رفتن به مطلب

ضرب المثل های نواحی مختلف ایران


sam arch

ارسال های توصیه شده

ضرب المثل های ایلامی

 

 

دَلیا و گپ سَگ حَر�م نِیو

دریا به دهن سگ حرام نمی شود

 

منظور: با بدگویی كردن نسبت به فرد متشخصی از شخصیت و فضیلت او كاسته نمی شود

 

 

دِما سگ سِخو وِرچِنَه

به دنبال سگ استخوان جمع می كند

 

منظور از طماع بودن است

 

 

دو بهارو, طَنَی روزگارو

دوغ بهاران, طعنه روز گاران

 

منظور: انسان نباید بخشش توام با منت دیگران را بپذیرد

 

 

سَوغات خرس هَپَلوكه

منظور:سوغات خرس پیاز كوهی

 

 

داشتِم داشتِم حَسَونِی, دارِم دارِم حَسَوَه

منظور:داشتم داشتم حساب نیست, دارم دارم حساب است

 

 

سگیل همه وَ دَو, سگِ گیوَه كش هم وَ دَو

سگها همه به دو, سگ گیوه كش هم به دو

 

منظور:انسان باید با توجه به شرایطش و موقعیتش عمل كند و خود را هم طراز طبقات متمول نكند

 

د�ختِر بَنچینَه سنگی, بَختِش مِیا یَه رَنگی

 

منظور:دختری كه با وقار بنشیند, بخت خوبی به سراغش می آید

  • Like 7
لینک به دیدگاه

ضرب المثل های بجنوردی

 

بی‌حیا بیل باقلده, بیچاره قاچ سن گری

بی‌حیا که بیل برداشت, بیچاره باید فرار کند

 

پیس, پیسه تاپیه, سو چُغر تاپیه

بد, بد را پیدا می‌کند, آب گودال را پیدا ‌می‌کند

 

ملا اِلَنِه تاپیه

ملا مرده را پیدا ‌می‌کند

 

خاتِن بارده, خاتن لرین نقشده

زن هست که نقش تمام زنهاست

 

خاتن بارده آرپه دن آش اِ دیه

زن هست که از آرد جو آش می‌پزد

 

خاتِن بارده, اَرِنِن ایرینه خوش اِدیه

زن هست که دل شوهرش را خوش ‌می‌کند

 

خاتِن بارده اَرِه تورپاق باش اِدیه

زن هست که شوهرش را خاک بر سر ‌می‌کند

 

 

علی سه دله ولی سه دله قرلمیشن نمامسه دله

علیشم دیوانه ولیاشم دیوانه از دم یکطرف همشون دیوانه

 

دورده دورده , دِه دِه , دََوَه

صبر کرد صبر کرد گفت دوه

این ضرب المثل وقتی بکار میره که کسی حرفی رو بیموقع بزنه

 

بوئیلکه قوش بیلدرکنه جیو جیو ارگته

گنجشک امسالی به گنجشک سال قبلی جیک جیک یاد میده

 

توئی دَن سوئره تومبلی

بعد از عروسی بزن و بکوب

این مثل وقتی بکار میره که کاری رو بیموقع انجام میدن

 

 

تصنیف عاشقانه به زبان كردی بجنوردی (كرمانجی)

 

سر زلفان قاچی مَكَه

لاوكِه خَلكِه عشقی مَكَه

عشقی دَكی بی دل مَكَه

ها لیلا نِه , لیلا نِه وا مُقامِه د�رنَه جانِه

 

سر رویِ تَه دَ گِرِم

زار و ضَرور دَفِكِرِم

وَ وی دردا از دَ مِرِم

ها لیلا نِه, لیلا نِه وا مُقامِه د�ر نَه جانِه

 

شیلوارِه خَه چینِه پدِدِه

وَ گُلاوِه بینِه پِدِه

شَوِ جارِه شو نِه پِدِه

ها لیلا نِه, لیلا نِه وا مُقامِه د�رنَه جانِه

 

تو دستی خَه حمایل كَه

لَه گَردَنی مِن سایِل كَه

اَزی گالِم مِن جایل كَه

ها لیلا نِه, لیلا نِه وا مُقامِه د�رنَه جانِه

 

سر زلفان خود را قیچی مكن

پسر مردم را عشقی مكن

اگر عشقی می كنی بیدل مكن

درنه جان به این مقام می خواند: ها لیلا نه, لیلا نه

 

سر راه تو را می گیرم

زاری كنان در اندیشه ام

با این درد من می میرم

درنه جان به این مقام می خواند: ها لیلا نه, لیلا نه

 

شلوار خودت را چین بده

با گلاب آنرا بو بده

شبی یكبار مرا در كنار خود جا بده

درنه جان به این مقام می خواند: ها لیلا نه, لیلا نه

 

هر دو دستت را حمایل كن

در گردن من از روی محبت

من پیر شده ام جوانم كن

درنه جان به این مقام می خواند: ها لیلا نه, لیلا نه

  • Like 7
لینک به دیدگاه

ضرب المثل های تهرانی

 

اگر تو سه ساله كالسكه چی شده ای، من سی ساله كالسكه سوار میشم.

حرف كهنه كار به تازه كار پر مدعا

 

با آب حموم مهمون می گیره

به كسی كه به غذا، یا سفره ی دیگری تعارف بكند.

 

برادر خورده شیشه م باشه باید قورتش داد.

نظر خواهر نسبت به برادر در اجبار به قبولی او اگر چه آزارنده ترین باشد.

 

به شل گفتن چرا بد می رخصی؟ گفت اتاق كجه.

عذر نامربوط، مشابه عذر بدتر از گناه.

 

پیش قاضی و معلق بازی؟!

پیش همه فن حریف ادعای زیركی كردن.

 

تا پارسال تاپاله رو عوض نون تافتون می گرفت و اه تفو عوض شاهی سفید.

كنایه به تازه بدوران رسیده.

 

تا كاسه آب نشكنه آب ازش نمی چكه.

تا دلت نشكست اشكت رونقی پیدا نكرد.

 

جلوی زبون مردمو نمی تونی بگیری در گوشتو بگیر.

بی اعتنایی به حرف مردم.

 

چاله نكنده منارشو دزدیده.

كار بی محاسبه انجام دادن.

 

حالا قلقلكش كنی سال دیگه خبر می شه

كنایه ازتنبلی و بی حالی زیاد از حد است.

 

دنیا همین صد سال اولش سخته.

در دنیا آسودگی نمی باشد.

صفای هر چمن از روی باغبان پیداست.

نظر به برخورد صاحبخانه با مهمان.

 

كالسكه یدكم بالای قر یار

جمله ای در تلف آخرین سكه یا ته مانه ی جیب

 

سلمونیا كه بیكار میشن سر همو میتراشن

به كسی كه از بیكاری سر خود به بیگاری گرم بكند.

 

سبزی آش همسایه, گوشواره گوشاشه همسایه

دستور قناعت و دور و بر زندگی را گرفتن به زن

در خانه ای زنی از باقیمانه های سبزی همسایه كه از شلخته گی بیشتر سبزی ها را در پاك كردن دور می ریخت و او سبزی خود را از آنها تامین نموده از پس انداز پولشان گوشواره خریده بود, روزی آنها را به گوش كرده وسط حیاط به خواندن و رقصیدن بر آمد كه: سبزی آش ....

  • Like 6
لینک به دیدگاه

ضرب المثل های تهرانی

 

نذر می كنم نذر سرم, خودم می خورم با پسرم

نذوری كه میان خود و اقارب پخش بشود

 

نعل پیدا كرده پی اسبش می گرده

طماع, خام طمع

 

نفهم تر از گوساله پرس ( پرست) مرده پرس!

به كس یا كسانی كه حیات افراد را توجه نداشته, در مماتشان زاری و اشك نثار نموده بزرگ و چنین و چنانش بكنند!

 

نه كلاگیس, گیس میشه, نه مرد بی قباله شوور

بی اعتباری معاملات پا در هوا

 

نه دو بند انگشت, نه صد من منت!

رد محبت و عنایت منت گذار

 

عسل در باغ هست و غوره هم هست // زلیخا هست و فاطمه كوره هم هست

نظر به خوب و بد و زشت و زیبا با هم بودن

خوب و راحت مطلق وجود نداشتن, دوری جستن از انتظار دوست و همسر و روزگار بدون نقصان و عیب.

 

توی این قبر كه بالاش زار می زنی مرده نیس

متوجه كردن كسی كه امید به شخص و جا و وعده های پوچ بسته, یا خیال و نظر توقع تمنا داشته باشد.

 

آب داشتی, تخم داشتی, تو بودی كه نكاشتی؟!

افسوس و شمات, حیرت به حال كسی كه فرصتی بس مناسب از كف نهاده باشد!

 

آب به آب بخوره زور ور میداره

مثل: دو دست كه به هم بخوره از توش صدا در میاد

منظور فایده اتحاد

 

آبرووِ, آب كه نیس از جوب گرفته باشم.

حرف كسی كه بخواهند در كاری خلاف یا به وساطت, میان دو بی‌منطق دخالتش بدهند.

 

آتیش كی بوده كه دود نداشته باشه!!

كدام خانه‌ای بوده كه تویش حرف و سخنی نبوده, كدام دعوایی بوده كه فحش نداشته؟!

 

هر كی خر شه ما پالون, هر كی در شه ما دالون

حرف بی‌طرف‌ها و سر به‌كار خودها و كناره‌جوهای از سیاست و مانند آن

 

بودم بودمو ولش كن, هسم هسمو حساب كن

به لاف زن, به گزافه‌گو به كس كه به راست یا دروغ, وصف چنین و چنان بودن خود بكند.

 

نه سرمو بشكن, نه گردو تو جیبم بكن

نه آزارم بده, نه قربان صدقه ام برو

 

هر كی باید دسشو به زانوی خودش بیگیره

دستور به قطع امید از دیگران و متكی به خود بودن

 

پاكیزگی تو یقه چركیناس

راستی و درستی نزد فقراست

 

همه می‌ترقن, ما وا می‌ ترقیم!

همه ترقی می كنند, ما ترق معكوس می‌كنیم!

 

تهرون جاییه كه رستم توش گرزشو گرو یه نون سنگك گذاش

دامن‌گیری خاك تهران و گرفتارشدن در آن.

روایتی از گرز زیر طاق چهارسو بزرگ: در گچ‌كاری طاق چهار‌سوق بزرگ, گچ‌كار خوش ذوق آن گرز مانندی از گچ ساخته سمت جنوب شرقی پا طاق آن قرار داده, اسمش را گرز رستم گذارده بود و به مرور زمان این نظر بر آن افزوده شد كه آن را رستم به بهای نان سنگكی نزد نانوای چهار سو گذارده.

  • Like 3
لینک به دیدگاه

ضرب المثل های بختیاری

 

نُو کور (نان کور)

اشاره به خسیس بودن

 

زینه زِ ول گشتن اِیا ، سرؤ میرن اِشکنه

زن از خیابون گردی بر میگرده میزنه سر شوهرو میشکونه

اشاره به دست پیش گرفتن است

 

اِخومِت که اِگُمِت ( دوستت دارم که به تو می گویم ).

 

بَختُم، بَختِه دامِه، کَوشا کُهنِه دام بِه پامِه.

شانسم شانس مادرمه ، کفشای کهنه مادرم انگار پاهامه

 

دوست اِگُه بِت اِگُم، دِشمِن اِگُه خواستُم بِت بِگُم.

دوست بهت میگه و دشمن میخواد که بهت بگه

 

هر کِه نِه حَرف نَکُشت، تیر تُفَنگ هم نِکُشِس.

هرکس در برابر حرفای مفت مقاوت کرد در برابر تیر تفنگ هم زنده میماند

 

تیلی که تخم ناد ، هندا داسه

جوجه ای که تخمگذار شد ، همسن مادرش است.

کنایه از: فرزندی که ازدواج کرد و بچه به دنیا آورد ، همسن پدر و مادرش شده است.

 

هر کی ناره دالو ، نی ره هونه هالو

هر کس مادر بزرگ ندارد به خانه دایی اش نمی رود.

 

هر چی کنی ، سی ناکس ، نه ایگو خو ، نه ایگو بس

برای ناکس هر هر اندازه کار کنی ، نه می گوید ، خوب است ، نه می گوید ، کافی است.

کنایه از: رویه انسان های بی ارزش و قدرنشناس.

 

سرونه سر زینه بیوه ، دهل ، درس

از بدشانسی زن بیوه ، دهل پاره شد.

کنایه از: بدبیاری و بدشانسی

 

سی گا مکال ،چه یه من ، چه صد من.

برای گاوی که خیش نمی رود و تن به کار نمی دهد ، چه یک من و چه صدمن بذر ، فرقی نمی کند.

کنایه از: آدمهایی که تن به کار نمی دهند ، فرقی نمی کند که کار چه باشد.

 

کچل که مینا دار ایبو ، زه داغ مینا ، هار ایبو.

زن کچل که صاحب مینا و دستار می شود ، هار می شود.

کنایه از: کم ظرفیتی افراد.

 

اوره شومه باداده ، حسنی که خدا داده

ابریشم تاب داده ، حسنی که خدا داده.

کنایه از: اینکه هر کسی را خدواند به شکلی خاص آفریده است.

 

بهیگ به هونه بوس ، تی ناشت ، گهدن ، غلا ، مین ره ، تیاس کند.

عروس اصلاً از اول چشم نداشت ، گفتند: کلاغ در راه چشمانش را کند.

کنایه از: عیب پوشی دختر برای شوهر دادن.

البته در قوم بختیاری صدها ضرب المثل و تمثیل وجود دارد

که اگر عمری بود ادامه می دهیم

با سپاس

  • Like 3
لینک به دیدگاه

ضرب المثل های مازندرانی

 

  • آدم دل خش بوئه خنه کلی پشت بوئه
    • دل آدم خوش باشد خانه آدم پشت لانه مرغ دانی باشد
    • اگر آدم دل خوشی داشته باشد زندگی در جاهای کوچک و فقیرانه نیز قابل تحمل است

 

 

 

  • آدم بی مارو خاخر تونّه دَوّه بی همسایه نتونده
    • انسان بدون خواهر و مادر می تواند زندگی کند اما بدون داشتن همسایه خوب زندگی مشکل است

 

 

 

  • آدم خارِه شه محلة سر شال بوشه تا مردم محلة سر شیر
    • آدمی در محلة خودش شغال باشد بهتر است تا در محلة دیگران شیر باشد.
    • این مثل ناظر بر حمایت و پشتیبانی بستگان و دوستان است که دل را قوت و توانایی می‌بخشد.

 

 

 

  • آسمون ونه لا هسّه زمین ونه زیر انداز
    • آسمون برایش لحاف است و زمین برایش زیر انداز

 

 

 

  • آشنا ور گیر ، غریب موس ده
    • کسی که به آشنایانش توجه کمی دارد و با غریبه ها دمخور است

 

 

 

  • آدم عجول یا چاه کفنه یا چلّو
    • انسانی که در کارهایش رفتار عجولانه داشته باشد به مقصد نمی رسد

 

 

 

  • اسب هدائه خر بئیته خشالی پر بئیته
    • اسب خودش را داد و به جایش خری گرفت و از خوشحالی هم به هوا می پرید
    • کسی که چیز با ارزشی را بدهد و در ازایش چیز بی ارزشی را بگیرد و خوشحال هم باشد!

 

 

 

  • انّه مر بخرده تا افی بیّه
    • آنقدر مار خورد تا افعی شد
    • شخصی که به واسطه انجام کار خلاف زیاد به صورت یک خلاف کار حرفه ای در آمده باشد

 

 

 

  • آخر ماسّه بشنّیه
    • آخر ماست را ریخت
    • سر آخر نتوانست کارش را تمام کند

 

 

 

  • اتّا درزن شه خِدّ بزن اتّا گالوج اتّی ره
    • یک سوزن به خود بزن یک جوال دوز به دیگران

 

 

 

  • اسب پیغوم پِ جو نخرنه
    • با پیام فرستادن برای اسب اسب جو نمی خورد

 

 

 

  • اتّا پیلکا ماس چنّه راغون دارنه
    • یک کاسه ماست چقدر روغن دارد

 

 

 

  • آش که جا دکرد بوئه همه ور انگوس زنّنه
    • آش آماده اگر در ظرفی ریخته شود ازهمه طرف به آن انگشت می زنند
    • اگر دختری خود را بزک کند همه چشمها را به دنبال خود دارد

 

 

 

  • امساله میچکا خوانه پارساله میچکا ره جیک جیک باد بده
    • بچه گنجشک امساله می خواهد به گنجشک بزرگ‌تر از خودش آواز خواندن یاد بدهد

 

 

 

  • او به امام ندنه تش به یزید
    • آب به امام نمدهد ونیز آتش به یزید هم نمیدهد

 

 

 

  • او که از سر بگذره چه یک وجه چه صد وجه.
    • آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب.

 

 

 

  • اتّا شفته اتّا محلّ وَسّه
    • یک دیوانه برای ( بهم ریختن) یک محل کافی است

 

 

 

  • آش لوه سر مزه دارنه زن نومزه سر
    • خوردن آش سر دیگ مزه دارد و زن هم در دوران نامزدی جذابیت بیشتری دارد

 

 

 

  • آفتاب و وارش شال عروسیه
    • آفتاب و باران نشانة عروسی شغال است.
    • کنایه از روبه‌صفتی و فرصت‌طلبی است.

 

 

 

  • اگر داروک بخونده گنه وارش انه
    • اگر قورباغه سبز روی درخت بخواند می‌گویند باران می‌آید.

 

 

 

  • اتی که تسر دکته، دابوی شالِ سر نکِته
    • این‌طور که برای تو افتاد( شانس آمد) برای شغالِ دابو نیفتاد.
    • دابو: نام روستایی است در آمل.

 

 

 

  • اما بامشی خامی که گَل بخره
    • ما گربه‌ای می‌خواهیم که موش بگیرد یعنی نیازمند نیرویی مؤثر و کارآمد هستیم.

 

 

 

  • اش رِ ورْفِ روز کشِننّه
    • خرس را روز برفی می‌کشند، شکار می‌کنند.
    • انجام هرکاری تابع زمان و مکان است.

 

 

 

  • اگر اینکار بیّه، من تسّه، زنّه ورگ، ایارمه
    • اگر این کار انجام شد برای تو گرگ زنده می‌آورم.
    • این مثل در امور محال و غیرممکن گفته‌می شود.

 

 

 

  • اشِ باتنه تِره خاننه چپون هاکنن، برمه کرده که نوه دراغ بوهه
    • خرس را گفتند: تو را می‌خواهند چوپان کنند گریه کرد نکند دروغ باشد.
    • خبری دور از انتظار شنیدن.

 

 

 

  • او جا وَل وِل داینه / پیرجایی شه خِل داینه

 

  • کبوتر با کبوتر، باز با باز / کند همجنس با همجنس پرواز

 

 

 

  • اشِ کشمبه، پلنگ دار دمبه
    • خرس را می‌کُشم پلنگ را می‌تارانم به درخت.
    • شاخ‌و‌شانه کشیدن تو خالی.

  • Like 3
لینک به دیدگاه

  • بپته خربزه شال نصیب بونه
    • خربزه رسیده نصیب شغال می شود
    • چیزخوبی نصیب کسی شده که لیاقتش را نداشته است

 

 

 

  • بوتنه که: خی وچه زنه یا مرغنه کنّه؟ بوته: از این حرامی هرچی بوّی، بر اِنه
    • گفتند: خوک بچه می زاید یا تخم می کند؟ گفت : از این حرامی هر چه بگویی بر می آید.
    • درباره کید و مکر و شیادی برخی افراد بی مروت که از هیچ کار خلافی رویگردان نیستند این مثل را می زنند.

 

 

 

  • بینج پِ ورمز او خرنه
    • کنار برنج علف هم آب میخورد
    • کسی که با چسبانیدن خود به بزرگی برای خودش شهرتی به هم بزندوبه این طریق امرار معاش کند

 

 

 

  • بنه بخرده آدم دارّ وجنه
    • آدم زمین خورده درخت را از ریشه میکند

 

 

 

  • بامشی ره گتنه ته زور دوائه ونه سر خاک دشنّیه
    • به گربه گفتند که ادرار تو دارو است گربه روی ادرار خود را با خاک پوشانید
    • اگر از آدم بد ذات چیز را بخواهی هرچند در توان او باشد از تو دریغ می کند

 

 

 

  • باجا باجا ره بد دارنه زن پِر هر دو تا ره
    • با جناق از با جناق بدش می آید و پدر زن از هردو

 

 

 

  • برمه کنّه نون ندنه
    • گریه میکند ولی نان نمیدهد
    • کسی که برای افرا د فقیر دلسوزی میکند ولی حاضر به کمک به آنها نیست

 

 

 

  • برار که فقیره هفت پشت غیربه
    • برادرش اگر فقیر باشد می گوید نسبتی با من ندارد

 

  • بز، بزه اشنه پلم خورنه
    • بز ،بز دیگری را میبیند و به تبعیت از او گیاهی را میخورد که ضرر دارد.
    • کنایه از تقلید کردن از دیگری

 

  • بابل نرسّی شلوار ره در نیار
    • هنوز به بابل نرسیده شلوارت را بیرو نیاور!

 

 

 

  • بورده ابروی بنّه رج هکنه بزوئه چشّه کور هکرده
    • رفت زیر ابرو را درست کند زد چشمش را هم کور کرد
    • کسی که میخواهد نقصی را بر طرف کند اما بیشتر خرابی به بار آورد

 

 

 

  • بَورده بَپِره بَگُوزیه!
    • کنایه از این که کسی ادعای کاری را می کند اما قادر به انجام کار نیست/

  • Like 3
لینک به دیدگاه

  • پیش دکتی پشت سر ره هم هارش
    • جلو که افتادی به پشت سرت نیز نگاهی بنداز
    • اگر به مال و مقامی رسیدی به افراد زیر دست خود نیز گوشه چشمی داشته باش

 

 

 

  • پلا احمدِشه فاتح ممدِ
    • پلوی احمد را می خوری وبرای محمد فاتحه می خوانی!
    • از کسی که به تو نیکی کرد تشکر نمیکنی ولی از دیگری تشکر می کنی

 

 

 

  • پر کنگِ شلوار خشتک ندارنه وچه باد کنّه
    • شلوار پدرش کهنه و پاره است بچه اش تکبر می کند!
    • فرزندی که پدرش فقیر باشد ولی با این حال افاده داشته باشد

 

 

 

  • پلنگ و بامشی دایی و خِرزانه
    • پلنگ و گربه، دایی و خواهر زاده اند.
    • این مثل را در مورد افرادی که از یک قماشند به کار می برند.
    • سگ زرد برادر شغال

 

 

 

  • پسته بی مغز دهون واز هکنه رسوا بونه
    • هنگامی که پسته دهان بسته بدون مغز را باز کنی رسوا می شود
    • کسی که نسنجیده سخنی بگوید و خود را رسوا نماید

 

 

 

  • پشیل کد خدا بئیه
    • پشیل (آبدزدک شالیزار) کدخدا شد
    • فرد بی تجربه و بی لیاقتی به پست مهمی رسید

 

 

 

  • پز عالی جیف خالی
    • افاده زیاد با جیب خالی
    • کسی که آه در بساط نداشته باشد ولی اهل تکبر و افاده باشد

 

 

 

  • پتک پِتک زنّه راه شونه
    • با ناز و کرشمه راه می رود

 

 

 

  • پنج شنبه نون و خرما در کامبی تا امه مرده جه برسه
    • پنجشنبه نان و خرما بیرون می‌‌دهیم تا ثوابش به مرده ما برسد.

     

    [*]پیر گوی اشکمه

    • کنایه از کسی که همه چیز را میداند وبا تجربه است

  • Like 3
لینک به دیدگاه

تا تشنی دل نخواهه طلا کته وره سوار ننه.

تا مرغ دلش نخواد خروس جوان سوارش نمیشه.

 

 

 

  • تِ تش مره گرم نکرد تِ دی مره کور هکرده
    • آتش تو ما گرم نکرد که هیچ ! دودش چشم ما را کور کرد.
    • کسی که بخواهد کمکی بکند اما ضرر زیادی برساند

 

 

 

  • تو بوّی گل دسته همه گننه هسّه
    • تو که بگویی گل دسته همه می گویند درست است
    • خانم هایی که از شوهرانشان می خواهند احترام آنها را داشته باشند تا دیگران هم از شوهرانشان تبعیت کنند

 

 

 

  • تیم جار خس همه شو پادشاه ره خو ویندن
    • کسی که کنار خزانه برنج می خوابد خواب پادشاه شدن خود را می بیند
    • فردی که با داشتن مال اندکی آرزوهای بزرگی را در سر بپروراند

 

 

 

  • تا ته دار دارنه ولک ته سلام دارنه علِک
    • تا هنگامی که درخت تو میوه دارد به سلام تو جواب می دهند
    • تا موقعی که صاحب ثروت هستی به تو احترام می گزارند

 

 

 

  • تو که راغون نداشتی وینگوم چه کاشتی
    • تو که روغن نداشتی چرا بادمجان (که روغن زیادی برای سرخ شدن میخواهد) کاشتی؟

 

 

 

  • تش سر تش بشته
    • روی آتیش آتیش گذاشت
    • هنگامی که دو خبر بد را پشت سر هم به یک نفر بدهند

 

 

 

  • ترش انار شیره نئؤنه
    • انار ترش شیرین نمی شود
    • کسی که به زور و حیله بخواهد خودش را در دل مردم جای دهد

 

 

 

  • تشی شه وچه پشت دست کشنه گنه چنه نرمه!
    • جوجه تیغی دست پشت بچه اش میکشه میگه چقدر نرمه!

 

 

 

  • تشی کِلی سر، باغ بیتی؟
    • بالای لانه جوجه تیغی باغ خریدی؟
    • اگر کسی در همسایگی فردی نابکار خانه ای تهیه کند یا با چنان آدمی وصلت کند یا شریک شود دیگران در نکوهش از عملش این مثل را می زنند که تو کنار لانه جوجه تیغی که دشمن صیفی‌جات است باغ گرفته ای؟

     

    [*]

  • Like 3
لینک به دیدگاه

ضرب‌المثل‌های ترکمنی

 

اسب برای تركمن با ارزشترین چیزهاست برای همین در ضرب المثلها هم اسب را بكار می برند.

 

آت آدمینگ قاناتی دیر

اسب بال و پر انسان است

 

آت آریق لیقده, قیز غریب لیقده

اسب را در لاغری و دختر را در غریبی بیازمای

 

آت اوركن یریندن, ا‏ُرقورقان یریندن

اسب از هر جا كه رم كند می ترسد و مرد از جایی كه ترس دارد پرهیز می كند

 

آتینگ یوریك بولا نیندن, بختنگ یوریك بولسون

الهی كه بختت از تك اسب تند رو هم تیزتر باشد

 

آت قدرین مینن بیلار, اوق قدرینی آتان

قدر اسب را سوار داند و قدر كمان را تیر انداز

  • Like 1
لینک به دیدگاه

چیستان وضرب المثل های لری

 

چیستان با گویش لری

 

اِسرپ سننی تره, اِ شكر شیری تره

از سرب سنگین‌تر و از شكر شیرین‌تر

"خواب"

 

حونه پاتشا, بی‌درز و بی‌دوز

خانه پادشاه, بدون دوخت و درز

"تخم مرغ"

 

دمی سرخ و قیامت, د در تنن و علامت, ترمی‌ره حوشگ در میا

از داخل سرخ و قیامت, از بیرون تنگ و علامت, تر می‌رود و خشك در می‌آید

"تنور و نان"

 

سوز و سرخ و حنایی, كارد تیز و قصاوویی

سبز و سرخ و حنایی, كارد تیز قصابی

"هندوانه"

 

سیه چی زغال, اسبیه چی شیر, حله چی كمو, خدننه چی تیر

همچون زغال سیاه است, چون شیر سفید, چون كمان كج, و چون تیر خدنگ است

"چشم و ابرو"

 

ریش اسبی اَغل مَغل, دس دجیو و پا در بغل

ریش سفید عجیب و غریب, دست تو جیب و پا در بغل

"لاك پشت"

 

چی یه دیدیم دئی دش, ارّه پا و نوژی چش

چیزی دیدیم در این دشت, پا مانند ارّه و چشم مثل عدس

" ملخ"

  • Like 1
لینک به دیدگاه

ضرب‌المثل‌های لری

 

تا كچكی نكی و گپی نمیرسی

تا كوچكی نكنی به بزرگی نمیرسی

یادآوری به افرادی است تا از فرمانبرداری بزرگترها و استادان رنجیده خاطر نشوند موفق نمی شوند.

 

تراز گـُروَه تا در كَه دو

مسیر راست و همیشگی گربه تا در انبار كاه

كنایه به افرادی است كه رفت و آمد بجای معین دارند.

 

بزم میره, بالا می شینه

بدگویی و غیبت می كند,در صدر هم می نشیند.

كنایه به افراد از خود راضی و دورواست.

 

چش دخوش سی بی سرمه داخلش كرد

چشم از خودش سیاه بود, سرمه هم تویش كشید

دوباره كاری و انجام كارهای زائد و غیر لازم.

 

د دیت كور بیم و تشت روشه نویم

از دودت كور شدم, با آتشت روشن نشدم( گرم نشدم)

كنایه به افراد بی سود و زیان آور است.

 

زیه و هفتا آوو, قاووش ترنیه

به هفتاد آب زده, مچ پایش هم خیس نشده

افراد هفت خط و زرنگ را گویند.

 

ملیچك امسال, جیكه جك پارسال

گنجشك امسال, جیك جیك پارسال

ادعای بیش از توان كردن.

 

 

ضرب‌المثل‌های الیگودرز (بختیاری)

ایر كلا آقاسه نیده بید, ادعا شایی اِكرد.

اگر كلاه پدرش را ندیده بود, ادعای شاهی می كرد.

خودبزرگ بینی و تكبر بی مورد

 

دَدَر و داآ اِبره کُرو بوه

دختر به مادر شبیه است و پسر به پدر

در مورد شباهتهای اخلاقی بین فرزندان و پدر و مادرشاناین مثل آورده می شود.

 

ز خاك ورداشتن چو كنیش دِ خره

از خاك برداشتن,كاشتن تو گل

از بندی به بند سخت تر گرفتار شدن

 

كور ز تیاس ترسه، كچل ز سرس

كور از چشمهاش می ترسد و كچل از سرش

هر كسی از نقطه ضعف خودش ترس دارد.

 

و كچل گتن سی چه سر ته شنه نكنی، گت: خوشم ز ئی قرتی گریا نیا

به كچل گفتن چرا سرت را شانه نمی كنی، گفت: از این قرتی گریها خوشم نمیاد

هر كس در كاری سود نداشته باشد آنرا مناسب نمی داند

 

کُر خو سی هر كه با سرمایه نیخوا

پسر خوب برای هر كس باشد سرمایه نمی خواهد

اشاره به غیرت و جوهر داشتن پسرهای خوب است.

 

 

ترانه سیت بیارم، تك بیت‌هایی که در لرستان در وصف عروس و داماد می خوانند

 

سیت بیارم, سیت بیارم, باری گل باری حنا

بارهای گل و حنا برایت بیاورم

 

حنایا سی دس و پاته, گلیا سی سر جا

حناها برای دست و پایت است و گلها برای داخل حجله

 

ژیره كفتم, ژیره بختم, گرتژیره وم نشس

زیره كوبیدم و بیختم, گرد زیره بر من نشست

 

شادوماد در دروما, سر تا پا گل وم نشس

شاداماد از در كه درآمد غرق در گل شدم

 

ئی انارون نشگنی تو, مر ایما انار حریم

این انارها را نشكنید ما نیامده ایم انار بخوریم

 

سوز كیونه, زین كنیتو, ایمانیش عروس بریم

مادیان سفید عروس را زین كنید, آمده ایم عروس را ببریم

 

ای برارو, ای خوورو, سر من قوربون تو

ای برادر و خواهرانم سر من قربانی سر شما

 

ایقدر خدا نكشم, سی حنا و نون تو

آرزو می كنم زنده باشم و حنا بندان شما را ببینم

  • Like 2
لینک به دیدگاه

ضرب‌المثل‌های جهرمی

 

جهرم شهرستانی است در جنوب استان فارس كه قدمتی چند هزار ساله دارد.

 

یه كفی نون بر بری من بخورم یا اكبری

یه نصفه نون بربری من بخورم یا اکبری

این ضرب المثل وقتی بکار میره که چیز کمی هست وخواهان زیاد داره

 

دریا كه پاك پاكه لق لق سگ چه باكه

با آب دهان سگ دریا نجس نمی شود

 

كوزه گر اوشه بكه

كوزه كر از كوزه شكسته می خورد

 

اگه به امید ننه زیبا نشینم بسی صبحها بی ناشتا بمونم

  • Like 2
لینک به دیدگاه

چند ضرب‌المثل سمنانی

 

 

ا‍ِسبِه وِفا, ویشتِری میردونه.

وفای سگ, بیشتر از وفای مردان است.

 

اَفتووینَه ما یه تو هی شی تا،ا، وِری یون.

به آفتاب میگوید تو غروب كردی كه من در آیم.

 

اَكو حَموم دَبیچون هِلاكون, تو كو هیزم دَبیچی, چه مستِه!!...

منكه حمام بوده‌ام از خستگی هلاكم، تو كه به هیزم كشی بوده‌ای چه مستی!!

 

اِن ایمام زاده, كور مِكِره، شفا منادِه.

این امام زاده, كور می كند, شفا نمیدهد.

 

پیرَه جِنیكا بیِه می چی, بیوه جنیكن پی شی قرض ها گیره.

پیرزن آمد, از بیوه زن شوهر قرض كند.

  • Like 2
لینک به دیدگاه

اشعار و ضرب‌المثل‌های مشهدی

 

 

هَمسَیَه كه از هَمسَیَه بر‌مِگِردَه مِگَه گوسَلَه‌ت پایِ سَگِمَه دِندون گریفتَه

همسایه كه از همسایه بر می‌گردد می‌گوید گوساله‌ات پای سگم را دندان گرفته است

 

به جایی مُرُم كه روی وا ببینُم نِه دِرِ وا

به جایی می‌روم كه روی گشاده ببینم نه در گشاده

 

دیفال رَه یگ رویه كاگل كِردَن

دیوار را یك رویه كاهگل كردن

منظور: كار را فقط از یك جنبه در نظر گرفتن

 

مرد به پارو می اَرَه زن به جارو بِدَر مِنَه

مرد با پارو می‌آورد و زن با جارو بیرون می‌اندازد

منظور: مرد با زحمت مال می‌اندوزد اما زن بی‌ملاحظه خرج می‌كند

 

نِه خورده و نِه برده گیریفته دردِ گُرده

نه خورده و نه برده گرفته درد گرده

منظور: در كار دخالتی نداشته ولی همه زحمات و زیان‌ها متوجه او شده است

 

نِدار خرِه داش و مرده شور جمتاسه

ندار خری داشت و مرده‌شوی جام برنجی بزرگی

منظور: ندید بدید است

 

ماس بریزه جاش مِمَنَه دوغ بریزه جاش چی‌مَنَه؟

ماست بریزد جاش می‌ماند, دوغ بریزد جایش چه خواهد ماند؟

لینک به دیدگاه

اشعار و ضرب‌المثل‌های مشهدی

 

 

در مشهد و فکر کنم خراسان از جاهای دیگه‌ی ایران بیخبرم به سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم ماه شعبان میگن "چراغ برات". مردم به قبور درگذشتگانشون سر میزنن و برای شادی روح اموات، خیرات میکنن. این شعر هم از مرحوم "اصغر میرخدیوی" در مورد مراسم چراغ براته. امیدوارم خوشتون بیاد.

ماه شعبون ماهیه یکسره خیر و برکات

مشدی نیمه ای ماه ره مگه چراغ برات

 

از سه روز به نیمه مانده، سر خاکا محشره

مین قبرستونا گوش آدم از صدا کره

 

سور و سات قاریا خوبه و پولی مستنن

سبیل همه شا بسکه چربه، پوز مگردنن

 

مستنن پولی که الرحمن و یاسین بخنن

دو سه خط نخونده زود در مرن و جیم مکنن

 

سر قبرا مندزن قالیچه و روشم چراغ

شیخ قاریم نشسته خوش و شاد و سردماغ

 

ختم قرآنی ره باید بخنه، ای دو سه روز

پولشم خیلی خوبه توش نداره هیچ سوخت و سوز

 

سر قبرا جوونا لاله و گلدون مذارن

قوم و خویشاش همه هی نقل و نباتم می یرن

 

ای سه روز تو هر خنه روغن جوشی پخته مره

قبایه که بری مرد خنه دخته مره!

 

شیرینی سیوا، آجیل و میوه سیوا، حلوا سیوا

خیر و خیراتشم از زنا سیوا، مردا سیوا

 

از شکر، آرد برنج، تر حلوای زعفرونی

همه شم چرب و چیلی و لای لقمه ی نونی

 

رسم ایه بین گداها همه ره رسد کنن

اما چون خوشمزه یه، نره لاتا یم مستنن

 

همه ی اهل مشد چراغ برات شادن دگه

اعتقاد درن که مرده هایم آزادن دگه

 

سر قبرستون و خیر و خیراتاشا، یک طرف

خیر و خیرات میون خنه هاشا یک طرف

 

ای سه روز تو هر خنه روغن جوشی و حلوایه

که بری هم مبرن، ای رسم از او قدیمایه

 

باز خوبه همی جوری به یاد امواتشاین

هم خودشا مخورن هم مرده هاشا ره مپاین

 

سور فراوونه، پلو قیمه و آبگوشت و شله

هر جایم سوری باشه، قیله و قال و غلغله

 

ای سه روز چراغ براته همه جا ورد زبون

تا شب تولد حضرت صاحب الزمون (ع)

 

شعر زیر از یك شاعر معروف مشهدی است

كه با لهجه‌ی مشهدی سروده شده

 

عید نوروز که امد، پشت سرش بهار میه

دوباره گل مشه زنده، تا به اعتبار میه

مگه ای نشاطه که همه ی گلا ره کرده بزک

به تماشاش آدم، یکدفعه یاد یار میه

وقتی یاس ره مبینی اوجور پیچیده به درخت

نا خداگاه یادم از گیسو های سِـگار میه

مرغ بیداره و شب، تو غرق توی خواب نازی

خواب خرگوشی بسه، عید آمده بهار میه

لینک به دیدگاه

این متن به نقل از کتاب "اشعار مشهدی"، سروده‌ی شاعر معاصر مشهدی، "مرحوم اصغر میرخدیوی"، در مورد مراسم شب چهارشنبه سوری در مشهد قدیم است.]

 

شو چارشنبه سوری ولوله یه

سر هر کوچه مگی زلزله یه

شب چهارشنبه سوری ولوله است و انگار سر هر کوچه زلزله است

 

گله نفتیه که هی هوا مره

بعضی وقتا فتنه هم بپا مره

گلوله ی نفتی رو میندازن بالا، بعضی وقتا هم دعوا میشه

 

میون هر کوچه آتیش و الو

بچه ها به دور آتیشا ولو

وسط هر کوچه آتیشه و بچه ها دورش جمعن

 

خرمن بته ره آتیش مزنن

آتیشا را با پاشا پیش مزنن

بوته ها رو آتیش میزنن و با پاهاشون مرتب میکنن

 

مرن از او دورا دورخیز مکنن

از روی آتیشا هی ورمیجی ین

دورخیز میکنن و از رو آتیش میپرن

 

مگن ای زردی مو از تو بشه

سرخی تو ای آتیش، از مو بشه

میگن زردی من از تو، سرخی تو از من

 

زنا یم میون حولیا خوشن

بری آتیشا خوشا ره موکوشن

زنها هم اون وسط خوشن و برای آتیش بازی خودشون رو میکشن!

 

دیره زنگوله دار دست پری

او میون مشغول رقصه، گل زری

پری دایره زنگی دستشه و گل زری اون وسط میرقصه

 

شور و شادی افتاده تو بچه ها

یکیشا مفته میون آتیشا

بچه ها شادن و یکی میفته تو آتیش

 

خشتکش الو گیریفته پسره

همه ی کارا او شو، خنده دره

شلوارش آتیش گرفته. همه ی کارهای اون شب خنده داره

 

زنا با خوداشا نیت مکنن

هر کدوم چیزی تو کوزه مندزن

زنا با خودشون نیت میکنن و هرکدوم یه چیزی تو کوزه میندازن

 

بعدش از توی کوزه در میرن

همه شم به فال نیکو مگیرن

بعد از توی کوزه در میارن و همه چیز رو به فال نیک میگیرن

 

ساعتی بعد تو کوچه پس کوچه ها

سر چارسو و کنار گذرا

چند ساعت بعد تو کوچه ها

 

زنا هی دوتا دوتا با همدگه

ویستادن که رهگذر چیزی بگه

زنها دوتا دوتا می ایستن و به حرفهای رهگذرها گوش میدن

 

جوونی اگر بخوانه یک غزل

توی او کوچه میفته به هچل

اگه یه جوون رهگذر غزل بخونه توی دردسر میفته

 

غزلش اگه که شاد شاد بشه

مین شعرش امید زیاد بشه

اگر غزل شاد و پرامید بخونه

 

با او نیت اونا دربیه جور

مندزه تو دل اونا شوق و شور

و با نیت زنها جور باشه، توی دلشون شادی میندازه

 

اما وای یه وقته شعره بد بشه

ماجرا ببین کجاها مکشه

ولی وای اگه اون شعر بد باشه، کار به کجاها میکشه!

 

لنگ کفشه مخوره توی سرش

با قلنبه مزنن توی پرش

با لنگه کفش و مشت میزنن اون رهگذر رو!

 

تزه از فالگوشی که راحت مشن

چادراشا ره تو روواشا مکشن

تازه وقتی فالگوش ایستادن تموم شد، چادرهاشون رو توی صورتشون میکشن

 

که کسی نشنسشا توی محل

مگیرن یک کیسه ای زیر بغل

تا شناخته نشن و یه کیسه زیر بغلشون میگیرن

 

یک ملاقه دستشا در خنه ها

به گدایی و به دنبال بچه ها

یه ملاقه میگیرن و با بچه ها در خونه ها به گدایی میرن

 

گاهیم مردی بری خوشمزگیش

تو چادر مره با یک عالمه ریش

گاهی هم یه مرد چادر سرش میکنه!

 

ماجرای شو چارشنبه سوری

از قدیم همیشه بوده ایجوری

از قدیم ماجرای شب چهارشنبه سوری اینجوری بوده

 

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...