hilda 13376 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 فروردین، ۱۳۹۱ سلام راستش یه مدتی هست اتفاقایی برام میفته و مدام بیشتر از قبل احساس میکنم که مردم ما ؛ به شدت عصبی ، یه دنده و انتقام گر شدند ...! هر کی توی هر جایگاهی که هست ؛ سعی میکنه در جایگاه خودش انتقام ظلم هایی که دیگران در جایگاه های دیگه بهش کردن رو بگیره ... بطور مثال : یک نگهبان یا یک رفتگر در جایگاه خودشان ... با قدرتی که دارند شما را اذیت خواهند کرد ...! مساله اینست که هر کسی که در زندگی حداقل یک بار تحت ظلمی قرار گرفته و نتوانسته از خودش دفاع کند ... بالقوه این رفتار را انجام خواهد داد ... ! حتی اگر کسانی که مجازات میشوند در ظلم روا شده به او بی تقصیر بوده باشند ...! به هر حال هر کسی تو جای خودش از کمترین قدرتش استفاده میکنه برای انتقام گرفتن از ظلم هایی که بهش شده ! به این متن توجه کنین : جهان بینی ما جهان بینی قصاب هاست ...! وقتی اقای سبزی فروش به سوپر مارکتی میرود ... گاو است ... ... مغازه دار رونش را میبُرَد ...! اقای سوپر مارکتی به پارچه فروشی میرود ... اقای سوپر مارکتی گاو است ... پارچه فروش رونش را میبرد ...! اقای پارچه فروش به قصابی میرود ... اقای پارچه فروش گاو است ... اقای قصابی رونش را میبرد ...! اخر داستان چه میشود ... ؟ همه گاو هستند ... همه مظلوم ... معنی ظلم را همه میدانند ... بدی ان را هم میدانند ... طعمش را هم چشیده اند ...! اما در اولین فرصتی که بشود ؛ قصاب میشوند و انتقام گاوی خود را از کسی که مقصر نبوده میگیرند ...! خالی از لطف نیست دیدن این تصویر : در اخر فکر میکنم از این به بعد قبل از هر انتقامی ... بهتره به این فکر کنیم که اون افراد واقعا چقدر مقصرند تو اسیبی که به ما رسیده ! یا کمی حسابگرانه تر به این فکر کنیم که ما فقط در اون لحظه قصاب هستیم ... قبلا گاو بوده ایم ... بعدا هم گاو خواهیم بود ...! بهتره یه قصاب به قصاب های خودمون اضافه نکنیم ... به قولی گذر پوست به دباغ خونه میفته ....!!!!! در اخر از حوصله ی شما برای خوندن این پست تشکر میکنم ...! :icon_gol: 38 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 فروردین، ۱۳۹۱ من شدیدا منتقم بودم بدتر از مختار (:5c6ipag2mnshmsf5ju3) ولی 2 سالی میشه که زدم تو کار گذشت و خانومی دیگه از انتقام خبری نیست اون موقع ها اصلا برام مهم نبود طرفم مقصره یا نه فقط باید از یکی انتقام میگرفتم خدااایییاااا منو ببخشش:girl_angel: 11 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 فروردین، ۱۳۹۱ Artık söylenecek Pek de bir şey kalmıyomuş 7 لینک به دیدگاه
~M~O~J~ مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 15 فروردین، ۱۳۹۱ اره... منم همین احساس رو دارم... . البته توی نوشته شما دو نوع رفتار هست.. رفتاری که از حس کینه در فرد میاد... که با فشاری که طرف بالایی رو اون شخص میاره...رابطه مستقیم با این رفتار داره... اینها بیشتر در ادارات دیده میشه... . نوع دوم که دیگه حس کینه نیس...حس طمع هست... برای رسدین به منفعت بیشتر... که بیشتر تو بازار میبینبم . هر دوش بده لینک به دیدگاه
پیرهاید 10193 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 فروردین، ۱۳۹۱ انتقام بخشی از احساسات انسانی هست که معمول و دست یافتنیست اما بخشش فضیلتی هست که هر کس بقدر وسعش از آن بهره می برد . . . . 7 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 فروردین، ۱۳۹۱ البته فک کنم ریشه اصلی این ماجرا به داستانی از مثنوی معنوی برگرده آن یکی زد سیلیئی مرزید را حمله کرد او هم برای کید را {حمله کرد برای تلافی} گفت سیلیزن سئوالی میکنم پس جوابم گوی و آنگه میزنم( { اول جواب بده بعد تلافی کن } بر قفای تو زدم آمد طراق یک سئوالی دارم اینجا در وفاق این سئوال از تو همی پرسم بگو حل کن اشکال مرا ای نیکخو این صدا از دست من بودست یا از قفاگاه تو ای فخر کیا گفت از درد این فراغت نیستم که در این فکر و تأمل بیستم تو که بیدردی همین اندیش این نیست صاحبدرد را این فکرهینمثنوی،دفتر سوم ریشه بسیار از درد های ما به همین منیت و یا همون من وتو برمیگرده تا زمانی که از بین نره درد میکشیم و به فکر انتقامیم و وقتی سیلی میخوریم صبر اندیشیدن نداریم .. 3 لینک به دیدگاه
poor!a 15130 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 فروردین، ۱۳۹۱ خیلی جالب بود اون متنه و عکسه کاملا عمق مطلب رو رسوند کلش در مورد موضوع به این خوبی بیشتر صحبت میشد و دوستان نظرشونو میگفتند 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده