Hodaa37 2744 اشتراک گذاری ارسال شده در ۲۰ فروردین، ۱۳۹۱ آتیش گرفتم ها خیلی از این مثالها واقعیت داره , چیکار میشه انجام داد؟ مخصوصا اگه دختر باشه و آبروش رو هم دوست داشته باشه و هوش خوبی هم داشته باشه که دیگه واویلا دختر خوبی رو حدود20ساله میشناسم بخاطر هوسبازی پدرش , مجبور شد درس رو ول کنه دانشگاه ثبت نام نکنه و به بی پول ترین و سطح پایین ترین خواستگارش بگه بله(تا سرکوفت کمتری بشنوه) و خیلی شیک و سنتی از خونه ی باباش فرار کنه و راهی خونه ی شوهر بشه که خدا رو صد مرتبه شکر الان زندگی آرومی داره ولی خیلی ها این شانس رو ندارن 2 لینک به دیدگاه
peyman sadeghian 30244 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در ۲۱ فروردین، ۱۳۹۱ Hodaa۳۷ گفته است: آتیش گرفتم هاخیلی از این مثالها واقعیت داره , چیکار میشه انجام داد؟ مخصوصا اگه دختر باشه و آبروش رو هم دوست داشته باشه و هوش خوبی هم داشته باشه که دیگه واویلا دختر خوبی رو حدود20ساله میشناسم بخاطر هوسبازی پدرش , مجبور شد درس رو ول کنه دانشگاه ثبت نام نکنه و به بی پول ترین و سطح پایین ترین خواستگارش بگه بله(تا سرکوفت کمتری بشنوه) و خیلی شیک و سنتی از خونه ی باباش فرار کنه و راهی خونه ی شوهر بشه که خدا رو صد مرتبه شکر الان زندگی آرومی داره ولی خیلی ها این شانس رو ندارن ممنونم از نظر و مشارکت شما... به نظر شما از سه جنبه شرع و عرف و قانون این گون افراد چه راهکاری ربای اینکه زندگیشان را نجات دهند دارند؟ 1 لینک به دیدگاه
Hodaa37 2744 اشتراک گذاری ارسال شده در ۲۱ فروردین، ۱۳۹۱ peyman۲۱۳۳ گفته است: ممنونم از نظر و مشارکت شما... به نظر شما از سه جنبه شرع و عرف و قانون این گون افراد چه راهکاری ربای اینکه زندگیشان را نجات دهند دارند؟ ممنونم از نظر عرف که ما ایرانی هستیم و اصول زندگی ایرانی به بچه ها حق اعتراض نمیده یعنی همه ی ما فکر میکنیم که بالاخره والدین ما هستن و ما خاک پاشون هستیم و بی شرط و بی چون و چرا دوستشون داریم ولی آدم یه ظرفیتی داره و زمانی میرسه که تاب و تحمل رو از دست میده یا خودش آلوده میشه یا به آلودگی میسازه یا فرار میکنه یا میجنگه ولی بچه ها معمولا فرار میکنن یا آلوده میشن واسشون میشه از مددکار اجتماعی یا بهزیستی کمک گرفت بزرگترها هم یا کار آبرومند پیدا میکنن یا با درس خودشون رو پیش میبرن یا میشن عین والدینشون که خودشونم دوست ندارن اینجوری بشن نمیدونم چاره دیگه ای به ذهنم نمیرسه 1 لینک به دیدگاه
peyman sadeghian 30244 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در ۲۱ فروردین، ۱۳۹۱ Hodaa۳۷ گفته است: ممنونماز نظر عرف که ما ایرانی هستیم و اصول زندگی ایرانی به بچه ها حق اعتراض نمیده یعنی همه ی ما فکر میکنیم که بالاخره والدین ما هستن و ما خاک پاشون هستیم و بی شرط و بی چون و چرا دوستشون داریم ولی آدم یه ظرفیتی داره و زمانی میرسه که تاب و تحمل رو از دست میده یا خودش آلوده میشه یا به آلودگی میسازه یا فرار میکنه یا میجنگه ولی بچه ها معمولا فرار میکنن یا آلوده میشن واسشون میشه از مددکار اجتماعی یا بهزیستی کمک گرفت بزرگترها هم یا کار آبرومند پیدا میکنن یا با درس خودشون رو پیش میبرن یا میشن عین والدینشون که خودشونم دوست ندارن اینجوری بشن نمیدونم چاره دیگه ای به ذهنم نمیرسه مثلا همون مثال دختری که بخاطر سابقه کیفری پدرخانواده مجبوره عمری رو یا ازدواج نکنه یا اگه کرد سایه سنگین نگاههای شوهرش رو بخاطر این قضیه تحمل کنه ونتونه هیچی بگه..چنین دختری به نظر شما چیکار میتونه بکنه؟ راهکار قانونی برای رفع این مشکل هست؟ پاسخ شرع در قبال این قضیه چیه؟ عرف جامعه با بدسرپرستیهای اینگونه چه برخوردی داره؟ 1 لینک به دیدگاه
peyman sadeghian 30244 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در ۲۵ فروردین، ۱۳۹۱ متاسفانه مقوله بد سرپرستی همچنان در جامعه ماو حتی در بین اقشار تحصیلکرده و روشنفکر دیده میشود انکه پدر و مادر هردو شاغل هستند و زمان کمی برای رسیدگی به امورات فرزند را دارند و اغلب فرزندان این نوع خانواده ها هم در دامان پدربزرگ و مادربزرگ یا در دامان پرستاران کودک پرورش یافته و بزرگ میشوند فرزندانی که پدر یا مادرانی دارند که به سبب شغل باید مدام درحال تحقیق و کتابخوانی باشند هم به نحوی به بد سرپرستی مبتلا هستند... آیا این بچه ها میتوانند کاری کنند که آثار نبود والدین کمرنگ شود؟ لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در ۲۵ فروردین، ۱۳۹۱ peyman۲۱۳۳ گفته است: خوب... تا اینجا کمی با مفاهیم و تعاریف بد سرپرستی آشنا شدیم... حالا میخواهیم ببینیم کسانی که با بد سرپرستی والدین مواجه میشن چیکار باید بکنند معمولا بد سرپرستی تا زمان ازدواج فرد اثرات منفی و مخربش رو اونقدرها بروز نمیده.. وقتی دختری به خاطر اعتیاد پدر اجازه نمیده خواستگار براش بیاد... وقتی پسری برای دائم الخمر بودن پدر نمیتونه تو جامعه بگه این پدرمه و هرجا دید راهشو کج کنه تا نکنه با اون روبرو بشه... وقتی سابقه کیفری پدر خواستگاران دختر رو فراری میده وقتی تن فروشی مادر بهردلیل مایه ننگ فرزندان میشه وقتی پسری به خاطر اینکه باباش زن صیغه ای داره نمیخواد کسی از زندگیش باخبر بشه و هزاران نمونه رقت انگیز دیگه در چنین شرایطی فرزند باید چیکار کنه؟ایا اون دختر و پسر نباید ازدواج کنند؟آیا آینده شون باید به خاطر ندانم کاری اون والدین تباه بشه؟ از نظر من کاری نمیشه کرد.... ولی هستند آدمایی که بدون در نظر گرفتن شرایط بد یه خانواده میرن و با دختر و یا پسر خانواده ازدواج میکنن و خوشبخت میشن ولی بازم هستن کسایی که این اتفاق براشون نمیوفته و زندگیشون از هم میپاشه......... گاهی فرزندان باید چوب ندونم کاریه والدینو بخورن بدون اینکه توی اون موضوع نقشی داشته باشن ولی در هر صورتی نباید از لطف و کرم خدا نا امید شد.... گاهی خدا فرشته هاشو واسه نجات این بچه ها میفرسته 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده