هوتن 15061 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 فروردین، ۱۳۹۱ امروز با یه آدمی روبرو شدم و حدود یکساعت هم در جلسه شون حضور داشتم که فقط 1200 میلیارد تومن سرمایه منقول داشت. همسن خودم بود شما تا حالا پولدارترین ادمی که دیدین چقدر پول داشته ادمی که باهاش همکلام شده باشین نه اینکه چه میدونم یکی بیاد بگه بیل گیتس 7 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 فروردین، ۱۳۹۱ حالا الان چه حسی داری؟ من پولدارترین آدمی که تا حالا باهاش برخورد داشتم برشکسته و داغون شده در حال حاضر. نمیدونم چقدر پول داشت. ولی میدونم انقدر زیاد بود که نتونست اداره اش کنه. 2 لینک به دیدگاه
هوتن 15061 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 فروردین، ۱۳۹۱ میدونی طرف کل سرمایش تو خارج هست ولی میخواد تو ایران تو شهر پدریش یه سرمایه گذاری خدماتی بکنه که زیاد توضیح نمیتونم بدم ولی اینکارش اشتغالزایی عالی رو در پی داره ولی اینقدر تو پیچ و خم اداری پیچونده بودنش و رشوه ازش خواسته بودن که یجورایی پشیمون شده بود میخواست برگرده همون خارج 2 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 فروردین، ۱۳۹۱ میدونی طرف کل سرمایش تو خارج هست ولی میخواد تو ایران تو شهر پدریش یه سرمایه گذاری خدماتی بکنه که زیاد توضیح نمیتونم بدم ولی اینکارش اشتغالزایی عالی رو در پی داره ولی اینقدر تو پیچ و خم اداری پیچونده بودنش و رشوه ازش خواسته بودن که یجورایی پشیمون شده بود میخواست برگرده همون خارج مگه خبر نداری امسال قراره از سرمایه و تولید ایرانی حمایت بشه؟ نگفتی از معاشرت با این آدم چه حسی داشتی؟ 3 لینک به دیدگاه
هوتن 15061 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 فروردین، ۱۳۹۱ مگه خبر نداری امسال قراره از سرمایه و تولید ایرانی حمایت بشه؟ نگفتی از معاشرت با این آدم چه حسی داشتی؟ اولش نمیدونستم این بابا کیه همچین بزرو از رو صندلی پاشدم و سلام وعلیک کردم بعد نظرم به انگشتر عجیبش جلب شد فکر کردم از این بدلی هاست اخه مردای ایرانی انگشتر الماس دستشون نمیکنن یعنی حلقه ازدواجش بود که نه تا الماس داشت و وسطیه اندازه یه نخودچی بود اون داشت با مدیر ما راجع به مسائل قانونی صحبت میکرد و مدارک و اسناد رو نشون میداد و انتظاراتشو میگفت برای سرمایه گذاری و من هر لحظه در صندلی خودم فرو میرفتم وقتی بیعانه یکی از خریدهاش که 190 میلیون دلار بود رو نشون داد و من خیلی حس عجیبی داشتم اون هر لحظه برام مهمتر میشد دلم میخواست بهم بگی هی فلانی تو میتونی یه کاری برای من بکنی و من دست بسینه بگم اره چرا که نه عزیز دلم تو جون بخواه فکرای عجیبی از سرم گذشت وقتی دیدم مدیرای بانکی چجوری دنبال جذبش هستن دلم میخواست بهش بگم جان مادرت به یکی از این بانکها سفارش کن یه ده میلیون وام به ما بده ولی روم نشد خلاصه خیلی حال کردم اون کارهایی رو هر روز انجام میداد که ما در خیال تصور میکنیم وقتی شماره موبایلشو به مدیرمون میداد منکه هیچی یادم نمیمونه نمیدونم چرا با یه بار گفتن از حفظ شدم قدرت پول لامصب چیه ای خدا من هرشماره ای رو صدبار میخونم تا حفظ شم ولی شماره موبایل این بابا همینجور جلو چشممه 5 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 فروردین، ۱۳۹۱ اولش نمیدونستم این بابا کیه همچین بزرو از رو صندلی پاشدم و سلام وعلیک کردم بعد نظرم به انگشتر عجیبش جلب شد فکر کردم از این بدلی هاست اخه مردای ایرانی انگشتر الماس دستشون نمیکنن یعنی حلقه ازدواجش بود که نه تا الماس داشت و وسطیه اندازه یه نخودچی بود اون داشت با مدیر ما راجع به مسائل قانونی صحبت میکرد و مدارک و اسناد رو نشون میداد و انتظاراتشو میگفت برای سرمایه گذاری و من هر لحظه در صندلی خودم فرو میرفتم وقتی بیعانه یکی از خریدهاش که 190 میلیون دلار بود رو نشون داد و من خیلی حس عجیبی داشتم اون هر لحظه برام مهمتر میشد دلم میخواست بهم بگی هی فلانی تو میتونی یه کاری برای من بکنی و من دست بسینه بگم اره چرا که نه عزیز دلم تو جون بخواه فکرای عجیبی از سرم گذشت وقتی دیدم مدیرای بانکی چجوری دنبال جذبش هستن دلم میخواست بهش بگم جان مادرت به یکی از این بانکها سفارش کن یه ده میلیون وام به ما بده ولی روم نشد خلاصه خیلی حال کردم اون کارهایی رو هر روز انجام میداد که ما در خیال تصور میکنیم وقتی شماره موبایلشو به مدیرمون میداد منکه هیچی یادم نمیمونه نمیدونم چرا با یه بار گفتن از حفظ شدم قدرت پول لامصب چیه ای خدا من هرشماره ای رو صدبار میخونم تا حفظ شم ولی شماره موبایل این بابا همینجور جلو چشممه مرسی که صداقت به خرج دادی و حستو صادقانه بیان کردی. 2 لینک به دیدگاه
ooraman 22216 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 فروردین، ۱۳۹۱ یکی از دوستای پدرم که کارخونه قالب سازی کفش داره یادمه اون موقعی که 200-300 هزار تومن پول خیلی زیادی بود اون هر قالب کفش و 600 هزار تومن سفارش میگرفت چند وقت پیشم رو پروژه یکی از دوستاش برای یه کاری تو یه کشور دیگه حدود 5 میلیارد که مثلا بیخودی این ور اونور افتاده بود سرمایه گذاری کرد دربرخورد با اینجور ادما چن تا فکر به ذهنم میاد یکی اینکه راسته میگن پول پول میاره دوم اینکه این آدم بدون هیچ پشتوانه مالی و تحصیلی خاصی چجوری انقد پول دراورده و سوم اینکه چقدر آدم زندگی و همه چیزشون بستگی به همون یه دونه ساعتی داره که اون دستش کرده یا ماشینی که زیر پاشه زندگی چن نفرو عوض میکنه؟ یکیش خود من 3 لینک به دیدگاه
goddess_s 16415 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 فروردین، ۱۳۹۱ موسسین یکی از این بانک های خصوصیه ولی سرمایشو نمی دونم آدم خاصی نیست خیلی طبیعی بود مثه بقیه 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده