Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۹۱ امروزه، جهانی شدن به یکی از بحثهای کلیدی در تمامی حوزههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بدل شده و نظرات موافق و مخالف بسیاری را به همراه داشته است. جهانی شدن گسترش یک فرهنگ همسان و افول متعاقب ویژگیهای ملی و محلی را بیان میکند. هر بحثی از شرایط مدرن در هر جایی در جهان باید گفتگویی از جهانی شدن را شامل گردد. آنچنانکه مارتین آلبرو میگوید: «جهانی شدن مهمترین توسعه و موضوعی در زندگی معاصر و نظریهای اجتماعی است که از زمان فروپاشی نظامهای مارکسیست پدید آمده است.»حرکت مردم و توسعه تجارت برای هزاران سال اتفاق افتاده است. اما به نظر میرسد جهانی شدن به عنوان یک اصطلاح -آن گونه که هم اکنون وجود دارد- کاملا به صورت نمادین در یک اقدام تبلیغاتی ویژه آمریکایی در میانه دهه ۱۹۷۰ به وجود آمد. جهانی شدن، پدیدهای بود که به دنبال دست یافتن به یک واژه بود و یک بار که این اصطلاح ایجاد شد، به سرعت جهان شمول شد. شاید کاملترین تعریف از واژه جهانی شدن آن چیزی باشد که آنتونی گیدنز بیان کرده است: «تقویت ارتباطات اجتماعی در سراسر جهان به روشی که رویدادهای محلی به واسطه اتفاقاتی که در فاصله بسیار طولانی از آن شکل میگیرند، ایجاد گردد و بالعکس.»شاید اولین و بارزترین امواج ناشی از جهانی شدن را بتوان در ابعاد اقتصادی جستجو کرد. آنچنان که تسلط مارکهای صنعتی و تجاری ایالات متحده آمریکا و کشورهای هم پیمانش همچون کوکاکولا، مک دونالد، نایک و استارباک در سراسر دنیا را میتوان نمادهایی از جهانی شدن دانست. گسترش حضور این مارکهای تجاری در همه کشورهای جهان از شرق تا غرب، از شمال تا جنوب و از فقیر تا غنی در واقع تفسیر نظر تئودور لویت در سال ۱۹۸۳ است که: «هر جایی، هر چیزی، بیشتر و بیشتر شبیه هر چیز دیگری میشود. زیراکه ساختار برتر جهانی به صورت بیوقفهای در حال همسان شدن میباشد.» برنامه ریزی و طراحی شهرها نیز به عنوان پدیدهای پیچیده، پویا و چندبعدی که کاملا متأثر از مسائل اجتماعی، اقتصادی و... هستند، از آثار پدیده جهانی شدن در امان نماندهاند. در واقع، جهانی شدن در دهههای پایانی قرن بیستم را میتوان مشابه ظهور مدرنیسم در ابتدای همین قرن دانست. دو رویدادی که علی رغم فاصله زمانی و ابزار فناوری در یک چیز با یکدیگر مشترک بودند: بیتوجهی به زمینههای فرهنگی و تاریخی و ترویج الگوهایی یکسان برای مکانهایی متفاوت و حتی متضاد. در یک بازه زمانی بسیار کم، یکسان شدن مصرف گرایی جهانی تأثیر موازی خود را در همسان شدن مراکز شهری در سراسر جهان بر جای گذارده است. بلوکهای اداری با دیوار شیشهای تبدیل به کوکاکولای معماری شدند. از سویی دیگر، این تمایل به تکرار الگوهای کالبدی موجود در شهرهای غربی توسط شهرهایی که در حال رقابت برای ارتقاء خودشان به عنوان «جهانی» هستند نیز تشدید شده است. هم اکنون، بدون ارجاع به علائم یا شماره ثبت پلاک اتومبیلها، اغلب غیرممکن است که موقعیت جهانی بخشهایی از سانفرانسیسکو، اوزاکا، سائوپوئولو، بروکسل، برلین و شانگهای را تشخیص داد. علاوه بر این، از آنجاکه تمایلی وجود دارد که ساختمان باید نشانهای از یک فرآورده جهانی باشد، اغلب تمایزات محلی یک ویژگی مورد دلخواه نیست. در طراحی شهری نیز جریانی مشابه ایجاد شده است. شرکتهای تجاری جهانی و معماران ستاره به صنعت در حال رشد تولید طرح جامع پیوستهاند. یک نمونه جهانی طرح جامع به شکل «جعبه بزرگ و بلوار» تبلور پیدا کرده است. این شامل شبکههای خطی یا غیرخطی خیابانهای پهن یا بلوارهایی است که حداکثر فرصتها را برای نمایش ساختمانهای نشانهای بزرگ ارائه میدهند. به همین ترتیب، توجه به محلی گرایی به ویژه در پانزده سال گذشته، ناشی از نگرانیهای ایجاد شده از امواج جهانی شدن در طراحی شهرها و تهدید هویت مکان بوده است. از جمله مهمترین این جنبشهای شهری رشد یابنده میتوان به نوشهرسازی (New Urbanism) اشاره کرد که در سال ۱۹۹۳ بنیان گذاری شد و به دنبال «تغییر شکل حومه نشینیهای پراکنده به اجتماعاتی از محلات واقعی و نواحی متنوع» و «توسعه مجدد شهرکها و شهرها درجهت احترام به الگوهای تاریخی، پیشینیان و مرزها میباشد.» این جهت گیریهای اخیر در طراحی شهری مبتنی بر واقع گراییهایی است که برای تمامی دلایل منطقی آشکار آن، شهرسازی «جعبه بزرگ و بلوار» یک محیط شهری موفق را ایجاد نمیکند. استمرار هویت فرهنگی در طراحی شهری نه فقط به این دلیل که سنتی است، بلکه به سبب اینکه ارزش آن برای خاطر خودش به رسمیت شناخته میشود، مورد پذیرش قرار گرفته است. این حقیقت که سنت هویت اجتماعی را به وجود آورده و با تجارب اندوخته شده نسلهای پیشین سهیم میشود، نه به عنوان تمایلی عاطفی برای بازگشت به گذشته بلکه به عنوان راهکاری مدون و مستدل برای حال حاضر، مورد تصدیق قرار گرفته است. هم اکنون آشکار است که فرم شهری سنتی، خودش پاسخی پیچیده به اقلیم، منابع و شرایط محلی بوده که در طول سالها به دست آمده بود. علاوه بر این، شهرهای سنتی ارتباطی نمادین با اجتماعاتی که در آنها ساکن شدهاند، دارند. بنابراین، در آستانه هزاره سوم، مسؤولان و مدیران امور شهرها باید در عین آگاهی از آخرین دستاوردها و فناوریهای مرتبط جهانی، بر پتانسیلها و منابع محلی تکیه کنند و راهکار ارتقای هویت و کیفیت زندگی شهری را نه در تقلید صرف از نمونههای غربی یا دیگر کلانشهرهای منطقهای بلکه در استفاده از اصول مستتر در آنها جهت تلفیق با شرایط بومی بیابند. منابع: - Adam, Robert, The Globalisation of Place, Urban Identity, Learning from Place 2, 2011. - Niezen, Ronald, A World Beyond Difference, Blackwell, 2004. - Polity Press, The Consequences of Modernity, 1991. - Polity Press, The Global Age, 1996. منبع: پایگاه خبری شهر الکترونیک لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده