AFARIN 7196 ارسال شده در 16 تیر، 2012 در طول تاريخ بشر كساني بوده و هستند كه بر اثر فطانت ذاتي، سرعت انتقال و حضور ذهن سخناني به نظم يا نثر في البداهه، يا غير آن، بر زبان آورده اند كه وقوف بر آنها از نظر تلطيف ذوق و قريحه، پرورش حسن بيان و زينت بخشيدن به محاورات بسيار سودمند و ارزنده ميباشد. . . . نگارنده بديهه گويي ها، حاضرجوابي ها و شوخ طبعي هايي كه چنگي بر دلم زده و شوقي در خاطرم آفريده و به لفظ يا معني اوتار جان و انديشه ام را به اهتزاز و ترنم افكنده، گردآورده ام... به نقل از كتاب بديهه گويي ها تأليف و ترجمه : غلامرضا واحدي (شهريور 1343) 6
AFARIN 7196 مالک ارسال شده در 16 تیر، 2012 اصل فداي فرع «والتر» از دانشمندان فرانسوي در باب آزادي و ترس از آزادي سخني بس طرفه و ظريف گفته است: اشخاصي كه ميگويند اگر به مردم آزادي بدهيم، سوء استفاده ميكنند، حكم كساني را دارند كه معتقد باشند بايد درختهاي انگور را از ريشه كند، چون ميخواران مست ميشوند و بدمستي ميكنند! 5
AFARIN 7196 مالک ارسال شده در 16 تیر، 2012 رشيد و اديب در يك روز بسيار سرد زمستاني كه برف فراواني باريده بود، «رشيد وطواط» براي ديدار و هم صحبتي عازم خانه «اديب صابر» شد.اين دو شاعر و فاضل معروف سال هاي دراز با هم دوست و رابطه محبت داشتند و شوخيهاي شيرين آن دو با يكديگر دهان به دهان ميگشت. وقتي رشيد در آن برف و سرما به در خانه اديب رسيد، و حلقه بر در زد، كنيزكي در را باز كرد و در جواب رشيد گفت اديب در خانه نيست. رشيد همان جا اين بيت را سرود و به صداي بلند خواند: آنكس كه برون رود در اين روز / احمق تر از او كس دگر نيست اديب صداي او را شنيده، دريچه بالاي خانه را گشود و در جوابش اين بيت را ساخت و خواند: من خود به حرمسراي خويشم / پيداست كه در برون در كيست! 6
AFARIN 7196 مالک ارسال شده در 16 تیر، 2012 حرف حسابي «برنارد شاو» از «چرچيل» بدش مي آمد، بدين جهت روزي دو بليط يكي از نمايشهاي خود را براي او فرستاد و در كاغذي نوشت كه دو بليط شب اول نمايشم را فرستادم؛ يكي براي شما و ديگري براي يك دوستتان در صورتي كه در زندگي دوستي هم داشته باشيد! چرچيل بليط را پس فرستاده و در نامه اي نوشت: متأسفانه شب اول نميتوانم شركت كنم. شب دوم خواهم آمد. البته در صورتي كه پيس شما را شب دوم هم نشان بدهند! 4
AFARIN 7196 مالک ارسال شده در 16 تیر، 2012 وسواس شخصي نزد يكي از فقها رفت و گفت: من حس كردم كه دامنم با نجاستي تماس يافت ولي هرچه نگاه كردم آلودگي در آن نديدم. فقيه گفت عيبي ندارد و چون اصل بر طهارت است، دامنت پاك است. آن مرد قانع نشد و نزد يك فقيه ديگر رفت و سؤال را تكرار كرد و او گفت با وجود ترديد چون شستن باعث پاكيزگي زيادتري است، احتياطاً برو دامنت را بشوي. مرد باز قانع نشد و نزد فقيه ديگري رفت، فقيه سومي چون جريان ماوقع وسواس ابلهانه مرد را شنيد، براي رفع شر وي گفت برو اول دامنت را آلوده كن و بعد آن را بشوي!! 4
AFARIN 7196 مالک ارسال شده در 16 تیر، 2012 فايده دشمنان يكي از مردان بزرگ كه در زندگاني موفق شده بود، علت كاميابي خود را براي دوستانش چنين توضيح ميداد: ... در زندگي خيلي بيشتر از آنچه دوستانم به من كمك كنند، دشمنانم در موفقيت من مؤثر بودند: براي اينكه وقتي انسان آهسته در راهي ميرود، نوك پايي كه از عقب به او بزنند، خيلي بيشتر او را به جاده ميراند تا اينكه از روبرو به او برسند و بخواهند با او دست بدهند. 3
AFARIN 7196 مالک ارسال شده در 15 خرداد، 2013 ارزش آزادي «ژان روستان» دانشمند فرانسوي عقيده دارد: من اگر در بهشت باشم، ولي به من بگويند حق نداري جهنم را به اين بهشت ترجيح بدهي، از آن بهشت بيرون ميروم. 2
ارسال های توصیه شده