رفتن به مطلب

آموزشگاه زبان ترکی


El Roman

ارسال های توصیه شده

سلام و عرض ادب خدمت دوستداران زبان ترکی

 

اول از همه دوست خوبمون امین 202 قبلا زحمت همچین تاپیکی رو کشیده بودند ولی چون من با روش آموزشش مشکل دارم خودم میخوام یه تاپیکی بزنم

 

دوم اینکه میدونم جای تاپیک تو تالار زبان هست ولی چون استقبال اونجا صفر خواهد بود تقاضا دارم این تاپیک تو تالار آزاد بمونه حتی در صورت امکان مهم بشه مثل باشگاه و اگه نخواهید گذاشت تو تالار آزاد باشه همین اول بهم بگین و تاپیک رو پاک کنید

 

سوم خیلیا به من گفتن میخوان ترکی یاد بگیرم و من هم بر مبنای علاقه دوستان این کار رو میکنم پس تشکر های پای پستها نشون دهنده اینه که موضوع توسط دوستان تعقیب میشه و اگه اینجوری نباشه من انگیزه ای برای ادامه تاپیک نخواهم داشت

 

چهارم روش آموزش به این ترتیب خواهد بود اول کمی لغت کمی قواعد و کمی لغت کمی قواعد ...

 

پنجم ترکی آذربایجانی رو آموزش میدیم چون همتون دور و برتون ترک آذربایجانی دارید و یقینا پتانسیل یادگرفتنش رو نسبت به استانبولی بیشتر دارید

 

ششم هدف تاپیک این نیست که شما مثل من بتونید ترکی حرف بزنید چون ترکی به قدری زبان گسترده ای هست که مطمئن باشید یاد گرفتن چینی از ترکی راحت تر هست، هدف فقط اینه که بتونید ارتباط برقرار کنید

 

هفتم اینکه چون من ترکی رو مادرزادی یاد گرفتم و گرامرش رو نخوندم قطعا تو یاد دادن به شما هم به مشکلاتی بر خواهم خورد، مثل مادر بزرگ شما که فارسی رو فول حرف میزنه اما ازش بپرسی نهاد چیه مصدر چیه نمیدونه!

 

هشتم من ترک اورمیه هستم و ترکی هم مثل فارسی لهجه های مختلفی داری (اصفهانی مشهدی ...) پس ممکنه چیزی که من میگم با معدود کلماتی که شما بلدید فرق جزئی داشته باشه در این موارد گیر ندید که فلان چیز درسته، از بقیه دوستان ترک هم تقاضام همین هست که نیان بگم این غلطه اون درسته :banel_smiley_4:

 

نهم چون ترکی ما به دلیل سالها تلاش خستگی ناپذیر حکومت های مختلف جهت به فراموشی سپردنش در حال حاضر دارای مقداری ناخالصی هست من تمام سعیم رو میکنم ترکی اصیل رو به شما یاد بدم

 

دهم اسپم اکیدا و اکیدا ممنوع هست اگه سئوالی دارید مختصر و مفید مطرح کنید

 

 

مدیریت محترم تالار در مورد بند 2 اوکی بدن تا من شروع کنم وگرنه پاک کنید تاپیک رو :icon_gol:

  • Like 20
لینک به دیدگاه

من اینو به مدت یک هفته تو این تالار نگه میدارم اگر اسپمی داخلش صورت بگیره کل تاپیک رو میپرونم البته بهتر بود تو تالار فرهنگ و تمدن بزنی تا اینجا

  • Like 11
لینک به دیدگاه
من اینو به مدت یک هفته تو این تالار نگه میدارم اگر اسپمی داخلش صورت بگیره کل تاپیک رو میپرونم البته بهتر بود تو تالار فرهنگ و تمدن بزنی تا اینجا

 

میخوام بازدید کننده داشته باشه اونجاها کسی نمیاد که :hanghead: اوکی پس اگه اسپم نباشه میمونه، مرسی

 

اسپم ممنوع

  • Like 15
لینک به دیدگاه

1 - اعداد

 

فارسی / ترکی / torki

 

یک / بیر / bir

دو / ایکی / iki

سه / اوچ / uch

چهار/ دورد / dord

پنج / بش / besh

شش/ آلتئ / alti

هفت / یددی / yeddi

هشت / سککیز/ sakkiz

نُه/ دوقوز / doqquz

ده / اون / on

یازده / اون بیر / on bir

دوازده / اون ایکی / On iki

بیست / ایرمه / iyirme

سی / اُتوز / otuz

چهل / قیرخ / qirkh

پنجاه / اَللی / alli

شصت / آتمیش / atmish

هفتاد / یتمیش / yetmish

هشتاد / س.کسان * / seksan

نود / دوخسان / dokhsan

صد / یوز / Yuz

صد و ده / یوز اون / yuz on

صد و یازده / یوز اون بیر / yuz on bir

دویست / ایکی یوز / iki yuz

سیصد / اوچ یوز / uch yuz

هزار / مین / Min

هزار و صد / مین یوز / min yuz

پنج هزار / بش مین / besh min

صد هزار / یوز مین / yuz min

صد و ده هزار / یوز اون مین / yuz on min

 

مثال :‌

هفده = 10 + 7 = اون (10) یددی (7) = اون یددی / on yeddi

صد و هفده = 100 + 10 + 7 = یوز (100) اون(10) یددی (7) = یوز اون یددی / yuz on yeddi

پانصد و نود و نه = 500 + 90 + 9 = بش یوز (500) دوخسان (90) دوقوز(9) = بش یوز دوخسان دقوز / besh yuz dokhsan doqquz

صد و سه هزار و پانصد و دوازده / 103.000 + 500 + 12 = یوز اوچ مین (103.000) بش یوز (500) اون اکی (12) = یوز اوچ مین بش یوز اون ایکی / yuz uch min besh yuz on iki

 

 

* در مورد عدد هشتاد به نظر میرسه عامه مردم یا روحانیون دقیق نمیدونم همین کاری رو کردند که نواندیشان داره میکنه (و من مجبور شدم وسطش نقطه بزارم تا قیلتر نشه)، به علت تشابه کلمه seksan به se.x، این کلمه در طول سالیان در آذربایجان ایران قیلتر شده و عامه مردم الان به جای واژه اصلی معادل فارسیش رو جایگزین کردند یعنی هشتاد! در بین تمام اعداد فقط این عدد رو فارسی میگن، مثلا میگن هشتاد بیر! ولی در ترکیه یا جمهوری آذربایجان همون لغت اصلی کاربرد داره

  • Like 19
لینک به دیدگاه

ضمایر فاعلی

 

فارسی/ ترکی/ torki

 

من / من /man

تو / سن / san

او / اُ / o

این / بو / bu

ما / بیز / Biz

شما / سیز / siz

آنها / اُنلار / onlar

اینها / بولار / bular

 

 

چند جمله ساده

 

من آمدم / من گلدیم / man galdim

تو رفتی / سن گتدین / san getdin

آنها ناهار خوردند / اُنلار ناهار یدیلر / onlar nahar yedilar

  • Like 19
لینک به دیدگاه

به نظرم تاپیک جالبیه

چون خیلی ها علاقه دارن این زبان رو یاد بگیرن

به نظرم این تاپیک اینجا بمونه بهتره چون این دید رو به بچه ها منتقل میکنه که برای اشاعه فرهنگشون تلاش کنند به هر نحوی که شده با آموزشو خبر وامضا و چون انجمن مبنای آموزشی داره به نظرم چند وقت تا زمانی که خود استارتر علاقه به آموزش داره اینجا بمونه:icon_gol:

 

اما یه سوال دارم از حامد ببین حامد من یه کلمه ام از این زبان بلد نیستم ولی علاقه دارم یاد بگیرم پس با من میتونی به نتیجه دلخواهت برسی و در پایان یه آزمون بگیری ببینی چقدر موفق بودی:a030:

  • Like 12
لینک به دیدگاه

من فقط خودم موندم استانبولی کار کنیم یا آذربایجانی :ws52: لطفا کسی اگر نظری داره تو پروفایلم بهم بگه، وگرنه همین آذربایجانی رو پیش ببریم:a030:

  • Like 11
لینک به دیدگاه

خوب الان یک فعل رو در قالب یه جمله ساده در صرف میکنیم تا بعد از اون ضمایر مفعولی و ملکی و فاعلی و ...

 

 

فارسی / ترکی / torki ( اینکه میگم torki و نمیگم turkce به خاطر اینه که کلمه لاتینی که مینویسم با حروف اصلی ترکی نیست یعنی مثلا ش رو sh مینویسم نه ş )

 

رفتن /گتمخ/ getmakh

 

من رفتم / من گتدیم / man getdim

تو رفتی/ سن گتدین/ san getdin

او رفت / اُ گتدی / o getdi

 

 

ما رفتیم / بیز گتدیخ / biz getdikh

شما رفتید / سیز گتدیز / siz getdiz

آنها رفتند/ اُنلار گتدیلر/ onlar getdilar

 

 

 

فکر کنم فعلا نریم تو زمانهای حال و آینده هنگ نکنید :ws52: واسه امروز فکر کنم زیاد شد، از فردا یک پست لغت و یک پست گرامر خواهم نوشت

پیشنهادات و انتقادات در پروفایل اینجانب :a030:

  • Like 13
لینک به دیدگاه
من فقط خودم موندم استانبولی کار کنیم یا آذربایجانی :ws52: لطفا کسی اگر نظری داره تو پروفایلم بهم بگه، وگرنه همین آذربایجانی رو پیش ببریم:a030:

 

 

 

سلاممممممممممممممممم

 

ووای که چه خوب کاری کردی.سپاس!میشه ترکی آذربایجانی.

 

من صفر صفرم.راستی جمله بندی رو هم میشه توضیح بدی؟فقط کلمات مهم نیست.کاش فایل صوتی هم بود:ws52:

وحیدخان اسپم نکردما فقط نظر دادم و تشکر!

 

سپاس.

  • Like 11
لینک به دیدگاه

بنظر منم ترکی اذرباییجانی بهتره

دستت ندرده ما ها که ترکی بلد نیستیم و شوهرمون ترکه لازم میشه:w02:

بنظرم فعلا با جمله های کوتاه شروع کن تا خوب بلد بشیم و فعل های زمان گذشته و حال و اینده رو هم بگو

مرسی:w02:

  • Like 10
لینک به دیدگاه

دوستان تفاوت آذربایجانی و استانبولی علاوه بر تفاوت در برخی لغات، تفاوت در لحن بیان و ریتم حرف زدن هست، حتی ترکهای آذربایجان هم اگه تا حالا نشنیده باشند استانبولی رو شاید دفعه اول فقط 10٪ بفهمنش، اما اگه فقط چند روز به تلوزیونشون نگاه کنن و گوششون با ریتم صحبت اونها آشنا بشه در همین چند روز این 10٪ میرسه به 60-70٪ ، با توجه به خواسته بیشتر بچه ها آذربایجانی پیش میریم چون به گوش شما هم آشنا تره ایشالله اگه توننستیم موفقیتی کسب کنیم یه بسته آموزشی استانبولی هم ارائه میدیم!:w58:.

  • Like 8
لینک به دیدگاه

لغات پرکاربرد امروز:

 

فارسی/ترکی/torki

 

دست / اَل / al

پا / اَیاخ / ayakh

سر/ باش/bash

انگشت/ بارماخ/ barmakh

قلب/ اورح - گلب/ galb - urah

جگر/جییر/jiyar

 

روز/گونوز - گوندوز / gunuz - gunduz

شب / گئجه / geja

سیاه/ گارا-کارا/ gara - qara

سفید/ آغ / agh

خورشید/ گون-گونش/ gun- gunash

ماه/ آی/ ay

 

 

استانبولیه تمام این کلمات به ترتیب برای اینکه فرقشون رو بهام بفهمید در چه حده:

el

ayak

baş

parmak

yürek - kalp

ciğer

 

Gündüz

gece

kara

beyaz

güneş

ay

 

 

همونطور دیدید بین 12 کلمه فقط 1 کلمه متفاوت هست که اون رو هم اگه بگید "آغ" متوجه میشند ولی در مکالمات خودشون از کلمه "بیاز" استفاده میکنن

  • Like 9
لینک به دیدگاه

آوا شناسی 1ـ حروف صدادار (مصوتها)

در زبان تركی حروف در زبان تركی نیز مانند همه زبانهای دیگر از دو نوع صدادار (مصوت ، صائت ، آوا) و بی صدا (صامت ، گنگ) تشكیل می شود. زبان تركی از لحاظ حروف صدادار یا مصوتها ، كاملترین صداها را در میان زبانهای دنیا داراست. زبان تركی در مقابل شش مصوت كوتاه و بلند عربی و فارسی (اَ ـ اِ ـ اُ ، آ ـ ای ـ او)(u - i - ə - o - e - a) دارای نه مصوت كوتاه است كه اگر كلمات دخیل فارسی و عربی را هم در نظر بگیریم ، در تركی به دوازده مصوت تكلم می شود. چرا كه در تركی دو نوع صدای «آ» بصورت كوتاه (آلاجاق) و بلند (آرامش) تلفظ می شود. به همین ترتیب برای صداهای «ای» و «او» می توان دو نوع صدای بلند و كوتاه ذكر كرد. البته در این درس به این سه مورد صدای عاریتی یا دخیل اشاره ای نمی كنیم و تنها به نه صدای مخصوص تركی بسنده می كنیم.

در جدول زیر این نه مصوت با رسم الخط عربی همراه با مثالهائی از كاربرد این صداها در ابتدا ‏، وسط و انتهای كلمه ارائه شده است: جدول : مصوتهای نه گانه تركی

[TABLE]

[TR]

[TD]ردیف[/TD]

[TD]Latin[/TD]

[TD]عربی[/TD]

[TD]مثال[/TD]

[TD]Latin əlifbasında[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]1[/TD]

[TD]a[/TD]

[TD]آ[/TD]

[TD]آز (كم) ، آخشام (مغرب) ، یاز (بهار)[/TD]

[TD]yaz - aam - az[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]2[/TD]

[TD]ə[/TD]

[TD]اَ[/TD]

[TD]اَل (دست) ، درین (عمیق) ، دوه (شتر)[/TD]

[TD]dəvə - dərin - əl[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]3[/TD]

[TD]e[/TD]

[TD]اِ[/TD]

[TD]ائل (قوم) ، سئل (سیل) ، گئج (دیر)[/TD]

[TD]gec - sel - el[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]4[/TD]

[TD]i[/TD]

[TD]ای[/TD]

[TD]ایز (اثر) ، دیز (زانو) ، دیری (زنده)[/TD]

[TD]diri - diz - iz[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]5[/TD]

[TD]ı[/TD]

[TD]اﻯْ[/TD]

[TD]اﻯْشیق (روشنی) ، قﻯْز (دختر) ، آرﻯْ (زنبور)[/TD]

[TD]arı - qız - ışıq[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]6[/TD]

[TD]o[/TD]

[TD]اُ[/TD]

[TD]اُتاق (اتاق) ، یُل (راه) ، سُی (فامیلی، شهرت)[/TD]

[TD]soy - yol - otaq[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]7[/TD]

[TD]ö[/TD]

[TD]اؤ[/TD]

[TD]اؤز (خود) ، گؤز (چشم) ، سؤز (سخن)[/TD]

[TD]söz - göz - öz[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]8[/TD]

[TD]u[/TD]

[TD]اوُ[/TD]

[TD]اوُچماق (پریدن) ، قوُروُت (كشك) ، قوُروُ (خشك)[/TD]

[TD]quru - qurut - uçmaq[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]9[/TD]

[TD]ü[/TD]

[TD]اۆ[/TD]

[TD]اۆز (صورت) ، دۆز(صاف) ، سۆرۆ (گله)[/TD]

[TD]sürü - düz - üz

[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

 

 

برای اینکه تاثیر مصوتها رو در زبان ترکی متوجه بشید باید خیلی کار کنید، همین الان گوشی رو بردارید و به یک ترک زنگ بزنید و بخواهید این کلمات رو برای شما تکردار بکنه:

öldüz(مُردید)

olduz (شُدید)

ulduz (ستاره)

 

مخصوصا ردیفهای 5 و 7 و8 و9 رو حتما باید شنیداری یاد بگیرید

  • Like 10
لینک به دیدگاه

برای مطالعه؛

چون خیلی تخصصی و علمیه خطر قاط زدن داره، من خودم قاط زدم!

شما هم فعلا این متن رو و قوانینش رو بیخیال بشید چون ما نمیخوایم از شما یک ترک اصیل بسازیم! هیچ اشکالی نداره اگه شما ترکی رو دست و پا شکست و با لهجه ضایع تهرانی (:ws3: این به اون در!) صحبت کنید:a030:

 

 

 

2 ـ تقسیم بندی مصوتهای تركی

مصوتهای تركی نقش بسیار مهم در انسجام ، زیبائی ، واژه سازی ، تركیب با پی افزوده ها و ... دارند ، طوریكه عده ای را نظر بر این است كه زیبائی و شیرینی تركی به همین قوانین حاكم بر مصوتهاست.

مصوتهای تركی از نقطه نظرهای مختلف به دو گروه تقسیم می شوند كه بنا به همین تقسیم بندی ها نظم و قانون خاصی به كلمات می دهند. این تقسیم بندی ها بدین صورت هستند:

 

1ـ2ـ مصوتهای ثقیل (قالین) و ظریف (اینجه):

تمام نه مصوت زبان تركی از لحاظ تلفظ به یك شدت نیستند. مصوتهای «آ ، اﻯْ ، اوُ ، اۏ» كه بصورت پر و با شدت ادا می شوند را مصوتهای ثقیل (قالین) می گویند. در مقابل ، پنج مصوت «اَ ، ائـ ، ای ، اؤ ، اۆ» را كه بسیار سبك و خفیف ادا می گردند ، مصوتهای ظریف (اینجه) می گویند.

 

جدول (2) : مصوتهای ثقیل (قالین) و ظریف (اینجه) در تركی

[TABLE]

[TR]

[TD]نوع مصوت[/TD]

[TD] [/TD]

[TD]مصوت[/TD]

[TD]نمونه[/TD]

[TD]Latin əlifbasında[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]ثقیل (قالین)[/TD]

[TD]a[/TD]

[TD]آ[/TD]

[TD]آز ، آریق ، آرمان ، قارا ، یاد [/TD]

[TD]yad - qara - arman - arıq - az[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]ı[/TD]

[TD]اﻯْ[/TD]

[TD]ایشیق ، ایلیق ، قیز ، قیرمیز ، قاری[/TD]

[TD]qarı - qırmız - qız - ilıq - işıq[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]u[/TD]

[TD]اوُ[/TD]

[TD]اوُشاق ، اوُنودماق ، قوُش ، قۏنشوُ ، دوُز[/TD]

[TD]duz - qonşu - quş - unutmaq - uşaq[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]o[/TD]

[TD]اۏ[/TD]

[TD]اۏدون ، سۏراق ،سۏن ، دۏنماق ، سۏل[/TD]

[TD]sol - donmaq - son - soraq - odun[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]ظریف (اینجه)[/TD]

[TD]ə[/TD]

[TD]اَ[/TD]

[TD]اسمك ، گزمك ، گزه نك ، سئرچه ، ائرته[/TD]

[TD]ertə - serçə - gəzənək - gəzmək - əsmək[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]e[/TD]

[TD]ائـ[/TD]

[TD]ائشیك ، ائشیتمك ، ائل ، سئل ، یئر[/TD]

[TD]yer - sel - el - eşitmək - eşik[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]i[/TD]

[TD]ای[/TD]

[TD]ایز ، دیز ، دیش ، گیزلی ، سئچگین[/TD]

[TD]seçgin - gizli - diş - diz - iz[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]ö[/TD]

[TD]اؤ[/TD]

[TD]اؤن ، سؤز ، گؤز ، سؤندورمك ، گؤندرمك[/TD]

[TD]göndərmək - söndürmək - göz - söz - ön[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]ü[/TD]

[TD]اۆ[/TD]

[TD]اۆز ، یۆك ، گؤزۆنده ، دؤنۆم ، اۆزلۆ[/TD]

[TD]üzlü - dönüm - gözündə - yük - üz[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

2ـ2ـ مصوتهای غنچه ای (دوداقلانان) و غیرغنچه ای (دوداقلانمایان)

مصوتهای «اۏ ، اوُ ، اؤ ، اۆ» «ü ، ö ، u ، o»كه هنگام تلفظ آنها ، لبها بصورت غنچه ای بسته می شوند ، مصوتهای غنچه ای (دوداقلانان) نام دارند. در مقابل ، هنگام ادای مصوتهای «آ ، ای ، اﻯْ ، ائـ ، اَ» «ə - e - ı - i - a»، دهان باز می شود. این مصوتها را به نام غیرغنچه ای (دوداقلانمایان) بشناسیم.

 

جدول (3): مصوتهای غنچه ای (دوداقلانان) و غیرغنچه ای (دوداقلانمایان) در زبان ترکی

 

 

[TABLE]

[TR]

[TD] [/TD]

[TD]ثقیل (قالین)[/TD]

[TD]ظریف (اینجه)[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]غنچه ای (دوداقلانان)[/TD]

[TD]اۏ ، اوُ[/TD]

[TD]اؤ ، اۆ[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]غیرغنچه ای (دوداقلانمایان)[/TD]

[TD]آ ، اﻯْ[/TD]

[TD]اَ ، ای ، ائـ[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

 

3ـ2ـ مصوتهای باز (آچیق) و تنگ (دار)

هنگام ادای مصوتهای «آ ، اَ ، ائـ ، اۏ ، اؤ»«ö - o -e -ə -a» فك پائین دهان به سمت پائین رفته و دهان كاملاً باز می شود. این مصوتها را باز (آچیق) می نامند. از طرفی هنگام ادای مصوتهای «ای ، اﻯْ ، اوُ ، اۆ»«ü - u -ı - i» آرواره پائین جمع تر و بسته تر می شود دهان با حجم نیمه باز آنها را تلفظ می كند. این مصوتها را نیز تنگ (دار) می گویند. (جدول 4).

جدول (4): مصوتهای باز (آچیق) و تنگ (دار) در زبان ترکی

[TABLE]

[TR]

[TD] [/TD]

[TD]ثقیل (قالین)[/TD]

[TD]ظریف (اینجه)[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]مصوتهای باز (آچیق)[/TD]

[TD]آ ، اۏ[/TD]

[TD]اَ ، ائـ ،اؤ[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]مصوتهای تنگ (دار)[/TD]

[TD]اﻯْ ، اوُ[/TD]

[TD]ای ، اۆ[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

4ـ2ـ نتیجه گیری از چهار جدول قبلی

با نگاهی به جدول (1) می توان نتیجه گرفت كه هر كدام از مصوتها باید در قالب یكی از تقسیم بندی های جداول (2) ، (3) و (4) دربیآیند. ادغام این چهار جدول ‏، جدول زیر را به ما می دهد:

 

جدول (5) : تقسیم بندی مصوتهای تركی از سه منظر

 

 

[TABLE]

[TR]

[TD] [/TD]

[TD]مصوت[/TD]

[TD=colspan: 2]ثقیل ـ ظریف[/TD]

[TD=colspan: 2]غنچه ای ـ غیرغنچه ای[/TD]

[TD=colspan: 2]باز ـ تنگ[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]ثقیل[/TD]

[TD]ظریف[/TD]

[TD]غنچه ای[/TD]

[TD]غیرغنچه ای[/TD]

[TD]باز[/TD]

[TD]تنگ[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]a[/TD]

[TD]آ[/TD]

[TD]*[/TD]

[TD] [/TD]

[TD] [/TD]

[TD]*[/TD]

[TD]*[/TD]

[TD] [/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]ı[/TD]

[TD]اﻯْ[/TD]

[TD]*[/TD]

[TD] [/TD]

[TD] [/TD]

[TD]*[/TD]

[TD] [/TD]

[TD]*[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]u[/TD]

[TD]اوُ[/TD]

[TD]*[/TD]

[TD] [/TD]

[TD]*[/TD]

[TD] [/TD]

[TD] [/TD]

[TD]*[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]o[/TD]

[TD]اۏ[/TD]

[TD]*[/TD]

[TD] [/TD]

[TD]*[/TD]

[TD] [/TD]

[TD]*[/TD]

[TD] [/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]ə[/TD]

[TD]اَ[/TD]

[TD] [/TD]

[TD]*[/TD]

[TD] [/TD]

[TD]*[/TD]

[TD]*[/TD]

[TD] [/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]e[/TD]

[TD]ائـ[/TD]

[TD] [/TD]

[TD]*[/TD]

[TD] [/TD]

[TD]*[/TD]

[TD]*[/TD]

[TD] [/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]i[/TD]

[TD]ای[/TD]

[TD] [/TD]

[TD]*[/TD]

[TD] [/TD]

[TD]*[/TD]

[TD] [/TD]

[TD]*[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]ö[/TD]

[TD]اؤ[/TD]

[TD] [/TD]

[TD]*[/TD]

[TD]*[/TD]

[TD] [/TD]

[TD]*[/TD]

[TD] [/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]ü[/TD]

[TD]اۆ[/TD]

[TD] [/TD]

[TD]*[/TD]

[TD]*[/TD]

[TD] [/TD]

[TD] [/TD]

[TD]*[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

 

3ـ قانون هماهنگی آواها (سس اویغونلوغو)

قانون هماهنگی آواها اساسی ترین عامل ملودیک بودن و ریتمیک بودن زبان ترکی است و آنرا براحتی از دیگر زبانها متمایز می کند ، طوریکه حتی اگر کسی این زبان را بلد نباشد ، می تواند متوجه شود که به زبان ترکی صحبت می شود. اگر کسی این قانون را بداند ولی ترکی را بلد نباشد ، می تواند بصورت استنتاجی فعل ، اسم ، صفت و ... بسازد.

این قانون که در اصل دارای یک اصل اساسی است ، چند قانون فرعی نیز از آن بدست می آید که واژه سازی ، ترکیب ریشه با پی افزوده ها و ... براساس این قوانین بدست می آید. این قوانین عبارتند از:

 

1ـ3ـ قانون هماهنگی مصوتها :

همه مصوتهای یک کلمه از نظر ثقیل و ظریف بودن تابع مصوت هجای اول هستند. یعنی اگر مصوت هجای اول ، ثقیل بود ، تمام مصوتهای دیگر آن کلمه یا پی افزوده های آن ، ثقیل خواهند بود و اگر مصوت هجای اول ، ظریف باشد ، دیگر مصوتها نیز ظریف خواهند بود.

برای نمونه در ترکی یارا (زخم) درست است یا یاره؟ چون مصوت هجای اول (یا) بصورت ثقیل (آ) است ، پس مصوتهای دیگر هم که در ادامه خواهند آمد ، ثقیل خواهند بود. پس یارا صحیح است. از طرفی اگر پی افزوده های دیگری به آن اضافه شوند ، به همین صورت ثقیل خواهند بود. لذا یارالا (زخمی کن) صحیح است و به همین ترتیب: یارالاندی ، یارالاندیردی ، یارالاندیردیلار.

حال اگر مصوت هجای اول ظریف باشد ، مانند «ائـ» در ائشیک ، تمام مصوتهای بعدی ظریف خواهند آمد: ائشیکده ، ائشیکده کی ، ائشیکده کیلر ، ائشیکده کیلرین ، ائشیکده کیلرینکی و ... .

لذا همانطور که یاره اشتباه است ، ائشیکدا یا ائشیکداکیلار! هم صحیح نیست.

تبصره 1 : در اشعاری که از اوزان عروضی عربی یا فارسی استفاده می شود ، بنا به اجبار می توان از این قانون عدول کرد. مثلاً فضولی شاعر ترک عراقی می گوید: «احتیاط ایلن ایچر هر کیمده اولسا یاره سو» که در اصل بصورت « هر کیمده یارا اولسا ، احتیاط ایلن سو ایچر» (آدم زخمی با احتیاط آب می خورد) می باشد که بنا به ضرورت واژه «یارا»(زخم) بصورت «یاره» آمده است.

تبصره 2 : در کلمات دخیل (کلماتی که از زبان دیگر وارد یک زبان دیگر می شوند) ، مبنای مصوتهای اضافه شده ، مصوت هجای آخر است. چون ممکن است مصوت هجای اول با آخر متفاوت باشد. مانند: «اینسان» که مصوت هجای اول (یعنی ایـ) ظریف است ولی مصوت هجای آخر (یعنی آ) ثقیل است ، لذا پی افزوده های این کلمه باید بر اساس هجای آخر ، ثقیل باشند. مانند: اینسانلار ، اینسانلاردا. البته تأکید می شود که این مورد درباره کلمات خالص ترکی صادق نیست. کلمات ترکی همگی یا مصوت ثقیل هستند یا مصوت ظریف.

تبصره 3 : تعمیم قانون هماهنگی مصوتها به کلمات دخیل

خیل ورود کلمات عربی ، فارسی و حتی انگلیسی به زبان ترکی مستلزم ترکیزه شدن آن و پالایش یافتن آنها در قانون هماهنگی مصوتهاست. کلمات بیگانه هنگام ورود به زبان ترکی در ساختار آن قرار می گیرند ، طوریکه گاهی تشخیص صورت اصلی و دست نخورده آن بسیار سخت می شود. برای نمونه از این کلمات دخیل داریم: باهار (بهار) ، هاوا (هوا).

 

2ـ3ـ قانون هماهنگی لبها:

نه تنها مصوتهای یک کلمه (اعم از ریشه و مصوتها) از لحاظ تقسیم بندی ثقیل و ظریف نمی توانند همزمان با هم بیآیند ، از لحاظ نوع غنچه ای یا غیرغنچه ای نیز دارای ضوابط و نظم خاصی هستند که از آن هم باید تبعیت نمایند. این قانون چنین است:

الف ـ اگر مصوت اول غیرغنچه ای (دوداقلانمایان) باشد ، مصوتهای دیگر نیز غیرغنچه ای خواهند بود. به عبارتی اگر مصوت اول غیرغنچه ای باشد ، مصوتهای دیگر مجاز نیستند از نوع غنچه ای باشند. مانند: قاپی ـ قاپیدا ـ قاپیداكی ـ قاپیداكیندا ـ قاپیداكیندادیر

ب ـ ولی اگر مصوت اول غنچه ای (دوداقلانان) باشد ، اگر یكی از مصوتهای آن از نوع باز باشد ‏، مصوتهای بعد از خود را تابع خود خواهد كرد. برای نمونه در این پی افزوده ها هیچ مصوت بازی در تركیبات دخالت نمی كند: قوزو ـ قوزوچو ـ قوزوچونون ـ فوزوچونوندور

اما در این مثال مصوت باز «آ» در «قوناق» عرصه را بر مصوت اول یعنی «اۏ» تنگ كرده و مصوتهای بعدی را از حالت غنچه ای خارج می كند: قوناق ـ قوناقلار ـ قوناقلارین ـ قوناقلارینكی ـ قوناقلارینكیدیر

تبصره 1 : تعمیم این قانون به کلمات دخیل

کلمات به عاریت گرفته شده از زبانهای عربی و فارسی نیز در ترکی در قالب این ساختار می آیند. برای نمونه: آبیری (آبرو) ، میرده شیر (مرده شوی) ، فیندیق (فندق) ، قورو (قوری) ، نوخوش (ناخوش).

 

3ـ3ـ قانون عمومی هماهنگی مصوتها:

تمام پی افزوده ها نیز از لحاظ داشتن مصوتهای ثقیل و ظریف یا غنچه ای و غیرغنچه ای از مصوت هجای نخست تبعیت می کنند. این بحث را در آینده در درس پی افزوده ها به تفصیل بررسی خواهیم كرد.

 

4ـ3ـ قانون توالی مصوتها (سسلرین آردیجیللیغی):

در کنار تمام محدودیتها و قوانین حاکم بر مصوتهای ترکی ، این مصوتها اجازه ندارند در هرجائی از کلمه که خواستند ، ظاهر شوند. مثلاً مصوت «اﻯْ» با شرایط خاصی حق دارد در ابتدای کلمه بیآید ، از طرفی مصوت «اؤ» نمی تواند در داخل کلمه بگنجد و تنها می تواند در ابتدای کلمه نقش ایفا نماید.

با دقت به جدول زیر می بینیم که مصوتها در کجا می توانند بیآیند و کجاها حق ندارند بیآیند:

 

جدول (6): قانون توالی مصوتها در زبان ترکی

 

[TABLE]

[TR]

[TD]موقعیت مصوتها[/TD]

[TD] [/TD]

[TD]مصوت[/TD]

[TD]مصوتهای بعدی[/TD]

[TD]نمونه[/TD]

[TD] [/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]فقط در اول کلمه[/TD]

[TD]e[/TD]

[TD]ائـ[/TD]

[TD]ی ـ ـه (ه ، اَ)[/TD]

[TD]ائشیک ، یئریمک ، یئددی ، سئرچه ، ائرته[/TD]

[TD]ertə - serçə - yeddi - yerimək - eşik[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]ö[/TD]

[TD]اؤ[/TD]

[TD]ۆ ـ ی ـ ـه(ه ، اَ)[/TD]

[TD]اؤزوم ، تؤکندی ، گؤزل ، گؤزلدی ، سؤزومه[/TD]

[TD]sözümə - gözəldi - gözəl - tökəndi - özüm[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]o[/TD]

[TD]اۏ[/TD]

[TD]وُ ـ آ ـ ﻯْ[/TD]

[TD]اۏروج ، اۏتاق ، قۏناق ، قۏناقلﻯْق ، قۏنشو[/TD]

[TD]qonşu - qonaqlıq - qonaq - otaq - oruc[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]در همه جای کلمه[/TD]

[TD]a[/TD]

[TD]آ[/TD]

[TD]آ ـ ﻯْ[/TD]

[TD]آنا ، آشاغی ، قارا ، آغیز ، خانیم[/TD]

[TD]xanım - ağız - qara - aşağı - ana[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]ə[/TD]

[TD]اَ[/TD]

[TD]اَ ـ ی[/TD]

[TD]الک ، اسکی ، اسمک ، گلمک ، ازیلگن[/TD]

[TD]əzilgən - gəlmək - əsmək - əski - ələk[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]ı[/TD]

[TD]اﻯْ[/TD]

[TD]آ ـ ﻯْ[/TD]

[TD]ایشیق ، ایلدیریم ، ایلیق ، ایلان ، اینان[/TD]

[TD]inan - ilan - ilıq - ildırım - [/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]i[/TD]

[TD]ای[/TD]

[TD]اَ ـ ی[/TD]

[TD]ایستک ، گیرمک ، دیری ، دیرک ، ایکی[/TD]

[TD]iki - dirək - diri - girmək - istək[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]u[/TD]

[TD]اوُ[/TD]

[TD]وُ ـ آ ـ ﻯْ[/TD]

[TD]قوُشچُو ، قوُلاق ، اوُجالیق ، قوُرشاق ، اوُشاق[/TD]

[TD]uşaq - qurşaq - ucalıq - qulaq - quşçu[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]ü[/TD]

[TD]اۆ[/TD]

[TD]ۆ ـ ـه(ه ، اَ) ـ ی[/TD]

[TD]تۆرکچۆ، تۆرکجه، یۆزلری،یۆزلرجه، اۆزمك[/TD]

[TD]üzmək - yüzlərcə - yüzləri - türkcə - türkçü[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

 

 

نكته 1: اگر مصوت «اﻯْ» در ابتدای كلمه بیآید و مصوت بعدی «آ» باشد ، در اینصورت مصوت «اﻯْ» جای خود را به «ای» می دهد ، لذا در این مورد می توان استثنائاً مصوتهای ثقیل و ظریف را در كنار هم دید. مانند: ایلان (مار) ، اینام (باور) ، ایلقار (پیمان) ، ایسلانماق (خیس شدن) ، ایسمارلاماق (بدرقه کردن).

ismarlamaq - islanmaq - ilqar - inam - ilan

نکته 2: گاهی حتی در ادبیات مکتوب می بینیم که برخلاف جدول فوق ، «اﻯْ ، اؤ ، ائـ » در وسط و انتهای کلمه هم ظاهر می شود ، مانند: «قﻯْرۏ ، بیزۏ ، بنؤشه ، گۆنئی». این کلمات صورت واقعی نیستند و تحریفی هستند. مثلاً «ۏ» در انتهای بعضی کلمات ترکی در اصل «آو» است که «و» حرف واو است نه صدای «او». لذا در اصل «قﻯْراو ، بیزاو» است که جهت تسهیل اینگونه می خوانند.

 

4ـ نكاتی دیگر در آواشناسی تركی

1ـ4ـ تعمیم خصوصیت کوتاهی صائتهای زبان ترکی به کلمات دخیل

گفتیم که زبان ترکی زبانی کوتاه صائت با بیانی سریع و تند است و هیچ کشیدگی و مدّ دادن در آن وجود ندارد مگر به ندرت آنهم برای کلمات بیگانه. یعنی اگر فارس زبان هم «بادام» می گوید ، ترک زبان هم «بادام» می گوید ، سرعت آنها یکی نیست. فارس زبان کشیده تر و بصورت ممدود آنرا ادا می کند ولی ترک زبان بسیار سریع و تند تلفظ می کند. همین خصوصیت زبان ترکی باعث می شود ، کلمات دخیل از زبانهای دیگر از یک ***** دیگر عبور کنند ، سپس وارد زبان ترکی شوند. لذا اگر در فارسی می گوئیم: «یارم آمد» ، در ترکی همین «یارم» را بسیار سریعتر تلفظ خواهیم کرد: «یاریم گلدی». به همین ترتیب: بادام ، شیرین ، ناشی ، گیج ، داغ ، چای ، امامزادا ، خارابا و ... .

xaraba - imamzada - çay - dağ - gic - naşı - şirin - badam

2ـ4ـ ادغام مصوتهای کلمات ترکیبی

گاهی ترکیب دو کلمه ، خود یک کلمه تلقی می شود و ما آنرا دیگر به عنوان یک کلمه واحد می پذیریم. مانند : بوُگۆن (امروز). حال اگر به عنوان یک کلمه بپذیریم ، باید از قوانین آوائی ترکی تبعیت کنند. از جمله اینکه مصوتهای هر دو کلمه باید همجنس شده و هر دو یا ثقیل باشند یا ظریف. در کلمه ترکیبی بوُگۆن که ترکیبی از بوُ (این) و گۆن(روز) است ، مصوت کلمه اول ثقیل بوده ولی مصوت کلمه دوم ظریف است. لذا می بینیم که مصوت اول فدا شده و به شکل مصوت دوم یعنی ظریف درمی آید و آنرا «بۆگۆن» یا «بۆیۆن» می گوئیم.

به همین ترتیب داریم: بۆرۆسۆگۆن (او بیریسی گۆن) ، بوُجوُر (بوُ جۆر) ، ناوار نه یوخ؟ (نه وار نه یوخ؟) ، بییل (بوُ ایل) و ... .

 

3ـ4ـ التقاء ساکنین در ترکی

در ترکی نمی تواند دو حرف در کنار هم ، هر دو ساکن باشند. زبان ترکی بسیار روان و جاری است و تحمل مکث در دو حرف پشت سرهم را ندارد و برخلاف زبان عربی نمی تواند کلماتی مانند: قبض ، وقف ، اکل ، خبط ، حکم و ... را تحمل کند. حتی کلمات فارسی و عربی هم که وارد ترکی می شوند باید خود را با این قالب سازگار کنند و با متحرک کردن سکون اول تنها به سکون دوم راضی باشند و این هم یکی دیگر از *****های زبان ترکی برای ورود کلمه است. لذا در ترکی می گوئیم: قبیر (قبر) ، نذیر آشی (نذر آشی) ، قدیر گئجه سی (شب قدر) ، صبیر گلدی (صبر آمد) ، عؤمور کئچدی (عمر رفت) ، ظولوم (ظلم) ، حوکوم (حکم) ، طبیل (طبل) و ... .

تبصره : یک استثنا برای التقاء ساکنین یا همجواری دو حرف مسکون در ترکی وجود دارد که باز خواهیم دید بخاطر روانی و ریتمیک بودن این زبان است. در ترکی دو حرف همجوار می توانند هر دو ساکن بیآیند به شرطی که حرف ساکن اول ، یکی از حروف «ن ـ س ـ ل ـ ر» باشند. این چهار حرف چنان مخرجی دارند که اگر ساکن باشند ، حتی اگر حرف بعدی ساکن بیآید ، باز براحتی قابل ادا هستند و دهان را دچار مشکل تلفظ نمی کند. البته تعداد این کلمات در ترکی اندک است و به دنباله این حروف هم هر حرفی نیآمده است بلکه حروفی می آیند که واقعاً در ادا کردن آنها زبان راحت است.

جدول (7) : التقاءساكنین در زبان تركی

 

[TABLE]

[TR]

[TD]ساكن اول[/TD]

[TD]نمونه[/TD]

[TD] [/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]ن[/TD]

[TD]بانگ ، زیرنگ ، دیرنگ ، یاپینج ، قاخینج ، دینج ، انگ ، دنگ[/TD]

[TD]dəng - əng - dinc - qaxınc - yapınc - dirəng - zirəng - bang[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]س[/TD]

[TD]آست ، اۆست [/TD]

[TD]üst - ast[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]ل[/TD]

[TD]آلت ، قالخ ، اوجالت ، اؤلچ ، آلتمیش[/TD]

[TD]altmış - ölç - ucalt - qalx - alt[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]ر[/TD]

[TD]قیرخ ، تورك ، دؤرد ، برك ، قورخماق ، آرخ ، ییرتماق ،آرتماق[/TD]

[TD]artmaq - yırtmaq - arx - qorxmaq - bərk - dörd - türk - qırx[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

می بینیم که «رک» در «تورک» التقاء ساکنین دارد اما چقدر راحت ادا می شود. چقدر با التقاء ساکنین در وقف یا طبل متفاوت است.

  • Like 11
لینک به دیدگاه

درس سوم آموزش زبان تركی : بن شناسی

«كؤك» ، «ریشه» و «بن» ، كلماتی هم معنی هستند كه با یك مفهوم در ادبیات تركی ، فارسی و عربی مورد استفاده قرار می گیرد. بن كوچكترین ، خالصترین و تجزیه ناپذیرترین قسمت یك كلمه می باشد. در واقع كلمات قابل تجزیه به اجزای اصلی هستند و آنچه دیگر تجزیه نگردد ، ریشه آن كلمه می باشد. kök

همانطور كه در درس اول ذكر شد ، زبانهای تصریفی مانند عربی و فارسی (خصوصاً فارسی) نمی تواند بن كلمه در در ساختارهای جدید و كلمات جدید حفظ نماید و چنان صورت تازه ای در كلمات جدید پیدا می كنند كه گاهی یافتن ریشه اصلی آن بسیار سخت است. برای نمونه در فارسی از فعل امر از مصدر «دیدن» می شود: «بین». ریشه «دید» چه ارتباطی به «بین» دارد و شخص از كجا می تواند با مشاهده واژه های «بینا ، بینش ، خوش بینی و ...» احتمال بدهد كه ریشه همه اینها «دید» است ، مگر آنكه قبلاً این موضوع را شنیده یا حفظ كرده باشد.

زبانهای التصاقی مانند تركی چنین نیستند. ریشه كلمه همیشه سالم و دست نخورده باقی می ماند ، آنهم در ابتدای كلمه. نه حروف آن جابجا شده و بهم می ریزد ، نه موقعیت آن تكان می خورد ، بلكه هر تغییری هست ، بصورت اضافه شدن و التصاق یك پسوند جدید (به عبارت دقیقتر پی افزوده) به انتهای ریشه ایجاد می شود. مثلاً برای معادل همین مصدر دیدن (گؤرمك) در تركی داریم:

گؤر (به عنوان ریشه) ـ گؤروش (دیدار) ، گؤركم (نمای خوب) ، گؤركملی (دیدنی) ، گؤروم (یك بار دیدن) و ....

یا در عربی باید بدانیم «موذی» و «اذیت» همریشه اند و به این شكل درآمده اند. البته در زبان عربی طبق قانون و نظم خاصی این تغییرات صورت می گیرد ولی به هر صورت ریشه سه حرفی كلمه نمی تواند همیشه خود را یكپارچه نگه دارد و در ساختن كلمات جدید سازه آن فرو می پاشد.

görüm - görkəmli - görkəm - görüş - gör - görmək

شناسائی بن در تركی

شناسائی بن یا ریشه در تركی نسبت به زبانهای دیگر بسیار آسان است. از این لحاظ آسان است كه منطبق بر اصول و روابط منظمی است كه برای كسی كه این زبان را نمی داند یا آشنائی با علم ریشه شناسی ندارد ، می تواند ریشه كلمات تركی را حدس بزند. از این رو كار یك واژه شناس یا اتیمولوژیست در تركی آسانتر است. از طرفی كلمات تركی به هر زبانی بروند و هر صورت جدیدی به خود بگیرند ، بالاخره اصالت خود را حفظ كرده و تعلق خود به زبان تركی را نشان خواهند داد.

ریشه در تركی همان است كه در ابتدای كلمه می آید. چراكه در زبان تركی ، پیشوند وجود ندارد و تمام كلمات از اضافه شدن پسوند (بگوئیم پی افزوده) به انتهای ریشه حاصل می شود. پس برای یافتن ریشه كلمه باید سراغ ابتدای كلمات را باید بگیریم.

اینكه ریشه بیش از 90% كلمات تركی تك هجائی است ، كار ما را بسیار آسان می نماید. چرا كه كلمه را تا رسیدن به یك ریشه تك هجائی دنبال می كنیم. حتی نظریه ای وجود دارد كه می گوید: «زبان تركی تك هجائی است». البته این نظریه اثبات نشده است ، چون ما بعضی ریشه های تك هجائی را دیگر نمی شناسیم و صورت هزاره های پیش آنرا نمی دانیم. مثلاً نمی دانیم آیاق (پا) كه دو هجائی است از چه ریشه تك هجائی ایجاد شده است؟ با اینهمه در تركی غالباً با فعلهایی مانند زیر سر و كار داریم كه تك هجائی هستند: قاچ (فرار كن) ، آش (یك بلندی را بالا برو و پائین بیا) ، چیخ (بالا بیا) ، یئن (پائین برو) ، مین (سوار شو) ، آت (بیانداز) ، سر (پهن كن) ، سیل (پاك كن) و ... .

sil - sər - at - min - yen - çıx - aş - qaç

با علم به این مسائل ، سراغ چند كلمه می رویم تا ریشه آنها را پیدا كنیم:

الك (غربال): در اصل از مصدر «اله مك» (غربال كردن) است كه پی افزوده «ك» آنرا به اسم تبدیل كرده است. پس ریشه آن فعلاً «اله» (غربال كن) است. از طرفی ریشه دوهجائی «اله» دارای ریشه تك هجائی «ال» (دست) است كه مفهوم الك كردن هم از همین ریشه استنباط می شود.

əl - ələ - ələmək

بورون (دماغ): چون دو هجائی است ، شك داریم كه ریشه اصلی باشد. سراغ هجای اول آن «بور» می رویم كه از مصدر «بورماق» (انحنا دادن)است و كاملاً معنای دماغ از آن قابل تشخیص است.

بوشانماق (طلاق گرفتن): هر چند این كلمه خود مصدر است اما بخاطر چند هجائی بودن ، احتمال باید داد كه ریشه خالص و ناب نیست. با حذف نشانه مصدری «ماق» به «بوشان» (طلاق بگیر) می رسیم كه یك فعل لازم است و از فعل متعدی «بوشا» (طلاق بده) حاصل شده است. باز می توان احتمال داد كه «بوشا» هم ریشه اصلی نیست چراكه دوهجائی است. ریشه تك هجائی ابتدای آن «بوش» (خالی) است كه مفهوم «خالی كردن ، عدم پشتیبانی ، تنهائی» را می توان از آن استنباط نمود. لذا ریشه «بوشانماق» ، اسم «بوش» است.

boş - boşanmaq - boşan - boşa

نوع بن : بن یا ریشه لزوماً یك فعل نیست. ممكن است اسم ، صفت ، عدد و حتی صداهای طبیعی پرندگان و حیوانات هم باشد. در بحث فوق دیدیم كه ریشه «بورون» یك فعل است اما ریشه الك یا بوشانماق یك اسم بود. در زبان تركی از اسم می توان فعل ساخت و بالعكس از فعل هم می توان اسم ساخت كه در درس پی افزوده ها آنرا یاد خواهیم گرفت.

به ریشه اصلی این كلمات دقت كنیم تا ببینیم از چه تشكیل شده است:

گؤزل (زیبا) : از اسم گؤز (چشم) تشكیل یافته است.

اودون (هیزم) : از اسم اود (آتش) ایجاد شده است.

قاپی (در) ، قاپقا (دروازه) ، قاپاق (سرپوش) ، قاپیق یا قابیق (پوست میوه): همگی از فعل قاپماق (پوشاندن ، بستن) خلق شده اند.

گئجه (شب): از اسم گئج (دیر) به وجود آمده است.

gecə - qapı - odun - gözəl

می بینیم كه با كمی زحمت و آشنائی با افعال و ریشه های تك هجائی می توان ریشه كلمات تركی را تا تك هجا بودن دنبال كرد. حال واژه های یك زبان با این نظم و قانون به هر زبان دیگری منتقل شوند ، باز می توان تركی بودن آنها را اثبات نمود. برای نمونه:

یافتن بن كلمات تركی در عربی

در زبان عربی كلمه «قلعه» ریشه ای به نام «قلع» ندارد كه از آن ایجاد شده باشد. در تاریخ این كلمه نیز اشاره ای به قلعه سازی عربها نشده است بلكه آنها چادر نشین بودند. این كلمه همان «قالا» در تركی از ریشه «قالماق» (ماندگاری) است كه اتفاقاً واژه نزدیك آن به نام «قالاق» (هیزم یا سوخت روی هم چیده شده جهت آذوقه) همكنون هم در تركی وجود دارد.

در عربی واژه «مأوا» یا خانه و مسكن بر وزن مفعل از ریشه تركی «ائو» (خانه) به وجود آمده است.

ev - qala - qalmaq - qalaq - qalamaq

یافتن بن كلمات تركی در فارسی

وقتی در فارسی می گوئیم: «دوقلو ، سه قلو ، چهارقلو» آیا در لغتنامه دنبال لغت «قلو» گشته ایم كه همینطور اعداد را دنبال آن می چینیم؟ «قلو» در فارسی وجود ندارد. اصلاً «دو» در «دوقلو» عدد دوی فارسی نیست. همانطور كه دو در «دوجین» یا «دوبله» فارسی نیست. این كلمه بصورت یكپارچه است و در اصل «دوغولو» از مصدر «دوغماق» (زادن) است كه در تركی به معنای «همزاد» است.

doğmaq - doğulu

براحتی می توان شناخت كه «قاشق» از مصدر «قاشیماق» (خراطی كردن) است و با شناخت تاریخی این موضوع و پی بردن به اینكه اولین قاشق از خراطی كردن روی یك چوب بدست آمده است ، مفهوم آنرا می پذیریم.

كار سختی نیست اگر روی ریشه دلمه (دولماق = پر شدن) فكر كنیم.

dolmaq - qaşımaq - qaşıq

به همین ترتیب می توان ریشه تركی كلماتی مثل این كلمات را یافت:

كمك ، كرنش ، چكمه ، ساناز ، قیمه ، قورمه ، یونجه ، یغما ، سرمه ، قابلمه ، تابه ، دشمن ، یورش ، سراغ

  • Like 9
لینک به دیدگاه

وقعیتش قرار نیست و نبود که این تاپیک فقط کپی پستی باشه اما فکر کنم برای شروع یادگیری باید این آموزشهای دقیق رو بخونید

فعل (1)

مبحث فعل در تركی به خاطر گستردگی در سه درس تدریس می شود. در قسمت نخست از این بخش ، می خواهیم فعل در تركی ، انواع آن از نظر ساختار ، انواع آن از لحاظ نحوی و نحوه ساختن فعل در تركی را بیآموزیم.

همانطور كه هنگام آموختن زبانهای فارسی ، عربی و انگلیسی یاد گرفته ایم ، «فعل ، به وقوع یا انجام كاری در زمان خاص دلالت دارد». فعل ، شامل تمام اشكال وقوع و حدوث و تغییرات و تبدیلات و جنبشهایی است كه موجودات زنده یا بی جان ، مادی یا معنوی در بستر زمان و مكان از خود بروز می دهند یا آنرا می پذیرند. با فعل ، یك جمله معنا و مفهوم پیدا می كند. نشانه مصدری در تركی «ماق/مك» است كه بنا به قوانین آوائی ، «ماق» در انتهای افعال ثقیل و «مك» در انتهای افعال ظریف می آید. در گویش آذربایجان این نشانه جای خود را به «ماخ/مخ» داده است كه صحیح نیست. حتی در گویش زنجان تنها از یك نشانه مصدرساز «ماخ» استفاده می شود و در انتهای تمام افعال چه ثقیل و چه ظریف ، «ماخ» می آورند كه قوانین آوائی را به هم می ریزد.

بحث فعل در تركی آنچنان بیكران و گسترده است كه بسیاری از صاحبنظران دنیا مانند هرمن ونبری فعل در تركی را عامل گستردگی آن و باعث عرض اندام كردن آن در میان زبانهای بزرگ جهان می داند. دنیای گسترده فعل در تركی بسیار قانونمند و روشمند است. زبان تركی فقط ششصد فعل تك هجائی دارد و نزدیك به سه هزار فعل دو هجائی در خود جای داده است.

 

تقسیم بندی ساختاری فعل تركی

فعل در تركی از نظر ساختاری سه گونه است:

الف ـ فعل اصلی (آنا فعل)

این فعلها غالباً تك هجایی هستند و اجزای كوچكتری در دل خود ندارند. مانند: چیخ (بالا بیا) ، یئن (پائین برو) ، آش (یك بلندی را بالا بیا و دوباره پایین برو) ، دؤز (صبر كن) ، آت (بیانداز) ، دۆز (بچین) ، تاخ (بیآویز) ، یاز (بنویس) ، ایچ (بنوش) ، یئ (بخور)

ye - iç - yaz - tax - düz - at - döz - aş - yen - çıx

 

ب ـ فعل مشتق (دوزلمه فعل)

به عنوان یك فعل جاافتاده و مستقل می پذیریم ولی در اصل با كمك پیوند از روی اسم یا فعل خلق شده اند. این نوع افعال غالباً دو هجائی هستند. مانند: گؤزت (مواظب باش) ، بوشا (طلاق بده) ، باشلا (شروع كن) ، دیشله (گاز بگیر) ، یاغلا (روغن كاری كن) ، آلدیر (بده برایت بخرند) ، یاندیر (بسوزان). افعال مشتق مذكور به ترتیب از ریشه های زیر ساخته شده اند: گؤز (چشم) ، بوش (خالی) ، باش (سر) ، دیش (دندان) ، یاغ (روغن) ، آل (بخر) ، یان (بسوز)

yandır - aldır - yağla - dişlə - başla - boşa - gözət

yan - al - yağ - diş - baş - boş - göz

در درسهای قبلی اشاره كردیم به نظریه ای كه می گوید: زبان تركی تك هجائی است و اگر بعضی كلمات آن دو هجائی است باید ریشه تك هجائی آنرا از تاریخ پیدا كنیم. یكی از عوامل دو هجائی شدن كلمات تركی همین افعال مشتقی است كه بسیاری از آنها را مانند مثال فوق تشخیص می دهیم كه از ریشه تك هجائی تشكیل شده اند. بعضی ها را احتمال می دهیم كه به نوعی از یك ریشه تك هجائی تشكیل یافته اند اما مانند مثالهای فوق صراحت ندارند. مانند: آغلا (گریه كن) از ریشه آغ (سفید) شاید به تعبیر سفید و روشن كردن صورت هنگام گریه. بعضی از افعال نیز معلوم نشده است دارای چه ریشه تك هجائی هستند. مثلاً دانیش (صحبت كن) آیا واقعاً به دان (منكر شو) ربطی دارد؟ آیا گتیر (بیآور) در اصل گلتیر یا گلدیر بوده است كه نوعی متعدی از فعل گل (بیا) است؟ به هر حال این امر قابل بررسی است.

پس از تعریف فعل مركب ، سراغ پیوندهایی خواهیم رفت كه برای ساختن فعل در تركی مورد استفاده قرار می گیرند و ما در درس قبلی آنرا قول داده بودیم.

 

ج ـ فعل مركب (قوشولما فعل)

فعل مركب در تركی مانند دیگر زبانها از همراهی یك اسم با یك فعل به وجود می آید و اكثراً دارای فعل معین است. فعل مركب در تركی چهار نوع است:

ج ـ 1: تركیب با مشتقات فعل كمكی «ایمك». این فعل اكنون در تركی استفاده نمی شود ولی تركیبات آن مانند «ایمیش ، ایدی» كاربرد فراوان دارد. مانند: یازمیش ایدی ، گلمیش ایدیك ، آلسایدیق

توصیه می شود در زبان نوشتار ، «یازمیش ایدی ، آلمیش ایدی» بنویسید نه «یازمیشدی ، آلمیشدی». almışdı - yazmışdı

ج ـ 2: تركیب با فعلهای معین «اوْل ، ائت ، ائله ، ائیله». مانند: حاضیر اوْل ، ترك ائت (تركیت!) ، ناز ائله

ج ـ 3: تركیب با فعل «بیل» بصورت تركیب یك فعل با صدای «آ/ا» و سپس «بیل»: یازا بیلمك (توانائی به نوشتن) ، دؤزه بیلمك (توانائی تحمل) ، اوچا بیلمك (توانائی پرواز) uça bilmək - dözə bilmək - yaza bilmək

ج ـ 4: تركیب ساده اسم با فعل. البته همه جا فعل دارای یك فاعل است ولی در اینجا معنای صریح ندارد و نمی توان برداشت مستقیم از آن كرد. مانند: گؤز قویماق (كنترل كردن و مواظبت نمودن) ، گؤزه گلمك (به چشم آمدن) ، گؤزدن دوشمك (از چشم افتادن). همانطور كه از معانی فارسی هم مشهود است ، از چشم افتادن به معنای افتادن یك قطره اشك از چشم نیست. گؤزه گلمك (به چشم آمدن) به معنای آمدن یك چیز به داخل چشم نیست! gözə gəlmək - gəzdən düşmək - göz qoymaq

در اینجا به نكته ای دقت كنیم. گاهی ضمن داشتن افعال اصلی یا مشتقی تنها به خاطر عدم آشنائی یا گرته برداری از فارسی ، از افعال مركب استفاده می كنیم كه بهتر است عادت و تمرین كنیم تا آنها را كم كم اصلاح كنیم. مانند: پئشمان اولماق (پئشمانلاماق) ، صبر ائله (دؤز) ، مواظب اول (گؤزت) ، قارا اولدو (قارالدی) ، زخمی اولدو (یارالاندی) ، داوا ائله دی (ساواشدی)

savaşdı - yaralandı - qaraldı - gözət - döz - peşmanlamaq

 

پیوندهای فعلساز

پیوندها در تركی می توانند به فعل ، اسم ، صفت ، عدد و حتی صداهای طبیعی بچسبند و فعلی جدید ، اسمی جدید و یا صفتی جدید بسازند. فعلهائی كه با كمك پیوندها ساخته می شوند ، در دو گروه بررسی می شوند. فعلهائی كه از یك اسم (به معنای عام) به وجود می آیند و فعلهائی كه از یك فعل دیگر و اینبار با معنا و نقشی دیگر خلق می شوند.

پیوندها در تركی بسیار متنوع و گسترده است و پرداختن به همه آنها لازم نیست. تعدادی از آنها نیز بصورت نادر و شاذ استفاده می گردند. با شناختن پیوندها ، نیمی از راه مربوط به كشف ریشه لغات تركی پیموده می شود و با شناختن ریشه تك هجائی آن می توان آن كلمه را ریشه یابی نمود. لذا به دانشجویان توصیه می شود ، همیشه نسبت به لغات تركی حساس باشند و تا به لغات تركی می رسند آنرا به اجزای پیوندی و ریشه ای تجزیه كرده و سپس آنرا تحلیل كنند.

برای آشنائی با كار ، این دو نوع تركیب را بررسی كرده و متداولترین پیوندهای آنرا ارائه می دهیم:

 

فعل = اسم + پیوند

* آ/ا : یاشاماق ، بوشاماق ، قیناماق ، ساناماق ، اله مك

* آت/ات : گؤزتمك ، اؤیرتمك ، دۆزتمك ، یاراتماق ، گئنتمك ، داراتماق ، یاراتماق

* آر/ار : باشارماق ، بئجرمك ، كؤزرمك ، اوْتارماق ، سووارماق ، آغارماق ، قیزارماق

* آش/اش : ساواشماق ، یاناشماق

* آل/ال : چوخالماق ، آزالماق ، دوزلمك ، دینجلمك ، بوشالماق

* ایلدا/ایلده/اۆلده/اولدا : جۆكۆلده مك ، تاقیلداماق ، تاپیلداماق

* قیر/قور/گیر/گۆر : آسقیرماق ، قیشقیرماق ، ایشقیرماق ، اؤسگۆرمك

* لا/له : داشلاماق ، آغلاماق ، باغلاماق ، دیشله مك ، باشلاماق ، ایزله مك

* لان/لن : باغلانماق ، دیشلنمك ، باشلانماق

 

فعل = فعل + پیوند

* آر/ار : قوپارماق

* یز/یْز.وز/ۆز : قالخیزماق ، امیزمك ، دامیزماق ، دادیزماق ، اودوزماق ، قورخوزماق

* یق/وق/یك.ۆك : یانیقماق ، سینیخماق ، بئزیكمك ، گؤروكمك ، قاریخماق

* یل/یْل/ول/ۆل : یورولماق ، بورولماق ، قوولماق ، گؤتورمك

* نا/نه : اسنه مك ، قایناماق

* دیر/دیْر/دور/دۆر : اندیرمك ، یاندیرماق ، قوْشدورماق ، سۆردۆرمك

* ای/ایْ/او/اۆ : سۆرۆمك

  • Like 9
لینک به دیدگاه

جملات پرکاربرد

فارسی / ترکی / torki

 

سلام / سلام/ salam

حالتون چطوره؟ / حالیز نجدی؟ / haliz nejadi

? خوب هستین؟/ یاخجیسیز؟ / yakhjisiz?

مرسی من هم خوب هستم / ساغولاسیز من ده یاخجیام / sagh olasiz man da yakhjiyam

خیلی خوشمزه بود مرسی / چخ یملیدی مرسی / chokh yemalidi merc

خیلی روز خوبی هست / چوخ گوزل گونده / chokh gozal gunde

از مهمان نوازی شما ممنونم / او صاحیبلیغیزدن ممنونام / ev sahinlighizdan mamnunam

به امید دیدار / گروشمخ اومودویلا / gorushmakh umuduyla

خداحافظ / خداحافظ - حللیخ - گوله گوله / khodahafez - halalikh - gula gula

 

زنده باد تراکتور سازی / یاشاسین تراختور (هروقت تو تبریز خواستید آدرس بپرسید اول این رو بگید :دی)

 

لغت:

فارسی / ترکی /

 

torki مهمان / گوناخ / gonakh

زیاد / چوخ / chokh

کم / آز / az زیبا / گوزل / gozal

زشت / چیرکین / chirkin

خانه / او / ev

مادر / آنا / Ana

پدر / آتا / Ata

برادر / گارداش / gardash

خواهر / باجی / baji

مادر بزرگ / نه نه / na na

پدربزرگ / ده ده / da da

 

 

فعل (2)

 

هرکجا رو متوجه نشدید بپرسید 1_ فعل از نظر نحوی

از نظر نحوی از چند منظر می توان به فعل نگاه کرد: لازم یا متعدی بودن ، معلوم یا مجهول بودن ، مثبت یا منفی بودن ، فعل اشتراکی ، فعل عطفی ، فعل اجباری.

در ابتدای مبحث دوم از فعل می خواهیم فعل را از منظر نحو بشناسیم:

1_1: فعل لازم و متعدی

فعل متعدی نیاز به مفعول دارد ولی فعل لازم بی نیاز از مفعول می باشد. برای یافتن نوع فعل از این نظر کافیست قبل از آن فعل «کیمی؟ ، نه یی؟» (چه کسی را؟ ، چه چیزی را؟) را بیآوریم و به آن پاسخ دهیم. برای نمونه نمی دانیم افعال «گئتمک ، یئمک ، آپارماق ، قاچماق» لازم هستند یا متعدی. کافیست آزمون فوق را اجرا کنیم: «کیمی گئتمک! ، نه یی یئمک (غذانی یئمک) ، نه یی آپارماق (کیتابی آپارماق) ، کیمی قاچماق!». ملاحظه می شود که دو فعل گئتمک و قاچماق در این سئوال نمی گنجند. لذا این دو لازم هستند و یئمک و آپارماق افعال متعدی اند.

البته بعضی افعال در مرز این دو تعریف قرار دارند و گاهی از گروه افعال لازم هستند و گاهی ممکن است نقش افعال متعدی را به خود بگیرند. مثلاٌ فعلی مانند «آچماق» در جمله ای مانند «قاپینی آچدی» نقش متعدی دارد اما در جمله ای مانند «گۆل چیچک آچدی» نقش لازم دارد. این نوع افعال را افعال دووجهی گویند.

 

1_1_ الف : تبدیل فعل لازم به فعل متعدی

در زبان ترکی به روشهای متنوعی می توان فعل لازم را به فعل متعدی تبدیل نمود. در این روشها یک پیوند به انتهای فعل لازم چشبیده و فعل متعدی ساخته می شود. این پیوندها عبارتند از:

o «ت» : با الحاق «ت» به انتهای فعلهای لازم «چۆرومک (فاسد شدن) ، قورخماق (ترسیدن) ، اوتورماق (نشستن)» خواهیم داشت: «چۆروتمک (فاسد کردن) ، قورخوتماق (ترساندن) ، اوتورتماق (نشاندن)» که همگی فعل متعدی هستند.

o «ار» : با الحاق «ار» به انتهای افعال لازمی چون «چیخماق (درآمدن) ، قوپماق (قطع شدن)» به افعال متعدی «چیخارماق (درآوردن) ، قوپارماق (قطع کردن)» می رسیم.

o «یر» : با پیوستن این پیوند به انتهای افعال لازمی مانند «قاچماق (فرار کردن) ، بیشمک (پخته شدن)، اوچماق (خراب شدن)» می توان به افعال متعدی «قاچیرماق (فراری دادن) ، بیشیرمک (پختن)، اوچورماق (خراب کردن)»رسید.

o «یرت» : این پیوند تركیبی از دو پیوند «یر» و «ت» و با همان نقش است. با پیوستن این پیوند به انتهای افعال لازمی مانند «قاچماق (فرار کردن) ، بیشمک (پخته شدن)، اوچماق (خراب شدن)» می توان به افعال متعدی «قاچیرتماق (فراری دادن) ، بیشیرتمک (پختن)، اوچورتماق (خراب کردن)»رسید. ملاحظه می شود که از نظر وظیفه همان نقش «یر» را دارد. برای همین در هر دو حالت را می توان استفاده کرد و هر دو صحیح است.

o «دیر» : نسبت به بقیه پیوندها استفاده بیشتر و متداولتری دارد. جالب است که این پیوند هم به انتهای فعل لازم می چسبد و هم به انتهای فعل متعدی. البته با این تفاوت که فعل لازم را متعدی می کند و فعل متعدی را اجباری ، و این از توانمندیهای زبان ترکی است. مثلاً افعال لازم «گۆلمک (خندیدن) ، باریشماق (آشتی کردن) ، یانماق (سوختن)» به کمک این پیوند به افعال متعدی «گۆلدورمک (خنداندن) ، باریشدیرماق (آشتی دادن) ، یاندیرماق (سوزاندن)» تبدیل می گردند اما افعال متعدی «ایچمک (نوشیدن) ، یئمک (خوردن) ، آلماق (خریدن)» به واسطه این پیوند می توانند افعال اجباری «ایچدیرمک (مجبور کردن به نوشیدن) ، یئدیرمک (مجبور کردن به خوردن) ، آلدیرماق (مجبور کردن به خریدن)» را خلق کنند.

o «یز» : از متعدی سازان کم نقش و نادر است ولی به هرحال در ادبیات ما جایی برای خود دارد. اگر در جایی می خوانیم: «قالخیزماق (خود را بلند کردن و بپا خاستن) ، امیزدیرمک (شیر خوراندن) ، دویوزماق (خود را سیر کردن) ، قورخوزماق (ترس فرا گرفتن) » ، این افعال صورت متعدی از افعال لازم «قالخماق (بپا خاستن) ، اممک (شیر خوردن) ، دویماق (سیر شدن) ، قورخماق (ترسیدن) » هستند.

 

1_2: فعل معلوم و مجهول

در جمله ای با فعل معلوم ، جمله دارای فاعل است اما اگر فعل آن مجهول باشد ، فاعلی در جمله دیده نخواهد شد و فعل با مفعول در تعامل خواهد بود. اگر فعلی مجهول باشد ، ناگزیر باید از نوع فعل متعدی باشد.

با الحاق یکی از پیوندهای چهارگانه «ین» و «یل» به انتهای فعل متعدی ترکی می توان فعل مجهول ساخت. برای نمونه از روی افعال متعدی «یازماق (نوشتن) ، یئمک (خوردن) ، بوغماق (غرق کردن) ، بیلمک (دانستن) ، اوخوماق (خواندن)» به افعال مجهول «یازیلماق (نوشته شدن) ، یئییلمک (خورده شدن) ، بوغولماق (غرق شدن) ، بیلینمک (کشف شدن) ، اوخونماق (خوانده شدن)» می رسیم.

 

1_3: فعل منفی و مثبت

در ترکی با ترکیب فعل و پیوند دوگانه «ما/مه» می توان فعل را منفی کرد. برای نمونه می توان افعال مثبت «آلماق (گرفتن) ، باخماق ، دورماق (ایستادن) ، دئمک (گفتن) ، ایچمک (نوشیدن)» را به افعال منفی «آلماماق (گرفتن) ، باخماماق ، دورماماق (ایستادن) ، دئمه مک (گفتن) ، ایچمه مک (نوشیدن)» تبدیل کرد. در واقع «ما/مه» بعد از بن همان پیوند منفی ساز است و «ما/مه» دومی صائت اول نشانه مصدری «ماق/مک» است.

توجه: با چسبیدن =یوند «ما/مه» به انتهای فعل ممكن است اسم و صفت نیز درست شود. آنرا با فعل منفی اشتباه نگیریم. مانند: سۆرتمه ، چكمه ، قییما (قئیمه) ، قوورما ، دولما ، سۆرمه ، ساچما ، یۆرتمه ، دۆگمه ، تسمه

 

1_4: فعل اشتراکی (قارشیلیق)

در زبان عربی بابی داریم به نام «مفاعله» که هر فعلی در آن قالب بیآید ، نقش دو طرفه می گیرد ، مانند: مناظره ، مباحثه ، مصاحبه ، متارکه ، منازعه ، مباهله و ... . این قابلیت در زبان ترکی با الحاق پیوند چهارگانه «یش» به انتهای فعل ساخته می شود. مثلاً برای افعال «وورماق (زدن) ، قووماق (راندن) ، سورماق (پرسیدن) ، دئمک (گفتن) » می توان به افعال مشارکتی زیر رسید: «ووروشماق (زدو خورد کردن) ، قوووشماق (با هم به رقابت پرداختن) ، سوروشماق (سئوال و جواب کردن) ، دئییشمک (با هم بحث و جدل کردن) ».

اگر فعل به صائت «آ/ا» ختم شود ، خصوصاً فعلهای مشتقی که از «لا/له» ساخته می شوند ، از پیوند «ش» به تنهائی استفاده می کنیم. برای نمونه فعل «آغلاماق» (گریستن) را در نظر می گیریم که حرف آخر بن آن صائت «آ» است. لذا فعل مشارکتی آن «آغلا+ش+ماق» یا آغلاشماق می شود. به همین ترتیب داریم: یاناشماق ، ساواشماق ، قاراشماق ، قوجاقلاشماق.

 

1_5: فعل عطفی یا بازگشتی (قاییدیش)

این نوع فعل نیز از شگردهای زبان ترکی است. در این فعل نتیجه فعل به صاحب آن فعل بازمی گردد. پیوند چهارگانه «ین» در انتهای بن فعل ظاهر شده و این معنی را به فعل می دهد. مثلاً برای افعالی مانند «یوماق (شستن) ، دئمک (گفتن) ، سۆرمک (هل دادن) ، اریمک (آب شدن) ، سویماق (پوست کردن)» می توان به افعال جدید زیر رسید که دارای نقشی متفاوت با فعل اصلی ولی همخانواده با آن می باشد: «یویونماق (استحمام کردن) ، دئیینمک (زیر لبی چیزی گفتن) ، سۆرونمک (یک پا ـ دو پا کردن و به تأخیر انداختن) ، ارینمک (تنبلی و سستی کردن) ، سویونماق (لباس درآوردن)».

 

2ـ افعال قیدی

با اضافه شدن پیوند به انتهای آن به شکل قیود زمانی ، کیفیت ، علت و ... درآمده و در کوتاهی جملات ترکی نقش بسیار حائز اهمیتی پیدا می کند. مانند: یاز گلنده (وقتی بهار می آید) ، باخاندا (وقتی نگاه می کند) ، گؤرجک (همین که نگاه کرد).

این قیود در دو گروه قیود زمانی و قیود کیفیتی و حالتی بحث می شوند.

2ـ1: قیود زمانی

چند پیوند در زبان ترکی این وظیفه را برعهده می گیرند که در اینجا به اهم آن اشاره می شود:

o «آندا/انده» :که به انتهای فعل چسبیده و کلماتی مانند: آچاندا (هنگام باز کردن) ، گلنده (هنگام آمدن)، باخاندا (هنگام نگاه کردن) درست می کنند.

o «دیقدا/دیکده» که می تواند افعال قیدی مانند : «گؤردوکده (به محض دیدن) ، چیخدیقدا (به محض بیرون آمدن)» درست کند.

o «کن» که بسیار متداول است و جزو نادرترین پیوندهایی است که به یک صورت ظاهر می شود. مانند: آلارکن (ضمن گرفتن ، همینکه گرفت)

o «جاق/جک» : امروزه کمتر استفاده می شود و اگر هست در حد شعر استفاده می شود. مانند: گؤرجک (به محض دیدن) ، آلجاق (به محض گرفتن)

o «جاغین/جگین» : امروزه جای پیوند فوق را گرفته است. مانند: گؤرجگین (به محض دیدن) ، آلجاغین (به محض گرفتن)

o «دیقجا/دیکجه» : گؤردوکجه (هر بار که دیده می شد)

o «اینجا/اینجه» : آلینجا (تا وقتی او بگیرد) ، گلینجه (تا زمانی که او بیآید)

 

2ـ2: قیود حالتی ، کیفیتی ، علتی

چند پیوند در زبان ترکی این وظیفه را برعهده می گیرند که در اینجا به اهم آن اشاره می شود:

o «یب» : از تکرار ضمیر در دو فعل متوالی جلوگیری کرده و با نشستن به جای ضمیر فعل نخست جمله را شیوا می نماید. مانند «آلدی گئتدی» (گرفت و رفت) که به «آلیب گئتدی» تبدیل می شود. به همین ترتیب: «باخیب دوردو ، قاچیب دۆشدو ، آغلاییب یالواردی».

o «آراق/ارک» : در آذربایجان امروزه عادت دارند بگویند: «قاچا قاچا» (دوان دوان) ، آغلایا آغلایا (گریان گریان) ، ولی در ترکی ادبی با اضافه شدن این پیوند به انتهای کلمه این نقش ایفا می شود. مانند: قاچاراق (ضمن دویدن) ، آلاراق (ضمن گرفتن) ، گۆله رک (ضمن خندیدن) ، گئده رک (ضمن رفتن)

o «بان/بن» : آغلایابان (گریه كنان ، ضمن گریه) ، گۆله بن (ضمن خندیدن)

o «آلی/الی» : من آلالی (همینكه گرفتم ، بجای آنكه من می گرفتم) ، سن باخالی (به محض اینكه نگاه كردی)

o «مادان/مه دن» : من آلمادان سن آلدین (بجای آنكه من می گرفتم ، تو گرفتی)

o «آ/ا» : در انتهای دو فعل متوالی می آید: آلا قاچا (بگیرد و فرار كند) ، گله باخا (بیآید و نگاه كند). این پیوند نقش «یب» را بازی می كند و همان معنا را می دهد. یعنی فرق نمی كند بگوئیم: «آلا قاچا» یا «آلیب قاچا».

o «آرـماز / ارـمز» : یك فعل دو بار تكرار می شود. به انتهای اولی پیوند زمان دائم «آر/ار» می آید و در انتهای دومی پیوند انكار دائمی «ماز/مز». مثلاً از «گلمك» (آمدن) داریم: گلر ـ گلمز (آمد نیآمد). برای نمونه می توان گفت: تعارفین گلر گلمزی وار (تعارف آمد نیآمد دارد) ، شانسین دوتار دوتمازی وار (شانس بگیر نگیر دارد).

 

3ـ وجوه فعلی

وجه فعلی نیز در زبانهای مختلف متفاوت است. وجه فعلی چنان مهم است كه گاهی می تواند مستقلاً نقش فعلی بازی كند. هر زبانی از این لحاظ گسترده باشد ، می تواند امتیازی به نفع آن زبان از نظر گستردگی و تنومندی باشد.

در زبان تركی وجوه فعلی با الحاق به فعل ، یك نقش مستقل بازی می كنند و گویا نمی توان آنرا به عنوان یك فعل مشتقی و تركیبی درنظر گرفت. وجوه تركی بسیار متنوع است و مانند مباحث گذشته تنها برای اشاره به موارد مهم آن رضایت می دهیم.

 

3ـ1: وجه خبری یا شهودی فعل

گوینده بلاواسطه انجام فعل را از جانب خود نقل می كند. می تواند در تمام زمانها (كه در درس آتی خواهیم گفت) بیآیند. مثلاً در ماضی استمراری داریم: «یازیردیم» و در ماضی بعید هم داریم: «یازمیشدیم».

 

3ـ2: وجه نقلی (روایی ، غیرشهودی) فعل

برخلاف وجه خبری با واسطه و از زبان دیگری نقل می شود و گویا گوینده قطعیتی درباره آن ندارد. در زمانهای آینده در گذشته غیرقطعی نقلی ، ماضی بعید و ... كاربرد دارد. مانند: یازمیشام ، یازمیش ایدیم. این وجه با تركیبات «ایمیش» شناخته می شود.

 

3ـ3: وجوه شك ، التزام ، تمنا ، آرزو ، تأكید ، نصیحت ، امر در فعل

از نظر محتوا شبیه هم هستند و در ازمنه مختلف می آیند: یازسییام ، یازسیمیشام ، یازیم ، یازام

 

3ـ4: وجه استمراری فعل

تمام فعلهائی كه در آن حالت استمرار و تداوم وجود دارد ، وجه استمراری دارند. مانند: یازاردیم ، یازیردیم ، یازار ایمیشام ، یازماقدایدیم ، یازماقدایام ، یازماقدایمیشام

 

3ـ5: وجه شرطی فعل

در تمام زمانها وجه شرطی با نشانه «سا/سه» می تواند بیآید. مانند: یازسام ، یازدیمسا ، یازمیشامسا ، یازمالییامسا. در محاوره كمتر از حالتهای اخیر استفاده می شود. گاهی از نشانه شرط فارسی «اگر» استفاده می شود و حتی گاهی هم دو علامت استفاده می شود. مانند: اگر آلسام! اگر یازدیم ، كه اشتباه است.

نشانه شرط تركی ممكن است به اسم نیز اضافه شود. مانند: سو سرین سه منه وئر (اگر آب خنك است ، به من هم بده) ، یوخسا (اگرنه ، وگرنه) ، حسن سه قاپینی آچ (اگر حسن است ، در را باز كن)

 

3ـ6: وجه توانائی فعل

به كمك قعل كمكی «بیلمك» می توان مفهوم توانائی را در فعل آورد. پیوند «آ/ا» به بن فعل چسبیده سپس تركیبات بیلمك در زمانها و اشخاص مختلف می آید. مانند: آتا بیلمه رم (نمی توانم رها كنم) ، باخا بیلمز (هرگز نمی تواند نگاه كند) ، یازا بیلنمه رم (نمی توانم بنویسم) ، یازا بیله جیمیشم (نگو می توانستم بنویسم ولی ننوشتم)

 

3ـ7: وجه استفهامی فعل

نشانه سئوال در تركی پیوند چهارگانه «می» است كه در تركی آذربایجان رها شده است و تنها در اشعار می توان آنرا دید: آلدینمی (آیا گرفتی؟) ، گؤردونمۆ (آیا دیدی؟) ، یئدینمی (آیا خوردی؟). این پیوند نیز در تمام ازمنه فعلی می تواند بیآید.

 

4: صفات فعلی

صفات فعلی از فعل ساخته می شود و خصوصیات موصوف را كه فاعل و مفعول است ، بیان می دارد.

 

4ـ1: حالت صفت فاعلی

از پیوستن «آن/ان» به بن فعلی ساخته می شود و فاعل می سازد: باخان (نگاه كننده) ، آلان (گیرنده) ، گئدن (رونده) ، یئین (خورنده).

جالب این است كه در تركی می توان از فعل منفی نیز صفت فاعلی ساخت: باخمایان (آنكه نگاه نمی كند) ، آلمایان (آنكه نمی گیرد) ، گئتمه ین (آنكه نمی رود) ، یئمه ین (آنكه نمی خورد).

 

4ـ2: حالت صفت مفعولی

به اشكال مختلفی ساخته می شود كه در اینجا اشاره می شود:

* بن فعل + میش : باخمیش (نگاه كرده شده) ، آلمیش (گرفته شده) ، گئتمیش (رفته) ، یئمیش (خورده شده)

* بن فعل + دیقیم/دیگیم : باخدیغیم (آنچه نگاهش كرده ام) ، آلدیغیم (آنچه خریده ام) ، گئتدیگیم (آنچه رفته ام) ، یئدیگیم (آنچه خورده ام)

* بن فعل + آجاق/اجك : باخاجاق (نگاه كردنی) ، آلاجاق (گرفتنی) ، گئده جك (رفتنی) ، یئیه جك (خوردنی)

مورد اخیر را نباید با قعل آینده تركی اشتباه كنیم.

 

4ـ3: حالت وجوبی فعل

از تركیب بن فعل با «مالی/مه لی» به وجود می آید. مانند: باخمالی (قابل نگاه كردن ، آنچه باید نگاه كرد) ، آلمالی (قابل گرفتن ، آنچه گرفتنی است) ، گئتمه لی (قابل رفتن ، رفتنی) ، یئمه لی (قابل خوردن ، خوردنی)

  • Like 6
لینک به دیدگاه

فعل (3) گفتیم: فعل ، وقوع عمل یا رخداد حادثه در زمان معین است. معلوم می شود كه زمان جزء اجتناب ناپذیر زبان محسوب می شود. به نظر می رسد كه تمام زبانها دارای زمانهایی مثل هم باید باشند و تنها ساختار آنها بخاطر اختلاف زبانها باید متفاوت باشد ، درحالیكه این حرف كاملاً صحیح نیست. در زبان تركی 46 نوع زمان در فعل وجود دارد كه آنرا در ردیف زبانهای غنی و پرقدرت قرار می دهد. شاید جدی نگیریم اگر گفته شود: زبان تركی زمانهائی دارد كه در دیگر زبانها مانند فارسی و عربی وجود ندارد. ولی این واقعیت دارد. برای نمونه در تركی می توان در گذشته به زبان آینده سخت گفت. در دیگر زبانها یا این زمان وجود ندارد یا برای بیان آن باید متوسل به جمله و شرح شوند.

پرداختن به تمام 46 زمان فعل در زبان تركی در این مجال كوتاه میسر نیست و علاقمندان برای تحقیق بیشتر به مراجع معتبر مراجعه نمایند. در اینجا تنها می توانیم اهم ازمنه تركی را توضیح دهیم. دانشجویان عزیز با همین داشته ها و اندوخته ها می توانند روی دیگر ازمنه تحقیق كنند.

جامعترین تقسیمبندی در زبان تركی همان زمانهای گذشته (ماضی ، كئچمیش) ، حال (ایندی) و آینده (مستقبل ، گله جك) می باشد كه هر كدام از این زمانها به بخشها و زیرمجموعه های مختلف تقسیم می شوند كه عبارتند از:

 

الف ـ زمان گذشته (ماضی ، كئچمیش)

الف ـ 1: ماضی ساده الف ـ 2: ماضی نقلی الف ـ 3: ماضی استمراری موقت الف ـ 4: ماضی استمراری دائم الف ـ 5: ماضی بعیذ

 

ب ـ زمان حال (ایندی)

ب ـ 1: حال ساده ب ـ 2: حال استمراری

 

ج ـ زمان آینده (مستقبل ، گله جك)

ج ـ 1: آینده خبری ج ـ 2: آینده التزامی ج ـ 3: آینده در گذشته خبری ج ـ 4: آینده در گذشته التزامی

 

در تمام انواع زبانهای مذكور ، ابتدا ریشه فعل می آید ، سپس علامت یا پیوند زمانساز می آید و در نهایت ضمیر شخصی نمایان می شود. با علم به این مسئله و با شناخت تقسیم بندی فوق ، به شرح تك تك آنها می پردازیم:

 

الف ـ زمان گذشته (ماضی ، كئچمیش)

وقوع فعل مربوط به زمان گذشته است اما از لحاظ دوری و نزدیكی این زمان به حال یا نقل قول مستقیم یا غیرمستقیم و یا تداوم و غیرمداومت آن به گروههای زیر تقسیم می شود:

 

الف ـ 1: ماضی ساده

مربوط به گذشته است و قطعاً زمان آن به اتمام رسیده و گوینده مستقیماً وقوع آنرا خبر می دهد. برای همین آنرا به نامهای ماضی مطلق ، ماضی خبری و ماضی شهودی هم می شناسیم. علامت آن در تركی ، پیوند چهارگانه «دی/4» است. مثلاً برای دوم شخص جمع از آلماق (گرفتن) ابتدا ریشه فعلی «آل» و سپس پیوند متناسب با آن یعنی «دیْ» و نهایتاً ضمیر شخصی دوم شخص جمع یعنی «نیز» می آید و فعل «آلدینیز» بصورت ماضی ساده برای دوم شخص جمع تشكیل می شود.

برای اینكه بتوانیم از هر چهار پیوند «دی/4» استفاده كنیم ، صرف كامل این زمان را برای افعال «گئتمك ، آلماق ، اوچماق ، كؤچمك» انجام می دهیم:

گئتمك (رفتن) : گئتدیم ـ گئتدین ـ گئتدی = گئتدیك ـ گئتدینیز ـ گئتدیلر

آلماق : آلدیْم ـ آلدیْن ـ آلدیْ = آلدیْق ـ آلدیْنیْز ـ آلدیْلار => به ترتیب: گرفتم - گرفتی - گرفت- گرفتیم - گرفتید - گرفتند

اوچماق (پرواز کردن) : اوچدوم ـ اوچدون ـ اوچدو = اوچدوق ـ اوچدونوز ـ اوچدولار

ô نكته: در گویش میانه برای دوم شخص مفرد و جمع از ضمایر شخصی «ون ـ وز» استفاده می كنند و می گویند: آلدون ، آلدوز ، گئتدون ، گوتدوز. در گویش تبریز ضمیر شخصی اول شخص جمع را «وق» می آورند: گئتدوخ ـ آلدوخ ـ باخدوخ

ô برای منفی كردن تمام افعال از جمله این زمان ، پیوند منفی ساز دوگانه «ما/مه» را بعد از بن فعلی و قبل از دیگر پیوندها می آوریم. مانند: گئتمه دیم ، آلمادیْم ، اوچمادیم ،

 

ô برای شرطی كردن این زمان ، پیوند شرط ساز دوگانه «سا/سه» را در انتهای فعل و بعد از ضمیر شخصی می آوریم. این حالت از شرط در محاوره چندان متداول نیست. مانند: گئتدیم سه (اگر بروم) ، آلدیْمسا ، اوچدومسا

 

الف ـ 2: ماضی نقلی

هرچند مانند ماضی ساده مربوط به گذشته است اما یك تفاوت اساسی با آن دارد و آن اینكه گویا گوینده خود شاهد وقوع آن نیست و آنرا نقل می كند. لذا قطعیت آن مانند ماضی ساده نیست و چه بسا اصلاً چنین فعلی انجام نگرفته باشد. پیوند مخصوص این زمان «میش/4» است. برای همان مثالها داریم:

گئتمك : گئتمیشم ـ گئتمیشسن ـ گئتمیشدی = گئتمیشیك ـ گئتمیشسینیز ـ گئتمیشلر

آلماق : آلمیْشام ـ آلمیْشسان ـ آلمیْشدیْ = آلمیْشیْق ـ آلمیْشسیْنیْز ـ آلمیْشلار => به ترتیب: گرفته ام، کرفته ای، گرفته است ، گرفته ایم، گرفته اید، گرفته اند

اوچماق : اوچموشام ـ اوچموشسان ـ اوچموشدو = اوچموشوق ـ اوچموشسونوز ـ اوچموشلار

ô نكته: در گویش میانه فقط برای اول شخص مفرد و جمع از پیوند «میش» استفاده می كنند و برای بقیه از پیوند «یب» استفاده می كنند و می گویند: گئتمك : گئتمیشم ـ گئدیبسن ـ گئدیبدی = گئتمیشیك ـ گئدیبسیز ـ گئدیبلر.

ô برای منفی كردن تمام افعال از جمله این زمان ، پیوند منفی ساز دوگانه «ما/مه» را بعد از بن فعلی و قبل از دیگر پیوندها می آوریم. مانند: گئتمه میشم ، آلمامیشام ، اوچمامیشام

 

الف ـ 3: ماضی استمراری موقت

این فعل در زمان گذشته انجام گرفته و تداوم و استمرار داشته است. استمرار آن در یك محدوده زمانی خاص بوده است. علامت آن پیوند «ایردی/4» است. برای نمونه:

گئتمك : گئدیردیم ـ گئدیردین ـ گئدیردی = گئدیردیك ـ گئدیردینیز ـ گئدیردیلر

آلماق : آلیْردیْم ـ آلیْردیْن ـ آلیْردیْ = آلیْردیْق ـ آلیْردیْنیْز ـ آلیْردیْلار => به ترتیب: میگرفتم - میگرفتی - میگرفت - میگرفتیم - میگرفتید - میگرفتند * مثال در جمله: داشتم نون میگرفتم که اومدی!

اوچماق : اوچوردوم ـ اوچوردون ـ اوچوردو = اوچوردوق ـ اوچوردونوز ـ اوچوردولار

 

ô برای منفی كردن آن كافیست «ما/مه» را بعد از بن بیآوریم

 

الف ـ 4: ماضی استمراری دائم

این فعل در زمان گذشته انجام گرفته و تداوم و استمرار داشته است. محدوده زمانی آن مانند « ماضی استمراری موقت» كوتاه و موقتی نیست بلكه مربوط به تمام گذشته می شود. یعنی همیشه این فعل به گذشته شامل و صادق بوده است. مانند اینكه از خصایص نیكوی شخصی بگوئیم كه اكنون پیش ما نیست و او همیشه این خصوصیات را داشته است. این زمان در فارسی وجود ندارد و برای هر دو نوع ماضی استمراری از یك حالت استفاده می كنند. علامت آن پیوند دوگانه«اردی/2» است. برای نمونه:

گئتمك : گئدردیم ـ گئدردین ـ گئدردی = گئدردیك ـ گئدردینیز ـ گئدردیلر

آلماق : آلاردیْم ـ آلاردیْن ـ آلاردیْ = آلاردیْق ـ آلاردیْنیز ـ آلاردیْلار => : متاسفانه این زمان در فارسی وجود ندارد! در فارسی دقیقا مثل مثال قبلی صرف میشه ولی کاربرد کاملا متفاوتی داره. مثال در مجله: من همیشه از اون نانوایی نون میگرفتم (نان وایی که الان نیست و یا نمیتوان دیگه از اونجا نون گرفت)

اوچماق : اوچاردیم ـ اوچاردین ـ اوچاردی = اوچاردیق ـ اوچاردینیز ـ اوچاردیلار

 

ô نكته مهم در منفی سازی این زمان است. در تركی برای نفی دائم از پیوند منفی ساز دائم «ماز/مز» استفاده می كنند. برای همین سولماز یعنی چیزی كه هرگز پژمرده نشود. لذا می گوئیم: آلمازدیم ـ آلمازدین ـ ... ، گئتمزدیم ـ گئتمزدین ـ ...

 

الف ـ 5: ماضی بعید

ماضی بعید در گذشته دور انجام انجام گرفته و همان زمانها به اتمام رسیده است و دیگر اثری از آن نیست. كهنه ترین و دیرین ترین زمانها محسوب می شود. نشانه آن پیوند «میش ایدی» می باشد:

گئتمك : گئتمیش ایدیم ـ گئتمیش ایدین ـ گئتمیش ایدی = گئتمیش ایدیك ـ گئتمیش ایدینیز ـ گئتمیش ایدیلر

آلماق : آلمیْش ایدیم ـ آلمیْش ایدین ـ آلمیْش ایدی = آلمیْش ایدیك ـ آلمیْش ایدینیز ـ آلمیْش ایدیلر => به ترتیب: گرفته بودم - گرفته بودی - گرفته بود - گرفته بودیم - گرفته بودید - گرفته بودند

اوچماق : اوچموش ایدیم ـ اوچموش ایدین ـ اوچموش ایدی = اوچموش ایدیك ـ اوچموش ایدینیز ـ اوچموش ایدیلر

 

ô «ایمك» مصدری قدیمی است كه اكنون بكار نمی رود ولی صورتهای مختلف آن مانند «ایدی» كاربرد دارد. نمی توانیم آنرا مطابق مصوتها تغییر دهیم و بگوئیم: كؤچموشودوك! آلمیشیدیق! هرچند بسیار متداول است ولی به نظر صحیح نیست. بهتر است بصورت مجزا بگوئیم: كؤچموش ایدیك و آلمیش ایدیك.

ô برای منفی سازی مانند قبل عمل می كنیم. مانند: آلمامیش ایدیم

 

ب ـ زمان حال (ایندی)

این نوع افعال در زمان كنونی و حاضر انجام می گیرد و ما واقف به آن هستیم. در دو نوع كاربرد دارد:

 

ب ـ 1: حال ساده

وقوع فعل در زمان حاضر است. علامت آن «ایر/4» است:

گئتمك : گئدیرم ـ گئدیرسن ـ گئدیر = گئدیریك ـ گئدیرسینیز ـ گئدیرلر

آلماق : آلیْرام ـ آلیْرسان ـ آلیْر = آلیْریق ـ آلیْرسینیز ـ آلیْرلار => به ترتیب: دارم میگیرم - داری میگیری - دارد میگیرد - داریم میگیریم -دارید میگیرید - دارند میگیرند

اوچماق : اوچورام ـ اوچورسان ـ اوچور = اوچوروق ـ اوچورسونوز ـ اوچورلار

 

ô در مورد منفی سازی این زمان در اصل باید «ما/مه» را به انتهای بن فعلی بیافزائیم و بگوئیم: گئتمه ییرم ، آلماییرام ، كؤچمه ییرم. هرچند در زبان ادبی اینگونه صحبت كردن و نوشتن بسیار شیرین و پسندیده است اما بنا به تسهیل می توان گئتمیرم ، آلمیرام ، كؤچمورم و ... هم به كار برد.

ô در گویش میانه غالباً حرف «ر» از پیوند «ایر» در دوم شخص فرد و جمع حذف شده و در سوم شخص جمع به هم مخرج خود «ل» تبدیل می شود: گئدیسن ، گئدیسیز ، گئدیللر

 

 

ب ـ 2: حال استمراری

در این زمان ، فعل بصورت استمرار و مداوم در حال انجام در زمان حاضر است. آغاز شده ولی پایان نیافته است. برای ساختن این نوع زمان بعد از بن فعل ، نشانه مصدری ، سپس پیوند دوگانه «دا/ده» و در نهایت ضمیر شخصی می آید. مانند: گۆللر چیچكلنمكده دیر (گیاه ها در خال گل دادن هستند) ، هاوا آچماقدا دیر (هوا در حال باز شدن هست)، حسن گئتمكده دیر (حسن در حال رفتن است). برای چهار فعل قبلی داریم:

گئتمك : گئتمكده یم ـ گئتمكده سن ـ گئتمكده دیر = گئتمكده ییك ـ گئتمكده سینیز ـ گئتمكده دیرلر

آلماق : آلماقدایام ـ آلماقداسان ـ آلماقدادیر = آلماقداییق ـ آلماقداسینیز ـ آلماقدادیرلار => به ترتیب: در حال گرفتن هستم - در حال گرفتن هستی ...

اوچماق : اوچماقدایام ـ اوچماقداسان ـ اوچماقدادیر = اوچماقداییق ـ اوچماقداسینیز ـ اوچماقدادیرلار

 

ô برای منفی سازی این زمان باز پیوند منفی ساز «ما/مه» را بعد از بن اصلی می آوریم. مانند: كؤچمه مكده یم ، آلماماقدایام

ô در گویش میانه مانند دیگر گویشها بجای «دیر» در سوم شخص مفرد و جمع از «دی» استفاده می شود. این حالت حتی در زبان ادبی و نوشتاری هم نفوذ كرده است و صحیح است.

 

ج ـ زمان آینده (مستقبل ، گله جك)

وقوع این فعل فعلاً صورت نگرفته و در آینده انجام می گیرد. از نظر اینكه از وقوع آن در آینده مطمئن باشیم یا نه ، از نظر اینكه همیشگی باشد یا در محدوده زمانی خاص صادق باشد ، تقسیمبندی متنوعی دارد. از طرفی در زبان تركی نوعی آینده وجود دارد كه مربوط به گذشته است. ذیلاً به شرح آنها می پردازیم:

 

ج ـ 1: آینده خبری (قطعی)

وقوع فعل در آینده ، قطعی است و گوینده با اطمینان به وقوع آن سخن می گوید. نشان آن در تركی پیوند دوگانه «آجاق/اجك» است. برای چهار فعل قبلی باز در این زمان شروع به صرف می كنیم:

گئتمك : گئده جه یم ـ گئده جكسن ـ گئده جك = گئده جه ییك ـ گئده جكسینیز ـ گئده جكلر

آلماق : آلاجاغام ـ آلاجاقسان ـ آلاجاق = آلاجاییق ـ آلاجاقسینیز ـ آلاجاقلار => به ترتیب: خواهم گرفت - خواهی گرفت ...

اوچماق : اوچاجاغام ـ اوچاجاقسان ـ اوچاجاق = اوچاجاییق ـ اوچاجاقسینیز ـ اوچاجاقلار

 

ô با توجه به اینكه كاف و قاف اگر بین دو مصوت بیافتند به ترتیب به «گ ـ ی» و «غ» تبدیل می شوند ، تغییرات صوتی فوق را دیدیم. مثلاً باید «گئده جه كم» می شد كه به « گئده جه گم» و « گئده جه یم» تبدیل شد كه هر دو صحیح است.

ô برای منفی سازی نیز از پیوند دوگانه «ما/مه» پس از بن اصلی فعل اقدام می كنیم. منتها بخاطر تلاقی دو مصوت مشابه «آ» یا «ا» مجبوریم از یك تبدیل «ی» در میان آنها كمك بگیریم. مانند: گئتمه یه جه گم ، آلمایاجاغام

ô در گویش میانه در اول شخص مفرد و جمع ، بیشتر تمایل دارند از پیوند تحریفی «آجی/اجی» بصورت آلاجییام ، گئده جییم ، كؤچه جییك استفاده كنند.

 

ج ـ 2: آینده التزامی (غیرقطعی)

وقوع این فعل در آینده مانند آینده خبری ، قطعی نیست و گویا در اصطراب هستیم كه این فعل انجام می گیرد یا نه؟ علامت آن در تركی «آر/ار» است. مانند:

گئتمك : گئده رم ـ گئده رسن ـ گئده ر = گئده ریك ـ گئده رسینیز ـ گئده رلر

آلماق : آلارام ـ آلارسان ـ آلار = آلاریق ـ آلارسینیز ـ آلارلار => به ترتیب: میگیرم - میگیری ... (زمانی به کار میره کا داری به یک نفر وعده انجام یک کاری رو میدی)

اوچماق : اوچارام ـ اوچارسان ـ اوچار = اوچاریق ـ اوچارسینیز ـ اوچارلار

 

ô در گویش میانه مانند شهرهای دیگر «ر» قبل از «ل» را با «ل» ادغام می كنند و می گویند: گئدللر

 

ج ـ 3: آینده در گذشته خبری

خود را به زمان گذشته می بریم و درباره آینده ای صحبت می كنیم كه اكنون وقوع یافته ولی در آن زمان وقوع نیافته بود. صحبت از آینده در زمان گذشته بصورت قطعی و انجام گرفته است. خود دو نوع است:

 

ج ـ 3 ـ 1: آینده در گذشته خبری قطعی

گوینده آنرا از جانب خود و بدون واسطه می گوید. نشان آن در تركی آوردن تركیبات «ایمك» بعد از نشان آینده «جاق/جك» است. برای نمونه آلاجاق ایدین (بایستی می خریدی ولی نخریدی):

گئتمك : گئده جك ایدیم ـ گئده جك ایدین ـ گئده جك ایدی = گئده جك ایدیك ـ گئده جك ایدینیز ـ گئده جك ایدیلر

آلماق : آلاجاق ایدیم ـ آلاجاق ایدین ـ آلاجاق ایدی = آلاجاق ایدیك ـ آلاجاق ایدینیز ـ آلاجاق ایدیلر => به ترتیب: قرار بود بگیرم (ولی دیگه نمیتونم بگیرم) - قرار بود بگیری ...

اوچماق : اوچاجاق ایدیم ـ اوچاجاق ایدین ـ اوچاجاق ایدی = اوچاجاق ایدیك ـ اوچاجاق ایدینیز ـ اوچاجاق ایدیلر

 

ô در گویش میانه مانند دیگر شهرها دوست دارند این دو پیوند «جاق/2» و «ایمك» را ادغام كنند و بگویند: آلاجاغیدیم ـ آلاجاغیدین و ... . با توجه به اینكه «آجاق» را هم «آجی» می گویند ، لذا می شود: آلاجئیدیم ، اوچاجئیدیم

 

ج ـ 3 ـ 2: آینده در گذشته خبری روائی

مانند قبل است با این تفاوت كه گوینده از وقوع آن اطمینان ندارد. در اینجا بجای تركیبات «ایمك» از «ایمیش» استفاده می شود. مانند:

 

گئتمك : گئده جك ایمیشم ـ گئده جك ایمیشسن ـ گئده جك ایمیش = گئده جك ایمیشیك ـ گئده جك ایمیشسینیز ـ گئده جك ایمیشلر

آلماق : آلاجاق ایمیشم ـ آلاجاق ایمیشسن ـ آلاجاق ایمیش = آلاجاق ایمیشیك ـ آلاجاق ایمیشسینیز ـ آلاجاق ایمیشلر => نمیدونم چطوری بگم اینو! افعالی که در گذشته اتفاق نیوفتاده ولی گوینده داره آرزو میکنه کاش میوفتادند! به ترتیب: باید میگرفتم - باید میگرفتی ...

اوچماق : اوچاجاق ایمیشم ـ اوچاجاق ایمیشسن ـ اوچاجاق ایمیش = اوچاجاق ایمیشیك ـ اوچاجاق ایمیشسینیز ـ اوچاجاق ایمیشلر

 

ô دیده می شود كه حتی در زبان ادبی و نوشتاری «ایمیش» را متناسب با ریشه ، ثقیل می كنند ، مانند: آلاجاق ایمشام. این اشتباه جا افتاده و دیگر در زبان نوشتاری هم آنرا پذیرفته ایم.

 

ج ـ 4: آینده در گذشته التزامی

فرق این زمان با آینده در گذشته خبری در ابهام و تردیدی است كه در ذات آن وجود دارد. باز در دو صوررت قطعی و روائی است و با پیوند آینده التزامی ساخته می شود:

 

ج ـ 4 ـ 1: آینده در گذشته التزامی خبری

گئتمك : گئدر ایدیم ـ گئدر ایدین ـ گئدر ایدی = گئدر ایدیك ـ گئدر ایدینیز ـ گئدر ایدیلر

آلماق : آلار ایدیم ـ آلار ایدین ـ آلار ایدی = آلار ایدیك ـ آلار ایدینیز ـ آلار ایدیلر => اینو نتونستم ترجمه کنم! :hanghead:

اوچماق : اوچار ایدیم ـ اوچار ایدین ـ اوچار ایدی = اوچار ایدیك ـ اوچار ایدینیز ـ اوچار ایدیلر

 

 

ج ـ 4 ـ 2: آینده در گذشته التزامی روائی

گئتمك : گئدر ایمیشم ـ گئدر ایمیشسن ـ گئدر ایمیش = گئدر ایمیشیك ـ گئدر ایمیشسینز ـ گئدر ایمیشلر

آلماق : آلار ایمیشم ـ آلار ایمیشسن ـ آلار ایمیش = آلار ایمیشیك ـ آلار ایمیشسینیز ـ آلار ایمیشلر => ... :sigh:

اوچماق : اوچار ایمیشم ـ اوچار ایمیشسن ـ اوچار ایمیش = اوچار ایمیشیك ـ اوچار ایمیشسینیز ـ اوچار ایمیشلر

 

ô صورت منفی آن با پیوند «ماز/مز» ساخته می شود.

 

  • Like 4
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...