sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 فروردین، ۱۳۹۱ هوشنگ گلشیری در سال ۱۳۱۶در اصفهان بهدنیا آمد. در سال ۱۳۲۱همراه با خانواده به آبادان رفت. از سال ۱۳۲۱تا ۱۳۳۴در آبادان اقامت داشت که این دوره از زندگیش را باید شکلدهندهُ حیات فکری و احساسی او دانست. پدرش کارگر بنا، سازندهُ منارههای شرکت نفت بود، و ما مدام از خانهای به خانهُ دیگر می رفتند. از سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۵۲ هم در اصفهان زیسته است.گلشیری اولین داستانش را در سال ۱۳۳۷زمانی که در دفتر اسناد رسمی کار می کرد نوشت. پس از گرفتن دیپلم، معلم شد، در دهی دورافتاده در سرراه اصفهان به یزد. گلشیری در سال ۱۳۳۸ تحصیل در رشتهُ ادبیات فارسی را در دانشگاه اصفهان آغاز کرد. آشنایی با انجمن ادبی صائب در همین دوره نیز اتفاقی مهم در زندگی او بود. شرکت در جلسات انجمن صائب زمینهساز آشنایی با برخی اهل قلم آن روز اصفهان شد که در نشستهای ادبی دیگر تداوم یافت. آشنایی با برخی فعالان سیاسی در این جلسات او را وارد عرصهُ فعالیت سیاسی کرد که به دستگیریاش در اواخر سال ۱۳۴۰ انجامید. در پایان شهریور ۱۳۴۱ از زندان آزاد و در همان سال از دانشکدهُ ادبیات دانشگاه اصفهان فارغالتحصیل شد. در این زمان دیگر چند شعر و یک داستان از او در مجلات پیام نوین، فردوسی، و کیهان هفته به چاپ رسیده بود. این نشستهای ادبی که به دلیل حساسیت ساواک در خانهها ادامه یافت، هستهُ اصلی جنگ اصفهان شد. از شمارهُ دوم ابوالحسن نجفی، احمد میر علایی، ضیاء موحد و بعدتر تعدادی از نویسندگان و شاعران جوان به حلقهُ همکاران پیوستند. جنگ اصفهان که این جمع را به عنوان قطبی در ادب معاصر شناساند کمابیش با همین ترکیب تا سال ۱۳۶۰ در یازده شماره منتشر شد. گلشیری تعدادی از داستانهای کوتاه و چند شعر خود را در شمارههای مختلف جنگ به چاپ رساند. در سال ۱۳۴۷، این داستانها را در مجموعهُ مثل همیشه منتشر کرد. گلشیری و تعدادی از یاران جنگ اصفهان، در سال ۱۳۴۶، همراه با عدهای دیگر از اهل قلم در اعتراض به تشکیل کنگرهای فرمایشی از جانب حکومت وقت بیانیهای را امضا کردند و با تشکیل کانون نویسندگان ایران در سال ۱۳۴۷ به عضویت آن درآمدند. در سه دوره فعالیت کانون در جهت تحقق آزادی قلم و بیان و دفاع از حقوق صنفی نویسندگان، گلشیری همواره از اعضای فعال آن باقی ماند. در دورههای دوم و سوم فعالیت کانون، به عضویت هئیت دبیران نیز انتخاب شد. رمان شازده احتجاب را در سال ۱۳۴۸، و رمان کریستین و کید را در سال ۱۳۵۰ منتشر کرد. در اواخر ۱۳۵۲، برای بار دوم به مدت شش ماه به زندان افتاد و به مدت پنج سال نیز از حقوق اجتماعی، از جمله تدریس محروم شد. ناچار در سال ۱۳۵۳ به تهران آمد. در تهران با بعضی از یاران قدیمی جنگ که ساکن تهران بودند و عدهای دیگر از اهل قلم جلساتی هفتگی برگزار کردند. مجموعه داستان نمازخانهُ کوچک من (۱۳۵۴) ، و جلد اول رمان برهُ گمشدهُ راعی (۱۳۵۶) حاصل همین دوره بود. در سال ۱۳۵۴، نمایشنامهای از او به نام سلامان و ابسال به روی صحنه آمد. این نمایشنامه هنوز منتشر نشده است. در سال ۱۳۵۶، تدریس در گروه تئاتر دانشکدهُ هنرهای زیبای دانشگاه تهران را به صورت قراردادی آغاز کرد. در پائیز همین سال، گلشیری در ده شب شعری که کانون نویسندگان ایرانبا همکاری انجمن فرهنگی ایران و آلمان - انستیتو گوته - در باغ این انجمن بر پا داشت، سخنرانیای با عنوان جوانمرگی در نثر معاصر فارسی ایراد کرد. در بهمن همین سال، برندهُ جایزهُ فروغ فرخزاد شد. در تابستان ۱۳۵۷، برای شرکت در طرح بینالمللی نویسندگی به آیواسیتی در آمریکا سفر کرد. در چند ماه اقامت در خارج از کشور در شهرهای مختلف سخنرانی کرد و در زمستان ۱۳۵۷، پس از بازگشت به ایران، به اصفهان رفت و تدریس در دبیرستان را از سر گرفت. 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 فروردین، ۱۳۹۱ گلشیری در بهمن ۱۳۵۸ معصوم پنجم را منتشر کرد. سال ۱۳۶۱ آغاز انتشار گاهنامهُ نقد آگاه بود. مطالب این گاهنامه را شورایی متشکل از نجف دریابندری، هوشنگ گلشیری، باقر پرهام و محسن یلفانی (بعدتر، محمدرضا باطنی) انتخاب میکردند.انتشار این نشریه تا سال ۱۳۶۳ ادامه یافت. در اواسط سال ۱۳۶۲، گلشیری جلسات هفتگی داستانخوانی را که به جلسات پنجشنبهها معروف شد، با شرکت نسل جوانتر داستاننویسان آغاز کرد. در این جلسات که تا اواخر سال ۱۳۶۷ ادامه یافت،نویسندگانی چون اکبر سردوزامی، مرتضی ثقفیان، محمود داوودی، کامران بزرگ نیا، یارعلی پورمقدم، محمدرضا صفدری، اصغر عبداللهی، قاضی ربیحاوی، محمد محمدعلی، ناصر زراعتی، رضا فرخفال، آذر نفیسی، بیژن بیجاری، عبدالعلی عظیمی، علی موذنی، عباس معروفی، منصور کوشان، شهریار مندنیپور، منیرو روانیپور شرکت داشتند. در این جلسات آثار منتشر شدهای از شهرنوش پارسیپور، سیمین دانشور، تقی مدرسی، محمود دولتآبادی، رضا جولایی، ابوالحسن نجفی، رضا براهنی، نجف دریابندری و اکبر رادی نیز با حضور خود آنها نقد و بررسی شد. جبهخانه در سال ۱۳۶۲ و حدیث ماهیگیر و دیو در سال۱۳۶۳ منتشر شد. گلشیری از اواخر سال ۱۳۶۴، با همکاری با مجلهُ آدینه از اولین شمارهُ آن، و پس از آن، دنیای سخن، و پذیرش مسئولیت صفحات ادبی مفید برای ده شماره (۶۵ تا ۶۶) دور تازهای از کار مطبوعاتی خود را در حالی آغاز کرد که انتشار این نشریات سرآغاز فضای تازهای در مطبوعات ادبی بود. سردبیری ارغوان که فقط یک شماره منتشر شد (خرداد ۱۳۷۰)، و سردبیری و همکاری باچند شمارهُ نخست فصلنامهُ زنده رود (۱۳۷۱ تا ۱۳۷۲) ادامهُ فعالیتهای مطبوعاتی او تا پیش از سردبیری کارنامه بود. در سال ۱۳۶۸، در اولین سفر به خارج از کشور پس از انقلاب برای سخنرانی و داستانخوانی به هلند (با دعوت سازمان آیدا)، و شهرهای مختلف انگستان و سوئد رفت. در سال ۱۳۶۹ نیز برای شرکت در جلسات خانهُ فرهنگ های جهان در برلین به آلمان سفر کرد. در این سفر در شهرهای مختلف آلمان، سوئد، دانمارک و فرانسه سخنرانی و داستانخوانی کرد. در بهار ۱۳۷۱ به آلمان، امریکا، سوئد، بلژیک و در بهمن ۱۳۷۲ هم به آلمان، هلند، بلژیک سفر کرد. مجموعه داستان پنجگنج در سال ۱۳۶۸ (سوئد) فیلمنامهُ دوازده رخ در سال ۱۳۶۹، رمانهای در ولایت هوا در سال ۱۳۷۰ (سوئد)، آینههای دردار (امریکا و ایران) در سال ۱۳۷۱، مجموعه داستان دست تاریک،دستروشن در سال ۱۳۷۴،و در ستایش شعر سکوت (دو مقالهُ بلند در بارهُ شعر) در سال ۱۳۷۴ منتشر شد. گلشیری تدریس ادبیات داستانی را که پس از اخراج از دانشگاه مدت کوتاهی دردفتر مجلهُ مفید ادامه داده بود، در سال ۱۳۶۹ با اجارهُ محلی در تهران و برگزاری کلاسهای آموزشی و جلسات آزاد ماهانه از سر گرفت. در این دوره که به دورهُ تالار کسری معروف شد، ابوالحسن نجفی،م.ع. سپانلو و رضا براهنی نیز به دعوت گلشیری کلاسهایی برگزار کردند. در کنار ادبیات و نقد معاصر، ضرورت شناخت متون کهن نیز از دلمشغولیهای گلشیری بود. او به همراه دوستانی از اهل قلم در جلساتی هفتگی، که از سال ۱۳۶۱ آغاز شد و پانزده سالی ادامه داشت، بسیاری از آثار کلاسیک فارسی را بازخوانی و بررسی کرد. در فروردین ۱۳۷۶، اقامتی نهماهه در آلمان به دعوت بنیاد هاینریش بل فرصتی شد برای به پایان رساندن رمان جننامه که تحریر آن را سیزده سال پیشتر آغاز کرده بود. در همین دوره، برای داستانخوانی و سخنرانی به شهرهای مختلف اروپا رفت و جایزهُ لیلیان هلمن/ دشیل همت را نیز دریافت کرد. در زمستان ۱۳۷۶، رمان جننامه (سوئد) و جدال نقش با نقاش انتشار یافت. گلشیری سردبیری ماهنامهُ ادبی کارنامه را در تابستان ۱۳۷۷ پذیرفت و نخستین شمارهُ آن را در دی ماه همین سال منتشر کرد. در این دوره جلسات بررسی شعر و داستان نیز به همت او در دفتر کارنامه برگزار میشد. یازدهمین شمارهُ کارنامه به سردبیری او پس از مرگش در خرداد ۱۳۷۹ منتشر شد. گلشیری در دوازدهم تیرماه ۱۳۷۸ جایزهُ صلح اریش ماریا رمارک را در مراسمی در شهر ازنابروک آلمان دریافت کرد. این جایزه به پاس آثار ادبی و تلاشهای او در دفاع از آزادی قلم و بیان به او اهدا شد.در مهر ماه همین سال در آخرین سفرش در نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت شرکت کرد. سپس برای سخنرانی و داستانخوانی به انگلستان رفت.مجموعهُ مقالات باغ در باغ در پاییز ۱۳۷۸ منتشر شد. به دنبال یک دورهُ طولانی بیماری، که نخستین نشانههای آن از پاییز ۱۳۷۸ شروع شده بود، هوشنگ گلشیری در ۱۶ خرداد ۷۹ در بیمارستان ایرانمهر تهران در گذشت و در امامزاده طاهر در مهر شهر کرج به خاک سپرده شد. منبع سایت سارا شعر 2 لینک به دیدگاه
spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۱ زندگی هوشنگ گلشیری از زبان خودش هوشنگ گلشیری در سال ۱۳۱۶در اصفهان بهدنیا آمد. در سال ۱۳۲۱ همراه با خانواده به آبادان رفت. اقامت در آبادان از ۱۳۲۱ تا ۱۳۳۴ باید شکلدهندهُ حیات فکری و احساسی من باشد. پدرم کارگر بنا، سازندهُ منارههای شرکت نفت بود، و ما مدام از خانهای به خانهُ دیگر می رفتیم، و همهاش هم بازی و بازی میکردیم. فقر هم بود، اما آشکار نبود، چون همه مثل هم بودیم و عالم بی خبری بود. از ۱۳۳۴ تا ۱۳۵۲ در اصفهان زیستهام. تا ۳۷ آموختن و خواندن بود و آشنایی از درون با سنتهای ریشهدار، آن هم آدمی که الخی بار آمده بود، در خانهای شلوغ. ما شش بچه بودیم و یکی هم بعد آمد و مسکنمان اتاقی کوچک بود و صندوقخانهای. خانه هم چند اتاق داشت با کلی آدم. تابستانها هم کار میکردیم، در بازار، من و برادر بزرگتر و بعد از دیپلم گرفتن هم من باز مدّتی در کارخانهای، مدّتی هم در بازار، در دکان رنگرزی و خرازی و بالاخره در دکان قنادی، کار کردم. مدّتی هم در تهران و در خاکبرداری زمینی که قرار بود برق آلستوم فعلی شود. بالاخره از دفتر اسناد رسمی سر درآوردم، پس از گرفتن دیپلم. گلشیری اولین داستانش را در همین زمان نوشت. همهجا دربارهُ من نوشتهاند که با شعر شروع کرده است. قضاوتها براساس آثار چاپ شده است. حقیقت این است که حداقل دو کار چاپ نشده و بسیار خام هنوز هم دارم که باید مال سال۳۷ باشد، یعنی وقتی که در دفتر اسناد رسمی کار میکردم. پس از گرفتن دیپلم، معلم شد، در دهی دورافتاده در سرراه اصفهان به یزد. یک سالی در تودشک و بعد مرکز آن ناحیه، کوهپایه، گذراندم که برای من بسیار راهگشا بود. با آدمی آشنا شدم که جدیدترین رمانهای چاپ شده را میخواند و به من هم میداد: مصطفیپور که از سویی با بهرام صادقی آشنا بود و از سوی دیگر خود هم مینوشت. این آدم همان وقتها هم معتاد بود و حرام شد. اما همین آشنایی سبب شد تا من مستقیماً به پیشروترین روشنفکران زمانه وصل شوم، آن هم از راه مطالعه. گلشیری در سال ۱۳۳۸ تحصیل در رشتهُ ادبیات فارسی را در دانشگاه اصفهان آغاز کرد. آشنایی با انجمن ادبی صائب در همین دوره نیز اتفاقی مهم در زندگی او بود. از سال ۳۹ به انجمن ادبی صائب رفتهام و این انجمننشینی به گمانم تا ۴۲ و شاید ۴۳ ادامه داشته است. شرکت در جلسات انجمن صائب زمینهساز آشنایی با برخی اهل قلم آن روز اصفهان شد که در نشستهای ادبی دیگر تداوم یافت. آشنایی با برخی فعالان سیاسی در این جلسات او را وارد عرصهُ فعالیت سیاسی کرد که به دستگیریاش در اواخر سال ۱۳۴۰ انجامید. چند ماهی زندان مرا از درون با اعضای حزب توده آشنا ساخت. بسیاری از داستانهای سیاسی من با جهتگیری ضد چنان حزبی آن سال نطفه بست، مثل “عکسی برای قاب عکس خالی من”، “هر دو روی یک سکه”، “یک داستان خوب اجتماعی”، و بالاخره بعدها “جبهخانه”. در پایان شهریور ۱۳۴۱ از زندان آزاد و در همان سال از دانشکدهُ ادبیات دانشگاه اصفهان فارغالتحصیل شد. بعد از زندان، ما جوانان از کهنهسرایان جدا شدیم و انجمنی جداگانه درست کردیم بر سر قبر صائب. ما در انجمن تازه بر زمین مینشستیم و دایرهوار و هر کس اثری یا تحقیقی را میخواند. رسم خواندن بر سر جمع و رودررو از کاری سخن گفتن، بخصوص تحمل شنیدن داستان، یادگار این دوره است. در این زمان دیگر چند شعر و یک داستان از او در مجلات پیام نوین، فردوسی، و کیهان هفته به چاپ رسیده بود. این نشستهای ادبی که به دلیل حساسیت ساواک در خانهها ادامه یافت، هستهُ اصلی جنگ اصفهان شد. دور هم جمع میشدیم و کارهایمان را برای هم میخواندیم. جنگ اصفهان، شمارهُ اول، ۱۳۴۴ همینطور درآمد. هستهُ اصلی اصحاب جنگ به ترتیب الفبا اینها بودند: محمد حقوقی، اورنگ خضرایی، روشن رامی، رستمیان، جلیل دوستخواه، محمد کلباسی، من و برادرم احمد. از شمارهُ دوم ابوالحسن نجفی، احمد میر علایی، ضیاء موحد و بعدتر تعدادی از نویسندگان و شاعران جوان به حلقهُ همکاران پیوستند. جنگ اصفهان که این جمع را به عنوان قطبی در ادب معاصر شناساند کمابیش با همین ترکیب تا سال ۱۳۶۰ در یازده شماره منتشر شد. گلشیری تعدادی از داستانهای کوتاه و چند شعر خود را در شمارههای مختلف جنگ به چاپ رساند. در سال ۱۳۴۷، این داستانها را در مجموعهُ مثل همیشه منتشر کرد. گلشیری و تعدادی از یاران جنگ اصفهان، در سال ۱۳۴۶، همراه با عدهای دیگر از اهل قلم در اعتراض به تشکیل کنگرهای فرمایشی از جانب حکومت وقت بیانیهای را امضا کردند و با تشکیل کانون نویسندگان ایران در سال ۱۳۴۷ به عضویت آن درآمدند. در سه دوره فعالیت کانون در جهت تحقق آزادی قلم و بیان و دفاع از حقوق صنفی نویسندگان، گلشیری همواره از اعضای فعال آن باقی ماند. در دورههای دوم و سوم فعالیت کانون، به عضویت هئیت دبیران نیز انتخاب شد. رمان شازده احتجاب را در سال ۱۳۴۸، و رمان کریستین و کید را در سال ۱۳۵۰ منتشر کرد. در اواخر ۱۳۵۲، برای بار دوم به مدت شش ماه به زندان افتاد و به مدت پنج سال نیز از حقوق اجتماعی، از جمله تدریس محروم شد. ناچار در سال ۱۳۵۳ به تهران آمد. در تهران با بعضی از یاران قدیمی جنگ که ساکن تهران بودند و عدهای دیگر از اهل قلم جلساتی هفتگی برگزار کردند. مجموعه داستان نمازخانهُ کوچک من (۱۳۵۴) ، و جلد اول رمان برهُ گمشدهُ راعی (۱۳۵۶) حاصل همین دوره بود. در سال ۱۳۵۴، نمایشنامهای از او به نام سلامان و ابسال به روی صحنه آمد. این نمایشنامه هنوز منتشر نشده است. در سال ۱۳۵۴، تدریس در گروه تئاتر دانشکدهُ هنرهای زیبای دانشگاه تهران را به صورت قراردادی آغاز کرد. در پائیز سال ۱۳۵۶ گلشیری در ده شب شعری که کانون نویسندگان ایران با همکاری انجمن فرهنگی ایران و آلمان – انستیتو گوته – در باغ این انجمن بر پا داشت، سخنرانیای با عنوان جوانمرگی در نثر معاصر فارسی ایراد کرد. در بهمن همین سال، برندهُ جایزهُ فروغ فرخزاد شد. در تابستان ۱۳۵۷، برای شرکت در طرح بینالمللی نویسندگی به آیواسیتی در آمریکا سفر کرد. در چند ماه اقامت در خارج از کشور در شهرهای مختلف سخنرانی کرد و در زمستان ۱۳۵۷، پس از بازگشت به ایران، به اصفهان رفت و تدریس در دبیرستان را از سر گرفت. و من در ۵۸ دوباره دبیر شدم. در اصفهان دفتری تشکیل شد به اسم” دفتر مطالعات فرهنگی” و ضمناً در “کانون مستقل فرهنگیان” فعال بودم. گاهی هم برای جلسات مهم کانون به تهران میآمدم. در همین سال ۵۸ با همسرم فرزانه طاهری ازدواج کردم و آخر سال به تهران منتقل شدم، به همان دانشکدهُ هنرهای زیبا، که پس از انقلاب فرهنگی، گمانم در سال ۱۳۶۰، حکم اخراج گرفتم. گلشیری در بهمن ۱۳۵۸ معصوم پنجم را منتشر کرد. سال ۱۳۶۱ آغاز انتشار گاهنامهُ نقد آگاه بود. مطالب این گاهنامه را شورایی متشکل از نجف دریابندری، هوشنگ گلشیری، باقر پرهام و محسن یلفانی (بعدتر، محمدرضا باطنی) انتخاب میکردند. انتشار این نشریه تا سال ۱۳۶۳ ادامه یافت. در اواسط سال ۱۳۶۲، گلشیری جلسات هفتگی داستانخوانی را که به جلسات پنجشنبهها معروف شد، با شرکت نسل جوانتر داستاننویسان آغاز کرد. در این جلسات که تا اواخر سال ۱۳۶۷ ادامه یافت،نویسندگانی چون اکبر سردوزامی، مرتضی ثقفیان، محمود داوودی، کامران بزرگ نیا، یارعلی پورمقدم، محمدرضا صفدری، اصغر عبداللهی، قاضی ربیحاوی، محمد محمدعلی، ناصر زراعتی، رضا فرخفال، آذر نفیسی، بیژن بیجاری، عبدالعلی عظیمی، علی موذنی، عباس معروفی، منصور کوشان، شهریار مندنیپور، منیرو روانیپور شرکت داشتند. بخش عمدهای از آثار این دهه در همین جلسات به بحث گذاشته شد و اغلب به بازنویسیهای مکرر کشید تا از آن میان بتوان بر چند داستان انگشت گذاشت. در این جلسات آثار منتشر شدهای از شهرنوش پارسیپور، سیمین دانشور، تقی مدرسی، محمود دولتآبادی، رضا جولایی، ابوالحسن نجفی، رضا براهنی، نجف دریابندری و اکبر رادی نیز با حضور خود آنها نقد و بررسی شد. جبهخانه در سال ۱۳۶۲ و حدیث ماهیگیر و دیو در سال۱۳۶۳ منتشر شد. گلشیری از اواخر سال ۱۳۶۴، با همکاری با مجلهُ آدینه از اولین شمارهُ آن، و پس از آن، دنیای سخن، و پذیرش مسئولیت صفحات ادبی مفید برای ده شماره (۶۵ تا ۶۶) دور تازهای از کار مطبوعاتی خود را در حالی آغاز کرد که انتشار این نشریات سرآغاز فضای تازهای در مطبوعات ادبی بود. سردبیری ارغوان که فقط یک شماره منتشر شد (خرداد ۱۳۷۰)، و سردبیری و همکاری باچند شمارهُ نخست فصلنامهُ زنده رود (۱۳۷۱ تا ۱۳۷۲) ادامهُ فعالیتهای مطبوعاتی او تا پیش از سردبیری کارنامه بود. در سال ۱۳۶۸، در اولین سفر به خارج از کشور پس از انقلاب برای سخنرانی و داستانخوانی به هلند (با دعوت سازمان آیدا)، و شهرهای مختلف انگستان و سوئد رفت. در سال ۱۳۶۹ نیز برای شرکت در جلسات خانهُ فرهنگ های جهان در برلین به آلمان سفر کرد. در این سفر در شهرهای مختلف آلمان، سوئد، دانمارک و فرانسه سخنرانی و داستانخوانی کرد. در بهار ۱۳۷۱ به آلمان، امریکا، سوئد، بلژیک و در بهمن ۱۳۷۲ هم به آلمان، هلند، بلژیک سفر کرد. مجموعه داستان پنجگنج در سال ۱۳۶۸ (سوئد) فیلمنامهُ دوازده رخ در سال ۱۳۶۹، رمانهای در ولایت هوا در سال ۱۳۷۰ (سوئد)، آینههای دردار (امریکا و ایران) در سال ۱۳۷۱، مجموعه داستان دست تاریک،دستروشن در سال ۱۳۷۴،و در ستایش شعر سکوت (دو مقالهُ بلند در بارهُ شعر) در سال ۱۳۷۴ منتشر شد. گلشیری تدریس ادبیات داستانی را که پس از اخراج از دانشگاه مدت کوتاهی دردفتر مجلهُ مفید ادامه داده بود، در سال ۱۳۶۹ با اجارهُ محلی در تهران و برگزاری کلاسهای آموزشی و جلسات آزاد ماهانه از سر گرفت. در این دوره که به دورهُ تالار کسری معروف شد، ابوالحسن نجفی،م.ع. سپانلو و رضا براهنی نیز به دعوت گلشیری کلاسهایی برگزار کردند. این دوره یکی از درخشانترین نشستهای این سالها بود و حاصل دوستی این دوستان است که همچنان مینویسند که از آن جملهاند: محمد تقوی، آذردخت بهرامی، حسین مرتضائیان آبکنار، حسین سناپور، مهکامه رحیمزاده، منصوره شریفزاده، و بسیاری دیگر. این جلسات با تعطیل تالار (کمبود مالی و دخالتهای پنهان) به خانهها منتقل شد، و از صورت کلاس درس به همسخنی تبدیل شد. حاصل برای من آشنایی از نزدیک باشیوههای مختلف نقد بود، بخصوص جلساتی که اختصاصاً به خواندن متون موجود پرداختیم، با این چند صاحب قلم که همچنان هم ادامه دارد: آبکنار، فرهاد فیروزی، تقوی، سناپور، کورش اسدی. در کنار ادبیات و نقد معاصر، ضرورت شناخت متون کهن نیز از دلمشغولیهای گلشیری بود. او به همراه دوستانی از اهل قلم در جلساتی هفتگی، که از سال ۱۳۶۱ آغاز شد و پانزده سالی ادامه داشت، بسیاری از آثار کلاسیک فارسی را بازخوانی و بررسی کرد. در فروردین ۱۳۷۶، اقامتی نهماهه در آلمان به دعوت بنیاد هاینریش بل فرصتی شد برای به پایان رساندن رمان جننامه که تحریر آن را سیزده سال پیشتر آغاز کرده بود. در همین دوره، برای داستانخوانی و سخنرانی به شهرهای مختلف اروپا رفت و جایزهُ لیلیان هلمن/ دشیل همت را نیز دریافت کرد. در زمستان ۱۳۷۶، رمان جننامه (سوئد) و جدال نقش با نقاش انتشار یافت. گلشیری سردبیری ماهنامهُ ادبی کارنامه را در تابستان ۱۳۷۷ پذیرفت و نخستین شمارهُ آن را در دی ماه همین سال منتشر کرد. در این دوره جلسات بررسی شعر و داستان نیز به همت او در دفتر کارنامه برگزار میشد. یازدهمین شمارهُ کارنامه به سردبیری او پس از مرگش در خرداد ۱۳۷۹ منتشر شد. گلشیری در دوازدهم تیرماه ۱۳۷۸ جایزهُ صلح اریش ماریا رمارک را در مراسمی در شهر ازنابروک آلمان دریافت کرد.این جایزه به پاس آثار ادبی و تلاشهای او در دفاع از آزادی قلم و بیان به او اهدا شد.در مهر ماه همین سال در آخرین سفرش در نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت شرکت کرد. سپس برای سخنرانی و داستانخوانی به انگلستان رفت.مجموعهُ مقالات باغ در باغ در پاییز ۱۳۷۸ منتشر شد. به دنبال یک دورهُ طولانی بیماری، که نخستین نشانههای آن از پاییز ۱۳۷۸ شروع شده بود، هوشنگ گلشیری در ۱۶ خرداد ۷۹ در بیمارستان ایرانمهر تهران در گذشت و در امامزاده طاهر در مهر شهر کرج به خاک سپرده شد. منبع : بنیاد هوشنگ گلشیری 2 لینک به دیدگاه
spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، ۱۳۹۲ هوشنگ گلشیری در سال 1316 در اصفهان به دنیا آمد. در سال 1321 همراه با خانواده به آبادان رفت. از سال 1321 تا 1334 در آبادان اقامت داشت که این دوره از زندگیش را باید شكل دهنده ی حیات فكری و احساسی او دانست. پدرش كارگر بنا، سازنده ی مناره های شركت نفت بود، و مدام از خانه ای به خانه ی دیگر می رفتند. از سال 1334 تا 1352 هم در اصفهان زیسته است. هوشنگ گلشیری در سال 1316 در اصفهان به دنیا آمد. در سال 1321 همراه با خانواده به آبادان رفت. از سال 1321 تا 1334 در آبادان اقامت داشت که این دوره از زندگیش را باید شكل دهنده ی حیات فكری و احساسی او دانست. پدرش كارگر بنا، سازنده ی مناره های شركت نفت بود، و مدام از خانه ای به خانه ی دیگر می رفتند. از سال 1334 تا 1352 هم در اصفهان زیسته است. گلشیری اولین داستانش را در سال 1337 زمانی که در دفتر اسناد رسمی کار می کرد نوشت. پس از گرفتن دیپلم، معلم شد، در دهی دور افتاده در سر راه اصفهان به یزد. یك سالی در تودشك و بعد مركز آن ناحیه، كوهپایه، گذراند كه برایش بسیار راهگشا بود. با آدمی آشنا شد كه جدیدترین رمان های چاپ شده را می خواند و به او هم می داد: مصطفی پور كه از سویی با بهرام صادقی آشنا بود و از سوی دیگر خود هم می نوشت. این آدم همان وقت ها هم معتاد بود و حرام شد. اما همین آشنایی سبب شد تا گلشیری مستقیماً به پیشروترین روشنفكران زمانه وصل شود، آن هم از راه مطالعه. گلشیری در سال 1338 تحصیل در رشته ی ادبیات فارسی را در دانشگاه اصفهان آغاز كرد. آشنایی با انجمن ادبی صائب در همین دوره نیز اتفاقی مهم در زندگی او بود. شركت در جلسات انجمن صائب زمینه ساز آشنایی با برخی اهل قلم آن روز اصفهان شد كه در نشست های ادبی دیگر تداوم یافت. آشنایی با برخی فعالان سیاسی در این جلسات او را وارد عرصه ی فعالیت سیاسی كرد كه به دستگیری اش در اواخر سال 1340 انجامید. در پایان شهریور 1341 از زندان آزاد و در همان سال از دانشكده ی ادبیات دانشگاه اصفهان فارغ التحصیل شد. در این زمان دیگر چند شعر و یك داستان از او در مجلات پیام نوین، فردوسی، و كیهان هفته به چاپ رسیده بود. این نشستهای ادبی كه به دلیل حساسیت ساواك در خانه ها ادامه یافت، هسته ی اصلی جُنگ اصفهان شد. از شماره ی دوم ابوالحسن نجفی، احمد میر علایی، ضیاء موحد و بعدتر تعدادی از نویسندگان و شاعران جوان به حلقه ی همكاران پیوستند. جنگ اصفهان كه این جمع را به عنوان قطبی در ادب معاصر شناساند كمابیش با همین تركیب تا سال 1360 در یازده شماره منتشر شد. گلشیری تعدادی از داستان های كوتاه و چند شعر خود را در شماره های مختلف جنگ به چاپ رساند. در سال 1347، این داستانها را در مجموعه ی "مثل همیشه" منتشر كرد. گلشیری و تعدادی از یاران جنگ اصفهان، در سال 1346، همراه با عده ای دیگر از اهل قلم در اعتراض به تشكیل كنگره ای فرمایشی از جانب حكومت وقت بیانیه ای را امضا كردند و با تشكیل كانون نویسندگان ایران در سال 1347 به عضویت آن درآمدند. در سه دوره فعالیت كانون در جهت تحقق آزادی قلم و بیان و دفاع از حقوق صنفی نویسندگان، گلشیری همواره از اعضای فعال آن باقی ماند. در دورههای دوم و سوم فعالیت كانون، به عضویت هئیت دبیران نیز انتخاب شد. رمان شازده احتجاب را در سال 1348، و رمان كریستین و كید را در سال 1350 منتشر كرد. در اواخر 1352، برای بار دوم به مدت شش ماه به زندان افتاد و به مدت پنج سال نیز از حقوق اجتماعی، از جمله تدریس محروم شد. ناچار در سال 1353 به تهران آمد. در تهران با بعضی از یاران قدیمی جُنگ كه ساكن تهران بودند و عدهای دیگر از اهل قلم جلساتی هفتگی برگزار كردند. مجموعه داستان نمازخانه ی كوچك من (1354) ، و جلد اول رمان برهه ی گمشده ی راعی (1356) حاصل همین دوره بود. در سال 1354، نمایشنامه ای از او به نام سلامان و ابسال به روی صحنه آمد. این نمایشنامه هنوز منتشر نشده است. در سال 1356، تدریس در گروه تئاتر دانشكده ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران را به صورت قراردادی آغاز كرد. در پائیز همین سال، گلشیری در ده شب شعری كه كانون نویسندگان ایران با همكاری انجمن فرهنگی ایران و آلمان - انستیتو گوته - در باغ این انجمن بر پا داشت، سخنرانی ای با عنوان "جوانمرگی در نثر معاصر فارسی" ایراد كرد. در بهمن همین سال، برنده ی جایزه ی فروغ فرخزاد شد. در تابستان 1357، برای شركت در طرح بین المللی نویسندگی به آیواسیتی در آمریكا سفر كرد. در چند ماه اقامت در خارج از كشور در شهرهای مختلف سخنرانی كرد و در زمستان 1357، پس از بازگشت به ایران، به اصفهان رفت و تدریس در دبیرستان را از سر گرفت. گلشیری در بهمن 1358 معصوم پنجم را منتشر كرد. سال 1361 آغاز انتشار گاهنامه ی نقد آگاه بود. مطالب این گاهنامه را شورایی متشكل از نجف دریابندری، هوشنگ گلشیری، باقر پرهام و محسن یلفانی (بعدتر، محمدرضا باطنی) انتخاب می كردند. انتشار این نشریه تا سال 1363 ادامه یافت. در اواسط سال 1362، گلشیری جلسات هفتگی داستان خوانی را كه به جلسات پنج شنبه ها معروف شد، با شركت نسل جوان تر داستان نویسان آغاز كرد. در این جلسات كه تا اواخر سال 1367 ادامه یافت، نویسندگانی چون اكبر سردوزامی، مرتضی ثقفیان، محمود داوودی، كامران بزرگ نیا، یارعلی پورمقدم، محمدرضا صفدری، اصغر عبداللهی، قاضی ربیحاوی، محمد محمدعلی، ناصر زراعتی، رضا فرخفال، آذر نفیسی، بیژن بیجاری، عبدالعلی عظیمی، علی موذنی، عباس معروفی، منصور كوشان، شهریار مندنی پور و منیرو روانی پور شركت داشتند. در این جلسات آثار منتشر شده ای از شهرنوش پارسی پور، سیمین دانشور، تقی مدرسی، محمود دولت آبادی، رضا جولایی، ابوالحسن نجفی، رضا براهنی، نجف دریابندری و اكبر رادی نیز با حضور خود آن ها نقد و بررسی شد. "جبه خانه" در سال 1362 و "حدیث ماهیگیر و دیو" در سال 1363 منتشر شد. گلشیری از اواخر سال 1364، با همكاری با مجله ی آدینه از اولین شماره ی آن، و پس از آن، دنیای سخن، و پذیرش مسئولیت صفحات ادبی مفید برای ده شماره (56 تا 66) دور تازه ای از كار مطبوعاتی خود را در حالی آغاز كرد كه انتشار این نشریات سرآغاز فضای تازه ای در مطبوعات ادبی بود. سردبیری ارغوان كه فقط یك شماره منتشر شد (خرداد 1370)، و سردبیری و همكاری با چند شماره ی نخست فصلنامه ی زنده رود (1371 تا 1372) ادامه ی فعالیتهای مطبوعاتی او تا پیش از سردبیری كارنامه بود. در سال 1368، در اولین سفر به خارج از كشور پس از انقلاب برای سخنرانی و داستان خوانی به هلند (با دعوت سازمان آیدا)، و شهرهای مختلف انگستان و سوئد رفت. در سال 1369 نیز برای شركت در جلسات خانه ی فرهنگ های جهان در برلین به آلمان سفر كرد. در این سفر در شهرهای مختلف آلمان، سوئد، دانمارك و فرانسه سخنرانی و داستان خوانی كرد. در بهار 1371 به آلمان، امریكا، سوئد، بلژیك و در بهمن 1372 هم به آلمان، هلند، بلژیك سفر كرد. مجموعه داستان پنج گنج در سال 1368 (سوئد)، فیلمنامه ی دوازده رخ در سال 1369، رمانهای در ولایت هوا در سال 1370 (سوئد)، آینه های دردار (امریكا و ایران) در سال 1371، مجموعه داستان دست تاریك، دست روشن در سال 1374، و در ستایش شعر سكوت (دو مقاله ی بلند در باره ی شعر) در سال 1374 منتشر شد. گلشیری تدریس ادبیات داستانی را كه پس از اخراج از دانشگاه مدت كوتاهی در دفتر مجله ی مفید ادامه داده بود، در سال 1369 با اجاره ی محلی در تهران و برگزاری كلاسهای آموزشی و جلسات آزاد ماهانه از سر گرفت. در این دوره كه به دوره ی تالار كسری معروف شد، ابوالحسن نجفی، محمدعلی سپانلو و رضا براهنی نیز به دعوت گلشیری كلاس هایی برگزار كردند. در كنار ادبیات و نقد معاصر، ضرورت شناخت متون كهن نیز از دل مشغولی های گلشیری بود. او به همراه دوستانی از اهل قلم در جلساتی هفتگی، كه از سال 1361 آغاز شد و پانزده سالی ادامه داشت، بسیاری از آثار كلاسیك فارسی را بازخوانی و بررسی كرد. در فروردین 1376، اقامتی نه ماهه در آلمان به دعوت بنیاد هاینریش بل فرصتی شد برای به پایان رساندن رمان جن نامه كه تحریر آن را سیزده سال پیشتر آغاز كرده بود. در همین دوره، برای داستان خوانی و سخنرانی به شهرهای مختلف اروپا رفت و جایزهه ی لیلیان هلمن/ دشیل همت را نیز دریافت كرد. در زمستان 1376، رمان جن نامه (سوئد) و جدال نقش با نقاش انتشار یافت. گلشیری سردبیری ماهنامه ی ادبی كارنامه را در تابستان 1377 پذیرفت و نخستین شماره ی آن را در دی ماه همین سال منتشر كرد. در این دوره جلسات بررسی شعر و داستان نیز به همت او در دفتر كارنامه برگزار می شد. یازدهمین شماره ی كارنامه به سردبیری او پس از مرگش در خرداد 1379 منتشر شد. گلشیری در دوازدهم تیرماه 1378 جایزه ی صلح اریش ماریا رمارك را در مراسمی در شهر ازنابروك آلمان دریافت كرد. این جایزه به پاس آثار ادبی و تلاش های او در دفاع از آزادی قلم و بیان به او اهدا شد. در مهر ماه همین سال در آخرین سفرش در نمایشگاه بین المللی كتاب فرانكفورت شركت كرد. سپس برای سخنرانی و داستان خوانی به انگلستان رفت. مجموعه ی مقالات باغ در باغ در پاییز 1378 منتشر شد. به دنبال یك دوره ی طولانی بیماری، كه نخستین نشانه های آن از پاییز 1378 شروع شده بود، هوشنگ گلشیری در 16 خرداد 79 در بیمارستان ایرانمهر تهران در گذشت و در امامزاده طاهر در مهر شهر كرج به خاك سپرده شد. پس از درگذشت وی، بنیاد هوشنگ گلشیری برای ادامه ی تلاشهای او و حمایت از فعالیتهای ادبی تشکیل گردید و جایزه ی هوشنگ گلشیری را برای اهدا به آثار منتخب ادبیات فارسی برقرار کرد. مجموعه داستانهای کوتاه مثل همیشه (۱۳۴۷) نمازخانه ی کوچک من (۱۳۵۴) جُبّه خانه (۱۳۶۲) پنج گنج (۱۳۶۸) دست تاریک دست روشن (۱۳۷۴) نیمهٔ تاریک ماه (برگزیده آثار- کتاب اول ۱۳۸۰) داستان های بلند شاه سیاه پوشان حدیث ماهیگیر و دیو (۱۳۶۳) رمان ها شازده احتجاب (۱۳۴۸) کریستین و کید (۱۳۵۰) بره گمشده راعی (۱۳۵۶) معصوم پنجم یا حدیث مرده بر دار کردن آن سوار که خواهد آمد (۱۳۵۸) در ولایت هوا، تفننی در طنز (۱۳۷۰، در سوئد). آینههای دردار (۱۳۷۰) جِن نامه (۱۳۷۶، نشر باران، سوئد) فیلم نامه دوازده رخ (۱۳۶۷، انتشارات نیلوفر) آثار غیرداستانی ۱۳۶۱ - ویرایش گلستان سعدی نسخه ی تصحیح شده ی محمدعلی فروغی. ۱۳۷۸ - باغ در باغ مجموعه مقالات ۱۳۷۴ - در ستایش شعر سکوت، (دو مقاله ی بلند در باره ی شعر). ۱۳۷۶ - جدال نقش با نقاش، بررسی آثار سیمین دانشور (از آتش خاموش تا سووشون) سالشمار زندگی گلشیری: * 1316 احتمالأ 25 اسفند، تولد در اصفهان * 1320یا21 سفر به آبادان به همراه مادر و برادر و خواهر برای یافتن پدر * 1333 بازنشستگی پدر و بازگشت به اصفهان * 1334تا37 كار در بازار به تابستان و پس از گرفتن دیپلم، كار در دكان رنگرزی * 1336 گرفتن دیپلم ریاضی * 1336تا37 كار در دفتر اسناد رسمی * 1337 27 مهر، شروع استخدام در آموزش و پرورش * 1337 27 مهر تا اول بهمن، آموزگار دبستان تودشك * 1337 اول بهمن، تا 25 آبان 1338، دبیر دبیرستان قهپایه * 1338 گرفتن دیپلم ادبی و شركت در كنكور دانشكده ادبیات اصفهان، شبانه * 1338 25 آبان، تا 28 بهمن 1340، آموزگار دبستان های لنجان سفلی * 1338یا39شركت در انجمنهای ادبی اصفهان از جمله صائب و آشنایی با شاعران و نویسندگان كهن گرا و نوگرا و بالاخره تشكیل انجمن مستقل صائب بر سر مزار صائب تا اواخر 1341 * 1339 به بعد، انتشار شعرهای نو و فولكلوریك در فردوسی و پیام نوین و چاپ اعتقادات مردم اصفهان و بازیها در پیام نوین با نام مستعار * 1339 بهمن، " شهر كولیا"، شعر در لهجه ی لارگانی اصفهانی، مقاله در پیام نوین، سال سوم، شماره ی پنجم * 1339 داستان كوتاه "چنار" در پیام نوین * 1340 آذر، مقاله ی "بازی های محلی اصفهان" (1)، با نام مستعار سیاوش آگاه، پیام نوین، سال چهارم، شماره ی 3 * 1340 28 بهمن، دستگیری به اتهام عضویت در حزب توده * 1340 28 بهمن تا پایان شهریور 1341، زندان ساواك اصفهان و قزل قلعه ی تهران * 1341 شهریور، گرفتن مدرك لیسانس ادبیات فارسی * 1341 30 شهریور تا 3 مهر 1345 آموزگار دبستان و بعدتر دبیرستان مهرگان در نزدیكی منارجنبان * 1341 به بعد، تشكیل جلسات ادبی در خانهها و همكاری در انتشار جنگ اصفهان * 1341 دی، مقاله ی "بازی های محلی اصفهان" (2)، با نام مستعار سیاوش آگاه، پیام نوین، سال پنجم، شماره ی 4 * 1341یا42 شعر بلند "مردی در راه" در یكی از شمارههای كیهان هفته به سردبیری م.ا. به آذین * 1342 مهر، مقاله ی "ترانههای اصفهانی" ، پیام نوین، سال پنجم، شماره ی 12 * 1342 مهر، مقاله ی"یك ترانه ی چوپانی لنجانی"، پیام نوین، سال پنجم، شماره ی 12 * 1344 تابستان، انتشار جنگ اصفهان، دفتر اول، همكاران: محمد حقوقی، جلیل دوستخواه، اورنگ خضرایی،هوشنگ گلشیری، مجید نفیسی، احمد گلشیری، محمد كلباسی و دیگران * 1344 تابستان، شعر "تخت سمنبر"، جنگ اصفهان، دفتراول * 1344 تابستان، داستان كوتاه " دهلیز" (تحریر: زمستان 1343)، جنگ اصفهان، دفتر اول * 1344 تابستان، نقدی بر"ماه در مرداب" خانلری، با نام مستعار قدرت الله نیزاری، جنگ اصفهان، دفتر اول * 1344 مرداد، شعر "برگ ها"، پیام نوین، دوره ی هفتم، شماره ی 7 * 1344 آبان و آذر، شعر "مرغ كوكو"، پیام نوین، دوره ی هفتم، شماره ی 9 * 1344 زمستان، انتشار شماره ی دوم جنگ اصفهان، اضافه بر یاران جنگ، با آثاری از منوچهر آتشی، یدالله رویایی، هراند قوكاسیان، بهرام صادقی، صفدر تقی زاده، ابراهیم گلستان، مصطفی رحیمی، ابوالحسن نجفی و نیما یوشیج * 1344 زمستان، شعر "پروانه را رها كن"، جنگ اصفهان، دفتر دوم * 1344 اسفند، شعر "بركه"، پیام نوین، شماره ی 12 * 1345 اردیبهشت، شعر "برگ ها(7)"، پیام نوین، دوره ی هشتم، شماره ی 1 * 1345 تابستان، شعر "لاله"، جنگ اصفهان، دفتر سوم * 1345 تابستان، مقاله ی " شعر افریقای سیاه"، با همكاری احمد گلشیری، جنگ اصفهان، دفتر سوم * 1345 شهریور، شعر "نفرین خاك"، پیام نوین، دوره ی هشتم، شماره ی 4 * 1345 مهر، شعر "انسان صخره ای" ، پیام نوین، دوره ی هشتم، شماره ی 5 * 1345 دی، مقاله ی " شعر روز و شعر همیشه (1)"، پیام نوین، سال هشتم، شماره ی 9 * 1345 3 مهر، تا 26 شهریور 1352، دبیر دبیرستان نمونه ی اصفهان * 1346 بهار، انتشار شماره ی چهارم جنگ به پیوست روزنامه ی اصفهان، با همكاری: عبدالحسین آل رسول، مهدی اخوان ثالث، م.ع.سپانلو، محمدرضا شیروانی، شاپور قریب، م.آزاد، تقی مدرسی، ضیاء موحد، احمد میر علایی و طاهر نوكنده * 1346 بهار، داستان كوتاه "شب شك"، جنگ اصفهان، دفتر چهارم * 1346 بهار، شعر " بی تو تمام پنجرهها بسته است"، در سوگ فروغ فرخزاد، جنگ اصفهان، دفتر چهارم * 1346 اردیبهشت، "شعر روز و شعر همیشه(2)- هماهنگی و تشكل"، پیام نوین، سال هشتم، شماره ی 10 * 1346 تابستان، انتشار شماره ی پنجم جنگ به پیوست روزنامه ی اصفهان. همكاران جدید: رضا فرخفال و امیرحسین افراسیابی * 1346 تابستان، داستان كوتاه "مثل همیشه"، جنگ اصفهان، دفتر پنجم * 1346 تابستان، شعر"شهر"، جنگ اصفهان، دفتر پنجم * 1346 تابستان، شعر "شبها"، جنگ اصفهان، دفتر پنجم * 1346 تابستان، مقاله ی "سی سال رمان نویسی"، بررسی بوف كور، ملكوت، سنگ صبور، جنگ اصفهان، دفتر پنجم * 1346 آبان، شعر"بخوان، بخوان"، پیام نوین، دوره ی نهم، شماره ی1 * 1346 بهمن، شعر" به یاد آور كه زندگی باد است"، خوشه، شماره ی 49 * 1346 بهمن، شعر "آینه"، خوشه، شماره ی 49 * 1346 اواخر بهمن، امضای بیانیه ی اهل قلم در مخالفت با برگزاری "كنگره ی جهانی نویسندگان و شعرا و مترجمان" از جانب حكومت وقت، كه هسته ی اولیه ی تشكیل كانون نویسندگان ایران شد * 1347 بهار، داستان كوتاه "دخمهای برای سمور آبی"، جنگ اصفهان، دفتر ششم * 1347 پنجم فروردین، اولین جلسه ی هیئت موسس كانون نویسندگان ایران و تصویب اساسنامه ی آن * 1347 اردیبهشت، انتشار بیانیه ی "درباره ی یك ضرورت"، اعلام موجودیت كانون نویسندگان ایران * 1347 خرداد، داستان كوتاه "پرنده فقط یك پرنده بود"، لوح، دفتر یك * 1347 زمستان، داستان كوتاه "مردی با كراوات سرخ"، جنگ اصفهان، دفتر هفتم، ناشر: كتاب زمان، تهران * 1347 زمستان، شعر "با تو"، جنگ اصفهان ، دفتر هفتم * 1347 مجموعه داستان مثل همیشه * 1348 رمان شازده احتجاب * 1348 23بهمن، "خلاقیت، سهم اصلی در نویسندگی"، مصاحبه ی قاسم هاشمی نژاد با هوشنگ گلشیری، آیندگان * 1348 اسفند، گفتگوی رادیویی درباره ی مثل همیشه و شازده احتجاب با دانشجویان دانشگاه پهلوی شیراز، چاپ شده در "ویژه نامه ی هوشنگ گلشیری"، انتشارات شورای رادیو و تلویزیون دانشجویان دانشگاه پهلوی، آبان 1349 * 1349 تابستان، داستان كوتاه "معصوم اول"، جنگ اصفهان، دفتر هشتم * 1349 تابستان، داستان كوتاه "معصوم دوم"، جنگ اصفهان، دفتر هشتم * 1350 رمان كریستین و كید * 1350 دی، مقاله ی "من زندگی نكرده ام، میخواهم دیگری باشم"، برداشتی از ویرانه های مدور بورخس، فرهنگ و زندگی، شماره ی 7 * 1351 خرداد، انتشار شماره ی نهم جنگ اصفهان، ویژه ی داستان، با داستان هایی از شهرنوش پارسی پور، تقی مدرسی، غلامحسین ساعدی، بهرام صادقی، اسماعیل فصیح و هوشنگ گلشیری * 1351 خرداد، داستان كوتاه "هر دو روی یك سكه"، جنگ اصفهان، دفتر نهم * 1351 مرداد، داستان كوتاه "گرگ"، رودكی، شماره ی 10 * 1351 اسفند، مقاله ی "محمد حجازی"، پیك نوجوان * 1352 نوروز، داستان كوتاه "نمازخانه ی كوچك من"، رودكی، شماره ی 17 * 1352 داستان كوتاه "عروسك چینی من"( تحریر: شهریور 51)، الفبا، جلد اول * 1352 داستان كوتاه "معصوم چهارم"، الفبا، جلد دوم * 1352 مشاركت در نوشتن فیلمنامه ی شازده احتجاب با بهمن فرمان آرا * 1352 مهر، آغاز تدریس در دبیرستان ابنسینا، اصفهان * 1352 پنجم اسفند، دستگیری و محكومیت به ششماه زندان، كمیته ی مشترك و زندان مجرد و عمومی اصفهان. تغییر حكم دادگاه تجدید نظر شماره ی 10 اصفهان به پنج ماه حبس جنحه ای تا 21 تیرماه 53. پنج سال محرومیت از حقوق اجتماعی و حكم تعلیق از آموزش و پرورش، كه در سال 1357 لغو شد. * 1353 آغاز اقامت در تهران * 1353 مقاله ی "همراه با ابراهیمبیگ"، پیك جوانان * 1353 مقاله ی " جمالزاده و داستاننویسی جدید"، پیك جوانان * 1353 مقاله ی " صادق هدایت و تحلیل داشآكل"، پیك جوانان * 1353 مقاله ی" تحلیل سه قطره خون" برای پیك جوانان كه اجازه ی چاپ نیافت * 1353 بهمن، برنده شدن فیلم شازده اجتجاب در فستیوال جهانی فیلم تهران * 1354 استخدام به صورت حق التدریس و بعد آزمایشی در دانشكده ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران * 1354 بهمن، داستان كوتاه "بختك" رودكی، شماره ی 52 * 1354 مجموعه داستان نمازخانه ی كوچك من، چاپ دوم در همین سال * 1354 تحریر نمایشنامه ی "سلامان و ابسال"، اجرا در انجمن ایران و امریكا. چاپ نشده است. * 1354 تحریر فیلمنامه ی "سایه های بلند باد" همراه با بهمن فرمانآرا بر اساس داستان "معصوم اول". چاپ نشده است * 1355 شهریور، داستان كوتاه "به خدا من فاحشه نیستم"، رودكی، بدون ذكر نام نویسنده * 1356 18 تا 28 مهر، شركت فعال در برگزاری ده شب شعر كانون نویسندگان ایران با همكاری انجمن فرهنگی ایران و آلمان- انستیتو گوته- و ایراد سخنرانی علل جوانمرگی در نثر معاصر ایران * 1356 رمان بره ی گمشده ی راعی، جلد اول: " تدفین زندگان" * 1357 شهریور، سفر به امریكا برای شركت درInternational Writing Program در آیواسیتی و سفر به انگلستان. سخنرانیهای متعدد و حضور در راهپیماییهای دانشجویان علیه شاه در امریكا، همكاری با مجله ی ایرانشهر به سردبیری احمد شاملو در لندن همراه با غلامحسین ساعدی * 1357 دی، مقاله ی "نگاهی دیگر به نثر معاصر ایران"، ایرانشهر، انگلستان، شماره ی 11 * 1357 بهمن، بازگشت به ایران واقامت در اصفهان * 1357 اسفند، پایان حكم تعلیق و آغاز تدریس در آموزشگاه هنرستان فنی اصفهان * 1358 تابستان، تاسیس "دفتر مطالعات فرهنگی" در اصفهان با جمعی از دوستان * 1358 مهرماه، آغاز به كار در دبیرستان ابنسینا * 1358 17 آبان، ازدواج با فرزانه طاهری * 1358 آذر، " گفتگو با گلشیری(1)، مجله ی ایران، شماره ی 4 * 1358 دی، "گفتگو با گلشیری"(2)، مجله ی ایران، شماره ی 5 * 1358 بهمن، موافقت اداره ی كل آموزش و پرورش استان اصفهان برای انتقال به دانشگاه تهران * 1358 اسفند، آغاز دوره ی جدید تدریس در دانشكده ی هنرهای زیبا * 1358 داستان بلند معصوم پنجم یا حدیث مرده بر دار كردن آن سوار كه خواهد آمد (تحریر: 1354 تا 1358) * 1359 راه اندازی جلسات ادبی به عنوان مسئول فرهنگی كانون نویسندگان ایران * 1359 11بهمن، لغو حكم آزمایشی تدریس در دانشكده ی هنرهای زیبا در پی تعطیلی دانشگاهها * 1360 10 فروردین، تولد غزل گلشیری * 1360 داستان كوتاه "فتحنامه ی مغان"، كارگاه قصه، شماره ی 1 * 1361 عضویت در شورای سردبیری نقد آگاه. چهار دفتر * 1361 فروردین، مقاله ی "حاشیه ای بر رمان های معاصر (1)، حاشیهای بر كلیدر"، نقد آگاه، دفتر اول * 1361 تابستان، مقاله ی "حاشیه ای بر رمان های معاصر (2)، رمان و تعهد سیاسی"، نقد آگاه، دفتر دوم * 1361 17 شهریور، تولد باربد گلشیری * 1361 پاییز، "گفتگو در پیرامون داستان و داستاننویسی، وظیفه ی داستاننویس..."، با م. ع. سپانلو، مهرداد رهسپار، چراغ، جلد چهارم * 1361 بهمن، سفر به سوسنگرد * 1362 از سرگیری نشستهای ادبی كانونكه بعدتر به جلسات پنجشنبهها معروف شد و تا سال 1367 ادامه یافت. حاصل جلسات پنجشنبهها سه مجموعه ی 8 داستان، كنیزو و ده داستان دیگر و پاگرد سوم بود كه از این میان تنها 8 داستان اجازه ی نشر یافت. * 1362 18 مرداد، قطعی شدن حكم انفصال دائم از خدمات دولتی صادره از هئیت بازسازی ستاد انقلاب فرهنگی، مورخ 25 اردیبهشت 1362 * 1362 22 مهر، مرگ پدر * 1362 مجموعه داستان جبهخانه * 1362 نقدی بر رمان دادگاه مونزا، نقد آگاه، دفتر دوم * 1363 فروردین،"وجیزهای در كارنامه ی این دفتر"، مقدمه بر مجموعه ی 8 داستان، درباره ی نشستهای پنجشنبهها * 1363 داستان بلند حدیث ماهیگیر و دیو برای نوجوانان * 1363 مقاله ی "حاشیهای بر رمانهای معاصر(3)، بررسی آثار سیمین دانشور، جدال نقش با نقاش" (تحریر: بهمن 1362)،نقد آگاه، دفتر سوم * 1364 مقاله ی "داشآكل و برزخ كیمیایی"(تحریر: اردیبهشت 1361)، مجموعه مقالات در نقد و معرفی آثار مسعود كیمیایی * 1364 "یك بگومگوی دوستانه"، گفتگو با جمشید ارجمند، محمدعلی سپانلو، زاونقوكاسیان، مجموعه مقالات در نقد و معرفی آثار مسعود كیمیایی * 1365 بهمن، پذیرش مسئولیت صفحات ادبی ماهنامه ی مفید كه تا ده شماره ادامه یافت. * 1365 بهمن، مقاله ی "همخوانی با همآوازان، افسانه ی نیما، مانیفیست شعر نو (1)" ، مفید، شماره ی اول * 1365 بهمن، مقاله ی "بازخوانی یك شعر: خانهام ابری است"، دنیای سخن، شماره ی هشتم * 1366 فروردین، مقاله ی " بازخوانی یك شعر: ریرا...ریرا...ریرا..."، دنیای سخن، شماره ی نهم * 1366 فروردین، مقاله ی "داستاننویسی: درس اول"، دنیای سخن، شماره ی نهم * 1366 خرداد، "رمزی، سیاسی، فلسفی"، گفتگو با سیمین دانشور(1)، مفید، شماره ی دوم * 1366 خرداد، مقاله ی "همخوانی با همآوازان، افسانه ی نیما، مانیفست شعر نو (2)"، مفید، شماره ی دوم * 1366 تیر، "ادبیات یعنی آرمانی كردن واقعیت "، گفتگو با سیمین دانشور(2) و "همخوانی با همآوازان، غمنان حتی اگر گذارد"،در نقد شعر شاملو، مفید، شماره ی سوم * 1366 شهریور، مقاله ی" رندی از تبار خیام، شرحی بر شعر مرد و مركب اخوان"، مفید، شماره ی پنجم * 1366 آبان، مقاله ی " جادوی یك شعر، شرحی بر شعر همه شب نیما"، مفید، شماره ی هفتم * 1366 آذر، مقاله ی "زنجیرههای اوزان در شعر نو(1)" مفید، شماره ی هشتم * 1366 آذر، "در هیچ یك نگنجیدم"، یادداشتی بر چند شعر از رضا چایچی، مفید، شماره ی هشتم * 1366 دی، مقاله ی " زنجیرههای اوزان در شعر نو(2)"، مفید، شماره ی نهم * 1366 بهمن، "خطبه ی سخن، خمسه ی ابن محمود قصهخوان"، بخشی از یك رمان ناتمام، مفید، شماره ی دهم * 1366 "هوالحی، یادی از بهرام صادقی"، كتاب آینه * 1367 فروردین، "مجلس دوم؛ پارهای از رمان منتشر نشده ی جننامه" (تحریر:مهر 1364)، دنیای سخن، شماره ی هفدهم * 1367 آذر، مقاله ی " ادبیات و خرافه" (تحریر: فروردین 1366)، دنیای سخن، شماره ی 23 * 1367 اسفند، پاسخ به اقتراح "تلقی شما از معاصر بودن چیست؟"، دنیای سخن، شماره ی 25 * 1368 "در باب این دفتر" (تحریر : 1365)، مقدمه بر مجموعه داستان نویسندگان معاصر ایتالیا * 1368 آبان، سفر به هلند به دعوت سازمان آیدا برای شركت در برنامه ی تبادل فرهنگی ایران و هلند و سخنرانی و داستانخوانی در چند شهر اروپا * 1368 آذر، بازگشت به ایران * 1368 "پیشگویی در ادب معاصر ایران" (تحریر: آبان 1368)، خلاصه ی سخنرانی، دنیای سخن، شماره ی 29 * 1368 مجموعه داستان پنجگنج، سوئد * 1368 بهمن، داستان كوتاه" نقشبندان" (تحریر: خرداد 1368)، آدینه، شماره ی 41 * 1369 بهار، "گفتگو با هوشنگ گلشیری"، ماشاالله آجودانی، فصل كتاب (انگلستان)، شماره ی 6 * 1369 فروردین، شركت در جلسات خانه ی فرهنگهای جهان در برلین. سخنرانی و داستانخوانی در اغلب شهرهای آلمان، سوئد، دانمارك و سخنرانی در دانشكده ی مطالعات ایرانی در دانشگاه سوربن جدید، پاریس * 1369 16 خرداد، بازگشت به ایران * 1369 مرداد، پاسخ به نظرخواهی در باره ی "پدیده ی ماهواره"، آدینه، شماره ی 48 * 1369 مرداد و شهریور، "تلقی غلط از ادبیات و تاریخ"، دنیای سخن، شماره ی 33 * 1369 شهریور، "اتحادیه ی صنفی نویسندگان نیازی اساسی است"، میز گرد با رضا براهنی، محمود دولتآبادی، سیمین بهبهانی، و جواد مجابی، آدینه، شماره ی 49 * 1369 شهریور، شروع جلسات تالار كسری، كلاس و كارگاه داستاننویسی، جلسات ماهانه ی عمومی * 1369 پاییز، " تاثیر ادبیات كلاسیك در ادبیات معاصر"، متن سخنرانی در آكسفورد، فانوس (انگلستان)، شماره ی 3 * 1369 مهر، " نوشتن صبر ایوب میخواهد"، مصاحبه با آدینه، شمارههای 50 و 51 * 1369 فیلمنامه ی دوازده رخ (تحریر: بهمن 1367) * 1369 زمستان، خود زندگینامه ی " نگاهی به حیات خود"، چشمانداز ،پاریس، شماره ی هشتم * 1369 دی، داستان كوتاه "شرحی بر قصیده ی جملیه" (تحریر: شهریور و مهر 1369)، دنیای سخن، شماره ی 37 * 1369 داستان كوتاه "خوابگرد"، مجموعه ی خوابگرد و داستانهای دیگر،مشهد * 1369 زمستان، مقاله ی "نقل نقال" (تحریر: شهریور 1369)،با یاد مهدی اخوان ثالث، متن كامل، اندیشه ی آزاد (سوئد)، شماره ی 14و 15 * 1369 زمستان، "چه كسی شاعر را كشته است؟" (تحریر: اسفند 1368)، اندیشه ی آزاد، سوئد، شماره ی 14و 15 * 1370 خرداد، سردبیری یك شماره فصلنامه ی ارغوان * 1370 خرداد، "یادداشت" (تحریر: فروردین 1370)، ارغوان، شماره ی اول * 1370 خرداد، مقاله ی "حاشیهای دیگر بر داستان ضحاك"(تحریر: آذر 1369)، ارغوان، شماره ی اول * 1370 رمان در ولایت هوا: تفننی در طنز (تحریر: بهار 1368)، سوئد * 1370 خرداد، بخشی از رمان در ولایت هوا، تفننی در طنز، آدینه، شماره ی 59 * 1370 بهار، خود زندگینامه ی " در احوال ایننیمه ی روشن"، مكث، ویژه ی شصت سالگی هوشنگ گلشیری، (سوئد)، شماره ی 7 * 1371 نوروز، مقاله ی "نقل نقال" (تحریر: شهریور 1369)، آدینه، شماره ی 68 و 69 * 1371 بهار، "هوشنگ گلشیری و چهارمین دیوار"، شرحی بر یك عكس از میشل دورلا در كتاب چهارمین دیوار بهزبانهای فارسی، انگلیسی و هلندی، اندیشه ی آزاد (سوئد)، شماره ی 17 * 1371 فروردین، سفر به آلمان و امریكا، سخنرانی در كنفرانس سیرا در هوستون تگزاس، داستانخوانی و سخنرانی در دانشگاه هاروارد، دانشگاه راتگرز، دانشگاه كلمبیا، دانشگاه شیكاگو و بركلی، داستانخوانی در شهرهای سوئد و شهرهای آلمان، سخنرانی در بروكسل * 1371 خرداد، "داستانهای معاصر و ما ایرانیان" خلاصهای از سخنرانی در كنفرانس سیرا از 10 تا 12 آوریل 92، آدینه، شماره ی 71 * 1371 خرداد، "فرهنگ و ادبیات فارسی در مهاجرت"، گفتگو با اردشیربهتویی، آرش(فرانسه)، شماره ی 17 * 1371 تیر، بازگشت به ایران * 1371 تابستان، رمان آینههای دردار(تحریر:شهریور 1370)، همزمان در ایران و امریكا * 1371 "گفتگویی نامتعارف و مستقیم با هوشنگ گلشیری"، سهراب مازندرانی، رویا، شماره ی 2 * 1371 پاییز، داستان كوتاه "خانهروشنان"، زندهرود، شماره ی11 * 1371 زمستان، "مرا پیر ممیران"، گفتگو با بهروژ آكرهیی، افسانه، (سوئد)، شماره ی 5 * 1372 بهار، آغاز سردبیری فصلنامه ی زندهرود، شمارههای 4، 5، 6، 7، 8 و 9 * 1372 مرداد، مقاله ی "گردون چوب دفاع از آزادی نشر و بیان را خورد"، گردون شماره ی 27 و 28 * 1372 مهر، مقاله ی " به سراغ كدام شاعر یا نویسنده میرویم؟"، گردون، شماره ی 29 و 30 * 1372 آبان، مقاله ی "آش شله قلمكار هدایت"، (تحریر: شهریور 1372)، آدینه شماره ی 84 و 85 * 1372 آبان، مقاله ی "حكایت نقطهچین كردن آثار ما"، گردون، شماره ی 31 و 32 *1372 پاییز، مقاله ی "حاشیهای بر رمان سووشون، شكستن قالبهای نقش زن و جلوهها و جمال نقشباز در جدال با نقشگذار"، زندهرود، شمارههای 4 و 5 * 1372 آذر، داستان كوتاه "نقاش باغانی" (تحریر: شهریور 1372)، آدینه، شماره ی 86 و 87 *1372 بهمن، سفر به آلمان برای شركت در بزرگداشت نودسالگی بزرگ علوی كه برگزار نشد. سفر به هلند و بلژیك و داستانخوانی و سخنرانی در شهرهای مختلف * 1372 اسفند، بازگشت به ایران * 1372 "گفتگو با هوشنگ گلشیری" ، چكامه (بلژیك)، شماره ی 9 و 10 * 1372 مقاله ی "تفكر كهن و نگرش نو در ادبیات"، (چكامه)، بلژیك، شماره ی 9 و 10 * 1373 نوروز، داستان كوتاه " انفجار بزرگ" ، آدینه، شماره ی 90 و 91 * 1373 نوروز، "كانون، مستقل و وفادار به اصل خود،" پاسخ به نظرخواهی آدینه، شماره ی 90 و 91 * 1373 فروردین تا مهر، تدریس نثر كهن و نثر معاصر در دوره ی تربیت ویراستار در مركز نشر دانشگاهی * 1373 شهریور، " گفتگو با هوشنگ گلشیری"، جلال سرفراز، آرش (فرانسه)، شماره ی 41و 42 * 1373 23 مهر، امضای متن "ما نویسندهایم"، نامه ی سرگشاده ی 134 نویسنده * 1373 مهر، مقاله ی "روایت خطی، منابع شگردهای داستاننویسی در ادبیات كهن (1) تفاسیر قرآن" (تحریر: فروردین 1373)، تكاپو، شماره ی 12 * 1373 آذر، "شكست روایت خطی، منابع شگردهای داستاننویسی در ادبیات كهن(2)كتب تاریخی: تاریخ بیهقی"، تكاپو، شماره ی 13 * 1373 بهمن، داستان كوتاه "حریف شبهای تار" (تحریر: آذر 1373)، آدینه، شماره ی 98 * 1374 فروردین،مقاله ی "عفت قلم و آداب سانسور"، گردون، شماره ی 46 و 47 * 1374 مرداد، "تنها داستان پاسخگوی نیازهای زمانه ی ماست"، گفتگو با ناصر كرمی، معیار، شماره ی 14 * 1374 آبان، "نزدیك فردا ... رو در روی آینههای دردار"، گفتگو: علی اصغر شیرزادی و محمد تقوی، دوران، شماره ی 8 و 9 * 1374 آبان، " انتخاب دشوار"، پاسخ به نظرخواهی مجله ی زنان، شماره ی 26 * 1374 16 آذر، خواندن داستان كوتاه "گنجنامه" در مراسم چهلم احمد میرعلایی در كوی نویسندگان، تهران * 1374 آذر، مقاله ی "دوراهه ی من و من دیگر" (تحریر: آبان 1374)، گردون، شماره ی 52 * 1374 15 تا 17 دی، ، شركت در همایش صدمین سال تولد نیما، هتل بادله، ساری * 1374 مجموعه داستان دست تاریك، دست روشن * 1374 بهمن، داستان كوتاه "گنج نامه"، دوران، ویژهنامه ی احمد میرعلایی، شماره ی 10 * 1374 در ستایش شعر سكوت، نظریهای در نقد شعر * 1375 نوروز، مقاله ی "عربده با مولودیخوانان یك پاورقی دیگر"، آدینه، شماره ی 108 و 109 * 1375 نوروز، "آزادی قلم زمینهساز شكوفایی فرهنگی است"، میزگرد با علیاشرف درویشیان، روشنك داریوش، محمدعلی سپانلو، فرجسركوهی، آدینه، شماره ی 108 و 109 * 1375 سوم خرداد، مقاله ی "در باب متن مرجع ترجمه ی قرآن مجید"، روزنامه ی سلام، شماره ی 1435 * 1375 17خرداد، "باز هم در باب متن مرجع ترجمه ی قرآن مجید" (1)، پاسخ به جوابیه ی بهاءالدین خرمشاهی، روزنامه ی سلام شماره ی 1443 * 1375 24 خرداد، "باز هم در باب متن مرجع ترجمه ی قرآن مجید" (2)، پاسخ به جوابیه ی بهاءالدین خرمشاهی،روزنامه ی سلام شماره ی 1449 * 1375 تیر، داستان كوتاه "زیر درخت لیل" (تحریر: دی 1374)، دوران، شماره ی 12 * 1375 ترجمه ی فرانسه ی فتحنامه ی مغان، پاریس * 1375 ترجمه ی فرانسه ی شازده احتجاب، پاریس * 1375 بهمن، "گفتگو با هوشنگ گلشیری"، متن گفتگو با بخش فارسی رادیو بینالمللی فرانسه درباره ی آثار بزرگ علوی، آرش (پاریس)، شماره ی 60 * 1376 نوروز، "از هرچه رفته، علوی داستان نویس است"، (تحریر: پاییز و دی 1372)، آدینه، شماره ی 116 و 117 *1376 فروردین، سفر به آلمان به دعوت بنیاد هاینریش بل، به پایان رساندن رمان جن نامه پس از سیزده سال، اقامت پنج ماهه در خانه ی هاینریش بل * 1376 فروردین، انتخاب هوشنگ گلشیری به عنوان برنده ی جایزه ی هلمن- همت * 1376 "پیام نوروزی به انجمن قلم سوئد" ، اطلس(سوئد)، شماره ی 19 *1376 اردیبهشت، داستانخوانی و سخنرانی در شهرهای مختلف آلمان، شركت در مراسم جشن شصت سالگی در فرانكفورت * 1376 خرداد، مقاله ی "چند قطره خون بر این سفید مولع"، به یاد تقی مدرسی، (تحریر: اردیبهشت 1376. خانه ی هاینریش بل)، گردون(آلمان)، شماره ی 53 و 54 * 1376 تیر، سخنرانی و داستانخوانی در شهرهای هلند * 1376 22 تا 26 تیر، ارائه ی مقاله ی "یك پیشنهاد" در سمپوزیوم "رسالت نویسنده" در دانشگاه برن، سوئیس * 1376 مرداد، داستان كوتاه "بانویی و آنه و من" (تحریر: نیمه ی فروردین 1376، خانه ی هاینریش بل)، گردون (آلمان)، شماره ی 55 * 1376 10 مرداد، آغاز اقامت چهار ماهه در مهمانسرای دانشگاه برمن * 1376 مهر، سخنرانی و داستانخوانی در هلند و فرانسه * 1376 پاییز، شركت در سیامین سالگرد بنیانگذاری كانون نویسندگان و بیستمین سالگرد ده شب شاعران و نویسندگان، كلن. متن سخنرانی "بازخوانی متن موضع كانون"، گردون(آلمان)، شماره ی 57، دی و بهمن 1376 * 1376 آذر، داستان خوانی در سوئد، شركت در مراسم جشن شصت سالگی * 1376 پاییز، "یك پیشنهاد"، متن سخنرانی در سمپوزیوم دانشگاه برن، سنگ(سوئد)، شماره ی 4 و 5 * 1376 پاییز، "واقعیت و خداگونگی انسان"، گفتگو: حسین نوشآذر، سنگ(سوئد)، شماره ی 4 و 5 * 1376 دی، بازگشت به ایران * 1376 اسفند، "هوشنگ گلشیری منتقد؟"، گفتگو: مهدی استعدادی شاد، دیدار(آلمان)، شماره ی هشتم * 1376 زمستان، جدال نقش بانقاش در آثار سیمین دانشور، از سووشون تا آتش خاموش * 1376 زمستان، رمان جننامه، سوئد * 1377 آبان، مقاله ی " خطوط كلی ادبیات زنان"، زنان، شماره ی 48 * 1377 آذر، مقاله ی "میر علایی و من دیگر او"، آدینه، شماره ی 134 * 1377 آذر، سخنرانی در مراسم خاكسپاری محمد مختاری * 1377 5 دی، "سرگذشت كانون نویسندگان ایران"، گفتگو با هفتهنامه ی آبان * 1377 دی، آغاز انتشار ماهنامه ی كارنامه به سر دبیری هوشنگ گلشیری * 1377 دی، "مقدمه بر كارنامه ی 1" كارنامه، شماره ی اول * 1377 دی، مقاله ی "تاریخ بیهقی، منابع شگردهای داستان نویسی در ادبیات كهن"، (تحریر: فروردین 1373)، كارنامه، شماره ی اول * 1377 13 اسفند، انتخاب به عنوان یكی از اعضای هئیت دبیران موقت كانون نویسندگان ایران در نشست عمومی * 1377 اسفند، مقاله ی " بحثی در ساختار قصه های رمزی بر اساس قصه ی رمزی حی بن یقظان" (تحریر: خرداد 1373)، كارنامه، شماره ی سوم * 1377 اسفند، مقاله ی " داستان طلخند و گو"، كارنامه، شماره ی چهارم * 1378 بهار، سفر به اهواز به دعوت جمعیت توسعه ی فرهنگی و سیاسی خوزستان، دو جلسه سخنرانی و پرسش و پاسخ در باره ی كانون نویسندگان ایران و صادق هدایت، به مناسبت صدمین سال تولد او (چاپ شده در پیام شمال، آذر 1380، شماره ی 24 و 25) * 1378 اردیبهشت، پرسش و پاسخ و داستانخوانی در نمایشگاه مطبوعات، تهران * 1378 ترجمه ی آلمانی شازده احتجاب و چند داستان دیگر با عنوان مردی با كراوات سرخ، مونیخ * 1378 خرداد، سفر به آلمان برای تور داستانخوانی به مناسبت انتشار مردی با كراوات سرخ * 1378 10 تا 13 تیر، دریافت جایزه ی صلح اریش ماریا رمارك ، ازنابروك، آلمان * 1378 16 تیر، بازگشت به ایران * 1378 مرداد، مقاله ی" سخنی دیگر با دردمندان این دیار" (تحریر: اردبیهشت 1378)، كارنامه، شماره ی ششم * 1378 مرداد، "چرا داستان می نویسیم؟" متن سخنرانی به هنگام دریافت جایزه ی صلح ارش ماریا رمارك، كارنامه، شماره ی ششم * 1378 اول مهر، سفر به آلمان و شركت در نمایشگاه كتاب فرانكفورت و سخنرانی و داستانخوانی در لندن * 1378 25 مهر، بازگشت به ایران * 1378 پاییز، باغ در باغ، مجموعه مقالات در دو جلد * 1378 زمستان، سفر به رامسر برای داستان خوانی و سخنرانی و پرسش و پاسخ * 1379 16 فروردین، بستری شدن در بیمارستان جم برای آزمایشهای پزشكی و تشخیص به مدت سه روز در پی یك دوره ی طولانی احساس ضعف و بیماری * 1379 اردیبهشت، مقاله ی " چشم اندازهای داستان معاصر ایران"، كارنامه، شماره ی دهم * 1379 فروردین تا خرداد، سیر بیماری: مشاهده ی توده در رادیوگرافی ریه، نمونه برداری و تشخیص آبسه ی ریوی، ایجاد مننژیت و آبسههای متعدد مغزی (احتمالأ به دلیل پاره شدن آبسه در ضمن نمونه برداری) ، رفتن به حالت نیمه هشیاری و بستری شدن در بیمارستان مهر در ششم اردیبهشت، وخامت حال، انتقال به بخش مراقبت های ویژه ی بیمارستان مهر، انتقال به بخش، مراقبت های ویژه ی بیمارستان ایرانمهر، بهبود نسبی پس از برداشتن یك آبسه ی مغزی، انتقال به بخش، تخلیه ی دو آبسه ی دیگر، ادامه ی وضعیت نیمههشیاری * 1379 جمعه، سیزدهم خرداد، تشنج در ساعات اولیه ی صبح، رفتن به اغمای عمیق و احتمالأ مرگ مغزی * 1379 16خرداد، اعلام مرگ توسط پزشكان * 1379 18خرداد تشیع پیکرش از مقابل بیمارستان ایرانمهر، خاكسپاری در گورستان امامزاده طاهر، مهرشهر كرج 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده