رفتن به مطلب

ادوارد آلبی


sam arch

ارسال های توصیه شده

78z4g60d6u4zpwhrip.jpg

 

ادوارد آلبی نمایشنامه نویسی بود که هر چند جزو ابزوردیست ها به شمار می رفت اما در آثار خود همواره جامعه امریکا را مورد نقد قرار می داد.

 

ادوارد آلبی، در ۱۹ مارس ۱۹۲۸ در نیویورک چشم به جهان گشود. پدر و مادر اصلی اش هنگام نوزادی او را به خانواده بزرگ و ثروتمند آلبی سپردند. رید آلبی، صاحب چند تماشاخانه و همسرش یک مانکن بود که از رید ۲۳ سال کوچکتر بود. شرایط خانواده آلبی به گونه ای بود که ادوارد در ناز و نعمت بزرگ شد و در مدارس گرانقیمت به تحصیل پرداخت. در نوجوانی با شیطنت هایش همواره اطرافیان را به دردسر می انداخت. از دوره دبیرستان قریحه او در عرصه نگارش شعر و داستان شکوفا شد و آثاری را به رشته تحریر درآورد. هنگامی که در ۲۰ سالگی از هویت خود با خبر شد، خانواده اش را ترک نمود و برای گذران زندگی به حرفه های کم ارزش همانند پادویی، فروشندگی و نامه رسانی رو آورد و به این ترتیب ۱۰ سال زندگی سخت با درآمدی اندک را در روستای گرینویچ پشت سر گذاشت.در همین زمان با تورنتون وایلدر آشنا شد که در آن زمان یکی از نمایشنامه نویسان شناخته شده عصر خود به شمار می رفت. وایلدر با خواندن آثار نخستین آلبی به او پیشنهاد کرد تا قریحه خود را در عرصه نمایشنامه نویسی به کار بگیرد.

 

نخستین نمایشنامه ای که ادوارد آلبی به نگارش درآورد "ماجرای باغ وحش" نام دارد که آن را در سال ۱۹۵۸ به عنوان هدیه ۳۰ سالگی به خودش تقدیم کرد. این نمایشنامه ابتدا با بی اعتنایی از سوی تهیه کنندگان امریکایی مواجه گشت، اما پس از چند ماه همراه نمایشنامه "آخرین نوار کراپ" اثر ساموئل بکت در همان سال در برلین بر روی صحنه رفت. همین مساله موجب توجه بیشتر مخاطبین به این نمایش گردید زیرا بکت در آن زمان به عنوان یکی از درام نویسان پیشرو شهرت زیادی داشت و همین موضوع به دیده شدن نخستین اثر یک نمایشنامه نویس جوان کمک می کرد. در عین حال همزمانی بر پرده رفتن این دو نمایش موجب می گشت، ادوارد آلبی به عنوان یکی از نمایشنامه نویسان ابزورد شناخته شود.

 

پس از این نمایش آلبی درام "مرگ بسی اسمیت" را به نگارش درآورد که مرثیه تصنیف خوان سیاهپوستی را روایت می کند که قربانی تعصبانی تبعیض نژادی شده است. این نمایش هم در برلین بر روی پرده صحنه رفت و با استقبال خوبی رو به رو شد.

 

آلبی در سال 1961 سومین نمایشنامه خود را با نام "رویای امریکایی" منتشر کرد که به نوعی هجو رویای آمریکایی بود و با اجرای آن در کشورهای اروپایی شهرت بسیاری برای خود دست و پا کرد. مضمون و محتوای آثار او باعث شد وی را در زمره اعضای نهضت تئاتر پیشرو قرار دهند. نمایشنامه "چه کسی از ویرجینیا ولف می ترسد ؟" که در سال ۱۹۶۲ به نگارش درآمد، برای ادوارد آلبی شهرتی جهانی به ارمغان آورد و پس از اجرای صحنه ای آن که با موفقیت چشمگیری هم همراه بود، توجه تهیه کنندگان هالیوودی را به سوی او جلب کرد. موفقیت این نمایشنامه باعث شود نسخه ای سینمایی هم از روی آن ساخته شود.

 

"آلیس کوچولو" که در سال ۱۹۶۴ به رشته تحریر درآمد، اثری متفاوت در کارنامه هنری آلبی تلقی می شود به گونه ای که با آثار قبلی این نمایشنامه نویس تفاوت بسیاری داشت و بیشتر از جنبه های انتزاعی برجسته ای بهره می برد. او در این اثر به بیان عقاید و انتقادات خود در خصوص به کار گرفتن انسان ها به عنوان ابزار در جوامع معاصر پرداخته و مساله ماشینیسم را به عنوان آفتی برای مردم جهان معرفی می کند. نمایشنامه "توازنی ظریف" که در سال ۱۹۶۶ انتشار یافت، اثر دیگری از این نویسنده است که همان سال به روی صحنه رفت. این نمایشنامه بسیار ظریف و پر معناست و به این اصل کلی اشاره می کند که در یک زمان مشخص و واحد این امکان وجود دارد که شکل صحیح و کامل یک مطلب یا ذهنیت در کنار شکل انحراف یافته همان مساله قرار بگیرد. این موضوع به گونه ای ظریف در نمایشنامه مطرح می شود و خواننده هنگام مطالعه این اثر باید متوجه رشته های جداگانه و بسیار ظریفی باشد که آرام آرام به یکدیگر تنیده می شوند.

لینک به دیدگاه

آلبی همانند ابزوردیست ها تلاش می کرد که واقعیت انسان را به نمایش در آورد، اما پیشگامان مکتب ابزورد همانند ژان پل سارتر، آلبر کامو، ساموئل بکت، اوژن یونسکو، ژان ژنه و هارولد پینتر واقعیت انسان را در منطق خاص فلسفه ابزورد جستجو می کردند، در حالی که آلبی توجه خود را به سمت توهماتی معطوف می ساخت که انسان را از واقعیت جدا می سازد. اروپایی های پایبند به مکتب ابزورد، بی معنایی موجود در پدیده های هستی را واقعیتی متا فیزیکی می دانستند، در حالی که از نظر آلبی جهان بی معنا است، چون زیر ساخت های اخلاقی، سیاسی، مذهبی و اجتماعی که بشر برای دست یافتن بر تخیلاتش بنا کرده است به طور کلی فرو ریخته اند. به همین خاطر توهم در آثار این نویسنده حضوری جدی دارد و هر چه آثار او به جلوتر می رود، نگاه او نسبت به واقعیت پیچیده تر می شود.

 

دیگر نوشته ادوارد آلبی "جعبه شن" نام دارد که شباهت هایی با درام "رویای امریکایی" دارد. او در این نمایشنامه چند شخصیت را از "رویای امریکایی" وام می گیرد و آن ها را در موقعیتی متفاوت اما سرنوشتی یکسان قرار می دهد. "جعبه شن" در اصل نام گور مادر بزرگ است که نمادی از نسل اول امریکایی ها را مجسم می کند. شخصیت هایی که از "رویای امریکایی" به این اثر راه پیدا کرده اند، نمادی از نسل میانی امریکایی ها را به نمایش می گذارند که با استفاده از ابزارهای مشابه در تقابل با یکدیگر قرار دارند. تاثیر آلبی از آثار اوژن یونسکو به خصوص نمایشنامه " آوازه خوان طاس " به خوبی مشخص است.

 

این نویسنده در آثارش اعتقادی به پایان خوش نداشت و برای خلق موقعیت های تراژیک خود را به زحمت نمی انداخت، بلکه در این زمینه با نویسندگان ابزورد هم عقیده بود. او از نظر فکری جذب آن بخش از مکتب اگزیستانسیالیسم بود که به کوشش بشر برای معنا دادن به موقعیت های بی مفهوم اشاره می کند. در آثار وی جنبه های محلی ارزش کمتری نسبت به جنبه های جهانی اثر دارد. به همین خاطر دنیایی که او تصویر می کند همه جا و هیچ جا است و مقصود او جای به خصوصی نیست، بلکه کل جهان را در نظر دارد.

 

 

7v63khxcroj3a53hy1w.jpg

 

bpj9zcve2xc3vwri07z.jpg

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...