برتر ، فرار كننده و جنگنده ، تابع قانون اطاعت برتر . غرايز: اسبها داراي رفتارهاي غريزي قوي اي هستند . اين غرايز ارثي اند ، كه بصورت بازتاب هاي احساسي به شرائط و عوامل تاثيرگذار تجلي مي كنند . اين بازتاب ها را مي توان در اندام يا بيني آنها مشاهده كرد. ترس: در فضاي باز اسب ترسيده رم ميكند. او به سرعت به دور خود مي چرخد و بعد فرار مي كند . گاهي ديده مي شود كه پديده اي باعث فرار او شده او رميده و سپس بازگشته و به آن خيره شده است. اگر پديده آنچنان تهديد كننده نباشد . او با سر به پائين كشيده شده و فرنه كنان در حاليكه همچنان خود را آماده فرار كردن نگه مي دارد ، به موضوع نزديك مي شود . در حال سواري ممكن است صدائي و يا حركتي ناگهاني اسب را به جهيدن به طرف مخالف آن وادارد كه اگر خطر ادامه داشته باشد ممكن است به سرعت چرخيده و رم كند. در اصطبل اسب تا حد ممكن خود را از موضوع مورد ترس دور نگه مي كند و به گوشه اي از آن پناه مي برد. سر را بالا ميگيرد ، مورد ترسناك را با چشماني از حدقه درآمده و خيره مي نگرد ، پره هاي بيني باز شده و فرنه مي كند ، گوشهايش سيخ و جنبنده اند تا هر صدائي را با سرعت بشنوند. بدن خود را در امتداد موضوع ترسناك نگه داشته و تا مي تواند آن را بالا كشيده و عضلات خود را منقبض مي كند . عصبيت : سر را بالا گرفته چشمان را از حدقه بيرون زده و هوشيارند. پره هاي بيني باز شده و فرنه مي كشد يا صدائي خرخر گونه از بيني خارج مي كند. گوشهاي سيخ ، جنبان و حساسند. اندام كشيده شده و منقيض آماده فرار. اسب ممكن است بلرزد ، رعشه بگيرد و يا عرق كند. ضربان قلبش تندتر مي شود و به تناوب پهن مي اندازد. خشم: اسب عصباني سرش را كمي پائين مي گيرد . گوش ها را به عقب مي خواباند. گردن را به جلو مي كشد. چشمان تنگ مي شوند ، لب ها را براي نشان دادن دندان ها از هم باز مي كند. حالت پرخاش جويانه به خود مي گيرد و عقب خود را به طرفين مي چرخاند. ممكن است سعي كند لگد زده و يا گاز بگيرد. درد: ضربات دردناك اسب را مي رماند . اگر گير بيافتد ، گردنش افراشته چشمان تنگ و ممكن است سردست زده لگد بزند و يا گاز بگيرد . مهمترين بازتاب ضربه هاي دردناك ماندگاري و خاطره ناخوشايند آنست كه ممكن است نه فقط رم كند بلكه با الاكلنگ و يا سردست زدن سوار را به زمين بزند. الاكلنگ واكنشي است در قبال خطري از پشت ، كه ممكن است ناشي از پريدن گرگي درند بر پشت اسبي بوده باشد. الاكلنگ را مي توان نشاني از شادي يا هيجان هم دانست . خوشنودي: اسب در اين حالت در آرامش كامل و راحت ، عضلاتش شل ، پوستش شفاف است . گوشهايش به آرامي در جستجوي صدا مي جنبند. ناخشنودي : اسب در اين حالت در خود فرو رفته ، خمود ، بي روحيه ، بي حال است و يا برخوردي خصمانه دارد. سرش پائين ، چشمان بي حال و نگاه خسته ، گوشها افتاده و پوستش كدر است . ادامه اين حالت اسب را به ناهنجاري هاي درون اصطبل و يا پرخاش جوئي مبتلا مي كند. توجه جلب شده: گردن كماني ، پره هاي دماغ گشاد ، گوشها جنبان ، بدون انقباض ، چشمان براق ، پوزه به جلو كشيده شده و كنجكاو . هيجان زده : سر بالا گرفته مي شود ، تنفس تند ، پره هاي بيني باز و فرنه كنان ، گوشها سيخ و چشمان براقند. اسب ورجه ورجه كرده و احتمالا الاكلنگ مي كند ، بدن هوشيار ، دم سيخ و ممكن است عرق كند . شرارت: گوشها به عقب ولي نه كاملا خوابيده ، چشمان تنگ با نگاههاي معني دار ، پره هاي دماغ بسته ، اسب ممكن است لگد گاوي و يا از عقب بزند . بازيگوشي: ممكن است با دست زمين را بكند . به سرعت حركت كرده ، دويده شلنگاهيش كوتاه باشد و الاكلنگ كند كره ها بيشتر بازي مي كنند ولي اسبهاي مسن هم گاهي از بازيگوشي غافل نيستند. هوشياري: گوشها سيخ و جنبان ، چشم ها شفاف و هشيار ، بدن بدون انقباض ولي آماده است . نبرد بر سر قلمرو: ممكن است ، با گردن كشيده شده ، به پائين باشد و يا با گردن كماني به بالا نگه داشته شود. دندان ها ممكن است نمايان و لب ها تهديد كننده باشند ، گوشها كاملا به عقب خوابيده ، چشمها تنگ و تهديد كننده . بدن كشيده و تهديد كننده ، گاهي با دست زمين را مي كنند . يا عقب خود را به طرفين مي چرخانند و آماده لگد زدن هستند . اصوات: صداي اسب مي تواند مبين احساسات دروني او و يا عملي باشد كه در شرف انجام آن است . شيهه: براي دعوت اسب هاي ديگر و يا وسيله ايست براي جلب توجه ، اغلب اين صدا به هنگام جدا شدن كره از مادر شنيده مي شود . شيهه ملايم : اين نوع صدا به هنگام هيجان و يا ايجاد تنشي شنيده مي شود هرهر: دعوت از اسبي در نزديك . اظهار آشنائي با شخص نزديك شونده و اظهار خوشحالي . به خصوص به هنگام دادن خوراك لذيذ. صداي خارج شده از دماغ: نشان دهنده هيجان ، خوشحالي است . ممكن است به عنوان اولين علائم ترس هم شنيده شود و يا اسب خواسته باشد دماغ خود را تميز كند . شيهه جيغ مانند: نشان دهنده خشم ، پرخاش جوئي ، ترس و درد است . فرنه: به هنگام تعيين قلمرو و بو كردن پهن به گوش مي رسد. Below: نسق گيري ، معمولا به هنگام درگيري سيلمي ها شنيده مي شود. جيغ: صداي ماديان به هنگام فحلي و كره ها به هنگام بازي است و ممكن است مادياني به هنگام تنبيه كره اش هم اين صدا را خارج كند . آه: صدائي كه مي تواند نشان دهنده رضايت كامل و يا خستگي باشد . سواركاران ، پرستاران و اسبداران پس از مدتي كه با اسب سر و كار داشته باشند با اين صداها به خوبي آشنا شده و آن را به عنوان زبان و بيان اسب تلقي مي كنند . به عنوان مثال مراقبي با شنيدن صداي جيغ از داخل پادوك اطمينان پيدا مي كند كه درگيري اتفاق افتاده است . 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده