Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در ۲۵ فروردین، ۱۳۹۱ *کهنه فرو می ریزد،زمانه دگرگون میشود و از دل ویرانه ها حیات نویی می شکفد. *نوبهار زندگی تنها یکبار میشکفد و مکرر نمیشود. 15 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در ۲۵ فروردین، ۱۳۹۱ *فردا ديگر نمي توانيم، پس بگذار امروز زندگي كنيم *آه كاش دوران زيباي عشق جوان تا ابد سبز مي ماند. 12 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در ۲۵ فروردین، ۱۳۹۱ هر که را بینی در پی خوشبختی خویش است لیک بس تنگ باشد،گذرگاه پوییدن به سوی آن... 15 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در ۲۵ فروردین، ۱۳۹۱ *بازی زندگانی،سرخوشانه و سرور انگیز به چشم می اید، اگر آدمی،گنجی در سینه داشته باشد.... *آنچه به دقیقه ای به سامان می رسانی، جاودانگی را به بار نمی اورد. 14 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در ۲۵ فروردین، ۱۳۹۱ بختت امروز،سخت سر کیف و بیدار است اما بترس از ناپایداریش! *آدمی بیش از انکه هر چیزی دیگر باشد،موجودی است احساساتی 15 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در ۲۶ فروردین، ۱۳۹۱ *از تنه خشک هیچوقت جوانه ای سر نمیزند. *همه چیز شادمان گردد و امیدوار، وقتی از نو بهار تازه شود. 13 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در ۲۸ فروردین، ۱۳۹۱ *در برخی سرزمینها،هرچند هم پهناور ،گاه سخت دلم میگیرد. *کثریت چیست؟اکثریت یاوه است.زیرا همواره اندکی از ایشان درک و شعوری داشته اند. 14 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در ۲۸ فروردین، ۱۳۹۱ *مجاز به گفتن چه چیز با صدای بلند در گوشهایی نجیب هستی؟آنچه دلی نجیبت تو را به سوی مجاز آرام انجام دادنش می کند. *وقتي در تعصب و غيرت افراط بشود،حتي اگر درست هم باشد،ميتواند باعث خيانت شود. 14 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در ۲۸ فروردین، ۱۳۹۱ *وقتی کمان را بی اندازه بکشند،در هم میشکند. *انکه میخواهد زود استاد شود،باید خیلی زود دست به کار شود. 13 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در ۲۰ تیر، ۱۳۹۱ مقام عالی انسانی در برابر شماست. آن را بدست آورید. 3 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در ۲۰ تیر، ۱۳۹۱ اگر هر کس همه کس را دوست میداشت همه کس صاحب دنیا میشد. 3 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در ۳۰ مرداد، ۱۳۹۲ بتهوون موسيقيدان آلمانى در پايان سمفونى نهم خود از قصيده «به شادى» شيلر استفاده كرد. براى اولين مرتبه در تاريخ اين گونه موسيقى، خواننده اى آن را همراهى كرد. البته فقط از بخشى از قصيده شيلر در اين قطعه استفاده شد؛ بند ۱ و ۳ و بخش اول بند ۲ و بخش دوم بند ۴. اين «آهنگ» از مدت ها پيش، سرود اروپاى متحد است. اى شادى، اين لحن نه! بگذار دلپذيرتر و شادتر بخوانيم! شادى، اى جرقه زيباى خداوند، دختر بهشتى، مست از شادى، وارد حرم مقدس آسمانى تو مى شويم! جادوى تو باز هم چيزى را به هم مى پيوندد كه از هم جدا شده بود؛ جايى كه بال هاى نرم تو آرام گيرد، تمام انسان ها برادر مى شوند؛ وقتى شاهكار به انجام مى رسد كه براى دوست، دوست بود، و كسى كه زنى دوست داشتنى را به دست مى آورد، شادى كند! بله، كاش روى كره زمين، فقط يك شخص پيدا مى شد كه روح داشت! و اگر كسى هرگز نتوانست، پنهانى و گريان از اين محفل خارج شود، تمام موجودات از سينه طبيعت شادى را مى نوشند؛ تمام خوبى ها، تمام بدى ها در پى رد سرخ فام آن هستند. طبيعت به ما بوسه و تاك داد، و يك دوست را با مرگ آزمايش كرد؛ شهوت به كرم داده شد، و تولد در محضر خداوند ايستاد! شاد، مانند حشرات آفتابى آن در ميان آسمان زيبا برادران، راه خود را برويد، شاد، مانند قهرمانى كه براى پيروزى مى رود. در آغوش گرفته و ميليونى باشيد. از اين بوسه تمام جهان! برادران! پدرى مهربان حتماً در بالاى چادر ستارگان زندگى مى كند. بر زمين مى خوريد، ميليون ها؟ اى دنيا، او را مى شناسى؟ او را در بالاى چادر ستارگان جستجو كنيد! حتماً در آنجا زندگى مى كند! لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده