رفتن به مطلب

ستایش آزادی و داشتن اخلاق مستبد و معضلی بنام , انسانهای توسعه نیافته


Fakur

ارسال های توصیه شده

قابل توجه دوستان شرکت کننده : محور این بحث فقط مربوط به انسان و رفتار های انسان هست. لطفا در بیان نظراتتان موضوع را به حکومتها و نظامها و دولتها ربط ندهید.

با کمی مطالعه مطالب هر فرومی که مختص گفتگو ها و نقد و بررسی هاست به این نتیجه میرسیم که بسیاری از انسانها در عین حال که به آزادی معتقدند و آنرا ستایش میکنند در عین حال اخلاق بسیار مستبد و زروگوئی دارند . آیا میتوان نتیجه گرفت که همزمان با توسعه یافتن یک کشور , انسانهایی هم که در آن کشور زندگی میکنند باید خودشان را توسعه بدهند؟ اگر جوابتان بلی است , لطفا بگید انسان توسعه یافته و توسعه نیافته چه صفاتی دارد؟

  • Like 3
لینک به دیدگاه

آدم توسعه نیافته معمولاً فکر نمی کند که چه باید بکند و حتی اگر فکر کرده باشد که چه کاری لازم است، از عهده انجام دادن کار لازم بر نمی آید. می گویند وقتی مورگان شوستر برای اصلاح مالیه ایران به کشور ما آمده بود، با ناصر الملک نایب السلطنه ملاقات کرد. ناصر الملک مردی درس خوانده و آشنا به سیاست و اوضاع جهان بود. شوستر وقتی دیده بود که نایب السلطنه مسائل را می داند تعجب کرده بود که چرا ایرانیها خود به رفع و حل مشکلات نمی پردازند. تعجب شوستر بیجا نبود. او نمی دانست که گاهی دانش و توانایی که بخصوص در تجدد یگانه اند، در وجود بشر از هم جدا می شوند یا دانشی وجود دارد که با توانایی توأم نیست.

منبع:

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 3
لینک به دیدگاه

موضوع این تاپیک آینه تمام نمای رفتار های خود ماست که خودمونم خبر نداریم که توسعه یافته ایم یا نه. اگر دوستان شرکت کنند و صادقانه هم شرکت کنند بسیاری از مواردی رو که تو اینه خودمون ندیده ایم و یا نمیخواهیم که ببینیم , خواهیم دید. پس لطفا تصور نفرمائید هدف بحث سوم شخص مفرد هست. هدف خود ما هستیم.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

توسعه نیافتگی یکی از عوامل بارز درعقب افتادن ملل مختلف از دنیای پیشرفته ومحدودیست که به اجبار اقتصاد وسیاست هرروز سعی بر محدود کردنشون دارن

بارزترین مسائلی که تجربیات شخصی میتونه برصحت اونها مهرتایید بزنه میتونن متاسفانه شامل لیست بلندبالایی باشه که به اختصار اولویت هارو نقل میکنم

 

نا اگاهی : که میتونه درجوامع بسیار ضعیف به صورت اجباری ودرجوامع دچار توهم به صورت اختیاری وخودخواسته باشه(متاسفانه نمود عصیان زده این مسئله رو درجای جای زندگیمون حس وتجربه میکنیم!)

رانت خواری وگروه بندی در ظرفیت های اقتصادی : هنگامی که توزیع ثروت بر اساس استعدادهای مصرف کنندگان وعدالت تعریف شده منطبق بر قانون نباشد گروه های ویژه این امکان را پیدا میکنند تا از چارچوبهای خاصی برا پیشبرد اهداف خودشان وبهره گیری بیشتر از منافع عمومی استفاده کنند(نمونه بارزی از این مسئله را درگروه صنایع نظامی لاکهید امریکا میتوانید مرور نمایید)

دروغ : این پرامتر یک مسئله ذاتی هست وبرای تمامی ملیت ها وجوامع موجود ودر دسترس ولی اینکه بر اساس چه اموزه هایی با این روال برخورد شود وچگونه جلوی تسری ان به تمامی ابعاد زندگانی گرفته شود هنر خردمندان وبزرگان اجتماع است ومطمئنا رفتار سلبی بدترین برخورد با این مشکل است

بی هدفی : خیلی از مسایل هستند که باید به مفاهین انها پرداخته شود ولی به صورت کلی به این حالت توضیح میدم

هنگامی که احاد جامعه از درک مفاهیم(چون به عنوان تاپیک مرتبطه میگم مثلا ازادی منفی وازادی مثبت رو خیل عظیمی از مدعیان ازادی خواهی حتی از تعریفش عاجزند!!!) احساس عجز کنند وخودشان را صرفا به شعارزدگی دلخوش کنند نتیجه مسقیمش بی هدفی ودرجازدن ورسیدن به ورطه هلاکت ارمانهای درست هست

جامعه ای که حس وحال تولید نداشته باشند وبخواهند با دلال مسلکی وفروش خونشان ارتزاق حیات کنند لایق بدترین سرنوشت ها هستند

جامعه ای که نشاط را در دگماتیسم معنی میکنند سرنوشت محتومی گره خورده با سقوط دارند

جامعه ای که هدف خودرا درانارشیسم وشعاردادن وعمل نکردن میبینند دچار بی هدفی شده اند ومسلما راهکاری جز فرورفتن درمنجلابشان ندارند

ملتی که قبل از اینکه فکرشان را ازاد کنند به فکر ازاد کردن تنشان باشند مسلما با ایده های بکر رادیکالی مواجه میشوند که تعزیه خوان روزگارشان خواهد بود

گفتنی دراین باب به قدر چندین مثنویست ولی کو گوش شنوا ومرد عمل؟!

همون بهتر که با این عصیان بسازیم وبه حال خودمان بخندیم همانگونه که درطول تاریخمان چنین کرده اند ومن بعد هم خواهند کرد!

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...