sam arch 55879 ارسال شده در 24 مهر، 2013 خواب بُرد مرا آن زمان که می خواندی ترانه ی باران در گوش آسمان... باران آمد و رنگین کمان امد و هر دو رفتند.. ولی من از لذت لالایی بارانت در خواب بودم... 6
Hanaaneh 28168 ارسال شده در 20 اردیبهشت، 2014 عشق چه به ناگهان بیاید، چه به آهستهگی فرقی نمیکند تو را به تمامی در بر خواهد گرفت مثل خیس شدن: چه در باران باشد، چه در مِه! 3
seyed mehdi hoseyni 27119 ارسال شده در 25 اردیبهشت، 2014 باز باران بی ترانه باز باران با تمام بی کسیهای شبانه میخورد بر مرد تنها میچکد بر فرش خانه باز میآید صدای چک چک غم باز ماتم من به پشت شیشه تنهایی افتاده نمیدانم، نمیفهمم کجای قطرههای بی کسی زیباست؟ نمیفهمم، چرا مردم نمیفهمند که آن کودک که زیر ضربه شلاق باران سخت میلرزد کجای ذلتش زیباست؟ نمیفهمم کجای اشک یک بابا که سقفی از گل و آهن به زور چکمه باران به روی همسر و پروانههای مردهاش آرام باریده کجایش بوی عشق و عاشقی دارد؟ نمیدانم نمیدانم چرا مردم نمیدانند که باران عشق تنها نیست صدای ممتدش در امتداد رنج این دلهاست کجای مرگ ما زیباست؟ نمیفهمم یاد آرم روز باران را یاد آرم مادرم در کنج باران مُرد کودکی ده ساله بودم میدویدم زیر باران، از برای نان مادرم افتاد مادرم در کوچههای پست شهر آرام جان میداد فقط من بودم و باران و گلهای خیابان بود نمیدانم کجای این لجن زیباست؟ بشنو از من، کودک من برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام یش چشم مرد فردا که باران هست زیبا، از برای مردم زیبای بالادست و آن باران که عشق دارد، فقط جاری ست بر عاشقان مست و باران من و تو درد و غم دارد... 4
seyed mehdi hoseyni 27119 ارسال شده در 26 اردیبهشت، 2014 آخرین برگ سفرنامه ی باران این است که زمین چرکین است 3
sam arch 55879 ارسال شده در 2 تیر، 2015 قطره قطره...ناودان، میزبان اشک های آسمان است... نمی دانم از سَرِ ذوق است...یا غم... 3
sam arch 55879 ارسال شده در 15 شهریور، 2016 دوست دارم باران را....بارون را... هم رسمی مثه باران... هم خودمونی مثه بارون... کاش همه خودمونی و رسمی شون مثه بارون بود...دوست داشتنی 1
زهرا صدیقی 5 ارسال شده در 18 دی، 2018 دوباره باران گرفت باران معشوقهی من است به پیش بازش در مهتابی میایستم میگذارم صورتم را و لباسهایم را بشوید اسفنج وار باران یعنی برگشتن هوای مه آلود شیروانی های شاد! باران یعنی قرارهای خیس باران یعنی تو برمیگردی شعر بر میگردد پاییز به معنی رسیدن دست های تابستانی توست پاییز یعنی مو و لبان تو دستکش ها و بارانی تو و عطر هندیات که صد پارهام میکند باران، ترانهای بکر و وحشی ست رپ رپهی طبلهای آفریقایی ست زلزله وار میلرزاندم! رگباری از نیزهی سرخ پوستان است عشق در موسیقی باران دگرگون میشود بدل میشود به یک سنجاب به نریانی عرب یا پلیکان غوطه ور در مهتاب! چندان که آسمان سقفی از پنبه های خاکستری ابر میشود و باران زمزمه میکند من چون گوزنی به دشت میزنم دنبال عطر علف و عطر تو که با تابستان از این جا کوچیده! از: نزار قبانی
moham@d 172 ارسال شده در 14 آذر، 2019 هوا ابریست نفس بالا نمی آید بزن باران، نوازش کن، تن رنجور مردم را زمین حال بدی دارد.....
ارسال های توصیه شده