رفتن به مطلب

ミ★ღ☆ミترانۀ بارانミ★ღ☆ ミ


ترانه18

ارسال های توصیه شده

خواب بُرد مرا آن زمان که می خواندی ترانه ی باران در گوش آسمان...

 

باران آمد و رنگین کمان امد و هر دو رفتند..

 

ولی من از لذت لالایی بارانت در خواب بودم...:icon_redface:

  • Like 6
لینک به دیدگاه
  • 6 ماه بعد...
  • پاسخ 208
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

عشق

چه به ناگهان بیاید، چه به آهسته‌گی

فرقی نمی‌کند

تو را به تمامی در بر خواهد گرفت

مثل خیس شدن:

 

چه در باران باشد، چه در مِه!

  • Like 3
لینک به دیدگاه

باز باران بی ترانه

باز باران با تمام بی کسی‌های شبانه

می‌خورد بر مرد تنها

می‌چکد بر فرش خانه

باز می‌آید صدای چک چک غم

باز ماتم

من به پشت شیشه تنهایی افتاده

نمی‌دانم، نمی‌فهمم

کجای قطره‌های بی کسی زیباست؟

نمی‌فهمم، چرا مردم نمی‌فهمند

که آن کودک که زیر ضربه شلاق باران سخت می‌لرزد

کجای ذلتش زیباست؟

نمی‌فهمم

کجای اشک یک بابا

که سقفی از گل و آهن به زور چکمه باران

به روی همسر و پروانه‌های مرده‌اش آرام باریده

کجایش بوی عشق و عاشقی دارد؟

نمی‌دانم

نمی‌دانم چرا مردم نمی‌دانند

که باران عشق تنها نیست

صدای ممتدش در امتداد رنج این دل‌هاست

کجای مرگ ما زیباست؟

نمی‌فهمم

یاد آرم روز باران را

یاد آرم مادرم در کنج باران مُرد

کودکی ده ساله بودم

می‌دویدم زیر باران، از برای نان

مادرم افتاد

مادرم در کوچه‌های پست شهر آرام جان می‌داد

فقط من بودم و باران و گل‌های خیابان بود

نمی‌دانم

کجای این لجن زیباست؟

بشنو از من، کودک من

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
یش چشم مرد فردا

که باران هست زیبا، از برای مردم زیبای بالادست

و آن باران که عشق دارد، فقط جاری ست بر عاشقان مست

و باران من و تو درد و غم دارد...

  • Like 4
لینک به دیدگاه
  • 1 سال بعد...
  • 1 سال بعد...

دوست دارم باران را....بارون را...

 

هم رسمی مثه باران...

 

هم خودمونی مثه بارون...

 

کاش همه خودمونی و رسمی شون مثه بارون بود...دوست داشتنی:icon_redface:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
  • 2 سال بعد...

دوباره باران گرفت

باران معشوقه‌ی من است

به پیش بازش در مهتابی می‌ایستم

می‌گذارم صورتم را و

لباسهایم را بشوید

اسفنج وار

باران یعنی برگشتن هوای مه آلود شیروانی های شاد!

باران یعنی قرارهای خیس

باران یعنی تو برمی‌گردی

شعر بر می‌گردد

پاییز به معنی رسیدن دست های تابستانی توست

پاییز یعنی مو و لبان تو

دست‌کش ها و بارانی تو

و عطر هندی‌ات که صد پاره‌ام می‌کند

باران‌، ترانه‌ای بکر و وحشی ست

رپ رپه‌ی طبل‌های آفریقایی ست

زلزله وار می‌لرزاندم!

رگباری از نیزه‌ی سرخ پوستان است

عشق در موسیقی باران دگرگون می‌شود

بدل می‌شود به یک سنجاب

به نریانی عرب یا پلیکان غوطه ور در مهتاب!

چندان که آسمان سقفی از پنبه های خاکستری ابر می‌شود

و باران زمزمه می‌کند

من چون گوزنی به دشت می‌زنم

دنبال عطر علف

و عطر تو که با تابستان از این جا کوچیده!

 

از: نزار قبانی

لینک به دیدگاه
  • 10 ماه بعد...

×
×
  • اضافه کردن...