azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اردیبهشت، ۱۳۹۱ زندگی من خالی است ... خالی تر از خالی ...زندگی من شبیه به یک دور باطل شده است ... من میچرخم شاید زندگی میچرخد من هم با او ...شاید ... نکند جایی در همین چرخیدنها سر گیجه مرا از پا در بیاورد ؟ نکند در خالی زندگی گم شوم؟... نکند جایی در همین دورها جا بمانم ؟ نکند محو شوم ؟ خدایا دستم بگیر... از این دور باطل رهایم کن ... کمک کن در سرگیجه فنا شدن تلخترین تقدیر است .... خدایا میشنوی ؟ نمیخواهم در دور باطل جا بمانممممممممممممممم .... 2 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 اردیبهشت، ۱۳۹۱ امروز داشتم فکر میکردم زندگی من خالی شده .... جای یک چیزی یک شخص یک حس خالیه ... خیلی فکر کردم به آدمهای اطرافم به حسهای اطرافم به همه چیز ... آره یه چیزی یه کسی تو لحظه های من کمه ... من خودم رو کم دارم ! من تو همه ثانیه ها کم هستم !!!! 2 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 خرداد، ۱۳۹۲ زندگی خالی ....... خالی از حس ..... خالی از بودن ..... دوست دارم تا بینهایت قدم بزنم .... همه چیز در من محو شده .. تهی از من شده ام .... خالی تر از خالی .... دیگر لیوان من نیمه پری ندارد .... اما در این همه تهی شدن ها ... در گوشه ای از احساسم ... هنوز تو هستی ... هجوم میاوری بر لحظه هایم .... برو تو هم برو .... تو مرا به این احساس پوچ رساندی ... و اکنون در گوشه ای پنهان شدی و پوزخند میزنی ..... برو و تنهایم بگذار شاید از این همه تهی بودن خالی شدم .... فقط برو ........... 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده