sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۱ تدوین : آریا ادیب( aryaadib.blogfa.com ) بدیع در واژه به معنی تازه، نو و نوآورده است و در گستره ی زبان، علمی است که از آرایه های ادبی سخن می گوید. آرایه ها زیورهایی است که سخن را بدان می آرایند. آرایه های ادبی بر دو گونه است: الف) ـ آرایه های لفظی (صناعات لفظی ) : به آن دسته از آرایه های ادبی گفته می شود که از تناسب آوایی و لفظی میان واژه ها پدید می آید. مانند: واج آرایی، سجع، ترصیع، جناس و اشتقاق ب) ـ آرایه های معنوی (صناعات معنوی ) : به آن دسته از آرایه های ادبی گفته می شود که بر پایه ی تناسب های معنایی واژه ها شکل می گیرد، مانند: مراعات نظیر، تناقض، عکس، تلمیح، تضمین، اغراق، حسن تعلیل، ارسال المثل، تمثیل، اسلوب معادله و ایهام. الف) - آرایه های لفظی : ١- واج آرایی : به تکرار یک واج (حرف صامت یا مصوت ) در یک بیت یا عبارت گفته می شود که پدید آورنده ی موسیقی درونی شعر است. واج آرایی یا نغمه ی حروف، تکراری آگاهانه است که موجب آن می گردد که تاثیر موسیقی کلام و القای معنی مورد نظر شاعر بیش ترگردد. مانند: سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند ( تکرارصامت چ ) خیزید و خز آرید که هنگام خزان است ( تکرارصامت های خ و ز ) از منوچهری که تداعی کننده ی صدای ریزش و خرد شدن برگ ها درفصل خزان است. نمونه های دیگر: بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران / کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران (سعدی ) بر او راست خم کرد و چپ کرد راست / خروش از خم چرخ چاچی بخاست (فردوسی ) ۲ـ سجع : معنی آواز کبوتر را دارد و در اصطلاح سخن شناسان، آوردن واژه هایی است ( واژه های سجع ) در آخر قرینه های سخن منثور به سانی که حرف آخر این واژه ها یکی باشد. معمولن هر قرینه از یک جمله تشکیل می شود، اما گاهی نیز یک قرینه دو یا چند جمله ی کوتاه دارد. به جمله هایی که دارای آرایه ی سجع باشند مسجّع و این کار را تسجیع می گویند. نمونه : - ای عزیز، در رعایت دل ها کوش و عیب کسان می پوش (خواجه عبدالله انصاری ) - جان ما را صفای خود ده و دل ما را هوای خود ده (خواجه عبدالله انصاری ) - منّت خدای را عّزوجّل که طاعتش موجب قربت است و به شکراندرش مزید نعمت (گلستان ) - هرنفسی که فرو می رود ممّد حیات است و چون برمی آید مفّرح ذات (گلستان ) درعبارات بالا، کوش و می پوش ، صفا و هوا، قربت و نعمت، حیات و ذات، واژه ها ی سجع به شمار می آید. سجع متوازی سجع متوازی آن است که در آخر دو جمله، کلماتی قرار گیرند که در وزن، عدد و حرف رَوی (حرف آخر قافیه) یکسان باشند. مثل: انیس و جلیس. مثالهایی از گلستان سعدی: سلاح از تن بگشادند و رخت و غنیمت بنهادند. هر که دست از جان بشوید، هر چه در دل دارد بگوید. باران رحمت بیحسابش همه را رسیده و خوان نعمت بیدریغش همه جا کشیده. 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۱ ٣ـ ترصیع : به معنی جواهر نشاندن است و در اصطلاح ادبی هرگاه اجزای دو بخش از یک بیت یا عبارت، نظیر به نظیر، در وزن و واج آخر مشترک باشد، آرایه ی ترصیع پدید می آید. مانند : ای منّور به تو نجوم جلال، وی مقّرر به تو رسوم کمال برگ بی برگی بود ما را نوال / مرگ بی مرگی بود ما را حلال که همه ی این زوج ها با یکدیگر هم وزن و هم قافیه است. نمونه های دیگر: ای کریمی که بخشنده ی عطایی و ای حکیمی که پوشنده ی خطایی (خواجه عبدالله انصاری ) بدان خدای که این افلاک را بر پای داشت و این املاک را بر جای (قاضی حمیدالدین بلخی ) باران رحمت بی حسابش همه را رسیده و خوان نعمت بی دریغش همه جا کشیده (سعدی ) ۴ - موازنه هرگاه اجزای دو بخش از یک بیت یا عبارت، نظیر به نظیر در وزن مشترک ولی در واج آخر مشترک نباشد، آرایه ی موازنه پدید می آید. مانند: دل به امید روی او همدم جان نمی شود / جان به هوای کوی او خدمت تن نمی کند این لطافت کز لب لعل تو من گفتم که گفت / وین تطاول کز سر ِ زلفِ تو من دیدم که دید گر عزم جفا داری سر در رهت اندازم / ور راه ِ وفا گیری جان در قدمت ریزم ۵ ـ جناس (تجنیس) : تجنیس به کار بردن واژه هایی است که تلفظی یکسان و نزدیک به هم دارد. این آرایه بر تأثیر موسیقی و آهنگ سخن می افزاید. جناس دو نوع است : جناس تام و جناس ناقص جناس تام : هرگاه واژه ای در یک بیت یا عبارت دو بار به کار برود و هر بار معنای دیگری داشته باشد. مانند: بیا و برگ سفر ساز و زاد ره بر گیر / که عاقبت برود هرکه او ز مادر زاد (خواجوی کرمانی ) دو واژه ی زاد (توشه) و زاد (ولادت) با وجود تفاوت معنایی یکسان خوانده می شود. نمونه : خرامان بشد سوی آب روان / چنان چون شده باز یابد روان (فردوسی ) عشق شوری در نهاد ما نهاد / جان مادر بوته ی سودا نهاد (فخرالدین عراقی ) بهرام که گور گرفتی همه عمر / دیدی که چگونه گور بهرام گرفت (نظامی ) برادرکه در بند خویش است / نه برادر و نه خویش است (سعدی ) تار زلفت را جدا مشاطه گر از شانه کرد / دست آن مشاطه را باید جدا از شانه کرد (امیر خسرو دهلوی) جناس ناقص: هرگـاه دو واژه در یکـی از مـوارد زیر با هم اختلاف داشته باشد، یکی از انواع جناس ناقـص پدید می آید. الف ) جناس ناقص حرکتی اختلاف درحرکت، مانند : مِلک ،مُلک؛ قَمَری، قُمری؛ گِرد، گَرد؛ مِهر، مُهر در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند / به دشت پُر ملال ما پرنده پَر نمی زند ب) جناس ناقص اختلافی یا مطرّف هنگامی که در یک حرفِ یک واژه اختلاف هست: اختلاف در حرف نخست : ناز، باز؛ رفیق، شفیق؛ چاه، جاه اختلاف درحرف میانی : آستین، ستان؛ کمین، کمان اختلاف درحرف پایانی: بار، باز هر تیر که در کیش است گر بر دل ریش آمد / ما نیز یکی باشیم از جملۀ قربان ها پ) جناس ناقص افزایشی یا زاید هنگامی که یک واژه، یک حرف بیش تر ازدیگری دارد : در آغاز یک حرف بیش تر دارد. مانند: شما، ما؛ مرنج، رنج در میان یک حرف بیش تردارد. مانند: خاص، خلاص؛ دست، دوست در پایان یک حرف بیش تردارد. مانند: قیام، قیامت ت) جناس ناقص مرکب هنگامی که یکی از دو رکن جناس از ترکیب دو واژه پدید آید: دل خلوت خاص دلبر آمد / دلبر ز کرم به دل بر آمد ث ) جناس ناقص قلب هنگامی که اختلاف دو رکن جناس درجا به جایی حروف آن ها باشد : امهال،اهمال؛ قلب،لقب؛ گنج،جنگ ابر بهاری را فرموده تا بنات، نبات در مهد زمین بپرورد (سعدی ) ج) جناس خطی: هنگامی که دو لفظ در خط و نوشتن نظیر هم باشند اما در تلفظ مختلف. مانند: عِلم و عَلَم، سِحر و سَحَر ، گـُل و گِل. چ)جناس زائی: هنگامی که دو کلمه در همه اجزاء با یکدیگر شبیه باشند، جز آن که یکی حرفی افزود بر دیگری یا متفاوت از دیگری داشته باشد، مانند: دور از تو، مرا، عشق تو کردهست به حالی / کز مویه چو موئی شدم از ناله چو نالی ح) جناس صامت: جناس صامت یکی از جلوه های موسیقی در شعر است و به هم جنس بودن حروف بی صدا که قبل یا بعد از حروف صدادار مختلف تکرار شود. گویند. برای نمونه تکرار حروف بی صدای"ص" یا "ف" در بیت زیر از حافظ: نقد صوفی نه همه صافی بی غش باشد / ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد خ) جناس محرف: جناس محرف یا جناس آوایی نوعی از جناس است که در آن حروف بی صدا در ابتدای کلمات نزدیک به هم (با فاصلهی اندک) تکرار شوند. برای نمونه تکرار صدای "س" در بیت زیر: این سو کشان سوی خوشان، وان سو کشان با ناخوشان / یا بگذرد یا بشکند، کشتی در این گردابها (مولوی) د) جناس مفروق: نوعی جناس مرکب است که دو کلمه در لفظ مشابه و در خط مختلف باشند مانند: تا زنده ام در راه مهر تو تازنده ام من مرده نیم و لکن مردنیم 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده