zahra22 19501 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 فروردین، ۱۳۹۱ معماری، همانند برخی از دیگر هنرها و پدیدههای اجتماعی در ایران تا اوایل دوره قاجار بهطور عمده از عوامل و پدیدههای درونی جامعه تأثیر میپذیرفت و تحول و تطور آن بهصورت درونزا، از آهنگی کٌند و همآهنگ با سایر پدیدههای هنری و اجتماعی برخوردار بود. از دورة قاجار در پیآمدوشد سفرا و هیئتهای سیاسی، اقتصادی و در مواردی کمیسیونهای مذهبی اروپایی، روسی و هیئتهای عثمانی به ایران، بهتدریج برخی عناصر و خصوصیات معماری ایرانی به تقلید از سرزمینهای مزبور و بهویژه اروپا دگرگون شد. آشنایی با بعضی از هنرهای اروپایی مانند نقاشی و اقتباس از آن از دورة صفویه آغاز شد، اما در آن دوره هنر معماری از غرب چندان اثر نپذیرفت، در حالی که اقتباس از معماری اروپایی در دورة قاجار به صورتهای گوناگون از جمله اقتباس برخی از عناصر تزئینی مانند نقوش سرستونها یا نقوش تزیینی بالای سردر ورودیها تا اقتباس از بعضی عناصر معماری مانند سنتوریها و فرم پنجرهها و حتی در مواردی اقتباس کامل ترکیب حجمی و عناصر یک ساختمان صورت میگرفت. بنابراین تقلید از معماری اروپایی و روسی از دورة قاجار بهصورت آشکار و ملموس در ایران آغاز شد و همراه با تحولات و دگرگونیهایی که در سایر ارکان و پدیدههای اجتماعی ایران مانند عرصههای سیاسی و حکومتی رخ داد، ادامه یافت. این اقدام غالباً نوعی تجددخواهی و پیشرفت بهشمار میرفت. در متون دورة قاجار به این موضوع با دیدگاهی مثبت توجه شده است. برای نمونه میتوان به مطلب روزنامه شرف و شرافت دربارة عمارت خوابگاه که در مجموعه ارگ تهران بود، توجه کرد. در این روزنامه چنین نوشته شده است: «این عمارت مبارکه به وضع و طرح یکی از عمارات بسیار خوب فرنگستان است.این عمارت بدیعالوضع خوابگاه که عمارت مجرد منفردیاست، مایل به طرف شمالی حیاط حرمخانه مبارکه بنا شده و چهار طرف آن مفتوح و منفصل از ابنیة دیگر است.» تقلید از معماری اروپایی و روسی در دوران رضاشاه نیز ادامه یافت و بناهای متعددی با طرحهای کاملاً غیر ایرانی طراحی و ساخته شدند. ساختمان تلگرافخانه و عمارت بلدیه در میدان توپخانه و عمارت پیرامون میدان حسنآباد از نمونههای چنین اقتباسهایی هستند. به عبارت دیگر نه تنها فضاهای معماری، بلکه بسیاری از انواع فضاهای شهری نیز از این تحول و دگرگونی تآثیر پذیرفتند. در این دوره گرایش خاصی در معماری ایرانی پدید آمد که آن را غالباً سبک ملی یا نوعی باستانگرایی دانستهاند. این گرایش به سبب شکل گرفتن نوعی ناسیونالیسم در ایران که از احساسات ملیگرایانه پدید آمده در منطقه نیز تأثیر پذیرفته، شکل گرفت و بازتاب آن در معماری بهصورت سبکی بروز کرد که در آن از عناصر معماری باستانی ایران استفاده میشد. ساختمان شهربانی کل کشور که در آن از ترکیب حجمی، سرستونها و کنگرههای تختجمشید استفاده شده و نیز ساختمان بانک ملی در خیابان فردوسی از نمونههای این نوع بناها بهشمار میآیند. ایوان مدائن نیز از عمارتهایی بود که در مواردی مورد اقتباس قرار میگرفت. ایوان و طاق عظیم آن در موزة ایران باستان مورد تقلید قرار گرفت و آندره گدار این موزه را با نوعی توجه به معماری باستانی طراحی کرد. به این ترتیب ملاحظه میشود که ملیگرایی در معماری با توجه به سبکهای باستانی تنها به معماران ایرانی منحصر نمیشد، بلکه به سبب تمایلات اجتماعی موجود و به ویژه گرایش حکومت وقت به نوعی وطنگرایی ناسیونالیستی، معماران غیرایرانی مانند آندره گدار، ماکسیم سیرو و لئون مارکوف نیز غالباً در آثار خود از معماری باستانی ایران الهام میگرفتند. در کنار دو گرایش مزبور (تقلید از بناهای کلاسیک یا نئوکلاسیک اروپایی و ملیگرایی) میتوان به دو گرایش عمدة دیگر توجه کرد. نخست تداوم معماری سنتی ایران که بهویژه آن را در بناهایی آیینی، مانند مساجد و مزارها میتوان مشاهده کرد و سپس به معماری مدرن که در بعضی از ساختمانهای اداری و مسکونی آن دوره قابل مشاهده است. ساختمان راهآهن که گویا توسط هینریش آلمانی طراحی شده، فروشگاه فردوسی (فروشگاه شهر و روستا در خیابان فردوسی)، هنرستان دختران در خیابان سرهنگ سخایی از این گروه به شمار میآیند. عوامل بسیار متعددی در دو دهة نخست قرن معاصر در شکلگیری گرایشهای گوناگون در معماری مؤثر بودند که خواست حکومت و اعیان و رجال یکی از مهمترین آنها و بهخصوص در طراحی و احداث ساختمانهای اداری و دولتی بهشمار میآید. گسترش مدرنیسم در غرب، همراه با ورود بعضی از کالاها و مظاهر تولید صنعتی و تکنولوژی نوین در ایران و پدیدار شدن دگرگونیهایی در بافتهای شهری، مصالح بنایی و دگرگونیهایی در نظام اداری و اجتماعی کشور موجب توجه به مدرنیسم در ایران شد و این گرایش بهوسیله برخی از معماران ایرانی که در اروپا تحصیلکرده بودند مانند وارطان، در طراحی ساختمانها، گسترش یافت. بهگونهای که از دهة سوم قرن چهاردهم شمسی دو گرایش اصلی و عمده، مدرنیسم و سنتگرایی و چند گرایش فرعی در معماری ایرانی شکل گرفت. چه بسا بتوان اظهار داشت که از یک سو به سبب فقدان نهادها، مراکز و معماران و هنرمندان سنتی آگاه، اندیشمند و کارآزمودهای که بتواند معماری سنتی را متناسب با امکانات، شرایط و مقتضیات نوین توسعه دهند و از سوی دیگر موج گسترده و عظیم غربگرایی که نه تنها معماری و بسیاری از هنرها، بلکه بسیاری از شیون اجتماعی کشور را در بر گرفته بود. معماری سنتی و آموزههای آن محدود شد. البته این محدودیت منجر به از میان رفتن آن نشد، بلکه کمابیش همزمان با شکلگیری مکتب پستمدرنیسم، گرایش به کاربرد برخی از اصول، مفاهیم و عناصر معماری سنتی در معماری معاصر گسترش یافت و گروهی از معماران تحصیلکرده نیز آثاری با این گرایش طراحی و احداث کردند. برخی از این آثار غالباً بهعنوان آثار ارزشمند معماری ایرانی در دهههای پیش از انقلاب اسلامی بهشمار میآیند. پس از انقلاب اسلامی از یک سو به سبب وجود گرایشهای پیشین نسبت به معماری سنتی ایران و از سوی دیگر به علت گرایش ایدئولوژیک و فرهنگی انقلاب، توجه به معماری سنتی بیش از پیش مورد عنایت قرار گرفت و آثار فراوان و متعددی به این ترتیب طراحی و ساخته شدند. مدرنیسم چه به شکل نخستین و چه به صورتهای بدیع و امروزی هنوز یکی از گرایشهای مهم در طراحی بهشمار میآید و اکنون نیز کمابیش مانند چند دهة گذشته یک سؤال مهم و کلی وجود دارد و آن این است که: چگونه میتوان از اصول، مفاهیم یا عناصر معماری سنتی ایران در دورة معاصر استفاده کرد؟ البته آشکار است که نمیتوان معماری سنتی را همانند گذشته مورد استفاده قرار داد، زیرا الگوهای اجتماعی و فرهنگی، تکنولوژی ساختمان و صنایع و مصالح ساختمانی، بافت شهری و عرصههای عمومی و بسیاری از پدیدههای فرهنگی و تمدنی بهنحوی دگرگون شدهاند که دیگر کسی در اندیشه الگوبرداری ساده و ابتدایی از معماری سنتی نیست، اما هنوز بسیاری از هنرمندان و معماران ایرانی معتقدند که میتوان از برخی اصول و مفاهیم معماری سنتی برای حداقل برخی از انواع بناها استفاده کرد. در این حالت است که پرسش فوق میتواند معنی پیدا کند. برای اشاره به اهمیت موضوع میتوان اشاره کرد که این سؤال فقط در ایران مطرح نیست بلکه در بسیاری از کشورهای شرقی که در دهههای اخیر در پی تحولات جهانی با فرهنگ و تمدن غرب سر و کار پیدا کردهاند، مطرح میباشد. برای یافتن پاسخ یا پاسخهایی مناسب برای پرسش اخیر، لازم است در مرحلة نخست پژوهشهایی دربارة چگونگی بازتاب سنت در معماری معاصر ایران صورت گیرد، و همزمان شرایط و روند دگرگونیهای معماری و هنری در گذشته و حال بررسی شود و دربارة شرایط آتی بررسیهای لازم انجام شود تا بتوان به پاسخهایی مناسب دست یافت. 9 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده