رفتن به مطلب

مشارکت مردمی، بایدها و نبایدها...


ارسال های توصیه شده

درود

 

بحث مشارکت مردمی یکی از بحثهای همیشگی مورد توجه برای همه سازمانها، شرکتها و افرادی بوده که در کارهای "مرتبط با مردم" فعالیت میکنند. بحث مشارکت یا همون شراکت در شهرسازی نیز که به معنی دخیل دانستن و تاثیر دادن نظر استفاده کنندگان اصلی در فرآیند طراحی و اجرای پروژه هست، یکی از موضوعاتی هست که از مدتها پیش در دنیا و اخیراً در ایران بحثهای داغی رو به همراه داشته.

 

مشارکت مردمی در ایران در ابتدا به معنی "مشارکت در جیب ساکنین" تعبیر میشد (و شاید هنوز در بسیاری از رویکردهای مشارکتی همین دیدگاه مدنظر باشد. بدین معنی که ساکنین تنها موظف به پرداخت هزینه های اجرای طرح بودند و نقشی در مراحل طراحی و برنامه ریزی نداشتند. اما با گذشت زمان و شکست پروژه های بسیاری که بدون توجه به نیاز و خواستهای اصلی مردم طراحی شده بود، به تدریج این نگاه اشتباه به رویکرد مشارکتی دچار تغییر شد و ساکنین به جایگاه اصلی خودشون که جزو اجزای لاینفک مراحل طراحی و اجزای پروژه بود بازگشتند.

 

با تمام پیشرفتهایی که شهرسازی ایران در بخش مشارکت مردمی داشته (که هنوز مثل راه رفتن بچه ای کم سن و سال در مقابل یه دونده دو صدمتر هست!) هنوز سوالات زیادی در مورد نحوه این مشارکت مطرح هست. یکی از سوالات اساسی در این زمینه هم این است که: "مردم تا چه اندازه میتونند فرآیند طراحی و برنامه ریزی رو به بهترین مسیر هدایت کنند؟ و آیا اصلاً نظر مردم معیار مناسبی برای تعیین اهداف یک پروژه شهرسازی می باشد؟"

شاید ذکر چند مثال به روشن تر شدن این سوال کمک کنه:

فرض کنید شما با کسی سر و کار دارید که به عمرش سوار ماشین نشده یا حتی اصلاً ماشین رو ندیده. آیا چنین فردی میتونه مزیتهای داشتن اتومبیل رو درک کنه؟ وقتی کسی اصلاً مزیتهای داشتن اتومبیل رو درک نکرده، میتونه به شما پیشنهاد بده که اتومبیل بخرید چون حمل و نقل رو آسانتر میکنه؟ در مورد برنامه ریزی های شهری هم داستان به همین گونه هست. آیا کسی که شرایط بهتری رو ندیده یا درک نکرده میتونه توی برنامه ریزی به شما کمک کنه تا به سمت بهتر شدن حرکت کنید؟

یا به عنوان مثال دیگری، همونطور که میدونید زلزله یکی از خطرات بالقوه شهر تهران هست و بافتهای فرسوده شهری هم اولین جایی هستند که از این زلزله آسیب میبینن. بنابراین در برنامه ریزی ها و طراحی های شهری بافتهای فرسوده یکی از اولویتها بازسازی بافت براساس مقاوم سازی ساختمانها در برابر زلزله هست. حال سوال اینجاست که آیا برای کسی که به عنوان مثال در محله پامنار زندگی میکنه و ماهی 300.000 تومن حقوق میگیره، مقاوم سازی منزل در برابر زلزله اولویت اول هست؟ (برای پاسخ به این سوال باید از دید افراد ساکن در محله با شرایط اقتصادی و اجتماعی خاص خودشون نگاه کنید نه نگاه یک شهرساز ایده آلیست!).

پ.ن: یه نمونه از تجربه عملی خود من این بود که وامی که به یکی از ساکنین همین محلات برای طرح نوسازی منزلش تعلق گرفته بود، صرف خرید یک دستگاه اتومبیل و مسافرکشی شد!!

 

"مردم تا چه اندازه میتونند فرآیند طراحی و برنامه ریزی رو به بهترین مسیر هدایت کنند؟ و آیا اصلاً نظر مردم معیار مناسبی برای تعیین اهداف یک پروژه شهرسازی می باشد؟"

  • Like 10
لینک به دیدگاه

ممنون بابت بحثی که شروع کردی

 

به نظرم واسه مشارکت یه سری ابزار و مقدمات لازمه. یکی از اونا آموزشه. مردم اگه آموزش نبینن، اگه شیوه درست مشارکت کردن رو یاد نگیرن نمی تونن مشارکت خوبی رو هم داشته باشن و طبعاً نمیشه رو نظرشون خیلی امیدوار بود.

چون هرکدوم از ما معمولاً به دید خودمون و منفعت خودمون نگاه می کنیم و اون دید مشارکتی رو نداریم. واسه همین اگه الان بخوایم صرف به نظرات مردم واسه تعیین اهداف توجه کنیم، با مشکل مواجه میشیم. اون نظرات مردم رو باید سعی کنیم با آموزش های مختلف جهت دهی کنیم. تو شرایط فعلی ایران هم به نظرم یه کمی پروسه فرهنگ سازی این قضیه طول میکشه. تازه اگه همه شرایط ساختارهای سازمانی رو واسه این قضیه درست و بی نقص فرض کنیم.

در مجموع نظرات مردم معیار مناسبی واسه تعیین اهداف هست ولی کامل نیست و نباید فقط به اون نظرات بسنده کرد و فکر کنم تو دموکرات ترین کشورها هم اینطور نیست.

  • Like 7
لینک به دیدگاه
"مردم تا چه اندازه میتونند فرآیند طراحی و برنامه ریزی رو به بهترین مسیر هدایت کنند؟ و آیا اصلاً نظر مردم معیار مناسبی برای تعیین اهداف یک پروژه شهرسازی می باشد؟"

 

 

قسمت اول سوالت رو الان جواب نمیدم...

اما قسمت دوم مطمئنن اصلی ترین معیار اهداف یک پروژه شهرسازی مردم هستن...

شهر هایی که ساخته میشن مطمئنن زمانی میتونن وِیژگی های یه شهر خوب و ایده آل و ضمنن پاسخگو رو داشته باشه که از نظر مخاطبش که همون مردم هستن پذیرفته بشن...

اما از اونجایی که این بحث مشارکتی که داری میگی مربوط به محلهایی هست که الان مسکونی هستن و توی بافت قرار دارن...شما با صاحب هر ملک روبرو هستید ...و نمیتونید حذفش کنید...ب

هیچ وقت نمیشه تو این مسئله حکم دایه مهربونتر از مادر رو ایفا کرد...;)

اما نمیشه هم تنها معیار رو مردم قرار داد...و فقط به این بسنده کرد که مشاوره بهشون ارائه بشه ...راهکار هم داده بشه...و در آخر پیشنهاد یک وام هم بدن و دیگه دنبال مسائل رو نگرفت.

 

شاید ذکر چند مثال به روشن تر شدن این سوال کمک کنه:

فرض کنید شما با کسی سر و کار دارید که به عمرش سوار ماشین نشده یا حتی اصلاً ماشین رو ندیده. آیا چنین فردی میتونه مزیتهای داشتن اتومبیل رو درک کنه؟ وقتی کسی اصلاً مزیتهای داشتن اتومبیل رو درک نکرده، میتونه به شما پیشنهاد بده که اتومبیل بخرید چون حمل و نقل رو آسانتر میکنه؟ در مورد برنامه ریزی های شهری هم داستان به همین گونه هست. آیا کسی که شرایط بهتری رو ندیده یا درک نکرده میتونه توی برنامه ریزی به شما کمک کنه تا به سمت بهتر شدن حرکت کنید؟

کسی که شرایط بهتری رو درک نکرده ...صرفن دلیل نمیشه که نتونه کمبودها رو حس کنه...!

این شرایط بهتر که در مورد شهر میگی مطمئنن هر شهر بافتهای متفاوتی داره و مردم حتمن متوجه کمبودها و تفاوتها هستن و توانایی مقایسه شرایط خودشون با شرایط بهتر رو دارن...

مطمئنن آدمها به حکم عقلی که دارن حتی اگر شرایط بهتری رو اصلن ندیده باشن میتونن کمبود و کاستی رو حس کنن...شاید نتونن بگن که چی میخوان...اما میتونن چی کم دارن...

بزرگترین ایرادی که به لوکوربوزیه گرفته شد این بود که نیازهای تمام آدمها رو با هر شرایطی و هر جا یک شکل دونست و اعتقاد داشت باید شرایط یکسان رو به همه داد...حتی کسی که تا حالا تجربش نکرده...

اما مشکل جامعه ما اینجاست که دقیقن بر عکس فکر میکنه...

که هر کس باید تو همون شرایطی که واسش رقم خورده بمونه و در حد همون جایی که هست بهش یه سری امکانات داد..!(نظام سرمایه داری همین شکلی گسترش پیدا میکنه..!)

 

یا به عنوان مثال دیگری، همونطور که میدونید زلزله یکی از خطرات بالقوه شهر تهران هست و بافتهای فرسوده شهری هم اولین جایی هستند که از این زلزله آسیب میبینن. بنابراین در برنامه ریزی ها و طراحی های شهری بافتهای فرسوده یکی از اولویتها بازسازی بافت براساس مقاوم سازی ساختمانها در برابر زلزله هست. حال سوال اینجاست که آیا برای کسی که به عنوان مثال در محله پامنار زندگی میکنه و ماهی 300.000 تومن حقوق میگیره، مقاوم سازی منزل در برابر زلزله اولویت اول هست؟ (برای پاسخ به این سوال باید از دید افراد ساکن در محله با شرایط اقتصادی و اجتماعی خاص خودشون نگاه کنید نه نگاه یک شهرساز ایده آلیست!).

پ.ن: یه نمونه از تجربه عملی خود من این بود که وامی که به یکی از ساکنین همین محلات برای طرح نوسازی منزلش تعلق گرفته بود، صرف خرید یک دستگاه اتومبیل و مسافرکشی شد!!

 

مطمئنن اون کسی که 300 تومن ماهیانه حقوق میگیره قبل از اون حقوق یه ادم هست زندگیش رو دوست داره...

اگر به عنوان نجات دهنده یه آدم نگاه کنیم که مثلن ممکنه خونش تخریب بشه و از بین بره پس باید وظیفه اصلیمون رو انجام بدیم...

فرض کن یه نفر داره تو دریا شنا میکنه ...زیاد هم شنا بلد نیست (اما داره به اندازه خودش از اون لحظش لذت میبره)...داره به قسمت پر عمق دریا نزدیک میشه و هر لحظه ممکنه غرق بشه ..غریق نجات وظیفش اول اینه که بهش اطلاع بده در صورتی که گوش نداد یا خطر بیشتر شد خودش به صورت ضربتی نجاتش بده...!دیگه نمیشه محاسبه کنه چقدر و چطور و کجا زندگی میکنه...

.

.

اون وام هم مشکل اساسی تو قانونش هست...که اون شکلی استفاده میشه...

موارد مشابه هم زیاد داره...

اگر واقعن اون وام داده میشه که نوسازی انجام بشه باید نظارت بعد از اعطای وام هم وجود داشته باشه ...

خوب اون وام که در هر صورت به خود ارگانها برگشت داده میشه ...(یه مقدار هم بیشتر میشه و برمیگرده)پس تا اینجا کار خیلی بزرگی انجام نشده...اگر قصد اصلی واقعن نوسازی بوده میشد با کنترل و اعمال نظارت و جریمه و ...ارائه راهکار و حتی در اختیار گذاشتن امکانات برای نوسازی (البته هزینش رو با همون وام خود مالک پرداخت کنه) مشکل اصلی رو حل کرد...

بحث مشارکت یه حالت تسلسل داره و یه جور حلقست...اگر به هم متصل نباشه از هم میپاشه...

کافیه یک قسمت از این حلقه هدفش چیزی به جز اون مشارکت باشه...;)

  • Like 6
لینک به دیدگاه
  • 4 هفته بعد...

"مردم تا چه اندازه میتونند فرآیند طراحی و برنامه ریزی رو به بهترین مسیر هدایت کنند؟ و آیا اصلاً نظر مردم معیار مناسبی برای تعیین اهداف یک پروژه شهرسازی می باشد؟"

دکتر پاکزاد حرف جالبی می زنه همیشه.

 

میگه شما برای حل مشکل طراحی می کنید.

برید بپرسید، ببینید مردم چه مشکلاتی دارند، اون ها رو رفع کنید.

اگر مشکلی نداشتند، به شما ربطی نداره! اونها از همین وضعیت راضین

 

صبر کنید تا خودشون بیان بگن مشکل داریم، و بعد شما مشکلشون رو حل کنید.

 

بحث بالا بردن سطح توقعات مردم از طریق شهرسازی یه بحث خیلی جالبه که یادمه تو یکی از کلاسای دکتر رفیعیان بهش پرداختیم.

 

خلاصه به نظر من هم مردم معیار مناسبی برای هدایت طراحی و برنامه ریزی در سطح خرد هستند، اما قدرت آینده نگری کافی رو (توی ایران) ندارند.

در مقیاس کلان نیازمند تخصص متخصص هستیم بیشتر.

  • Like 5
لینک به دیدگاه
  • 1 سال بعد...

دربهسازی محلات با بافت های تاریخی قابل توجه، روش های مشارکتی لازمند تا همراه بامشارکت های میان بخشی و روش های از پایین به بالا، شرایط تقویت خودکفایی رونقاقتصاد محلی فراهم گردد. با متکثر شدن شهرهای امروزی، چالش اصلی هم در عرصه کالبدی و هم در عرصه فرهنگی، گرایش به تسهیل گری در دولت محلی است.اداره امور شهر باید از چارچوب های انعطاف پذیر با حداقل رودرویی، ممکن گرددو از تعیین تکلیف خوانسالاری یا نخبه سالاری پرهیز شود

اینمشارکت، دارای سه قطب است: یکی شهروندان و شهرنشینان، یکی کارآفرینان و سرمایهگذاران و آخرین، دولتمردان محلی و کارشناسان موظف. شهرنشینان منابع غیر فعالاطلاعاتی نیستند تا توسط پرسشنامه مورد هجوم قرار گیرند، بلکه دارای دانش بومی وخرد تجربی هستند و با چالش ها و تنگناهای محلی آشنایند

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...