El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۱ افکار پوچ! – باشد، ولی از هر حقیقتی بیشتر مرا شکنجه میکند – آیا این مردمی که شبیه من هستند، که ظاهراً احتیاجات و هوا و هوس مرا دارند برای گول زدن من نیستند؟ آیا یک مشت سایه نیستند که فقط برای مسخره کردن و گول زدن من به وجود آمدهاند؟ آیا آنچه حس میکنم، میبینم و میسنجم سرتاسر موهوم نیست که با حقیقت خیلی فرق دارد؟ هرچند صادق هدایت این رو در بوف کور نوشت ولی من از شما میپرسم چه توضیحی دارید؟ 14 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۱ من خیلی با افکار صادق هدایت آشنا نیستم ولی نوشتش یه جورایی بار منفی داره انگار ..............یه حس بدی بهم دست داد ...........................احساس پوچی کردم در کل من با این افکار منفی مخالفم 3 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۱ من خیلی با افکار صادق هدایت آشنا نیستم ولی نوشتش یه جورایی بار منفی داره انگار ..............یه حس بدی بهم دست داد ...........................احساس پوچی کردم در کل من با این افکار منفی مخالفم هدایت و افکارش مهم نیست! متن رو بچسب. شده تا حالا خودت رو به هر شکلی تنها و متفاوت و مجزا از بقیه تصور کنی؟ من بچه تر بودم فکر میکردم من متعلق به سیاره دیگه ای هستم که فضایی ها من رو دزدیدند و آوردند اینجا و همشون شکل من شدن تا روی من تحقیقات انجام بدن! به کوه های دوردست نگاه میکردم و فکر میکردم هیچ کوهی در کار نیست اون فقط یک کاغذ دیواری هست که رو دیوار این آزمایشگاه بزرگ چسبوندن! 6 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۱ هدایت و افکارش مهم نیست! متن رو بچسب.شده تا حالا خودت رو به هر شکلی تنها و متفاوت و مجزا از بقیه تصور کنی؟ من بچه تر بودم فکر میکردم من متعلق به سیاره دیگه ای هستم که فضایی ها من رو دزدیدند و آوردند اینجا و همشون شکل من شدن تا روی من تحقیقات انجام بدن! به کوه های دوردست نگاه میکردم و فکر میکردم هیچ کوهی در کار نیست اون فقط یک کاغذ دیواری هست که رو دیوار این آزمایشگاه بزرگ چسبوندن! در این حدی که تو میگی احساس نکردم ولی الان بیشتر از بچگی هام احساس متفاوت بودن میکنم 5 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۱ این هدایت خیلی پدرسوخته بوده. میدونی چقدر فکر منو اون زمان به خودش مشغول کرده بود؟ 14،15 سالم بود این جمله رو خوندم. من عاشق صادق هدایتم به خاطر این ذهن تو در تو و پیچیده و خاصش. اما جواب این سوال رو نمیدونم. شاید تو خودت مامور شدی این تاپیک رو بزنی که من فکر کنم تو هم مثل من هستی و آدم فضایی نیستی. 7 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۱ این هدایت خیلی پدرسوخته بوده. میدونی چقدر فکر منو اون زمان به خودش مشغول کرده بود؟ 14،15 سالم بود این جمله رو خوندم. من عاشق صادق هدایتم به خاطر این ذهن تو در تو و پیچیده و خاصش. اما جواب این سوال رو نمیدونم. شاید تو خودت مامور شدی این تاپیک رو بزنی که من فکر کنم تو هم مثل من هستی و آدم فضایی نیستی. شاید فضایی نباشه ولی من مطمئنم که مثل ما ها نیست اصلا و ابدااااا ................ متفاوت بودنشو دوس دارم هر چند خیلی با تفکرات من متفاوته ولی ذهن من یکیو به چالش میکشه با این تاپیک ها و حرفاش 5 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۱ این هدایت خیلی پدرسوخته بوده. میدونی چقدر فکر منو اون زمان به خودش مشغول کرده بود؟ 14،15 سالم بود این جمله رو خوندم. من عاشق صادق هدایتم به خاطر این ذهن تو در تو و پیچیده و خاصش. اما جواب این سوال رو نمیدونم. شاید تو خودت مامور شدی این تاپیک رو بزنی که من فکر کنم تو هم مثل من هستی و آدم فضایی نیستی. داری این حرفا رو میزنی من فکر کنم شماها زمینی هستین؟ من که میدونم همتون فضایی هستین شاید فضایی نباشه ولی من مطمئنم که مثل ما ها نیست اصلا و ابدااااا ................متفاوت بودنشو دوس دارم هر چند خیلی با تفکرات من متفاوته ولی ذهن من یکیو به چالش میکشه با این تاپیک ها و حرفاش بلخره باید بین ماها و شما فضاییا فرقی باشه دیگه 5 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۱ بلخره باید بین ماها و شما فضاییا فرقی باشه دیگه ای بابا.......... تو دوران کودکیت گیر کردی اساسی..... بچه ها لو رفتیم همگی به اشکال واقعیتون در بیاید فهمیدن که ما فضایی هستیم 5 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۱ داستان چیه؟کی فضایه؟ همه فضایین جز حامد....... 4 لینک به دیدگاه
lorena 10304 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اردیبهشت، ۱۳۹۱ عجب متنی گذاشتی هیچ چیز حقیقی نیست جز من!جز من درون هرکس به نظر من 5 لینک به دیدگاه
Avenger 19333 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اردیبهشت، ۱۳۹۱ افکار پوچ! – باشد، ولی از هر حقیقتی بیشتر مرا شکنجه میکند – آیا این مردمی که شبیه من هستند، که ظاهراً احتیاجات و هوا و هوس مرا دارند برای گول زدن من نیستند؟ آیا یک مشت سایه نیستند که فقط برای مسخره کردن و گول زدن من به وجود آمدهاند؟ آیا آنچه حس میکنم، میبینم و میسنجم سرتاسر موهوم نیست که با حقیقت خیلی فرق دارد؟ هرچند صادق هدایت این رو در بوف کور نوشت ولی من از شما میپرسم چه توضیحی دارید؟ ادم هرچی رو که میبینه و حس میکنه حقیقت محض هست ولی اون چیزی رو که تصور میکنی میتونه پر از موهومات باشه مثل تفسیر یه چیز از زبان کس دیگه 5 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اردیبهشت، ۱۳۹۱ صادق هدایت واقعا ذهن زیبایی داشته... من از تفکراتش و نگاهش به مسائل لذت میبرم... اما این متن رو من وقتی خوندم بیشتر از هر چیزی یاد فلسفه ی دسکارتز افتادم... تمام جهان انعکاس تفکر ماست... 4 لینک به دیدگاه
golnar_14 71 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اردیبهشت، ۱۳۹۱ هدایت و افکارش مهم نیست! متن رو بچسب.شده تا حالا خودت رو به هر شکلی تنها و متفاوت و مجزا از بقیه تصور کنی؟ من بچه تر بودم فکر میکردم من متعلق به سیاره دیگه ای هستم که فضایی ها من رو دزدیدند و آوردند اینجا و همشون شکل من شدن تا روی من تحقیقات انجام بدن! به کوه های دوردست نگاه میکردم و فکر میکردم هیچ کوهی در کار نیست اون فقط یک کاغذ دیواری هست که رو دیوار این آزمایشگاه بزرگ چسبوندن! من حس می کردم تو یه حباب جدا از بقیه هستم، هیچ کس من را درک نمی کرد شاید هنوز به دنیا نیومده بودم لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده