پسری از بابلسر 1800 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۹۱ [h=2]تقاضای مشتق شده:derived demand[/h] مصرفکنندة نهایی، تعیینکنندة شکل و موقعیت تابع تقاضا برای محصول نهایی است. به این علت، اغلب اوقات روابط تابع تقاضای مصرفکننده را «تقاضای اولیه» میگویند. در تحلیلهای تجربی، توابع تقاضای اولیه از دادههای قیمت و مقدار خردهفروشی، برآورد میشوند. واژة «تقاضای مشتقشده» به جدول تقاضای نهادههایی اشاره دارد که برای تولید محصولات نهایی بهکار میروند. برای مثال، ذرت تولیدشده برای تغذیة دامها، تولید شیرینکنندهها، کالاهای صادراتی و ذخیرهسازی استفاده میشود. از اینرو، بهطور بالقوه، تقاضای ذرت در سطح مزرعه، به گروهی از عوامل، بستگی دارد. متغیرهای مؤثر بر تقاضای محصولات صادراتی، شامل درآمد، جمعیت، کالاهای جانشین و نرخ ارز در کشورهای دیگر است. نرخ رشد اقتصادی در کشورهای واردکننده (یا نبود رشد اقتصادی)، تولید داخلی کشورهای واردکننده و عوامل دیگر، ممکن است بر قیمت ذرت در سطح مزرعه در یک کشور مؤثر باشند. بنابراین، تقاضا برای کالاها در سطح مزرعه از تقاضا برای مصرفهای نهایی مختلف بهدست میآید؛ یعنی، کالاهای سرمزرعه، مواد اولیة بسیاری از کالاهای نهایی هستند. بهطور مشابه، تقاضا برای کالاهای استفادهشده در سطح مزرعه (مانند بذر، کود و زمین) از تقاضا برای کالایی که کشاورز تولید میکند، بهدست میآید. میتوان ایدة تقاضای مشتقشده را گامی فراتر برد، به این صورت که ممکن است تقاضا برای محصول در سطح خردهفروشی و یا در سطح مزرعه به عنوان مشتقی از تقاضا برای ویژگیهای آن، بررسی شود (مرجع اولیة آن لنکستر، ۱۹۷۱ است). برای مثال، تولیدکنندة مواد غذایی میخواهد از کمهزینهترین ترکیب مواد اولیه برای تولید محصول لبنی( با مقدارانرژی، پروتئین، فیبر و سایر مواد تشکیلدهنده مشخص) اطلاع پیدا کند. بنابراین، تولیدکننده به دانستن مقدار پروتئین محصولات دیگر که در تهیة مواد غذایی به کار می روند، علاقهمند است. کالاها ممکن است ویژگیهای نامطلوبی، چون رطوبت زیاد و ضایعات سمی نیز داشته باشند. خانوارهایی که تقاضاکنندة ویژگیهای خاصی هستند نسبت به خانوارهایی که تقاضای محصولی را داشته باشند، کمتر هستند، اما لنکستر (۱۹۷۱) و دیگران به این نکته اشاره کردند که باید به خانوارها بهعنوان واحد تولیدکننده و مصرفکننده، رفتار شود. مصرفکنندگان، مواد خوراکی را برای تهیة وعدة غذایی مغذی، خوشمزه و متنوع، خریداری میکند. پس، ممکن است به تقاضا برای مواد غذایی، بهعنوان مشتقی از تقاضا برای غذاهای مغذی و خوش طعم نگریسته شود. در الگوسازی تجربی، دو روش اساسی برای بهدست آوردن توابع تقاضای مشتقشده وجود دارد. نخستین روش که بر پایة نظریة سنتی اقتصاد خرد است؛ که در آن فرض میکند که تولید بنگاهها تابعی پیوسته از نهادههای گوناگون و همچنین شرایط بازار رقابتیاند و خواهان حداکثرسازی سود خود هستند. این مورد را میتوان با تقاضای مشتقشده برای نهادهای مانند گندم که تابعی از نسبت قیمت نهادة گندم به قیمت محصول (آرد و نان) است، نشان داد. در روش دوم، تقاضای مشتقشده برای کالا در سطح مزرعه با تقاضای اولیه برای محصول نهایی با توجه به مقدار هزینههای بازاریابی و فراوری در هر واحد، متفاوت است. برای مثال، تقاضا برای دامهای گوشتی در سطح مزرعه بر اساس تابع تقاضای گوشت در سطح خردهفروشی، منهای هزینههای بازاریابی (مانند هزینههای کشتار دام، فراوری و حمل و نقل) بهدست میآید. این رویکرد، به این فرض ضمنی اشاره دارد که محصول نهایی با یک «نسبت ثابتی» از مقدار نهاده، تولید شده است. 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده