رفتن به مطلب

حقایقی درباره هدیه تهرانی که نمی‌دانستیم!؟


EN-EZEL

ارسال های توصیه شده

hedye-tehrani-8-2-87-b-6.jpg

از نه گفتن به مهرجویی و تمرین وشوتا مقایسه با علی دایی و هشت بار شوهر داده شدن توسط نشریات زرد…

بالاخره بین سینمای ایران و هدیه تهرانی آشتی برقرار شد . حالا خانم تهرانی پس از چهار سال با فیلم ” هفت دقیقه تا پاییز ” قرار است در جشنواره حضور داشته باشد. پس از سالها نیز فیلم ” شبانه ” کیوان علی محمدی و امید بنکدار با بازی او درسینماها اکران شده است .بدنیست بدانید که کیوان علیمحمدی یکی از کارگردانهای فیلم “شبانه”درزمان نمایش این فیلم در جشنواره فیلم فجر چهارسال پیش گفته بود : به هر حال شبانه ساخته شد اما هدیه تهرانی فرشته نجات ما بود که باعث شد کار ما به نتیجه برسد و اگر او نبود همه زحمات بر باد رفته بود.هدیه تهرانی پس از چهار سال با فیلم هفت دقیقه تا پاییز در جشنواره فیلم فجر امسال حضور دارد .بازیگری که دراین سالها اگرچه اصلا مصاحبه ای نکرده ولی همچنان در مطبوعات خبر ساز و پرخبر است

بازیگری که هیچ وقت پی گیر بازیگری نبود آنطور که خودش در مصاحبه ای گفته :هیچ وقت به صورت جدی و عاشقانه پی گیر بازیگری نبوده است ولی به هرحال برایش جذابیت داشته است .جذابیتی که دنیای نمایش به هرشکلش برای همه دارد .پدر هدیه تهرانی به گفته خودش خیلی فیلم می‌دیده وهمیشه اورا هم با خودش به سینما می‌برده است .در ضمن پدرش جسته گریخته کار تئاتر هم می‌کرده است .جالب است بدانید مادربزرگ او در سی سالگی دریک فیلم هم بازی کرده است .

 

اولین بار که قرار بود بازیگری را شروع کرده و بازی درسلطان را قبول کند با پدرش مشورت می‌کند ودر مجموع پدرش نه خیلی موافق بود ونه خیلی مخالف و مثل همیشه تصمیم نهایی را به خودش واگذار می کند .

تهرانی درباره حضور در سینما در گفت وگویی گفته است :خیلی برایم پیش می‌آمد که دست اندرکاران سینما برای بازی در فیلمی دعوتم می‌کردند .چند تا از آشناها وبستگان ما مثل ناصر تقوایی واکبر عالمی هم گاهی چنین پیشنهادهایی می‌کردند و این قضیه چندان برایم نا آشنا نبود .

چای تلخ تقوایی

اولین بار که به طور جدی به بازی دریک فیلم فکر کردم بیست سالم بودو آقای تقوایی قرار بود چای تلخ را بسازد اما فیلم به سرانجام نرسید .این درست موقعی بود که قصدداشتم به آلمان بروم ودررشته دکوراسیون داخلی ادامه تحصیل بدهم .

زمانی برای دوست نداشتن سینمای ایران اما می‌گذرد و یک روز در یک فروشگاه محمد رضا شریفی نیا وآزیتا حاجیان از هدیه تهرانی می‌پرسند به بازیگری علاقه دارد واو در جواب می‌گوید نه .چون در آن زمان سینمای ایران را زیاد دوست نداشت و بازیگری هم طبعا جذابیت چندانی برایش نداشت . اما بالاخره با پی گیری شریفی نیا وحاجیان او برای فیلم روز واقعه به دفتر هدایت فیلم دعوت می‌شود.نقش کوتاه راحله را که به او پیشنهاد داده بودند از نظر خودش نقش خیلی کوتاهی بود که کار خاصی غیر از گفتن چند تا بله وخیر نمی‌کند و بیشتر یک تیپ ساده است تا شخصیت و به همین خاطر جواب منفی می‌دهد .او به گفته خودش می‌دانست که قدم گذاشتن دراین دنیا ممکن است تمام زندگی اش را تحت الشعاع قرار دهد پس اولین نقش باید ارزش این ریسک را می‌داشت .

 

هدیه دراغما

هدیه تهرانی پس از این ماجرا قصد سفر به آلمان را دارد که پیش ازاین سفر تصادف شدیدی می‌کند وبه اغما می‌رود و حدود ششماه در بیمارستان بستری می‌شود .

سه هدیه روی یک نیمکت

بعد ماجرای دعوت مهرجویی از او برای فیلم جدیدش به وجود می آید .ماجرابه گفته هدیه تهرانی ازاین قرار بوده که آناهیتا همتی که با هدیه تهرانی در شهرک اکباتان همکلاس بوده برای تست بازیگری به دفتر مهرجویی می‌رود وقتی متوجه می‌شوند او متعلق به شهرک اکباتان است از او می‌پرسند که آیا دراین شهرک دختری به اسم هدیه را می‌شناسد و او می‌گوید که سه نفر را بااسم هدیه می‌شناسد .در واقع این سه نفر که یکی از آنها هدیه تهرانی بود در مدرسه پشت یک میز می‌نشستند.

نه به مهرجویی!

خلاصه هدیه تهرانی برای فیلم لیلا دعوت می‌شود ولی چون به گفته خودش قصه فیلم را دوست نداشته است آن راقبول نمی‌کند .

او درباره رد کردن فیلم مهرجویی بعدها در مصاحبه ای می‌گوید :البته آن موقع عقلم نمی‌رسید و شاید به خاطر اسم واعتبار آقای مهرجویی باید قبول می‌کردم .اما این مضمون که مردی می‌خواهد زن بگیرد چون همسرش نازاست برای قابل هضم نبود.

بودن یا نبودن یا زیرآب زدن؟! بعد از این برای فیلم بودن یا نبودن کیانوش عیاری دعوت می‌شود و کیانوش عیاری قصه را برای او تعریف کرده وتهرانی از قصه خوشش می‌آید ومی‌پذیرد .کم کم قرار ها جدی تر می‌شود و او شروع می‌کند به تمرین وتحقیق و صحبت با بیماران قلبی .تهرانی درباره منتفی شدن بازی اش دراین فیلم گفته :این پروسه تمرین وتحقیق دو سال طول کشید و من هم چون با فضا و شرایط سینمای ایران آشنایی نداشتم تا بدانم دوستان چه قدر به هم لطف دارند و چه طور زیر آب هم را می‌زنند! مدام می‌شنیدم که این فیلم پروانه ساخت ندارد و به مرحله تولید نمی‌رسد و حتی یکی از دوستان نزدیکم از آقای عیاری شنیده بود که ساخت این فیلم منتفی شده . در حالی که همه اینها شایعه بود و من هم ازاین ماجراها دلخور بودم که چرا آقای عیاری مرا درجریان نگذاشته اند.

 

سلطان کیمیایی وعلاقه مندی به چیزهای قدیمی

بعد قرار می‌شود که در فیلمی از مسعود کیمیایی با فیلمنامه ای با عنوان سیب سرخ هوا بازی کند که ساخت این فیلم توسط کیمیایی منتفی می‌شود وسعید اسدی آن را می‌سازد که خانم تهرانی نیز طبعا در آن حضور پیدا نمی‌کند .پس از آن دومرتبه کیمیایی با او تماس گرفته ومی‌گوید می‌خواهد که یک کار خیابانی بیست روزه را کار کند که ممکن است خوب از کار دربیاید و احتمال دارد خوب از کار درنیاید .خلاصه قرار می‌شود که درفیلم سلطان کیمیایی بازی کند .

او درباره بازی درسلطان گفته : نام کیمیایی برایم مهم نبود چون اگر اینجور بود باید درفیلم مهرجویی بازی می‌کردم .راستش یک دلیلی که درفیلم سلطان بازی کردم این بود که من خیلی به مسائل قدیمی علاقه دارم .بناهای معماری گذشته و مبلمان واشیا قدیمی و کلا مخالف از بین رفتن این چیزها بودم وقصه سلطان هم به این ماجراها مربوط می‌شد .

وای چه قدر فاجعه ام

هدیه تهرانی اولین بار خودش را برروی پرده سینما آزادی می‌بیند وبه آن طور که گفته از خودش خیلی بدش می‌آید.او دراین باره در مصاحبه ای گفته :دفعه اول که خودم را روی پرده دیدم می‌خواستم برم زیر صندلی و قایم شوم و با خودم گفتم :وای چه قدر فاجعه ام .این احساس هنوز هم با من وجوددارد وفرق چندانی نکرده است .

قرمز فیلم قرمز که هدیه تهرانی در آن بازی کرده بود فیلمی بود که درابتدا در فیلمنامه آن دیالوگهای شخصیت هستی با بقیه یکسان ویک لحن بود .در این خصوص هدیه تهرانی با فریدون جیرانی بحث می‌کرد که چون شخصیت هستی شخصیتی مدرن وامروزی است باید دیالوگها را عوض کرد ویا در خیلی جاها این نقش باید با سکوت اجرا شود و این اتفاق هم افتاد .مثلا در صحنه در گیری دادگاه،شخصیت هستی طبعا و طبق فیلمنامه باید درواکنش به دادو بیداد کردن و سیلی زدن خواهر شوهرش او هم دادو بیداد می‌کرد وسیلی می‌زد اما هدیه تهرانی تصور کرده بود که اگر خودش جای آن زن بود هیچ گاه این کاررا نمی کرد تهرانی دراین باره گفته :تمام این پروسه در فیلمها یک جور کشف وشهود بود که هم خودم را کشف می‌کردم وهم دنیای اطرافم را بهتر می‌شناختم .

 

ماجرا جویی های هدیه تهرانی سوال از هدیه تهرانی: قبول دارید که یکی از دلایل گرایش به بازیگری ،تمایل شما به ماجراجویی وکنجاوی است ؟

 

جواب : بله ،کاملا .(ماهنامه فیلم شماره۳۳۰)

همانطور که هدیه تهرانی خودش هم اعتراف می‌کند یک ماجرا جو هست وهمین حس کنجکاوی و ماجرا جویی پای او را به خرابی های زلزله بم ،بغداد ،افغانستان وکردستان عراق می‌کشاند .او خودش دراین باره گفته : هر جا ردی از ماجرا جویی و موقعیت و تجربه چیزهای بکر و تازه باشد خطررا با جان ودل می‌پذیرم و به دنبالش می روم .همیشه فکر می‌کنم که بهتر است بروم و ماجرا ها واتفاقات مختلف رااز نزدیک لمس کنم.

چالش با نقش

از نظر هدیه تهرانی چالش با نقشهای مختلف و دلهره واضطراب برای اجرای آنها یک وسوسه درونی برای برای او بوده است که آیا از پس این کارها برمی‌آید یا می‌تواندآنقدر از خودش دور شود که فرضا یک زن کردرا که ده سال هم از او بزرگتر است را قابل باور کند یا نه ؟

تهرانی در پاسخ به این سوالات همیشه گفته: در نگاه اول ممکن است شخصیتهای فیلمهایی چون پارتی دنیا،دختر ایرونی و غیره مشابه به نظر برسند وجه تشابهی که دراین گونه کاراکترها به نظر می‌رسد یک نوع استقلال و یا شاید همان وجهی است که همه آن را کلیشه یا شخصیتی سردو سنگی می‌خوانند .خیلی احساس نمی کنم که تمام این شخصیتها همواره شبیه به هم وتکراری باشند . شاید هم اینطوری باشد اما چیزی که مهم است توباید هر نقشی را در هر قالبی و فیلمنامه طوری بازی کنی که قابل باور باشد ودرس اجرا شود .

در سینمای دنیا هم فقط بازیگر نیست که سعی می‌کند کاراکتر جذاب و متفاوتی خلق کند آنجا مجموعه ای از عوامل وتواناهایی دست به دست هم می‌دهند تااین اتفاق را تسهیل کنند در سینمای ما گاهی هر کدام از این عوامل نهایت کوششان را می‌کنند که این اتفاق نیافتد!حالا من باید تلاش مضاعفی بکنم تا به رغم همه این عوامل بازدارنده ،جوری جلوی دوربین و روی پرده ظاهر شوم که توی ذوق نزنم ومردم مشتاق دیدنش باشند.

بازی در دوئل در فیلم دوئل احمد رضا درویش او ابتدا قرار می‌شود نقش سلیمه را بازی کند . نقشی که بعدا پریوش نظریه بازی می‌کند . احمد رضا درویش نیز اعتقادداشت که این نقش با توجه به متفاوت بودنش برای تهرانی در آن مقطع نقش ایده الی است .اگر چه اجرای کاراکتر سلیمه در فیلم دوئل از نظر تهرانی اتفاق خیلی ویژه ای بود اما شرایط و تفاوتهای نقش به نظر هدیه تهرانی برای شروع خیلی زیاد بود واحساس می‌کرد این نقش به او نمی‌خورد . البته وقتی او فیلم دوئل را می‌بیند به این نتیجه می‌رسد که می‌شد این کاررا کرد و چندان توی ذوق نمی‌زد .

 

حرف اصلی با آقای درویش این بود که ایراد دوئل در اینجاست که همه دارند به یک شیوه و با لهجه جنوبی حرف نمی‌زنند و در مجموع یک جوری است.این در حالی است که درفیلم زنگی و رومی هم قرار بود نقش یک معلم جنوبی را با لهجه بازی کند و هیچ مشکلی با آن نداشت اما در دوئل این حس به او دست می‌داد که نقش با تغییر یکباره و این گویش در نمی‌آید .

البته او در فیلم جایی برای زندگی چنین حسی را نداشته و از نظر خودش خیلی هم دوست داشتنی بود.درآنجا یک مادر امی چهل ساله است و حتی وقتی فیلمنامه را خواند وقرار شد در آن بازی کند فکر کرد علاوه برتمایزهایی که نقش در فیلمنامه دارد تغییر های دیگری هم باید به آن اضافه کرد تادرست تراز کار در آید.

هدیه تهرانی وزمانه زمانه اولین باری بود که می‌خواستم نقش فرعی بازی کنم . با خودم به این نتیجه رسیده بودم که به نقشهای اول وحضورهای طولانی روی پرده عادت نکنم .ابتدا خیلی داستان فیلم را درک نمی‌کردم و صحبتهای مفصل باآقای صلاحمند هم چیزی را حل نکرد .البته نقش در حد همین یکی دو دقیقه حضور نبود و جذابیت اولین تجربه نقش کوتاه در قبول کردن من تاثیر داشت .

 

آن موقع شایعه های زیادی راه افتاد که من به خاطر حضور گلزار این نقش را قبول کرده ام در حالی که این کار هیچ ارتباطی به ایشان نداشت.

هدیه تهرانی وطرفدارانش

رابطه بازیگران مشهور با هوادارانشان همواره با حواشی بسیاری مواجه بوده است .تهرانی نیز از جمله این بازیگران است . خود او زمانی دراین باره به یک ماهنامه تخصصی و معتبر سینمایی گفته بود : فکر کردن به این طرفداران گاهی آدم را آزار می‌دهد . چون نمی شود نسبت به انسانهای دیگر بی تفاوت بود و اهمیتی به این دلبستگی و علاقه شان نداد . متاسفانه جاهایی ناچاریم که این کاررا انجام دهیم و برخلاف میلمان بی تفاوت نشان دهیم چون تجربه نشان داده ادامه دادن این جورارتباطها چیزی را حل نمی‌کند ووقتی بعضی ها را درگیر ووابسته می‌کنیم به ضررشان تمام می‌شود .

مگر خانم تهرانی هم حمام می‌رود؟!

این بازیگر مطرح سینما درادامه مصاحبه خود گفته بود :ابتدا فکر می کردم این ملاقات ها ومواجه شدنها آنهارا به این نتیجه می‌ساند که من هم مثل آنها آدم معمولی هستم .یکی از این دختران یک بار با منزل هدیه تهرانی تماس گرفته و به او گفته بودند هدیه تهرانی حمام است با تعجب پرسیده بود مگر خانم تهرانی هم حمام می‌رود ؟!احساس کردم بعضی ها تصور می‌کنند مارااز توی صندوق بیرون می‌اورند و می رویم جلوی دوربین وبعد دوباره لای زرورق می‌گذارندمان و می‌گذارند داخل صندوق تا فیلم بعدی !(ماهنامه فیلم شماره ۳۳۰)

خاطره های عجیب مشهور شدن

او خاطره های عجیبی از مشهور شدن دارد از مرد جوانی که مرتب با خانه او تماس می‌گرفته وبعدها تهرانی از طریقی متوجه می‌شود که این مرد فکر می‌کند هدیه تهرانی همسرش است و از او چهار تا بچه هم دارد یا دختر جوانی که پس از فوت مادرش تصور می‌کرد که هدیه تهرانی مادر او ست و یک بارهم که تهرانی از سفر شمال برمی گشته می‌بیند که این دختر روی تخت او خوابیده است .

تهرانی درباره این خاطره ها در اظهاراتی گفته :خاطره های عجیب زیادی دارم .یکی از آنها موقع کار سر فیلم دوئل بود .که یک روز رفتیم بازار شهر وبرای خرید و موقع برگشتن متوجه شدیم جمعیت خیلی زیادی پشت سر ماراه افتاده اند و دعا می‌خوانند. دقیقا شبیه تظاهرات شده بود .

نشریا ت زرد وهدیه تهرانی هدیه تهرانی همانند بسیاری از هنرمندان دیگر از نشریات زرد شاکی بوده او حتی انتظار داشته که باید مسئولان نسبت به این تغذیه بد وغلط و غلط به جامعه و فرهنگ ما واکنش نشان دهند .البه او آنقدر ازاین مسئله گلایه مند است که مثلا در جایی عنوان کرده :شاید هم اینجور مطالب لازم است و گروهی دوست دارند این چیزها منتشر شود .شاید لازم است مردم مدام بخوانند که هدیه تهرانی در فلان مهمانی موهوم دستگیر شده و الان زندانی است وهمزمان هم دارد دوتا فیلم هم بازی می‌کند و تازه درهمان موقع اصلا ایران نیست وبه فلان کشور خارجی رفته وهمه اینها در حالی است که اصلا ممنوع الکار هم شده بوده !در همان زمان در خیابان دیده شده که دستش شکسته و .. .

 

البته به نظر هدیه تهرانی هیچ به دنبال شکایت کردن از این نشریات نبوده . چون به نظرش کسانی که اورا از نزدیک می‌شناسند می‌دانند او دارد چه می‌کند وکسانی هم نمی‌شناسند بسته به وجدان وظرفیت خودشان هرچه که دلشان خواست می‌گویند ومی‌نویسند و کاری هم از دست او برنمی‌آید .در زندگی عادی هم ممکن است بستگان یا همسایه شما پشت سرتان حرفهای ناخوشایند و نامربوطی بزنند . می‌توانی بروی سراغش و بااو دعوا کنی و یا قضیه را رها کنی من از جایی به نتیجه رسیدم که بگذرم .

سالی هشت بار مرا شوهر می‌دهند زمانی یکی از نشریات زرد گفت وگویی به اصطلاح اختصاصی با مادر هدیه تهرانی می‌کند و حرفهایی عجیب غریب منتشر می‌شود . تهرانی با مادرش درباره آن مصاحبه صحبت می‌کند معلوم می‌شود هشتاددر صد آن حرفها رااز خودشان در آورده اند.

 

هدیه تهرانی البته یک بر واکنش محشری نسبت به این حاشیه سازی ها داده است .او دراین باره گفته :نمی‌توانم هرروز به این فکر کنم که این نشریات زرد سالی هشت بار مرا شوهر می‌دهند . خب راه منطقی مقابله بااین جریان چیست ؟منطق می‌گوید حتی اگر بخواهیم عده این طلاق ها را حساب کنیم با توجه به اینکه من درست در ساعت مقرر پس از سه ماه وده روز شوهر کنم بازهم سالی ده تا شوهر نمی‌توانم عوض کنم . انتظار دارید به این چیزها فکر کنم؟بروم ودوربیافتم وبگویم چرااین حرفها را می‌زنید ؟اصلا فرض کنید این کار راهم کردم . آن وقت تیتر می‌زنند :هدیه تهرانی با حضور در نشریه ما ،ده تا ازدواجش در سال را تکذیب کرد!(ماهنامه فیلم شماره ۳۴۴)

هدیه تهرانی و چهارشنبه سوری شوکران ،کاغذ بی خط و چهار شنبه سوری از تحسین شده ترین فیلمهای هدیه تهرانی هستند .او در مصاحبه ای درباره فیلم چهارشنبه سوری گفته است :فیلمهای قبلی اصغر فرهادی را خیلی دوست داشتم .به همین دلیل پیشنهاد که کرد مشتاقانه پذیر فتم .هیچ وقت فکر نمی‌کردم روزی بخواهد با من کار کند از همان زمان هم معتقد بودم فیلم خوبی خواهد شد .فرهادی مطمئن نبود بتوانم این نقش را خوب از کار دربیاورم .تردیدش به نظرم از جایی بود که دلش نمی‌خواست سایه هدیه تهرانی روی فیلم بیافتد و یک سوپر استار به معنای عامه پسندش فیلم را تحت الشعاع قرار دهدو روی فروش آن تاثیر بگذارد .به هرحال مشکوک بود . درواقع دلش می خواست من کار کنم اما این نگرانی را هم داشت .

 

خب فرهادی بامن خیلی صحبت می‌کرد و هنوز در آن زمان به نقطه واحدی درباره نقش مژده نرسیده بود .به گزینه های زیادی فکر می کرد . مثلا به من می‌گفت که مژده خیلی زن ضعیف ومظلومی است .بعد می‌گفت با حیا است و درعین حال قدرتمند . هزار جور روحیه راتوضیح می‌داد که در آن واحد همه شان متناقض بودند . در سکانسی که مژده بدو بدو می‌آید و توی راه پله و با مرتضی در آسانسور حرف می‌زند پنج نوع بازی از من می‌خواست .یعنی باید زنی را می‌شناختم که در عین ناامیدی وبدبینی و مظلومیت وقدرت ،حواسش هم به آبرویش است که همسایه ها ازسرو صدا ها با خبر نشوند وآبرو داری کند . بعد می‌گفت نه ،باید جیغ بزنی و سروصدا کنی.خلاصه گفتم : بابا تکلیف من را روشن کن که بفهمم بالاخره قضه از چه قرار است !گفت :همین طور که جلو می‌رود دارم از درون خود تو مژده را پیدا می‌کنم .

  • Like 11
لینک به دیدگاه
  • 5 ماه بعد...
  • 1 ماه بعد...
×
×
  • اضافه کردن...